مجله «علوم و آینده »
آواز عشق عجیب عنکبوت
دام شیطانی یا شاهکار معماری؟ نه تنها تار عنکبوت آلت موسیقی عجیبی است، عنکبوتهای نر، این آلن را برای مفتون کردن عنکبوتهای ماده و جلوگیری از بلعیده شدنشان توسط آنهامی نوازند. عنکبوت در ته «تارگاهش » (1) در کمین کمترین ارتعاش است. اگر حشره یا خاشاکی به تار بخورد، فورا یک تغییر شکل درتار منتشر می شود. این یک موج صوتی شبیه به صوتی در هوا است.
این ارتعاشها تقریبا تنها چیزی هستند که عنکبوتها از جهان خارج درک می کنند. فی الواقع آنها به زحمت به صداهای مستقیماآمده از هوا حساسند و معمولا دید خیلی بدی دارند. ما برای کشف صدا مجهز به گوشها هستیم. عنکبوت موهائی دارد که ارتعاشها رادریافت می کنند و نیز دارای تعداد کثیری شکافهای ریزی پراکنده روی بدنش می باشد. این زوائد که بر تغییر شکلها حساسند کمترین حرکات تارگاه را به اطلاع عنکبوت می رسانند.
این، موقعی است که عنکبوتها باید همدیگر را ملاقات کنند یا به عبارت دیگر در فصل جفتگیری است که این صفحه نمایش دریافت کنندگان ارتعاشها حداکثر خودنمائی می کند. چنین تصور کنیم که عنکبوت ماده در تارگاه وسیعش مستقر است. در این وقت عنکبوت نرپرسه می زند، اینجا و آنجا تارچه هائی می تند، با یک تنها هدف خود را در بطن یک «خانم » (2) (ماده عنکبوت) بقبولاند. بالاخره با هدایت شدن توسط مواد شیمیائی بودار مخصوص که عنکبوت ماده گسیل می دارد، عنکبوت نر تارگاه مدعوش را می یابد. ماده عنکبوت در گوشه ای پنهان شده و مراقب می باشد. او گنده است (زیراعنکبوتهای ماده اغلب درشت تر از نرها هستند). گرسنه هم هست وحاضر است به محض کمترین ارتعاش عنکبوت نر را با تارهای ابریشمینش قنداق پیچ کند بی آن که کار شناسائی از او بخواهد.
عنکبوتها بیشرمانه به گوشتخواری (3) می پردازند و پدر و مادران،بچه ها یا عاشقان، تردیدی در بلعیدن هم نمی کنند.
ناپلی (5) هستند که می باید برای هم آغوشی، ماده رابا صدا مجذوب سازند. اما، اینجا پیش از هر چیز ادامه زندگی مطرح است. آن وقت دیدار کننده مان پاهایش را با احتیاط روی تارمی گذارد و برای اعلام خویش مشغول رقص حسابی ای می شود که منظورتخدیر طبع گوشتخواری عنکبوت ماده است. با پیروی از روش یک گیتار زن (6) که سیم آلت موسیقی را بین دو انگشت می فشارد، می زندیا می کشد، عنکبوت نر تمام راه کارها را می آزماید تا صدا راموزون سازد.
با وارد آوردن ضربه شکم روی تارگاه، با کشش، با تکان، باگیردادن تارها با پاهایش، با خراشیدن با پاچه های (7) واقع نزدیک حفره دهانش، از راه مقایسه با زبان بشری می شود گفت که هرنوسان عنصری یک مقطع (8) را می نمایاند. نظم مقاطع و آهنگشان تشکیل یک ردیف کلیشه شده چند ثانیه ای می دهند که حقیقتا جوازعبور مختص مکان است جمله ای است که عنکبوت نر همچنان تکرارمی کند تا عنکبوت ماده پاسخش دهد یا با سکوت رضایتش را بامهمانپذیری اعلام لوبرنی پژوهشگرآزمایشگاه زیست شناسی رفتاری «مرکز ملی پژوهشهای علمی نانسی » (10) تصریح می کند عضو خاصی برای تولید صدا در بین نیست. لیکن چون عنکبوت تمام بدنش را به کار می برد یک غنای صوتی پرباری راتولید می کند.
برعکس حشراتی مانند جیرجیرکها که تنها یک صدا در می آورند .
ریموندلوبرنی یک «تژنر» (11) نوعی عنکبوت بزرگ زیر زمینهایمان را در تارگاههای متفاوت عنکبوتهای ماده، خالی یا اشغال شده قرار داد و ملاحظه کرد که عنکبوت نر اطوار عشقی اش را بی آن که ماده آنجا باشد یا نباشد، سر می دهد. پس باید فرض کرد که این رفتار به علت دریافتهای شیمیائی بروز می کند که این خود برای عنکبوت نر بهتر است. به آسانی می توان خطری را که عنکبوت نر باانتظار دیدن عنکبوت ماده جهت اعلام خویش متوجه اش هست، درک کرد.
پس از آن که موسیقی به پایان رسید، نر اجازه یافته و جفتگیری به طور عادی انجام می پذیرد. اما همه چیز تمام نشده. دو همسرچند روزی هم منزل می شوند. چون ماده حافظه ای ندارد، این اختلاطهمواره برای بازدید کننده (عنکبوت نر) خطرناک است. لذا بایدهمواره غزلش را بسراید.
کنسرت روی تارگاه (12)
در این کنسرت، عنکبوت همان یک اهمیت را به تمام صداها نمی دهد.
فریدریش بارت (13) از موسسه زیست شناسی وین (14) در اتریش، عنکبوت بزرگ ولگرد آمریکای مرکزی موسوم به «کوپننیوس سالی » (15) را بررسی کرده که تنها روی درختها هنگام شب جابجا می شود.
عنکبوت نر شکمش را مرتعش ساخته و برگها را با پارچه های دورحفره دهانش می خراشد. ارتعاشات به درخت رسوخ کرده و برعنکبوتهای ماده حاضر علامت می دهند. فریدریش مارت دیاپازنی (16) را روی یک برگ قرار داده که صدائی شبیه به آواز خواستگاری عنکبوت نر درمی آورد. سپس او عواملی از دیاپازن را مستقل ازیکدیگر چنان تغییر داد تا صداهائی ایجاد کند که عنکبوت ماده به آنها حساستر است. نتیجه این که بسامد (17) صدا، بیشتر ازآهنگ مقاطع، رفتار عنکبوت ماده را برمی انگیزد.
با بهره گیری از بسامد، عنکبوت ماده می تواند نه تنها عنکبوت نررا شناسائی کند، بلکه مکانش را نیز تعیین نماید. برای این کاراو از علاماتی که پاچه ها گسیل می دارند. استفاده می کند و این ظاهرا تنها ماموریت اینهاست. پاچه ها یک گروه بزرک بسامدتولید می کنند توضیح این که صداهای حاد (18) در جریان انتشارشان در درخت، خفیفتر از صداهای کم بسامدند. عنکبوت ماده، پس ازتجزیه بسامدهای محتوی در صدا، وجه ممیزی بسامدهای بلند کمترباشند عنکبوت نر دورتر است.
بررسی فعالیت صوتی عنکبوتها برای کسی که می خواهد رفتارشان رابفهمد لازم است. اما میدان عملش خیلی وسیعتر است و تقرب تکاملی را بهبود می بخشد و وجوه ممیز طبقه بندی جانورشناختی را کامل می کند. مثلا برخی انواع می توانند از هر جهت شبیه باشند ولی ازلحاظ رقص فریبندگی متفاوت باشند. چنانچه «ریموندبورنی » بامقایسه رفتارهای ارتعاشی سه نوع عنکبوت «آموروبیوس » (19) توانست آنها را طبق قرابت نسبی طبقه بندی کند و نتیجه گرفت که انواع به همان اندازه که صداهای نزدیک به هم را به کارمی برند، همسایگی شان بیشتر است.
اما نفع اصلی جهان صوتی عنکبوت در این است که چه در ساختارابریشمین آلت صوتی، چه در پیچیدگی دستگاه موسیقی که همه اعضارا بسیج می کند، یا در تفصیل گیرندگان ارتعاشات پراکنده روی بدن او حقیقتا در سلسله حیوانات یگانه و تک است.
یک حیوان با هزاران گوش
اگر ما بیش از دو گوش برای شنیدن نداریم، عنکبوت هزاران گوش دارد و این انطباقش است با درک ارتعاشات. گیرندگان ارتعاش دونوعند: موها(پشمها) یا شکافها، فی الواقع، اگر عنکبوت پشمالوست، این نه برای انگیختن تخیلات ترس آور است. موها ومخصوصا تریکوبوتریها (20) که موهای باریکتر از دیگر موهایند، باکمترین جریان هوا مرتعش شده و هر جنبش محیط را به اطلاع عنکبوت می رسانند.
اما این هزاران شیار کوچک با چند ده میکرومتر (21) طولند که بروز ارتعاشات تارگاه یا ف لانه را مجاز می سازند. این شیارهابیشتر روی پاها قرار دارند ولی روی شکم هم هستند و بر حسب اصل «کیل فشرده » عمل می کنند. یعنی یک جریان برق با تغییر شکل دادن خود تولید می کنند که به عنکبوت وسائل سنجش فشار را درپاهایش می دهد. شیارها ممکن است گروه بندی شوند و آن وقت آنهارا اعضای چنگی (22) شکل می نامند. یا کمک آنها عنکبوت می تواندبسامدهائی از 1% هرتز (23) تا 100 هرتز را درک کند. پس چندین «زیر صوتها» را که چون بسامدشان از 20 هرتز کمتر است(لذا به وسیله انسان شنیدنی نیست) او می شنود.
یک جامعه برابر (24)
عنکبوتان همانند مورچگان می توانند به اجتماع زندگی کنند.
آنلوزیمیوس (25) عنکبوتی با درازای چند میلیمتری است که درگویان می زیید و تافته های اجتماعی با درازای 4 تا 5 متر را که می توانند چند صد فرد را جا دهند، اشغال می کند.
بر عکس اجتماعات بسیار ساختاردار مورچگان در بین عنکبوتان طبقات وجود ندارند. به طوری که برتراندکرافت (26) از مرکزپژوهشهای علمی(نانسی) نشان داده تمام افراد صحیحا همان یک نقش را بازی کرده و کارها متساویا تویزع شده اند. در مورد شکار هم به همین نحو عمل می شود. بی آن که در هیچ لحظه نظم ظاهری وجودداشته باشد، بی آن که رئیس حالت این را داشته باشد که چیزی رااداره کند همه روی طعمه می ریزند که قنداق پیچش کنند و آن رابا کشیدن درست در یک جهت جابجا کنند.
عنکبوتان برای تنظیم حرکاتشان تافته تارگاه را گوش می کنند به موقع شکار جمعی، مراحل جنبش و سکون را متناوبا طی می کنند. این توقفها به آنها اجازه می دهند که محل طعمه را مشخص کنند و ازفعالیت همجنسانشان مطلع گردند. اما شگفت انگیزترین این که این تناوبها با همزمانی کاملی انجام می شوند. اگر در طی دوره های فعالیت اتفاقا چند عنکبوت نجنبند درازای آن دوره های توقف ازطرف همه افراد مطلقا ملحوظ می گردند.
تار ابریشمین نقش تعیین کننده ای در ظهور جامعه های عنکبوتان داشته که اطلاعات را فورا به همه مجتمع منتقل می کرده به حدی که هیچ نوع اجتماعی بین عنکبوتان وجود ندارد که فاقد تارگاه (27) باشد.
نویسنده
پروردگار عالم با زیر نظر داشتن و مورد توجه قرار دادن کلیه مخلوقاتش سوره (العنکبوت سوره 29) قرآن مجید را به نام این جانور کوچک نازل فرموده است.
پی نوشت:
1- لانه عنکبوت.
2- AME اصطلاح نویسنده است(مترجم).
3- CANNIBALISME
4- آلت موسیقی کوچک مانند چنگ است.
5- NAPLE شهری است در ایتالیا.
6- آلت موسقی است.
7- .PEDIPALPES
8- .SYLLABE
9- .RAYMOND LEBORGNE
10- NANCY شهری است در فرانسه.
11- .TEGEBERE
12- CONCERT جلسه ساز و آواز.
13- .FRIEDRICH BARTH
14- .VIENNE
15- .CUPIENNIVSSALI
16- DIAPASON آلت کوچک فولادی فوشاخه برای میزان کردن صدا(فرهندگ سعید نفیسی).
17- تعداد ارتعاش در ثانیه(مترجم).
18- .AIGUS
19- .AMAUROBIUS
20- .TRICOBOTHRIES
21- یک میلیونیم متر.
22- چنگ نوعی آلت موسیقی است(مترجم).
23- HERTZ واحد ارتعاش معادل یک دوره در ثانیه(ماءخوذ از نام فیزیکدان آلمانی).
24- .UNE SOCIETE EGALITAIRE
25- .ANELOIMIUS
26- .BERTRAND DRAFFT
27- .TOILE