اشاره: نویسنده، سروده های شاعران را در دو محور اساسی مدایح و مراثی طرح نموده و می گوید: شعرا، در اشعار خود، به ذکر فضایل ائمه و شهادت مظلومانه ی آنان پرداخته اند. هم چنین به نقش شعرای معروف عصر ائمه معصومین(ع)، مانند کمیت، سیدحمیری و دعبل اشاره نموده و می افزاید: شعرایی که به بیان و نشر و اشاعه ی فضایل امامان(ع) همت گمارده بودند، زندگی توأم با سختی و فشار و هراس داشتند، و تولی و تبری را در قالب اشعارشان بیان میکردند و همواره مورد تأیید ائمه(ع) بودند.
امام صادق(ع) فرمود: هرکس درباره ما یک بیت شعر بسراید، خداوند در ازای آن، سرایی در بهشت برایش میسازد.
مقدمه
«کلام»، قالب مفاهیم ذهنی است. سخن، ترجمه ی اندیشه ها و احساس هاست، و الفاظ، بار معانی را به دوش میکشند، و... شعر که از جوهره ی تخیلی قوی و ترسیمی زنده و تصویری جاندار، نسبت به آنچه در دل و جان میگذرد، برخوردار است، رساتر، نافذتر و ماندگارتر است.
ارزش شعر خوب و متعهد، وقتی روشن تر میشود که به تأثیرات منفی شعر هجو، لغو و فاسد توجه کنیم.
سود و تأثیر شعر حق، هنگامی آشکار میشود که به تباه گری سروده های منفی و اشعار ویرانگر و قالب های ادبی که در استخدام کفر و ستم و گناه هستند، دقت شود.
در هر صورت، هر دو، سلاح است، یکی با حق، یکی بر حق.
هر دو شمشیر است، یکی بر فرق باطل، دیگری بر چهره ی حق.
و شعر بد، منفی و ضدارزش را جز با شعر خوب و پرمحتوا و آرمان گرا و حق گو نمیتوان پاسخ گفت. قول خداوند است که: «ادفع بالتی هی احسن السیئة...»
اگر شعرهای لغو و مبتذل و در خدمت فساد و طغیان، «سیئه» باشد، شعر خوب و استوار و زیبا و در دفاع از حق، «حسنه» است و «سیئات شعری» را که باید با «حسنات شعری»، از میدان به در برد.
مدایح و مراثی
سروده های شاعران درباره ی اهل بیت(ع)، عمدتاً دو محور اساسی دارد: مدایح، مراثی.
در مدایح، فضایل ائمه مطرح میشود و مراثی، در سوگ و رثای شهدای مظلوم خاندان پیامبر(ص) است. و روشن است که جهت گیری این مرثیه های سوزناک، و بیان شهادت ها چه به صراحت و چه با کنایه متوجه خلفا و والیان وابسته به قدرت های مسلط بود که شهیدان، کشته ی کین و عداوت آن ها بودند.
اشعاری هم که در ستایش و مدح امامان شیعه و اولیای دین و عترت پیامبر(ص) سروده می شد، صرفاً مداحی و تملق و ثناگویی نبود، چرا که این گونه مدح های تملق آمیز، معمولاً برای خودشیرینی و کسب زر و سیم و رسیدن به دنیا و دینار بود، و نه شاعران شیعه، اهل این کار بودند، و نه چنین سروده هایی مورد حمایت ائمه (ع) بود. انگیزه و هدف و محتوای آن اشعار، با آن چه در دربارهای سلاطین و خلفا و امیران، مرسوم و متداول بود، فرق میکرد.
استاد محمدرضا حکیمی در این باره مینویسد:
«... شاعران سلف اسلام که در دامان این تعالیم، تربیت یافته بودند، هرگز به سوی مدح گویی، به معنای متعارف نمیگراییدند و آن را مذموم میدانستند و از نظر شرع، منهی. بعدها بیشتر شاعران مذهبی، بویژه در زبان فارسی، از اصالت کار دور ماندند و در مدایح دینی نیز غرض اصلی را رها کردند.
باری، در شعر مذهبی، نظر کلی بر نشر مبادی دین و احیای حقایق ایمان و زنده کردن دل ها و جان ها، و جاری ساختن خون حماسه و تعهد در رگ هاست.
از این رو شاعران بزرگ شیعه، همیشه برای حکومت های فاسد، خطری بزرگ محسوب میشدند، زیرا آنان در خلال مدح آل محمد(ص)، حقایق دینی و صفات لازم حاکم دینی را عنوان میکردند و با ذکر صفات اسلامی امامان، و مقایسه و تحقیر زمام داران، دل ها را به حق، و حکومت حق توجه میدادند...».1
این شیوه و پیمودن این راه، الهام گرفته از رهنمودهای خود ائمه(ع) بود و آن حضرات، هم با صراحت، مشوق و فراخواننده ی صاحبان این هنر به دفاع از حق و فضیلت بودند، و هم رفتار و سیره ی عملی آنان در زندگی، مؤید این گونه شاعران بود. ائمه ی شیعه، لفظاً و عملاً، با صراحت و کنایه، مدافع شاعران متعهد و مدیحه سرایان متقی و مرثیه خوانان حق شعار بودند.
امام جواد (ع)، به عبدالله ابن صلت نوشت که: «در سوگ من و پدرم امام رضا (ع) مرثیه بسرای».2
امام رضا (ع) فرموده است: «هیچ مؤمنی در ستایش ما شعری نمیگوید، جز آن که خداوند در بهشت برای او به اندازه ی بیش از هفت برابر دنیا بنا نهد».
پیشوای ششم حضرت امام صادق (ع) فرموده است:
«هرکس درباره ی ما یک بیت شعر بسراید، خداوند به پاداش آن، خانه ای در بهشت برایش میسازد».3
توجه و عنایتی که در این گونه روایات، مکرر نقل شده به عبارت «فینا» است؛ یعنی درباره ی ما و در حق و شأن ما، بعد تعهد و حماسه. بدین ترتیب، جنبه ی حق گرایانه ی شعر را نشان میدهد که ارزش دهنده شعر و بیان ادبی است.
تجلیل شعری از ائمه(ع)، تجلیل و ستایش حق و اسلام و عدالت و بیان مظلومیت های آنان است. مرثیه سرایی برای شهیدان اهل بیت(ع)، به طور ضمنی، مبارزه با ستم و خفقان حکام جور بوده، و آن چنان مقدس و ارزشمند است که هم طراز و هم پایه با عبادت، در ارزشمندترین لحظه ها و مکان های مقدس عبادت به حساب آمده و گوش کردن به آن عبادت است.
«کمیت»، در موسم حج و ایام تشریق، در «منی» خدمت امام صادق(ع) میرسد و از حضور امام اجازه میطلبد تا شعری را که سروده است، بخواند. امام میفرماید: «این ایام، ایام بزرگی است». (یعنی، شعر خواندن در این موقعیت عبادی و حساس، مناسب نیست).4 کمیت میگوید: شعر درباره شماست. امام میفرماید: بخوان.
چنین برخورد و اجازه گرفتنی را هم در «ایام البیض» با امام محمد باقر (ع) داشت و سروده ی خویش را دربار ه ی شهدای کربلا خواند و حاضران گریستند و امام محمد باقر (ع)، او را دعا کرد.5
سید حمیری، یکی از این مردان وارسته و مخلص اهل بیت (ع) و از شاعران نام آور، توانا، بلندپایه، چیره دست و پاکدل شیعه، و یادآور بزرگ حماسه ی عاشورا بود. هم چنین نزد امام صادق (ع) نیز منزلتی عظیم داشت و سروده های انقلابی و مرثیه های سوزناک و پرمحتوایش از نفوذ، شهرت و قوت کم نظیری بهره مند بود. علامه امینی درباره ی ایشان میگوید:
«... از بسیاری از شاعران، در جدیّت و دعوت به بنیاد استوار، پیشی گرفت و در ستایش عترت پاک پیامبر (ص)، فراوان شعر گفت. با ایثار جان و هستی، در راه تقویت روح ایمان در جامعه و احیای دل های مرده، با نشر فضائل «آل الله» و گسترش فضایل این خاندان و نکوهش و انتقاد از دشمنان شان، از دیگر شاعران، برتر و بالاتر گشت...» و به قول ابوالفرج اصفهانی، شعرهایش یا آمیخته به مدح بنی هاشم، یا بدگویی و انتقاد از دشمنان و مخالفان شان بود...».6
این نمونه ای از تولی و تبری در محتوای شعری اوست. البته تنها به مرحله ی قلبی و زبانی بسنده نمیکرد و این موقع، در عمل و رفتار اجتماعی و گسستن ها و پیوستن های او مشهور بود.
«دعبل» نیز یکی از این شاعران والامقام و بلندپایه است که سروده هایش، آوازه و شهرت و نفوذ خاصی داشت و مورد تکریم ثامن الائمه (ع) بود.
قصیده ی معروف «مدارس و آیات...» او، که در سوگ شهدای آل محمد(ع) و به خون خفتگان دشت کربلا و بیان فضایل اهل بیت (ع) است، یکی از بهترین و زیباترین شعرهای اوست.7
در دیگر مسائل، به خصوص در مرثیه ی اباعبدالله (ع) و ستایش ائمه (ع)، شعرهای فراوانی دارد.8
روشن است که حرکت در چنین خطی و داشتن موضعی چنین متعهدانه، قاطع و صریح، برای شاعران گران تمام میشده است و زندگی سراسر سختی، فشار و هراس این گونه فرزانگان و شعرای شیردل و بی باک، نشانگر این حقیقت است.
برای این سخن، نمونه های فراوان میتوان یاد کرد. «کمیت بن زید»، شاعر معروف اهل بیت (ع) یکی از آنان است.
کمیت، به جهت قصیده ی بلندبالایی که در بعضی از ابیات آن به مدح بنی هاشم و سوگ «زید بن علی»، و پسرش یحیی بن زید پرداخته بود، شهرت یافت. وقتی گزارش این قصیده ی تعهدبار به «هشام بن عبدالملک» رسید، به والی آن روز کوفه، «خالد بن عبدالله قیسری» نامه نوشت و او را سوگند داد که دست و زبان کمیت را قطع کند... دیری نگذشت که کمیت، خانه ی خود را در محاصره ی نیروهای سواره ی والی دید. کمیت را دستگیر کردند و به زندان افکندند.9
می بینیم که داستان خون بار شیعه در ادبیات و شعر، فقط در مدح و رثای ائمه(ع) خلاصه نمیشود، بلکه به بیان فضایل د یگر علویان هم که در مبارزه با امویان، شربت شهادت مینوشیدند، پرداخته است. نام و چهره ی کسانی هم چون «عبدی کوفی»، «سید رضی» و ده ها تن دیگر، در این رواق میدرخشد و آثارشان، سرشار از لطافت، ظرافت و زیبایی و در سوگ شهیدان و مدح ائمه (ع) است.