«در دین ستیزی مغولان، تشیع و تسنن سرنوشتی مشابه داشتند و آنان بر احدی رحم نمی کردند، چه شیعه و چه سنی!
«خواجه نصیر الدین طوسی » (متوفای 672ه . ق) در عصر آتش و خون و غارت و ویرانی مغولان، توانست با سیاست خود حاکمان مغولی را مهار و از نیروی اهریمنی و وحشیانه این دشمنان انسانیت و اسلام به نفع اسلام و تشیع استفاده کند . با حمله «هلاکو» به بغداد خلافت بی فروغ آنان که در هرزگی و عیاشی و فساد فرو رفته بود، فرو پاشید و این به خاطر دشمنی با اهل سنت نبود، زیرا مغول نه شیعه بودند و نه سنی و نه به حال خلافت اسلامی بغداد دل می سوزاندند، بلکه همه چیز اسلام را نابود می ساختند . با وجود این، خواجه توانست از آنان افرادی مؤمن و معتقد به تشیع بسازد و نیروی سرکش آنان را به نفع مکتب اهل بیت علیهم السلام به کار گیرد، تا خدمات و آثاری در رابطه با اسلام و تشیع انجام دهند (1) .
پس نباید به خاطر سقوط خلافت بغداد، خواجه و دیگران را ملامت کرد زیرا در دین ستیزی مغولان، تشیع و تسنن سرنوشتی مشابه داشت و آنان بر کسی رحم نمی کردند، هرچند اسلامشان در مواردی صوری و سیاسی بود .
«الجایتو» برادر «غازان » با لقب «سلطان محمد خدابنده » در سالهای (703 - 716ه . ق) جانشین غازان شد . وی ابتدا بت پرست و سپس مسیحی و بعد بودایی شد و آنگاه از مسلمانان اهل سنت گردید و سپس به وسیله علمای شیعه مخصوصا «علامه حلی » (متوفای 676ه . ق) که بحث های وی در مجلس «الجایتو» با علمای سنی معروف است، شیعه شد و با قدرت او مغولان اسلام را پذیرفتند (2) .
وی ابتدا سنی حنفی مذهب و سپس شافعی شد ولی روح مضطرب و تشنه او آرام نگرفت تا این که مذهب شیعه دوازده امامی را پذیرفت و در این عقیده ثابت قدم گشت . نقش علامه حلی را در این باره نمی توان نادیده گرفت، وی کتاب های «منهاج الکرامة » و «کشف الحق » را به منظور اثبات حقانیت تشیع نوشت، ولی «ابن تیمیه » سنی (متوفای 727ه . ق) که کینه و حسادت و تعصب بی جایی به علامه داشت، او را به جای «ابن مطهر» ، «ابن منجس » می خواند (3) . «الجایتوا» شیعه شد و دستور داد نام دوازده امام را بر روی سکه ها ضرب کنند (4) .
«ابن بطوطه » داستان شیعه شدن الجایتو را چنین نقل می کند:
«الجایتوا (سلطان محمد خدابنده) به قضات همه شهرهای ایران دستور داد که مطابق میل او (در حمد و ستایش خلفا) خطبه بخوانند (5) قضات برخی از شهرها امتناع کردند . الجایتو قضات شهرها از جمله «مجد الدین » قاضی شیراز را احضار و تنبیه کرد و رسم او بر این بود که آنان را در برابر سگ های گرسنه می افکند تا بدرند (6) سگ ها قاضی مجدالدین را ندریدند . الجایتو چون شنید، او را احترام کرد و به پایش افتاد و پایش را بوسه زد» (7) .
ولی ابو سعید که (در سالهای 716 - 736ه . ق) جانشین او شد، بار دیگر به نام خلفای راشدین سکه زد و نفوذ شیعه در آن عصر، در دستگاه دولتی، کاسته شد (8) .
سرکوبی قیامهای شیعیان و علویان و شکل گیری صفویه
نگاهی گذرا به نهضت هایی که با رنگ تشیع یا شیعه دوازده امامی به میدان آمدند و به وسیله حکام جور پیش از دولت صفوی یا در آستانه تشکیل آن دولت سرکوب شدند، نمایان گر این واقعیت است که چرا علمای شیعه از حرکت صفویه استقبال کردند .
نهضت سید «شرف الدین » علیه ایلخانیان و نهضت صوفیان به رهبری شیخ یعقوب (در سالهای 773 - 782ه . ق) به شدت سرکوب شد . نهضت سربداران سبزوار و خراسان و کرمان به رهبری «شیخ خلیفه » و شاگردش شیخ «حسن جوری » (736 - 783ه . ق) و نهضت مازندران که برخی آن را انعکاسی از نهضت سربداران می دانند، به رهبری «سید قوام الدین مرعشی » (750 - 762ه . ق) به وقوع پیوست . نهضت گیلان (771 - 772ه . ق) موجب تشکیل دولت «سادات کیا» به رهبری «سید امیر علی کیا ملاطی » در لاهیجان و گیلان شد (9) و حدود دویست سال (تا سال 1001ه . ق 1592م) به نام «بنی کیا» یا «سادات کیا» مقتدرانه ادامه داشت و هنوز هم بسیاری از شهرها و روستاها با پسوند یا پیشوند «کیا» وجود دارد . و حتی امیرتیمور هم نتوانست سید علی کیا را به تسلیم وادار کند و ناچار با او مصالحه کرد (چنان که قبلا چنگیز هم نتوانسته بود گیلان را تصرف کند و ناگزیر به مصالحه شده بود) (10) .
نهضت حروفیان در نیمه دوم قرن هشتم به رهبری «فضل الله حسنی » متخلص به «نعیمی » در استرآباد یا شیروان (740ق) و نهضت اهل حق (علی اللهی ها) در غرب ایران و یکی از شعب قزلباشان (11) همگی در مخالفت با حکام جور و متعصب مغول و ایلخانان یا حاکمان عثمانی، و برای اظهار محبت و طرفداری از علی علیه السلام و اولادش بوده است .
همه این عوامل در شکل گیری دولت صفویه نقش مؤثری داشت، مخصوصا فرقه نقشبندیه و برخی از شیوخ آنها از جمله «شیخ عبید الله » ملقب به «خواجه احرار» (806 - 896ه . ق) و «خواجه عبدالرحیم نقشبندی » که به گزارش «عالم آرای صفوی » از عوامل عمده فتح ترکستان به دست سپاهیان شاه اسماعیل صفوی بودند .
نقش مبارزان شیعه و قیام های مختلف آن حتی پیش از پیدایش صفویه نیز قابل توجه است .
قیام های صوفیان شیعه و غلات طرفدار علی علیه السلام نیز عامل کشش ملوک و زمامداران به سوی تشیع و تفقد آنان بود . حکومت عثمانی پیش از پیدایش صفویه در عصر تیمور در قرن هشتم و نهم (771 - 900ق) ضربات زیادی از تیموریان دید . آنان عراق و بخشی از ترکیه عثمانی و بلاد روم از جمله دمشق و حلب را که زیر نظر عثمانی بود، تصرف کردند . تیمور در تصرف دمشق به گونه ای عمل کرد که موجب تفقد از حال شیعیان و نوعی انتقام از نسل یزید و خونخواهی امام حسین علیه السلام تلقی شد . حتی می گویند در هنگام فتح دمشق علویان پرچم سفیدی را که علی علیه السلام در روز فتح خیبر با خود داشت به تیمور دادند! و در روز تاج گذاری تیمور در بلخ (771ق) چهار علوی را بر تخت نشاندند .
وی در فتح عراق مرقد امامان شیعه را زیارت کرد و به همین علت شایعه شیعه بودن او تقویت شد . سیاست مغول و اعقاب چنگیز و هلاکو، نیز توسعه قدرت و قلمرو مغولان و مکتب شمنی (12) بود نه ایمان و اسلام و حتی مسیحیت .
تا پیش از روی کار آمدن صفویه مذهب رسمی اکثر سلسله های حاکم بر ایران تسنن بود و بیش تر شهرها زیر نفوذ شافعیان قرار داشت و مراغه نیز حنفی مذهب بود، تنها گیلان و طبرستان و اهل مازندران شیعی و صاحب مروت بودند (13) .
بنابراین، اولا: مخالفت تیموریان با عثمانی ها پیش از تمایل آنان به مذهب شیعه بود .
ثانیا: نهضت های تشیع به معنای عام خود به تدریج اهمیت پیدا می کرد و حتی پیش از پیدایش صفویه نقش تعیین کننده داشت .
زمینه پیدایش صفویه
در گذشته قیامها و شورشها و نهضت ها با نام های مختلف مانند زیدیه، اسماعیلیه تا صوفیه و غیر آن همگی لعابی به نام تشیع و طرفداری از اهل بیت علیهم السلام و علی علیه السلام داشت و علیه خلفا و حکام ستم پیشه اهل سنت، گاهی موفق و زمانی ناموفق بود . نهضت علویان هم که هرچندگاه از گوشه و کنار جهان آن روز، مخصوصا ایران و به ویژه در گیلان و طبرستان پا می گرفت، حکومت مقتدر و شیعه ای را در پهنه جهان یا قسمتی از آن نوید می داد . علما و فقهای شیعه نیز در انتظار چنین روزی بودند که فعالیت های «شیخ صفی الدین » داماد و شاگرد «شیخ زاهد گیلانی » و فرزند شیخ صفی «موسی » (صدرالدین) و پسرش «علاءالدین » (علی سیاه پوش) و نوه اش «جنید» و فرزندش «حیدر» (14) شروع شد، و زمان شاه اسماعیل اول، رنگ یک حکومت مستقل و مقتدر را به خود گرفت .
حرکت صفویه حرکتی صوفی گرایانه بود اما به خاطر جو موجود و یا زمینه مساعد، با برخورداری از افکار برخی از علمای شیعه، حکومت را شیعه اعلان کردند و از علما و بزرگان شیعه نیز دعوت به همکاری نمودند و دست آنان را در امور کشوری، فرهنگی، دینی و حتی سیاست گذاری باز گذاشتند . در این که صفویه از نخست شیعه بوده یا شیعه صوفی و غالی بودند، اختلاف است و برخی گفته اند اجدادشان اصلا شیعه یا ایرانی نبودند (15) که در واقع چنین نیست، زیرا در آن شرایط، حکومت صوفی گرایی دولت صفویه به یک حکومت شیعه دوازده امامی خالص و معتقد و حتی متعصب در عقیده خویش، بدل شد که نقش علمای شیعه در این تغییر و تحول، بسیار عظیم و معجزه آسا بود .
بنابراین، ممکن است صفویه برای تحکیم و مشروعیت سلطنت خود از وجهه علمای شیعه نیز بهره مند شده باشند ولی علمای شیعه با توجه به مظلومیت تاریخی، طرد و تبعید و انزوای سیاسی و مذهبی، از حکومت صفویه، بهره بیشتری گرفتند، زیرا آنان با پدید آوردن حکومت مقتدر شیعه، مذهب رسمی ایران را شیعه دوازده امامی اعلان کردند که سبب بقای تشیع تا به امروز شده است .
همچنین از یک تهاجم فرهنگی و دینی غرب و اروپای مسیحی جلوگیری کردند، چه این که آنها از طرق مختلف در کسوت سیاح، جهان گرد، تاجر، اسقف و کشیش ، و حتی به عنوان نماینده سیاسی رسمی دولت های غربی یا سفیر، و به عنوان نقاش، معمار و ساعت ساز، در دربار صفویه رفت و آمد می کردند، که نفوذ علمای شیعه مانع از سقوط کامل ایران آن عصر در دامان مسیحیت غرب گردید، چنان که همین علما از سقوط ایران در دامان امپراتوری عثمانی جلوگیری کردند . کار کوچکی نبود که علمای شیعه را با تحقیر و تهمت درباری جلوه دهند .
گزارش این برخوردها و رقابت کلیساهای فرانسه، انگلستان، اسپانیا، پرتغال، بلژیک و ... موجود و هنوز قلعه های جنگی آنان به ویژه پرتغالیها در خلیج فارس و دریای عمان و نیز تاریخچه کلیسای جلفا در اصفهان و ... پابرجا و گویاست . تلاش آنان را برای کسب امتیاز، در کتابهای مختلف جهان گردان مسیحی غرب می توانید بخوانید (16) .
پی نوشت:
1) ابوالفضل عزتی، تاریخ گسترش اسلام، ص 166 . مریم میر احمدی، دین و مذهب در عصر صفوی، ص 16 .
2) اولین حاکم مغول و ایلخانی که مسلمان شد، «تیکودار» بود که نام «احمد» بر خود نهاد، بعد غازان (694 - 703ه . ق) مسلمان شد و نام محمود بر خود نهاد . وی اسلام را دین رسمی قرار داد (عبدالمحمد آیتی، تحریر تاریخ و صاف، ص 208 به نقل از دین و مذهب در عصر صفوی) .
3) همان و محمد طاهر تنکابنی، قصص العلماء، ص 256 - 252 .
4) کامل مصطفی الشیبی، تشیع و تصوف تا آغاز سده دوازدهم هجری، ترجمه علیرضا ذکاوتی قراگزلو (چاپ اول، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1359) ص 107 - 108 .
5) اشپولر، تاریخ مغول در ایران، ترجمه محمود میرآفتاب، ص 540 . رحله ابن بطوطه، سفرنامه، ترجمه محمد علی موحد (تهران 1359) ج 1، ص 220 - 219، ولی متن عربی (در صفحات 205 - 206) به گونه ای دیگر نقل کرده است که با نقل کتاب دین و مذهب در عصر صفوی مغایر است .
6) همان .
7) رحله ابن بطوطه، سفرنامه (بیروت، دارصادر) ج 1، ص 220 .
8) اشپوله، تاریخ مغول در ایران، ص 195 و مریم میراحمدی، دین و مذهب در عصر صفوی، ص 18 - 19 .
9) احمد کتابی، سرزمین میرزا کوچک خان، (تهران، انتشارات معصومی، 1362) .
10) همان .
11) مریم میر احمدی، همان، ص 26 و نهضت اهل حق، ص 25 - 26 . و نهضت نقشبندیه، ص 26 .
12) شمن: بت پرست .
13) حمدالله مستوفی، نزهة القلوب، به کوشش دبیر سیاق، (تهران، 1336) ص 197، مریم میراحمدی، دین و مذهب در عصر صفوی، ص 18 - 19 یاقوت حموی، البلدان، ج 7، ص 16 .
14) کامل مصطفی الشیبی، همان، ص 378 - 372 و حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، (تهران، انتشارات امیرکبیر، 1339) ص 793 .
15) کامل مصطفی الشیبی، همان، ص 372 - 374 و «سیبیلا شوستر والسر» ، ایران صفوی از دیدگاه سفرنامه های اروپائیان، ترجمه غلامرضا ورهرام (تهران، انتشارات امیرکبیر، 1364) ص 47، 59 و 79 .
16) ر . ک: سیبیلا شوستر والسر، همان .