شناسه : ۳۵۵۵۰۶ - جمعه ۲۳ تیر ۱۳۹۶ ساعت ۱۸:۳۱
سیره نبوی
یکی از ویژگیهای پیامبران از نظرگاه قرآن، امر به معروف و نهی از منکر گفتاری و رفتاری است.
یکی از ویژگیهای پیامبران از نظرگاه قرآن، امر به معروف و نهی از منکر گفتاری و رفتاری است.
آنان برای رسیدن به هدف مقدس خود که همانا رساندن جامعه به یکتاپرستی و توحید در تمام ابعاد و جوانب زندگی است؛ به شناساندن معروف؛ یعنی هر آنچه مردم را به خداوند نزدیک میسازد و نیز منکر؛ یعنی عاملی که انسان را از حرکت به سوی خدا باز میدارد، میپرداختند.
کار شناسایی و دعوت در زمانی خاص محدود نمیگشت، بلکه کاری مداوم بود که پیگیری و خستگیناپذیری از خصوصیات بارز آن به شمار میرفت. تمسخر و استهزا، آزار و اذیت، سختی و مشکلات کار و نه هیچ عامل دیگری آنان را باز نمیداشت. پیامبر خاتم9 حتی پیش از بعثت و آن زمان که در دوران جوانی به سر میبرد نسبت به منکر ظلم و ستم بر مظلومان احساس مسؤولیت میکرد و تا جای توان برای ستاندن حقوق از دست رفتهی بندگان خدا تلاش مینمود.
پیمان حِلف الفُضول نمونهای از این کارکردهاست. بنیانگذاران این پیمان کسانی بودند که نامشان از مادهی فضل مشتق بود و بنابر نقل مورخ شهیر عمادالدین ابن کثیر عبارت بودند از: فضلبن فضاله، فضلبن الحارث و فضلبن وداعة. از آن پس نیز برخی افراد قریش با یکدیگر پیمان بستند که از حقوق ستمدیدگان دفاع نمایند و چون از این جهت با پیمان حلف الفضول مشترک بودند، پیمان آنها نیز چنین نام گرفت. پیامبر اکرم (ص) نیز که درسن جوانی بود در این میثاق شرکت داشت.
ماجرا به این شرح است:
حدود بیست سال پیش از آغاز بعثت رسول گرامی اسلام (ص)، مردی در ماه ذی القعده وارد مکه شد و متاعی در دست داشت. عاصبن وائل که از جمله افراد سرشناس مکه بود، آن را خرید، اما از تحویل عوض مورد توافق سرباز زد. مشاجره و بگومگو بین آن دو بالا گرفت. در این هنگام چشم فروشنده به برخی افراد قریش که نزدیک کعبه نشسته بودند، افتاد. از فرصت پیش آمده بهره جست و با نالهی بلند و سرودن چند بیت شعر، منظور خود را به صورت احساسی بیان نمود و دلهای آنها را تکان داد. زبیربن عبدالمطلب با عدهای دیگر برخاستند و با یکدیگر سوگند وحدت یاد نمودند که تا توان دارند از حقوق مظلومان دفاع کرده و اولین اقدام خود را از آنجا آغاز کنند؛ بدین منظور به سوی عاصبن وائل آمده و متاع ستم دیده را از او ستانده و به مالکش برگرداندند. رسول گرامی اسلام (ص) نیز در این پیمان شرکت داشت و بعدها خود در عظمت این پیمان فرمود: ما أحِبّ إنّ لی به حُمرالنّعم([1])؛ حاضر نیستم این پیمان را با شتران سرخمو (که ارزشمندترین اموال عرب به شمار میآمد) عوض کنم.