ویژگی های برتر حضرت فاطمه علیهاسلام چیست و زندگی آن حضرت چگونه بود؟
سراسر زندگی حضرت زهرا علیهاسلام، مملو از درس هایی است که توجه و عمل به آنها، ما را در ساختن یک زندگی موفق، کمک خواهد نمود. در ادامه، با گوشه هایی از از این زندگی نورانی، آشنا خواهیم شد.
حضرت زهرا علیهاسلام، از همان دوران کودکی، شریک مشکلات و ناهمواری های زندگی پدر بزرگوار خود بود. روزی که بنی هاشم در محاصره اقتصادی بودند و هر نوع داد و ستد با این گروه ممنوع اعلام شد، پیامبر صلی الله علیه وآله ناچار شد با هشتاد نفر از نزدیکان و گروندگان به وی، در درّه ای به نام «شِعْب ابی طالب» به سر ببرد. در آن هنگام، دخت گرامی او سه ساله بود؛ زیرا او در سال پنجم بعثت دیده به جهان گشود و محاصره اقتصادی، در سال هفتم بعثت آغاز شد و سه سال نیز به طول انجامید.
آن کودک به ظاهر خردسال، مانند دیگر زندانیان و محصوران در شِعْب، سه سال تمام با محرومیت و گرسنگی دست به گریبان بود؛ زیرا غذایی که به آنان به صورت غیررسمی می رسید، آنان را حتی نیم سیر نیز نمی کرد و همین زندگی مشقت بار، روح استقامت و پشتکار را در آن کودک، پدید آورد. روشن است که زندگی در مشقت و رنج، انسان را مانند فولاد آبدیده، مقاوم می سازد؛ بر خلاف زندگی در ناز و نعمت که نتیجه ای جز شکست پذیری ندارد.
دختر گرامی رسول خدا علاوه بر سختی های شعب ابی طالب، با رنج ها و دردهای دیگری نیز روبه رو شد. هنوز پنج بهار از عمر او نگذشته بود که مادر گرامی خود، حضرت خدیجه را از دست داد. مادری که برای دختر خود دژ محکمی بود و برای شوهر خود نیز زن باوفا و فداکاری بود. ممکن است این نوع سختی ها، در ظاهر، بلا و گرفتاری شمرده شود، امّا از دیده عرفانی، نوعی رحمت به شمار آید.
ای کاش گرفتاری ظاهری او تنها مرگ مادرش بود؛ ولی چند روزی از مصیبت مادر نگذشته بود که عموی پدر بزرگوار خود، ابوطالب را نیز از دست داد و مصیبتی بر مصیبت های او افزوده شد.
رسول گرامی صلی الله علیه وآله در سال سیزدهم بعثت، مکه را به قصد اقامت در مدینه ترک کرد و هنگام ترک مکه، به علی علیه السلام دستور داد که پس از وی، «فواطم» را همراه خود به مدینه بیاورد و یکی از آن فواطم، فاطمه، دختر گرامی پیامبر صلی الله علیه وآله بود. فاطمه علیهاسلام همراه دو فاطمه دیگر - فاطمه بنت اسد، مادر حضرت علی علیه السلام و فاطمه بنت زبیر - مکه را به قصد مدینه ترک کردند و بار دیگر، دختر پیامبر در کنار پدر قرار گرفت و در رنج و غم او شرکت جست؛ همچنان که در مکه نیز شریک غم او بود. مورخان می نویسند:
پیامبر در مسجد الحرام در حال سجده بود که یکی از مشرکان، شکمبه شتری را بر پشت وی افکند و لباسش را آلوده ساخت. دختر گرامی پیامبر که در گوشه مسجد نشسته بود، دوان دوان به کمک پدر شتافت و با آبی که همراه داشت، آلودگی را از جامه او پاک کرد.
حضرت فاطمه علیهاسلام پیوسته در کنار پدر و انقلاب آسمانی او قرار داشت و پدر را تأیید و او را کمک می کرد و هرگز راحت طلبی را بر هدف، مقدم نمی داشت. این موضوع، نه تنها در محیط مکه بود، بلکه در جنگ اُحد که در مدینه رخ داد نیز چنین کاری را انجام داد و با آوردن آبی، چهره پدر را شست وشو داد و او را نوازش کرد.
خواستگاری علی علیه السلام از زهرا علیهاسلام و جهیزیه ای که او همراه خود به خانه بخت برد، همگی از نکات آموزنده زندگی اوست. او به دنبال یک انسان کامل بود که با روح و روان او همسو باشد؛ نه به دنبال انسان ثروتمندی که از نظر روحی کاملاً با او بیگانه باشد. وقتی عبد الرحمان بن عوف و امثال او از زهرا علیهاسلام خواستگاری به عمل آوردند، دخت گرامی پیامبر به هیچ یک پاسخ مثبت نگفت؛ زیرا او همسری باایمان و باتقوا می خواست.
همسر بودن زهرا نسبت به علی علیه السلام، مانع از آن نبود که پیوسته با او موءدبانه سخن بگوید. او یک بار هم در طول زندگی، همسر را به نام فرزند ابوطالب صدا نکرد؛ بلکه صدای او پیوسته با ادب و آهنگ مناسب بود؛ به گونه ای که به کانون زندگی، حرارت و گرمی می بخشید. فقط یک بار که حق وی را غصب کردند و علی علیه السلام خانه نشین شده بود، او را فرزند ابوطالب خواند و گفت: چرا در خانه نشسته ای و مانند کودکی در رحم، زانوهای غم را در آغوش گرفته ای؟
دخت گرامی پیامبر از علوم و آگاهی های پدر، بهره می گرفت. او نه تنها کارهای خانه را انجام می داد، بلکه هنگامی که پدر بزرگوارش وارد خانه می شد، از او مسائلی می آموخت و همگی را در صحیفه ای ضبط می کرد که بعدها به نام «مصحف زهرا» معروف شد و این صحیفه، در نزد امامان موجود بود که به آن مراجعه می کردند و جریان هایی را پیش گویی می کردند.
در کنار کار خانه و آموزش های علمی و فکری، عبادت زهرا علیهاسلام مورد توجه پیامبر صلی الله علیه وآله بود. او بسان حضرت مریم علیهاسلام در محراب عبادت می ایستاد و نور عبادت او، خانه را روشن می ساخت.
فصاحت و بلاغت حضرت زهرا علیهاسلام از خطبه یادگاری او آشکار است؛ خطبه ای که مهاجر و انصار را متأثر کرد؛ تاریخ زندگی عرب را تشریح کرد و خدمات پدرش را در بالا بردن تمدن آنان، به رخ آنان کشید؛ سپس از عملکرد آنان پس از درگذشت پیامبر، سخت انتقاد کرد و به دلیل محروم کردن او از ارث پدرش، آنان را سخت مورد انتقاد قرار داد.
فاطمه زهرا علیهاسلام، دختر بزرگوار پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله، از شخصیت های بزرگ تاریخ بشریت و از همه زنان، برتر و بالاتر است. پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: بهترین زنان عالم چهار نفرند؛ مریم علیهاسلام، فاطمه علیهاسلام، خدیجه و آسیه.1 در عظمت فاطمه علیهاسلام همین کافی است که پدری چون پیامبر صلی الله علیه وآله و مادری چون خدیجه علیهاسلام و شوهری چون امیرموءمنان علیه السلام و فرزندانی چون امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام و زینب کبری علیهاسلام دارد.
پیامبر صلی الله علیه وآله خطاب به دخترش فرمود: خدا به واسطه غضب تو، غضب می کند و به واسطه خشنودی تو، خشنود می گردد.2
عایشه می گوید: بعد از رسول خدا صلی الله علیه وآله کسی را راست گوتر از فاطمه علیهاسلام ندیدم3 و امام باقر علیه السلام می فرماید: به خدا سوگند! خدا فاطمه علیهاسلام را به وسیله علم از فساد و بدی ها بازداشت.4
پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: فاطمه پاره تن من است؛ اذیت او، اذیت من و خشنودی او، خشنودی من است.5
امام صادق علیه السلام فرمود: فاطمه را از این جهت فاطمه نامیده اند که مردم قدرت ندارند حقیقت او را کشف کنند.6
علم و دانش فاطمه علیهاسلام
عمار یاسر می گوید: روزی علی علیه السلام وارد منزل شد. فاطمه علیهاسلام فرمود: یا علی! نزدیک بیا تا از حوادث گذشته و آینده برایت سخن بگویم. علی علیه السلام از سخن فاطمه علیهاسلام در شگفت شد و نزد پیامبر صلی الله علیه وآله رفت. پیامبر فرمود: یا علی! گویا فاطمه علیهاسلام به شما چنین فرمود و به همین جهت، نزد من آمدی؟ حضرت عرض کرد: یا رسول الله! مگر نور فاطمه علیهاسلام هم از سنخ نور ماست؟ فرمود: مگر نمی دانستی؟ امیر موءمنان علیه السلام با شنیدن این سخن، سجده شکر کرد و ستایش خدا را به جای آورد.
ایمان و عبادت فاطمه علیهاسلام
پیامبر صلی الله علیه وآله درباره فاطمه علیهاسلام فرمود: ایمان به خدا چنان در اعماق دل و باطن روح زهرا علیهاسلام نفوذ کرده که برای عبادت خدا، خود را از همه چیز فارغ می سازد.7
امام حسن علیه السلام می فرماید: مادرم زهرا علیهاسلام را در شب جمعه دیدم که تا صبح مشغول عبادت و در حال رکوع و سجود بود. تا صبح شد او یکی یکی موءمنان را نام می برد و دعا می کرد؛ اما برای خودش دعا نکرد. گفتم: مادر جان! چرا برای خودت دعا نمی کنی؟ فرمود: فرزندم! اول همسایه، بعد خود.8
امام حسن علیه السلام می گفت: فاطمه علیهاسلام عابدترین مردم در عبادت حق تعالی بود. او آن قدر روی پاهایش می ایستاد که پاهای مبارکش ورم می کرد.9
احترام و محبت پیامبر صلی الله علیه وآله نسبت به فاطمه علیهاسلام
عایشه می گوید: فاطمه علیهاسلام در سخن گفتن، شبیه ترین مردم به رسول خدا بود. وقتی بر پیامبر وارد می شد، آن حضرت بلند می شد و دست دخترش را می بوسید و بر جای خودش می نشانید.
در روایت آمده است که پیامبر صلی الله علیه وآله تا صورت فاطمه علیهاسلام را نمی بوسید، به خواب نمی رفت.10
از عایشه پرسیدند که محبوب ترین مردم نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله که بود؟ گفت: فاطمه علیهاسلام. پرسیدند که محبوب ترین مردان نزد او چه کسی بود؟ گفت: شوهرش علی علیه السلام.11
پیامبر صلی الله علیه وآله وقتی می خواست به سفر برود، آخرین وداعش با فاطمه علیهاسلام بود و در بازگشت، اول به ملاقات فاطمه علیهاسلام می شتافت.12
زندگی سخت، زهد و ساده زیستی فاطمه علیهاسلام
روزی پیامبرصلی الله علیه وآله از فاطمه علیهاسلام عیادت کرد و احوالش را پرسید. عرض کرد: پدرجان! مریض هستم و بدتر این که چیزی نداریم بخوریم. فرمود: آیا برایت کافی نیست که بزرگ زنان جهان باشی.
امام صادق علیه السلام می فرماید: روزی فاطمه علیهاسلام خدمت رسول خدا صلی الله علیه وآله عرض کرد: علی علیه السلام، هر چه دارد، بین فقرا تقسیم می کند. فرمود: فاطمه جان! مبادا برادر و پسرعمویم را ناراحت کنی؛ زیرا غضب علی علیه السلام، غضب من و غضب من، غضب خداست.13
روزی فاطمه علیهاسلام بر پیامبر صلی الله علیه وآله وارد شد. وقتی چشم آن حضرت به صورت دخترش افتاد که از شدت گرسنگی زرد شده بود و آثاری از خون در آن دیده نمی شد، او را نزد خویش خواند و دست مبارکش را بر سینه او گذاشت و چنین دعا کرد: ای خدایی که گرسنه ها را سیر می کنی و درماندگان را بالا می بری، فاطمه علیهاسلام دختر محمد صلی الله علیه وآله را گرسنه مدار. به برکت دعای پیامبر، زردی صورت فاطمه علیهاسلام برطرف شد و آثار خون در آن هویدا گشت.
عصمت زهرا علیهاسلام
به عقیده شیعه، علاوه بر پیامبران علیهم السلام و امامان علیهم السلام، حضرت زهرا علیهاسلام نیز از معصومان است و به دلیل ارتباط و اتصالی که آن حضرت با عالم ملکوت و عالم غیب دارد، از گناه، نافرمانی، خطا و اشتباه محفوظ است. بهترین دلیل بر عصمت آن حضرت، آیه تطهیر (آیه 34 سوره احزاب) است که در آن آمده است: «همانا خداوند می خواهد ناپاکی و آلودگی را از شما اهل بیت برطرف سازد و کاملاً پاکیزه و طاهرتان گرداند». احادیث زیادی از اهل سنت و شیعه دلالت دارد که این آیه، در مورد پیامبر صلی الله علیه وآله، علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام نازل شده است.
حضرت زهرا علیهاسلام و رحلت پدر
در وقت رحلت، پیامبر صلی الله علیه وآله سرش بر دامان علی علیه السلام بود که بی هوش گردید. زهرا علیهاسلام به صورت نازنین پدر نگاه می کرد و اشک می ریخت. وقتی صدای ناله زهرا، به گوش رسول خدا صلی الله علیه وآله رسید، دیدگانش را گشود و با صدای ضعیف فرمود: دختر عزیزم! از مرگ چاره ای نیست. من نیز مانند پیامبران قبل از خودم خواهم مرد. از شنیدن این سخن، گریه زهرا علیهاسلام شدیدتر شد. پیامبر صلی الله علیه وآله به فاطمه اشاره کرد که نزدیک بیاید. پیامبر صلی الله علیه وآله رازی در گوش او گفت که حاضران دیدند چهره فاطمه برافروخته شد و در حال ناراحتی، تبسمی کرد. وقتی علت خنده زهرا علیهاسلام را پرسیدند، فرمود: تا پدرم زنده است، به کسی نمی گویم. بعد از رحلت پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: پدرم درگوشم به من بشارت داد که تو اولین فردی هستی که به من ملحق می شوی.
مصائب فاطمه علیهاسلام بعد از رحلت پیامبر، به حدی شدید بود که خودش در اشعاری می فرماید: چنان مصائبی بر من فرود آمد که اگر بر روز روشن فرود می آمد، تبدیل به شب تیره و تاریک می گردید. هنوز جسد پاک پیامبر صلی الله علیه وآله دفن نشده بود که گروهی جاه طلب، ریاکار و ریاست طلب، در محلی به نام «سقیفه بنی ساعده» جمع شدند تا برای جانشینی پیامبر صلی الله علیه وآله تصمیم بگیرند. آنان با تعیین خلیفه، بزرگ ترین ظلم و ستم را در تاریخ مرتکب شدند و مسیر حق و عدالت را منحرف کردند و امیر موءمنان علی علیه السلام را از حق مسلم خود که طبق سفارش خداوند و پیامبر، برای او در نظر گرفته شده بود، محروم کردند و این، آغاز ظلم و ستم و تجاوز به اهل بیت و بلکه به همه مسلمانان و همه بشریت بود.
فاطمه علیهاسلام در دفاع از حق و ولایت علی علیه السلام
انحراف امت، با رهبری عده ای فرصت طلب و منافق، چنان سینه زهرای مرضیه علیهاسلام را تنگ کرد که وی با سخنرانی ها و روشن گری ها و رفتن به خانه انصار و مهاجران، ابعاد این بدعت خطرناک را بیان کرده، حجت را بر مردم تمام کرد. گریه های شبانه روزی او تا حدی بیان گر عمق این فاجعه است.
او در دفاع از حق شوهر مظلومش - که مظهر عدالت و مجاهدت در راه خدا و ایثار و جانبازی در راه دین خدا بود - تا آن جا پیش رفت که جان پاک خود را در این راه فدا کرد و خانه اش - که باصفاترین و بی ریاترین و نورانی ترین خانه در زمین و آسمان بود - مورد هجوم دژخیمان و ظالمان قرار گرفت. آنان در خانه را با آتش کینه و هوا و هوس سوزاندند و با لگد، در نیم سوخته را به پهلوی زهرا علیهاسلام که باردار بود، زدند و با شکستن پهلوی پاکش و کشتن جنینش، روی همه جنایت کاران تاریخ را سفید کردند.
مراسم تجهیز و به خاک سپاری زهرا علیهاسلام، از صحنه های غربت زا و غم فزای تاریخ است. یگانه فرزند پیامبر که مصداق کوثر بود و محبوب خدا و رسول خدا صلی الله علیه وآله و مادر امامان پاک بود، بنا بر وصیت خود، غریبانه و دردمندانه در دل شب به خاک سپرده شد و مظلومیت او به آن درجه رسید که حتی قبر پاکش از نظر مخفی ماند و این از حوادث جان گدازی است که قلب های پاک دوستداران آن حضرت را در ماتمی ابدی فرو برده است و این لکه ننگ و جنایت بزرگ و جفای به ساحت پاک اولیای الهی، از دامان ناپاک آن جنایتکاران پاک نمی شود و تا قیام فرزندش مهدی علیه السلام، این غم و اندوه، در دل های پاک شیعیان پایدار خواهد ماند.