چکیده
نامه های خواجه عبداللّه احرار و بستگان او عنوان کتابی است که با همکاری دکتر عصام الدین اورنبایف و خانم دکتر جو ان گروس فرآهم آمده و در سال 2002 م. از طرف انتشارات بریل با همکاری انستیتو مطالعات شرقی بیرونی (وابسته به فرهنگستان علوم جمهوری ازبکستان) منتشر شده است. نامه های خواجه عبیداللّه احرار... در واقع، صورت حروفی و ترجمه شده مجموعه مراسلات است که دستنویس آن در انستیتو مطالعات شرقی بیرونی در تاشکند نگهداری می شود و شامل 594 نامه به دستخط 16 نفر از مشایخ و اکابر ماوراءالنّهر و خراسان، خطاب به میرعلی شیر نوایی (841 یا 844 906 ه . ق) است. 128 نامه از این مجموعه، مربوط به خواجه عبیداللّه احرار است.
نامه های خواجه عبیداللّه احرار... در دو بخش، تهیه گردیده است. در بخش نخست، که شامل سه مطلب است، توضیحاتی درباره طریقت نقشبندیه و خواجه عبیداللّه احرار، مجموعه مراسلات و معرّفی نسخه خطی مجموعه مراسلات و نامه نگاران، ارائه داده شده است. بخش دوّم، شامل ترجمه انگلیسی نامه ها و متن فارسی آنها است. کتاب در بردارنده سه پیوست نیز هست: نمایه ها به حروف لاتین، نمایه ها به حروف فارسی، چاپ فاکسیمیله مجموعه مراسلات و تصاویر مزار خواجه احرار و دیگر ساختمانهای سمرقند، هرات و تاشکند.
با وجود زحمات بسیار، که دکتر عصام الدّین ارونبایف در قرائت نامه ها متحمّل شده است، چند نکته ضعف در آنها مشاهده می شود، که عبارتند از: 1. عدم مطابقت متن چاپ شده با اصل. 2. اشکالات املایی فارسی. 3. اشتباهات تایپی. 4. اشکالات وارد بر نظرات فراهم آورندگان نامه ها.
1
نامه های خواجه عبیدالله احرار و بستگانِ او [از این به بعد فقط نامه های احرار [عنوان کتابی است که در 2002 انتشارات بریل با همکاری انستیتو مطالعات شرقی البیرونی وابسته فرهنگستان علوم جمهوری ازبکستان (تاشکند) منتشر کرده است. بریل (تأسیس 1683 م) با سه شعبه در لایدن و بوستون و کولن یکی از معتبرترین ناشران کتابهایی در زمینه خاورشناسی و اسلام است و نشانه او بر روی جلد علامتِ اعتبار تحقیق و تفحص دارد. من شاید تا مدتی دیگر از مطالعه کتاب «نامه های احرار» محروم می ماندم، اگر دوستم دکتر نجدت طوسون (Necdet Tosun) استاد دانشکده الهیات دانشگاه مرمر، استانبول عکس این کتاب را برای من به اسلام آباد نمی فرستاد. او می داند که حوزه مطالعات من خواجه عبیدالله احرار (806 895 ه) است. در روزهایی که کتاب احوال و سخنان خواجه عبیدالله احرار (چاپ مرکز نشر دانشگاهی، تهران، 1380) را آماده می کردم، این دوست دانشمند فارسی دان از خزائن ترکیه منابع نقشبندیه را عکس می گرفت و برای من به پاکستان می فرستاد و اکنون مکرر لطف فرمود و این کتاب گران قیمت را که هنوز از انتشار آن چند ماه نگذشته بود و شاید به این زودیها به کتابفروشیها و کتابخانه های پاکستان نمی رسید در اختیارم گذارد. این حکایت از سعه صدر علمی او دارد و پاداش آن نزد خداوند بزرگ است.
باری نامه های احرار با همکاری دکتر عصام الدین ارونبایف و خانم دکتر جو ان گروس فراهم آمده است. دکتر ارونبایف تاریخ دان و نسخه شناس معروف ازبکستان است و تا مدتی مدیر انستیتو مطالعات شرقی البیرونی بوده است و از کارهای مهم او ترجمه و چاپ نامه های عبدالرحمان جامی است (نک: دنباله مقاله). خانم دکتر گروس استاد تاریخ در دانشکده نیوجرسی، ایالات متحده امریکاست و در سالهای اخیر توجه ایشان به پژوهشهایی در تاریخ اجتماعی و اقتصادی نقشبندیه در آسیای میانه بوده است و در این زمینه کتاب و مقالات متعدد ارائه داده است. از آن جمله کتابِ Muslims in Central Asia: Expressions of ldentity and Change چاپِ 1992 م.
کتابِ نامه های احرار در واقع صورتِ حروفی و ترجمه شده مجموعه مراسلات است که نسخه خطّی آن در انستیتو مطالعات شرقی البیرونی، تاشکند، شماره 2178نگهداری می شود و شامل 594 نامه به دستخط 16 نفر از مشایخ و اکابر ماوراءالنهر و خراسان خطاب به میرعلی شیرنوایی (841 یا 844 906 ه) است. به همین مناسبت گاهی این مجموعه آلبوم نوایی / مرقّع نوایی نیز خوانده شده است. این مجموعه یعنی نامه های اصلی را محمد شریف خان مخدوم معروف به صدرضیا (1867 1932 م) که آخرین «قاضیِ کلان» بخارا در امارت عالم خان (1910 1920) بود، در سال 1938 م به بخش نسخه های خطّی کتابخانه عمومی دولتی نوایی بخشید و در 1939 م عبادالله عادل اف (م 1944) از روی آن دو نسخه استنساخ کرد که هر دو در انستیتو مطالعات شرقی البیرونی، شماره 4245 و 5136 محفوظ است. مجموعه مراسلات در 46 برگِ کلان در اندازه 29×41 سانتی متر است و همه 594 نامه بدون هیچ ترتیبی روی برگها چسبان شده است.
توجه و علاقه مورخان شوروی به مجموعه مراسلات به حدّی بوده است که از 1949 م. تاکنون ده ها مقاله و تحقیق درباره این مجموعه چاپ کرده اند (نک: کتاب مورد بحث، ص 68 65) که یکی از آنها رساله دکتری عصام الدین ارونبایف در سال 1984 م. درباره همین مجموعه است.
در مجموعه مراسلات نامه هایی از مشایخ به شرح ذیل گرد آمده است:
1. مولانا نورالدین عبدالرحمان جامی (817 898 ه)، 337 نامه. دکتر عصام الدین ارونبایف این قسمت نامه ها را به صورت فاکسیمیله با ترجمه و حواشی روسی در 1982 م. در تاشکند چاپ کرد و بعد از آن دو چاپ دیگر غیر فاکسیمیله به عمل آمد، یکی به نام نامه های دستنویس جامی، به کوشش عصام الدین ارونبایف و رضا مایل هروی، کابل، 1987؛ دیگری به نام نامه ها، عبدالرحمان جامی، تهیه و مقدمه و توضیح از عصام الدین ارونبایف و اسرار رحمانوف، دوشنبه، 1989 م.
2. خواجه عبیدالله احرار، 128 نامه.
3. محمد بن امین الدین، 44 نامه. هویّت او مشخص نیست. از محتویات نامه های او قطعی است که او از مردم خراسان بوده است. او در نامه های خود بیشتر از اهالی طبس و قاین و قهستان سفارش کرده است. در یکی از نامه ها (شماره (430a)425) می نویسد: «دارندگانِ رقعه از خویشان این فقیراند ساکن ولایت طبس»؛ و در نامه ای دیگر (شماره (437)432) سفارشی از مردی صالح و فقیر و محتاج که در مسجد فیروزآباد قاین مؤذن بود، کرده است. از اینجا می توان حدس زد که محمدبن امین الدین همان شمس الدین محمد بن امین الدین قاینی باشد که معین الدین محمد زمچی اسفزاری (م 899 ه) او را چندبار در هرات دیده بود1 و ازو دعا آموخته بود. حسامی واعظ قهستانی در تاریخ قهستان وی را از مشایخ سلسله زینبیه [کذا: زینیه منسوب به زین الدین خوافی [و مقتدای اهل سنّت معرفی کرده است.2
4. میر عبدالاوّل نیشابوری (م 905 ه)، خلیفه و داماد خواجه احرار، 27 نامه که از آن میان 15 نامه مستقل به امضای خود و 12 نامه مشترک به امضای مولانا قاسم نوشته است.
5. خواجه علی تاشکندی، مُرید خواجه احرار، 22 نامه.
6. مولانا قاسم فرکتی (م 891 ه) مُریدِ محبوب خواجه احرار، 4 نامه مستقل به امضای خود و 4 نامه به اشتراک امضای خواجه علی و 12 نامه به اشتراک میر عبدالاوّل نیشابوری نوشته است.
7. محمد تبادکانی (م 891 ه)، خواجه احرار او را در 866 ه در سمرقند دیده بود، 5 نامه.
8. خواجه محمد یحیی (کُشته 906 ه) فرزند خُرد خواجه احرار، 6 نامه.
9. خواجه محمد عبدالله (م 908 ه) فرزند کلانِ خواجه احرار، 3 نامه.
10. خواجه محمد بن حسن بن علاء العطّار، 3 نامه.
11. ابوسعید اوبهی، مرید خواجه احرار، 3 نامه.
12. سعدالدین (احتمالاً کاشغری، م 860 ه)، 2 نامه خطاب به سلطان ابوسعید.
13. محمد بن عبدالملک، 1 نامه.
14. تقی الدین محمد کرمانی، پدر زنِ خواجه محمد عبدالله بن احرار، 1 نامه.
15. صوفی علی خراسانی، مرید شیخ زین الدین خوافی، 1 نامه.
16. محمد خواجه؟ 1 نامه.
کتاب «نامه های احرار» در دو بخش تهیه شده است:
بخش اول شامل سه مطلب است: 1) «نقشبندیه و خواجه عبیدالله احرار» نوشته خانم جو ان گروس؛ 2) «مجموعه مراسلات به عنوان مأخذ تاریخ ماوراءالنهر و خراسان در روزگار تیموریان متأخر» نوشته خانم جو ان گروس؛ 3) «معرفی نسخه خطّی مجموعه مراسلات و مؤلفان (یعنی نامه نویسان)» نوشته عصام الدین ارونبایف، با ترجمه و ویرایش دکتر جو ان گروس.
بخش دوم شامل ترجمه انگلیسی نامه ها (به قلم دکتر گروس) و متن فارسی (به قرائت دکتر عصام الدین ارونبایف) است.
پیوست ها:
الف) نمایه ها به حروف لاتین دارد، مشتمل بر فهرست منابع، فهرست مؤلفان و نامه های آنان، فهرست عمومی اشخاص، فهرست موضوعی، فهرست اماکن.
ب) نمایه ها به حروف فارسی نیز دارد، مشتمل بر فهرست نامهای مؤلفانِ رقعات، فهرست نام های اشخاص، فهرست اصطلاحات، جایها، کتابها، نام های قبایل.
ج) چاپ فاکسیمیله مجموعه مراسلات و تصاویر مزار خواجه احرار و دیگر ساختمانهای سمرقند و هرات و تاشکند.
در بخش دوم کتاب 257 نامه از 15 نویسنده عرضه شده است. چون 337 نامه جامی در مجموعه مراسلات پیشتر به کوشش دکتر ارونبایف چاپ شده است، در این چاپ مشترک ارونبایف و گروس جای داده نشده است. خواندن این نامه ها، که به خطوط رُقعه، نسخ و شکسته تحریر شده است، کار آسانی نبود. هر کسی به تصاویر نامه ها نگاه کند، پی می برد که برای خواندن نامه ها، به ویژه نامه های خواجه احرار که در آن نقطه گذاری رعایت نشده است3 و بعضی دیگر که به صورت چلیپا نوشته شده است، چه مهارت و ممارستِ نسخه خوانی لازم است. عباد الله عادل اف نخستین ناقلِ مجموعه مراسلات در رونویسی خود [شماره [4245 به مشکلات خواندن این نامه ها اشاره دارد. دکتر ارونبایف از عهده خواندن نامه ها خوب برآمده است و چه بسا که از روی نوشته عادل اف هم کمک گرفته باشد. دکتر جو ان گروس که عهده دار تألیف بخشی ازین کتاب است، در تحقیقات خود سنگ تمام گذاشته است و تخصص مطالعات خود را در زمینه تاریخ نقشبندیه به اثبات رسانیده است.
2
257 نامه خواجه احرار و بستگان او منبعی سودمند تاریخ آسیای میانه و طریقه نقشبندیه در سده نهم هجری است. چون در این مجموعه بیشتر نامه ها از آنِ خواجه احرار است (128 نامه)، به خوبی از آنها می توان پی بُرد که این شیخ بزرگ نقشبندیه ماوراءالنهر چه نفوذی در دربار هرات داشت؛ چگونه از مردم ستم دیده و حاجت مند حمایت می کرد، در نزاع های سیاسی چه تلاشهایی برای صلح به خرج می داد. مسایل و مشکلات روزمره مردم خواجه احرار را آسوده نمی گذاشت و او برای کوچکترین «مشکلی» مانند عبور و مرور مردم عادی از خراسان به ماوراءالنهر و از ماوراءالنهر به خراسان به دربار هرات سفارش می کرد (ر. ک: نامه شماره (303) 299؛ (314)310).
به وضوح معلوم نیست که مخاطب یکی یکی 257 نامه در این مجموعه کیست؟ اما چنان به نظر می رسد که بیشتر نامه ها خطاب به میرعلی شیر نوایی و ملازمان او نوشته شده است که تصویر خوبی از روابط روحانیت با حاکمیتِ سیاسی را ارائه می دهد. خواجه عبیدالله احرار همیشه وظیفه شرعی می دانست که حاکمانِ وقت را از حرکات غیر شرعی بازدارد و به ترویج شریعت محمدی وادارد (نامه (326)323). او به علم و علما حرمت قائل بود و از دربار نیز می خواست که علما را محترم و مکرّم بدارند. در این مورد نامه ای که به دربار نوشت، بدین عبارت است:
... این فقیر را وظیفه آن می بود که همیشه از حضرت سلطان شهید [سلطان ابوسعید [التماس می کردم که در زمان سلطنت شما ارباب دانش که حق سبحانه به محض عنایت بی علّت مظاهر انوار دانش که عکوس تجلیات بی نهایت حق سبحانه اند مشرف شده اند، به اقصی وجوه در احترام ایشان کوشید. حالا نیز بی ادبی بیشتر کرده التماس می کنم که نگاهداشت جانبِ عزیزانی که مظاهر انوارند از برای ترویج علم و شریعت از خدمت شما بسیار باشد. اگر چه این فقیر را حدّ آن نیست خدمت شما یقین که آنچه باید به تقدیم به اضعاف به آن جماعت که محلِّ عنایت اند رسانیده آید. با این همه التماس می کنم که خالصا لوجهه سبحانه تمامی عزیزانی که حق سبحانه ایشان را مشرف به انوار دانش گردانیده محترم و مکرّم باشند. (نامه (325)321)
کسانی که خواجه احرار را از دید یک «شیخ طریقت» نگاه می کنند و البته حیثیت و شهرت او نیز بدین عنوان مسلّم است، قطعا از خواندن نامه های او در این مجموعه مأیوس می شوند، زیرا این نامه ها فاقد دقایق و معارفِ عرفانی که خاصه مکتوباتِ شیوخ طریقت است می باشد و «عرضه داشت»های اجتماعی بیش نیست که برای مورّخان تاریخ اجتماعی سودمند است.
یادآوری این نکته خالی از فایده نیست که خواجه احرار علاوه بر 128 نامه که در این مجموعه چاپ شده است، نامه هایی نیز دارد که در کتاب احوال و سخنان خواجه عبیدالله احرار (صفحات 541 572) منتشر کرده ام. در کتابخانه های لنین گراد و دوشنبه و تاشکند مجموعه هایی از مکتوبات احرار وجود دارد که برخی از آنها (دوشنبه، 146/II، ر. ک: احوال و سخنان...، ص 544) همان است که چاپ کرده ام و بعضی دیگر هنوز بررسی نشده است.
3
اکنون می پردازیم به چند نکته ضعفی که در این مجموعه دیده می شود. این نکات ضعف را می توان به 4 دسته تقسیم کرد:
1. قرائت متن نامه ها در مواردی با اصل مطابقت ندارد.
2. گزینش املای فارسی استاندارد نیست و در مواردی محلِّ اشکال است.
3. در بخش فارسی اشتباهات تایپی به کثرت دارد.
4. با برخی نظرهای گردآوردندگان این کتاب می توان اختلاف کرد.
اینک از هر چهار مقوله به چند مثال اکتفا می کنیم.
1. عدم مطابقت متن چاپ شده با اصل
شماره نامهمطابقِ چاپ شدهمطابقِ اصل
13گر نگویم آنچه دارم درونگر نگویم آنچه دارم در درون
بمن جگرهاگردداندرحال خونپس جگرها گردد اندر حال خون
14خواجه علی به ملازمانخواجه علی به ملازمت
استعفاد استغفاداستغفار استغفار
استغامتاستقامت
واسلامو السّلام
15در زمانی که تفرقه محاصره
بران طرف است.
