اخلاق در قرآن(۲)

أَتَامُرُونَ النّاسَ بِالبِرِّ وَ تَنْسَونَ أَنْفُسَکُمْ وَ اَنْتُمْ تَتْلُونَ الْکِتابَ أَفَلا تَعْقِلُونَ.(بقره: ۴۶)

خوش گفتاران بدکردار

أَتَامُرُونَ النّاسَ بِالبِرِّ وَ تَنْسَونَ أَنْفُسَکُمْ وَ اَنْتُمْ تَتْلُونَ الْکِتابَ أَفَلا تَعْقِلُونَ.(بقره: 46)

آیا مردم را به نیکی فرمان می دهید و خود را فراموش می کنید، در حالی که شما کتاب (آسمانی) را می خوانید، پس آیا تعقل نمی کنید؟

این آیه، یهودیان را توبیخ می کند که چرا مردم را به کارهای خوب فرمان می دهند و خود به آنها عمل نمی کنند و نیز به طور غیرمستقیم، مسلمانان را از چنین عادت ناشایستی باز می دارد. در جای دیگر خداوند حتی مؤمنانی را که به گفته هایشان عمل نمی کنند، شدیدا توبیخ می کند و به طورصریح می فرماید:

یا ایها الّذینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لاتَفْعَلُونَ؛ کَبُرَ مَقْتا عِندَاللّه ِ اَنْ تَقُولُوا ما لاتَفْعَلُونَ. (صف:2و3)

ای مؤمنان، چرا سخنانی می گویید که به کارشان نمی بندید؟ نزد خدا بسیار موجب خشم است که سخنی را بگویید که عمل نمی کنید.

از مفهوم آیه بر می آید که انسان با به کارگیری عقل و اندیشه، عیب ها و ضعف های خود را درمی یابد و نخست خود و سپس دیگران را موظف به برطرف کردن آنها می کند، ولی چنانچه با آگاهی از پستی و زشتی عملی، خود از آن پرهیز نکند و فقط دیگران را به صلاح و صواب دعوت کند و خود به بیراهه برود، مورد نکوهش شدید قرار می گیرد. افزون بر آیات قرآن، امامان معصوم علیهم السلام نیز این عمل را ناپسند می شمارند، چنان که امیرمؤمنان علی علیه السلام افراد خوش گفتار زشت کردار را این گونه نفرین می کند:

لعن اللّه ُ الآمرین بالمعروفِ التّارکینَ لَهُ و النّاهینَ عَنِ الْمُنکَرِ العامِلینَ بِهِ.

نفرین خدا بر آمران به معروفی که خود ترک کننده آن معروف هستند و لعنت خدا بر ناهیان از منکر که خود عاملان به آن هستند.

از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در همین ارتباط سخنی بر جای است:

شب معراج مردانی را دیدم که مرتب لب هایشان را با قیچی آتشین می بریدند و دوباره التیام می یافت، از جبرئیل پرسیدم اینها کیانند؟ پاسخ داد: اینان سخنرانان امت تو هستند که مردم را به نیکی امر می کردند و خویشتن را از یاد می بردند و حال آنکه کتاب (قرآن) را تلاوت می کردند.

از من بگوی عالم تفسیر گوی را گر در عمل نکوشی، نادان مفسری
بار درخت علم ندانم مگر عمل با علم اگر عمل نکنی شاخ بی بری
هر علم را که کار نبندی چه فایده؟ چشم از برای آن بود آخر که بنگری

سعدی

بنابراین، رفتار و گفتار آدمی باید هماهنگ باشد و معروف را، هم به قصد عمل خود و هم دیگران مطرح کند و از منکر نیز با همین منظور باز دارد که این کار افزون بر نفع عمومی، برای خود او نیز سبب بیداری و دقت در هماهنگی بین حرف و عمل خواهد شد.

پیام متن:

1. هماهنگی بین رفتار و گفتار؛

2. نکوهش و سرزنش شدید امامان معصوم علیهم السلام به کسانی که بین قول و فعل شان فاصله است.

عبرت از گذشتگان

قَد خَلَتْ مِنْ قَبْلِکُمْ سُنَنٌ فَسیرُوا فِی الأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ المُکَذِّبینَ. (آل عمران: 137)

پیش از شما سنت هایی وجود داشت. پس در روی زمین گردش کنید و ببینید سرانجام تکذیب کنندگان چگونه بود؟

قرآن مجید مردم را حدود چهارده بار به گردش در زمین دعوت کرده است و با این سفارش، دوران گذشته تاریخ را با زمان حاضر پیوند می زند. این کتاب آسمانی پیوند فکری و فرهنگی نسل امروز با گذشته های دور و دیدن آثار تاریخی را برای درک حقایق آفرینش، لازم و پراهمیت می داند. در اسلام به جهانگردی توجه بسیاری شده است. گاه هدف از آن را مانند آیه بالا، دیدن سرانجام تکذیب کنندگان خدا و پیامبران و گاه دیدن عاقبت مجرمان و گناهکاران برمی شمارد و می فرماید: «فَانْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُجرِمینَ.» (نمل: 69) زمانی دیگر هدف از گردش در زمین را بهره مندی از دل های دانا و گوش های شنوا می داند و می فرماید: «اَفَلَمْ یَسیرُوا فِی الاَرْضِ فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ اذانٌ یَسْمَعُونَ بِهَا.» (حج: 46) و گاهی هم آن را بهترین راه تفکر و تأمل در پیدایش خلقت عنوان می کند که با این کار به قیامت و زنده شدن دوباره، ایمان بیاورد: «قُلْ سیرُوا فِی الاَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللّه ُ یُنْشِی ءُ الْنَّشْأَةَ الاخِرَةَ». (عنکبوت: 20)

مسلمانان نباید از تحولات اجتماعی دنیا بی خبر باشند. باید با گردش در زمین با دنیای اطراف و سیاست های حاکم بر جهان امروز آگاه شوند و نیازمندی های زمان را درک کنند و از تجربه های دیگران بهره برند. هر چند امروزه تا حدودی رسانه های تصویری وظیفه انتقال تجارب را بر عهده گرفته اند، مشاهده و لمس واقعیت ها بسیار تأثیرگذارتر است.

در هر حال، باید دانست که تاریخ گذشتگان دربردارنده حوادث پند دهنده ای برای آیندگان است و مردم می توانند با بهره برداری از آنها از مسیر زندگی صحیح آگاه شوند.

البته مطالعه تاریخ اگر به منظور سرگرمی یا تفاخر به نیاکان، پیشینه ملی و انگیزه هایی از این دست نباشد، بسیار عبرت آموز است و پندها و آموزه های فراوانی برای خوانندگان دارد. همچنان که قرآن کریم به این مهم اشاره دارد و می فرماید: «در سرگذشت آنان (یوسف و برادرانش و دیگر اقوام)، عبرت ها و درس هایی برای خردمندان است». (یوسف: 111)

پیام متن:

1. مسافرت و مطالعه تاریخ پیشینیان، از راه های مهم عبرت آموزی؛

2. ارج نهادن به جهانگردی در اسلام.

تحیت و سلام

وَ اذا حُییّتُم بِتَحِیَّةِ فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنها أَوْرُدُّوها اِنّ اللّه َ کانَ عَلی کُلِّ شَی ءٍ حَسیبا. (نساء: 86)

چون به شما تحیتی (سلامی، درودی و شادباشی) گفته شود، در پاسخ درودی بهتر از آن گویید یا (حداقل) همان را باز گویید که خداوند بر هر چیز حسابگر است.

اصولاً به هر دعا، ثنا و تعارفی که شخص هنگام روبه روشدن با دیگری بر زبان می آورد، تحیت گفته می شود. بی گمان، منظور از تحیت در آیه شریفه، هر نوع شادباش و تحیت است که سلام گفتن نمونه ای از آن است. از امام باقر و امام صادق علیهماالسلام نیز روایت است: «مراد از تحیت در آیه شریفه، سلام و دیگر کارهای خیر است».

هدف آیه، بیان این نکته است که اگر به انسان مؤمن سلام و تحیتی داده شود، باید، نیکوتر و بهتر پاسخ دهد و یا دست کم به همان اندازه پاسخ گوید. در سیره عملی پیامبر اکرم و امامان معصوم علیهم السلام نیز که ایشان بهترین افراد عمل کننده به رهنمودهای قرآن هستند، این رفتار همواره رعایت می شد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در جواب شخصی که به وی عرض کرد: «السلام علیک»، فرمود: «و علیکَ السلام و رحمة اللّه » و در جواب شخص دیگری که می گفت: «السلام علیک و رحمة اللّه »، فرمود: «السلام علیک و رحمة اللّه و برکاته».

همچنین، در این باره روایت است که شخصی به امام حسن علیه السلام دسته گلی خوشبو هدیه کرد. حضرت در عوض به وی فرمود: تو در راه خدا آزادی، شخصی پرسید: آیا برای یک دسته گل کنیزی را آزاد می کنی؟ امام فرمود: خدای تعالی به ما ادب آموخته و فرموده است: «وَ اذا حُییّتُم بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّو بِأَحْسَنَ مِنها...» و تحیت بهتر از یک دسته گل برای او، همین آزاد کردنش بود. خداوند در آیه ای خطاب به اسوه بشریت، محمد مصطفی صلی الله علیه و آله می فرماید: «وقتی ایمان آورندگان به آیات ما نزد تو آیند، بگو سلام علیکم.» (انعام: 54) در آیه دیگر، مؤمنان را موظف می کند که به هنگام ورود به خانه ای دیگر، بر اهل خانه سلام کنند. (نور: 27)

پیام متن:

1. جواب نیکو به هر نوع سلام، درود و شادباش؛

2. سفارش اسلام به سلام، به عنوان بهترین تحیت.

پاداش ایمان و کیفر گناه

تقدیر و سنت الهی بر این قرار گرفته است که اگر افراد جامعه ای ایمان آوردند و تقوا پیشه کردند و در آن جامعه احکام الهی اجرا شد، خداوند نعمت های خود را بر آنان فرو ریزد و آنان را مشمول عفو و فضل خود قرار دهد. از لغزش های اندک آنان چشم پوشد و برکت های آسمان و زمین را در اختیارشان قرار دهد. قرآن کریم این سنت الهی را چنین بیان می کند:

وَ لَوْ أَنَّ اَهْلَ الْقُری امَنُوا و اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الاَرْضِ وَلکِنْ کَذَّبُوا فَاَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ. (اعراف: 96)

اگر اهالی قریه ها (اقوام) ایمان می آوردند و تقوا پیشه می کردند، برکاتی از آسمان و زمین به روی شان می گشودیم، ولی آیات الهی را تکذیب کردند، در نتیجه آنان را به کیفر اعمال شان مجازات کردیم.

بنابراین اثر تکوینی ایمان و کارهای نیک افراد یک امت، منشأ خیرات فراوانی در جهان طبیعت است. در روایتی از امام موسی بن جعفر علیه السلام در تفسیر آیه شریفه «یُحْیی الاَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا؛ زمین را بعد از مرگش زنده می کند»، آمده است:

زنده کردن به باران منظور نیست، بلکه (منظور این است که) خداوند مردانی را برمی انگیزد که عدل را زنده می کنند و برپامی دارند و به زنده شدن عدل، زمین زنده می شود. به تحقیق اقامه حد در جامعه، سودمندتر است برای زمین از چهل صبح باران باریدن.

از سوی دیگر، اگر افراد جامعه کفر ورزند و آیات الهی را انکار کنند و به فساد، فحشا و ظلم رو آورند، خداوند نعمت های خود را از آنان خواهد گرفت و عذاب خویش بر آنان خواهد فرستاد. آیات متعددی از قرآن بیانگر این است که عذاب های نازل شده بر امت های پیشین، نتیجه گناهان آنان بوده است، از جمله آمده است:

اَلَمْ یَرَوْا کَمْ اَهْلَکْنا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ مَکَنّاهُمْ فِی الاَرْضِ مالَمْ نُمَکِّنْ لَکُمْ وَ اَرْسَلْنا السَّماءَ عَلَیْهِمْ مِدْرارا وَ جَعَلْنا الاَنْهارَ تَجْری مِنْ تَحْتِهِمْ فَاَهْلَکْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَ اَنْشَأْنا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْنَا آخَرینَ. (انعام: 6)

آیا ندیده اند (که) چه بسیار پیش از ایشان اقوامی را به هلاکت رساندیم (که) به آنان چنان تمکن و اقتداری در زمین داده بودیم که به شما نداده ایم و باران های پی در پی بر آنان فرستادیم و نهرها از زیر (آبادی ها یا پاهای) آنان جاری ساختم.بنابراین، آنان را به خاطر گناهان شان هلاک کردیم و پس از آنان قوم و جماعت دیگری را به وجود آوردیم؟

در روایت های ائمه معصوم علیهم السلام و دعاها نیز گناهان، سبب نزول عذاب و مانع شمول رحمت الهی معرفی شده اند.

در دعای شریف کمیل آمده است:

«اَلّلهُمَّ اغْفِرْلِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُنْزِلُ الْبَلاءَ؛ خداوندا گناهانی را که نازل کننده بلا هستند، بر من بیامرز».

همچنین در دعای شب عرفه می خوانیم:

«وَاغْفِرْلِیَ الذُّنُوبَ الَّتی تَحْبِسُ قَطْرَ السَّماءِ؛ خداوندا گناهانی را که مانع بارش آسمان می شود، بر من ببخش».

پیام متن:

1. نزول رحمت و برکت الهی، در پرتو عمل صالح بندگان؛ 2. هلاکت و بدفرجامی، به خاطر انجام گناهان.

کم فروشی و کم کاری

وَ إِلی مَدْیَنَ أَخاهُمْ شُعَیْبًا قالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللّهَ ما لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ قَدْ جاءَتْکُمْ بَیِّنَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ فَأَوْفُوا الْکَیْلَ وَ الْمیزانَ وَ لا تَبْخَسُوا النّاسَ أَشْیاءَهُمْ وَ لا تُفْسِدُوا فِی اْلأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُوءْمِنینَ (اعراف: 85)

و به سوی (مردم) مدین برادرشان شعیب را فرستادیم، (او به قوم خود) گفت: ای قوم! خدای یگانه را که جز او خدایی ندارید، بپرستید. برهانی از جانب پروردگارتان به سوی شما آمده (و حجت بر شما تمام شده)، پیمانه و وزن را تمام دهید (کم فروشی نکنید) و حق مردم را کم ندهید و در این سرزمین پس از اصلاح آن فساد نکنید؛ اگر شما مؤمن باشید، اینها برایتان بهتر است.

کیل، به معنای مقیاسی است که جنس را از نظر حجم با آن می سنجند و کلمه «بخس» به معنای نقص در وزن و اندازه گیری است.

حضرت شعیب علیه السلام قوم خود را پس از دعوت به توحید که پایه دین است، ابتدا به وفای به کیل و میزان و پرهیز از کم فروشی دعوت می کند و آن گاه آنان را از فساد در زمین که برخلاف فطرت انسانی است، برحذر می دارد.

وفای به کیل و وزن، در برقراری کامل نظم اقتصادی و اجتماعی و اعتماد به یکدیگر بسیار مؤثر است. رعایت وزن و پرهیز از کم فروشی و رعایت حق مردم به قدری در ساماندهی نظام اقتصادی جامعه مهم است که در قرآن بارها بدان اشاره شده است، از جمله در سوره هود آیه های 84 تا 86، سوره شعرا آیه های 181 تا 184 و آیه 35 سوره اسراء.

یکی از مظاهر کم فروشی، کم کاری است. کسی که تعهد خدمت در سازمانی یا نهادی می دهد، در حقیقت بخشی از زمان فعال عمر خود را به آن سازمان می دهد و در ازای آن، مزد و اجر مادی و معنوی دریافت می دارد. اگر در ساعت های موظف به کار کم کاری کند، در واقع از وقت فروخته شده خود کم گذاشته است. مسئله کم کاری، امروزه در میان بیشتر شغل ها به ویژه در نهادها و اداره های دولتی جریان دارد. در حالی که با توجه به آموزه های قرآنی، وظیفه دارند لقمه های پاک و حلال به خانواده خود ببرند تا نورانیت و برکت و آثار مثبت آن را به خوبی دریافت کنند. گفتنی است یکی از عوامل عمده در کج روی ها، بی توجهی در به دست آوردن روزی پاک است.

پیام متن:

1. سفارش به رعایت میزان و ترازو و پرهیز از کم فروشی؛

2. کم کاری و عدم وجدان کاری، از مظاهر کم فروشی.

خدا ،نزدیک تر از رگ گردن به ما

در قرآن مجید می خوانیم:

وَ لَقَدْ خَلَقْنَا اْلإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَریدِ. (ق: 16)

ما آدمی را آفریده ایم و از وسوسه های نفس او آگاه و از رگ گردنش به او نزدیک تریم.

قرآن رابطه انسان با خدا را، رابطه رب و مربوبی و رابطه قیومی و احاطه ای می داند. در این آیه نوع دیگری از رابطه آمده است که آن رابطه قرابت و همراهی است؛ بدین معنا که خداوند با همه موجودات پیوسته همراه است و در هیچ زمان و مکانی از آنها جدا نیست: «وَ هُوَ مَعَکُمْ اَیْنَما کُنْتُمْ؛ و او با شماست هر جا که باشید». (حدید: 4)

البته مقصود، نزدیکی دو جسم به یکدیگر نیست، بلکه مانند همراهی کالبد و روح است که اتصال و نزدیکی آنها ،متفاوت از مقوله فضا و زمان و مانند آنهاست. حضرت علی علیه السلام در تبیین بهتر این همراهی می فرماید:

مَعَ کُلِّ شَی ءٍ لابِمُقارَنَةٍ وَ غَیْرَ کُلِّ شی ءٍ لابِمُزایَلَةٍ.

او با همه چیز است، بدون پیوستگی و غیر از همه چیز است، بدون گسیختگی.

نزدیکی خدا به انسان از شدت پیوستگی و نیاز ما به او سرچشمه می گیرد. از این رهگذر در فرهنگ و ادب عارفان و حکیمان این همراهی در قالب تشبیه ها و تمثیل های گوناگونی نمود یافته است، از جمله: دریا و قطره هایش، گل و برگ هایش، جسم و سایه اش، دریا و امواجش، گل و عطر افشانی اش. ولی هیچ یک از آنها نمی تواند به درستی بیانگر نوع ارتباط خدا با جهان و انسان باشد و مثال خود قرآن که نزدیک بودن خدا به آدمی را نزدیک تر از شاهرگ و شریان قلب به انسان می خواند، تنها برای تقریب ذهن است، وگرنه قرب خدا از آن بالاتر و برتر است، هر چند مثالی رساتر از آن در محسوسات پیدا نمی شود. صاحب المیزان، در این باره عبارت دیگری دارد که قابل توجه است، ایشان می فرماید:

جمله «نَحْنُ اَقْرَبُ اِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَریدْ» می خواهد مقصود را با عبارتی ساده و همه فهم ادا کند، وگرنه مسئله نزدیکی خدا به انسان مهم تر از این و خدای سبحان بزرگ تر از آن است. چرا که خداوند کسی است که نفس آدمی را آفریده و آثاری برای آن قرار داده است. او بین انسان و نفسش و بین او و افعالش، واسطه و حتی از خود انسان به وی نزدیک تر است و چون این مطلب مهم و تصورش برای مردم دشوار است، آن را در حداقل عبارت ممکن بیان کرده است.

با این همه قرابت و نزدیکی و به فرموده امام راحل که «عالم محضر خداست، در محضر خدا معصیت نکنید»، آیا می توان به گناهی روی آورد که خداوند شاهد و ناظر آن نباشد.

پیام متن:

همراهی خداوند با همه موجودات؛ نه مقارنه جسمانی و زمانی، بلکه بسیار لطیف تر از پیوند کالبد با روح.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان