ماهان شبکه ایرانیان

بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار هزاران تن از اقشار مختلف مردم قم بمناسبت ۱۹ دی سالروز قیام پرشکوه مردم قم در سال ۱۳۵۶

اولا به شما برادران و خواهران عزیز که از قم تشریف آوردید و قبول زحمت کردید و فضای مجلس ما را با یاد شهیدان عزیز قمی منور و خوشبو کردید, خیرمقدم عرض می کنم

19/10/ 1380

بسم الله الرحمن الرحیم

اولا به شما برادران و خواهران عزیز که از قم تشریف آوردید و قبول زحمت کردید و فضای مجلس ما را با یاد شهیدان عزیز قمی منور و خوشبو کردید, خیرمقدم عرض می کنم.امروز, هم مصادف است با حادثه ی بزرگ نوزدهم دی که مبدایی برای یک تحرک عظیم در صحنه ی نهضت و انقلاب شد و هم مصادف است با روز حادثه ی اثرگذار و فراموش نشدنی فیضیه در بیست وپنجم شوال سال 1342.این دو حادثه, نشاندهنده ی عظمت و اهمیت شهر قم, حوادث قم و مردم قم در تحولات این کشور است.قمی ها چه حوزه ی علمیه در شهر مقدس قم, و چه آحاد مردم قم به لطف خداوند در مسائل عظیم و فراموش نشدنی این کشور در دوران انقلاب و قبل و بعد از آن, نقشهای موثر ایفا کردند.یاد شهیدان را آن فداکاران و کسانی که با جان و فکر و بیداری خود, این صحنه های درخشان را به وجود آوردند گرامی می داریم و از خداوند متعال می خواهیم که ما را نسبت به این عزیزان, ناسپاس قرار ندهد و ان شاالله همان راه و اهداف را ادامه دهیم. راهی که در نوزدهم دی به وسیله ی مردم و جوانان قم آغاز شد, راه پرمخاطره یی بود; اما هدف بزرگی هم در پایان این راه وجود داشت و آن, ایجاد نظام اسلامی بود; یعنی نظامی که به برکت احکام و شریعت الهی, نظام عدالت و تقوا باشد.هدف همه ی پیغمبران هم ایجاد چنین دنیایی بوده است; دنیایی که در آن عدالت و تقوا باشد.چه موقع دنیا از عدالت و تقوا برخوردار خواهد شد؟ وقتی کارگردانان حوادث عالم یعنی مسوولان کشورها و روسای ملتها دارای عدالت و تقوا باشند; والادر هر کشوری اگر مسوولان آن مثل رژیم طاغوت از تقوا و عدالت فرسنگها فاصله داشته باشند, در آن کشور نه عدالت معنا پیدا می کند و نه تقوا; بنابراین اساس باید درست باشد.اساس درست, آن نظام و حکومتی است که بر پایه ی احکام الهی بنیاد شده باشد و مسوولان آن از عدالت و تقوا برخوردار باشند; مردم دنبال این موضوع بودند.امروز هم همین طور است; اگر بخواهیم مشکلات دین و دنیای ما برطرف شود, باید بر این نقطه یعنی اقامه ی عدل و تقوا پافشاری کنیم.اولین کسانی که از این حرکت و تحول عظیم اجتماعی زیان می کردند, چه کسانی بودند؟ کسانی که بر این کشور سلطه ی غاصبانه ی خود را برقرار کرده بودند; بر مردم حکومت می کردند; به مردم زور می گفتند و منابع ثروت مادی و معنوی آنها را به غارت می بردند; آنها اولین دشمنان این حرکت و تحول بودند; همان چیزی که ما در اصطلاح انقلاب اسلامی, به آن استکبار جهانی می گوییم.