ماهان شبکه ایرانیان

از دغدغه ها تا انتظارات

دین راهکار قرب است و قرب راهکار کمال و کمال، تنها راهی است که انسان مأمور شده آن را با چراغ سراسر جذبه و کششِ فطرت، بجوید تا به محض پیدایی آن، شیدایی این انجام شود، همه آنچه که در طول تاریخ در باب گمگشتگی و سرگردانیهای آدمی رخ داده از آنجا نیست که در اصل و حقیقت کمال خواهی انسان وقفه ایجاد شده، بلکه از آن است که چشمه کمال خواهی با تعلیم ها و تربیت ...

دین راهکار قرب است و قرب راهکار کمال و کمال، تنها راهی است که انسان مأمور شده آن را با چراغ سراسر جذبه و کششِ فطرت، بجوید تا به محض پیدایی آن، شیدایی این انجام شود، همه آنچه که در طول تاریخ در باب گمگشتگی و سرگردانیهای آدمی رخ داده از آنجا نیست که در اصل و حقیقت کمال خواهی انسان وقفه ایجاد شده، بلکه از آن است که چشمه کمال خواهی با تعلیم ها و تربیت های غفلت آور، گل آلود شده و بشر در شناختن مصداقهای کمال و خواستن آنها دچار خطا و خطر شد و چون بر خط نگرشی و گرایشی او اولین زاویه انحراف از حق، پدید آمد، همه نقص خواهی ها به امید کمال و به جای کمال انجام یافت و چنان ابر سنگین غفلت سایه گستراند که گاه در همه عمر، یکبار هم تابش خورشید حقانی فطرت دیده نشد، اما آنها که به دنبال قرب بودند، عده ای با اخلاق دینی، نفسشان را پاک کردند تا به فراز قرب نائل آیند و عده ای دیگر با عرفان دینی، حرکت کردند تا به فراتر از قرب برسند، قرب را اگر چه هرگز با بُعد نمی توان قابل قیاس دانست، اما آنرا وصل هم نمی توان نامید. در واقع همچنان که در مقام مقایسه با قرب، بُعد دارای یک دور افتادگی و مهجوریت ذاتی ست، قرب نیز در مقام مقایسه با وصل، از یک دور افتادگی و مهجوریت رو به کاهش برخوردارست، از این رو تأمل در کریمه «ان بورک من فی النار و من حولها» بهجت علمی و لذت عرفانی ایجاد می کند، خاصه آنکه خدای متعال می فرماید: این مسیر مبارک است، مسیری که به سوی خدای تبارک، اتمام و اکمال، می یابد، اما تفاوت در «فی النار» و در «مَنْ حولها» است، آنکه با عرفان دینی می کوبد و می کاود و بی قرار می شود، مصداق «من فِی النار» است، یعنی داخل آتش و معرکه محبت الهی می شود و آنکه با «اخلاق دینی» می کوبد و می کاود و قرار می گیرد، مصداق «و من حولها» است یعنی به کنار آتش و معرکه محبت الهی می رسد، اما یک نکته باقی است و این که حقیقتِ «قرب و کمال» برای کدام بخش وجود آدمی است؟ بخش «فعّال و تدبیر کننده» که مطهر از دَنَس و حَدَثِ زنی و مردیست و یا بخشش «حمّال و تدبیر شونده» که مهمور به دَنَس و حَدَث جسمانیت و زنی و مردی ست، بی تردید در این وادی جهت ها و خیزش ها متعلق به آن سوارکار بی همتا، یعنی روح انسانی ست که نه زنیّت دارد و نه مردیّت، از عرش «نَفَخَتُ فیه مِنْ روحی» نزولِ اجلال کرده، که البته مرکب و چارپای این سوارکار چابک، از اجرام حیوانیِ حسّی و جسمی، بوجود آمده که با هم متفاوت است، برخی به شکل و شمایلی خاص خلق شده و نام مرد را به خود گرفته و برخی دیگر به شکل و شمایل دیگری خلق شد و نام زن را به خود گرفت. که این تفاوتها هم بس حکیمانه و عادلانه است، البته ناگفته پیداست که این مرکب در اثر آنکه نشیمن گاه روح است خود نیز در اثر این قرابت ارج و قربی خاص یافته تا جایی که در روایات آمده است، خاکی که از پوسیده شدن میّت آدمی بدست می آید در میان خاکهایی که از پوسیده شدن حیوانات و نباتات و غیره بوجود می آید چون قطعه طلایی است که در بین خاک افتاده! یعنی درخشش و جلایش او را هم متمایز نموده و هم ممتاز کرده است، پس جسم در قالب زنیّت و مردیّت، خادم و مستخدم سلطان روح است که این سلطان موقتا در سفر دنیا، بر این مرکب سوار شده است، پس روح، سراپا مسافر است، قصد اقامت و اطراق در این دنیا را ندارد، هر از گاهی هم که می نشیند و می ماند نه برای خود، که از بهر خستگی مرکب و عادت او به علوفه های دنیایی ست، واقع قضیه همین است و این همه تحلیل و تفسیر و فریاد از تفاوتها و نمایش آنها به عنوان تبعیض ها، از آن است که هم از اصل سفر غفلت دارند و مسافر را نمی شناسند، آنها مرکب را اصل می پندارند و آنقدر محو این چارپایِ خاکیِ زنی و مردی، شده اند که از سوارکار آن، که روح انسانی است سخت غفلت ورزیده اند.

