امام خمینی و روشنفکران عرب

اندیشه های امام خمینی بر جهان اسلام و به خصوص جهان عرب چه اندازه تاثیر گذاشته است؟

اندیشه های امام خمینی بر جهان اسلام و به خصوص جهان عرب چه اندازه تاثیر گذاشته است؟

بررسی های مختلفی در مورد میزان تاثیر ایران بر جنبش های اسلامی درگشورهای عرب صورت گرفته است.

انقلابیون اسلام گرای ایرانی بی تردید در مجامع شیعی کشورهای لبنان، عراق، بحرین و کویت تاثیر گذاشته اند. اما غالبا و به خصوص در غرب و در میان دولت های مسلمان و محافظه کار عرب درمورد تاثیر سیاسی و ایدئولوژیک ایران در جهان اسلام بیش از حدمبالغه می شود (Hunter 1988:730;Bill1982:-45) به هر حال آنچه در این جا مورد نظر ما است، بررسی تاثیر فکر یااندیشه های امام خمینی و انقلاب ایران است. در ابتدا بایدتاکید کرد که پیروزی انقلاب ایران با استقبال زیادی در جهان عرب روبه رو شد چرا که برای بسیاری از مردم، انقلاب ایران نمایان گر شکست رژیم غیر مردمی شاه و پیروزی بر سلطه غرب بوبد.

از طریق انقلاب، روشنفکران جهان عرب اندیشه های امام خمینی رادر مورد اسلام فرا گرفتند. برای اسلام گرایان انقلاب اسلامی به این مبنا بود که یک انقلاب اسلامی واقعیتی تحقق پذیر است نه یک رویای دور و دراز. با این که محبوبیت عمومی انقلاب بعد از گزارشهایی در مورد حکومت ترور در ایران و یا آغاز جنگ عراق و ایران کاهش یافت اما بعضی از اصطلاحات سیاسی مذهبی ایرانی مانند:

مستضعفین، مستکبرین، افساد، طاغوت در زبان و ادبیات اسلام گرایان در جهان عرب باقی ماند.

از لحاظ فکری می توان گفت که نظریه امام خمینی به طور کلی اسلام سیاسی را تقویت کرده است اما ابعاد شیعی نظریه و تاثیرات طرفداران امام خمینی راه نفوذ تام و کامل آن را بر اسلام سیاسی در جوامع سنی مسدود کرد. از لحاظ نظری تفاوت های فراوانی میان سنی و شیعه در مورد حکومت و رهبری امامت وجود دارد. درحالی که برای شیعیان امامت از اصول اعتقادی به شمار می آید برای سنی هاصرفا یکی از شاخه های فقه (فروع) محسوب می گردد.

گرچه ممکن است دانشمندان سنی و شیعه تمام تئوری های سیاسی راکه منشا دولت اسلامی را به خانواده، قدرت یا قرارداد اجتماعی برمی گرداند مردود شمارند اما سنی ها دولت اسلامی را از شریعت استنتاج می کنند در حالی که شیعیان موکدا «دولت را به عنوان پدیده ای نبوی در نظر می گیرند که تداوم و گسترش همان کاری است که پیامبر در زمان حیات خود آن را شروع کرده بود» (Cf. al Sadr 1986:51- 53) هنگامی که امام خمینی از( اسلام ناب محمدی » سخن می گوید یا حکومت را شاخه ای از ولایت مطلقه رسول الله تلقی می کند، همین مطلب را در نظر دارد.

با وجود اختلافات نظری، بعید به نظر می رسد که نظریه امام خمینی به جز در سطوح کلی تاثیری بر اندیشه های متفکران مسلمان درجوامع سنی داشته باشد. در این جا با آوردن چند مثال ازنویسندگان مصری این مطلب را توضیح می دهم. انتخاب مصر به این علت است که بزرگ ترین جنبش اسلامی در چهان عرب را داشته است. ودرجه ای از آزادی بیان را دارد که بحثهای نسبتا آزادی را درمورد اینگونه موضوعات اسلامی اجازه می دهد.

حسن حنفی، فیلسوف مسلمان مصری، در مقدمه ترجمه عربی کتاب ولایت فقیه امام خمینی که معمولا تحت عنوان «حکومت اسلامی » چاپ می شود، کار امام خمینی را ادامه آثاری می داند که در مورد اسلام سیاسی نوشته شده است و آن را همان ره یافت انقلابی که سید قطب ومودودی نیز به آن معتقدند، تلقی می کند (Hanafi 1979:4ff) به نظر او انقلاب بزرگ اسلامی ایران انقلابی شیعی نیست بلکه انقلابی است اسلامی و خمینی همانند سید جمال الدین افغانی با بازگشت به روح انقلابی اسلام آغازین، که جزء لاینفک قرآن و حدیث است، انقلاب اسلامی را به گونه ای رهبری کرده است که ازمرزهای تفاوت های فرقه ای فراتر می رود. او در این کتاب مفاهیم سنتی و متعارف شیعی مثل عصمت امام، که سنی ها آن را رد می کنند، چیزی نمی یابد.

گرچه حنفی در این باره چندان بر حق به نظر نمی رسد، او این رساله را کاملا اسلامی و غیر فرقه ای برمبنای لزوم تشکیل حکومت اسلامی در زمان حاضر تلقی می کند که روش شناسی خاصی برای مواجهه با امپریالیسم و صهیونیسم ارائه می کند و راه مقاومت در برابراستعمار و ظلم را بر مسلمانان می نماید (idid.:24-225) .

به هر حال حنفی قیود ناچیزی بر کار امام خمینی، به خصوص درمورد نوآوری اساسی او که نظریه ولایت فقیه است، می گذارد گرچه این ولایت در نظر امام خمینی اعتباری و نسبی است، نه مطلق. وتکوینی اما توضیحات او جنبه های متافیزیک این نظریه را کامل نمی کند (cf.Khumaini 1979:49-52) تا آنجا که در نظر حنفی نظریه ولایت از مفاهیم فلسفی قدیم مذهب شیعه گرفته شده است (Hanafi261979) (1) همچنین حنفی تاکیدی که در این نظریه بر نفش رهبرخوب و اقتدارامام معصوم به جای اهمیت دادن به روشنگری وسیع فرهنگی و تغییرات اجتماعی شده است را نادیده نمی گیرد. (idid.:26-29) .

محد عماره یکی دیگر از نویسندگان مسلمان مصری اندشه سیاسی مرتبط با انقلاب ایران را اندیشه ای «پیش رو» تلقی می کند. به نظر او امام خمینی در تئوریزه کردن نظریه امامت شیعی کاملاصادقانه عمل کرده است. نظریه ای که اهل سنت آن را به دلیل الحاق خصیصه های الهی به جای خصیصه های انسانی به اقتدار سیاسی «افراطی » تلقی می کنند. به نظر او امام خمینی ارزشهای انقلابی و اهداف پیشرو را در یک ظرف قدیمی و محافظه کار و حتی ارتجاعی جای داده است (Lmara1982:12-34) او به خصوص به مفهوم حاکمیت فقها انتقاد دارد و آن را یک نوآوری غیر اسلامی می داند که ظرفیت های ضد دموکراتیک قوی در خود دارد. به نظر او نظریه امام خمینی مناسبتی با جوامع اسلامی به جز جامعه ایران ندارد.

او بدون این که در انتظار پاسخی باشد، می پرسد: «آیا در ایران انقلابی اسلامی رخ داد یا انقلابی اسلامی ایرانی وشیعی؟). ( idid.:43) .

فهمی الهویدی یکی دیگر از نویسندگان مسلمان مصری، که خود ازایران انقلابی دیدن کرده است، موافقت و همدلی بیشتری نشان می دهد. به نظر او نظریه امامت شیعی دوازده قرن بدون این که پشتوانه دولتی داشته باشد، به حیات خود ادامه داده است; زیراحاکمان وقت، از لحاظ نظری غاصبان قدرت مشروع امام تلقی می شدند. درحالی که این برداشت از نظریه امامت به بنیادهای مذهبی شیعی (به عنوان «جایگزین » دولت) نقش اجتماعی بیشترمی بخشید. ملاحظات عمل گرایانه مربوط به دولت اسلامی را در میان فقهای شیعی به تعویق می انداخت.

گرچه مفهوم «ولایت فقیه » در فقه شیعه کاملا جدید نیست، امادستاورد مهم امام خمینی، در نظر هویدی آن است که این نظریه رابه عنوان طرح حکومت اسلامی که باید بدون تاخیر اجرا شود،توسعه داده است. آن چه به خصوص اهمیت دارد، فراخوان امام خمینی از شیعیان برای پایان بخشیدن به انتظار سنتی ظهور امام غایب و درگیری مستقیم و فوری در یک دولت اسلامی است. جزئیات این نظریه را می توان مورد نقد قرار داد ولی در نظر هویدی،جزئیات کمتر اهمیت دارد. (Huwaidi 1988:95-108) .

هویدی چند کتاب آموزشی را که در مدارس انقلابی ایران تدریس می شود، بررسی کرده است. او نتیجه می گیرد که در آنها ازموضوعات سنتی شیعه که باعث تضاد با اهل سنت می شد، خبری نیست. (idid.:339-351) این مساله بیشتر نشان دهنده اسلام گرایی عمومی انقلاب ایران است تا ویژگی های خاص مذهب شیعه. او به هرحال مشاهده می کند که سنی ها در عمل کمتر در ساخت سیاسی ایران انقلابی حضور دارند و این تا حدی رنگ و بوی شیعی انقلاب راتقویت می کند.

بنابراین به طور خلاصه هویدی از جنبه های عام مذهبی و اهمیت سیاسی انقلاب ایران استقبال می کند. اما همچنان نگران مشخصه های نظری شیعی به خصوص دیدگاه امام خمینی نسبت به دولت اسلامی است.

برای مثال، او احتمال وقوع حادثه ای همانند آنچه در ایران اتفاق افتاد، را در مصر بسیار بعید می داند.

این بخش را می توان این گونه جمع بندی کرد:

از لحاظ نظری نقش اساسی امام خمینی این بود که طرحی ابتکاری-اگر نگوئیم کاملا نو- ارائه کرد که در آن شیعیان مجاز شدندنظریه تحریم دولت را کنار گذارند. این طرح به جای انتظاربی پایان برای ظهور امام غایب ایجاد فوری یک دولت اسلامی راتایید می کند، دولتی که تحت نظارت فقها قرار دارد. همچنین نظریه امام خمینی، به خصوص با نوع خاص تحقق خود در ایران،نظریات اسلام سیاسی را تقویت کرد. به هر حال مفهوم ولایت فقهاکه مولفه بنیادی این تئوری است، تا حدی در داخل ایران و به خصوص در جهان اهل تسنن بحث انگیز باقی مانده است. در واقع به نظر می رسد جنبش های اسلامی در جهان اهل تسنن (جایی که روحانیون از لحاظ تاریخی نقش اجتماعی و سیاسی کاملا متفاوتی احیاکرده اند) (2) بیش از پیش علائمی از ضد روحانی شدن را از خودنشان می دهد. لذا به نظر می رسد تقسیم فراگیر سنی و شیعه هنوزاسلام رادیکال را تحت تاثیر قرار داده است و گویا جنبش های رادیکال شیعه و سنی هر کدام مصرند راه انقلابی خاص خود رادنبال کنند.

پی نوشتها:

1 - برای مثال: امام خمینی در ولایت این عقیده شیعی را که حضرت محمد(ص) و علی(ع) را به عنوان جانشین خود برای زمامداری مسلمانان پس از رحلتش منصوب کرده است، مجددا اظهار می دارد.

اهل سنت با این عقیده مخالفند. (Khumaini 1979:131) .

2 - به نظر امام خمینی «امام » دارای مقام خلافتی است تکوینی که به موجب آن جمیع ذرات در برابر (ولی امر)خاضعند ( Khumaini1979:52) .

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر