زاده انسان بدان سبب که عصاره ملکوت محسوب ، و در کرامت و فضیلت به «انی جاعل فی الارض خلیفه » منسوب می باشد ، شیوه پرورش و آموزش او از اهمیت ویژه ای برخوردار است و چون خمیر مایه شخصیت فردی و اجتماعی انسانها در دوران کودکی شکل می گیرد و بتدریج قوام و دوام می یابد ، پس شایستگی رعایت اصول اخلاقی ، تربیتی و حقوقی درباره او لازم ، و تکریم و احترامش از دیدگاه عقلانی واجب می باشد.
از سوی دیگر وجود غریزه حب ذات و احساس نیاز به توجه لازم از سوی دیگران برای هر انسانی بویژه کودکان که در استیفای مناسب حقوق خود از مکنت و توانایی لازم برخوردار نیستند ، کاملاً محسوس و ملموس است. لذا کودکان با رفتار ظریف و شفاف کودکانه ، پیوسته این نیاز را ابراز می کنند و بسیار مایلند که مورد توجه دیگران قرار بگیرند و اطرافیان شخصیت او را در میان خود بپذیرند.
بر همین مبنا یکی از شیوه های تربیتی صحیح در اندیشه روانشناسانه کودک ، توجه لازم به نیازهای عاطفی، حیثیتی آنان است که خسارت عدم توجه به این مسأله عوارض مخاطره انگیزی را برای فرد و جامعه به دنبال دارد.
بر این مبنا کودکانی که در خانواده از محبت و کرامت برخوردارند ، روحیه ای متعادل و منطقی دارند و بالعکس آنان که از این نعمت محرومند ، از آسیبها و صدمات روانی در امان نیستند.
بازتاب عنایت خاص اسلام به شخصیت و کرامت فرزندان و کودکان در متون روایی و تربیتی بوفور ملاحظه می گردد. مثلا در کلامی از رسول خدا rآمده که : اکرموا اولادکم و احسنوا لهم یغفر لکم. « فرزندان خود را گرامی بدارید و نیکوترین روشهای تربیتی را درباره آنان عملی سازید تا خدا گناهان شما را بیامرزد. » ( طبرسی ، 1392 ﻫ ، ص 255 ). در حقیقت احترام به جایگاه حقوقی و ارزشی کودکان از اساسی ترین عوامل ایجاد شخصیت مطلوب در ایشان محسوب می شود. استفاده از روش تکریم شخصیت علاوه بر اینکه کودکان و نوجوانان را از انحراف اخلاقی و رفتاری باز می دارد ، به عنوان روش بازسازی رفتاری ایشان نیز مورد استفاده قرار می گیرد ؛ زیرا « روان شناسی برای زیستن » به ما می آموزد که کودک بیش از هر چیز احتیاج به عشق و محبت دارد و این احتیاج بالاتر از هر رضایت خاطری برای اوست. شایان توجه است که برنامه ها ، سیاستها ، رفتارها و عملکردهای حقوقی و تربیتی در صورتی راهبر به سوی اهداف تربیت فطری است که تابع اعتدال باشد ، از حد وسط و مرزهای اعتدال دور نگردد و به افراط و تفریط کشیده نشود. تربیت فطری ، تربیتی معتدل است و در حقیقت بهترین نظام تربیتی است. علی u می فرماید : خیر الاعمال اعتدال الرجاء و الخوف (غررالحکم ، 1407 ﻫ ، ج 1 ، ص 355 ).
ظهور نیکویی در اعتدال است
عدالت جسم را اقصی الکمال است
( محمود شبستری ، 1361 ، ص 62 )
در کنار رعایت اصل اعتدال ، توجه به اصل «تدرج و تمکن » حائز اهمیت است. استعدادهای هیچ انسانی جز بر اساس توانایی هایش و جز با حرکتی تدریجی در جهت کمال مطلق شکوفا نمی شود. این ، حاکمیت اصل تدرج و تمکن در نظام تربیتی حقوقی اسلام است. انسان در صیرورتی تدریجی استکمال می یابد و این همان سیر تکاملی انسان در رسیدن به تعادل شخصیت است و هرگونه رفتار و واکنشی خلاف این مسیر توسط آحاد جامعه یا والدین می تواند مخرب باشد ؛ زیرا کودک سالم در محیط سالم پرورش می یابد و یقیناً رسیدن به بهداشت روانی و سلامت فکری در گرو تبیین و پذیرش حقوق حقه کودکان است.
عشق به ما آزادی می دهد ، اما همان گونه که بارها از اقوال گوناگون شنیده ایم ، نفرت روی دیگر عشق است. اصحاب نفرت حاصل ارتکاب ، اجتناب و فراموشی اند. آنان وقتی به بی عدالتی های گذشته درباره خویش می اندیشند ، لباس انتقام بر تن می کنند. عدم توجه به کودکان و فراتر از آن ، آزار این فرشتگان پاک به دسته های روانی ، جنسی و فیزیکی تقسیم می شود و هر کدام سهمی در اختلال بهداشت روانی و جسمانی کودک بر عهده دارند. پدیده کودک آزاری نوعی واکنش و پژواک عقده ها و زجرهای مختلفی است که شخص آزار دهنده در کودکی اش از جنبه های مختلف متحمل شده است و چون به مرور در ضمیر ناخود آگاه وی نهفته و بدخیم شده ، لذا به طور طبیعی دوست دارد کودکان دیگر هم زجرهای مشابه وی را تجربه کنند.
پدیده کودک آزاری و خشونت علیه کودکان در اکثر ممالک جهان به چشم می خورد ؛ به عنوان مثال در فاصله سالهای 1987 تا 1990 هزار و سیصد و نود و هفت نفر از کودکان خیابانی برزیل در اثر خشونت جان سپرده اند. بدتر از آن کشتار جمعی کودکان بی دفاعی است که در جنگهای دهه گذشته بیش از دو میلیون نفر از آنان را به کام خود بلعید و بیشتر از 13 میلیون نفر را بی سرپرست نمود. جای طرح این سوال در مجامع حقوقی جهان خالی است که آیا کشتار دسته جمعی ، گرسنگی ، بردگی اجباری ، استثمار جنسی کودکان مسلمان توسط غارتگران حقوق انسانی جزء جرایم علیه کودکان محسوب نمی شود؟ گراسیاماشل همسر نلسون ماندلا رئیس جمهوری پیشین آفریقای جنوبی در گزارشی که برای سازمان ملل متحد در مورد تأثیر جنگ بر کودکان تهیه نموده بود ، نوشت :
«عدم موفقیت ما در حفاظت از کودکان جهان بیش از همه در جنگهای مسلحانه مشهود است و این شکست موجب شرمساری همگان یعنی افراد ، گروهها ، ملتها و دولتهای قدرتمند است.»
حال ، توجه نهادها و سازمانهایی را که امر مشارکت جهانی برای کودکان را بر عهده
دارند به موارد ذیل جلب می نماید :
1 مسؤولیت پذیری جهانی و تضمین حقوق کودکان گرفتار در درگیری ها و جنگ های مسلحانه
2 پیشگیری از سرایت بیماری مهلک ایدز جهت حفظ سلامت کودکان
3 مبارزه جدی و عملی با جرایم علیه کودکان مانند استثمار جنسی و اقتصادی
4 تبیین و عملی نمودن راهکارهایی جهت بهره مندی همه کودکان جهان بویژه کودکان مسلمان از حقوق حقه خود. هم اینک بسیاری از کودکان فلسطینی که مدارس و منازلشان توسط رژیم صهیونیستی تخریب گردیده در حسرت بهره مندی از حق آموزش ، حق اسکان و حق حیات اعتدالی هستند.
امید آن داریم که در نظام مقدس جمهوری اسلامی براساس توانمندیهای قضایی موجود بتوان قوانین و دستور العمل های شفاف و معینی را درجهت تنویر و تثبیت حقوق کودکان در جهت مبارزه با پدیده کودک آزاری و هر گونه اعمال جرایم علیه کودکان ، تبیین نمود.
* مدیر علمی و دبیر همایش