خدای حکیم در سفر زندگی قواعد و قوانینی را برای کمال روح، آن هم با لحاظ تفاوتهای مرکب آن مقرر کرده که مشحون از عدالت و هدف مندی است، از این منظر وقتی به مجموعه قوانین اسلام نظر می کنیم، روح همه جانبه نگری - توازن - تناسب - توجه به قرب - جامعیت در پاسخ گویی را در آن می بینیم، لذا لازم است که عالمانِ درد آشنا هر کدام در هر بعدی از ابعاد این شریعت جامع کاوش نموده و زیباییهای فقه و حقوق و قوانین اسلام را استخراج نمایند و در معرض سمع و نظر جویندگان حق قرار دهند، تا آنهایی هم که حقیقت را از جلوه های کثرت، می جویند، محروم نمانند، در واقع مؤلفان و محققان دینی باید عدالت مدار بودن تفاوتهای غیر اصیل و روبنایی بین زن و مرد را در حدود، حقوق، تکالیف و همسانی های اصیل و زیربنایی را، در حق تدین، حق تقرب و حق کمال پیدا کرده و زیبایی های آن را در برابر چشم ظاهر پرستان و باطن پسندان به رخ کشند.

البته بیان حقایق زیبا به منظور نادیده انگاشتن واقعیت های نازیبا نیست. ما می دانیم که در بسیاری از موارد اگر از بام تا ثریا در باره کرامت و کمالات زنان بگوییم یک مخالف و طلبکار نداریم و عرش در عرش آن درجات را به ما ارزانی می دارند! امّا اگر از کف تا سقف، یعنی از همه محسوسات قابل دسترسی چیزی بخواهیم و بگوییم و حق و سهم زنان را در آن معلوم کنیم، برخی از مردان، کمترین درجه ای را بر ما نمی پسندند! به این دلیل است که بیان کج فهمی ها و بد فهمی ها و چاره سازی برای آن و یافتن راهکارهای اساسی برای رفع مشکلات زنان بسی ضروری می نماید که اگر این مهم در مقاطع لازم انجام نشود، بی شک یا طوفان کینه به راه خواهد افتاد، تا جایی که فرد سایر مصالح خود را هم نمی بیند و خود هم ظلمهای تازه ای علاوه بر ظلمهای گذشته بر آن تحمیل می کند و یا بر عده ای دیگر هم نه جهنّم خصومت، که زمهریر یأس، مستولی گشته و حس و حیات و امید را در آنها منجمد می کند، اما از آنجایی که اسلام دین واقعیت نگر و حقیقت گراست، یعنی واقعیت ها را می بیند و حقیقت ها را می خواهد، باید دید واقعیتهای پیرامون زنان چیست؟ و کدامین حقیقتها چاره ساز و مددرسان آنهاست؟ زنان امروز با دغدغه های جدی دست به گریبان هستند، دغدغه هایی که باید برای متأذی نشدن زنان و به هیجانات منفی نیفتادن ایشان برطرف شود و بی ارتباط نیست که بگوییم امام بزرگوارمان علی ابن ابیطالب علیه السلام در این باره فرموده اند: «ولا تهیجوا النساء بالاذی» یعنی نگذارید زنان با اذیتها، به هیجانات منفی دچار و بلکه در آن گرفتار شوند که این موضوع تأمل بیشتر را بر مسائل و موضوعات زنان می طلبد، زنان در عرصه وظایف انسانی، عرصه نقشهای خانوادگی و عرصه سیاسی و اجتماعی، حقوق و تکالیفی دارند که در آن نقش آفرینی می کنند و شریعت نیز از سه منظرِ مبانی و معارف، فقه و حقوق، احکام سیاسی و اجتماعی پاسخگوی همه سوالها و تأمین کننده همه نیازها در آن عرصه های برشمرده، می باشد. نکته مهم آنکه دغدغه های زنان در آن عرصه ها، شناسایی و پاسخهای شریعت مقدس از منظرهای برشمرده، تبیین گردد، مثلاً دغدغه زنان در بعد وظایف انسانی چیست؟ موانع عمل به وظایف انسانی چیست؟ آیا جهل به وظایف، عدم حمایت فرهنگی تبلیغی همه جانبه از عملِ به وظایف، عدم تصحیح وظیفه شناسی و غیره، مسائل دغدغه آفرین در این بعد نیست؟ در بعد وظایف انسانی زنان، برای تصحیح دین شناسی و تسهیل دین داری، چه تدابیر تعلیمی و تبلیغی اندیشیده شده است؟ آیا برای آنکه خدای متعال وظیفه سنگین تربیت نسل را به ایشان سپرده است، دوره های ضمن خدمت، برای علم آموزی زنان پیش بینی کرده ایم و آنها را بدان متوجه و متمایل نموده ایم؟ یا مثلاً برای شناسایی و رفع دغدغه های زنان در عرصه نقشهای خانوادگی چقدر کوشیده ایم؟ آیا پرداختن به نقشهای ارزشمند مادری و همسری در خانه، لزوما باید با فدا شدن زن، ترقّی نکردن و فرصت رشد علمی نداشتن او قرین باشد؟ آیا پرنده، بی هیچ پروازی می تواند طریقه پرواز کردن را به فرزندان خود بیاموزاند؟ وقتی پرواز یک پرنده که حیات جسمی و نفسی اش ساده و غیر پیچیده است، اینچنین است، چگونه یک مادری که محل ظلم اعضای خانه بویژه همسر است، راه و رسم عدالت خواهی را به فرزندان بیاموزاند؟ چگونه زنی که دائما از پرخاش و خشونتهای همسرش در ترس و لرز است، می تواند فرزندهای شجاع و رشید بار آورد؟

قطعا واقعیتهای دردآوری در همه موارد بر شمرده، در جامعه ما وجود دارد که حجم پرونده های موجود در دادگاهها خود بر این که حقوق زنان دغدغه دار ما، در این عرصه از طرف مردان نادیده انگاشته می شود، گواه این مطلب است.

در جامعه ای که برای جوانانش امکان ازدواج و دستیابی به لذتهای مشروع تا حد زیادی مقدور نیست، آن وقت تعدادی از مردان شبه متموّل! با جسارت سراغ زن دیگری می روند، آن هم با نام سرپرستی و حمایت و کسب رضای خدا! و حال آنکه این بزرگان که در حقیقت کوچکهای متورم شده و مطول شده هستند، می توانند برای کسب رضای خدا، با حمایت مالی و معنوی خویش بانی ازدواج یک یا چند جوان گردند.

آیا مجموع این اعمال و تکرار آن در جامعه، برای زنانی که قرار است مأموریت فداکاری در محیط خانه را انجام دهند، دغدغه نمی آفریند؟ آیا یأس آور نیست که برخی از مردان، کمترین هوس خود را نادیده نمی انگارند و برای آن اقدام می کنند و احدی هم ولو به صورت حتی نصیحت گونه، متعرض آنها نمی شوند، آن وقت زن چگونه باید بهترین سرمایه اش را که جوانی و تندرستی ست نردبان آرامش و آسایش و رویش اهالی خانه کند؟ اینکه مقام معظم رهبری در رهنمودهای مدبّرانه خود فرمودند: «بروید ظلمهایی را که در خانه ها به زنان توسط شوهرانشان می شود، پیدا کنید.» این مطلب، یعنی آنکه بروید برای پیدا کردن دغدغه ها و شعله ها و اطفاء و چاره سازی آن تلاش کنید تا محیط خانه، محل مشارکت و همدلی همگانی شود تا امکان رشد برای همه به ویژه برای مادر که مأمور امر تربیت است، فراهم گردد، ولی مع الاسف در بسیاری از خانواده ها چنین نیست، ازدواج برای زنان یک ایستگاه یعنی محل ایست و توقف رشد آنهاست و حال آنکه همان خانه برای مرد و فرزندان، خاستگاه و محل برپایی و پویایی آنهاست. اگرچه باید در همین جا خدا را شاکر بود که خدای متعال یک ضرایب پنهانی را برای زنان به دلیل همان مسئولیت سنگین مادری و همسری قرار داده که اندک اعمال آنها قرب بسیار و نتایج بیشمار به بار می آورد و از این جهت زنان و مادران این امتیاز را دارند که باید بهشت را از دست ندهند، اما مردان و پدران باید بهشت را بدست آورند، معلوم است میان آنکه که دارد و باید پاسداری کند و آنکه ندارد و باید پیدا کند، فرق بسیار است....

پس دغدغه های زنان در عرصه نقشهای خانوادگی باید از منظر مبانی و معارف، فقه و حقوق و احکام سیاسی و اجتماعی شناخته و تبیین گردد و عرصه آخر، عرصه ضرورتهای اجتماعی است. بهرحال امروز زنان ما یا در قالب مشارکتها و یا در قالب مشاغل، حضور اجتماعی دارند، این حضور تکالیفی را برای آنها ایجاد می کند، مثلاً تکالیفی چون داشتن حجاب و ملفوف بودن ارتباطات به عفاف و یا حق استفاده از درآمد کسب و اشتغال، که باید به این موضوع نیز از منظر مبانی و معارف و فقه و حقوق و احکام سیاسی و اجتماعی نگریسته شود و بایدها و نبایدهای حقوقی و تکلیفی روشن گردد.

و از طرف دیگر شریعت مقدس از هر سه منظر طرح شده برای توازن و ارتباط وظایف و حقوق زنان در عرصه های سه گانه انسانی، خانوادگی و اجتماعی نیز برنامه و حکم و نظر دارد، تا اگر در جایی بین انجام دو وظیفه در یک زمان، تداخل یا تعارض ایجاد شد، معلوم گردد شارع از کدام وظیفه و به چه منظور، حمایت بیشتری می کند، یعنی دقیقا همان چیزی که در قوانین کور و کم افق غرب که در ردیف صنایع دستی! و خود ساخته بشر محسوب می شود، نیست. در بینش ما، زن اگر کارمند است و به جهت آن دارنده وظایفی می باشد، در کنارش مادر هم هست آن هم همراه با وظایفی؛ این موضوع در نظام غرب به کارفرمای جزء و کارفرمای کل، یعنی دولت ربطی ندارد و برایش فکر و برنامه و مسئولیت لحاظ نشده است، اما در نظام دینی، این موضوع دغدغه حکومت است، لذا باید در قوانین استخدامی مبتنی بر اسلام، همه این وظایف چندگانه لحاظ و تسهیلات مناسب برای پرداختن به آنها فراهم گردد.

اگر برای شناسایی مسائل زنان و یافتن عمق و گستره و چیستی مسائل و موضوعات زنان با سه عرضه برشمرده و سه منظره یاد شده، یک جدول ماتریسی برای آسان سازی عملیات احتساب، تشکیل دهیم در جدول بدست آمده سؤالات و ابهامات و موضوعات در بُعد [حقوق و تکالیف] معلوم و مشخص می گردد، در این جدول جایگاه 1- انسانی 2- خانوادگی 3- سیاسی و اجتماعی زن از منظر: 1- مبانی و معارف 2- فقه و حقوق 3- احکام سیاسی و اجتماعی بررسی و حقوق گرفتنی و تکالیف پس دادنی در عرصه ها و منظره های مختلف در چارچوب شریعت ترسیم می گردد.

در این صورت بستر کوششهای محققان و مؤلفان دردمند در چیستی، عمق و گستره موضوعات و مسائل زنان، تبیین و راه های چاره سازی برای برخورد منطقی با چالشها فراهم گردد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان