نظارت اجتماعی در جامعه اسلامی

دین اسلام با توجه به ابعاد گوناگون وجودی انسان برنامه کاملی برای رشد و تعالی و سعادت دو سرای او ارائه کرده است. اسلام در زمینه های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و حتی سیاسی - علی رغم مدعیان جدایی دین از دنیا (سکولاریسم) - دارای برنامه و صاحب نظر است. یکی از مباحثی که مکرر و با بیاناتی متفاوت، در قرآن و کتب روایی بدان توجه شده موضوع «نظارت اجتماعی » است.

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4

مقدمه

دین اسلام با توجه به ابعاد گوناگون وجودی انسان برنامه کاملی برای رشد و تعالی و سعادت دو سرای او ارائه کرده است. اسلام در زمینه های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و حتی سیاسی - علی رغم مدعیان جدایی دین از دنیا (سکولاریسم) - دارای برنامه و صاحب نظر است. یکی از مباحثی که مکرر و با بیاناتی متفاوت، در قرآن و کتب روایی بدان توجه شده موضوع «نظارت اجتماعی » است.

قرآن و روایات - که حکایت گر سیره عملی معصومان علیهم السلام است - از طرفی، خود ناظر جامعه اسلامی است و با بیاناتی متفاوت، از گناهان به طور عموم (1) و یا با تاکید بر گناهی خاص (2) نهی کرده و از طرف دیگر، از مؤمنان خواسته است به مقابله با منکرات و گناهان برخیزند (3) و از ضرورت این کارغافل نمانند. حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه می فرمایند: «همه اعمال نیک و جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهی از منکر همانند قطره ای در برابر دریاست (4)

، آثار سوء اجتماعی گناه (7) و آثاراجتماعی رعایت هنجارهای شرعی (8) را در جهت ترغیب به اجتناب ازگناهان وتشویق به رعایت هنجارهای شرعی متذکرمی شوند.

از این رو، با درک ضرورت این بحث، مطالبی چند با توجه به اصول کلی و پیش فرض های نظارت اجتماعی در اسلام مورد بحث قرار می گیرد.

هنجار در جامعه اسلامی

همه اعمال و رفتاری را که انسان از خود بروز می دهد، از نظر اسلام، در قالب پنج عنوان کلی ذیل قرار می گیرد:

1. واجب (ضرورت انجام);

2. مستحب (اولویت انجام);

3. مباح (بدون اولویت);

4. مکروه (اولویت ترک);

5. حرام (ضرورت ترک).

واجب و ضروری بر اعمال و رفتاری اطلاق می شود که فرد مسلمان لازم است آن ها را انجام دهد و اجازه ترکشان را ندارد. در مقابل، حرام به اعمال و رفتاری اطلاق می شود که لازم است از آن ها دوری جست و مرتکب نگردید. مستحب بر اعمال و رفتاری اطلاق می شود که فرد مسلمان بهتر است انجام دهد. مکروه نیز بر اعمال و رفتاری اطلاق می شود که پرهیز از آن اولویت دارد.

تذکر این نکته لازم است که نظارت اجتماعی تنها در دایره حقوق مطرح نیست و مسائل اخلاقی را نیز در برمی گیرد. عناوین پنج گانه ذکر شده بر خلاف ظهور اولیه آن، مربوط به اعمال و رفتار اخلاقی و حقوقی می شود. بنابراین، منظور از این عناوین پنج گانه در این مقال، هم هنجارهای حقوقی است و هم هنجارهای اخلاقی که دارای ضرورت و یا اولویت ترک یا عدم ترک می باشد. در صورتی که فرد به «واجبات » عمل کند و از «محرمات » دوری نماید، آثار و نتایج مثبتی از جمله، پاداش اخروی نصیب او خواهد شد و در صورتی که به واجبات عمل نکند و از محرمات اجتناب نورزد، آثار و نتایج سوء از جمله، مجازات های دنیوی و اخروی گریبان گیر او خواهد شد. این در حالی است که اگر فردی به «مستحب » عمل ننماید و از «مکروه » دوری نجوید دچار مجازات اخروی نخواهد شد، ولی از آثار مثبت و پاداش های اخروی آن محروم خواهد ماند. «مباح » عنوان دیگری است که تنها بر اعمال و رفتاری اطلاق می شود که انجام یا ترک آن از هیچ اولویتی برخوردار نیست.

با توجه به تعریفی که در بخش اول، از «هنجار» ارائه گردید، روشن می شود که واجبات، محرمات، مستحبات و مکروهات نمایان گر هنجارها هستند و در واقع، این چهار قسم راهنمای اعمال و رفتار فرد مسلمان می باشد. از این رو، هنجارهای اسلامی (9) به دو دسته کلی تقسیم می گردند:

1. هنجارهایی که ضرورت دارد و در صورت تخلف، با مجازات همراه است; این قسم محرمات و واجبات را شامل می شود.

2. هنجارهایی که تنها اولویت دارد و تخلف از آن ها مجازات قابل توجهی (10) به دنبال نخواهد داشت; این قسم شامل مستحبات و مکروهات می باشد.

تفاوت هنجارهای دینی (11) و هنجارهای غیر دینی

هنجارهای دینی، که مصداق کامل آن هنجارهای اسلامی است، از چند جهت با هنجارهای غیر دینی تفاوت دارد:

الف. هنجارهای غیر دینی برای تنظیم شؤون اجتماعی و رعایت نظم در جامعه وضع گردیده، ولی هنجارهای دینی (اسلامی) تنها برای این منظور وضع نشده، بلکه مقصود اصلی از وضع آن ایجاد اجتماعی صالح و تامین سعادت واقعی انسان هاست.

ب. هنجارهای دینی بر خلاف هنجارهای غیر دینی علاوه بر ضمانت های اجرایی معمولی، از ضمانت های اجرایی دیگری همچون مجازات ها و پاداش های اخروی برخوردار است; مثلا، اگر کسی مرتکب قتل شود، علاوه بر قصاص به عنوان مجازات دنیوی، در آخرت نیز جایگاه او جهنم خواهد بود.

ج. هنجارهای غیر دینی ساخته دست بشر و ناقص است و همیشه دست خوش تغییر و تحول می باشد، ولی هنجارهای دینی (اسلامی) از سوی خداوند بوده و نسبتا ثابت است.

د. به دلیل آن که در جوامع دینی، هم رابطه افراد با یکدیگر و هم رابطه افراد با خدا مد نظر است، هنجارهای اسلامی و دینی -بر خلاف هنجارهای غیر دینی - به دو قسمت عمده تقسیم می گردد:

1. هنجارهای مربوط به ارتباط فرد با خداوند; مثل نماز;

2. هنجارهای تنظیم کننده روابط افراد جامعه با یکدیگر; مثل هنجارهایی که ارتباط اشخاص را با پدر، مادر، خویشاوندان و یتیمان مشخص می سازد.

اما هنجارهای غیر دینی، که در جوامع غیر مذهبی وجود دارد، به روابط انسان ها با یکدیگر مربوط است.

انحراف، گناه، جرم، جنایت

با توجه به مباحث مطرح شده در زمینه هنجارهای دینی و اسلامی، انحراف در جامعه اسلامی به صورتی متفاوت با دیگر جوامع مطرح می شود. «انحراف » در جامعه اسلامی زمانی تحقق می یابد که هنجارهای دینی، که متناسب با سعادت حقیقی انسان است، رعایت نشود. از این رو، به افرادی که هنجارهای دینی، را رعایت نمی کنند هرچند هنجارهای اجتماعی را رعایت کنندعنوان «منحرف » اطلاق می شود و بر شخصی که بر خلاف اکثریت جامعه، هنجارهای اسلامی را رعایت می کند، این عنوان صدق نمی نماید. مسلمانان منشا انحراف را ابلیس و ایادی او می دانند و انحراف را نشانه تحقق خواست او و دوری انسان از سعادت واقعی و کمال نهایی اش می شمارند.

«گناه » به موارد سرپیچی از هنجارهایی که ضرورت دارد (واجب و حرام) اطلاق می گردد. بدین روی، به کسی که عمل مستحبی را ترک کرده و یا کار مکروهی انجام داده باشد «گنه کار» اطلاق نمی شود.

در قرآن و کتب روایی، از گناه با واژه های متفاوتی همچون ذنب، معصیت، اثم و وزر یاد شده است. (12) همه این واژه ها با توجه به معنای هر یک، حکایت از سرپیچی از فرمان خدا دارد. از آن جا که تخلف از هنجارهای ضروری مجازات به دنبال دارد و قاضی حق دارد متخلف را مجازات نماید، (13) تخلف از این گونه هنجارها «جرم » تلقی می شود.

در بسیاری از موارد، فقیهان به جای جرم لفظ «جنایت » را به کار می برند. جنایت در لغت، اسم است برای شری که انسان مرتکب می شود و در اصطلاح فقهی، نام عملی است که شرعا حرام است، (14) خواه نسبت به جان، مال یا موارد دیگر صورت گیرد، ولی بیش تر فقیهان بر کاربرد لفظ «جنایت » در مورد افعالی که بر نفس یا اعضای انسان واقع می شود توافق کرده اند که عبارتند از: کشتن، زخمی کردن، زدن، و سقط جنین. در عین حال، بعضی از آنان این لفظ را بر جرم هایی اطلاق می کنند که حدود و قصاص به همراه دارد.

با توجه به مطالب ارائه شده، انحراف نسبت به جرم، جنایت و گناه عام تر است. با توجه به آن که مخاطبان نظارت اجتماعی منحرفان هستند، ناظران اجتماعی علاوه بر مقابله با گناه کاران، مجرمان و جنایت کاران، با افرادی که هنجارهای غیر ضروری (مستحب، مکروه) را رعایت نمی کنند نیز برخورد مناسب می نمایند.

ضمانت های اجرایی در جامعه اسلامی

انتظار رعایت هنجارها و کارا بودن نظارت اجتماعی در جامعه بدون وجود ضمانت های اجرایی بی معناست. ضمانت های اجرایی در نظام اسلامی شامل ضمانت های درونی، بیرونی، دنیوی و اخروی است. این ضمانت ها با توجه به دیدگاهی که در مورد قلمروهای جهان اجتماعی اسلام و اصول کلی مطرح شده، قابل فهم و توجیه است. در صورت تغییر اصول و دیدگاه مطرح شده، برخی از ضمانت های اجرایی در نظام اسلامی قابل فهم نخواهد بود.

مهم ترین ضمانت های اجرایی جامعه اسلامی را در دو دسته ذیل مطرح می نماییم:

1. ضمانت های درونی

2. ضمانت های بیرونی

«ایمان » به عنوان ضمانت اجرایی درونی نظارت اجتماعی در جامعه اسلامی مطرح است. بر خلاف جوامع مادی، در جوامع دینی و به خصوص اسلام، تحت تاثیر قلمرو غیر مادی جهان، ایمان به عنوان یکی از عوامل مهم و تعیین کننده افعال و رفتار انسان مطرح می باشد. ایمان مذهبی تصویر واقعی جهان را در نظر انسان ترسیم می کند و جهان خشک و سرد مادی را به جهانی با معنا و دارای حساب و کتاب تبدیل می نماید.

مسلمانان نسبت به مجموعه ای از حقایق ایمان دارند. ایمان به برخی از این حقایق به عنوان ضمانت اجرایی نظارت اجتماعی مطرح است. مهم ترین آن ها عبارتند از:

1- ایمان به خدا: مسلمانان به خدا ایمان دارند و در همه جا او را حاضر می دانند. آن ها باور دارند که خداوند از تمام اعمال و رفتارشان آگاهی دارد و بر مجازات آنان تواناست. مسلما ایمان به خدا و باور به توانایی ها و صفات او، نقش قابل توجهی در جلوگیری از انحرافات خواهد داشت.

2- ایمان به پیامبران و امامان علیهم السلام: مسلمانان به حقانیت پیامبران و امامان علیهم السلام و تعالیم ایشان ایمان دارند. آنان گفتار و اعمال ایشان را حق و دارای تقدس می دانند. ایمان به پیامبران و امامان علیهم السلام موجب می گردد مسلمانان سخنان آنان را جدی تلقی کنند و از تعالیم، مواعظ، نصایح و هشدارهای آن ها متاثر شوند.

3- ایمان به معاد: مسلمانان به حیات، حساب رسی، پاداش ها و مجازات های اخروی ایمان دارند و معتقدند تمام اعمال و رفتار انسان ها در دادگاه عدل خداوند عرضه می گردد و متناسب با آن، افراد جزا داده می شوند.

4- ایمان به سعادت حقیقی: مسلمانان قرب به خدا را سعادت حقیقی می شمارند و بهره مندی از امکانات مادی را زودگذر و ناچیز می پندارند.

5- ایمان به وجود ابلیس: مسلمانان به وجود ابلیس به عنوان موجودی پلید، اغواگر و گمراه کننده باور دارند و معتقدند که او با وسوسه های خود و سوء استفاده از ضعف های انسان، افراد را به اعمال زشت فرا می خواند. (15) از این رو، مسلمانان کسانی را که اعمال و رفتار زشت از خود بروز می دهند هم سو و بلکه تابع شیطان می دانند و سعی می کنند نقاط ضعف خود را ترمیم نمایند و از پیروی وسوسه های ابلیس و پیروان او، که موجبات انحراف و کج روی را فراهم می آورد، دوری جویند.

ایمان مذهبی به عنوان ضمانت اجرایی درونی قادر است انسان را به صورت مؤمن واقعی درآورد و از دیگر سو، خودخواهی و خودپرستی را، که منشا بسیاری از انحرافات است، تحت الشعاع خود قرار دهد، همچنین نوعی تعبد و تسلیم در فرد ایجاد کند، به طوری که در کوچک ترین مساله ای که مکتب عرضه می دارد (از جمله هنجارهای دینی) تردید به خود راه ندهد و آن را به صورت یک شی ء عزیز و محبوب و گران بها درآورد. (16)

یکی از مشکلاتی که جوامع غیر دینی با آن روبرو می باشد، عدم هماهنگی منافع و مصالح جامعه با منافع فرد است. تبعیت از هنجارها و رعایت قوانین جامعه از طرفی،با آزادی افراد و از طرف دیگر، با منافع آن ها تعارض دارد. افراد تحت تاثیر جامعه و به خصوص نظام نظارتی آن، علی رغم میل باطنی خود - دست کم، در برخی موارد - از هنجارها و قواعد پیروی می کنند. اما در جوامع مذهبی و به خصوص اسلام، تحت تاثیر ایمان، هماهنگی کاملی بین منافع و مصالح فرد و جامعه برقرار شده است. مؤمن معتقد است که عمل به هنجارهای دینی و تقید به آن ها با این که در بسیاری از موارد، سود و منفعتی دنیوی و محسوس برای او ندارد، ولی در آخرت، پاداش قابل توجهی را که با منافع دنیوی قابل مقایسه نیست، در بر خواهد داشت. از این رو، در سایه ایمان مذهبی، عمل به هنجارهای اسلامی در عین این که منطبق با مصالح و منافع جامعه است، با منافع تک تک افراد هماهنگی کامل دارد. بدین روی، می توان انتظار داشت که مؤمن به راحتی قابل اصلاح باشد و با کم ترین تذکری، رفتار خود را تغییر دهد و هنجارهای دینی را رعایت کند.

ضمانت های بیرونی

این ضمانت ها در جامعه اسلامی شامل دو بخش مجازات (تنبیه) و پاداش می باشد:

الف - مجازات در جامعه اسلامی: مهم ترین مجازات هایی که در جامعه اسلامی، چه به صورت رسمی و یا غیر رسمی، به کار برده می شود، عبارت است از:

1 و 2- رجم و اعدام: رجم (سنگسار کردن) و اعدام شدیدترین مجازات هایی است که نظام اسلامی برای متخلفان در نظر گرفته است. رجم در مورد زنای محصنه انجام می شود و اعدام در مواردی همچون لواط، زنای به عنف، زنای با محارم و محاربه انجام می پذیرد. (17) علاوه بر آن، اعدام در مواردی همچون شراب خواری و سرقت - پس از بار سوم، در صورتی که در هر بار مجازات صورت گرفته باشد - اجرا می گردد.

قابل ذکر است که با اجرای حکم اعدام یا رجم نسبت به مجرم و جانی، علاوه بر این که منبع جنایت و عامل شیوع این گونه جرم ها از بین می رود، افراد جامعه و به خصوص کسانی که زمینه ارتکاب این گونه اعمال را دارند درس عبرت می گیرند و به آسانی مرتکب این گونه اعمال نخواهند شد.

3- قصاص (مقابله به مثل): مقابله به مثل بدین معناست که اگر کسی عمدا دیگری را کشت یا برخی از اعضای او را قطع و نابود کرد و یا جراحت و ضربه ای بر دیگری وارد آورد، نسبت به مجرم همان گونه رفتار شود.

قصاص چون کیفر سنگینی است، افرادی را که دارای روحیه تبه کاری و عصیان اند، مهار می کند. انگیزه مجرم برای کشتن و زخمی کردن تنازع بقا و حس سلطه جویی است و آن گاه که مجرم بداند پس از اقدام به کشتن و زخمی کردن، برای خودش نیز سلطه و حیاتی نمی ماند، قهرا دست به این گونه اعمال نمی زند.

4- قطع دست و پا: قطع دست و پا مجازاتی سخت و شدید است که در اسلام برای دزدی، وضع شده. (18) اگر کسی با شرایطی که در کتب فقهی آمده، (19) دزدی کند، در بار اول، چهار انگشت دست او قطع می شود و در صورتی که دوباره دزدی کند، پای چپ او از برآمدگی روی پا قطع خواهد شد. علاوه بر شدت، ویژگی دیگری که این مجازات دارد و بر قدرت بازدارندگی آن می افزاید، وجود همیشگی اثر مجازات بر مجرم است. دزدی که با قطع انگشتان دست یا پایش مجازات شده است، هنگام مواجهه با مردم، با او به عنوان یک دزد برخورد می کنند.

5- شلاق: مجازاتی است که در برخی جرم ها مشخص و ثابت است و در برخی از آن ها، به صلاحدید قاضی بستگی دارد. شلاق در جرم هایی همچون زنا، شراب خواری و قذف (نسبت دادن زنا یا لواط به دیگری) اجرا می گردد. بیش ترین مقدار شلاق 100 تازیانه است که حد زنا می باشد.

6- دیه: مالی است که در مقابل جنایتی که نسبت به خود شخص (کشتن) یا نسبت به اعضای بدن او (مثل قطع کردن دست و پا و زخمی کردن) انجام شده است، پرداخت می شود. دیه علاوه بر این که مجازات و عامل بازدارنده ای برای مجرم است، جبران خسارت برای گیرنده آن نیز محسوب می شود.

معمولا خانواده های مقتول و کسانی که اعضای بدنشان آسیب دیده یا نابود گشته دچار خسارتهای مادی می شوند اما با گرفتن دیه از قاتل یا جانی تا حدودی این مشکل رفع می شود و خسارت وارد شده تا حدی ترمیم می گردد.

7- زندان: در اسلام بر خلاف آنچه متعارف است، زندان به معنای نگه داشتن مجرم در یک جای تنگ نیست، بلکه منظور از آن جلوگیری از تصرف آزادانه است که باید از هرگونه شکنجه و آزار به دور باشد. (20)

در آیات قرآن، با عناوینی همچون «سجن » (یوسف:33 و36 و39)، «حبس » (مائده:106 / هود: 65)، «امساک » (نساء:13) «حصر» (توبه: 5) در نظام اسلامی، افراد برای تامین اهداف ذیل، زندانی می شوند:

1. جلوگیری از فرار متهم تا مشخص شدن وضعیت او; مثلا، کسی که متهم به کشتن دیگری است تا شش روز زندانی می شود (21) و در صورتی که اولیای مقتول نتوانند در این مدت، قاتل بودن او را ثابت نمایند، پس از سپری شدن این مدت، آزاد می شود. (22)

2. برای جلوگیری از فرار مجرم و رسیدن زمان اجرای حکم; مثلا، در صورتی که مجازات زن حامله ای اعدام باشد، مجازات او تا به دنیا آوردن بچه اش به تاخیر می افتد و در این مدت، او در زندان خواهد ماند. (23)

3. جلوگیری از تکرار عمل و بازسازی افراد مجرم; مثلا، برای ممانعت از ارتکاب سرقت، در صورت فقدان شروط قطع دست، دزد را زندانی می کنند. (24)

4. جلوگیری از شیوع جرم و حفظ جامعه; مثل زندانی کردن (زندان ابد) کسی که برای بار سوم دزدی کرده و دو مرتبه حد سرقت بر او جاری شده است. (25)

با توجه به اهداف مذکور، می توان به روشنی دریافت که اطلاق «مجازات » بر زندان در صورتی که برای دست یابی به دو هدف اول باشد، صادق نیست. در صورتی که زندان برای تامین هدف سوم یا چهارم باشد، عنوان «مجازات » بر آن صادق است.

در این جا، به اختصار و به صورت کلی، به جرم هایی اشاره می شود که از زندان به عنوان مجازات و در جهت بازسازی فرد و جلوگیری از انجام آن منکرات در سطح جامعه استفاده می شود:

1. جرم های ضد نفس; مثل معاونت و مباشرت در قتل (26) و صدور فرمان قتل دیگری; (27)

2. جرم های ضد امنیتی; مثل راه زنی (28) و سرپیچی از دستورات امام عادل و پیمان شکنی نسبت به ایشان; (29)

3. جرم های مربوط به دین، مثل ارتکاب اعمال و رفتار حرام; (30)

4. جرم های مربوط به مال مثل امتناع از ادای دین، (31) ترک نفقه (32) و خوردن مال یتیم. (33)

زندان در عصر حاضر، یکی از مهم ترین و شایع ترین کیفرها برای اصلاح مجرمان به شمار می آید، در حالی که در اسلام، تنها در برخی از جرم ها مجازات زندان در نظر گرفته شده است. در نظام اسلامی، جرم هایی که مجازاتشان حدود (34) و قصاص است و سه چهارم جرم های عادی را در بر می گیرد، از طریق زندان کیفر داده نمی شود، (35) در مورد تنبیه های پایین تر از حد نیز کیفر تازیانه بر کیفر زندان ترجیح داده می شود. از این رو، می توان تخمین زد برای 15 درصد از کل جرم ها مجازات زندان در نظر گرفته شده است. (36)

مجازات های هفت گانه مطرح شده تحت دو عنوان «حد» و «تعزیر» جای می گیرند. منظور از «حد» آن دسته از مجازات هاست که نوع و میزان و کیفیت آن در اسلام تعیین شده (37) و نسبت به انحرافاتی همچون لواط، زنا، شراب خواری، سرقت به کار برده می شود. «تعزیر» نیز به معنای مجازات و عقوبتی است که نوع و مقدار آن در اسلام معین نشده (38) و بنا به نظر قاضی در ارتباط با انحراف ها و جرم هایی که مجازات حد برای آن ها وجود ندارد، اجرا می گردد. (39)

قابل ذکر است که مجازات های حدی و تعزیری فارغ از روابط شخصی، توسط دستگاه های قضایی انجام می پذیرد. از این رو، افراد حق ندارند شخصا اقدام به تنبیه و مجازات مجرم کنند و او را زندان یا اعدام نمایند و یا حتی شلاق بزنند.

8- مجازات های مرتبط با امر به معروف و نهی از منکر: اسلام برای ترغیب مردم به مشارکت در نظارت بر جامعه خویش، امر به معروف و نهی از منکر را به عنوان دو عامل بازدارنده در جامعه معرفی نموده و بر اهمیت اجرای آن تاکید کرده است.

به دلیل آن که از یک سو فلسفه تشریع امر به معروف و نهی از منکر از بین بردن انحراف و از سوی دیگر، شیوه های جزیی و دقیق بازداری منحرفان، به ویژه با عطف نظر به تعدد فرهنگ ها و تفاوت شخصیت منحرفان، مشخص نشده، در مقام اجرای امر به معروف و نهی از منکر، طیف گسترده ای از اعمال و رفتار به عنوان مجازات و عامل بازدارنده از انحراف به کار برده می شود. بنابراین، دانشمندان اسلامی تنها به طبقه بندی کلی این مجازات ها و ذکر مثال هایی در این زمینه بسنده کرده اند. (40)

مجازات هایی را که مرتبط با امر به معروف و نهی از منکر ذکر کرده اند عبارت است از:

الف. مرحله قلبی که به صورت تغییر در طرز برخورد ظاهر می گردد; مثل عبوس برخورد کردن;

ب. مرحله زبانی; مثل تهدید به مجازات قانونی نمودن;

ج. مرحله عملی; مثل از بین بردن ابزار منکر;

روشن است که این سه قسم از مجازات ها در قلمرو جهان رو در رو انجام می پذیرد. آمر به معروف و ناهی از منکر با توجه به ویژگی های افراد و چگونگی تاثیرپذیری آن ها، با انجام رفتار یا عملی موجبات ترک انحراف را فراهم می آورند.

امر به معروف و نهی از منکر و مجازات های به کار گرفته شده در آن بر خلاف ضمانت های اجرایی دیگر، در جهت مقابله با کلیه انحراف ها قرار داده شده است. همان گونه که در بحث هنجارها مطرح شد، هنجارها به دو دسته ضروری و غیر ضروری تقسیم می گردد که بخش اول مربوط به واجبات و محرمات و بخش دوم مربوط به مستحبات و مکروه ها است. فرایند امر به معروف و نهی از منکر و مجازات های به کار گرفته شده در آن نیز هم برای مقابله با ترک مستحبات و انجام مکروه ها و هم برای رعایت هنجارهای لازم و ضروری به کار گرفته می شود. بر این اساس، امر به معروف و نهی از منکر را به دو دسته تقسیم کرده اند:

- امر به معروف و نهی از منکر مستحب که مربوط به ترک هنجارهای غیر ضروری است;

- امر به معروف و نهی از منکر واجب که در مورد ترک هنجارهای ضروری اعمال می گردد.

9- کفاره: از جمله مجازات هایی که در اسلام وجود دارد و در مورد برخی از انحراف ها مقرر گردیده، «کفاره » است. کفاره عبارت از عبادتی مخصوص است که غالبا به عنوان مجازات ترک بعضی از واجبات یا انجام برخی از محرمات بر افراد واجب می گردد و غالبا کیفر اخروی را از بین می برد یا تخفیف می دهد. (41)

مجازات کفاره دارای ویژگی هایی است که در دیگر مجازات ها وجود ندارد:

1. کفاره نوعی عبادت است. بنابراین، در صورتی که بدون قصد قربت انجام شود، صحیح نیست.

2. مجازاتی است که توسط خود فرد انجام می پذیرد و در واقع، مجرم و مجری حکم یک نفر بیش تر نیست.

3. در صورتی که منحرف به مفاد مجازات عمل کند، ثواب و پاداش اخروی نصیب او خواهد شد.

4. کفاره موجب می گردد مجازات اخروی کم شود یا حتی از بین برود. (42)

5. بیش تر کفاره ها مالی است و در صورتی که خطاکار و مجرم کفاره های مالی را بپردازد، بخشی از نیازهای اولیه نیازمندان تامین می گردد.

این ویژگی ها کفاره را به عنوان مجازاتی استثنایی معرفی می کند که بدون تصور قلمرو غیر مادی جهان بی معناست. در این مجازات، بدون این که قاضی یا فرد دیگری منحرف را تحت فشار قرار دهد، منحرف تحت تاثیر باورهای خویش (ایمان) و آگاهی از سعادت واقعی، برای جبران معاصی خود، به مقتضای کفاره عمل می کند.

10- دیگر مجازات های دنیوی: علاوه بر مجازات های مطرح شده، مجازات های دنیوی دیگری نیز وجود دارد که نتیجه مستقیم انجام معاصی (مخالفت با هنجارهای ضروری) است. نزول برخی مصیبت ها و بلاها، (43) تغییر نعمت ها (44) و عذاب های دنیوی (45) از جمله مهم ترین این مجازات ها می باشد که در متون اسلامی ذکر گردیده است. اشاعه بدی ها، (نور: 19) دروغ گویی، ستم کاری، (46) ترک امر به معروف و نهی از منکر و برقراری روابط نامشروع از جمله انحراف هایی است که موجبات این گونه مجازات های دنیوی را فراهم می آورد. این مجازات ها ابزار مناسبی در اختیار عاملان نظارت اجتماعی قرار می دهد تا بتوانند با بهره گیری از آن ها، موجبات عمل به هنجارهای دینی را فراهم سازند.

باید توجه داشت که این دسته از مجازات ها در صورت باور به قلمرو غیر مادی جهان معنادار بوده و از قابلیت تاثیر بالایی برخوردار است.

11- مجازات های اخروی: مسلمانان با اعتقاد به جهان غیر محسوس و باور به وجود مجازات های اخروی، نمی توانند در اعمال و رفتار خود نسبت بدان بی تفاوت باشند. آنان سعی می کنند اعمال خود را با هنجارهای دینی منطبق سازند تا گرفتار عذاب اخروی نگردند.

به دلیل آن که مسلمانان مجازات های اخروی را نتیجه واقعی اعمال خود و به امر خداوند جاری می دانند، سعی می کنند با تمام وجود، هنجارهای دینی را به کار بندند و از تبعیت تصنعی و اعمال ریاکارانه پرهیز نمایند، در حالی که در جوامع غیردینی، هیچ ضرورتی وجود ندارد که افراد جامعه دور از چشم مسؤولان نظارت، هنجارهای جامعه را رعایت کنند.

مجازات های اخروی دارای ویژگی هایی است که تاثیر آن ها را مضاعف می کند. این ویژگی ها عبارت است از:

1. شدت: مجازات اخروی شدید است، به طوری که در آیات قرآن، از آن به عنوان عذاب دردناک، (بقره: 10) بزرگ، (غاشیه: 14) عظیم، (بقره:7) شدید، (بقره: 165) و سوزان (آل عمران: 181) یاد شده است.

2. دوام: ویژگی دیگر مجازات های اخروی دوام و استمرار آن هاست. (بقره:39 / مائده:37) کافران (آل عمران:116)، منافقان (مجادله:17)، کسانی که غرق در گناه اند (بقره: 81)، قاتلان و جانیان (نساء:93) از جمله کسانی اند که به آن ها وعده آتش همیشگی در آخرت داده شده است.

3. عدم امکان فرار: هیچ گناه کاری نمی تواند از مجازات اخروی فرار کند و آن را از خود دور سازد. (47) مسؤولان و مجریان نظارت اجتماعی در جامعه اسلامی، با یادآوری و بیان این گونه مجازات ها، از نقض هنجارهای دینی جلوگیری می نمایند.

مجازات های اخروی در قلمروهای جهان غیرمحسوس انجام می پذیرد و بدون در نظر گرفتن این قلمرو، وجود این مجازات ها و تاثیرپذیری آن ها بی معناست و در فرایند نظارت اجتماعی هیچ گونه جایگاهی نخواهد داشت.

مجازات های اخروی به دو بخش کلی تقسیم می گردد:

الف - مجازات های جسمانی: برخی از مهم ترین مجازات های جسمانی عبارت است از:

1. غذاها و نوشیدنی های مرگ بار: قرآن و روایات با یادآوری غذاها و نوشیدنی های دوزخیان، به مجرمان و بدکاران هشدار می دهد و آن ها را از نتایج سوء اعمال و رفتارشان آگاه می سازد. از جمله غذاها و نوشیدنی های مرگ بار، که در قرآن مطرح گردیده، غذا و آبی همچون فلز گداخته شده است. (دخان:43 -46 / کهف:29) علاوه بر آن، در قرآن، از خوراکی هایی همچون «زقوم » (گیاه بسیار تند و تلخ) (دخان:43)، «ضریع » (گیاه بدبو) (غاشیه: 4 -7)، «صدید» (ابراهیم: 15 -17)، «غسلین » (حاقه: 35 -37) و «غساق » (نبا: 21 - 25) (هر سه به معنای خونابه می باشد) به عنوان غذای مجرمان و گناه کاران نام برده شده است.

2. لباس های مرگ بار: از دیگر مجازات های اخروی لباس هایی است که غیر قابل تحمل می باشد. بنابر آنچه در قرآن مطرح شده، این لباس ها از آتش (حج:19 - 22) و «قطران » (ماده سیاه، بدبو و قابل اشتعال) (ابراهیم:49 - 50) است.

3. بادهای کشنده: این بادها گرم و سوزنده می باشد و هرگز سرد و خنک نمی گردد. (واقعه: 41 - 44)

4. ورود در آتش: مجازات جسمانی دیگری که در آخرت وجود دارد ورود در آتش است (نساء:56)، آتشی که پوست بدن مجرمان را می کند (معارج:16) و شعله های آن همچون شمشیر بر صورت های آن ها نواخته می شود. (مؤمنون: 104)

5.داغ کردن بدن ها با طلاونقره:این مجازات در مورد گروهی از گناه کاران وجود دارد و در روز قیامت نسبت به آن ها اجرا می گردد. (توبه: 34 - 35)

6. مکان تنگ و محدود به همراه غل و زنجیر در دوزخ: از مجازات های جسمانی است که در آخرت وجود دارد (فرقان:13 - 14)، به صورتی که کافران در آن حال همه فریاد واویلا از اعماق وجود خود سر می دهند. (فرقان:13 - 14)

ب - مجازات های روحانی: منظور از مجازات های روحانی آن دسته از مجازات های اخروی است که مستقیما روح و جان انسان را عذاب می دهد. عذاب های خوار کننده (حج:57)، رسوا کننده (آل عمران: 162)، غم و اندوه دوزخیان و تحقیر و سرزنش فراوان (حج: 22 / مؤمنون:107 - 108)، ملامت آن ها از ناحیه ماموران مجازات (مؤمن:49 - 50) و وحشت و ترس (فرقان: 12) از مهم ترین عذاب های غیر جسمانی می باشد که در آخرت وجود دارد.

ب. پاداش در جامعه اسلامی: پاداش ها بخشی از ضمانت های اجرایی نظارت اجتماعی است. پاداش هایی که در جامعه اسلامی مطرح می باشد به دو بخش کلی تقسیم می گردد:

1- پاداش های دنیوی: مجموعه وسیعی از پاداش های مالی و اجتماعی را در برمی گیرد که در جامعه اسلامی، متناسب با عملکرد افراد در جهت ترغیب و تشویق بیش تر آن ها با هنجارها به ایشان داده می شود. برخی از پاداش های دنیوی توسط افراد جامعه - مردم یا مسؤولان - اعطا می گردد و برخی از جانب خدا اعطا می شود.

بخش اول مربوط به پاداش های متنوع و گسترده ای است که در جامعه وجود دارد و اسلام با به کاربردن این گونه پاداش ها موافق است، به شرطی که هم پاداش ها مشروع باشد و هم موجبات تشویق و ترغیب نسبت به رعایت هنجارهای دینی را فراهم آورد، نه این که مخالفت و سرپیچی از هنجارهای دینی را سبب شود. (ذکر تک تک این پاداش ها، به ویژه با توجه به تنوع فرهنگ ها، از حوصله این بحث خارج است.)

بخش دوم مربوط به پاداش هایی است که خداوند نسبت به رعایت برخی از هنجارهای دینی مطرح کرده; مثلا، در مورد صله رحم (48) پاداش هایی مطرح شده که مهم ترین آن ها عبارت است از:

- طولانی شدن عمر; (49)

- زیاد شدن روزی; (50)

- آبادی شهرها; (51)

در روایات، موارد متعدد دیگری از این گونه پاداش ها برای تشویق و ترغیب به رعایت هنجارهای دینی ذکر گردیده است.

مسلمانان با باور به قلمرو غیر محسوس جهان و اطمینان به توانایی خداوند بر تحقق این پاداش ها، برای دست یابی به این پاداش ها، سعی در رعایت هنجارهای دینی دارند. این گونه پاداش ها ضمانت اجرایی مناسبی است که در قالب باور به قلمرو غیر محسوس جهان معنادار می باشد.

2- پاداش های معنوی و اخروی: برخی از پاداش ها در قلمرو جهان محسوس نمی گنجد. این گونه پاداش ها تحت عنوان «پاداش های معنوی و اخروی »، خود شامل دو قسمت ذیل است:

الف. قرب به خدا و رضایت الهی: مسلمانان سعادت واقعی و کمال نهایی را در قرب به خدا می دانند. این بهترین پاداشی است که می تواند موجبات رعایت دقیق هنجارهای دینی را فراهم آورد. (52) در اهمیت و تاثیر این پاداش، همین بس که برخی از مسلمانان بدون توجه به ضمانت های اجرایی دیگر، تنها برای قرب به خداوند، مشکلات و سختی های رعایت هنجارهای دینی را بر خود هموار می کنند. این پاداش تنها با توجه به قلمرو غیر مادی و غیر محسوس جهان معنادار است.

ب. پاداش های اخروی: برخی از پاداش هایی که در جامعه اسلامی مطرح است و انگیزه مضاعفی را در رعایت هنجارهای دینی ایجاد می کند، پاداش های اخروی است. بهشت، (53) خانه ها و قصرها (54) ، غذاها، (55) لباس ها (56) و دیگر نعمت های بی کران آن (57) به عنوان نعمت های جسمانی اخروی مطرح می باشد.

احترام مخصوص بهشتیان، (58) محیط پر از صلح و صفا، (59) دوستان و رفیقان باوفا، (60) نشاط فوق العاده (61) و دیگر نعمت ها به عنوان پاداش ها و نعمت های روحانی (غیر جسمانی) اخروی مطرح است. پاداش های اخروی در قالب قلمرو غیر مادی جهان معنادار می باشد و مسلمانان تحت تاثیر آن کنش های خود را شکل می دهند.

مقایسه ضمانت های اجرایی در جامعه اسلامی با جامعه غیر اسلامی

اول. بر خلاف ضمانت های مطرح در جوامع غیر اسلامی، برخی از ضمانت های اجرایی اسلام با توجه به قلمرو غیر مادی و غیر محسوس جهان، قابل تاثیر و معنادار خواهد بود. از این رو انتظار کارایی تمام این ضمانت ها در جوامعی که معتقد به قلمرو غیر مادی جهان نیستند بی جاست.

دوم. ضمانت های اجرایی اسلام بر خلاف ضمانت های مطرح شده توسط جامعه شناسان غیر اسلامی، در دو قسمت دنیوی و اخروی مطرح است، به طوری که در مورد رعایت هر هنجار دینی یا مخالفت با آن، به ترتیب، پاداش دنیوی و اخروی و مجازات دنیوی و اخروی مطرح است. وجود پاداش ها و مجازات های دوگانه ضمانت اجرایی مضاعفی است که عاملان و مجریان نظارت را در تحقق اهدافشان یاری می رساند.

سوم. در جوامعی که تنها مجازات ها و پاداش های دنیوی مطرح است، از یک سو، احتمال فرار از مجازات برای منحرفان ممکن است. از این رو، بسیاری از منحرفان و مجرمان به امید فرار از مجازات، به اعمال زشت و ناپسند خود ادامه می دهند. از سوی دیگر، احتمال عدم دست یابی به پاداش مورد نظر برای رعایت کنندگان هنجارها آزار دهنده است و موجبات سستی در رعایت هنجارها را فراهم می آورد. اما در جامعه اسلامی، به خصوص با توجه به مجازات ها و پاداش های اخروی و با اعتقاد به حتمیت تحقق آن ها، امکان جریان این گونه احتمال ها به حداقل ممکن رسیده است. بدین روی، یک مسلمان حتی با احتمال فرار از مجازات های دنیوی، به دلیل وجود ضمانت های اخروی، کم تر هنجارهای دینی را نقض می کند.

با توجه به ضمانت های اجرایی اسلام و ویژگی های آن، جای هیچ گونه تعجبی وجود ندارد که مسلمانان واقعی در کنش های خود هنجارهای دینی را به دقت رعایت کنند و حتی از انجام هنجارهایی که نیازمند بذل مال و جان است غفلت نورزند. متاسفانه برخی از صاحب نظران غربی رعایت برخی از هنجارهای دینی توسط مسلمانان را دیوانگی می دانند، در حالی که اگر آن ها تصویر درستی از دیدگاه مسلمانان در مورد کمال و سعادت انسان، قلمروهای جهان و ضمانت های اجرای از دیدگاه اسلام داشتند، به جای این گونه ادعاها، بر استحکام و قدرت نظارت اجتماعی اسلام تاکید می کردند.

ناظران اجتماعی در جامعه اسلامی

همچون دیگر جوامع، در جامعه اسلامی نیز عده ای به طور رسمی یا غیر رسمی مانع تکرار و شیوع انحراف ها در سطح اجتماع می باشند. مسلمانان از یک سو، خدا را مالک و صاحب اختیار حقیقی انسان می دانند (62) و از سوی دیگر، حق حاکمیت و آزادی همه انسان ها را محترم می شمارند. (63) بنابراین، تنها برخی از افراد را که از سوی خداوند مشخص شده اند، شایسته دخالت و نظارت کلی در اجتماع می دانند. در آیات و روایات، از این دسته، به عنوان «ولی » نام برده شده است.

پیامبران و امامان علیهم السلام و در زمان غیبت، فقیه عادل، مدبر و آگاه به حوادث به عنوان «ولی » جامعه مطرح شده اند. برای این مرتبه از ولایت، الفاظی نظیر «رهبر»، «حاکم » و «امام » به کار برده می شود.

مرتبه دیگری از ولایت برای پدر و مادر وجود دارد. به گونه ای که اطاعت آن ها در صورتی که با امر مهم تری تزاحم پیدا نکند، لازم است.

مرتبه ای از ولایت نیز برای هر مرد و زن مؤمنی وجود دارد. بر اساس این نوع ولایت، افراد با ایمان حق دارند که دیگران را به کارهای نیک امر کنند و از کارهای نابهنجار و زشت بازدارند.

از آنچه گذشت، نتیجه گرفته می شود که سه دسته مذکور در جامعه اسلامی، حق نظارت دارند:

- ولی فقیه (حاکم);

- پدر و مادر;

- افراد با ایمان.

دایره ولایت و حق نظارت از مرحله بالا به مرحله پایین کم تر می شود. ولی فقیه در بسیاری از امور حق دخالت و نظارت دارد، در حالی که افراد با ایمان تنها در قالب امر به معروف و نهی از منکر حق نظارت و بازداری اعمال و رفتار دیگران را دارند.

در نظام اسلامی بخش های گوناگونی زیر نظر ولی فقیه (حاکم) قرار دارد. این بخش ها عبارت است از:

الف. قوه مقننه;

ب. قوه مجریه;

د. قوه قضاییه.

از میان این سه بخش از حکومت، قوه قضاییه که متشکل از سازمان های قضایی و نیروهای انتظامی است، ارتباط مستقیم و تنگاتنگی با فرایند نظارت اجتماعی دارد.

با توجه به مباحث مطرح شده، روشن می شود که چهار دسته ذیل بیش ترین سهم را در نظارت و بازداری جامعه اسلامی از انحراف و کج روی دارند. از این رو، در این مبحث تنها این چهار دسته مطرح می شوند:

1- رهبر جامعه (حاکم اسلامی)

مسلما در هر کشوری متناسب با عقاید و فرهنگ آن جامعه و دیدگاه های حاکم، رهبری برگزیده می شود که توانایی برآورده ساختن اهداف و تحقق بخشیدن ارزش های آن جامعه را دارا باشد. از این رو، رهبری مسلمانان بر دوش کسی گذاشته شده است که اسلام را به خوبی می شناسد و توانایی تحقق اهداف (ارزش ها، هنجارها و...) را داشته باشد. در زمان حیات پیامبر و امامان معصوم علیهم السلام، رهبری جامعه بر عهده ایشان بود. اما در زمان غیبت امام دوازدهم علیه السلام، رهبری جامعه اسلامی در اختیار ولی فقیه می باشد. بر این اساس، ولی فقیه به عنوان رهبر جامعه اسلامی، در راس حکومت قرار می گیرد و مسؤول اصلی حکومت شناخته می شود.

حاکم اسلامی به عنوان رهبر جامعه، در فرایند نظارت بیش ترین مسؤولیت را دارد، به طوری که سستی و بی توجهی رهبر نسبت به آن عواقب جبران ناپذیری به دنبال خواهد داشت. حاکم اسلامی از طرفی، با تعیین سیاست های کلی کشور، خطوط و راه کارهای کلی بخش های گوناگون را (از جمله بخش هایی را که ارتباطی مستقیم با نظارت اجتماعی دارند) تعیین می کند و با نظارت بر کار مسؤولان رده بالای حکومت و از جمله مسؤولان قوه قضاییه، از انحراف ها جلوگیری می کند و موجبات اصلاح را فراهم می آورد و از طرف دیگر، با پی گیری مسائل و وقایع جامعه در موقع لزوم، با اعمال نظارت و دخالت خود، از شیوع منکرات و نابهنجاری ها ممانعت به عمل می آورد. رهبر و حاکم اسلامی (ولی فقیه) بر خلاف رهبران دیگر جوامع، از ویژگی هایی برخوردار است که تاثیر مستقیمی بر عملکرد و میزان کارایی او، به خصوص در جهت اعمال نظارت و بازداری دارد. این ویژگی ها عبارت است از:

اول. حاکم اسلامی دارای اوصاف ویژه ای است و در صورتی که پس از مدتی، فاقد یک یا چند مورد از این اوصاف شود، از رهبری جامعه کنار گذاشته خواهد شد. عدالت (بقره: 124)، اطلاع کامل از احکام و مسائل اسلام، (64) تدبیر و قدرت رهبری (65) ونداشتن خصلت های ناپسند (66) از مهم ترین این اوصاف است.

دوم. حاکم اسلامی نایب پیامبر و امامان معصوم علیهم السلام تلقی می شود.

سوم. هدف حاکم اسلامی چیزی جز تحقق احکام، قوانین (هنجارهای) الهی نیست.

وجود این ویژگی ها در رهبری جامعه اسلامی تاثیر و میزان کارایی آن را چند برابر می کند. مسلمانان رهبر و حاکم خود را تنها یک نیروی سیاسی و اجرایی نمی دانند، بلکه او را یک انسان متدین و دارای اقتدار معنوی تلقی می کنند که الگوی مناسبی از یک انسان الهی را به نمایش گذاشته است. از این رو، چون فرمان های رهبر را ارزشمند تلقی می کنند و پیروی از ایشان را نوید بخش سعادت دنیا و آخرت می دانند، به راحتی نظارت او را می پذیرند و سعی می نمایند از رفتار و اعمالی که موجبات ناراحتی و واکنش منفی وی را فراهم می آورد، دوری کنند. رهبر جامعه اسلامی با امکان بهره گیری از تمام ضمانت های اجرایی اسلام، بستر مناسبی برای اجرای هنجارهای اسلامی فراهم می آورد.

2- سازمان های قضایی و انتظامی

حکومت اسلامی زیر نظر حاکم اسلامی (ولی فقیه) اداره می شود. یکی از بخش های مهم حکومت، که مسؤولیت افزون تری در نظارت اجتماعی دارد، سازمان های قضایی و انتظامی است. این سازمان ها مسؤولیت برخورد و مقابله با آن دسته از انحراف هایی را در سطح جامعه دارند که مربوط به تخلف از هنجارهای ضروری است. سازمان های قضایی و انتظامی هیچ گونه مسؤولیتی در برخورد با انحراف هایی که مربوط به تخلف از هنجارهای غیر ضروری است، ندارند. در نظام اسلامی، قاضی متناسب با احکام و تعالیم اسلام، در مقام مقابله با انحراف ها (جرم و جنایت) قضاوت خواهد کرد. از آن جا که قضاوت مهم ترین شعبه ولایت و تصرف در دیگران است، در جامعه اسلامی تنها افرادی حق تصدی منصب قضاوت را دارند که دارای خصوصیات ویژه ای باشند.

ایمان، عدالت و آگاهی به مسائل شرعی (67) از مهم ترین آن هاست. سازمان های قضایی و انتظامی جامعه اسلامی نسبت به سازمان های قضایی و انتظامی دیگر جوامع، علاوه بر ویژگی های عمومی از دو ویژگی جداگانه ذیل برخوردارند، از این رو، کارایی بالاتری دارند:

یک. شرایط ویژه قاضی به عنوان عنصر و عامل اصلی نظارت در سازمان های قضایی و انتظامی (از جمله، شرط عدالت و شرط آگاهی کامل به احکام و قوانین اسلامی)، موجب گردیده است که مسلمانان، هم حکم صادر شده و برخورد نیروهای انتظامی را در راستای تحقق قوانین و هنجارهای الهی و تامین سعادت حقیقی انسان بدانند و هم احتمال غرض ورزی در صدور و اجرای احکام دادگاه ها را بسیار کم بدانند.

دو. افراد جامعه در برابر سازمان های قضایی و انتظامی جامعه اسلامی یکسان اند. در جامعه اسلامی، با منحرفان از هر طبقه، گروه و سازمانی که باشند، بدون هیچ گونه تبعیضی مقابله می شود و حدود الهی نسبت به آن ها به طور یکسان اجرا می گردد. (68)

3- پدر و مادر

پدر و مادر در جامعه اسلامی ناظر بر فرزندان خویش اند. آنان علاوه بر مسؤولیت نظارت، مسؤول حفاظت، مراقبت، تامین معاش و مسکن فرزندان خود نیز می باشند. (69) تا زمانی که فرزندان به حد بلوغ برسند، این وظیفه بر عهده پدر و مادر است. (70) پدر و مادر با داشتن شناخت کافی نسبت به فرزندان و قابلیت های آن ها به دلیل آن که رابطه ای نزدیک وروزمره با فرزندان خود دارند، به راحتی می توانند ایشان را نسبت به انجام کارهای شایسته تشویق کنند و از کج روی و اعمال ناشایست بازدارند.

توصیه های اخلاقی اسلام در مورد احترام به پدر و مادر و گرامی داشت مقام ایشان (71) بستر مناسبی برای اجرای دستورهای آن ها از طرف فرزندان را فراهم آورده است.

پدر و مادر در قالب نظارت غیر رسمی و با امکان به کارگیری بیش تر ضمانت های اجرایی، فرزندان خویش را به رعایت هنجارهای اسلامی فرا می خوانند.

4- افراد با ایمان (آمران به معروف و ناهیان از منکر)

افراد با ایمان نیز در جامعه اسلامی به عنوان ناظران اجتماعی مطرح اند. در جامعه اسلامی، با نفی هرگونه حق نظارت برای کافران نسبت به مسلمانان، به افراد با ایمان اجازه داده شده است در قالب «امر به معروف » و «نهی از منکر» در فرایند نظارت اجتماعی مشارکت کنند. ایشان به عنوان «آمر به معروف » و «ناهی از منکر» شناخته می شوند.

در آیات و روایات، ضمن بیان اهمیت فراوان امر به معروف و نهی از منکر (72) و توصیف جامعه اسلامی به عنوان بهترین جامعه به دلیل اجرای امر به معروف و نهی از منکر (73) در آن، برای امر به معروف و نهی از منکر شروطی مطرح شده است. به دلیل آن که این شروط ارتباط مستقیمی با این دسته از ناظران اجتماعی دارد، به اختصار مطرح می گردد:

شروط امر به معروف و نهی از منکر

1. آگاهی: کسانی در جامعه اسلامی اجازه امر به معروف و نهی از منکر را دارند که از آگاهی کافی نسبت به احکام و قوانین اسلامی برخوردار باشند. کسی که می خواهد اقدام به امر به معروف و نهی از منکر کند باید بداند که آنچه ترک شده چه نوع هنجاری است و آیا وجود آن ضروری بوده است. بدین روی، افراد با ایمان در صورتی که اطلاع کافی از هنجارهای دینی نداشته باشند، وظیفه ای نسبت به امر به معروف و نهی از منکر نخواهند داشت. (74)

2. احتمال تاثیر: در صورتی که آمر به معروف و ناهی از منکر (فرد با ایمان) هیچ احتمال تاثیری برای بازدارندگی خود نسبت به افراد منحرف ندهد، این وظیفه از دوش او برداشته می شود. از این رو، فقط افرادی باید در این فرایند مشارکت داشته باشند که علاوه بر دارا بودن شروط دیگر، احتمال معقولی نسبت به تاثیر نظارت و بازدارندگی خویش می دهند. (75)

3. فقدان زیان: در صورتی که افراد با ایمان (آمران به معروف و ناهیان از منکر) بدانند که اقدام به بازدارندگی در جامعه خویش، ضرر قابل توجهی به آن ها وارد خواهد ساخت، مشارکت در این فرایند نه تنها بر آنان لازم، بلکه در مواردی، حتی جایز نخواهد بود. (76)

4. قصد تکرار: اگر آمران به معروف و ناهیان از منکر بدانند که منحرف قصد انجام و یا تکرار عمل نابهنجار را دارد، (77) ضروری است دست به اقدامات، بازدارنده بزنند.

علاوه بر شروط مذکور، آیات و روایات ضمن بر شمردن اوصافی درباره امر به معروف و نهی از منکر کنندگان، آن ها را تشویق کرده اند که این صفات را در خود ایجاد و تقویت نمایند. وجود این صفات میزان تاثیر این دسته از ناظران را افزایش می دهد. از جمله این صفات، اهل عمل بودن، (78) داشتن بیانی نرم و ملایم (79) و صبر در برابر مشکلات (80) است.

آمران به معروف و ناهیان از منکر (افراد با ایمان) با استفاده از طیف وسیعی از ضمانت ها به نظارت در جامعه اسلامی می پردازند. اینان علی رغم آنچه از ظاهر دو عنوان «امر به معروف » و «نهی از منکر» استفاده می شود، (81) به صورت های گوناگون قلبی، (82) زبانی و عملی و در بیش تر موارد، به صورت غیر رسمی به مقابله با منحرفان و اصلاح جامعه خویش اقدام می نمایند. این افراد در آن دسته از فرایندهای نظارتی شرکت می جویند که از سه جهت از گستره وسیعی برخوردار است و بستر مناسبی برای نظارت همگانی در جامعه اسلامی فراهم می آورد:

الف. شعاع عملیاتی امر به معروف و نهی از منکرکنندگان نسبت به دیگر ناظران اجتماعی در جامعه اسلامی بیش تر است. این گستره هم در جهت افقی مطرح است و هم در جهت عمودی. از این رو، افراد باایمان به عنوان ناظران اجتماعی در قالب امر به معروف و نهی از منکر بر اعمال و رفتار افراد هم سطح خود نظارت دارند و از نظارت بر اعمال و رفتار افرادی که در موقعیت های بالاتر یا پایین تر اجتماعی قرار دارند نیز غافل نمی مانند. آنان بدون در نظر گرفتن پست و مقام افراد در این فرایند مشارکت می کنند و موجبات تداوم هنجارهای دینی را در سطح جامعه فراهم می آورند.

ب. عاملان امر به معروف و نهی از منکر (افراد باایمان) می توانند از طیف وسیعی از روش های بازدارنده در جهت جلوگیری از نقض هنجارهای دینی استفاده نمایند. این ویژگی امکان می دهد که امر به معروف و نهی از منکر کنندگان در برخورد با افراد منحرف روش های متفاوت و متناسبی را در جهت بازداری آن ها انتخاب نمایند.

ج. این دسته از ناظران اجتماعی به اندازه حجم جامعه اسلامی گسترش دارند. هر فرد مسلمانان خود به عنوان یک ناظر اجتماعی مطرح است. بنابراین، افراد منحرف برای انجام یا تکرار اعمال و رفتار نابهنجار خود، از امنیت کافی برخوردار نیستند و همیشه خطر آزاردهنده برخورد آمران به معروف و ناهیان از منکر (افراد با ایمان) برای آن ها وجود دارد. طبیعی است که با وجود چنین طیف گسترده ای از ناظران و روش های متفاوت جلوگیری، افراد در جامعه اسلامی، کم تر اقدام به کارها و رفتارهای نابهنجار کنند.

ویژگی های ناظران اجتماعی در جامعه اسلامی

1- احساس وظیفه شرعی

در جوامع، عناصری همچون قانون و سنت انگیزه لازم را برای مشارکت در فرایند نظارت اجتماعی فراهم می آورد. ولی در جوامع اسلامی، علاوه بر عناصر ذکر شده، عنصر مهمی وجود دارد که انگیزه مضاعفی را برای مشارکت در این فرایند و حفظ سلامت آن ایجاد می کند و آن احساس وظیفه شرعی است. ناظران اجتماعی در جامعه اسلامی، مشارکت در فرایند نظارت اجتماعی را وظیفه شرعی خویش می دانند. از این رو، سعی می کنند نسبت به مقابله با نابهنجاری ها و اصلاح جامعه خویش بی تفاوت نباشند، تحت تاثیر وظیفه شرعی، از زیاده روی ها و بی عدالتی ها در ارتباط با برخورد و مقابله با منحرفان نیز دوری می جویند. جالب آن که انگیزه شرعی تنها منحصر به ناظران نیست، بلکه مخاطبان نظارت اجتماعی (منحرفان) نیز وظیفه دارند فرامین ناظران را اطاعت کنند و از مقابله با آن ها بپرهیزند. این مسؤولیت متقابل عامل مهمی در جهت ازدیاد کارایی ناظران اجتماعی در جامعه اسلامی است.

2- تامین سعادت واقعی

مهم ترین هدف ناظران اجتماعی در جامعه اسلامی تامین سعادت حقیقی جامعه است. ناظران اجتماعی در جامعه اسلامی به انگیزه تحقق ارزش ها و هنجارهایی که ما را به سعادت حقیقی می رساند، در فرایند نظارت، مشارکت می کنند. وجود این تلقی در مورد ناظران اجتماعی در جامعه اسلامی انگیزه مضاعفی برای تاثیرپذیری نسبت به فرامین آن ها ایجاد می کند.

3- امکان بهره گیری از ضمانت های درونی، بیرونی، دنیوی و اخروی

به دلیل دیدگاهی که نسبت به قلمروهای جهان در بین مسلمانان وجود دارد، برای ناظران اجتماعی در جامعه اسلامی، امکان استفاده از طیف وسیعی از ضمانت های اجرایی فراهم است. بدین روی، آنان با بهره جستن از ضمانت های دنیوی، اخروی و حتی درونی موجبات اصلاح بسیاری از منحرفان را در سطح جامعه فراهم می آورند.

خاتمه

نظام نظارتی جوامع متناسب با دیدگاه کلی آن ها نسبت به قلمروی جهان اجتماعی و اصول کلی نظارت شکل می گیرد. مباحث نظارت اجتماعی مطرح شده توسط جامعه شناسان غالبا متاثر از دیدگاه اثبات گرایانه (پوزیتویستی) است. متناسب با آن، سه قلمرو برای جهان اجتماعی در نظر گرفته اند که عبارت است از:

1. جهان رو در رو;

2. جهان معاصران;

3. جهان اسلاف.

از سوی دیگر، آنان فرایند نظارت اجتماعی را فرایندی منفعل (از جامعه) به حساب می آورند. آن ها تمام مباحث نظارت اجتماعی را از این زاویه مطرح ساخته اند. در مقابل، اسلام دیدگاه و اصول دیگری را در ارتباط با نظارت اجتماعی مطرح می کند.

اسلام با طرح دیدگاه الهی، قلمروهای جهان اجتماعی را گسترش می دهد و دو اصل برای نظارت مطرح می سازد. قلمروهای اجتماعی جهان در نظر اسلام و جامعه مسلمانان، منحصر به قلمروهای مادی و محسوس نمی شود، بلکه اینان عناصری از جهان غیب و غیرمحسوس را، که همیشه در کنار خود احساس می کنند و در کنش آن ها نقش بسزایی دارد، به عنوان قلمروهای اجتماعی جهان در نظر می گیرند. این ها خدا را به عنوان موجودی آگاه و توانا، که همیشه ناظر بر اعمال و رفتار انسان است، در قالب قلمرو غیر مادی جهان در نظر می گیرند.

از سوی دیگر، مسلمانان نظارت اجتماعی را فرایندی فعال، ارزشمند و در جهت سعادت حقیقی انسان می بینند. وجود این دیدگاه چهره نظارت اجتماعی را در جامعه اسلامی تغییر می دهد. آنان نظارت اجتماعی را در جهت تامین اهداف دنیوی و بلکه بیش تر در جهت تامین اهداف اخروی خود می دانند و در بسیاری از موارد، به راحتی از انحراف در جهت رسیدن به اهداف والاتر دست می کشند.

از جمله عناوین مهم مطرح شده در این مقاله، «هنجار» است. هنجار از عناصر مهمی است که نظارت ا جتماعی را معنادار می کند. شناخت هنجارها شناخت انحراف را به دنبال خواهد داشت. در نظام اسلامی، هنجارها در قالب عناوین چهارگانه حرام، واجب، مستحب و مکروه (چه در قالب حقوقی و چه در قالب اخلاقی) مطرح می باشند. هنجارهای اسلامی اگرچه تنظیم کننده شؤون اجتماعی جامعه هستند، ولی در واقع، در جهت تامین سعادت واقعی انسان ها می باشند.

از دیگر مباحث مهم، ضمانت های اجرایی نظارت اجتماعی است. مسلما نظارت اجتماعی بدون ضمانت های اجرایی ممکن نخواهد بود. از این رو، در هر جامعه، ضمانت های اجرایی برای نظارت اجتماعی وجود دارد. ضمانت های اجرایی در دو شکل مطرح می شود که یکی از قالب ها متناسب با دیدگاه اثبات گرایانه است و یکی دیگر متناسب با جوامع دینی. جامعه شناسان متاثر از دیدگاه مزبور یک سلسله از مجازات ها و پاداش ها را (زندان، مجازات های بدنی، مالی و اجتماعی و پاداش های مالی و اجتماعی) مطرح ساختند.

شکل دوم ضمانت های اجرایی متناسب با جوامع اسلامی است و بر عدم انحصار ضمانت ها در جهان محسوس تاکید دارد. نظام نظارتی اسلام با پذیرش مجازات ها و پاداش های دنیوی عناصری همچون، ایمان مذهبی، پاداش های معنوی و پاداش ها و مجازات های اخروی را به عنوان ضمانت های اجرایی مطرح می سازد. مسلمانان همچنین تحت تاثیر دیدگاه و اصول کلی نظارتی اسلام، معتقدند تنها افرادی حق دخالت و نظارت در جامعه اسلامی دارند که از طرف خداوند اجازه داشته باشند. این افراد به عنوان «ولی » شناخته می شوند. حاکم اسلامی (ولی فقیه)، سازمان های قضایی و انتظامی، پدر و مادر، و افراد باایمان به عنوان «ولی » و مجری نظارت در جامعه اسلامی شناخته می شوند. این چهار دسته بیش ترین سهم را در نظارت جامعه اسلامی دارند.

افراد باایمان در قالب امر به معروف و نهی از منکر، که حکایت از نظارت همگانی دارد، در فرایند نظارت مشارکت می جویند. اینان با وجود شرایطی چند (آگاهی، احتمال تاثیر، قصد تکرار و فقدان زیان) و با بهره جستن از روش های گوناگون و متنوع بازدارنده، در گستره افقی و عمودی به نظارت و اصلاح جامعه خویش می پردازند. در جامعه اسلامی، هر فرد مسلمان، حتی نسبت به رهبر جامعه خود، به عنوان ناظر محسوب خواهد شد. ازدیاد این دسته از ناظران در جامعه اسلامی موجب رعایت هنجارهای دینی در سطح جامعه می شود.

پی نوشت ها:

1- به عنوان نمونه: «یا ایها الذین آمنوا اتقوالله »; ای کسانی که ایمان آوردید، تقوای الهی پیشه کنید. (احزاب:7)

2- به عنوان نمونه: «فاجتنبوا الرجس من الاوثان و اجتنبوا قول الزور»; از بت پرستی و دروغ گویی دوری کنید. (حج: 30)

3- «و لتکن منکم امة یدعون الی الخیر و یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر»; باید از شما مسلمانان جمعیتی باشند که مردم را به نیکی و صلاح دعوت کنند و مردم را به نیکوکاری امر نمایند و از بدکاری باز دارند. (آل عمران: 104)

حضرت علی علیه السلام: «لاتشرکوا الامر بالمعروف و النهی عن المنکر»; امر به معروف ونهی ازمنکر راترک نکنید. (نهج البلاغه، فیض الاسلام، ص 978)

4- «و ما اعمال البر کلها و الجهاد فی سبیل الله عند الامر بالمعروف و النهی عن المنکر الا کنقتة فی بحر لحجی » (همان، ص 1263، حکمت 374)

5- «و من یقتل مؤمنا متعمدا فجزاءه جهنم خالدا فیها و غضب الله علیه و اعد له عذابا عظیما»; هر کس مؤمنی را به عمد بکشد مجازاتش جهنم است، در حالی که در آن جاویدان می باشد و خشم خدا بر اوست و او را از رحمت خود دور ساخته و عذاب بزرگی را برایش آماده نموده است. (نساء:93)

6- «و من یطع الله و رسوله یدخله جنات تجری من تحتها الانهار خالدین فیها و ذلک الفوز العظیم »; هر کس خدا و رسولش را اطاعت کند او را در باغ هایی از بهشت وارد می سازد که همواره از زیر درختانش نهرها جاری است، جاودانه در آن می مانند واین پیروزی بزرگی است. (نساء:13)

7- «یا ایها الذین آمنوا انما الخمر و المیسر و الانصاب و الازلام رجس من عمل الشیطان فاجتنبوه لعلکم تفلحون انما یرید الشیطان ان یوقع بینکم العداوة و البغضاء فی الخمر و المیسر»; ای کسانی که ایمان آورده اید، جز این نیست که شراب و قمار و بت ها یا سنگ هایی که برای قربانی نصب شده و چوبه های قرعه همگی پلید و از عملیات شیطان است. پس از آن ها دوری کنید. باشد که رستگار شوید. جز این نیست که شیطان می خواهد به وسیله شراب و قمار بین شما دشمنی و خشم بیندازد. (مائده: 90 - 91)

8- به عنوان نمونه: «و لو ان اهل القری امنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الارض »; و چنانچه مردم شهر و دیار ایمان آورده، پرهیزکار می شدند ما درهای برکات آسمان و زمین را بر روی آن ها می گشودیم. (اعراف:96)

9- منظور از هنجارهای اسلامی هنجارها و قواعد رفتاری است که در جامعه و نظام اسلامی مطلوب وجود خواهد داشت.

10- برخورد جامعه در قالب امر به معروف و نهی از منکر با تخلف کننده از این گونه هنجارها مجازات به شمار می آید.

11- منظور آن هنجارهایی است که ادیان الهی ارائه کرده اند.

12- محسن قرائتی، گناه شناسی، ص 21

13- شرایع، ج 4،ص 168/ قواعد، ج 2، ص 262 / مبسوط،ج 8،ص 69/ الاحکام السلطانیه،ص 236

14- عبدالقارعوده، حقوق جزای اسلامی، ص 76

15- «یا ایها الذین آمنوا لا تتبعوا خطوات الشیطان و من یتبع خطوات الشیطان فانه یامر بالفحشاء و المنکر»; ای کسانی که ایمان دارید، از پی گام های شیطان مروید. و هر که گام های شیطان را پیروی کند [بداند که] او به زشت کاری و کارهای ناپسند فرمان می دهد. (نور: 21)

16- مرتضی مطهری، مقدمه ای بر جهان بینی، صدرا، قم، ص 29 - 30

17- شهید ثانی، شرح لمعه، ج 2، باب حدود و قصاص / امام خمینی، تحریر الوسیله، ج 2، باب حدود و قصاص

18- «و السارق و السارقة فاقطعوا ایدیهما»; و مرد و زن دزد، دستشان را ببرید. (مائده: 38)

19- تحریر الوسیله، ج 2، ص 482 - 492

20- جعفر سبحانی، معالم الحکومة الاسلامیه، تقریر جعفر الهادی، اصفهان، مکتبة الامام امیر المؤمنین علیه السلام، 1401 ه. ق، ص 462

21- برخی تا یک سال را نیز ذکر کرده اند.

22-... جواهر الکلام، ج 41، ص 261، تصحیح حر عاملی / وسائل الشیعه، ج 19، ص 121 / تحریر الوسیله، ج 2، ص 480

23- محمد بن محمد بن النعمان (شیخ مفید)، المتنعه، قم، چاپ سنگی، بی تا، ص 124

24- وسائل الشیعه، ج 18، ص 414

25- همان، ج 18، ص 496 - 492 / محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج 7، تصحیح علی اکبر غفاری، تهران، چ سوم، دارالکتاب الاسلامیه، 1388 ه. ش، ج 7، ص 222 -223

26- اصول کافی، ج 7، ص 287 / تحریر الوسیله، ج 6، ص 419-463 / وسائل الشیعه، ج 19، ص 34

27- استبصار، ج 4، ص 283 / تحریر الوسیله، ج 2، ص 463

28- وسائل الشیعه، ج 18، ص 536 / المبسوط، ج 8، ص 47

29- المبسوط، ج 7، ص 271

30- وسائل الشیعه، ج 18، ص 414

31- همان، ج 13، ص 147 / تحریر الوسیله، ج 2، ص 375

32- همان، ج 13، ص 148

33- همان،ج 18، ص 181/ الاستبصار،ج 3، ص 47

34- تعریف «حد» خواهد آمد.

35-36- عبدالقادر عوده،التشریع الجنایی الاسلامی،ج 1، ص 74 / همان ،ص 74

37- 38- هوشنگ ناصرزاده، قانون مجازات اسلامی، چ پنجم، تهران، مؤسسه انتشارات آگاه، 1375، ص 11 / ص 12

39- مبسوط، ج 8، ص 69 / مبانی فقهی، ج 3، ص 472

40- تحریر الوسیله، ج 1، ص 9 -476

41- سیدمحمد حسینی، مجازات های مالی در حقوق اسلامی، چ. دوم، قم، انتشارات اسلامی، 1372، ص 39

42-«ان الحسنات یذهبن السیئات » (هود:114)، / جواهرالکلام، ج 33، ص 193

43- 44- دعای کمیل / همان

45- اکبر هاشمی، تفسیر راهنما، ج 1، ص 257

46- ر. ک: محمدمهدی نراقی، جامع السعادات، الطبعة الثالثه، النجف، منشورات جامعة النجف الدینیة،1383 ه. ق

47- و لا یمکن الفرار من حکومتک »; از حکومت تو (خدا) نمی توان فرار کرد. (دعای کمیل)

48- صله رحم یکی از هنجارهای دینی است.

49- «یکون الرجل یصل رحمه فیکون قد بقی من عمره ثلاث سنین فیصیرها الله ثلاثین سنة »; چه بسا مردی که تنها سه سال از عمرش باقی مانده، اما به دلیل صله رحم خداوند آن باقی مانده را سی سال می کند.(اصول کافی،ج 2، ص 140، ج 3)

50- «من سره ان یمد الله فی عمره و ان یبسط له فی رزقه فلیصل رحمه »; هر که خوش دارد خدا عمر او را دراز کند و روزی اش را توسعه دهد باید صله رحم کند. (اصول کافی،ج 2، ص 256، ج 21)

51- «صلة الرحم و حسن الجوار یعمران الدیار»; صله رحم و خوش رفتاری با همسایه شهرها را آباد می کند و بر عمرها می افزاید. (اصول کافی، ج 2، ص 122، ج 14)

52- «و رضوان من الله اکبر و ذلک هو الفوز العظیم »; خشنودی خدا از همه این ها بالاتر است و پیروزی بزرگ همین است. (توبه: 72)

53- «و من یطع الله و رسوله یدخله جنات تجری من تحتها الانهار»; هر کس خدا و رسولش را اطاعت کند او را وارد باغ هایی از بهشت می کند که نهرها از زیر درختانش جاری است. (نساء:13)

54- «و مساکن طیبة فی جنات عدن »; و مسکن های پاکیزه ای در باغ های جاویدان بهشت. (توبه: 72)

55- «و امددناهم بفاکهة و لحم مما یشتهون »; از انواع میوه ها و گوشت ها از هر نوع که دوست داشته باشند، در اختیارشان می گذاریم. (طور: 22)

56- (و یلبسون ثیابا خضرا من سندس و استبرق »; آن ها لباس های فاخر و زیبایی به رنگ سبزازحریرنازک وضخیم دربرمی کنند.(کهف: 31)

57- «و فیها ما تشتهیه الانفس و تلذالاعین »; در بهشت، آنچه دل می خواهد و چشم از آن لذت می برد موجود است. (زخرف: 71)

58- «و الملائکة یدخلون علیهم من کل باب سلام علیکم بما صبرتم فنعم عقبی الدار»; فرشتگان از هر دری بر آنان وارد می شوند و به آن ها می گویند: سلام بر شما به دلیل صبر و استقامتتان. چه عاقبت خوبی پس از دنیا نصیبتان شد! (رعد: 23)

59- «لهم دارالسلام عند ربهم »; برای بهشتیان، خانه امن و امان است نزد پروردگارشان (انعام:137)

60- «و من یطع الله و الرسول فاولئک مع الذین انعم الله علیکم من النبین و الصدیقین و الشهداء والصالحین و حسن اولئک رفیقا»; کسی که خدا و پیامبر را اطاعت کند (در قیامت) هم نشین کسانی خواهدبود که خدا نعمت خود را بر آن ها تمام کرده از پیامبران، صدیقان، شهدا و صالحان و آن ها چه رفیقان خوبی هستند! (نساء:69)

61- «ادخلوا الجنة انتم و ازواجکم تحبرون »; به آن ها گفته می شود وارد بهشت شوید شما و همسرانتان،در حالی که آثار نشاط و شادی در چهره شما کاملا هویداست. (زخرف: 70)

62- «ما لهم من دونه من ولی »; هیچ کس جز خداوند ولی مردم نیست. (کهف:26)

63- «و لا تکن عبد غیرک و قد جعلک الله حرا»; (فرزندم) بنده دیگری مباش. خداوند تو را آزاد آفریده است. نهج البلاغه، نامه 31، ص 929)

64- نهج البلاغه، خطبه 131، ص 407

65- همان، خطبه 173، ص 558

66- همان،خطبه 131،ص 407و نامه 53، ص 998

67- وسائل الشیعه، ج 18، ص 7

68- از بارزترین مظاهر مساوات، حضور حضرت علی علیه السلام در زمان خلافت خویش به عنوان طرف دعوا در دادگاه است. (بحارالانوار، ج 41، ص 56 /... تاریخ امیرالمؤمنین، باب 105، ج 6)

69- الشهید الاول، اللمعة الدمشقیه، چ. دوم، لبنان، مؤسسة التاریخ العربی، ج 5، ص 458

70- همان، ص 458

71- از جمله «لاتقل لهما اف » اسراء -23

72- از جمله «ان الامر بالمعروف و النهی عن المنکر فریضة عظیمة بها تقام الفرائض...»; امر به معروف و نهی از منکر فریضه بزرگی است که در پرتو آن، سایر واجبات انجام می پذیرد. (... فروع کافی، ج 1، ص 342 / وسائل الشیعه، ج 111 ص 395 و 402 -403)

73- «کنتم خیر امة اخرجت للناس تامرون بالمعروف و تنهون عن المنکر و تؤمنون بالله »; شما بهترین امتی بودید که پدید آمده اید; (از این رو که) امر به معروف و نهی از منکر می کنید و به خدا ایمان دارید. (آل عمران: 110)

74-77- امام خمینی، توضیح المسائل، چ ششم، تهران،1369، مساله 2791

78- «یا ایها الذین آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون کبر مقتا عندالله ان تقولوا ما لا تفعلون »; ای کسانی که ایمان آورده اید، چرا چیزی را به زبان می گویید، ولی در عمل، خلاف آن رفتار می کنید. بترسید از این که سخنی بگویید و خلاف آن عمل کنید که بسیار سخت خداوند را به خشم می آورد. (صف: 2 و3)

79- «و قل لعبادی یقولوا التی هی احسن »; (ای پیامبر) به بندگانم بگو که با مردم به نیکوترین وجه صحبت نمایند. (بنی اسرائیل:53)

80- «و خض الغمرات للحق حیث کان »; برای اقامه حق به گرداب مشکلات وارد شو و از آن ترسی به دل راه مده. (نهج البلاغه، نامه 31)

81- زیرا امر و نهی بدون هیچ گونه قرینه ای به معنای فرمان های ربانی است.

82- منظور اظهار تنفر قلبی است که معمولا به صورت تغییر در طرز برخورد آشکار می گردد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر