نیایش
پیامبر صلی الله علیه و آله هنگام نیایش همان گونه دستان خویش را بالا می برد [و می گشود] که مسکینان می کنند.
پس از دعا دستانش را به چهره اش می کشید.
وقتی صدای مؤذن را می شنید، اذان را [با او] تکرار می کرد.
می فرمود: یاد خدا هم نشین من است.
هماره از پروردگار می خواست تا وی را به ارزش های اخلاقی بیاراید و اخلاقش نیکو شود.
امام صادق علیه السلام فرمود: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله شبی در خانه ام سلمه بود. نیمه شب ام سلمه دید که او در بستر نیست. به جست و جو برآمد. وی را در گوشه ای از خانه دید که دستانش را به سوی آسمان گشوده است و می گرید و می گوید: خداوندگارا! چیزهای شایسته ای را که به من داده ای، از من مگیر.
پروردگارا! نه دشمنی و نه حسودی، هرگز مرا سرزنش نکنند.
آفریدگارا! هرگز لحظه ای مرا به خود وامگذار.
ام سلمه گریان برگشت. پیامبر متوجه گریه او شد و پرسید: ام سلمه! چرا می گریی؟ همسرش پاسخ داد: پدر و مادرم فدایت باد ای فرستاده خدا! چرا نگریم؟ در حالی که تو در جایگاهی [والا [نزد خداوند هستی و از وی می خواهی مورد نکوهش دشمنان واقع نشوی و چیزهای شایسته[ای] را که به تو داده از تو نگیرد و تو را لحظه ای به خودت وا مگذارد.
حضرت پاسخ داد: ای ام سلمه! چه کسی [آینده] مرا تضمین می کند؟ پروردگار «یونس بن متی» را لحظه ای به خود واگذاشت و چنان شد [که می دانی].
می فرمود: اگر خدا را ـ چنان که شایسته شناختن اوست ـ می شناختید؛ با دعای شما کوه ها جابه جا می شدند. در چهار زمان درهای آسمان را بگشایند و دعاها را مستجاب کنند:
هنگام رویارویی صف رزمندگان در راه خدا؛ زمان آمدن باران؛ وقت نماز و هنگامی که چشم آدمی به کعبه می افتد.
همه نیایش های پیامبر زیباست:
خداوندگارا! درآمد مرا هنگام پیری و روزهای پایانی عمرم، [بیش از مواقع دیگر[ وسعت بخش.
آفریدگارا! مرا با خویشتنداری خود [از گناهان] خوشبخت کن و با نافرمانی خود بدبخت نکن و بی نیازی ام را در روحم قرار بده.
پروردگارا! مرا از کسانی قرار بده که وقتی نیکی می کنند، خوشحال می شوند و هنگامی که کار بدی می کنند، آمرزش می طلبند.
خداوندگارا! گناهم را ببخش، خانه ام را وسعت بخش و بر روزی ام بیفزا.
مهربانا! ما را به آرامش رهنمون باش و از تاریکی ها به سوی روشنی رهایی بخش.
آفریدگارا! مرا با دانش توانایی ده؛ با بردباری بیارای؛ با پارسایی عزیز کن و با تندرستی زیبایی ده.
پروردگارا! تا زمانی که ما زنده می داری، از چشم، گوش و نیروی مان بهره ور ساز و آنها را تا آخرین لحظه برای ما [همچنان] سالم نگه دار.
خداوندگارا! بر دانشم بیفزا.
یزدانا! در حال فقر و ثروتمندی، میانه روی را از تو خواهانم.
خداوندگارا! من از برص، دیوانگی، خوره و امراض بد به تو پناه می برم.
پروردگارا! از تنبلی، پیری، گناه، بدهکاری، فتنه ثروت و آفت بی نوایی به تو پناه می برم.
پیام متن:
نیایش پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ، تجلّی خوف و رجاء آن حضرت از خداوند بود.
بردباری
بزرگ ترین شاگردش، امام علی علیه السلام ، رسول خاتم صلی الله علیه و آله را «بردبارترین مردمان» معرفی می کند؛ زیرا محمد پیشواست و بردباری برای رهبر، امری ضروری است، آن هم رهبری که رنج جهل میلیاردها انسان عصر خود و سده های بعد را بر دوش خویش تاب می آورد. آن حضرت بردبارترین مردمان بود.
انس می گوید: ده سال خدمتش را کردم؛ نه هرگز دشنامم داد و نه کتکم زد؛ نه مرا از خود راند و نه به رویم اخم کرد. گاه در کاری که دستور فرموده بود سستی می کردم، سرزنشم نمی کرد و اگر کسی از خاندانش نکوهشم می کرد، می فرمود: رهایش کنید. اگر می توانست انجام می داد.
می فرمود: «آدمی با بردباری، به مقام انسان روزه داری می رسد که شب ها را به عبادت می گذراند».
عبداللّه ، پسر مسعود، می گوید: پیامبر سفارش فرموده بود: «کسی از شما نزد من از یارانم بدگویی نکند؛ دوست دارم با دلی بی دغدغه از نزد شما بروم.» روزی مالی نزدش آوردند. آن را تقسیم کرد. شنیدم دو نفر با هم صحبت می کنند. یکی از آنان به دیگری می گوید: قسم به خداوند، نیت محمد از این تقسیم، خدا و روز رستاخیز نبود!
نزد پیامبر رفتم و گفتم: شما فرمودی کسی از یارانم بدگویی به من نرساند. اما من شنیدم فلانی و فلانی چنین حرفی زدند.
رخساره اش سرخ شد و فرمود: «رهایش کن. حضرت موسی بیش از اینها آزار دید، ولی تاب آورد!»
پیام متن:
تیغ حلم از تیغ آهن تیزتر |
بل ز صد لشکر ظفرانگیزتر |
مولوی
شکیبایی
پیامبر صلی الله علیه و آله برای خدا و در راه او چنان آزار دیده است که هیچ کس چنین آزار ندیده است.
در نبرد احد، صورتش زخمی شد و چهار دندان پیشین او شکست. یارانش از او خواستند تا دشمنانش را نفرین کند؛ اما فرمود: نفرین کننده برانگیخته نشدم، ولی دعوتگر و بخشایش گر مبعوث شدم. خداوندگارا! قوم مرا هدایت کن؛ آنان نمی فهمند!
ابن مسعود می گوید: هنگامی که حضرت در سجده بود و قریشیان در اطرافش بودند، عقبه، پسر ابی معیط، پوسته و پرده نازک جنین شتری را آورد و بر پشت او افکند. پیامبر همچنان در سجده بود. فاطمه علیهاالسلام آمد و آن را از پشت او برداشت و عقبه را نفرین کرد. حضرت فرمود: خداوندا! قوم مرا هدایت کن؛ آنها نمی فهمند!
به افرادی که با مشکلات دست و پنجه نرم می کردند، مژده می داد: «اگر سختی بیاید و وارد این سوراخ شود، گشایش بیاید و وارد آن شود و سختی را بیرون کند!»
پیام متن:
در این چمن گل بی خار کس نچید آری |
چراغ مصطفوی با شرار بولهبی است |
حافظ
حیاورزی
رسول خدا صلی الله علیه و آله مردی را دید که در چشم انداز مردم، برهنه غسل می کرد، فرمود:
مردم! خداوند از بندگانش شرم و پوشش را دوست دارد. هر کدام از شما که خویش را می شوید،از چشم مردم پنهان شود؛ همانا شرم، آرایه اسلام است.
همواره شرمگین بود؛ [تا بدان حد که] هر چه از او می خواستند، می داد.
از دوشیزه پرده نشین شرمگین تر بود و چون از چیزی خوشش نمی آمد، از رخساره اش می فهمیدند.
خود در تشویق مردم به حیا، می فرمود: «ایمان عریان است و تن پوش آن، شرم».
می فرمود: «کسی که از مردم شرم نکند، از خداوند والا شرم نخواهد کرد».
چنان شرم داشت که به چهره کسی خیره نمی شد.
وقتی که حرف می زد، از شرم عرق می کرد.
شرم آن حضرت چندان بود که اگر ناگزیر به انتقاد از کسی بود، به صراحت نمی گفت و مقصود خویش را با کنایه بیان می داشت.
پیام متن:
زیوری زیباتر از آزرم نیست |
پاکدامن باش و در آزرم کوش |
رس
فروتنی
امام علی فروتنی رسول اعظم صلی الله علیه و آله را چنین بازگو می کند:
محبوبم محمد صلی الله علیه و آله پای شتر را خود می شست، خود به حیوانات علف می داد، با دستش گوسفند را می دوشید و بر لباس و کفش وصله می زد. یارانش جلوی پایش برنمی خاستند؛ زیرا می دانستند این کار را دوست نمی دارد.
چیزی را که از بازار می خرید، خود به خانه می آورد. می فرمود: از فروتنی آن است که آدمی خرسند باشد و [نه ناگزیر] که [اگر لازم شد] پایین مجلس بنشیند و به هر کسی می رسد، سلام کند.
می فرمود: پنج رفتار است که تا هنگام مرگ آنها را ترک نخواهم کرد: غذا خوردن روی زمین [مفروش]؛ سوار الاغ بی پالان شدن؛ بز را با دست خود دوشیدن و به بچه ها سلام کردن.
هرگاه سواره ره می سپرد، اجازه می داد کسی پیاده همراهش بیاید. می خواست او نیز سوار شود، اگر نمی پذیرفت، می فرمود: «جلوتر برو و در جایی که می خواهی منتظر باش، من نزد تو می آیم».
می فرمود: «کسی فروتنی نکرد، جز آنکه خداوند او را بالا برد».
همواره می فرمود: «ای مردم! مرا برتر از مرتبه ام ندانید؛ پروردگار پیش از آنکه مرا پیامبر قرار دهد، بنده ساخته است».
پیام متن:
تواضع است دلیل رسیدن به کمال |
که چون سوار به مقصد رسد پیاده شود |
صائب
میانه روی
امام علی علیه السلام در توصیف حق طلبی و حق گویی نبی اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: «بیان و اجرای حق کوتاهی نمی کرد و پا از آن نیز فراتر نمی نهاد».
همچنین پیشوای نخست، شیوه پیامبر را میانه روی و «به دور از افراط و تفریط» بازگو می کند.
پیامبر در سخنانی نه تنها مسلمانان و دین باوران، بلکه تمامی انسان های کره خاکی را در هر عصر و زمانه سه بار به میانه روی فرا می خواند: «بر شما باد به میانه روی؛ بر شما باد به میانه روی؛ بر شما باد به میانه روی!»
بهترین شما کسی است که نه آن جهانش را به خاطر این جهان رها کند و نه برعکس.
عایشه می گوید: پیامبر نزد من آمد و زنی از قبیله «بنی اسد» با من بود. حضرت پرسید: او کیست؟ گفتم: فلانی است. شب ها [به خاطر عبادت] نمی خوابد.
حضرت فرمود: «بس کن. به اندازه توان تان کار [عبادت] کنید... محبوب ترین [کار نیک و عبادت] نزد خداوند، آن است که کننده آن بر آن عمل مداومت داشته باشد] نه اینکه بسیار انجام دهد و خود را خسته کند].
پیامبر به یکی از یاران خود فرمود: ای ابا درداء! پیکرت بر تو حقی دارد؛ خانواده ات بر تو حقی دارند؛ پس گاهی روزه [مستحبی] بگیر و گاهی روزه [مستحبی] نگیر؛ نماز بخوان و بخواب [و همه شب ها برای نماز مستحبی بیدار نباش] و حق هر کسی را به او بده.
چه نیک است میانه روی در عبادت.
به اندازه توانایی خود عبادت کنید.
پیام متن:
از برجسته ترین ویژگی های پیامبر صلی الله علیه و آله ، میانه روی آن حضرت در همه کارها بود که دیگران را نیز بدان سفارش می کرد.
گشاده دستی
نبی اکرم صلی الله علیه و آله گشاده دست ترین مردمان بود؛ به ویژه در ماه مبارک ایشان به تعبیر امام علی علیه السلام : «چون نسیمی جاری بود که چیزی در کف او نمی ماند».
هر چیزی که برای جلب افراد به اسلام از او خواسته می شد، می داد.
هفتاد هزار درهم برایش آوردند. آن را بر حصیر نهاد. سپس به تقسیمش پرداخت و همه را میان نیازمندان تقسیم کرد.
هنگامی که از نبرد حنین برگشت، عرب های بیابان نشین آمدند و آن قدر از وی درخواست کردند که ناگزیر شد به درختی پناه برد. عرب ها ردایش را ربودند. حضرت ایستاد و فرمود: ردایم را بدهید. اگر به تعداد این درخت های خاردار [بیابانی] حیوانات اهلی داشتم، آنها را میان شما تقسیم می کردم. شما مرا تنگ چشم، دروغگو و ترسو نخواهید یافت.
می فرمود: اگر به اندازه کوه احد طلا می داشتم، آنچه مرا شاد می کرد این بود که سه شبانه روز بر من نگذرد، جز آنکه چیزی از آن کوه طلا نزدم نماند؛ مگر اندکی که آن را برای [پیشرفت] دین نگه دارم.
زنی لباسی از پشم سیاه برایش آورد و از وی خواست که آن را بپوشد. حضرت آن را گرفت و پوشید و بدان نیز نیازمند بود. مردی از اصحاب آن را دید و گفت: ای فرستاده خدا! چقدر زیباست. آن را به من می پوشانی؟! فرمود: بله. چون رسول خدا صلی الله علیه و آله از آنجا رفت، دیگر یاران مرد را نکوهش کردند و گفتند: تو [از سویی [می دانستی که پیامبر بدان هدیه نیاز دارد و [از سویی دیگر هم می دانستی که] هر چیزی از وی بخواهند، می دهد [پس چرا چنین خواهشی از وی کردی]؟
محبوب ترین غذا برایش طعامی بود که دست های بسیاری به سمت آن دراز شوند.
می فرمود: گشاده دست، به خداوند، مردم و بهشت نزدیک است و تنگ چشم، از پروردگار و مردم و بهشت دور و به دوزخ نزدیک است.
از تنگ چشمی دوری کنید که پیشینیانِ شما را نابود کرد و آنها را به ستم و گسستن پیوند خویشاوندی واداشت.
بهشت را خانه سخاوتمندان می نامید.
سخاوتمند نادان، نزد خداوند از دانشمند تنگ چشم محبوب تر است.
می فرمود: هر کس بمیرد و بدهکاری از خود بر جای گذارد و یا خانواده ای از وی برجا مانَد، بر عهده من است که بدهکاری اش را بدهم و خانواده اش را سرپرستی کنم. اگر مالی از خود بر جای گذاشت، از آنِ وارثان اوست.
پیام متن:
کس، آن بود به نزدیک اهل علم و خرد |
که جود بی حد و الطاف بیکران دارد |
ابن یمین
خردورزی
آن حضرت در رفتار و سخنان خود به اندیشه ارج می نهاد و می فرمود:
مایه آدمی خرد اوست و کسی که بی خرد است، دین ندارد.
خردمندترین افراد بود. می فرمود: نخستین چیزی که پروردگار والا آفرید، عقل است. بدو گفت: پیش آی. پس خرد جلو آمد. بعد به او فرمود: عقب رو. عقل عقب رفت. سپس پروردگار فرمود: سوگند به عزت و شکوه خودم، محبوب تر از تو موجودی نیافریدم. به خاطر تو عطا می کنم و می ستانم و به وسیله تو پاداش و کیفر می دهم.
می فرمود: از مسلمان بودن کسی در شگفت نشوید تا ژرفای عقلش را دریابید.
می فرمود: سزاوار است عاقل، رخساره اش را در آینه بنگرد، اگر زیباست، آن را با کار زشت نیامیزد و اگر زشت است، با کار زشت بر زشتی اش نیفزاید.
امام صادق علیه السلام فرمود: آن حضرت هرگز با مردم با ژرفای اندیشه خود سخن نگفت و می فرمود: ما گروه پیامبران، موظفیم با مردم در سطح فکرشان حرف بزنیم.
می فرمود: همانا تمامی خیر با خرد فهمیده می شود.
پیام متن:
عقل سلطان قادر خوشخوست |
آنچه سایه خداش خوانند اوست |
سنائی
دانشوری
اهمیت دانش
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: ای علی! بر تو باد [فراگیری] دانش، گرچه در چین باشد؛ چرا که نزد خداوند چیزی محبوب تر از آن نیست که [آدمی] یا دانشور باشد یا دانش جو و یا شنونده[مسائل علمی].
روزی وارد مسجد شد. دو گروه در مسجد بودند؛ دسته ای قرآن می خواندند و نیایش می کردند و جمعی می آموختند و می آموزاندند. حضرت فرمود:
هر دو کار نیک می کنند. اینان قرآن و خدا را می خوانند؛ اگر خدا بخواهد [به خاطر عملکردشان] به آنان می بخشد یا باز می دارد و آنان فرامی گیرند و می آموزانند؛ همانا من «آموزگار» برانگیخته شدم.
و در جمع آنان نشست. می فرمود: دانش آموزید که فراگرفتنش نیکی است؛ تدریسش پرستش است؛ جست وجوی آن، جهاد به شمار می رود؛ آموختنش به جاهل، صدقه محسوب می شود و بخشش آن به کسی که سزاوار آن است، نزدیکی به آفریدگار به شمار می آید؛ زیرا دانش، ابزار دانستن حلال و حرام است و جوینده اش را به جاده های بهشت می کشاند. از هراس تنهایی می رهاند و در غربت هم صحبت است. راهنمای امور نهان و سلاحی برای دشمنان و زیوری برای دوستان است. دانش، حیات دل ها و روشنی چشم ها از کوری (جهل) است. با دانش است که آفریدگار اطاعت و پرستش می شود؛ با دانش است که خداوند شناخته می شود. دانش پیشوای خرد است.
پیام متن:
ترا دانش و دین رهاند درست |
در رستگاری ببایدت جست |
بیاموز و بشنو ز هر دانشی |
که یابی ز هر دانشی رامشی |
فردوسی
زبان
رسول اکرم صلی الله علیه و آله نه بسیار کم سخن بود و نه پرگو.
هنگام حرف زدن، دهانش را کاملاً باز نمی کرد.
زمانی که سخن می گفت، شنوندگان سرشان را پایین می انداختند و چنان آرام بودند که گویا پرنده ای بر سرشان نشسته است. چون خاموش می شد، آنان حرف می زدند.
به هر زبانی سخن می گفت.
برای دور ساختن افراد از مطلق انگاری و مطلق گویی های بی جا، به آنها سفارش می کرد:
نشانه اوج ایمان آدمی آن است که برای تمامی سخنانش استثنایی بیاورد.
به پرگویان هشدار می داد:
هر که گفتارش بسیار باشد، اشتباهاتش بسیار شود؛ کسی که اشتباهاتش زیاد باشد، گناهانش بسیار شود و هر که گناهانش بسیار باشد، دوزخ برای او شایسته تر است.
امانت در گفتار را مهم برمی شمرد و می فرمود:
یزدان کسی را یاری کند که چون چیزی از ما بشنود، همان گونه [برای دیگران [نقل کند.
هنگام حرف زدن، حرکات دست را به کمک می گرفت.
دوست نداشت دوستانش با صدای بلند حرف بزنند.
پیام متن:
1. زبان در دهان ای هنرمند چیست |
کلید در گنج صاحب هنر |
سعدی
2. آدمی مخفی است در زیر زبان |
این زبان پرده است بر درگاه جان |
مولوی
3. هر که گفتار نرم پیش آرد |
همه دل ها بقید خویش آرد |
مکتبی
بزرگواری
پیامبر صلی الله علیه و آله بزرگوارترین فرد قبیله خود بود.
امام علی علیه السلام در نهج البلاغه می فرماید: پس به پیامبر پاکیزه اقتدا کن که مایه فخر و بزرگی است. برای کسی که خواهان بزرگواری است.
هرگز به خاطر خودش از کسی انتقام نگرفت.
با نوشیدنی افطار می کرد و غذای سحرش هم نوشیدنی بود.
اَنَس می گوید: پیامبر گاهی شربتی می خورد که هم افطارش محسوب می شد و هم سحرش. چه بسا آن نوشیدنی شیر بود و یا شربتی که در آن نان خیسانده می شد. شبی آن را برای رسول خدا صلی الله علیه و آله مهیا کردم. پیامبر دیر کرد. گمان کردم منزل یکی از دوستانش دعوت است، آن را خوردم. پس از ساعتی پیامبر آمد. از بعضی همراهانش پرسیدم جایی افطار کرده یا دعوت بوده است. گفتند: نه افطار کرده و نه جایی دعوت بوده است. آن شب را به گونه ای گذراندم که فقط خدا می داند؛ از این اندوه که پیامبر آن شربت را بخواهد. اما او آن شب را گرسنه خوابید و گرسنه [روز بعد] روزه گرفت. تا این لحظه نیز درباره آن سخنی نگفته و چیزی نپرسیده است.
پیام متن:
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بزرگوارترین انسان ها بود و در نهایت کَرم و چشم پوشی با انسان ها رفتار می کرد.
سخن گفتن
رسول اکرم صلی الله علیه و آله چنان شمرده سخن می گفت که شنونده می توانست واژگانش را بشمارد.
از فشرده گوترین انسان ها بود؛ اما در عین ایجاز، تمامی آنچه را می خواست بگوید، بیان می کرد. نه زیاده گویی داشت ونه ناقص گویی.
جمله هایش پی در پی بود و میان آنها لحظه ای خاموش می ماند تا شنونده سخنانش را دریابد و به خاطر بسپارد.
شیرین سخن ترین و شیواگوترین مردمان بود و می فرمود: «من فصیح ترین عربم و بهشتیان، به زبان محمد صلی الله علیه و آله سخن می گویند».
می فرمود: «من زبان آورترین فرد عربم».
جز به ضرورت سخن نمی گفت و می فرمود: «از نشانه های دانایی آدمی این است که در مسائل بیهوده اندک سخن گوید.» پرگویان را سرزنش می کرد و می فرمود: منفورترین شما در نزد من، پرگویان اند؛ آنانی که [با سخنان خود] وانمود می کنند باهوش اند و آنهایی که بی پروا لب به سخن می گشایند.
بریدن سخن دیگران را کاری ناپسند می شمرد و می فرمود: «کسی که سخن برادر مسلمانش را قطع کند، همانند کسی است که به صورت او چنگ زده است».
مردم را از بدگویی باز می داشت و می فرمود:
کسی که در نزدش غیبت دوست دین باورش را بکند و بتواند دوست خود را [با زبانش[ یاری کند و نکند، خداوند او را در دنیا و آخرت خوار می کند.
اگر می خواست هنگام صحبت قسمی بخورد، می فرمود: «سوگند به کسی که جان ابوالقاسم در دست اوست».
اگر می خواست فرماندهی را به جایی بفرستد، به او می گفت: «سخنانت راکوتاه کن؛ برخی از سخنان [در تأثیرگذاری، به سان] جادویند».
هنگامی که نشسته بود و حرف می زد، بسیار به آسمان می نگریست.
شیوه اش آن بود که فال بد نمی زد؛ [اما] به فال نیک می گرفت.
پیام متن:
پیامبر صلی الله علیه و آله در هنر سخن گویی و مراعات آداب آن، بی نظیر بود.
سخنرانی
پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله هر جا که دل های مردم را برای شنیدن مهیا می دید، به سخنرانی می پرداخت؛ چه بر منبر، چه روی زمین و چه بر شتر. گاه ایستاده سخنرانی می کرد. اگر بر فراز منبر می رفت، رویش را به طرف مردم می کرد و بر آنان درود می فرستاد.
پایان خطابه اش استغفار بود.
محور سخنانش درود بر خداوند و ستایش او به خاطر نعمت هایش؛ توصیف کمال و ستودن او؛ آموختن بنیان های اسلام؛ یادآوری بهشت و دوزخ و سرای واپسین؛ فرمان به پارسایی و تبیین موارد خشم و خرسندی آفریدگار بود.
منبرش سه پله داشت. سخنرانی او معمولاً کوتاه و گاه به دلایلی ـ از جمله رخدادی غیر منتظره ـ طولانی می شد. در اعیاد، برای خانم ها خطابه ای جدا بیان می فرمود و آنان را به بخشش تشویق می کرد.
هماره موعظه هایش در روزهای جمعه کوتاه بود.
حکیم، پسر حزّام، می گوید: روز جمعه ای با پیامبر بودم. ایستاد و بر چوب ـ یا کمانی ـ تکیه کرد. پس سپاس خداوند گفت؛ با واژگانی سبک، پاکیزه، خجسته.
پیام متن:
اشاره به رعایت آیین سخنوری نبی اکرم صلی الله علیه و آله همانند کوتاه گویی و پاکیزه گویی.
خوشبختی
حضرت رسول صلی الله علیه و آله که خوشبخت ترین انسان کره خاکی به مفهوم راستین آن بود، برای اصلاح دیدگاه انسان ها در بستر تاریخ، خوشبختی را از منظر خویش چنین تبیین می کرد:
خوشا به حال بنده ای که درآمدش پاکیزه است؛
خوش اخلاق است؛ نیتی نیکو دارد؛ افزون مالش را در راه خداوند داده و سخن اضافی اش را رها کرده است؛ بدی خویش را از مردم بازداشته و با آنها انصاف می ورزد.
برای خوشبختی آدمی همین بس که [مردم] در کار این جهان و آن جهان به او اعتماد کنند.
کسی که بدو زیبایی چهره، اخلاق نیکو، همسری شایسته و سخاوت بخشیده اند، سهمش را از خوبی این جهان و آن جهان به او داده اند.
مسلمانی خوشبخت است که:
فرزندش [در چهره و انجام دستورهای دینی] همانند خودش باشد؛ همسری زیبا و دیندار داشته باشد؛ رهواری نرم داشته باشد و خانه ای بزرگ.
خوش خلقی، خوشبختی آدمی و تندخویی، بدبختی اوست.
آن که شهرت دارد، پیوسته در رنج است و انسانِ گمنام، آسوده زندگی می کند.
پیام متن:
پیامبر صلی الله علیه و آله خوشبختی راستین را در آراستگی به اخلاق نیکو و پسندیده می دانست.
خویشاوندان
بر دسته شمشیرش نوشته شده بود: با کسی که پیوند [خویشاوندی را] از تو گسسته است، بپیوند.
می فرمود: کسی که پیوند خویشاوندی را گسسته است، با ما هم نشین نشود؛ چرا که لطف [خداوندی] بر گروهی که میان آنان «قطع رحم» است، فرود نمی آید.
جابربن عبداللّه می گوید: رسول گرامی ازکنار ما عبور کرد و فرمود: ای مسلمانان! از خداوند پروا پیشه کنید و با خویشان پیوند برقرار کنید... همانا بوی بهشت از فاصله هزار سال راه استشمام می شود، ولی کسی که پیوند خویشی بگسلد، آن را استشمام نمی کند.
با خویشاوندان خود می پیوست، بی آنکه آنان را بی جهت بر دیگران برتری دهد.
با همه تأکیدی که بر پیوند خویشاوندی داشت، مرزهای ارزش را در هم نمی شکست. هر گاه یکی از شما می خواهد محرمی ـ همانند خواهر، عمه یا خاله اش ـ را که به بلوغ رسیده است، ببوسد، باید بر سر یا میان چشمانش بوسه زند و لب ها یا گونه هایش را نبوسد.
با همه سفارشی که درباره خویشاوندان می کرد، همگان را از ازدواج با خویشاوندان نزدیک باز می داشت و می فرمود: فرزندتان رنجور خواهد شد.
در سخنی دیگر نیز فرمود: از غیر خویشاوند، همسر برگزینید تا فرزندتان رنجور نشود.
کسی که به سوی خویشاوندی می رود تا با مال و جانش با او پیوند برقرار کند، آفریدگار والا پاداش صد شهید را به وی عطا فرماید؛ برای هر گامش چهل هزار پاداش نویسد؛ چهل هزار گناه [شخصی] از وی بزداید؛ به همین مقدار بر درجه اش بیفزاید؛ گویا صد سال صبورانه خداوند را عبادت کرده است.
نیکوکاری و پیوند با [خویشان] عمرها را طولانی، شهرها را آباد و دارایی را زیاد می کند؛ گرچه انجام دهندگان آن بدکاران باشند.
با خویشان دوستی کنید، [اما] همسایه شان نشوید که همسایگی و اصطکاک های طبیعی میان شما کینه ها پدید می آورد. برای پیوند خویشاوندی می فرمود: «بهترین صدقه ها آن است که به خویشاوندی که دشمن توست، چیزی بدهی».
پیام متن:
اهتمام فوق العاده نبی اکرم صلی الله علیه و آله نسبت به خویشاوندان و رعایت حقوق آنان.
خشم
رسول بزرگوار اسلام جز برای آفریدگار خشمگین نمی شد و چیزی توان ایستادگی در برابر خشم وی را نداشت.
می فرمود: ازمحبوب ترین راه ها[ی نزدیکی] به خداوند والا، دو جرعه است: جرعه خشمی که با بردباری آن را فرومی خوری (و دیگری جرعه ناگواری که با شکیبایی آن را باز می گردانی).
ای علی! کسی که خشم خویش فرو برد ـ در حالی که می تواند آن را اِعمال کند ـ در پی آن، آفریدگار امنیتی بدو خواهد بخشید و ایمانی که طعم آن را حس کند... .
دورترین مردمان از خشم بود و از همه مردمان زودتر راضی می شد.
به دیگران توصیه می کرد: وقتی خشمگین شدی، خاموش شو.
خشم از شیطان است و شیطان از آتش پدید آمده است. همانا آتش را به آب می توان خاموش کرد؛ هنگامی که یکی از شما خشمگین شود، وضو گیرد.
بدانید که بهترین مردمان کسی است که دیر به خشم آید و آسان خشنود شود. بدترین انسان ها کسی است که زود به خشم آید و دیر خشنود شود. اگر مردی دیر به خشم آید و دیر خشنود شود، یا زود به خشم آید و زود خشنود شود، آن هم چیزی است.
اوج دلیری آن است که کسی خشمگین شود، به اوج عصبانیت برسد، چهره اش سرخ گردد، موهایش بلرزد، [اما [بر خشم خود چیره شود.
پیام متن:
وقت خشم و وقت شهوت مرد کو |
طالب مردی چنینم کو به کو |
عدالت ورزی
علی علیه السلام می فرماید: پیامبر به خانه ما آمد. من در بستر آرمیده بودم. حسن گفت: تشنه ام. پیامبر برخاست و به طرف گوسفند شیرده ما رفت که اندکی شیر داشت، آن را دوشید. حسین نیز آمد [و شیر خواست]. اما حضرت بدو نداد. فاطمه علیها السلام گفت: گویا حسن را بیشتر دوست داری؟!
حضرت فرمود: نه، اما او پیش از حسین خواسته بود. سپس ادامه داد: من، تو، این دو [کودک [و کسی که در بستر آرمیده است، در رستاخیز در یک جایگاه خواهیم بود.
ای علی! هر گاه میان دو کس قضاوت می کنی، به نفع اولی قضاوت نکن، جز آنکه سخن دومی را شنیده باشی.
قاضی را از سخن گفتن پیش از شنیدن سخنان هر دو طرف باز می داشت.
کسی که برای حرص و آز، پادشاه ستمگری را ستایش و خود را خوار کند، هم نشین او در دوزخ خواهد بود.
حتی هنگام بیماری، وقتش را به گونه ای عادلانه میان همسرانش تقسیم می کرد.
به پدر و مادرها سفارش می کرد:
خداوند دوست دارد که میان فرزندان خود، حتی در بوسیدن آنها، به عدالت رفتار کنید.
پیام متن:
کارها کز روی داد بوَد |
همه کس نیک بخت و شاد بوَد |
بهار