چون امروز ملتها و کشورهای دنیا مسائلشان با هم مرتبط و متصل و فاصله ها کم است, غارتگران منابع ثروت و قدرت در دنیا به پیرامون خود اکتفا نمی کنند; در صدد دست اندازی به همه ی دنیا هستند.شما امروز می بینید که قدرتهای استکباری برای تسلط بر دنیا و ملتها و کشورها چه می کنند.اگر در کشوری یک ملت توانست این سلطه ی جهنمی و شیطانی را از خود دور کند و برای اقامه ی حق و عدل قیام کند, اولین دشمن او همین مراکز جهانی هستند; تا آن جایی که بتوانند, مانع می شوند که آن ملت بساط ظلم و ستم را از بین ببرد; کمااین که در دوران انقلاب کسانی که بودند و هستند, به یاد دارند و در مقابل حرکت مردم, همین مراکز جهانی, با همه ی قوا سعی کردند ملت ایران را از این راه منصرف کنند; چه با سلاح, چه با توپ و تانک, چه با تبلیغات, و چه با وسوسه ها.اگر توانستند مردم را منصرف کنند, به مقصود خود رسیده اند و سلطه ی غاصبانه ی خود را ادامه خواهند داد; اما اگر به مقصود نرسیدند و مردم توانستند بساط ظلم و ستم طاغوت را از کشوری برچینند, آنگاه شکل دشمنی مراکز استکباری و استعماری عوض می شود; همت آنها این می شود که نگذارند این ملت به هدف و آرمان خود که استقرار عدالت و تقوا در کشور است دست پیدا کند; انواع مختلف کارشکنیها و دشمنیها و مخالفتها را به وجود میآورند, که این را هم در این بیست وسه سال شاهد بوده اید.جنگ را تحمیل کردند, بمباران کردند, حمله ی تبلیغاتی کردند, محاصره ی اقتصادی کردند, تبلیغات سراسری جهانی علیه این انقلاب به راه انداختند; همه برای یک هدف; آن هدف چیست؟ نگذارند نظام اسلامی به پشتیبانی ملت ایران این پشتوانه ی قوی به هدفها و آرمانهای خود دست پیدا کند; کاری کنند که ملت خسته شود و مسوولان به ستوه بیایند.وقتی ملت و مسوولان از ادامه ی راه خسته شوند, آنگاه اول تجدید سلطه ی دشمنی است که او را بیرون کردید; اما برگردد و سلطه ی جهنمی خود را دوباره شروع کند و وضع را به همان شکلی برگرداند که مردم آن را به هم زده و از بین برده بودند.
آنها در بسیاری از نقاط دنیا موفق شدند.قرن بیستم, قرن انقلابها و تحولات اجتماعی و سیاسی در دنیا بود; در همه ی نقاط دنیا در آسیا, آفریقا, امریکای لاتین تحولات بزرگ اجتماعی به وجود آمد; استکبار, استعمارگران و قدرتمندان متمرکز جهانی, با همین فشارها توانستند آنها را برگردانند و وضع را به صورت اول و به همان شکل مطلوب خود در بیاورند.اما در ایران نتوانستند; چون در این جا عواملی وجود داشت که نگذاشت آنها موفق شوند:در درجه ی اول ایمان عمیقی بود که در دلهای این مردم وجود داشت.در کنار این ایمان, رهبری قاطع و آگاه و هوشمند امام بزرگوار بود که مثل کوه در مقابل دشمن ایستاد.مردم با حضور امام, دلگرم و مطمئن شدند.در دوران امام, سخت ترین ضربات بر این کشور وارد شد; اما مردم را نشکست.عامل دیگری که نگذاشت دشمن موفق شود, زیربنای محکم و متین نظام اسلامی بود; یعنی قانون اساسی.در قانون اساسی ترتیبی داده شده است که حضور و اراده و رای و خواست مردم را با جهتگیری اسلامی, در همه ی ارکان نظام ظهور و بروز می دهد.این نظام مستحکم, انتخاب مردمی, مجلس مردمی و دولت مردمی که بر پایه ی اسلام بود, مانع نفوذ دشمن شد.البته دشمن به دشمنی خود ادامه داده و خواهد داد.همه ی آن چیزهایی که عوامل بقای این انقلاب بوده است, مورد تهاجم دشمن است.ایمان مردم, به طریقی مورد تهاجم شدید همان دشمنانی است که می خواهند برگردند و اراده و اختیار را در این کشور در دست بگیرند; دست نشاندگان خود را سر کار بیاورند و بساط ظلم و فساد خود را دوباره در این کشور پهن کنند; اینها از پا ننشسته اند; منتها در مقابل این عوامل بقا و در مقابل عناصر مقتدری که در این کشور وجود دارد, تودهنی خوردند و نتوانستند کار خود را انجام دهند.اگر ملت ما بیدار باشد و این گوهر گرانبها یعنی ایمان را در وجود خود حفظ کند و این پایه و زیربنای مستحکم را حراست کند, حتی اگر دشمن بخواهد تا دهها سال دیگر هم معارضه کند, باز این ملت به او تودهنی خواهد زد.هم مردم نقش تعیین کننده دارند و هم مسوولان; این را به شما عرض بکنم.نقش آحاد مردم از قشرهای مختلف, تعیین کننده است.هر نظام و کشوری که مردمش بیدار باشند, باایمان باشند, در صحنه باشند, آماده باشند و بخواهند از حق خودشان دفاع کنند, هیچ قدرتی نمی تواند بر آنها و کشورشان تسلط پیدا کند نه قدرت اتم, نه قدرت موشک, نه تجهیزات نظامی و نه غیر آن بنابراین نقش مردم بسیار مهم است.نقش مسوولان هم خیلی مهم است.مسوولان کشور باید بتوانند نه فقط پا به پای مردم حرکت کنند, بلکه جلوتر از آنها گام بردارند. سه خصوصیت در مسوولان کشور لازم است, که اگر این سه خصوصیت در آنها وجود داشت, آنگاه این نیروی عظیم ملی می تواند جلوی هرگونه خباثت و دشمنی دشمنان را بگیرد.این سه خصوصیت, تقوا و شجاعت و خودآگاهی است.
مسوولان کشور فرق نمی کند; در همه ی قوا; چه یک مدیر دولتی, چه یک قاضی دادگستری, چه یک نماینده ی مجلس, چه عضو شورای نگهبان, چه عضو مجلس خبرگان, چه مسوولان نیروهای مسلح باید این سه خصوصیت را داشته باشند تا کشور آسیب ناپذیر باشد.اگر تقوا نباشد, همه ی کارها خراب است; وقتی تقوا بود, هر تصمیمی که انسان می گیرد و هر حرفی که می زند, برای مصلحت مردم و رضای خداست; در این صورت صراط مستقیم پیموده خواهد شد.وقتی تقوا نباشد, انسان از روی عصبانیت و کینه ورزی و طمع حرف می زند یا اقدام می کند یا دستور می دهد یا حکم می کند. اگر تقوا بود, اما شجاعت نبود, باز کافی نیست.چه بسا آدمهای باتقوا که به خاطر نداشتن شجاعت لازم, در آن وقتی که باید اقدامی بکنند, نمی کنند و حرفی بزنند, نمی زنند.وقتی امام بزرگوار این حرکت عظیم را به وجود آورد, یک عامل عمده ی آن, شجاعت امام بود; والاخیلیها بودند که تقوا داشتند و مردمان مومن و باخدا بودند; اما شجاعت لازم را نداشتند.اگر شجاعت نباشد, انسان مرعوب می شود و دشمن از همین نقطه ی ضعف استفاده می کند.بمجرد این که یک مسوول در هر نقطه از نقاطی که گفتم چه در مجلس, چه در دولت, چه در قوه ی قضاییه, چه در مجمع تشخیص مصلحت نظام, چه در شورای نگهبان و چه در سایر مراکز مهم شجاعت نداشت و آن صفت مهم و موثر در او نبود, او را مرعوب می کنند.این تهدیدها, این حرفها و این خط و نشان کشیدنها, اغلب برای مرعوب کردن مسوولان کشورهاست.بسیاری از ملتها بدبخت شدند, به خاطر این که روسا و مسوولانشان شجاعت نداشتند.ملت, شجاع و آماده ی حضور در صحنه بود; اما مسوولانی که باید زمامها را در دست بگیرند و پیشرو باشند و حرکت کنند, شجاعت لازم را نداشتند.شما اگر اهل تاریخ باشید, وقتی به تاریخ نگاه می کنید, می بینید هرجایی که مسوولان و روسا و کارگزاران و دست اندرکاران اداره ی کشور از شجاعت برخوردار نبودند, آن جا یک پای زندگی مردم لنگید; اگر همه ی آنها دچار بی شجاعتی و ترس شدند, مردم بدبخت شدند.بسیاری از تحلیلهایی که رادیوهای بیگانه درباره ی مسائل گوناگون در فضای کشورها می پراکنند, برای این است که نخبگان کشور را مرعوب کنند; آنها احساس کنند که نمی توانند کاری بکنند و دستشان بسته است.نیروی عظیم مردم را نبینند; قدرت جغرافیایی و تواناییهای فرهنگی خود را نبینند; همه اش چشمشان به دست دشمن و قدرت دشمن و موشک دشمن و اقتدار دشمن باشد; این بی شجاعتی خیلی خطر بزرگی است. صفت سوم, خودآگاهی است.مسوولان باید آگاه باشند و بفهمند پیرامون آنها چه می گذرد; والااگر مسوولان و مدیران کشور, نمایندگان مردم, موثرین در دستگاه قضایی و دیگر جاها, آدمهای خوبی باشند; باتقوا باشند و شجاعت هم داشته باشند, اما ندانند امروز صف بندی دنیا کجاست و دشمن کجا نشسته است و از کجا دارد حمله می کند, ضربه خواهند خورد.جوانهایی که در دوران جنگ تحمیلی در جبهه بودند, خوب می فهمند من چه می گویم.گاهی انسان در صحنه صدای شلیک توپ را می شنید; اگر می فهمید که این شلیک از طرف دشمن است, می توانست مسیر خود را معین کند و وظیفه ی خود را بفهمد.اگر می دانست این شلیک از طرف خودی به طرف دشمن است, باز مسیرش معین می شد; اما اگر شلیک خودی را با دشمن و دشمن را با خودی اشتباه می کرد, گمراه می شد و نمی فهمید باید چه کار کند.وقتی توپخانه ی دشمن دارد علیه شما مرتب آتش می بارد, اگر ندانید دشمن است که دارد آتش می بارد, در مقابل او حساسیت به خرج نمی دهید.گاهی هم خودی دارد علیه دشمن شلیک می کند; اگر این را هم نشناختید, باز اشتباه خواهید کرد; به طرف خودی برمی گردید و می گویید چرا شلیک می کنید! امروز خودآگاهی یکی از مهمترین نیازهای مسوولان کشور ماست; باید بفهمند دشمن از کجا دارد حمله می کند.
سالها پیش, من یک روز راجع به تهاجم فرهنگی صحبت کردم و گفتم دشمن دارد از روزنه های فرهنگی به ما حمله می کند; اما متاسفانه عده یی این را نفهمیدند; بعضی صریح و بعضی هم در پرده گفتند فلانی به چه چیزی حمله می کند; کدام تهاجم, چه تهاجمی؟! امروز بعد از گذشت چند سال, آدمهای دیرفهم دارند یواش یواش می فهمند که تهاجم فرهنگی یعنی چه! موج حملات فرهنگی دشمن که ایمان جوانها را هدف قرار گرفته, حالا دارد به چشمشان میآید و ابراز نگرانی می کنند! می بینند در همه ی محیطهایی که جوانها حضور دارند, دشمن می خواهد جاپایی از خود به جا بگذارد و عقیده ی آنها را به انقلاب و دین و امام برگرداند; حتی یک عده یی در این که این ملت استقلال می خواهد, خدشه می کنند! یعنی درست همان خواست دشمن; یعنی تهاجم فرهنگی.مسوولان کشور این خودآگاهی را لازم دارند تا بدانند دشمن از کجا دارد حمله می کند.اگر فهمیدند, بیدار خواهند بود; آنگاه شجاعت و تقوا و پاکدامنی آنها به کار این ملت خواهد آمد. امروز یکی از مهمترین مسائل ما, مبارزه ی با فساد است; این را باید همه ی مسوولان کشور بفهمند.فساد یعنی چه؟ فساد یعنی این که کسانی با زرنگی, با قانوندانی, با زبان چرب و نرم, با چهره ی حق به جانب, به جان بیت المال این ملت بیفتند و کیسه های خود را پر کنند.این کار چند ضرر دارد:یکی این که خزانه ی این کشور که باید صرف مردم بشود صرف ساختن پل و راه و سد و آبرسانی و آباد کردن روستاها و سامان دادن به زندگی مردم شود به جیب یک نفر یا یک جمع خاص می رود.وقتی شما می بینید یک نفر آدم در طول مدت کوتاهی سه, چهار سال دهها میلیارد تومان از پول بیت المال را در صندوق شخصی خود قرار می دهد, معنایش چیست؟ معنایش این است, آن پولی که با آن می شد مثلا هزار روستا را آباد کرد که مردم از زندگی لذت ببرند و مزه ی فقر را نچشند, مزه ی زندگی راحت را بچشند, یک نفر بتواند با زرنگی, با زبان چرب و نرم, با چهره ی حق به جانب و با استفاده ی از کمک افراد غافل همه ی این پولها را به چنگ بیاورد.بنابراین اولین ضرر این است که بیت المال خالی می شود و پول مردم به جیب یک شخص طماع و حریص و خودخواه و زیاده طلب می رود. ضرر دوم این است, کسانی که می خواهند با پول خود در کشور فعالیت اقتصادی کنند کارخانه تاسیس کنند, مزرعه راه بیندازند و تولید کنند وقتی دیدند از راههای نامشروع می شود این همه ثروت به دست آورد, آنها هم تشویق می شوند که بروند کار نامشروع بکنند.عده یی می گویند مبارزه ی با مفاسد اقتصادی موجب می شود که سرمایه دار, سرمایه گذاری نکند; اما من می گویم قضیه عکس است; اگر با فساد اقتصادی مبارزه نشود, هر سرمایه داری وسوسه و تشویق می شود که به جای وارد شدن به کار پردردسر تولید و مقدمات آن و راههای طولانی دیگر, برود مشغول بند و بست و کارهای فساد انگیز بشود. یک فاسد, دیگران را هم به فساد می کشاند و تشویق می کند.بنابراین ضرر دوم این است که کشور از فعالیت اقتصادی باز خواهد ماند. ضرر سوم این است که آدم فاسد وقتی بخواهد از بیت المال مسلمانها استفاده کند, به طور مستقیم که او را راه نمی دهند; مجبور است به مدیران و مسوولان و هر کسی که سر راه او قرار دارد, رشوه بدهد.هر کسی هم نمی تواند در مقابل رشوه مقاومت کند; البته بعضیها مقاومت می کنند, بعضی هم دانسته یا ندانسته تسلیم می شوند.بنابراین آدم فاسد برای رسیدن به هدف خود, با رشوه دادن و شیرینی دادن, عده یی را فاسد می کند; مدیران را فاسد می کند, ماموران را فاسد می کند, مامور بانک را فاسد می کند, مامور فلان وزارتخانه را فاسد می کند. ضرر چهارم این است که وقتی پول و لقمه ی حرام در بین مردم و نخبگان و زبدگان رایج شد, گناه رایج می شود; ((امرنا مترفیها ففسقوا فیها)).وارد شدن در میدان فساد مالی, مقدمه ی ورود به میدان فساد اخلاقی و فساد جنسی و فساد شهوانی و انواع و اقسام فسادهاست. ضرر پنجم این که وقتی مدیران و مردمی فاسد شدند, این می شود پایگاه دشمن خارجی.دشمن خارجی از آدمهای فاسد, برای اهداف سیاسی خود در کشور خوب استفاده می کند.مبارزه ی با فساد, یک جهاد همه جانبه است.من از مسوولان کشور خواهش می کنم این جهاد عظیم را به اغراض سیاسی آلوده نکنند.اگر مسوولان کشور آن خودآگاهی لازم را داشته باشند, آنگاه می فهمند که امروز مبارزه ی با فساد لازم است و یک جهاد است.نشناختن موقعیت و خطر, همان ناخودآگاهی است; که این خود خطر بسیار بزرگی است. من امروز احساس می کنم مردم ما دارای خودآگاهی اند; اما بعضی از نخبگان ما خودآگاهی ندارند! امروز یکی از ضرورتهای مهم این است که مسوولان و نخبگان سیاسی و دست اندرکاران اداره ی امور در همه ی قوای سه گانه و سایر ارکان این کشور, خودآگاهی داشته باشند; بفهمند کجا قرار دارند; دشمن کجاست و هدف او چیست و راه مقابله ی با آن کدام است.مردم ایستاده اند و در این راه, محکم حرکت می کنند.با این که به خاطر دشمنیهای دشمنان, بسیاری از خواسته های مردم برآورده نشده است; درعین حال مردم ایستاده اند; چرا؟ چون می دانند در صورت ادامه دادن به این راه یعنی استحکام نظام اسلامی دنیا و آخرت آنها آباد خواهد شد; این را مردم از اسلام شناخته اند و فهمیده اند و دشمن می خواهد نگذارد همین کار صورت بگیرد.امروز هدف سیاستهای استکباری و در راس همه ی شیاطین عالم امریکا این است که نگذارند نظام اسلامی که به اراده و اختیار و میل مردم متکی است به اهداف خود برسد.از این طرف مانع از کارایی نظام بشوند, از آن طرف هم وسوسه کنند که مشکل شما این است که با امریکا رابطه ندارید; و اگر رابطه برقرار کنید, همه ی مشکلات شما حل خواهد شد! با این کار, می خواهند راه را برای سلطه ی مجدد بر این کشور باز کنند. خوشبختانه مسوولان طراز اول کشور آگاهند و می فهمند دارند چه کار می کنند; ملت هم بحمدالله مثل کوه ایستاده است.مسلما این مسیر و این حرکت, با این ایمانی که امروز در مردم وجود دارد و با این عزم و اراده یی که در مسوولان هست به آبادانی این کشور منتهی خواهد شد و امریکا نخواهد توانست سلطه ی مجدد خود را که آرزوی اوست بر این کشور مستقر کند.در این راه, در درجه ی اول امید ما به توفیق و کمک الهی است.اگر کمک خدا نباشد, هیچ کار به سامان نخواهد رسید.متوسل به ذیل عنایت پروردگار و درگاه عزت ربوبی و چشم به راه رحمت پروردگار و توجهات حضرت بقیه الله (ارواحنافداه) و دعا و حمایت آن بزرگوار و در درجه ی بعد که این هم از لطف و رحمت الهی است متکی به ایمان مردم هستیم; بخصوص ایمان پرشور جوانهای عزیز در سرتاسر کشور; که بحمدالله جوانان ما پرحماسه, پرشور و همراه با ایمان و آگاهی در این میدان حضور دارند. این نکته را هم عرض بکنم که مردم, با ایمان خود, توقعی از مسوولان دارند.به مردم هم عرض می کنم که مسوولان کشور و خود این حقیر که خدمتگزار کوچک مردم هستم از این راه پرافتخار ذره یی عقب نشینی نخواهیم کرد. امیدواریم خداوند متعال با رضا و قبول خود, زحمات کسانی را که در این راه تلاش می کنند, مشمول لطف و قبول خود قرار دهد و برکات خود را بر این ملت نازل کند و روزبه روز ما را در راه حرکت به سمت اهداف اسلامی, موفق تر بفرماید.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان