بحث «ولایت فقیه» از آغاز اجتهاد در کتاب های فقهی راه پیدا کرد، لیکن به هنگام تنظیم و دسته بندی باب های فقهی، باب خاصی به این موضوع مهم و حیاتی اختصاص نیافت و فقیهان در باب های گوناگون فقه، هر جا که اجرای حکمی منوط به اذن حاکم بود، از ولایت فقیه بحث کردند. از زمانی که محقق نراقی مباحث مربوط به ولایت فقیه را جمع آوری کرد و فصل جداگانه ای از کتاب ارزشمند «عوائد الایام» را به این موضوع اختصاص داد، سرفصلی از توجه و اهتمام به این موضوع را رقم زد و از آن پس پژوهش های مربوط به ولایت فقیه در کتاب های «قواعد فقه» نیز راه یافت و فقیهانی همچون میرفتاح حسینی مراغی در «العناوین» و سید محمد آل بحرالعلوم در «بُلغة الفقیه» و... به پیروی از نراقی قاعده ای را به این موضوع اختصاص دادند. پس از آن که شیخ انصاری نظرات خود درباره ولایت فقیه را در کتاب مکاسب ارائه داد مباحث مربوط به ولایت فقیه تا حد زیادی در «کتاب البیع» متمرکز شد و فقیهان پس از شیخ پژوهش های خود در موضوع ولایت فقیه را در حاشیه کتاب البیع شیخ انصاری بیان کردند. با طرح استوار ولایت فقیه از سوی امام خمینی و عینیت یافتن این اندیشه سیاسی- حکومتی در ایران، موضوع ولایت فقیه در مقیاس گسترده ای مورد توجه واقع شد و اندیشه وران، فقیهان و سیاسیون داخلی و خارجی با حساسیت زیادی مسأله را پی گیری کردند و طرح مباحث و سؤالات متنوع و جدید آغاز شد و پژوهش های زیادی به صورت کتاب ومقاله در عرصه فرهنگ مکتوب حضور پیدا کرد.