ماهان شبکه ایرانیان

نگاهی به احوال و سخنان خواجه عبیداللّه احرار

احوال و سخنان خواجه عبیداللّه احرار (۸۰۶ ۸۹۵ ق) ، مشتمل بر: ملفوظات احرار به تحریر میر عبدالأوّل نیشابوری، ملفوظات احرار (مجموعه دیگر ) ، رقعات احرار ، خوارق عادات احرار / تألیف مولانا شیخ، به تصحیح و با مقدّمه و تعلیقات عارف نوشاهی، تهران: مرکز نشر دانشگاهی، چاپ اوّل: ۱۳۸۰.

احوال و سخنان خواجه عبیداللّه احرار (806 895 ق) ، مشتمل بر: ملفوظات احرار به تحریر میر عبدالأوّل نیشابوری، ملفوظات احرار (مجموعه دیگر ) ، رقعات احرار ، خوارق عادات احرار / تألیف مولانا شیخ، به تصحیح و با مقدّمه و تعلیقات عارف نوشاهی، تهران: مرکز نشر دانشگاهی، چاپ اوّل: 1380.

چکیده

خواجه عبیداللّه احرار (806 895 ه . ق) از عرفای پرآوازه سده نهم هجری و از مشایخ مشهور طریقت نقشبندیه است و بسیاری از دانشوران معروف علم و ادب و سیاست، همچون عبدالرحمن جامی، علیشیر نوایی، ظهیرالدین محمّد بابر میرزا و... در شمار پیروان وی می باشند. از خواجه احرار، افزون بر چند رساله (همچون فقرات العارفین، رساله والدیه و...) نامه ها و ملفوظاتی باقی مانده است که به اهتمام و تصحیح دکتر عارف نوشاهی در ضمن احوال و سخنان خواجه عبیداللّه احرار (تهران، مرکز دانشگاهی، 1380) چاپ شده است.

نویسنده گفتار، ضمن معرّفی کتاب مذکور، و اشاره به مزایا و جنبه های تحقیقی آن، اشتباهات مصحّح را برشمرده است، که عبارتند از: ضبط نادرست برخی از واژه ها، ترجمه غلط بعضی از عبارات عربی متن در تعلیقات، و اغلاط مربوط به ضبط و اعراب گذاری بسیاری از جملات و عبارات عربی.

گردآوری گفتار مشایخ طریقت در مجالس آنان، در آداب کتاب نویسی اسلامی سنّتی است دیرینه و نگارش ملفوظات در ادبیات عرفانی جایگاهی ویژه دارد. یکی از همین گونه آثار، ملفوظات احرار است که در واقع گنجینه ای است از نکات عرفانی، اجتماعی، تاریخی و فرهنگی و اثری است در خور توجّه برای آگاهی از آموزه های طریقه نقشبندیه که با یک واسطه ما را با افکار و اندیشه های سر سلسله این طریقه آشنا می سازد.

استاد نوشاهی، مصحّح فاضل این اثر، بر این باور است که تا نیمه نخست سده یازدهم هجری هفت کتاب مستقل به زبان فارسی در شرح حال و مناقب و خوارق و سخنان و تعلیمات احرار و مریدان و بازماندگان او به رشته تحریر در آمده است که از میان آنها تنها یک اثر پیشتر به چاپ رسیده است، و آن رشحات عین الحیات، تألیف فخرالدین علی سبزواری، است و در واقع می توان اثر مورد بحث را دومین کتاب از این مجموعه دانست. البته ناگفته نماند که در این اثر، ملفوظات احرار با دو تحریر و تدوین فراهم آمده است که تحریر نخست از آنِ میر عبدالأوّل نیشابوری و دومین تحریر از آنِ ملاّ محمّد امین کرکی است. این تحریر اخیر به اضافه رقعات احرار به تدوین مصحّح محترم و خوارق عادات خواجه عبیداللّه احرار با گردآوری و تدوین مولانا شیخ، یکی از مریدان خواجه عبیداللّه، بخش پیوست های کتاب را تشکیل می دهد که مجموعا به غنای بیشتر اثر و فراهم آمدن مجموعه ای کامل در باره نامورترین حلقه سلسله نقشبندیه کمک کرده است.

افزون بر این گفتنی است تصحیحِ ملفوظات احرار به تحریر میر عبدالأوّل نیشابوری موضوع پایان نامه استاد نوشاهی در مقطع دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران است که با بهره گیری از پنج نسخه خطّی فراهم آمده است.

مصحّح در تصحیح این اثر کوشیده است با نگارش مقدّمه ای سودمند و پر مایه و با استفاده از منابع و مآخذ متعدّد، وقایع زندگانی خواجه احرار را بررسی کند و به آثار وی از هر سو نظر افکند.

بررسی ملفوظات احرار از دیگر بخش های مقدّمه مصحّح است که در این بخش ضمن ارزیابی و بیان ویژگی های ملفوظات و گزارشی از نسخه های خطّی آن، مضامین موجود در آن با ارائه جدولی تطبیقی با مضامین سلسلة العارفین و رشحات عین الحیات مقایسه شده است.

این اثر افزون بر ویژگی های یاد شده دارای تعلیقات ارزشمند و راه گشایی است که اگر چه تمامی ابهامات و پیچیدگی های متن را بر طرف نمی سازد، امّا به هر روی در تدوین و تهیه آن زحمت بسیار زیادی کشیده شده است و برای نگارش آن منابع مهمّ و فراوانی از نگاه دقیق و نازک بین مصحّح گذشته است. وی کوشیده است با مراجعه به این منابع، نکاتی را در شرح و تفسیر مطالب ملفوظات و مآخذ اشعار بیان کند و عبارت های عربی، اعمّ از آیات و احادیث و اقوال و اشعار را به فارسی ترجمه نماید. این تعلیقات به همراه فهرستی از تفاوت میان نسخه های استفاده شده، در پایان هر یک از بخش های کتاب به جز رقعات احرار آمده و منابع مورد استفاده در تصحیح و نیز منابعی که به نحوی به احرار مربوط می شود، در پایان بخش اصلی (ملفوظات به تحریر میر عبدالأوّل نیشابوری) جای گرفته است.

وجود فهرست های چندگونه و متناسب با موضوعات کتاب، علاوه بر فهرست های متداول، از دیگر ویژگی های این اثر به شمار می رود و برای خواننده اهل تحقیق سخت مغتنم و ارجمند است. از جمله این فهرست ها می توان به فهرست معارف و دین، مفاهیم تصوّف و نظام خانقاه، ابزارها و اصطلاحات موسیقی، اصطلاحات و مقادیر مالی، جانوران و پرندگان، خوردنی ها و نوشیدنی ها، پوشیدنی ها و آرایش ها، آزارها (بیماری ها و دردها) و مسائل وابسته به آن، و ... اشاره کرد. البتّه لازم است گفته شود که این فهرست ها تنها برای بخش اصلی کتاب گرد آمده و در مورد پیوست ها جز فهرست نام ها و جای های خاصّ و کتاب ها فهرست دیگری تنظیم نشده است. این دوگانگی در تهیّه فهرست های متن، با توجّه به تقسیم بندی اثر به دو بخش اصلی و پیوست، چندان حائز اهمّیت نیست، گر چه جویندگان را از بازیابی مطالب و مفاهیم مورد نظر خود در بخش پیوست ها محروم می نماید.

مصحّح محترم در تصحیح این اثر و ارائه متنی منقّح از هیچ کوششی دریغ نکرده است و از این رو باید او را سپاس گفت و خدمت علمی و فرهنگی اش را ستود. با این حال بایسته است که گفته شود علی رغم این تلاش و کوشش، لغزش هایی نیز در متن به چشم می خورد که برخی از این لغزش ها متوجّه مصحّح فاضل و برخی دیگر حاصل کم دقّتی در مراحل نمونه خوانی و آماده سازی کتاب برای چاپ است، و از آنجا که در این گفتار، مجال پرداختن به تمامی این لغزش ها و ناراستی ها نیست، تنها به ذکر نمونه هایی از آنها بسنده می شود و یادآوری می گردد که وجود این گونه لغزش ها اگر چه در عرصه احیای متون در این مرز و بوم فراوان اتّفاق می افتد، امّا بی تردید از مصحّحِ نام آشنا و فرهیخته ای که نقدهای موشکافانه اش بر پاره ای از متون، از دقّت و وسواسی تحسین برانگیز حکایت دارد، و نیز از ناشری که پرچمدار انتشار آثار ارزشمند علمی دانشگاهی است، نمی تواند چندان عادی تلقّی شود:

ص 142، س 19: در این صورت خشیّت مراد نیست. مراد لازم خشیّت است. «خَشیَت» به تخفیف یاء درست است.

ص 146، س 1: لا أحصی ثناء علیک .. . ترجمه این روایت در بخش تعلیقات (ص 392، س 6 ) ترجمه دقیق و خالی از اشکالی نیست. بهتر بود این روایت چنین ترجمه می شد: من نمی توانم، آن گونه که تو خود را ثنا گفته ای، ثنایت گویم.

ص 155، س 13 14: من قال الله من غیر... . در این عبارت «مشاهده» به اشتباه دنباله عبارت عربی آمده و در بخش تعلیقات (ص 418، س 15) نیز همین اشتباه در ترجمه آن تکرار شده است، در حالی که این واژه ربطی به عبارت عربی ندارد و آغاز جمله فارسی پس از آن است: مشاهده عبارت از حضور و آگاهی است به حقّ سبحانه.

ص 155، س 22: و سبیل المکاسب... . این عبارت در بخش تعلیقات (ص 398، س 20) اشتباه ترجمه شده است. ترجمه صحیح این گونه است: راهِ کسب و کار نزد جنید با همان شرایطی که پیشتر ذکر شد راهِ کارهایی است که انسان را به خدا نزدیک می کند.

ص 158، س 10: پیش بعضی کبرا ذلّت انبیا علیهم الصلوة و السلام مفسَّر است به: شغل فاضل و ترک افضل. «زَلّت انبیا» صحیح است و شایسته نیست آن را با ذِلّت به معنای خواری و زبونی اشتباه گرفت. زلّت و لغزش انبیا یعنی پرداختن آنان به کاری و رها کردن کاری مهمّتر از آن. و یا به عبارتی دیگر: «شغلِ فاضل و ترکِ افضل».

ص 162، س 24: وجه خاص. هاءِ وجه، هاءِ ملفوظ است و در حالت اضافه باید آن را با کسره اضافه (وجهِ خاص) و نه با همزه اضافه نمایاند. این اشتباه در جای دیگری نیز تکرار شده است: وجه کمال (ص 287، س 11).

ص 220، س 19: ابو سعید الخِدری. ابو سعید الخُدری به ضمّ خاء صحیح است. بنو خُدرة قبیله ای کوچک از انصار و خُدری منسوب به این قبیله است.

ص 254، س 14: اِنّ من اعظمِ الجَهاد ... . «أعظمِ الجِهاد» به کسر جیم درست است. افزون بر اینکه ترجمه «سلطان جائر و حاکم جائر» در تعلیقات (ص 445، س 24) به «پادشاهی سخت گیر و حاکمی نادرست» چندان ترجمه درست و دقیقی نیست.

ص 261، س 21: دل را به کسی ... . «هر کجا» در مصراع دوم این بیت با وزن سازگار نیست و باید آن را به «هر جا» تبدیل کرد.

ص 263، س 5: انعام و احسان، آن حضرت سبحانه. انعام و احسانِ آن حضرت سبحانه صحیح است (ویرگول زاید و مخلّ معنا است).

ص 273، س 5 6: چون مرید از شیخ رجوع نماید و خواهد که پیش شیخ دیگر رود. فقد نقض عهد اللّه. نقطه زاید است و جمله با عبارت عربی پس از آن کامل می شود. در ضمن این عبارت اشاره ای است به آیه ای از قرآن (بقره/ 27؛ رعد/ 25) که در تعلیقات (ص 452، س 20) از آن سخن گفته نشده است.

ص 276، س 5 و 9: تعبّ و مشقّت. «تعب» به تخفیف باء صحیح است.

ص 279، س 6 7: خصوصا وقتی که به حسب خلقت بی تکلّفتر باشد. به مصاحبت و اختلاط میل طبیعی هیچ نمی ماند. نقطه پس از «باشد» زاید و مخلّ معنا است.

ص 279، س 21: که گهی زین قوم ... . در مصراع دوم این بیت «بیفتادست لهب» صحیح است، نه «بیفتاد دست لهب».

ص 289، س 23: حال سابق بسیار بسیار مُحل شکر بوده است. «مَحلّ شکر» درست است و معلوم نیست چرا مُحل به ضمّ میم ضبط شده است؟!

ص 292، س 8: شما در این صحبت خواستید که با حسن وجوه باشید. «به اَحسنِ وجوه» صحیح است.

ص 392، س 8: احادیث صحّاح. «صِحاح» به کسر صاد و تخفیف حاء صحیح است. همین اشتباه در مورد کتب صِحاح (ص 393، س 20) تکرار شده و صِحاح به صورت مشدّد آمده است.

ص 420، س 29: خواهی اطلس بپوش ... . در این بیت دَلْق و خَلْق به سکون لام هم از نظر وزن و هم از نظر معنا صحیح است و معلوم نیست چرا دَلَق و خَلَق به فتح لام ضبط شده اند؟!

ص 438، س 17: خواه زلال باشد و خواه کور. «خواه کدر» درست است.

ص 507، س 17 18: معرفت موقوف افتاده است بر تجلّی حقّ سبحانه به. جمیع اوصاف در عین عبد. نقطه پس از «به» و پیش از «جمیع» زاید و مخلّ معنا است.

ص 508، س 5: قدّس اللّه تعالی ارواحهم اللّه. واژه «اللّه» در پایان جمله دعایی زاید به نظر می رسد.

ص 510، س 15: مظهر اسم «المحّیی». المحیی به سکون حاء و تخفیف یاء درست است.

ص 561، س 6: احتراز از آن با بلغ وجوه از ضرورات است. «به اَبلغِ وجوه» درست است.

ص 565، س 9: تو مباش اصلاً... . این بیت در ادامه دو بیت پیشین نیست و باید از آن دو جدا شود.

ص 569، س 10: تا با ضاءَت این نور... . «تا به اِضاءت این نور» درست است.

افزون بر موارد یاد شده، به برخی دیگر از اغلاط با ذکر صورتِ صحیح آنها در زیر اشاره می شود. فراوانی اغلاط مربوط به ضبط و اعراب گذاری عبارتهای عربی تأمّل برانگیز است:

ص 145، س 4: فی کلّ مِوْجودٍ: فی کلّ مَوْجودٍ.

ص 146، س 4: إنّه لُیغان: إنّه لَیُغان.

ص 146، س 9: وِاصبِر: وَاصبِر.

ص 148، س 9: فی ملأٍ خیرٌ منه: فی ملأٍ خیرٍ منه.

ص 154، س 2: الایمان بطریقَنا: الإیمان بطریقِنا.

ص 155، س 10: من غیر مشاهِدة: من غیر مشاهَدة.

ص 155، س 18: عِند الجنیدَ: عِند الجنیدِ.

ص 186، س 18: یؤثرون القلیل أی الطعام اللطیف اعلی الکثیر الکثیف. «علی الکثیر» صحیح است. علاوه بر اینکه ترجمه این عبارت در بخش تعلیقات (ص 418، س 15) ترجمه نادرست و یا دست کم ترجمه مبهمی است. کثیف در عربی به معنای انبوه و فراوان و ستبر آمده است و با کاربرد این واژه در زبان فارسی که به معنای آلوده است متفاوت می باشد.

ص 195، س 6: تَربّی بها: تُربّی بها.

ص 196، س 11: فاِصحِبوا: فاصحَبوا.

ص 220، س 19 21: ولیدةٌ: ولیدةً / بمأئةَ: بمأةِ / سَمْعِتُ: سَمِعْتُ / الا تَعجَبون: ألا تُعجِبون / الاّ ظننتُ اِنّ: إلاّ ظننتُ أَنّ / لا یلتقبان: لا یلتقیان.

ص 251، س 25: ما عبدتَ اَذ عبدتَ و لکنّ اللُّه عبد: ما عبدتَ إِذ عبدتَ و لکنّ اللّهَ عبد.

ص 253، س 8: له مکاشِفات کونیّه مع مخالِفاتٌ شرعیّه: له مکاشَفاتٌ کَونیّةٌ مع مخالَفاتٍ شَرعیّةٍ.

ص 255، س 20: الاَحیاءُ منهم: الأحیاءِ منهم.

ص 264، س 1: افضلَ ایمانَ المرء أن یَعلمَ اِنّ اللّه معه: أفضلُ إیمانِ المرءِ أن یَعلمَ أَنّ اللّهَ معه.

ص 281، س 26: یَؤذیه: یُؤذیه.

ص 310، س 14: اللّهم اِنَا نجعلک فی بخورهم: اللّهم إنّا نجعلک فی نحورهم.

ص 324، س 9: خیرا لجزاء: خیرَ الجزاء / و أجوجهم الی لقا: و أحوجهم إلی لقاء / والوالدیه: و لِوالدیه / البلا: البلاء.

ص 392، س 8: کان یقول فی آخره وتره: کان یقول فی آخر وتره.

ص 509، س 8: ولا تُطِعُ: ولا تُطِعْ.

ص 592، س 5: رحمة الله علیه و اسکنت فی جوار القربت: رحمه اللّه و أسکَنَه فی جِوار القربة.

ص 143، س 10: محّب: محبّ. قرار نداشتن تشدید در جای خود، در موارد متعدّدی به چشم می خورد، مانند: اتّم: اتمّ (ص 150، س 23)/ منّور: منوّر (ص 150، س 24)/ مشّرف: مشرّف (ص 154، س 1)/ مهّم: مهمّ (ص 195، س 25)/ ممّد: ممدّ (ص 282، س 8)/ مقّر: مقرّ (ص 512، س 2)/ متصّور: متصوّر (ص 516، س 2).

ص 216، س 23: مزدوارن: مزدوران.

ص 260، س 19: مهلمِ ما: ملهمِ ما.

ص 261، س 24: سحانه: سبحانه.

ص 443، س 29: سعات: سعادت.

ص 565، س 20: مشعول: مشغول.


*. کارشناس ارشد ادبیات عرب و منتقد متون.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان