ماهان شبکه ایرانیان

مدل های روان درمانی

روان کاوی چیست؟ روشی برای پرداخت عمیق تر و متمرکزتر بر ناخودآگاهی است. بیمار در این شیوه بر تخت روان کاوی دراز کشیده و آزادانه و بدون سانسور حرف های خود را می زند

مدل های روان درمانی

روان کاوی چیست؟

روشی برای پرداخت عمیق تر و متمرکزتر بر ناخودآگاهی است. بیمار در این شیوه بر تخت روان کاوی دراز کشیده و آزادانه و بدون سانسور حرف های خود را می زند. صحبت ها ممکن است حول و حوش یک موضوع خاص یا بی ربط باشند اما همین حرف های به ظاهر بی ربط پس از طی فراز و نشیب هایی به نتیجه می رسند و محتوای ناخودآگاه ذهن که سرکوب شده و تحت سانسور ذهن قرار گرفته بوده آشکار می شود.
در روان کاوی، بیمار در سفری پدیداری (فرق بین پدیده با واقعیت این است که پدیده شکل دارای حرکت واقعیت است. در عین حال پدیداری، علاوه بر این مفهوم اشاره به دیده شدن دنیای درونی بیمار از چشم او و شنیده شدن دنیای درونی ناخودآگاه از گوش های اوست) و در رابطه با روان کاو، خود را تجربه می کند. هدف این تجربه قسمت فراموش شده ی وجود است. و البته تجربه ی بی واسطه ی این قسمت ها می تواند زمان بر باشد.
در ایران، شمار روان کاوان به تعداد انگشتان یک دست هم نیست. باید مواظب بود که به راحتی کسی به عنوان روان کاو پذیرفته نشود. روان کاو باید از مجامع بین المللی ذی صلاح مدرک رسمی داشته باشد. هم چنین لازم است مواظب حاجی روان کاوها، مِستر روان کاوها، موسیو، مادام و لیدی روان کاوهای قلابی نیز بود. در یک درمان ناموفق شما آسیب جدی نمی بینید، اما در یک روان کاوی ناموفق آسیب به مراتب جدی تر است.

مدل روان کاوانه ی روان درمانی چیست؟

مدل روان کاوانه ریشه در مشاهده های بالینی دارد. به عبارت دیگر نظریه ی روان کاوی نظریه ای مبتنی بر مطالعه و تحلیل عمیق بیماران است و تاکنون تلاش کرده از مطالعه ی تطبیقی مثل شبیه دانستن انسان به ساعت، رایانه و حیوانات پرهیز کند. بر این اساس، این مدل بر اصولی استوار است که روش های درمانی مشتق از آن نیز بیش و کم از آن ها پیروی می کنند. مهم ترین این اصول عبارتند از:

1- رویدادهای روانی تصادفی نیستند:

افکار، احساس ها و اعمال تصادفی نیستند و با بررسی و تحلیل می توان رابطه ی بین اعمال، افکار و احساس های فعلی و آن چه در قبل اتفاق افتاده را آشکار کرد. در این معنا، زمان حال و به نوعی آینده سایه ای از گذشته است. مثال بارز این اصل مهم روان کاوانه را در استعاره ی سراب می توان یافت. به قولی بر اثر گرمای شدید، اشعه های نورانی خورشید انحنا می یابند و در نقطه ی انحنا نقش آینه ای را ایفا می کنند و انعکاس آسمان را به شکل توهمی از آب نمایان می کنند. در واقع، فردی که دنبال سراب می دود به دنبال نقش آسمان می دود، (خیال) اما عاقبتِ آن تشنگی مضاعف است. در این مثال آسمان اصل و سراب (خیال آب) فرع است. نظریه ی روان کاوانه بر این باور است که عطش فعلی انسان ها با سراب جویی برطرف نمی شود. و احساس کنترل یا عقلانیت آدمی ناشی از دست کم گرفتن ناخودآگاهی و تأثیر فراگیر آن بر آدم هاست. بر این اساس، نه تنها روان آدمی بلکه تمامی مظاهر تمدن به گونه ای تنظیم و چیده شده اند که این حقیقت را بپوشانند.
یکی از روان کاوان با ذکر مثالی تهی بودن انسان معاصر را این گونه به تصویر می کشد: در مکزیک یک سریال تلویزیونی پر مخاطب باید همزمان در همان روز، بازی و ساخته شود تا به آنتن برسد. در نتیجه، بازیگران فرصتی برای حفظ کردن دیالوگ های خود ندارند. مثل انسان های این دوره و زمانه که برای هر چیزی وقت دارند به جز خودشان. برای رفع این مشکل گوشی هایی بسیار کوچک و نامریی در گوش بازیگران قرار می دهند تا گوینده هایی متن را بخوانند. آن ها نیز به خاطر حرفه ای بودن، دیالوگ ها را همزمان بیان می کنند. این که انسان معاصر به دلیل تهی بودن و سرگردانی، گفتارهای گویندگانی را به زبان می آورد که فرصتی برای ارزیابی و ارزشیابی آن ها ندارد و ماشینی با کنترل از راه دور است، موضوع دور از ذهنی نیست.

2- سرکوبی:

آن چه به نفع فرد نیست و باعث رنجش او می شود سرکوب شده و از یاد او می رود و دیگر فرد به آن اشراف ندارد. در عین حال مطالب سرکوب شده آرام ننشسته و به رفتار کنونی فرد جهت می دهند. تصور کنید در یک مهمانی رسمی یک نفر شروع به سر و صدا کند و نظم مهمانی را به هم بزند، فرقی نمی کند این فرد چه کسی باشد، بی تردید اگر نتوانید او را آرام کنید، تلاش می کنید او را از مهمانی بیرون بیندازید. اما اگر پشت در هم شروع به سر و صدا کند آن وقت چه کار خواهید کرد؟
حال، تصور کنید که ساختمان محل مهمانی بخش آگاه روان شماست که یک فکر آزاردهنده وارد آن شده و آرام و قرار را از شما گرفته است. شما این فکر را به ناخودآگاه یعنی بیرون ساختمان می فرستید اما باز او سر و صدا می کند، در این حال شما سر و صدای افکار و احساس های تبعید شده ی خود را به شکل اضطراب، افسردگی، تیک و... خواهید دید. همان طور که برای رفع مزاحمت فرد مزاحم مجبورید در را قفل کنید یا از افراد داخل ساختمان چند نفر را پشت در بگذارید تا مهمانی ادامه یابد، برای سرکوب کردن برخی افکار و احساس های مزاحم نیز ممکن است کارهایی بکنید. از کار مفرط گرفته تا مصرف مواد مخدر، یا مشروبات الکلی یا دخانیات.
همان طور که برای ختم به خیر شدن و به هم نخوردن مهمانی شاید مجبور شوید فردی را که معتبر و مورد وثوق است نزد فرد پشت در بفرستید تا ماجرا را خاتمه دهد و او را به مهمانی بازگرداند. ممکن است برای تحلیل تعارض ها و کشمکش های درونی خود نیز نزد یک روان کاو بروید. به این ترتیب کار به پلیس و درگیری و امثال آن نمی رسد. به این ترتیب کار به پلیس و درگیری و امثال آن نمی رسد. به عبارت دیگر، لازم نیست از فشارهای فرهنگی برای کنترل مزاحم (و البته آن هم قسمتی از شماست) استفاده کنید.

3- پویا بودن روان:

به طور حتم، این قانون فیزیک را شنیده اید که انرژی ناپدید نمی شود بلکه از حالتی به حالت دیگر تبدیل می شود. یا این که جوجه زیر سبد نمی ماند و هزاران مثال دیگر که حاکی از فرآیندهایی هستند که جریان دارند و ما از آن ها بی خبریم و تصور می کنیم که به طور کلی آن ها را ریشه کن کرده و در اختیار داریم.
به عبارت دیگر، اتفاق هایی خارج از حوزه ی دید و درک ما (خودآگاهی) در جریان اند. در نتیجه، تغییرهای سطحی هر چند پرزرق و برق باشند درون را عوض نمی کنند. مانند این که می گویند اسب شاید بتواند با آموزش و تربیت روی دو پایش بایستد ولی باز هم اسب است.

4- سفر و فرآیند به جای مقطع و برش:

روان انسان یک سفر و فرآیند را پشت سر می گذارد مثل سفری که بذر طی می کند تا تبدیل به یک درخت شود. مدل روان کاوانه سرشاخه ها را تا ریشه پیگیری و دنبال می کند و به دنبال مشکلات و تعارض هایی است که بر سر رشد و تحول روانی پیش آمده، یا موانعی که تحول را متوقف کرده یا از مسیر اصلی اش منحرف نموده است. بدین ترتیب، انسان موجودی به وجود آمده در خلأ نیست بلکه سفر و فرآیندی را پشت سر گذاشته است. وضعیت فعلی یک شخص دارای تاریخچه ای تحولی (نه داستان گونه) است. پرداختن به تاریخچه ی تحولی یک فرد به معنای قبول کردن بهانه های او برای بیمار ماندن نیست بلکه معنای آن پرداختن به تمامیت و کلیت یکپارچه ی وجود اوست. در این معنا، تقلیل دادن انسان وقتی اتفاق می افتد که به جای پرداختن به سفر و فرآیندی که او طی کرده است، به یک برش و مقطع از زندگی او بسنده شود.

روان درمانی پویشی، پویا یا داینامیک چیست؟

این شیوه ی درمانی، ترکیبی از نظریه های مختلف در مدل روان کاوانه است. این روش تلاش می کند چه در نظریه و چه در فن با توجه به تشخیص بیماری تغییر موضع دهد.
طول دوره ی درمان کوتاه تر از روان درمانی تحلیلی و طولانی تر از روان کاوی های کوتاه مدت و گذراست و ممکن است بیش از 40 جلسه هم طول بکشد. درمانگر فعال تر است اما سعی می کند کم تر به عمق و ژرفا برود.
از نظر فرآیند و محتوای مطرح شده در جلسه ها، روان درمانگر پویشی با ارائه ی تفاسیر بیش تر سعی می کند به کار سرعت بدهد. نقش حمایتی روان درمانی پویشی پررنگ است.
روان درمانی پویشی، درمانی فراگیر است و طیف وسیعی از اختلال ها را پوشش می دهد. این درمان می تواند خدمات خود را در زمان کم تری ارائه دهد و روشی مناسب برای کسانی است که می خواهند با خود آشنایی کلی داشته باشند و در عین حال می خواهند فرصت و هزینه ی کم تری نسبت به روان درمانی تحلیلی و روان کاوی صرف کنند.

روان درمانی فشرده و کوتاه مدت متأثر از روان کاوی چیست؟

خاستگاه این نوع درمان، رویکردهای طب اورژانس و جراحی است. درمانگران در این روش مانند یک جراح می کوشند به سراغ ضایعه، تومور یا کانون تعارض بروند و بنابراین ممکن است فشار زیادی بر بیمار وارد شود. در این روش اعتقاد کلی این است که وقتی فاصله ی تهران تا اهواز را می توان با هواپیما در زمان کوتاه تری طی کرد، چرا باید با اتوبوس رفت.
چند جلسه ی اول ممکن است 3 یا 4 ساعت طول بکشد. درمانگر ممکن است رُک تر و قاطع تر برخورد کند و تلاش کند ناخودآگاه را باز نماید. این روش ممکن است تا 40 جلسه هم طول بکشد.
به طور معمول، تمرکز بر یک احساس مدنظر است. به عنوان مثال در یکی از این شیوه های کوتاه مدت مبتنی بر نظریه ی روان کاوی، روی احساس خشم تأکید زیادی می شود. این نوع درمان، با چالش فراخوانده شدن بیمار توسط درمانگر و پرس و جو حول و حوش علایم بیماری شروع می شود.
بدین ترتیب، روان درمانی فشرده و کوتاه مدت می کوشد روشی کوتاه، اثربخش و منسجم برای درمان بیماران عرضه کند. بنابراین، از این حیث قابل مقایسه با درمان رفتاری - شناختی (CBT) است. اما این شیوه ی درمانی نیز تلاش می کند ارتباط خود را با نظریه ی اصلی روان کاوی حفظ کند.

روان درمانی تحلیلی چیست؟

روان درمانی تحلیلی دارای نظریه ی منسجم تری در درمان است و فراگیری آن مستلزم صرف وقت و هزینه ی بیش تری نسبت به دو روش پیشین است. در این روش، درمانگر علاوه بر صرف زمانی چند ساله برای مطالعه و گرفتن نظارت درمانی، چند سالی را هم صرف تحلیل خود می کند. به رغم این که روان درمانی تحلیلی دارای رویکردهای متعددی در تحلیل است، اغلب این رویکردها بیش و کم پایبندی قابل ملاحظه ای به اصول روان کاوی دارند. هم چنین روابط فعلی بیمار - درمانگر مورد توجه خاص این نوع درمانگران است.
در این نوع درمان وقت بیش تری صرف تحلیل بیمار می شود و جلسه ها ممکن است 3 تا 5 سال طول بکشند. تعداد جلسه ها حداقل یک بار و به طور معمول 2 تا 3 بار در هفته است.
موارد تأکید در روان درمانی تحلیلی از این قرارند:
رؤیاها، فانتزی ها (تصور رویدادها، اشیا یا اعمالی که در آن لحظه وجود ندارند و معلوم نیست که به واقعیت بپیوندند یا نه)، لغزش های زبانی (برای مثال به جای کتاب بگوید کباب)، شوخی ها، لطیفه ها، استعاره ها و ضرب المثل ها.
جدول 1: مقایسه روان درمانی تحلیلی و روان کاوی
جلوه ها روان درمانی تحلیلی روان کاوی
اهداف اصلی گره گشایی یا رمزگشایی علایم و حل آن ها؛ سازگاری بیمار با محیط اطراف؛ تغییرهای ساختاری و شخصیتی محدودتر از روان کاوی است. تجدید نظر اساسی در کل شخصیت، تغییرها همه جانبه و در همه ی ابعاد است.
تکنیک ها تفاسیر درمانگر زودتر از درک بیمار می تواند باشد، درمانگر ممکن است چند گام هم جلوتر از بیمار بردارد، روبه رو کردن بیمار با الگوی بیماری اش صورت می گیرد تفسیر در خط مقدم است و شکل و محتوای آن می تواند متفاوت باشد.
تفاسیر عمیق تر است و همگام تر با گام های بیمار است و کم تر تفاسیر زودرس داده می شود.
اهداف دیگر بررسی علایم موجود (افسردگی و...) فانتزی های بیمار؛ رشد و تحول روانی فرد بر اساس تاریخچه ی زندگی اش بررسی می شود عمق بررسی و کاوش کم تر حوزه ای را از قلم می اندازد.
روش کار تداعی آزاد یعنی به زبان آوردن هر چیزی که به ذهن می آید بدون سانسور کردن به شکل کامل انجام نمی شود چون درمانگر مداخله های کلامی کرده و فعال تر است. تداعی آزاد به طور کامل انجام می شود و روان کاو کم تر مداخله می کند.
نوع بیماران بیماران بیش تری را با تشخیص های متفاوت می پذیرد و بیماران بدحال تر نیز پذیرفته می شوند. تنها کسانی کاندید مناسب روان کاوی اند که توانایی و تحمل حداقلی برای تحلیل شدن و تحمل اضطراب بالای آن را داشته باشند تا از هم نپاشند.
حوزه های مورد تمرکز وضعیت فعلی زندگی بیمار، الگوهای بیمارگونه ی ارتباطی به ویژه کسانی که بیمار به آن ها از نظر عاطفی نزدیک است. رابطه ی بیمار - درمانگر در خط مقدم روان کاوی رابطه ی روان کاو – بیمار قرار دارد و زندگی فعلی بیمار در درجه ی دوم اهمیت است.
کاوش و کند و کاو تعارض های اصلی با توجه به تعارض های موجود مورد بررسی قرار می گیرد. تمرکز بر تعارض های اصلی است و تعارض های موجود دست دوم هستند.
طول مدت درمان نسبت به روان کاوی کوتاه تر است اما ممکن است 3-5 سال طول بکشد. اما به طور کلی مداخله های درمانگر سریع تر است. وابستگی کمی به زمان دارد و تا پایان تحلیل کار ادامه پیدا می کند.
ویژگی های ظاهری بیمار – درمانگر رودررو می نشینند.
2-3 بار در هفته ممکن است همدیگر را ملاقات کنند. روان کاو خارج از حوزه ی دید بیمار می نشیند. حتی ممکن است هر روز جلسه ها برگزار شود.
بازگشت به گذشته واپس روی بیمار و زنده شدن خاطره ها و واکنش هایی که بیمار در گذشته داشته محدودتر از روان کاوی است اما مورد تأکید است. واپس روی همه جانبه است، صحبت از دگرگونی دفاع ها است تا اصلاح آن ها.
رابطه ی بیمار – درمانگر مرزها سفت و سخت است، روابط خارج از درمان وجود ندارد، هم زمان بودن روابط دیگر بسیار تعریف شده است. بسیار محدودتر است، ساختارمندی بیش تری حاکم است.
روش شناسی و سنگ محک نظریه های بیش تری در آن وجود دارد و مطالعه بر روی دوران نوزادی و کودکی پایه ی نظریه است. با این وجود 4-5 نظریه ی مسلط در آن حرف اول را می زنند. روان کاوی نه براساس علمی بودن که براساس فرویدی بودن ارزیابی می شود.
تعداد بیماران مورد پذیرش تعداد بیش تری از بیماران را در طول هفته می بینند. تعداد کم تر و محدودتری بیمار را می پذیرند.
منبع مقاله: محمدپور یزدی، احمدرضا؛ (1357)، روان درمانی چیست؟ (آشنایی با مداخله ها و درمان های روان شناسانه)، تهران: نشر قطره، چاپ اول، (1388).
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان