مقدمه
واقعه عاشورا، جریانی است که هرگز از یادها نخواهد رفت و تا ابد در دل مسلمانان زنده خواهد ماند. این نهضت چنان عظیم و بزرگ است که بعد از گذشت چندین قرن، گوئی این جریان، تازه به وقوع پیوسته و به جریان در آمده است. واقعه عاشورا، یک جریان سیاسی صرف نیست که تنها در زمان خودش قابل تفسیر باشد. بلکه بسیاری از حرکت های اصلاحی در جهان نیز از این جریان الگو گرفته و بهره برداری کرده اند؛ چنان که انقلاب اسلامی نیز آراسته به شعار ها و اهداف حسینی بوده و هست و الگوی خود را از امام حسین (ع) و یاران باوفای ایشان قرار داده است و شهدا نیز مظهر همین انقلاب بوده و هستند. از طرفی نهضت عاشورا نباید از یک جهت و یک حالت، تبیین و تفسیر شود؛ چرا که ابعاد مختلفی بر این واقعه حاکم است که نمی توان هیچ کدام از این موارد را نادیده گرفت. تلاش ما این بوده است تا مهم ترین اصول اخلاقی و نه همه آنها را از منظر قرآن و احادیث جویا شویم. این تحقیق در پی آن است که با یک روش تطبیقی _ تحلیلی و بر مبنای یک رویکرد عقلانی تصویری صحیح از اصول و مؤلّفه های اخلاقی در قیام امام حسین (ع) به دست دهد.
مفهوم شناسی
در بعضی از کتب لغت واژه ی اخلاق را یک اسم عربی، جمع واژه ی خُلق و به معنای هنجارهای مورد قبول جامعه که نشان دهندۀ درستی یا نادرستی رفتار اشخاص است، معنا کرده اند. (عمید، 1393ش، ذیل واژه اخلاق).
تقریباً همین مفهوم را در فرهنگ معین با اندکی تغییر نیز می توان دریافت. (معین، 1391ش. ، ذیل واژه اخلاق). اما به نظر، تعبیر دهخدا در این زمینه جالب تر و دقیق تر است: اخلاق دانش بد و نیک خوی ها و یکی از سه بخش فلسفه عملیه است. و باز در ذیل همین واژه می گوید: علم اخلاق عبارتست از علم معاشرت با خلق و آن از اقسام حکمت عملیه است و آن را تهذیب اخلاق و حکمت خلقیه نیز می نامند. (دهخدا، 1377ش.، واژه اخلاق).
مفهوم اخلاق زمانی روشن خواهد شد که این واژه در اصطلاح خود این علم (علم اخلاق) معنا و بررسی شود. برخی محققین در کتابهای خود این علم را بدین صورت تعریف کرده اند: اخلاق جمع خُلق است. خلق حالت و کیفیت باطنی است که با چشم سر و حواس ظاهری دریافتنی نیست. در مقابل خلق عبارت است از حالت و کیفیتی محسوس که با چشم سر و حواس ظاهری دریافتنی نیست. البته در زبان فارسی صورت در معنای اول به کار می رود و سیرت در معنای اول. (داوودی، 1395ش.، ص 18).
از نظر ابن مسکویه اخلاق، حالتی است که باعث می شود افعال مناسب با آن بدون نیاز به فکر و تامّل از فرد صادر شود. (ابن مسکویه، 1422ق.، ص 51).
خواجه نصیر الدین طوسی در این باره می گوید: علم اخلاق، علم است به آن که نفس انسانی را چگونه خلقی اکتساب تواند کرد که جملگی افعالی که به ارادت او از او صادر شود، جمیل و محمود بود. (طوسی، 1360ش.، ص 48).
و نیز در جای دیگری در تعریف این علم آمده است که: اخلاق عبارت است از پیدایش کیفیّت مثبت و منفی (فضیلت و رذیلت) در ظهور فعلی استعدادها و سجایای باطنی که در پی ممارست و تمرین، ملکه می گردند. (امین زاده، 1378ش.، ص 9).
در برخی از کتب نیز در رابطه با تعریف اخلاق چنین می خوانیم: اخلاق عبارت از صفات نفسانی است و اخلاق نیکو به ملکاتی گفته می شود که منشأ صدور اعمالی گردد که از نظر شرع و عقل شایسته و پسندیده باشد. (اسماعیلی یزدی، 1382ش.، ص 21).
اهمیت و جایگاه اخلاق حسینی
نهضت عاشورا و واقعه کربلا از جهات بسیاری تا به حال مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است؛ اما به طور دقیق تر یکی از زیبایی های این جریان و نهضت، در بُعد اخلاقی آن نمود پیدا کرده است. در تأیید این مطلب می توان به سخنان تنی چند از محققان معاصر اشاره کرد.
یکی از این محققان در کتاب خود می گوید: با قطع نظر از شخصیتهای این واقعه و در رأس آن ها امام حسین (علیه السلام) که انسان کامل بود، مهم ترین دلیل ممتاز بودن این حادثه از سایر حوادث، فضیلت ها و اخلاق حاکم بر این نهضت است؛ یعنی از هنگامی که کاروان از مدینه به سمت مکّه و سپس به سوی کربلا حرکت می کند، تا روز عاشورا و پس از آن در طول این جریان از ابتدا تا انتها یک نقطة سیاه مشاهده نمی شود. تمام نقاط این حرکت سراسر فضیلت، نور و روشنایی است و همین باعث ماندگاری واقعة عاشورا شده است. آن چه واقعة کربلا را تبدیل به حماسه ای ماندگار نموده، اصول اخلاقی است که در سخت ترین شرایط هم نادیده گرفته نشد. (مسعودی، 1394ش.، ص 21 و 22).
