اصول و موانع هم دلی

هم دلی چه اصولی دارد و چه مسائلی مانع هم دلی می شود؟ هم دلی را غالباً معادل ارتباط مؤثر تصور می کنند، یعنی مؤثرترین جزء یک ارتباط خوب، هم دلی است

اصول و موانع هم دلی

هم دلی چه اصولی دارد و چه مسائلی مانع هم دلی می شود؟

هم دلی را غالباً معادل ارتباط مؤثر تصور می کنند، یعنی مؤثرترین جزء یک ارتباط خوب، هم دلی است. یکی از اصول اولیه و مهم در هم دلی این است که نباید در مورد افراد قضاوت کرد. قضاوت کردن یا ذهن قاضی داشتن اولین عاملی است که هم دلی را مختل می کند. وقتی کسی برای ما حرف می زند و ما در همان حال در ذهن خود مشغول ارزیابی او هستیم و به طور مثال به خود می گوییم «او اشتباه کرده و نباید اصلاً عصبانی می شده» یا «به جای این کار باید فلان کار را می کرده» یا قضاوت هایی از این قبیل، باعث می شود که نتوانیم به طور دقیق هم دلانه برخورد کنیم.
هم دلانه برخورد کردن یعنی این که ما احساسی را که در کلام فرد مقابل وجود دارد، بگیریم و آن را درک کنیم؛ به عنوان مثال، فردی که قواعد هم دلی را خوب می داند، اگر دانش آموزی را ببیند که در مدرسه شیطنت کرده و تنبیه شده است، ناراحتی او را می فهمد و فقط با بیان این که میزان ناراحتی او را درک می کند با او هم دلی نشان می دهد، ولی آدمی که هم دل نیست و ذهن قضاوتگری دارد، می گوید: «حقت بوده، می خواستی شلوغ نکنی تا تنبیه نشوی».
پس در واقع، اگر ما بتوانیم بدون توجه به درست یا غلط بودن کار کسی ناراحتی او را درک کنیم، توانسته ایم به نوعی با او هم دلی کنیم.
در هم دلی، ما به این که فرد در مشکلی که برایش پیش آمده مقصر بوده یا نبوده، اشتباه کرده یا نکرده، و حق داشته یا نداشته است، توجه نمی کنیم، بلکه توجه مان روی این مسئله است که فرد از موقعیتی که برایش پیش آمده رنج می برد یا نگران است. در واقع، بدون این که کار او را تأیید یا تقبیح کنیم، فقط نشان می دهیم که ناراحتی او را در موقعیت فعلی اش درک می کنیم.
یکی دیگر از اصولی که باید در هم دلی مورد توجه باشد، این است که ما نباید در مواجهه با دیگران به فکر «اثبات خود» باشیم. تلاش برای اثبات خود یکی از ویژگی هایی است که به هم دلی بسیار آسیب می زند. بعضی افراد در ارتباط مان با دیگران قبل از این که گوش بدهند و متوجه بشوند طرف مقابل چه می گوید، می خواهند خودشان را اثبات کنند؛ یعنی منتظرند حرف او تمام شود و بگویند: «ولی من این جور نیستم. من این عیب را ندارم.»
این نوع برخورد در رفتار کودکان زیاد دیده می شود؛ مثلاً اگر کودکی از قورباغه می ترسد، او قورباغه ای را بر می دارد و در پی او می دود. این کار او به منظور اذیت کردن دیگری نیست، بلکه می خواهد با این کار، ثابت کند که ترسو نیست. این تمایل به اثبات خود، باعث می شود که افراد احساسات دیگران را نادیده بگیرند و به آن ها بی توجه بمانند و این مانع بزرگی برای هم دلی محسوب می شود.
گاهی مواقع «زیادی مهربان بودن» هم مانع هم دلی می شود. وقتی کسی از چیزی ناراحت است، درست نیست که ما بیش تر از خود او ناراحتی نشان بدهیم و به قول معروف کاسه ی داغ تر از آش بشویم.
وقتی کسی از رفتار شخصی ناراحت شده است و از او شکایت می کند، اگر ما هم در پی شکایت او، طرف مقابلش را بکوبیم، هم دلی نکرده ایم. این کار هم نوعی قضاوت کردن است، که در آن، طرف مقابل فرد را محکوم می کنیم و نهایتاً برای کسی که با ما درددل می کند هم خوشایند نیست. هر چند فرد از اتفاقی که افتاده احساس ناراحتی می کند و از رفتاری که با او شده دلگیر است، ولی از این که ما چنین برخوردی داشته باشیم هم خشنود نمی شود.
به عنوان مثال، کسی که از رفتار پدرش ناراحت است و از او بد می گوید، انتظار ندارد که ما هم از پدر او بدگویی کنیم. مسلماً این کار به مذاق او خوش نمی آید و این عمل را نمی توان هم دلی نامید.
برای هم دلی کردن با چنین کسی باید روی احساسات او متمرکز شویم و اصلاً در مورد پدر او قضاوت نکنیم. به او نگوییم: « پدر تو آدم نادانی است و ارزش این را ندارد که تو از دستش ناراحت شوی.» می توانیم با او همراه شویم و مثلاً بگوییم: «راست می گویی، این کاری که پدرت کرده آدم را ناراحت و عصبی می کند.» چنین برخوردی می تواند بسیار مؤثر باشد و کمک بیش تری به فرد کند، چرا که فرد مورد نظر می فهمد که شما احساس او را درک می کنید.
یکی دیگر از مسائلی که می تواند مانع هم دلی باشد «بزرگ کردن جنبه های مثبت فرد» است. اگر طرف مقابل را ستایش کنیم که «تو آدم خیلی خوبی هستی، توانایی های زیادی داری و...» در واقع با برجسته کردن جنبه های مثبت شخصیتش، احساس او را نادیده می گیریم.
از موارد دیگری که مانع هم دلی می شود «نصیحت» و «سرزنش» کردن است؛ این که ما مدام به کسی بگوییم که چه باید بکند و چه نباید بکند، یا این که دایماً اشتباهات فرد را به او متذکر شویم، به معنای نصیحت یا سرزنش کردن اوست، که نه تنها نتیجه ای ندارد، بلکه باعث بدتر شدن احساس آن فرد می شود.
اگر به کودکی که در مدرسه تنبیه شده، بگوییم: «من چه قدر بهت گفتم این کار را نکن، من چه قدر گفتم سرکلاس سربه سر بچه ها نگذار» او را سرزنش و نصیحت کرده ایم؛ در مواردی که فردی خود دچار استرس است، داشتن چنین برخوردی نه تنها به او کمکی نمی کند، بلکه به ناراحتی و استرس او دامن می زند.
همان طور که گفتیم، انسان موجودی احساسی است و حتی اگر در مورد مسئله ای اطلاعات کافی داشته باشد، گرایش بیش تری دارد که از روی احساس عمل کند.
یک فرد معتاد خود به خوبی می داند که مصرف مواد مخدر برایش خوب نیست، اما احساس او در مقابل دانسته هایش قرار می گیرد و خود را به نحوی راضی می کند که در آن موقعیت مواد مخدر برای او خیلی هم خوب است. احتمالاً او خود همیشه درگیر تقابل و دوگانگی عقل و احساسش بوده است، و اگر ما او را در مورد مضرات مصرف مواد مخدر موعظه کنیم، احتمالاً به ما خواهد گفت: «من خودم بهتر از تو می دانم» و شاید دیگر از ما دوری کند و امکان ایجاد ارتباط ما را با او قطع شود.
بنا به نکاتی که گفته شد، می توان چنین گفت که هم دلی تنها درک کردن احساسات طرف مقابل و اعلام این ادراک به اوست. هر آن چه باعث شود که ما موقعیت و احساس فرد را درک نکنیم یا او متوجه نشود که ما درکش کرده ایم، مانع ارتباط هم دلانه است.
منبع مقاله :
رسولیان، مریم، صالحیان، راضیه،(1389)، هم دلی، تهران: چاپ اول1390
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان