فدک
شهید ایت الله سید محمدباقر صدر
ترجمه: علی اکبر حسن
ناشر: مشهد، موسسه انتشاراتی فدک، 1359
اختلاف حضرت زهرا (س) و خلیفه اول بر سر فدک و حوادث پس از آن، دستمایه کتاب های مختلفی بوده است. ماجرای فدک، ماجرای غم انگیزی است که در بین شیعیان همواره به عنوان یکی از نمادهای ستم بر اهل بیت پیامبر اکرم (ص) و به ویژه حضرت زهرا (س) مورد توجه بوده است. این که موضوع اختلاف حضرت زهرا (س) و ابوبکر و انگیزه هر کدام از آنها در ورود به این مبارزه چه بوده، سوالی است که شهید صدر در کتاب «فدک» به آن پاسخ متفاوت و تحسین برانگیزی می دهد. کتاب فدک، یکی از نوشته های ارزشمند شهید صدر است که در بیست و چهار سالگی آن را تألیف کرده و در موضوع خود یکی از ابتکاری ترین کتاب ها به شما رمی اید. شهید صدر با این تألیف، علاوه بر اینکه در آغاز جوانی، نبوغ و توان فکری خود را نشان داده، بلکه دغدغه های اصلی خود را در پاسداشت حریم اهل بیت (ع) نیز به نمایش گذاشته است.
از دید شهید صدر، موضوع فدک، موضوعی کاملاً سیاسی است، و اختلاف بر سر فدک، نه اختلافی درباره مالکیت آن، که مبارزه ای سیاسی بین حضرت زهرا (س) و ابوبکر است که در زمان پس از آن نیز بین خلفای بعدی و اهل بیت پیامبر اکرم (ص) ادامه داشته است. در واقع شهید صدر، انگیزه های هردو طرف را در وارد شدن به این رقابت، انگیزه ای سیاسی می داند و تأکید می کند که خلیفه اول، به خوبی فهمیده بود که مبارزه حضرت زهرا (س) برای میراث و یا هبه و یا بخشش نبوده، بلکه یک جنگ سیاسی و در واقع دادخواستی بود برای احیای حق همسر بزرگوار و
بی همتایش که خلیفه و یاران او، آن حضرت را از مقام طبیعی و حق مسلمش در دنیای اسلام کنار گذاشته بودند. از نگاه شهید صدر، آنچه که حضرت زهرا (س) را وادار به انقلاب کرد، حکومت غصب شده و سیادت از دست رفته و کسب بزرگواری و مجد و عظمت غارت شده بود، و اعاده مالکیت فدک موضوعی فرعی به شمار می آمد. به همین دلیل هم حدود واقعی فدک، حدود خلافت و حکومت اسلامی است.
از همین روست که حضرت زهرا (س) می فرمایند: «آری! فدک در دست ما بود، فدک به مفهوم گسترده آن، یعنی آنچه را که آسمان بدان سایه افکنده بود، پس عده ای بدان رشک بردند و گروهی از آن گذشتند. (ص 42)
کتاب فدک در پنج فصل تدوین شده است. شهید صدر در فصل اول کتاب، صحنه انقلاب را تشریح نموده و حرکت حضرت زهرا (س) را در ماجرای فدک، چونان انقلابی توصیف می کند که حضرت زهرا (س) انقلابی بزرگ آن است. انگیزه حضرت زهرا (س) در این حرکت انقلابی، اعتراض به تضییع حق همسر
بی مثال خویش است که شایسته ترین فرد برای خلافت مسلمین است و حق مسلم او توسط دیگران غصب شده است و از این رو، حضرت زهرا (س) همواره گذشته ها و مقام علی (ع) نزد پیامبر را برای مردم یادآوری می کند. انقلابی که با تمام عمق و ژرفای غم انگیز خود در تاریخ ثبت شده است.
در فصل دوم کتاب، شهید صدر، به بررسی تاریخچه سیاسی فدک می پردازد و دست به دست شدن آن را بین خلفا و خاندان اهل بیت (ع) می کاود که در این کشاکش تاریخی و در جریان خلافت اموی و عباسی، فدک بارها به فرزندان فاطمه (س) بازگشته و بار دیگر توسط خلیفه بعدی از دست آنها باز گرفته شده است.
فصل سوم، فصل تاریخ انقلاب است که مولف در این فصل، رقابت سیاسی خلفای اول و دوم با حضرت علی (ع) و نقش آنان را در زمینه سازی برای خلافت امویان توضیح می دهد و یادآور می شود که از مجموع فشارهایی که بر حضرت علی (ع) و بنی هاشم در دوران آنان وارد شد و از نفوذ سیاسی گسترده امویان در دوران آنها، می توان بدین نتیجه رسید که ابوبکر و عمر هردو، شرایط و زمینه را برای سلطنت امویان فراهم ساختند. در این فصل، شهید صدر به ذکر اوصاف و کمالات علی (ع) در مقایسه با خلفای راشدین می پردازد و فداکاری بزرگ ایشان را در گذشت از خلافت می ستاید و مقام معنوی او را بس بالاتر و فراتر از مقام سیاسی او قرار می دهد. مولف، گذشت حضرت علی (ع) را از خلافت، به خاطر مصالح مسلمین و دوری جستن از جنگ داخلی می داند. از دید شهید صدر، فریاد فاطمه (س) همانا فریاد علی (ع) است که از حلقوم حضرت زهرا (س) بیرون می اید، تا حقانیت علی را به اثبات برساند.
شهید صدر در فصل چهاردهم، فرازهایی از خطبه حضرت زهرا (س) را تجزیه و تحلیل کرده و کلمات جاودانه آن را یادآور خطبه های پیامبر (ص) می داند. در این خطبه، حضرت زهرا (س) پس از حمد و ثنای الهی و درود بر رسول اکرم (ص) و ذکر کمالات حضرت علی (ع)، خلیفه و اطرافیان او را از عدالت خداوند بیم می دهد. و به آنان می گوید: « اکنون این شتر شیرده خلافت را بگیرید و ببرید و بناحق غصب کنید؛ اما بدانید که پای شتر خلافت و فدک مجروح است و پشت وی زخم و غبار و ننگ آن تا همیشه
باقی است.» و به این ترتیب دادخواهی از آنان را به خداوند واگذار می کند.
شهید صدر در فصل پنجم کتاب، به تحلیل ماجرا و ارزیابی نهایی آن می پردازد. ابتدا میزان اعتقاد خلیفه به صحت حدیث مورد استناد(1) را بررسی نموده و توضیح می دهد که اصولاً خود خلیفه به صحت حدیث اعتماد نداشته است و تحت فشار خلیفه دوم اقدام به این کار کرده است.
پس از آن، شهید صدر به تفسیر معنایی احادیث پرداخته و توضیح می دهد که از این احادیث نمی توان استنباط کرد که پیامبر اکرم (ص) ارثی برجای نگذاشته است و معنایی که ابوبکر از آن اراده کرده است، ساقط و فاقد اعتبار است. به اعتبار مرحوم شهید صدر، حداکثر معنایی که حدیث مذکور افاده می کند این است که «پیامبران، مال و ثروتی ندارند تا ارث برده شود.» (ص 209).
شهید صدر برای اثبات این معنا از حدیث، به تجزیه و تحلیل گسترده آن می پردازد و ابعاد مختلف آن را بررسی می نماید. در پایان شهید صدر استناد حضرت زهرا (س) به ایات قرآنی را برای رد ادعای خلیفه توضیح داده و بار دیگر خاطرنشان می سازد که استنباط خلیفه اول از حدیث، به لحاظ مفاد خود حدیث و نیز تضاد آن با ایات قرآن کریم، باطل و فاقد اعتبار است.