آیت الله صافی گلپایگانی از مراجع تقلید، در کتاب ارزشمند خود، مکارم اخلاق حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) را یاد آور شده و می گویند: گرچه فداکاری بی مانند، استقامت، حق پرستی، توکل، قدرت اراده، چشم پوشی از مظاهر و جلوه های فریبنده دنیا و قطع علائق در واقعه جانسوز کربلا به قدری از وجود حسین (علیه السلام) تجلّی کرده، و دل ها را مجذوب او نموده که به عظمتهای دیگر آن حضرت کمتر توجّه می شود. مثل اینکه افکار جامعه و عقول بشر کسی را که در راه یاری حقّ، فداکاری و از خودگذشتگی نشان دهد مالک تمام عظمت ها و فضایل می دانند و هرچه درجه فداکاری عالی تر و خالص تر باشد، عظمت شخصیت او در دل ها بیشتر می شود. (صافی گلپایگانی، 1395ش.، ص 144).
محقق دیگری در پاسخ به این سؤال که چرا باید اخلاق اهل بیت (ع) را برگزید، می آورد: به حق امامت، زمام دین، نظام مسلمانان، صلاح دنیا و عزّت مؤمنان است. امامت ریشه بالنده اسلام و شاخه بلند آن است. امام است که حلال خدا را حلال و حرام خدا را حرام می کند، حدود خدا را حفظ می دارد، از دین خدا دفاع می کند و با حکمت و اندرز نیکو و حجت رسا به راه پروردگارش فرا می خواند. امام به سان خورشید تابان است که نورش جهان را فرا گیرد و خود در اُفق باشد، به گونه ای که دستها و دیده ها بدان نرسد. امام، ماه کامل تابان، چراغ فروزان، نور درخشان و ستاره راهنماست در شبهای دیجور، در رهگذر شهرها و بیابانها و گرداب دریاها. (بیاتی، 1386ش.، ص 18).
اصول اخلاق حسینی (ع) در نهضت عاشورا از منظر قرآن
قطعاً مکارم اخلاقی حضرت سیّد الشهداء (ع) و یاران بزرگوارشان آنقدر زیاد هستند که مجال پرداختن به همه این موارد در این تحقیق و پژوهش ناچیز نیست. قصد این بوده است تا مهم ترین و والاترین صفات اخلاقی در اینجا بیان شوند، تا بتوانند چراغ راهی برای دوستداران و شیعیان و عاشقان حضرت و یاران باوفایش باشند. صفاتی که قطعاً بدون نام امام حسین (ع) و هفتاد و دو تن یارانش اصلاً جلوه و معنایی در این جهان نخواهند داشت. چه بسا اینان بودند که به این واژه ها معنا و روح بخشیدند و جلوه ای دیگر از زیبایی را در این جهان رقم زدند.
صبر حسینی (ع) از نگاه قرآن
در قرآن کریم آیات بسیاری پیرامون مفهوم صبر آمده است که به دو نمونه از مهم ترین این آیات خواهیم پرداخت. بی تردید والاترین و بهترین مفهوم صبر بر مشکلات و مصائب را در رفتار و عملکرد حضرت ابا عبدالله (ع) و یاران با وفایش می توان مشاهده کرد.
«وَ لَنبْلُوَنَّکُم بشَیْءٍ منَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِّنَ الْأَمْوَالِ وَ الْأَنفُسِ وَ الثَّمَرَاتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ، (سوره بقره، آیه 155)؛
به یقین همه شما را با اموری همچون ترس، گرسنگی و کاهش در مالها و جانها و میوه ها آزمایش می کنیم. و بشارت ده به صابران».
«وَ لَنبْلُوَنَّکمْ» مقصود این است که نحوه عمل ما مانند عمل کسی است که شما را می آزماید تا معلوم شود آیا در مقابل شخصیتها صبر کرده و تسلیم فرمان خدا می شوید یا نه؟ «بِشَی ءٍ» یعنی به اندکی یا مقداری از هر یک از این بلایا. [ و منظور این است که به مقداری از ترس و گرسنگی و زیان مالی و جانی شما را می آزماییم ]. (طبرسی، 1374ش.، ج 1، ص 208).
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صَابِرُوا وَ رَابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّه لَعلَّکُمْ تفْلِحُونَ (سوره آل عمران، آیه 200)؛
ای کسانی که ایمان آورده اید! (در برابر مشکلات و هوسها،) استقامت کنید. و در برابر دشمنان پایدار باشید و از مرزهای خود، مراقبت کنید و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، شاید رستگار شوید!».
در توضیح پیرامون این آیه چنین آمده است:
اگر روح استقامت و پایمردی در مسلمانان زنده شود، اگر در برابر افزایش تلاش و کوشش دشمنان، مسلمانان تلاش بیشتری از خود نشان دهند و پیوسته از مرزهای جغرافیایی و عقیده ای خود مراقبت نمایند و به علاوه بر همه اینها - با تقوای فردی و اجتماعی، گناه و فساد را از جامعه خود دور کنند، پیروزی آنها تضمین خواهد شد. (بابایی، 1374ش.، ص 390 و 391).
صبر حسینی از نگاه روایات
در روایات بسیاری به مفهوم صبر و آثار آن پرداخته شده است که به مهم ترین این موارد اشاره خواهیم کرد.
پیامبر اسلام (ص) در حدیثی می فرماید:
«فی الصَّبرِ علی ما یُکرَهُ خَیرٌ کثیرٌ، (کراجکی طرابلسی، 1410ق.، ص 48)؛
در شکیبایی بر ناملایمات، خیر بسیاری نهفته است».
همچنین ایشان می فرمایند:
«الصَّبرُ خَیرُ مَرکَبٍ، ما رَزَقَ اللّهُ عَبدا خَیرا لَهُ و لا أوسَعَ من الصبرِ، (محمدی ری شهری، 1386ش.، ج6، ص 144)؛
شکیبایی بهترین مرکب است. خداوند به هیچ بنده ای روزی ای بهتر و فراختر از صبر نداده است».
و نیز می فرمایند:
شکیبایی، سر پناهی در برابر گرفتاریهاست و یاور در برابر مشکلات است. (محمدی ری شهری، 1386ش، ج 6، ص145).
و نیز پیامبر (ص) می فرمایند:
پیامبر خدا (ص) در سفارش به ابوذر فرمود: اگر می توانی که با خرسندی و یقین برای خدا کار کنی، بکن و اگر نتوانستی، بدان که در صبر بر آنچه ناخوش داری، خیر فراوانی نهفته است. (طبرسی، 1414ق.، ج2، ص 377).
امیر مومنان حضرت علی (ع) می فرمایند:
صبر در کارها، به منزله سر در بدن است. همچنان که اگر سر از بدن جدا شود، بدن فاسد می گردد، صبر نیز هرگاه از کارها جدا شود، کارها تباه می گردد. (کلینی، 1407ق.، ج 2، ص 90).
زهد حسینی از نگاه قرآن
اگر بخواهیم زهد حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) را دقیق تر معنا کنیم، بهتر است که به سخنان یکی از محققان سنّی مذهب در این رابطه مراجعه کنیم.
علایلی در کتاب خود بیان می کند که:
حسین در این ناحیه نیز بزرگ و یگانه بود. زندگی دنیا را خوار می شمرد و از مرگ نیز بیم و هراسی نداشت، و به جز برهان پروردگارش که همه چیز را فدای آن می کرد، به هیچ چیزی نظر نیندوخت. از این جهت سزاوار است مانند شاعر هندی (معین الدین اجمیری) او را دومین بنا کننده کاخ اسلام بعد از جدّش و مجدد بنای توحید و یکتا پرستی بنامیم. و نیز در جای دیگری می گوید حسین (ع) به کل وجود و تمام هستی اش از دنیا رو گردانده بود. (علایلی، 1359ق.، ص119 و 102).
آیات متعددی در قرآن کریم به مسئله زهد اشاره کرده است که به مهم ترین آنها خواهیم پرداخت.
«وَ الَّذِینَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَ الْإِیمَانَ مِن قَبْلِهِمْ یُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَیْهِمْ وَ لَا یَجِدُونَ فِی صدُورِهِمْ حاجَةً مِّمَّا أُوتُوا وَ یُؤْثِرُونَ عَلَی أَنفُسِهِمْ وَلَوْ کانَ بهِمْ خصَاصَةٌ وَ من یوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فأُولَئِکَ همُ الْمُفْلِحُونَ، (سوره حشر آیه 9)؛
و برای (نیازمندان از) کسانی است که در این سَرا [= سرزمین مدینه] و در سرای ایمان پیش از مهاجران مسکن گزیدند و کسانی را که به سویشان هجرت کنند دوست می دارند، و در دل خود نیازی به آنچه به مهاجران داده شده احساس نمی کنند و آنها را بر خود مقدم می دارند هر چند خودشان بسیار نیازمند باشند. و کسانی که از بخل و حرص نفس خویش باز داشته شده اند رستگارانند.
در تفسیر این آیه آمده است که:
مدحی کامل از انصار است که از رسیدن مال به مهاجران ناراحت نمی شدند؛ چنان که در تقسیم اموال بنی نضیر معلوم شد و با آن که خود احتیاج داشتند، مهاجران را بر خود مقدّم می کردند. (قرشی، 1374ش.، ج 11، ص 96).
در سوره ی ذاریات نیز بیان می کند که با زهد و بخشش نیز می توان به مقام احسان دست پیدا کرد:
«آخِذِینَ مَا آتَاهُمْ رَبُّهُمْ إِنَّهُمْ کَانُوا قَبْلَ ذَلِکَ محْسِنِینَ، کانُوا قَلِیلًا مِّنَ اللَّیْلِ مَا یَهْجَعُونَ، وَ بِالْأَسْحَارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ، وَ فِی أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِّلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ، (سوره ذاریات آیات 16 تا 19)؛
و آنچه پروردگارشان به آنها بخشیده دریافت می دارند، زیرا پیش از آن (در سرای دنیا) از نیکوکاران بودند. آنها کمی از شب را می خوابیدند. و در سحرگاهان استغفار می کردند. و در اموال آنها حقّی برای سائل و محروم بود.
یعنی به همان گونه که در دنیا آموزش های پروردگارشان را دریافت می کردند و به آنها تسلیم می شدند، امروز پاداش بزرگ آن را دریافت می کنند. البته این گرفتن در مقابل بخشیدن ایشان است. چه ایشان در دنیا، پیش از رسیدن به آخرت، در زمرۀ نیکوکاران و محسنان بوده اند. (مدرسی، 1377ش، ج 14، ص 24).
زهد حسینی از نگاه روایات
در روایات بسیاری به مفهوم زهد پرداخته شده است و این واژه در احادیث و روایات شاید بتوان گفت که یکی از مطالب پربسامد است.
در حدیثی پیامبر (ص) می فرمایند:
خوشا به حال کسی که برای خداوند، عزّ ذکره، فروتنی کند و از آنچه برایش حلال کرده نیز کناره گیرد بی آن که از سنّت من روی گرداند؛ زرق و برق دنیا را کنار نهد، بی آن که از سنّت من منحرف شود. (حرّانی، 1404ق.، ص 30).
همچنین می فرمایند:
خداوند به چیزی برتر از بی اعتنایی به دنیا عبادت نشده است. (نوری طبرسی، 1407ق.، ج 12، ص 50).
امیر مؤمنان حضرت علی (ع) نیز در حدیثی بسیار زیبا می فرمایند:
نشانه کسی که به پاداش آخرت رغبت دارد، زهد ورزیدن به زرق و برق دنیاست. (مجلسی، 1403ق.، ج73، ص52).
همچنانکه ایشان در جای دیگری نیز می فرمایند:
زهد خوی پرهیزگاران است و خصلتِ همیشه توبه کنندگان. (تمیمی آمدی، 1383ش. ، ص 106).
نیز می فرمایند:
زهد، یک ثروت است. (سیّد رضی، 1384ش، حکمت 4).
شجاعت حسینی از نگاه قرآن
نهضت عاشورا سراسر جلوه و مظهر شجاعت امام حسین (ع) و یارانشان است. قیام عاشورا از ابتدا تا انتها شجاعت و غیرت حسینی را برای ما یاد آور می شود. از نپذیرفتن بیعت یزید توسط حضرت ابا عبدالله (ع) تا جنگ با لشگر بی شمار کوفی، همه و همه نشان از شجاعت و دلاوری حسینی دارد.
آیات متعددی در قرآن کریم به این مفهوم والا و بلند مرتبه اشاره دارد که در اینجا به دو مورد از آنها اشاره می شود:
«إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَفًّا کَأَنَّهُم بُنْیَانٌ مرْصُوصٌ، (سوره صف آیه 4)؛
خداوند کسانی را دوست می دارد که در یک صف در راه او پیکار می کنند گویی بنایی آهنین اند».
(کَأَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصُوصٌ) یعنی که گویا با سُرب بنا شده بواسطۀ فشرده بودن و تو هم بودنشان. و بعضی گویند: مثل آن که آن دیواری است کشیده شده یا بنائی است بر اساس محکم کاری در استحکام و پیوستن به یکدیگر و استقامتش... و بدان که خداوند سبحان دوست دارد کسانی را که ثابت در پیکار باشند و لازم باشند میدان جنگ را مثل ثبوت بناء مستحکم و معنای محبّت خدا ایشان را این است که او ثواب و منافع ایشان را در آخرت می خواهد. (طبرسی، 1352ش. ، ج 24، ص 394).
«وَ مَا أُبَرِّئُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا ما رَحمَ رَبی إِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَّحِیمٌ، (سوره یوسف آیه 53)؛
من خودم را تبرئه نمی کنم، که نفس (سرکش) بسیار به بدی ها امر می کند. مگر آنچه را پروردگارم رحم کند. پروردگارم آمرزنده و مهربان است».
در تفسیر مخزن العرفان ذیل این آیه چنین آمده است:
آری اینکه چنین حکایات و قصص پیغمبران درس عبرت به ما می آموزد برای اینکه بدانیم که سنّت الهی بر این جاری شده که کسی به مرتبه و مقامی نمی رسد، مگر پس از اینکه در بوته امتحان واقع گردد. منتهی الامر آزمایش هر فردی به قدر استعداد و تحمل وی است. البته آزمایش اشخاص بزرگ به قدر بزرگی و قوّت عزم و درجه استعداد آنها است. اگر کسی قدری در حکایت پیغمبران و اشخاص برجسته سیر کند درجه هر کسی را به قدر آزمایش و درجه صبر و متانت نفس آنها تا اندازه ای می تواند تشخیص دهد. (امین، 1389ش.، ج 6، ص 388 و 389).
به تعبیر دقیق تر این آیه به یکی از مراتب شجاعت که همان نفس سرکش آدمی است اشاره می کند.
شجاعت حسینی از نگاه روایات
در احادیث بسیاری به مفهوم شجاعت پرداخته شده است که اینک به چند مورد اشاره خواهیم کرد.
امام زین العابدین (ع) در حدیثی می فرمایند:
رسول خدا (ص) به قومی که سنگی را بلند می کردند رسید و فرمود چه کار می کنید؟ گفتند: با این کار قوی ترین و زورمندترین مان را می شناسیم. حضرت فرمود: آیا زورمندترین و قوی ترین شما را معرفی نکنم؟ عرض کردند: بفرمایید، ای رسول خدا! فرمود: زورمندترین و قویترین شما کسی است که هرگاه خشنود باشد، خشنودی اش او را به گناه و نادرستی نکشاند و هرگاه ناخشنود باشد، از جاده حق گویی خارج نشود و هرگاه قدرت یابد آنچه را که حق او نیست نستاند. (صدوق، 1361ش.، ج 1، ص 366).
حضرت علی (ع) نیز می فرمایند:
شجاعت، نیمی از عزّت است. (محمدی ری شهری، 1386ش.، ج 5، ص 484).
و نیز می فرمایند:
شجاعت، نصرتی نقد و فضیلتی آشکار است. (همان)
همچنین می فرمایند:
اگر خصلتها از یکدیگر متمایز می شدند، بی گمان راستی با شجاعت بود و بزدلی با دروغ. (همان).
نیز می فرمایند:
سخاوت و شجاعت خصلتهای والایی هستند که خداوند سبحان آنها را در وجود هر کس که دوستش داشته و او را آزموده باشد می گذارد.
امام حسن (ع) نیز در پاسخ به این سؤال که شجاعت چیست؟ فرمودند:
ایستادگی در برابر هماوردان و پایداری در نبرد. (محمدی ری شهری، 1386ش، ج 5، ص 485).
کرامت حسینی از نگاه قرآن
کرامت امری فطری در انسان ها است و مردم فارغ از هر دین و آیینی عاشق کرامت می باشند و کریم نزد ایشان محترم و گرامی است. امام حسین (علیه السلام) در تمام دوران زندگی و به خصوص در فاصلة زمانی حرکت از مدینه تا کربلا بر اصل کرامت و بزرگواری تأکید کرده و می فرمود:
«مردم خودتان را دریابید و بشناسید. خود را خوار و ذلیل نکنید و از پستی و دنائت دوری کنید».
امام حسین (ع) برای مردانگی، فتّوت و جوانمردی ارزش قائل است.
در آیات قرآن کریم نیز به همین مسئله اشاره شده است:
«وَ لَقدْ کرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَ حَمَلْنَاهُمْ فِی الْبرِّ وَ الْبحْرِ وَ رَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّیِّبَاتِ وَ فَضَّلْنَاهُمْ عَلَی کَثِیرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلًا، (سوره اسراء آیه 70)؛
ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم. و آنها را در صحرا و دریا (بر مرکبهای راهوار) سوار کردیم. و از نعمتهای پاکیزه به آنان روزی دادیم. وآنها را بر بسیاری از موجوداتی که خلق کرده ایم، برتری بخشیدیم».
علامه طباطبایی در تفسیر این آیه شریفه می فرمایند:
مسلمین اختلاف دارند در اینکه انسان و ملک کدام یک برترند؟ قول معروف که به اشاعره هم منسوب شده این است که انسان افضل است و مراد ما از فضیلت انسان، نه همه افراد انسانها است، بلکه افراد مؤمن است، زیرا حتی دو نفر هم اختلاف ندارند در اینکه عده ای از افراد انسان از چارپایان هم پست تر و گمراه تر هستند، و آنان عبارتند از منکران حق و لجوج ها که زیر بار حق نمی روند، بنا بر این چگونه ممکن است که چنین جانورانی از ملائکه مقرب تر باشند؟ (طباطبایی، 1374ش. ، ج 13، ص 219).
و این رأی از مذهب شیعه نیز معروف است، و چه بسا این استدلال را هم بکنند که ملائکه مطبوع بر اطاعت خدایند و اطاعت طبیعت و فطری آنها است. اصلا قادر بر معصیت نیستند، به خلاف انسان که هم می تواند اطاعت کند و هم مخالفت، و سازمان وجودش را هم دو قسم نیرو تشکیل می دهد؛ یکی نیروهای شیطانی و دیگری رحمانی، یکی عقل و یکی شهوت و غضب. (همان).
«لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ، ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِینَ، (سوره تین آیات 4 و 5)؛
که ما انسان را در بهترین صورت و نظام آفریدیم. سپس او را به پایین ترین مرحله بازگرداندیم».
مراد از «ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسفَلَ سافِلِینَ» دست برداشتن گروهی از انسانها از فطرت اولیه الهی است که خداوند در نهاد هر بشری قرار داده که هر کس چنین کند؛ خداوند او را در پست ترین جایگاه ها قرار می دهد و گرفتار شقاوت و عذاب می شود. (قرائتی، 1387ش.، ج 10، ص 530).
انسان در آفرینش بر همه موجودات برتری دارد و خداوند بر آغاز و فرجام انسان حاکم است. انسان در اصل خلقت پستی ندارد و سقوط او در طیّ مراحل زندگی واقع می شود. انسان که برترین مخلوق است، سقوطش نیز از همه موجودات پست تر است. (همان).
کرامت حسینی از نگاه روایات
در روایات بسیاری به مفهوم کرامت و هم خانواده های این کلمه پرداخته شده است که ما نیز در این قسمت به مهم ترین موارد آن اشاره خواهیم کرد.
پیامبر اسلام (ص) می فرمایند:
هیچ چیز نزد خدا گرامی تر از فرزند آدم نیست. عرض شد: ای پیامبر خدا! حتّی فرشتگان؟! فرمود: فرشتگان بسان خورشید و ماه مجبورند. (متقی هندی، 1397ق، ح 34621).
امام باقر (ع) نیز بعد از شرح درگذشت آدم (ع) فرمودند:
تا آن که نوبت نماز خواندن بر [جنازه] آدم رسید، هبة اللّه گفت: ای جبرئیل! جلو برو و بر آدم نماز بخوان. جبرئیل علیه السلام به او گفت: ای هبه اللّه! خداوند به ما دستور داد که در بهشت بر پدرت سجده آوریم، پس ما را نسزد که بر هیچ یک از فرزندانش امامت کنیم. (صدوق، 1405ق.، ج2، ص214).
امیر مؤمنان حضرت علی (ع) نیز می فرمایند:
با خوشرویی و نیکوکاری آدمی است که بزرگواری او معلوم می شود. (محمدی ری شهری، 1386ش.، ج 10، ص 86).
نیز می فرمایند:
بزرگواری، به دوش کشیدن بار تاوان های [مردم] است. (محمدی ری شهری، 1386ش.، ج 10، ص 87).
و در وصف بهشتیان می فرمایند:
بهشتیان گروهی هستند که کرامت همواره با آنان باشد، تا آن که سرانجام در سَرای جاودانی فرود آیند و از جابجایی سفرها آسوده گردند. (محمدی ری شهری، 1386ش.، ج 10، ص 88).
امام صادق (ع) نیز می فرمایند:
شبی که پیامبر (ص) به معراج برده شد، وقت نماز رسید. جبرئیل اذان و اقامه گفت و سپس عرض کرد: ای محمّد! [برای امامت نماز ] پیش برو. پیامبر خدا (ص) فرمود: تو پیش برو، ای جبرئیل! جبرئیل گفت: از آن زمان که به ما دستور داده شد بر آدم (ع) سجده کنیم، خود را بر آدمیان مقدّم نمی داریم.
حریّت و آزادگی حسینی از نگاه قرآن
امام حسین (ع) نماد پرفروغ این واژه و مفهوم به حساب می آید؛ چنانکه بعضی از محققین در این باره تصریح کرده اند.
امام حسین (ع) مظهر حُرّیت و آزادگی است و می خواهد به مردم بفهماند شما سرور، آقا و حرّ هستید؛ پس بندة کسی نشوید و خودتان را ارزان نفروشید و بندة شهوت، دنیا، مقام و... نشوید. اما در مقابل، یزید به ظاهر سروری و آقایی داشت، ولی این در واقع رقیّت و بندگی بود و می خواست مردم هم بنده و بردة او باشند. بنابراین حُرّیت و آزادی واقعی به غیر از طریق بندگی خداوند متعال امکان ندارد. (مسعودی، 1394ش.، ص 159 و 160).
و نیز در ادامه می گوید: معنای واقعی حُرّیت و آزادی این است. اگر کسی آزادی را غیر از این معنا کند و بگوید: معنای آزادی این است که هرکسی هر کاری دلش می خواهد بدون هیچ محدودیتی انجام دهد، این در واقع بزک کردن معنای آزادی است. آن چه امروز در غرب به عنوان آزادی مطرح می شود، در واقع آزادی نیست. معنا و تفسیر صحیح آزادی که همه دنیا و همه انسان ها آن را تحسین می کنند همان است که گفتیم. بر این اساس، حُرّیت و آزادی واقعی فقط در سایه بندگی خدا تحقق پیدا می کند. (همان).
در رابطه با مسئله حریّت و آزادگی، آیات متعددی در قرآن کریم یافت می شوند که این آیات آزادی واقعی را تنها در سایه بندگی خداوند میسر و قابل دسترس می دانند. از جمله این آیه:
«إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِی وَ أَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِکْرِی، (سوره طه آیه 14)؛
منم خداوند یگانه. معبودی جز من نیست. مرا پرستش کن و نماز رابرای یاد من به پادار».
یعنی: من که با تو سخن می گویم همان ذات یکتای واجب الوجودم که معبودی جز من نیست، پس مرا بپرست و نماز را به یاد من برپا دار. نماز در این جا اشاره به همۀ عبادت هاست که نماز در رأس آنها قرار دارد. یعنی همۀ عبادت هایت را برای تحقّق یاد من به جا آور. یعنی دل متوجه او شود و زبان با او گفتگو کند و بدن در برابر او خضوع نماید. (مشکینی، 1392ش، ج 5، ص 63)
در سوره حجر می خوانیم:
«وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّی یأْتِیَکَ الْیقِینُ، (سوره حجر آیه 99)؛
و پروردگارت را عبادت کن تا یقین تو را فرارسد (و از جهان چشم فروبندی)».
صاحب تفسیر اطیب البیان ذیل این آیه می گوید: و عبادت کن پروردگار خود را تا بیاید تو را یقین معروف و مشهور بین مفسرین و علماء اعلام که تفسیر کردند یقین را به موت و مرگ یعنی تا نفس آخر باید عبادت کرد و همین معنی را در زیارت وارث گفتند. و اَطَعتُ اللَّهَ و رسوله حتی اتاک الیقین و اطلاق یقین بر موت به واسطه این است که حین الموت پرده برداشته می شود و نتایج اعمال مشهود می گردد. (طیّب، 1370ش.، ج 8، ص 77).
حریّت و آزادگی حسینی از نگاه روایات
روایات بسیاری به این مطلب تاکید دارند:
امام صادق (ع) می فرمایند:
پنج خصلت است که در هر کس یکی از آنها نباشد خیر و بهره زیادی در او نیست: اول: وفاداری، دوم تدبیر، سوم: شرم و حیا، چهارم: خوش خویی و پنجم که چهار خصلت دیگر را نیز در خود دارد: آزادگی. (صدوق، 1414ق.، ص 284).
امام علی (ع) نیز می فرمایند:
ای مردم! آدم نه بنده ای زایید و نه کنیزی. مردم همه آزادند. (محمودی، 1426ق.، ج 1، ص 198).
نیز می فرمایند:
بنده دیگران مباش که خداوند سبحان تو را آزاد آفریده است. (محمدی ری شهدی، 1386ش، ج 3، ص13).
نیز می فرمایند:
طمع، تو را به بندگی نگیرد، که خداوند تو را آزاد آفریده است. (همان).
و می فرمایند:
بنده دیگری مباش، که خدا تو را آزاد آفرید. در آن نیکی که جز با بدی و آن آسانی که جز با سختی به چنگ نیاید، چه خیر و برکتی است؟ (همان).
حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) خطاب به دشمنانش می فرمایند: وای بر شما! اگر دین ندارید، در دنیا آزاده باشید. (اصفهانی، 1405ق. ، ص 118).
تواضع حسینی از نگاه قرآن
امام حسین (ع) و یاران باوفای ایشان مظهر تواضع و فروتنی هستند، اما چه بهتر که در جهت تائید این مطلب نیز حکایتی در این باره بیان شود:
روزی امام حسین (ع) گروهی از نیازمندان مدینه را دید که دور هم جمع شده و به خوردن نان خشک و بی خورشت مشغول اند. بعد از سلام و احوال پرسی، فقرا از آن سرور خواستند به جمع آنان بپیوندد. حسین بن علی (ع) با گفتن: «خدا متکبرین را دوست ندارد»، در جمع آنان نشست و مشغول خوردن و صحبت شد و سپس همه را به منزلش دعوت نموده؛ با تمام تواضع و صفا و صمیمیت از آنان پذیرایی نمود و از خانواده اش خواست هر چه در توان دارند، مضایقه ننمایند. (امین، بی تا، ج 1، ص 580).
آیات قرآنی نیز به مسئله تواضع و فروتنی اشاره دارد:
«وَ اخْفِضْ جَنَاحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ، (سوره شعراء آیه 215)؛
و پر و بال (عطوفت) خود را برای مؤمنانی که از تو پیروی می کنند فرود آر».
صاحب کتاب تفسیر انوار درخشان می گوید:
خطاب به رسول گرامی (ص) است. هر که به دعوت تو ایمان آورد و از برنامه مکتب قرآن پیروی نماید، او را مشمول لطف و مهر خود قرار بده و گرد خود آور در این جهت فرق نیست میان اقرباء و غیر آنها. (حسینی همدانی، 1380ق.، ج 12، ص 81).
«وَ عِبَادُ الرَّحْمنِ الَّذِینَ یمْشُونَ عَلَی الْارْضِ هَوْناً وَ اذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَاماً، (سوره فرقان آیه 63)؛
بندگان (خاصّ) خداوند رحمان، کسانی هستند که با آرامش و بی تکبّر بر زمین راه می روند و هنگامی که جاهلان آنها را مخاطب سازند (و سخنان نابخردانه گویند)، به آنها سلام می گویند (و با بی اعتنایی و بزرگواری می گذرند)».
و بندگان صالح و نیکوی خدای رحمان کسانی هستند که در روی زمین با آرامش و فروتنی و بدون تکبر راه می روند، یعنی مشی و رفتارشان با مردم فروتن و خاضعانه است. و چون جاهلان با آنها سخن گویند آنها می گویند: سلام بر شما. یعنی و چون نادان ها با خطاب خشن و استهزا و مسخره آمیز با آنها برخورد کنند، آنها کلامی نرم و مؤدبانه و مسالمت آمیز می گویند. (مشکینی، 1392ش، ج 5، ص 347).
تواضع حسینی از نگاه روایات
در روایات نیز به مفهوم تواضع و فروتنی تصریح شده است:
رسول خدا (ص) می فرمایند: شرافت خانوادگی، جز به فروتنی نیست. (محمدی ری شهری، 1386ش، ج 13، ص 211).
در جای دیگر می فرمایند:
چه شده است که حلاوت عبادت را در شما نمی بینم؟! عرض کردند: حلاوت عبادت چیست؟ فرمودند: فروتنی. ( ورّام، بی تا، ج 1، ص 201).
امیر مؤمنان حضرت علی (ع) نیز می فرمایند:
زیور انسان شریف (بزرگ زاده) فروتنی است. (محمدی ری شهری، 1386ش.، ج 13، ص 216).
در جای دیگر می فرمایند:
فروتنی، برترین شرافت (نجیب زادگی) است. (همان).
و می فرمایند:
فروتنی، باعث بر سر زبان افتادن فضایل [انسان متواضع در میان مردم] می شود. (همان).
و نیز می فرمایند:
بر تو باد فروتنی؛ زیرا که آن از بزرگترین عبادت هاست. (همان).
نتیجه گیری
اصول و مؤلّفه های اخلاقی در قیام حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) آنقدر زیاد هستند که قابل شمارش نیست. این اصول اخلاقی نه تنها در حضرت ابا عبدالله (ع)، بلکه هفتاد و دو تن از یاران باوفای ایشان نیز صاحب والاترین مکارم اخلاقی بوده اند. این بیان زمانی آشکار خواهد شد که ببینیم این تعداد حتی در سخت ترین شرایط هم امام خویش را ترک نکردند و دعوت امام (ع) را لبیّک گفتند و به یاری اش شتافتند. گر چه تا به حال این واقعه و نهضت عظیم از جهات مختلفی مورد بررسی قرار گرفته است و پژوهشگران و محققان از همان آغاز به ابعاد مختلف این جریان با شکوه اشاره کرده اند، اما اصول اخلاقی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. واقعه عاشورا که تجلی اخلاق متعالی و الهی است، زیبایی اش به حدی است که حضرت زینب (ع) می فرماید: و ما راَیتُ الّا جَمیلاً. تعبیر ایشان چنان زیباست که خود می تواند سرمشق و الگویی برای رهپویان نهضت و قیام حسینی (ع) باشد. در واقع اخلاق حسینی (ع) سراسر زیبایی و شکوه است و همین اخلاق متعالی است که بعد از چند قرن هنوز این واقعه و نهضت را در دل طرفداران ابا عبدالله (ع) زنده نگاه داشته است. از طرفی واقعه عاشورا تنها برای یک زمان و یک دوره خاص نیست، که هر کس هر طوری که دلش خواست آن را تفسیر و تبیین کند. این واقعه برای همه زمان ها و همه مکان ها می تواند سرمشق و الگویی برای حق طلبان و عدالت خواهان راه حسینی (ع) باشد. تلاش شده است در این مقاله مهم ترین و بنیادی ترین اصول اخلاقی در قیام امام حسین (ع) را به آیات نورانی وحی و روایات ائمه معصومین (ع) عرضه کنیم. وظیفه ما در جامعه کنونی این است که این اخلاق پسندیده را بشناسیم و بتوانیم در جهت اصلاح خویش گام برداریم. چرا که اگر خود را آراسته به اخلاق و رفتار حسینی (ع) نکنیم، بدون شک اخلاق رذیله و صفات ناپسند اخلاقی در انتظار ما خواهد بود.
منابع
قرآن کریم
نهج البلاغه (1384ش)، ترجمه استاد محمّد دشتی، قم: انتشارات فرایض.
عمید، حسن (1393ش)، فرهنگ فارسی عمید، تهران: انتشارات امیر کبیر.
معین، محمد (1391ش)، فرهنگ فارسی معین ، تهران: انتشارات امیر کبیر.
محمد، داوودی (1395ش)، اخلاق اسلامی، قم: دفتر نشر معارف.
طوسی، نصیر الدین (1360ش)، اخلاق ناصری، تحقیق: مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران: انتشارات خوارزمی.
مسکویه، ابو علی احمد بن محمد بن یعقوب (1422ق)، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، بی جا: انتشارات بیدار.
امین زاده، محمدرضا (1378ش)، اخلاق اسلامی، قم: موسسه در راه حق.
اسماعیلی یزدی، عباس (1382ش)، فرهنگ اخلاق ، قم: مسجد مقدس صاحب الزمان جمکران.
مسعودی، مصطفی (1394ش)، اصول اخلاقی قیام امام حسین (ع)، قم: انتشارات دارالمبلّغین.
صافی گلپایگانی، لطف الله (1395ش)، پرتوی از عظمت امام حسین (ع)، قم: دفتر تنظیم و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی حاج شیخ لطف الله صافی گلپایگانی.
بیاتی، جعفر (1386ش)، اخلاق حسینی، ترجمه: موسی دانش، مشهد: بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی.
بابایی، احمد علی (1374 _1376ش)، برگزیده تفسیر نمونه، زیر نظر: استاد مکارم شیرازی ، تهران: دارالکتب الاسلامیه.
الکراجکی الطرابلسی، محمد بن علی (1410ق)، کنز الفوائد، قم: انتشارات دار الذخائر.
محمدی ری شهری، محمد (1386ش)، میزان الحکمه با ترجمه فارسی، قم: موسسه علمی فرهنگی دار الحدیث.
العلایلی، عبدالله (1359ق)، سمو المعنی فی سمو الذات او اشعه من حیاه الحسین (ع)، بی جا: بی نا.
طبرسی ، ابو علی فضل بن حسن (1374ش)، ترجمه تفسیر جوامع الجامع، ترجمه: احمد امیری شادمهری با مقدمه واعظ زاده خراسانی، مشهد: بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی.
قرشی، سیّد علی اکبر (1374ش)، تفسیر احسن الحدیث، تهران: مرکز چاپ و نشر بنیاد بعثت.
مدرّسی، سیّد محمّد تقی (1377ش)، تفسیر هدایت، ترجمه: احمد آرام، مشهد: بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی.
حرّانی، ابن شعبه (1404ق)، تحف العقول عن آل الرسول (ص)، تحقیق: علی اکبر الغفّاری، قم: موسسه النشر الاسلامی.
مجلسی ، محمد باقر (1403ق)، بحار الأنوار الجامعة لدُرر أخبار الأئمة الأطهار، بی جا: موسسه الوفاء.
تمیمی آمدی ، عبدالواحد بن محمّد (1383ش)، غرر الحکم و درر الکلم، قم: انتشارات دارالحدیث.
النوری الطبرسی، المیرزا حسین (1407ق)، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم: موسسه آل البیت (ع).
کلینی، محمد ابن یعقوب (1407ق)، الکافی ، تحقیق: علی اکبر غفاری و محمّد آخوندی، تهران: دارالکتب الاسلامیه.
الطبرسی، فضل بن الحسن (1414ق)، مکارم الاخلاق ، تحقیق: علاء آل جعفر، قم: موسسه النشر الاسلامی.
طبرسی، ابو علی الفضل بن الحسن (1352ش)، ترجمه تفسیر مجمع البیان، ترجمه: احمد بهشتی، تهران: انتشارات فراهانی.
امین، نصرت بیگم (1389ش)، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، اصفهان: انتشارات گلبهار.
بابویه قمی، محمّد بن علی (1361ش)، معانی الاخبار، قم: موسسه النشر الاسلامی.
طباطبایی، سیّد محمّد حسین (1374ش)، تفسیر المیزان، ترجمه: سیّد محمّد باقر موسوی همدانی، قم: دفتر انتشارات اسلامی.
قرآئتی، محسن (1387ش)، تفسیر نور، تهران: مرکز فرهنگی درس هایی از قرآن.
متقی هندی، علی ابن حسام الدین (1397ق)، کنز العمّال فی سنن الاقوال و الافعال ، بیروت : مکتبه التراث الاسلامی.
بابویه قمی، محمد بن علی (1405ق)، کمال الدین و تمام النعمه ، تحقیق : علی اکبر الغفاری، قم: موسسه النشر الاسلامی.
مشکینی ، علی (1392ش)، تفسیر روان، قم: موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث.
طیّب، سیّد عبدالحسین (1370ش)، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران: کتاب فروشی اسلام.
بابویه قمی، محمد بن علی (1414ق)، الخصال، قم: موسسه النشر الاسلامی.
المحمودی، محمد باقر (1426ق)، نهج السعاده فی مستدرک نهج البلاغه، بیروت: موسسه الاعلمی.
اصفهانی، علی ابن الحسین (1405ق)، مقاتل الطالبین ، قم: منشورات الشریف الرضی.
امین ، سیّد محسن (بی تا)، اعیان الشیعه ، بی جا: بی نا.
حسینی همدانی، سیّد محمّد (1380ق)، انوار درخشان در تفسیر قرآن، تهران، بی نا.
ابی فراس الحمدان ، ورّام (بی تا)، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر، بیروت: دارالتعارف و دارالصعب.