در این عبارت کلمات«تفرقه محاصره»
مخلِ معنی است و در اصل نیز به خط
غیر از متن در حاشیه آمده است و
در جای اصلی کلمات محو شده است
باری من این عبارت را چنین می خوانم:
در زمانی که... بر آن طرفِ آب
آن چیز ندارنده[به] آن خریدارنده
18گستاخیاستاخی
خواجه احرار در همه نامه های خود «استاخی» نوشته است، اما مصحّح آن را در تمام موارد به «گستاخی» تبدیل کرده است. در حالی که استاخی نیز به همان مفهوم گستاخی است و استاخ به معنی گستاخی در فرهنگ های قدیم و جدید مانند برهان قاطع، فرهنگ حسین وفایی و فرهنگ دکتر محمد معین آمده است.
25(26)یقین کرده اندتعیّن کرده اند
21(52)«از اوج عزیمت...»
در محلی که مصحح سه نقطه گذاشته و در پاورقی نوشته که دو کلمه
روشن نیست آن را باید «تنزلی بی» خواند.
58(61.63)با یکدیگر ممد متفق شوندبا یکدیگر همه متفق شوند
بالتمامیبتمامی
هم آن خواهد آمدهمه آن خواهد آمد
266(271)برخلاف این طریقه پیشینبرخلاف این طریقه، طریقه پیشین
279(283)هر عنایتهمه عنایت
280(284)حشمت و شوکتحقیقت و شوکت
282(286)بگاه دارندنگاه دارند
283(287)که برای یافتاز برای یافت
284(288)بگرفتاریها امثال این فقیربگرفتاریهای امثال این فقیر
گرفتار نکردندگرفتار نگردند
تخمیرخمیر
292(296)شاید خلافیشاید که خلافی
301(305)کجا روند گدایان از آستان کریمکجا روند گدایان ز آستان کریم
305(309)مشغول گردانیدهمشمول گردانیده
تا سوال تا جواب آیددرازتا سوال و تا جواب آید دراز
308(312)بجانب خودبجناب خود
309(313)خبرها واقع است
312(316)خیری واقع شد... چیزی که مخالف است واقع نخواهد شد
هر سه کلمه که با قلم سیاه مشخص شده، یکی است که مصحح به سه گونه خوانده است.
315(319)از خود چوگذشتی همه عیش و خوشی
نیست شو تا هستیت از پی رسد
مصحح این دو مصراع را به گونه نثر آورده است!!
327(331)محنتی بر او نرسدمحنتی به او نرسد
330(334)التماس داردالتماسی دارد
378(384)استغال نمودهاشتغال نموده
426(431)آن قاعد علمیآن فائده علمی
438(443,445)کس نیک ببیند بهردو سرایکسی...
ز روز فروماندگی یاد کنز روی فروماندگی...
مصحح محترم بعد از مصراع «که خلق از وجودش در آسایش است» این بیت را از قلم انداخته است:
خداوند دولت غم دین خورد |
که دنیا به هر حال می بگذرد |
چون فقیری عاجزی درد دلی می گویدت [از حال خویش]
مصحح در حاشیه توضیح داده که [از حال خویش] وزن شعر را مختل کرده است. تصویر این نامه نشان می دهد که نامه نویس این سه کلمه را خط زده است، پس نبایستی مصحح این را جزوِ متن قرار می داد. همین مورد در نامه (446)660 نیز دیده می شود.
گوش با درد دل....گوش با دردِ دلی...
452(458)از... ایشان را معاش بگذرد.
مصحح در جای سه نقطه لفظی ننوشته و در حاشیه می نویسد که متن ناخواناست و کلمه «ممر» خوانده می شود. و همین صحیح است و باید به متن برده شود.
453(459) برای درک وصال تو عمر می طلبم
مصراع است که به صورت نثر چاپ شده است.
466(472)هر آینه وظیفه نیازمندان جز دعا و فاتحه نیست
مصحح این را به عنوان مصراع ثبت کرده است، در صورتی که عبارت به نثر است.
491(697)عفو و تجاوز بسیار مبارک استعفو و بخشایش...
538(544)عرضه داشت این فقر... این فقیر
خاطر شریف [در] دربار ملازمت دارند.
مصحح در حاشیه می نویسد که کلمه داخل پرانتز یعنی [در] برای روشن کردن مطلب اضافه شده است و مترجم انگلیسی نیز این جُمله را چنین ترجمه کرده است:
اضافه «در» بیجاست و عبارتِ «خاطر شریف در بارِ ملازمت دارند» واضح است. «در بار» یعنی زیر فشار و ملالت.
فرحی بدل او رسدفرجی به دل او رسد
551(558)خواطر شریفخاطر شریف
552(559)خاطر شریف به احوالخاطر شریف ملتفت به احوال
565(571)بقدر الواسعبقدر الوسع
588(594)قر... العینقرة العین
تعدادی از برگهای مجموعه مراسلات چاپِ فاکسیمیله نشده است و از خواننده امکانِ مقابله همه نامه های چاپ حروفی را می گیرد. چه خوب بود که عکس تمام نامه ها که در این مجموعه قرار گرفته است، عرضه می شد.
2. اشکالات املایی فارسی
الف). املایی که مصححان برگزیده اند به هیچ وجه استاندارد نیست. مثلاً تاء خیر (ص 124)، متاءلم (ص 131)، تاءید (ص 155)، متاءهل (ض 217)، جرءات (ص 217)، ماءلوف (ص 247) الماءمور (ص 353)، ماءلوفه (ص 362). که در تمام موارد همزه را باید بالای الف گذاشت. حیوه (ص 138) را باید حیوة نوشت.
ب) مصححان در نقلِ نامه ها از هیچِ گونه اعراب و علائم وقف استفاده نکرده اند و عبارات را مسلسل (بدون ویرگول، نقطه) چاپ کرده اند که أخذ مطلب و مفهوم را دشوار ساخته است.
3. اشتباهات تایپی
شماره نامهصورتِ چاپ شدهصورت صحیح
13اشتغال ادواماشتغال و دوام
14الطاف ا عنایتالطاف و عنایت
دربراه درباره
25(26)چننینچنین
49(50)چننین چنین
58(61,63)درانده صحیفهدارنده صحیفه
59(62)چننینچنین
267(272)بخاطبخاطر
387(393)نقل کرداه اندنقل کرده اند
441(447)ملتفملتفت
451(457)فرومانگیفروماندگی
458(464)دارندهاء رقعهدارنده های رقعه
مایهتاجمایحتاج
مکارمِ احلاقمکارم اخلاق
461(467)مقاصد دینی و ننیویمقاصد دینی و دُنیوی
466(472)نیکه داردنگه دارد
ص 340496(502)495(501)
538(544)شمارشما را
587(593)نی گناهستبی گناهست
در بخشِ نمایه های فارسی (ص 449 469) اشتباهات تایپی در حدِّ تأسف انگیز فراوان است و معلوم نیست چرا مؤلفان کتاب از آنها چشم پوشی کرده اند؟ مهم ترین مورد اشتباه در این بخش کلمه «الله» است که در سرتاسر بخش نمایه ها به صورت «اللاه» درآمده است. مثلاً:
سعداللاه، اقل عبداللاه، الداعی سعد اللاه، عبیداللاه...
اما اشتباهات دیگر نیز کم مقدار نیست، مثلاً:
صفحهخطاصواب
449فهرست نامهایی موللفان قعات(2بار)فهرست نامهای مؤلفان رقعات
فهرست اسطلاحاتفهرست اصطلاحات
450امیر شجاعالدین سیدبدرامیر شجاع الدین...
451سمس الحق تبریزیشمس الحق تبریزی
452خواجه عبدالواهدخواجه عبدالواحد
455مولانا نظامالدین/مولانانظام الینمولانا نظام الدین
فهرست اسطلاحاتفهرست اصطلاحات
ضمنا در این فهرست ترتیب الفبایی دقیق نیست مثلاً دال (ادب) را بر جیم (اجنبی) تقدیم داشته اند!!
457مارت مآبامارت مآب
459حامل رقهحامل رقعه
460حقوق دوستیوحقوق دوستی و
حیه حقیقی یغنیحیوة حقیقی یعنی
461داد حواهانداد خواهان
468بدخشابدخشان
469خانقلهخانقاه
دارلاحسان هراهدار الاحسان هراة
4. اختلاف نظر با مؤلفان
1. دکتر جو ان گروس در مقاله های خود که در این مجموعه به عنوان مقدمه آمده است، مسموعات میر عبدالاوّل نیشابوری را biography یعنی زندگینامه خواجه احرار قلمداد کرده است (ص 46، 74). مسموعات چنان که از عنوانش پیداست شنیده های میرعبدالاول است از زبانِ خواجه احرار، که در ادبیات عرفانی اسلامی به آن «ملفوظات» نیز گفته اند. در مسموعاتِ میرعبدالاول هر چند اشارات متعدد به وقایع زندگانی خواجه احرار موجود است، اما این کتاب را نمی توان زندگینامه به معنی عرف آن گفت، زیرا هیچ تبویب موضوعی ندارد و من در مقدمه خود بر چاپ مسموعات در احوال و سخنان خواجه عبیدالله احرار سخن های گفتنی را گفته ام.
2. دکتر گروس نوشته است که خواجه علی تاشکندی مثلِ عبدالاوّل، مرید و داماد خواجه احرار بود (ص 76). این خبر نه سنَد دارد و نه صحت. داماد دیگر خواجه احرار میر عبدالله بن تقی الدین محمد کرمانی بود (ر.ک: احوال و سخنان خواجه عبیدالله احرار، ص 68، 71).
3. نام سیّد تقی الدین محمد کرمانی با حرفِ نون سیّد نقی [Naqi] آمده است (ص 84) که خطاست. خود خانم گروس در ص 88 ضبط درست تقی الدین آورده است.
4. چاپِ جغرافیای حافظ ابرو قسمت ربع خراسان / هرات به نجیب مایل هروی منسوب شده است (ص 74، پاورقی 76). این کارِ پدر ایشان رضا مایل هروی است که معمولاً نام کوچک ایشان [رضا] چاپ نمی شد و در چاپ مذکور هم فقط مایل هروی ثبت شده است. ضمنا خانم گروس نام کتاب را «قسمت ربع خراسان و هرات» نوشته است که واو زائد است.
5. خانم گروس نام پدر خواجه احرار را خواجه محمد نوشته است (ص 146، حاشیه 64). نام پدر خواجه احرار محمود است چنان که خود خانم گروس در جاهای دیگر کتاب نوشته است.
6. در فهرست منابع (Bibliography) منبعی بدین صورت ضبط شده است «امیر نظام الدّین علی شیر بن شرف خان ولی ممالک هندوستان نوشته» (ص 430). ازین مأخذ من چیزی نفهمیده ام که منظور چه کتابی است؟
7. چاپِ نفحة الروح... به مایل هروی منسوب شده است (ص 430) که البته منظور آن نجیب مایل هروی است. برای تمییز کارهای این پدر و پسر دانشمند باید نام کوچک آنان را نوشت.
8. قندیّه و سمریّه هم در منابع اوّلیه (ص 430) و هم در منابع ثانوی (ص 432) آمده است که انسب بود فقط در یکی از فهارس منابع می آمد.
پی نوشتها
1. روضات الجنات فی اوصاف مدینة هرات، با تصحیح و حواشی و تعلیقات محمد کاظم امام، دانشگاه تهران، 1338 ش، ص 309 310.
2. به نقل از بزرگان قائن تألیف سیّد محسن سعیدزاده، قم، 1369 ش، ج 1، ص 528.
3. خواجه احرار خود می گوید که خطِ من خط یاقوت [مستعصمی] نیست، خط شکسته است که مردم به تشویش می خوانند (احوال و سخنان خواجه عبیدالله احرار، ص 34). البته باید به خاطر داشت که مولانا خواجه علی تاشکندی نامه نویسِ خواجه احرار بود. خواجه احرار املاء می کرد و او می نوشت و معلوم نیست که رُقعاتی که اکنون با امضای «الفقیر عبیدالله» در مجموعه مراسلات دیده می شود به خط احرار است یا از قِبَل او به دستخط خواجه علی؟ (ر.ک: رشحات عین الحیات،تهران، 1356، ج 2، ص 633 634).
4. شعر از بوستان سعدی است و در بابِ دوم دوبار تکرار شده است. در تصحیح محمدعلی فروغی «ز روز فروماندگی یاد کن» ضبط شده ،اما در اصل نامه مورد بحث «ز روی...» نوشته است.
نمونه دستخط خواجه احرار برگرفته از نامه های او
نمونه دستخط خواجه احرار برگرفته از نامه های او
*. استاد دانشگاه لاهور (پاکستان).