یادداشت سردبیر / سالی که گذشت

اوائل اسفند ۸۱ تلفن محل کارم در سازمان میراث فرهنگی به صدا درآمد، گوشی را که برداشتم، صدای آقای ایرانی، مدیر مسؤول محترم فصلنامه آینه میراث و مدیر مرکز نشر میراث مکتوب در گوشم طنین انداخت

اوائل اسفند 81 تلفن محل کارم در سازمان میراث فرهنگی به صدا درآمد، گوشی را که برداشتم، صدای آقای ایرانی، مدیر مسؤول محترم فصلنامه آینه میراث و مدیر مرکز نشر میراث مکتوب در گوشم طنین انداخت. پس از سلام و تعارف به دفتر مرکز دعوتم کردند و متعاقب آن پیشنهاد سردبیری فصلنامه آینه میراث که مصادف بود با بازنشستگی پس از 30 سال خدمت که قریب به 27 سال آن در کتابخانه ملی و در بخش های مختلف و چند سال آخر در بخش انتشارات؛ اما تجربه ای در انتشار نشریه نداشتم. با شک و دو دلی و با قید انتشار یکی دو شماره ظرف شش ماه اول سال 82 پذیرفتم، چنانکه مقبول افتد به کار ادامه دهم.

چنین بود که بعد از بازنشستگی از آغاز سال 82 در دفتر فصلنامه آینه میراث شروع به کار کردم. تصورم بر این بود فصلنامه ای که 19 شماره از آن نشر یافته، باید آرشیو غنی از مقالات چاپ نشده داشته باشد که چنین نیافتم.

به هر صورت دست به کار شدم، شنیدم که مقاله ای به دفتر نشریه خواهد رسید و آنهم نقدی بر آخرین تصحیح من تاریخ روضة الصفا فی سیرة الانبیاء و الملوک و الخلفا اثر میر خواند و... نادیده و ناخوانده پذیرفتم چاپش کنم.

نویسنده مقاله از روی جلد شروع کرده بود به انتقاد، از گیومه بسته نشده روی جلد: «میرخواند، و اینکه «اهل تاریخ جمع و تفریق بلد نبوده اند» که بدرستی روشن نبود که مراد مصحح است یا مؤلف؛ و تصحیح را «رونویسی شتاب زده و کم دقت» خوانده بود، تا اعراب گذاری و ضبط اشعار در متن و اینکه:

آن کس که نیست صاحب این پایه از علوم پای از گلیم خویش فزونتر چرا کشد

بگذریم، مقاله ای نبود و آنچه بود چنین می نمود، سالی که نکوست از بهارش پیداست.

کارم را از تغییر قطع فصلنامه شروع کردم و شماره اول بهار (20) «ویژه نامه تاریخ علم» به سردبیری مهمان دکتر آقایانی چاوشی اختصاص دادم که آماده بود و فرصتی برای من که به جمع آوری مقالات بپردازم. و یکی دو مقاله که به داوری رفته بود و حال برگشته. سردبیری که نخستین شماره از انتشار نشریه اش با سردبیر مهمان شروع می شد.

شماره دوم فصلنامه (21) برای تابستان نیز آماده شد و همراه مقاله مزبور به چاپ رسید که به اندک زمانی نامه تندی از نویسنده محترم مقاله را در پی داشت؛ آنهم با این اتهام بر سردبیر که گویا توانسته بود «این چنین هنرمندانه مقاله را خراب کند» و به عمد عباراتی را حذف کرده بود. و این است عبارت حذف شده:

در کار تصحیح متون اگر گفته شود کتابی برای بار دوم یا چندم تصحیح شده و به چاپ رسیده است، بی تردید این مسئله به ذهن می رسد که لابدّ چاپهای پیشین چنان کم مایه، پر اشکال و یا فاقد معیارهای واقعی تحقیق بوده که محقّقی بر آن شده است تا بر پایه اصول مسلّم تصحیح و تحقیق، زحمت تصحیح دوباره آن را بر خود هموار سازد و در صدد برآید متنی منقّح به خوانندگان علاقه مند ارائه کند و نیاز اهل تحقیق را به آن اثر برآورده سازد. این امر آن گاه که پای اثری ارزشمند در میان باشد از اهمیّت بیشتری برخوردار می شود و انتظار خوانندگان، به ویژه اهل تحقیق را دو چندان می کند. حال اگر در این میان نیز آگاهی حاصل شود که شماری از صاحب نظران درباره این اثر به داوری نشسته اند و بر آن مهر تأیید نهاده اند و آن را به عنوان کتابی برگزیده معرّفی کرده اند، دیگر نه جای تردیدی در مورد ضرورت باز چاپ آن باقی می ماند و نه شبهه ای در برتری این اثر نسبت به چاپهای پیشین، و خواننده نیز می تواند با خیالی آسوده به این کتاب اعتماد کند و به خاطر موفقیت مصححش به او دست مریزاد گوید.

همین انگیزه ها و پیش فرضها، نگارنده را بر آن داشت تا مشتاقانه چاپ جدید روضة الصفا را به دست آورد....

البته هیچ هنری در کار نبود و سردبیر بی تقصیر، چرا که متن مقاله ایشان از دیسکت مرحمتی حضرتشان به چاپ رسیده بود.

افزون بر این تلخی ها، کار سردبیری، دلچسبی های ویژه خود را نیز در پی داشت که از آن جمله به دعوت کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران برای بازدید از مرکز مرّمت کتابخانه می توان اشاره کرد که دیدار از استاد کاران تحصیل کرده و مجرّب، در کنار دستگاه های جدید مرّمت به همراه آقای علی اوجبی مدیر تولید محترم مرکز، به راستی که هر جان خسته ای را به نیکی می نواخت؛ و طرفه آنکه این دعوت، دستامد مصاحبه ای بود که در اختتامیه «چهارمین مجمع بین المللی استادان زبان و ادبیات فارسی» با ایسنا داشتم و کوتاه شده آن در روزنامه جام جم منتشر گشت.

گفتنی است که قبل از پذیرش سردبیری نشریه، از دبیرخانه کمیسیون ارزیابی نشریات علمی در وزارت علوم، تقاضای مجوّز «علمی ترویجی» شده بود که در پیگیری، ایرادهای چند دبیرخانه و شیوه انتشار نشریه مطرح شد. پس با این توضیح که قطع نشریه و اعضای هیئت تحریریه تغییر خواهد یافت، قرار بر آن شد که دو شماره منتشر و آنگاه به دریافت مجوّز اقدام شود که در نهایت پس از انتشار سه شماره، شماره پیش رو، مجال اخذ آن را یافت.

در طول سال گذشته سلسله نشست هایی نیز در مرکز نشر میراث مکتوب برگزار شد که جمعا به 10 نشست رسید و با استقبال مدعوین و شرکت کنندگان روبرو شد و در سال آتی مطالب بیان شده این نشستها به چاپ خواهد رسید. این نشست ها، در عین حال زمینه چاپ ویژه نامه ای درباره شبه قاره هند و پاکستان را فراهم آورد که به سردبیری مهمان آقای دکتر عارف نوشاهی در سال آتی منتشر خواهد شد.

همچنین باید از مسأله چگونگی نقدنویسی بر آثار احیاء شده از طرف منتقدین محترم یاد کرد؛ به ویژه با در نظر گرفتن شیوه نقدنویسی در ایران و انواع قالب آن:

1. دوستی و همکاری و یار غاری منتقد با مصحح یا پدید آوردنده اثر که صرف تعریف و تمجید را در پی دارد.

2. اندیشه حسابرسی که از آغاز تیشه بر ریشه مصحح می زند؛ و اهمیت اثر و معرفی اثر و عیب و هنر تصحیح را در نظر نمی گیرد.

بنابراین، سردبیر کوشید که با سفارش مقالات و درخواست از استادان معظّم، گامی جدید بردارد و در این راه با چاپ دو سه نقد خوب از استادان بزرگوار، آقایان دکتر علی اشرف صادقی، دکتر جلال الدین کزازی و دکتر بهروز ثروتیان به راه جدیدی قدم گذارد. نقدهایی که به درستی، ارزش واقعی اثر و اهمیت آن را در نظر داشته و کاستی ها را از دیدگاه خود بدون حبّ و بغض بیان کردند. باشد که در این راه موفق و پیروز باشیم.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر