در هنگامه های آشوب چه باید کرد؟
فتنه پدیده ای اجتماعی است که در آن، تمیز حق از باطل، سخت است. آنان که در فتنه ای گرفتار می آیند، در آشوب حبّ و بغض ها از گرفتن تصمیمِ خردمندانه عاجز می شوند. فتنه، به درگیری دو جنگاور می ماند که با هم در می آمیزند و از همآوردی آنان میدان رزم غبارآلود و تیره و تار می گردد. در آن حال، تماشاگرانِ صحنه نبرد تا هنگامی که گرد و غبار فرو ننشیند نمی دانند که کدامین طرف پیروزِ میدان و کدامین، پذیرای شکست شده است. از این رو در برخورد با فتنه باید آرام بود و به هیچ وجه به قضاوت و عملی دست نزد تا تمیز سیاهی و سفیدی ممکن شود و تصمیمی عاقلانه اتخاذ گردد. امیر کلام(ع) در این باره چنین فرموده است:
«هنگام فتنه چون شتر دوساله باش: نه پشتی تا سوارش شوند و نه پستانی تا شیرش دوشند.»
از طمع، جز خواری نیاید
حضرت علی(ع) می فرمایند: «آن که طمع را شعار خود گرداند، خود را خرد نمایاند.»
طمع خصوصیتی است که صاحب آن هرچه را ببیند آرزو می کند و در راه دست یابی به آن، از هیچ کاری چشم نمی پوشد. طمع کاران چون عنان نفس خویش نگه نمی دارند به سبکباری و ذلت تن می دهند تا شاید به آنچه می خواهند برسند؛ غافل از این که طالب بیهوده، پرورش خصلت زبونی و گدا صفتی است و آن که جز به حقیقت هستی امید بندد، در هر خواستنی از خلق، خوار می شود و اگر طمع ورزی در چشم دیگران ظاهر شود و به زبان آید، زبونی درون را دیگران نیز در می یابند.
هرکه از مشکلات بنالد آبروی خویش برد
مردان بزرگ سختی ها را به جان می خرند و از آن با دیگران سخنی نمی گویند. استقامتِ در مشکلات، روح را استوار می سازد و سینه گشاده به انسان ارزانی می دارد. هرکس در سختی پایداری نکرد و به جزع و فزع افتاد، ناتوانی خویش را ظاهر نمود و حریف را برای غلبه بر خویش روحیه داد. از این رو انسان های گرامی راضی نمی شوند که زبان به شِکوِه از روزگار گشایند و چونان عجوزگان ناله از ناتوانی خویش سردهند. این موضوع در سخن مولای موحدان چنین آمده است: «کسی که گرفتاری و پریشانی خود را [نزد دیگران] آشکار نماید، به ذلت و خواری تن داده است».
حرّاجی نفس
هرکه بیهوده سخن راند و زبان به هر گفته ای گشاید، خود را از ارزش انداخته و کاستی خریده است. سخن گفتن نشان از باطن است. «تا مرد، سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد». و چون سخن گفت، «از کوزه همان برون طراود که در اوست». پس آن کس که بی تأمل سخن گوید، یا خویش را به تعب اندازد و یا دیگران را، منزلت خود را از دست بدهد. حضرت علی(ع) در این باره می فرمایند: «آن که زبانش را بر خود فرمانروا ساخت خود را از بها بیانداخت».
بخل عار است
کدامین ننگ آشکارتر از بخل است؟! حسادت، آتشِ درون است و حسود دعای نعمت نمی کند و از خدا آنچه را دیگران دارند نمی خواهد، بلکه می خواهد آنچه دیگران دارند از بین برود. به راستی آیا چنین خصلتی ننگ نیست! آری، «بخل و تنگ چشمی ننگ است».
نقص بزرگ
حضرت علی(ع) می فرمایند:
ترس، نقص و کاستی است. آن که می ترسد، خویش را توانمند نمی داند. ترس وقتی به جان آدمی چنگ می اندازد که فرد در برابر دیگران احساس زبونی و ناتوانی کند. در مقابل، آنان که نمی ترسند، بر احساس ناتوانیِ خویش در مقابل عامل ترس غلبه کرده اند. نقص و کاستی زایل شدنی نیست، مگر با اتّکال به بی نیاز مطلق، یعنی خدا.
هرکه تنگدست است غریب است
در زمانه ای که ملاک ارزش، دارایی است، تنگدستی، بینوایان را بی اعتبار جلوه می دهد و آن که بی اعتبار است در خانه خویش نیز غریب خواهد بود. امیرِ کلام فرموده است: بینوا در شهر خود [نیز] غریب است.»
بیماری عجز
باز ایستادن از حرکتِ زندگی، بیماری است و سرانجام خوشی ندارد؛ آفتی است که اگر استمرار یابد آدمی را می میراند. «عجز، آفت است». و اگر زدوده نشود، درخت زندگی به بار نمی نشیند.
صبوری شجاعت است
صبر استقامت در مقابل امیال و مقاومت در برابر موانع است. هرکه در برابر خواسته های خویش مقاومت کند و مشکلات را از پیش پای بردارد، جنگاوری است که در میدان دنیا دلاوری کرده و در کارزار زندگی شجاعانه ایستاده است. صبر شجاعت است، چون در قاموس شجاعت، مقاومت و پایداری نهفته است. در کلام شجاعترین مردمان، علی(ع) آمده است که «شکیبایی دلاوری است.»
توانگری حقیقی
هرکه مالی را تصاحب می کند، یا در پی آن است که نیازی را رفع نماید، یا می خواهد صاحب قدرتِ بیشتری شود. زاهد، با اتکال به خداوند، خود را از تعلقات دنیوی بی نیاز کرده است. چنین کسی ثروتی دارد که تمامی ندارد. مولی علی(ع) می فرمایند: «زهد ثروت است.»
سپر پرهیزگاری
سپر، حفاظ بدن به هنگام کارزار و در هجوم شمشیرها و نیزه هاست. در کشاکش حوادث روزگار، به سپری نیاز است که انسان را در مواجهه با دشواری ها محافظت کند. این سپر، پرهیزگاری است. ورع، پیشگیری از بیماری روح است. آنان که از گناه کناره می گیرند و در منجلاب آن وارد نمی شوند، بهترین سپر را برای خویش برگزیده اند. از این رو امیرمؤمنان(ع) می فرماید: «پرهیزگاری سپر است.»
آرزوی بلند؛ آفتِ کردار
آنکه دلمشغولِ آرزوهای بلند است، هم از حضور یار غافل می گردد و هم از دقت در کار باز می ماند. مولی علی(ع) در این باره فرموده است: هرکه آرزو را دراز گردانید، کردار، بدنمود.
رنج مضاعف
ناموس عالم بر این نهاد است که در پی هر سختی، آسانی باشد و در پی هر آسانی، سختی. اما گاه پیامدِ سختی، آسانی و دل خوشی نیست. امیرمؤمنان، علی(ع) پس از نکوهش کرنش دهقانان شهرِ «انبار» و بیان این نکته که کار آنان بیهوده است و به کسی ثمری نمی بخشد و آن ها را در دنیا و آخرت به رنج می اندازد، می فرماید: «چه زیانبار است رنجی که کیفر در پی آن است».
بزرگ ترین فقر
خود گرانمایه ترین ودیعه خداوند در نهاد انسان و بزرگترین سرمایه است. در مقابل، بی خردی بزرگترین فقر است، چنان که علی(ع) فرموده اند: «بزرگترین فقر، حماقت است».
هراس دائم
خودپسندی موجب از دست دادن دوستان است و دنیای بدون دوست، ظلمتکده. امیرمؤمنان(ع) می فرمایند: «ترسناک ترین چیز، خودپسندی است».
حسن خلق؛ دانه بارور محبت
هرکس، چیزی را مایه افتخار خویش می داند: عده ای به تاریخ و گذشته خویش مباهات می کنند؛ برخی به اجداد خویش می بالند و بعضی به علم و دارایی خویش افتخار می کنند. اما خلق نیکو را همه می پسندند و به آن افتخار می کنند. به فرمایش علی(ع): «حسن خلق گرامی ترین مایه افتخار است».
عصمت
حضرت علی(ع) فرمودند: «[رعایت ا صول و عمل به احکام] دین [نفس را از گناه] باز می دارد». لغت شناسان واژه عصمت را به منع، بازداشتن و نگهداری نفس از گناه معنا کرده اند. پر واضح است که عمل به فرامین الهی سبب می گردد که انسان از غیر خدا چشم بپوشد و پیوسته در حریم مقدس الهی گام بردارد و از عصمت در برابر گناه برخوردار شود و به سعادت دنیا و رستگاری آخرت برسد.
عاقبت زیادخواهی
حضرت علی(ع) می فرمایند: «[حرص و طمع در به دست آوردن] دنیا [انسان را] خوار و بی مقدار می کند».
گویند خداوند متعال از روزی که دنیا را خلق کرد، در او نظر رحمت نکرد؛ زیرا همین دنیای مخلوق خدا بود که بندگان او را بنده خویش نمود و بنده خویش را خوار و بی مقدار. هرلحظه، خود را به نوعی در مقابل بندگان خدا آراست، به طوری که شیرینی ترک دنیا را در کام آنان تلخ و ناگوارا کرد.
عزت و بزرگی
امام علی(ع) فرموده اند: «[رعایت اصول و عمل به احکام] دین به انسان عزت و بزرگی می دهد و [حرص و طمع در به دست آوردن] دنیا انسان را خوار و بی مقدار می کند».
آری، مجد و عظمت از آنِ خداست، پس آن کس که در پی عظمت و بزرگی است، باید بر آستان خدا سر نهد.
عزت دنیا و آخرت
حضرت علی(ع) فرمودند: «دانش سبب سربلندی می شود.»
ثمره دانش اندوزی، کسب اعتبار در نزد خوبان و بدان و شرف و احترام در نزد جمیع مردمان است. در جایگاه رفیع عالمان همین بس که خداوند در قرآن کریم می فرماید: «از میان بندگان خدا فقط علما از خدا می ترسند.»
راس اخلاق
مولای متقیان فرمودند: «راستگویی وسیله [نجات] و گذشت، فضیلت است».
راستگویی از برترین صفات نفسانی، در رأس اخلاق پسندیده و مایه سعادت دنیا و رستگاری آخرت است. پیامبر اکرم(ص) در روایتی صداقت و راستگویی را ملاک شناسایی خوبان معرفی می فرمایند. و در فضیلت عفو و گذشت همین بس که این صفت از نیکوترین صفات خداوند است و ما در مقام سپاسگذاری، از او به این صفت زیبا یاد می کنیم.
عدالت واقعی
حضرت علی(ع) فرموده اند: «انصاف سبب راحتی و آسایش مردم است. و شرارت نشانه بی شرمی و کم حیایی است.»
عدالت آن است که خود، در حق دیگران ستم ننمایی و در حد توان از ظلم کردن دیگران جلوگیری کنی. چنانچه عدالت به معنای واقعی محقق شود، جهان روی آسایش را خواهد دید، و گرنه آثار بی حیایی و بی شرمی در عالم هویدا می گردد و خلعت پربهای عدالت و ظلم ستیزی تبدیل به کرباس بدی و ظلم می شود.
میهمان خانه موقت
حضرت علی(ع) فرمودند: (زندگی و حیات در) دنیا کوتاه و فانی است و (زندگی و حیات در) آخرت همیشگی و باقی است.
آبستنی که این همه فرزند زاد و کشت دیگر که چشم دارد از او مهر مادری
ارباب معرفت، دنیا را به میهمان خانه ای مانند کرده اند که برای مسافران عالم آخرت مهیا شد تا در این رهگذر قدری بیاسایند و توشه ای برای ادامه راه برگیرند. نادان کسی است که از حقیقت غافل باشد و به دنیا دل ببندد و نداند که دنیا و آنچه در آن است، چون خواب یا خاطره ای بیش نیست.
ثمره زهد
حضرت علی(ع) فرمودند: «سخاوت و بخشندگی از خلقت های پسندیده و خوی های خوش است».
تو با خلق نیکی کن ای نیک بخت |
که فردا نگیرد خدا بر تو سخت |
سخاوت ثمره زهد و بی توجهی به دنیاست و از مشهورترین صفات پیامبران خدا و از معروف ترین اخلاق اولیاست؛ آنان که در این خراب آباد، خود را به صفت سخا آراستند و طریق بخشندگی گزیدند، بی دغدغه زیستند و بی باک به طایر قدس پر گشودند و شرافت و سربلندی هر دو جهان را به مهر خویش بردند تا در سرای جاوید، جاویدان به سر کنند.
آینده نگری
حضرت علی(ع) فرمودند: «دوراندیشی و عاقبت نگری سرمایه خوبی هاست.»
شخصی خدمت رسول اکرم(ص) عرض کرد: یا رسول الله! مرا موعظه فرمایید. فرمودند: اگر بگویم به کار می بندی؟ گفت: بله. حضرت فرمودند: هرگاه می خواهی کاری را انجام دهی، اول در عاقبت آن کار بیندیش، آن گاه تصمیم بگیر.
نعمت علم
حضرت علی(ع) فرموده اند: «اَلحِکمَةُ عِصمةُ، اَلعِصمةُ نِعمَةُ».
به علمت آدمی انسان مطلق |
چو علمش نیست شد حیوان مطلق |
ولی علم تو باید با عمل یار |
که تا شاخ امیدت آورد بار |
در فواید و فضیلت علم، سخن بسیار است اما نکته مهم، عمل به آن است. درهای حکمت الهی آنگاه به سوی عالم گشاده می شود که علم او با عملش قرین شود.
دوستی شایسته
حضرت علی(ع) فرمودند: «وفا (در حق خدا و مردم) کرم است و دوستی (آن است که) با مهربانی و نرمی باشد».
نیست در وعده منافق را وفا |
زان نباشد در رخش نور صفا |
وفا به دو صورت است: وفا در حق خدا که نامحدود و مطلق است و وفا در حق مردم که تا پای معصیت خدا به میان نیامده پسندیده است. بزرگان دین در وفای به عهد پیوسته ممتاز بوده اند، چنان که گویند: «پیرزنی بود که هرگاه بر پیامبر(ص) وارد می شد ایشان او را اکرام می فرمود. از سبب آن سؤال کردند؟ حضرت فرمود: این زن در ایام حیات خدیجه به منزل ما می آمد.
اسباب بلندی مقام
حضرت علی(ع) فرمودند: «فروتنی سبب بلندمرتبگی است و تکبر و خودپسندی، باعث تنزّل مقام.»
زخاک آفریدت خداوند پاک |
پس ای بنده افتادگی کن چو خاک |
تواضع سر رفعت افرازدت |
تکبر به خاک اندر اندازدت |
افتادگی آموز اگر طالب فیضیهرگز نخورد آب زمینی که بلند است
غایت اندیشیدن
حضرت علی(ع) فرمودند: «اندیشیدن، مایه هدایت است.» تفکر در انسان، تکوینی و غیراختیاری است ولی رشد و پویایی یا ضعیف و نابود کردن آن، اختیاری است و چون قوه عقل توان غلبه بر قوای دیگر انسان را دارد، عامل هدایت انسان معرفی شده است.
گر پیرو عقلت شدی و ترک معاصی |
کردی بشود ریشه توحید تو پربار |
سرانجام دروغ
حضرت علی(ع) فرمودند: دروغ گویی سبب هلاکت بشر است. دروغ گویی از جمله گناهان کبیره و از زشت ترین گناهان است. صفتی است که انسان را در دیده ها خوار و در نظرها بی اعتبار می سازد.
دروغگویی سبب ریختن آبروی انسان در نزد مردم و باعث روسیاهی در مقابل خدای متعال است. از عوامل دروغ، خجالت، حسادت، ضعف ایمان، تبرئه خود و تفریح و شوخی می باشد و از آثار دروغ، نفاق، بی اعتباری، بی حیایی، بدبینی، تحقیر و رسوایی است.
بنده احسان
حضرت علی(ع) فرمودند: «بخشش سبب ریاست می گردد.»
هرکه او شد در سخا سرور شود |
نعمتش از شکر کاملتر شود |
گویند آدمی بنده احسان است، چون او را هدیه ای بخشی پیوسته تو را می ستاید و سپاسگذاری می نماید، و صاحب جود را فرمانبردار است. پس ای عزیز! بخشش نما تا عزیز گردی و در رأس قرار گیری.
تراوش نفس
حضرت علی(ع) فرموده اند: «انسان نیک سرشت گشاده رو است، و انسان دون و پست، سست کردار است».
در مثل گویند: «از کوزه همان برون تراود که در اوست». هرگاه آدمی در نفس خویش غور کند و نظری از بصیرت بر آن بیفکند، نیک خواهد دید نفسی که به سرشتی پاک و الهی آراسته گردیده، در درون، طهارت نفس دارد و در برون، خضوع جوارح؛ در درون اندوه از هجر یار و در برون خوش رویی و گشاده رویی به امر یار. و پست چون سرشتی ناپاک دارد، در کارهایش نقصان و سستی آشکار می شود؛ چه از کوزه وجودِ لئیمان، جز این تراویدن عجب است.
قناعت
حضرت علی(ع) می فرمایند: «خرسندی و رضایت به آنچه قسمت و روزی است، سبب بی نیازی می گردد.»
قناعت توانگر کند مرد را |
خبر کن حریص جهان گرد را |
آنگاه که آدمی به آنچه قسمت و روزی اوست رضا دهد و خرسند گردد، و از دلبستگی ها و تعلقات به غیرِ دوست فرو کاهد، دلی فارغ و بی نیاز از غیر می یابد و به دوستی دل می بندد که توانگری بی همتاست و کمترین عطای او نشاندن نهال بی نیازی در بیشه زار دل است.
هرکه با اندک زحق راضی شود |
حاجت او را خدا قاضی شود |
طغیان و بیدادگری
حضرت علی(ع) فرمودند: «توانگری، سبب طغیان گری است.»
نفس انسان چون اسبی چموش محتاج لگام است. هرگاه سوار، در تعدیل اسب چموشِ خود بکوشد، راه را به سلامت خواهد پیمود، وگرنه زمین خواهد خورد. حکایت نفس نیز چنین است و چون به حال خویش رها شود، سر به طغیان و نافرمانی می نهد.