ماهیّت ثروت و آثار آن
اَلْمالُ عاریةٌ؛ ثروت (در دست انسان) عاریتی است (64/1).
المالُ مادَّةُ الشَّهواتِ؛ دارایی سرمایه خواهش هاست (53/1).
المالُ یُقَوِّیِ الامالَ؛ ثروت آرزوها را تقویت می کند (153/1).
المالُ یَعْسُوبُ الفُجّارِ؛ مال و ثروت فرمانروای بدکاران است (152/1).
المالُ یُفْسِدُ المَآل و یُوَسِّعُ الآمالَ؛ دارایی فرجام [آدمی] را تباه ساخته، آرزوها را زیاد می کند (374/1).
المالُ یُبْدِی جَواهِرَ الرِّجالِ و خَلائِقَها؛ ثروت گوهرهای وجودی مردان و اوصاف اخلاقی آنها را آشکار می سازد(302/1).
المالُ لِلْفِتَنِ سَبَبٌ و لِلْحَوادِثُ سَلَبٌ؛ مال سبب پیدایش گرفتاری ها و در عین حال از بین برنده پیش آمدهاست (378/1).
المالُ داعِیَةُ التَّعَبِ و مَطِیَّةُ النَّصَبِ؛ مال سبب ایجاد رنج و مرکب رهوار زحمت و سختی است (378/1).
المال سَلْوَةُ الوارِثِ؛ ثروت مایه آرامش وارث است (102/1).
المالُ یُکْرِمُ صاحِبَهُ ما بَذَلَهُ و یُهِنُهُ ما بَخَلَ بِهِ؛ مال صاحبش را تا زمانی که ببخشد گرامی، و به محض اینکه بخل بورزد خوار می سازد (61/2).
کَثْرَةُ الْمالِ تُفْسِدُ القُلوبَ و تُنْشِی ء الذُّنُوبَ؛ مال فراوان دل ها را فاسد می کند و منشأ گناهان است (593/4).
ثَروَةُ الدُّنیا فَقْرُ الآخرة؛ دارایی فراوان دنیا مایه بیچارگی و فقر در آخرت است (351/3).
ثَرْوَةُ المالِ تُرْدی و تُطْغی و تُفْنی؛ مال زیاد هلاک می کند، سرکشی می آورد و خود نابود می شود (351/3).
الدُّولَةُ تَرُدَّ خَطآءَ صاحِبِها صَوابا؛ دارایی لغزش دارا را صواب جلوه می دهد (53/2).
بهترین مال و دارایی
اَفْضَلُ الاموالِ ما استُرِقَّ بِهِ الرِّجالُ؛ برترین مال آن است که بدان دوستی افراد به دست آید (391/2).
اَفْضَلُ المالِ ما قُضِیَتْ بِهِ الحُقُوقُ؛ بهترین دارایی آن است که بدان وظایف و تکالیفی که بر عهده انسان است ادا شود (449/2).
اِنّ خیرَ الْمالِ ما اَوْرَثَکَ ذُخْرا و ذِکْرا و اَکْسَبَکَ حَمْدا و اَجْرا؛ نیکوترین مال آن است که ذخیره آخرت و نام نیک آورد و ستایش و پاداش در پی داشته باشد (574/2).
اِنّ خیرَ المالِ ما کَسَبَ ثناءً و شُکرا و اَوْجَبَ ثوابا و أَجْرا؛ بهترین مال آن است که سپاس و ستایش بیاورد و ثواب و پاداش در پی داشته باشد (557/2).
اَنْفَعُ المالِ ما قُضِیَ بِهِ القَرْضُ؛ سودمندترین مال آن است که بدان وام گزارده شود (406/2).
اَفْضَلُ الْاَمْوالُ اَحْسَنُها اَثَرا علیکَ؛ بهترین مال آن است که برای تو اثر نیکی در پی داشته باشد (428/2).
خَیْرُ امْوالِکَ ما وَقی عِرْضَکَ؛ بهترین اموال تو آن است که آبروی تو را حفظ کند (422/3).
خَیْرُ الْاَمْوالِ ما اَعانَ عَلی المکارِم؛ بهترین مال آن است که انسان را در انجام کارهای نیک یاری کند (428/3).
خَیْرُ اَمْوالِکَ ما کفاک؛ بهترین دارایی تو آن است که برای برآوردن نیازهایت بسنده باشد (437/3).
اَزْکی الْمَالُ ما اَکْتُسِب مِنْ حِلِّهِ؛ پاکیزه ترین مال آن است که از حلال به دست آید (391/2).
بدترین مال و دارایی
شَرُّ الْاَمْوالِ ما اکْتَسَبَ الْمَذامَّ؛ بدترین مال آن است که سبب نکوهش صاحبش شود (163/4).
شَرُّ الاموال ما لَمْ یُغْنِ عَنْ صاحِبِه؛ بدترین مال آن است که صاحب خود را بی نیاز نسازد (165/4).
شرُّ الْمالِ ما لم یُنْفَقْ فی سَبیلِ اللّهِ مِنْهُ و لم تُوَدَّ زکاتُهُ؛ بدترین دارایی ها آن است که از آن در راه خدا نبخشند و زکاتش را نپردازند (165/4).
شَرُّ الْاَمْوالِ ما لَمْ یُخْرَجْ مِنْهُ حَقُّ اللّهِ سُبْحانَهُ؛ بدترین اموال آن است که حق خداوند را از آن خارج نکنند (171/4).
آثار مال دوستی
حُبَّ المالِ سَبَبُ الفِتَنِ و حُبُّ الریاسة رأسُ الِمحَنِ؛ مال دوستی سبب بروز گرفتاری ها و ریاست خواهی اساس رنج هاست (396/3).
حُبُّ المالِ یُفْسِدُ المَآلِ؛ مال دوستی عاقبت انسان را تباه می کند (396/3).
حُبُّ المالِ یَقَوِّیِ الآمالَ و یُفْسِدُ الاَعْمالَ؛ مال دوستی آرزوها را می افزاید و کردار را تباه می کند (396/3).
حُبُّ المالِ یُوهِنُ الدِّینَ و یُفْسِدُ الیَقینَ؛ مال دوستی دین را سست کرده، یقین را از بین می برد (396/3).
رهنمودهایی درباره دارایی
اَمْسِکْ مِنْ المالِ بِقَدْرِ ضَرورتِکَ و َقَدِّم الفَضْلَ لیوم فاقَتِکَ؛ از دارایی به اندازه ضرورت نگاه دار و اضافه آن را برای روز نیازمندی و نداری (قیامت) پیش فرست (210/2).
اَخْرِجْ مِنْ مالِکَ الحُقوقَ و اَشْرِکْ فیه الصدیق؛ حقوق موجود در مالت را از آن بیرون کن و دوستت را در آن شریک ساز (277/2).
اِنّ مالِکَ لا یُغْنی جَمیعَ النّاسِ فَاْخصُصْ بِهِ اَهْلَ الحقِّ؛ دارایی تو [هرقدر هم بسیار باشد] همه مردم را بی نیاز نمی سازد؛ پس آن را به اهل حق اختصاص بده (606/2).
کُنْ بِمالِکَ مُتَبَرِّعَا وَ عَنْ مالِ غَیْرِکَ مُتَوَرِّعا؛ مال خود را به دیگران بخش و از مال دیگران بپرهیز (604/4).
مَنْ اِکْتَسَبَ مالاً مِنْ غَیْرِ حِلِّهِ اَضَرَّ بِآخِرَتِةِ؛ هر که مالی را از غیر حلال به دست آرد به آخرت خود زیان رسانده است (315/5).
مَنْ رَکِبِ الْاهوالِ اِکْتَسَبَ الْاَمْوالُ؛ هر که سختی ها را برخود همراه کند به مال دسترسی پیدا می کند (317/5).
مَنْ جَمَعَ المالَ لِیَنْفَعَ بِهِ النّاسَ اَطاعُوهُ وَ مَنْ جَمَعَ لِنَفْسِهِ اَضاعُوهُ؛ هر که مال را برای سود رساندن به مردم جمع کند مردم از او فرمان می برند و هر که برای خود جمع کند مردم او را تباه می کنند (324/5).
مَنْ کَرُمَ عَلَیهِ الْمالُ هانَتْ عَلَیهِ الرِجالُ؛ هر که مال در چشم او ارزشمند باشد مردمان در نظر او خوار و بی مقدار می شوند (336/5).
مَنْ یَکْتَسِبْ مالاً مِنْ غَیْرِ حلِّه یَصْرِفُهَ فی غَیْرِ حَقِّهِ؛ هرکس مالی از غیر راه حلال به دست آورد آن را بی جا مصرف می کند (389/5).
لا تَصْرِفْ مالَکَ فی المَعاصی فَتَقْدَمَ عَلَی رَبَّکَ بِلا عَمَلٍ؛ مال خود را در گناه خرج مکن تا مبادا بدون عمل به حضور پروردگارت وارد شوی (314/6).
لا تُضَیِّعَنَّ مالَکَ فی غَیْرِ مَعْرُوفٍ؛ مال خود را در محل نامناسب ضایع مکن (263/6).
یَنْبَغی لِلْعاقِلِ اَنْ یَکْتَسِبَ بِمالِهِ الَمحمَدةَ یَصونَ نَفسَهُ عَنِ الْمَسأَلَةِ؛ باید که عاقل با دارایی خود ستایش دیگران را به دست آرد و خود را از ذلّت درخواست برهاند (444/6).
یَنْبَغی لِلْعاقِلِ اَنْ یَحْتَرِسَ مِنْ سُکْرِ المالِ و سُکْرِ القُدْرَةِ[...]؛ باید که عاقل خود را از مستی مال و مستی قدرت نگه دارد (445/6).
اِنّ اَعْظَمَ النّاسِ حَسْرَةً یَوْمَ القیامَةِ، رجلٌ اِکْتَسَبَ مالاً مِنْ غَیْرِ طاعَةِ اللّهِ فَوَّرثَهُ رَجُلاً اَنْفَقَهُ فی طاعَةِ اللّهِ فَدَخَلَ بِهِ الجَّنَةَ و دَخَلَ به الأَوَّلُ النّار؛ بیشترین حسرت در روز قیامت از آن کسی است که مالی از راه حرام به دست آورده و برای کسی به ارث گذاشته که آن را در اطاعت خداوند مصرف کرده و به سبب آن به بهشت رفته ولی فرد اول ـ که آن را از راه حرام تحصیل کرده ـ به سبب آن در آتش شده است (568/2).
اِنّما لَکَ مِنْ مالِکَ ما قَدَّمْتَهُ لِآخِرَتِک و ما أخَّرْتَهُ فَلِلْوارِثِ؛ فقط مالی که برای آخرتت از پیش فرستاده ای برای توست و آنچه در دنیا باقی گذاشته ای برای وارث است (90/3).
لَمْ یَذْهَبْ مِنْ مالِکَ ما وَقی عِرْضَک؛ آن قسمت از دارایی ات را که در راه حفظ آبرویت خرج می کنی تلف محسوب نمی شود (97/5).
مَنْ بَذَلَ فی ذاتِ اللّهِ مالَهُ عَجَّلَ لَهُ الْخَلَفَ؛ هر که در راه خدا مالش را بخشش کند خداوند عوض آن مال را زود به او پس می دهد (358/5).
لا فَخْرَ فِی الْمالِ الّا مَعَ الجُودِ؛ دارایی بی بخشش شایسته مباهات نیست (397/6).
لا تَجْتَمِعُ حُبُّ المالِ وَ الثَّناءُ؛ مال دوستی با نام نیک نمی سازد (370/6).
یَسیرٌ یکفی خیرٌ مِنْ کَثیرٍ یُطغی؛ [دارایی] اندکی که بسنده باشد، بهتر از [دارایی] فراوانی است که طغیان آرد (455/6).
کُنْ وَصِیَّ نَفْسِکَ وَ افْعَلْ فی مالِکَ ما تُحِبُّ اَنْ یَفْعَلَهُ فِیهِ غَیْرُکَ؛ وصی خود باش و در مالت آن گونه عمل کن که دوست داری دیگری در آن، آن گونه رفتار کند (608/4).
ثروتمند کیست؟
الغَنِیُّ مَنْ اِسْتَغْنی بالْقَناعَةِ؛ ثروتمند کسی است که با قناعت بی نیاز شود (335/1).
الغَنِّیُ مَنْ آثَرَ القَناعة؛ توانگر کسی است که قناعت را پیشه خود سازد (341/1).
أغْنَی الْاَغنیاءِ مَنْ لَمْ یَکُنْ لِلْحِرْصِ اَسیرا؛ ثروتمندترین ثروتمند کسی است که اسیر حرص و آز نباشد (438/2).
اَشْرَفُ الغِنی تَرْکُ المُنی؛ بهترین توانگری ترک آرزوهاست (390/2).
لا تَعُدَّنَّ غَنیَّا مَنْ لَمْ یُرزَقْ مِنْ مالِهِ؛ آن که از مال خود بهره مند نشده است، توانگر مشمار (287/6).
وظیفه ثروتمند
مَنْ اَوْسَعَ عَلَیْهِ نِعْمَةً وَجَبَ عَلَیْهِ اَنْ یُوسِعَ النّاسَ اِنْعاما؛ آن که روزی گشاده تری دارد، باید که در بخشش به مردم گشاده دست تر باشد (446/5).
مَنْ زادَهُ اللّهُ کَرامَةً فَحقیقٌ بِهِ اَنْ یَزیدَ النّاسِ اِکْراما؛ آن که را خداوند گرامی تر داشته، سزاوار است که بیشتر مردم را گرامی بدارد (447/5).
مِنْ الوْاجِبِ علی الغَنِیِّ اَنْ لا یَضُرَّ علی الفقیر بِمالِهِ؛ بر ثروتمند واجب است که در بخشیدن مال به مستمند بخل به خرج ندهد (30/6).
اِنّ اللّه سُبحانَهُ فَرَضَ فیِ اَمْوالِ الاغنیاءِ اَقْواتَ الفقراءِ فما جاعَ فقیرٌ اِلّا بِما مَنَعَ غنیٌ، و اللّهُ سائِلُهُمْ عَنْ ذلِکَ؛ به درستی که خداوند روزی مستمندان را در دارایی ثروتمندان قرار داده است؛ بنابراین هیچ فقیری گرسنه نمی ماند مگر به سبب خودداری ثروتمندی از پرداختن حق او و خداوند درباره این از توانگران بازخواست خواهد کرد (553/2).
اَقَلُّ ما یَجِبُ لِلْمُنْعِم اَنْ لا یُعْصی بِنِعْمَتِهِ؛ کمترین حق نعمت دهنده آن است که نعمت او را مایه نافرمانی نسازند (453/2).
اِسْتَغیذُوا باللّه مِنْ سَکْرَة الغِنی فاِنّ لَهُ سَکْرَةً بَعیدَة الاِفاقَةِ؛ از مستی ثروت به خدا پناه ببرید که مستی آن دیر به هشیاری می انجامد (262/2).
زکاةُ الیَسارِ بِرُّ الجیرانِ و صِلَةُ الارحامِ؛ زکات توانگری نیکی با همسایگان و پیوند با خویشاوندان است (106/4).
هشدار و سفارش به ثروتمندان
اِظهارُ الغِنی مِنْ الشُکْرِ؛ از نشانه های شکر اظهار توانگری است (297/1).
الغِنی و الفَقْرُ یکشِفانِ جَواهِرَ الرِّجالِ وَ اَوْصافَهَما؛ فقر و توانگری گوهر مردان و ویژگی های آنان را آشکار می سازد (302/1).
الغِنی باللّهِ اَعْظَمُ الغِنی؛ بی نیازی با خداوند [و بسنده دانستن او] بزرگ ترین توانگری است (56/2).
الغِنی بِغَیْرِ اللّهِ اَعْظَمُ الفَقْرِ وَ الشِّقاءِ؛ با غیرخداوند بی نیاز شدن بزرگ ترین فقر و بدبختی است (56/2).
خَیْرُ الغِنا غِناءُ النَّفْسِ؛ بهترین توانگری، توانگری روحی است (420/3).
رُبَّ غَنیٍّ اَفْقَرُ مِنْ فَقِیرٍ؛ چه بسا توانگری که فقیرتر از مستمند است (69/4).
غِنَی المؤمِنِ بِاللّهِ سُبْحانَهُ؛ توانگری مؤمن از خداست (379/4).
لا وِزْرَ اَعْظَمُ مِنْ وِزْرِ غَنیٍّ مَنَعَ الُمحْتاجَ؛ گناهی بزرگ تر از گناه توانگری که از بخشیدن مال به نیازمندان خودداری می کند وجود ندارد (395/6).
الغِنی یُسَوِّدُ غیر السَّیِّدِ؛ توانگری غیر بزرگ را بزرگ و مهتر می کند (126/1).
نِعْمَ الْبَرَکَة سِعَةُ الرِزْقِ؛ گشادگی روزی خوب برکتی است (156/6).
آفة الغِنی البَخُلُ؛ آفت توانگری بخل است (12/3).
زِیادَةُ الدُّنیا تُفْسِدُ الآخِرَةَ؛ [غالبا] زیادی دنیا (مال و ثروت) موجب تباه شدن آخرت است (113/4).
غُرُور الْغِنی یُوْجِبُ الأَشَرَ؛ مغرور شدن به ثروت موجب تکبر می شود (380/4).
وَلْیُرَ عَلَیْکَ اَثرُ ما انعم اللّه سُبحانَهُ بِهِ عَلَیکَ؛ باید آثار انعام خداوند در تو دیده شود (213/2).
اَفْضَلُ الغِنی ما صِینَ به العِرضُ؛ برترین توانگری آن است که بدان آن آبرو حفظ شود (406/2).
اِذا رَاَیتَ رَبَّک یُتابِعُ عَلیکَ النِعَمَ فَاحذَرْهُ؛ وقتی دیدی پروردگار پی در پی به تو نعمت عنایت می کند از [نافرمانیِ [او حذر کن (142/3).
حقُّ اللّهُ سبحانَهُ عَلَیْکُمْ فی الیُسرِ البرُّ و الشُکْر و فی العُسِرْ الرِّضا و الصَّبْرُ؛ حق خداوند متعال بر شما در حال توانگری احسان و شکرگزاری و در حال تنگدستی راضی بودن و صبر کردن است (408/3).
مَنْ تَفاقَرَ اِفْتَقَرَ؛ هرکس خود را به فقیری بزند مستمند می شود (138/5).
مَنْ کَرُمَ عَلَیهِ عِرْضُهُ هانَ عَلَیهِ المالُ؛ هر که آبرویش برای او ارزشمند باشد، مال و دارایی در چشم او بی ارزش می شود (336/5).
ما اَحْسَنَ تواضُعَ الأغْنیاءِ لِلْفُقراءِ طَلَبا لِما عِنْد اللّهِ سبحانَهُ...؛ چه نیکوست فروتنی ثروتمندان در برابر مستمندان به انگیزه دریافت پاداش الهی (100/6).
قوام الدنیا بأربَعٍ[...] و غنیٍّ یجودُ بمالِهِ علی الفقراء و فقیرٌ لا یبیع آخِرَتَهُ بدنیاهُ؛ نظام عالم بر چهار چیز است [...] و توانگری که مالش را به مستمندان می بخشد و فقیری که آخرتش را به دنیا نمی فروشد (518/4).
مَنْ کَثُرَتْ نِعَمُ اللّهِ عَلَیهِ کَثُرَتْ حوائجُ النّاسِ اِلَیْهِ؛ هر که نعمت های خداوند بر او بسیار شود، نیاز مردم نیز به او بیشتر می شود (329/5).
مَنْ حَرِمَ السّائِلَ مَعَ القُدْرةِ عُوقِبَ بالحرمان؛ هرکس درخواست نیازمندی را، با اینکه می تواند برآورده کند، بی پاسخ بگذارد، با محروم شدن از فضل خداوند مجازات می شود (373/5).
وَقُودُ النّارِ یومَ القیامَةِ کُلُّ غَنیٍ بَخِلَ بِمالِهِ عَلی الفُقَراء؛ هیزم آتش در روز قیامت هر ثروتمندی است که در بخشش از دارایی خود به مستمندان بخل ورزد (240/6).
لا وِزْرَ اَعْظَمُ مِنْ وِزرِ غَنیٍ مَنَعَ الُمحْتاجَ؛ هیچ گناهی بزرگتر از گناه ثروتمندی که ثروت خود را از نیازمندان منع کند نیست (395/6).