در اواخر سال 81، رهبر معظم انقلاب در پاسخ به نامه جمعی از پژوهشگران و فضلای حوزه علمیه قم، بر یک موضوع بسیار حیاتی; یعنی ایجاد جنبش مناظره و گفتگو در مباحث اسلامی و پاسخ به شبهات و پرسشهای دینی تاکید فرمودند .
در متن این پاسخ آمده:
«. . . از شما پژوهشگران و هم فکرانتان در حوزه و دانشگاه می خواهم که این ایده ها را تا لحظه عملی شدن و ثمر دادن، هر چند دراز مدت، تعقیب کنید، نه مایوس و نه شتابزده، اما باید این راه را که شکوفایی و خلاقیت است به هر قیمت پیمود . این انقلاب باید بماند و برنامه تاریخی و جهانی خویش را به بار نشاند و همین که این عزم و بیداری و خود آگاهی در نسل دوم حوزه و دانشگاه نیز بیدار شده است همین که این نسل از افراط و تفریط، رنج می برد و راه ترقی و تکامل را نه در جمود و تحجر و نه در خود باختگی و تقلید، بلکه در نشاط اجتهادی و تولید فکر علمی و دینی می داند و می خواهد که شجاعت نظریه پردازی و مناظره در ضمن وفاداری به اصول و اخلاق و منطق در حوزه و دانشگاه، بیدار شود و اراده کرده است که سؤالات و شبهات را بی پاسخ نگذارد، خود، فی نفسه یک پیروزی و دستاورد است و باید آن را گرامی داشت و آنگاه که نخبگان ما نقطه تعادل میان هرج و مرج و دیکتاتوری را شناسایی و تثبیت کنند، دوران جدید آغاز شده است . . .»
اساسا اگر دین اسلام را دین صلح و گفتگو و مناظره بنامیم سخنی به گزاف نگفته ایم . روش حضرت علی علیه السلام نیز در برخورد با مخالفین بر کسی پوشیده نیست . آن حضرت در اوج فتنه گری خوارج، تا زمانی که دست به سلاح نبردند، با آنان به زبان مدارا و نصیحت رفتار نمود و حتی زمانی که خوارج از نگاه آن حضرت به عنوان اهل بغی شناخته شدند، پیش از شروع به جنگ، عبد الله بن عباس را به نمایندگی از طرف خود برای مناظره و مذاکره با آنها فرستاد . (1) و در نتیجه همین مناظره که جزئیات آن در تاریخ آمده است، جمعی از خوارج از استدلال خود دست کشیده و پشیمان شدند . (2) بر اساس همین روایت برخی از فقهای شیعه بر این عقیده اند که امام عادل موظف است پیش از شروع جنگ با خروج کنندگان علیه حکومت (یعنی کسانی که اقدام به مبارزه مسلحانه علیه حکومت اسلامی نموده اند)، نماینده ای را برای پرسش از انگیزه آنان و نیز جهت رفع شبهات فکری، به سوی آنان بفرستد البته در صورتی که این کار موجب تجری آنان نشود . (3)
دیگر امامان معصوم علیهم السلام نیز همواره با مخالفین فکری خود مناظره هایی داشتند که در تاریخ به تفصیل آمده است و این مناظرات نوعا به نتیجه مثبتی منجر می شده است .
شهید مطهری در این باره می گوید:
«من بر خلاف بسیاری از افراد، از تشکیکات و ایجاد شبهه هایی که در مسائل اسلامی می شود با همه علاقه و اعتقادی که به این دین دارم به هیچ وجه ناراحت نمی شوم بلکه در ته دلم خوشحال می شوم; زیرا معتقدم و در عمر خودم به تجربه مشاهده کرده ام که این آیین مقدس آسمانی در هر جبهه از جبهه ها که بیشتر مورد حمله و تعرض واقع شده با نیرومندی و سرفرازی و جلوه و رونق بیشتری آشکار شده است . خاصیت حقیقت همین است که شک و تشکیک، به روشن شدن آن کمک می کند . شک مقدمه یقین و تردید پلکان تحقیق است . . . بگذارید بگویند و بنویسند و سمینار بدهند و ایراد بگیرند تا بدون آن که خود بخواهند وسیله روشن شدن حقایق اسلامی گردند .» (4)
البته توجه به این نکته ضروری است که طرح شبهات و پرسشهای مربوط به مسائل دینی اگر چه فی نفسه مجاز است; ولی باید ضوابط و قواعد مربوط به آن نیز مراعات شود . به عنوان نمونه مطرح نمودن شبهات دینی در محافل عمومی و غیر تخصصی که از ظرفیت علمی لازم برخوردار نیستند، امری غیر عقلایی است . (5)
بنابراین، ضمن تلاش برای ایجاد نهضتی سامان یافته به منظور پاسخ به پرسشها و شبهات دینی، به هیچ روی، نباید از طرح سؤال در خصوص مباحث دینی هراس داشت; چرا که اسلام با منطق مناظره و پیروی از روش جدال احسن که مورد تاکید قرآن کریم قرار گرفته است، در این نهضت فرهنگی به طور قطع پیروز میدان خواهد بود . البته ایجاد چنین نهضتی نیاز به عزم جدی و تلاشی مستمر دارد که در این میان مطبوعات نیز می توانند بستر مناسبی را برای تحقق نهضت پاسخ به شبهات دینی و فرهنگ مناظره، فراهم آورند . امید است شجره طیبه این نهضت فرهنگی فارغ از درگیریهای جناحی و سیاسی در سریعترین وقت ممکن به بار نشیند.
پی نوشت ها:
1) علامه حلی، تذکرة الفقها، مؤسسه آل البیت، قم، چاپ اول، 1414ق . ، ج 9، ص 410 .
2) شیخ طوسی، المبسوط فی فقه الامامیه، مکتبة المرتضویه، 1378، ج 7، ص 265 .
3) علامه حلی، پیشین: «کل من خرج علی امام عادل ثبتت امامته بالنص عندنا، و الاختیار عند العامة، وجب قتاله اجماعا، و انما یجب قتاله بعد البعث الیه و السؤال عن سبب خروجه و ایضاح ما عرض له من الشبهة و حلها و کشف الصواب الا ان یخاف کلبهم و لا یمکنه ذلک فی حقهم .»
4) شهید مرتضی مطهری، مجموعه آثار، نظام حقوق زن در اسلام، انتشارات صدرا، چاپ دوم، 1379، ج 16، صص 62 - 61 .
5) در این باره ر . ک: رواق اندیشه، شماره 8، سخن سردبیر (با عنوان: نسل سوم انقلاب و پرسشهای دینی)، ص 4 .