ماهان شبکه ایرانیان

سازها برای که می نوازند؟

نیم نگاهی به ماندگاری موسیقی ایرانی در زیر سایه «تعزیه»

نیم نگاهی به ماندگاری موسیقی ایرانی در زیر سایه «تعزیه»

تعزیه و پیشینه تاریخی آن

تعزیه، یکی از مصادیق آشکار نمایش مذهبی است که با بهره مندی از موسیقی آیینی شکل گرفته است.

تعزیه در ایران در دوره صفویه و بعدها در دوره قاجار و به ویژه در زمان ناصرالدین شاه، به اوج خود رسید تا این که در دوران حکومت رضاشاه، اجرای تعزیه ممنوع شد.

موسیقی، شعر و جنبه های نماشی، سه عنصر اصلی تعزیه را تشکیل می دهند که تفکیک آن ها در تعزیه ممکن نیست. موسیقی تعزیه را می توان در دو بخش موسیقی آوازی و موسیقی سازی مورد ارزیابی قرار داد.

در بخش موسیقی سازی تعزیه، بیش تر از سازهای سنتور، سرنا، کرنا، نی لبک، کوس، دهل، سنج، انواع طبل و گاه قره نی و ترومپت استفاده می شود که البته هیچ گاه این سازها، آوازهای تعزیه را همراهی نمی کرده است. شاید دلیل آن را بتوان چنین حدس زد که سازهای به کار رفته در تعزیه، هیچ کدام امکان جفت شدن با آوازهای مبتنی بر ردیف موسیقی ایرانی را ندارند؛ چون فقط سازهای سنتی مثل کمانچه، تار، سه تار، نی و ... می توانند با آواز هماهنگ شوند که آن هم به دلیل سونوریته یعنی صدا دهندگی کم، برای موسیقی تعزیه مناسب نیست.

کاربرد آگاهانه موسیقی در تعزیه

برای جلوگیری از ورود غنا به تعزیه، به موسیقی سازی بهای کم تری داده شده است و موسیقی سازی، بیش تر در جهت تقویت و بیان حس کلی صحنه به کار می رود؛ از این رو، تحت تأثیر و تبعیت از موقعیت های متغیر نمایشی در تعزیه است.

به طور کلی، هم سرایی نوحه خوان از یک سو و هم صدایی طبل و شیپور و سنج از سوی دیگر، گاه، لحظه های تأثیرگذار و اندوهناک شهادت حضرت اباعبدالله علیه السلام و یارانش را تداعی و گاه، صحنه های رزمی و جنگ آوری آن ها را القا می کند. از این رو، هریک از سازها، نقش خاصی را بر عهده دارند. در صحنه های جنگ با شمشیر، سنج، نقش عمده تری بر عهده دارد تا صدای برخورد سلاح ها را القا کند. طبل، گاهی هنگام بروز حادثه یا ورود اشخاص به کار می رود و گاهی نقش پیش بینی حوادث را بیان می کند. قره نی یا شیپور نیز بیش تر در صحنه های غم انگیز و سوزناک استفاده می شود.

به هرحال، موسیقی تعزیه، بیش از هرچیز برآواز استوار است و آواز با همراهی اشعار خاص مذهبی، بی واسطه ترین تأثیر را بر مخاطب می گذارد.

کاربرد آواز و تناسب آن

توجه به آوازهای متداول در تعزیه، سمت وسوی نگاه را به سوی موسیقی دستگاهی ایران و مجموعه ای به نام ردیف موسیقی دستگاهی می کشاند؛ زیرا هر شبیهی در مقام مشخصی می خواند؛ شبیه خوان حضرت عباس علیه السلام معمولاً «چهارگاه» می خواند، بیان حضرت زینب «شور» و «دشتی» است و حر پیش از آن که در ردیف یاران امام حسین علیه السلام قرار گیرد«اشتلم خوانی سه گاه» می کند و پس از آن که به جمع حسینیان می پیوندد، «عراق» می خواند؛ عبدالله بن حسن نیز در راک (راک عبدالله) می خواند.

در پرسش و پاسخ نیز باید رعایت تناسب آوازها با یکدیگر شود. مثلاً اگر در پرسشی امام حسین شور می خواند، حضرت عباس نیز باید پاسخ خود را در زمینه، شور بدهد. فقط مخالف خوان ها یعنی کسانی که در نقش دشمنان اباعبدالله علیه السلام قرار می گیرند، با صدای بلند و بی تحریر، اشعار خود را با آهنگ اشتلم و پرخاش ادا می کنند.

آن چه در موسیقی تعزیه قابل توجه است، تطابق نغمه های تعزیه با گوشه های ردیف دستگاهی است؛ یعنی هر شعر و سخنی مطابق با یکی از گوشه های ردیف دستگاهی خوانده می شود. حر در دستگاه چهارگاه، راک عبدالله از دستگاه ماهور، حاجیانی از آواز دشتی مخالف از دستگاه های سه گاه و چهارگاه، گوشه های متداولی هستند که در فاصله های مجلس های گوناگون تعزیه خوانده می شود.

تعزیه و آوازهای ماندگار

اجراهای بی نظیر این گوشه ها توسط تعزیه خوان ها، این باور را در ذهن ایجاد می کند که گویی شرط های اصلی تعزیه خوانی، داشتن صدای خوش و آشنایی با موسیقی ردیف دستگاهی است؛ به طوری که ما می توانیم اسامی تعزیه خوانان معروف و واعظان مشهور را در میان چهره های برتر موسیقی ایران مشاهده کنیم. «سیداحمدخان» از خوانندگان مهم دوره قاجار که صفحه هایی از آواز او به همراه تار آقا حسین علی (استاد برجسته تار همان دوره) به جای ماند، شبیه خوان حضرت عباس و حر علیهما السلام بوده است. همچنین می توان به تعزیه خوان های دیگری همچون ابوالحسن اقبال آذر، رضا قلی میرزای ظلی، ضیاءالذاکرین (استاد غلام حسین بنان) که همه از اساتید برجسته موسیقی دستگاهی ایران هستند، اشاره کرد.

راز ماندگاری تعزیه

باید دانست، علاوه بر آشنایی و انس باموسیقی ایرانی، دوری تعزیه خوان ها از مشغله ها و تعلقات دنیایی نیز مورد توجه بوده است؛ به طوری که تعزیه خوان ها تلاش می کردند تا قلب خود را از هوای مسموم نفسانی پاک نگه دارند تا آن چه از عمق دل می خوانند، راهی به قرب الهی بیابد و آوازشان، هم سرایی با فرشتگان ملکوت شود؛ نه هم نوایی با غنای شیاطینی که در فراق بهشت، نوحه سر داده اند. همین خلوص و صداقتشان، باعث ماندگاری آنان شده است؛ وگرنه بسیارند کسانی که پنجه بر ساز موسیقی می زنند و آواز سر می دهند و بیش تر از شمار روزهای عمرشان، آلبوم موسیقی منتشر می کنند، اما بیش از آن که به نوازنده و آوازخوان شبیه باشند، جن زدگانی را می مانند که خود را تسلیم ملودی های سحرانگیز و ریتم های فریبنده کرده اند؛ به گونه ای که از آنان هیچ شنیده نمی شود مگر عربده های گوش خراشی که به تعبیر قرآن کریم، انکرالاصوات هستند.

این مسئله نیز از اضطراب ها و بی قراری های روح ـ به دلیل دوری از خدا ـ ناشی می شود و چنین است که شأن موسیقی به ابتذال کشیده، و ترانه های کوچه بازاری بدون تفکر و تأمل، در گوشه ها و مقام هایی خوانده می شود که پیامبران الهی علیهم السلام با آن، حق را می ستودند و با حضرت پروردگار، نیایش می کردند.

در «بهجت الروح» آمده است: «چون کالبد آدم صفی الله، علیه السلام پرداخته شد، روح از رفتن به درون پیکر وحشت داشت؛ پس به اذن پروردگار، جبرائیل علیه السلام از طرف راست به کالبد درآمد و به آواز دل انگیز خواند: درآی در تن! و روح به کالبد در آمد و از آن پس، آدم ابوالبشر علیه السلام در مقام راست با خدا راز و نیاز می کرد. پیامبران دیگر نیز هریک در پرده و مقامی خدا را صدا می کردند. حضرت موسی علیه السلام در وادی ایمن در مقام عشاق با خدا مناجات می کرد، حضرت یوسف علیه السلام در قعر چاه و زندان به مقام عراق می گریست، حضرت یونس علیه السلام در شکم ماهی به آهنگ کوچک فغان می کرد، حضرت داود علیه السلام بر سر قبر برادرش جهت طلب آمرزش در آهنگ حسینی ندبه می کرد، حضرت ابراهیم علیه السلام در آتش نمرود در مقام حسینی و نوروز ناله سرداد، حضرت اسماعیل علیه السلام در وقت ذبح، در مقام عشاق دعا می کرد و نخستین کسی که بر سالار شهیدان اباعبدالله الحسین علیه السلام گریست، حضرت آدم علیه السلام است که در مقام حسینی زاری کرد و ...»

بنابراین، هر گوشه پرده و یا نغمه ای که به موسیقی ایرانی وارد شده است، از پشتوانه تاریخی و اندیشمندی برخوردار است که ریشه در ربط و وصل به عالم الوهیت دارد و این آمیختگی موسیقی دستگاهی ایران با تعزیه، و موسیقی مذهبی، تعزیه را به عنوان بزرگ ترین حامی و امانت دار موسیقی دستگاهی معرفی می کند ؛ به طوری که روح الله خالقی، نویسنده کتاب «سرگذشت موسیقی ایرانی» براین باور است که تعزیه بهترین ابزار بود که موجب حمایت و حراست بخشی از نغمه های ملی ما شد. در این جا، موسیقی از راه آواز، نقش بزرگی بر عهده داشت؛ زیرا خواننده خوش آواز بهتر می توانست در دل تماشاچیان و عزاداران رخنه کند. بنابراین، جوان هایی که صدای گرم و خوش آهنگ داشتند، برای نقش ها در تعزیه برگزیده می شدند و مدتی نزد تعزیه خوان های بزرگ که دستگاه دان بودند و از ردیف و گوشه های آوازها به خوبی اطلاع داشتند، شیوه خواندن درست اشعار تعزیه را مشق و تمرین می کردند تا بتوانند اشعار را به ترتیب درست ادا کنند، بدین ترتیب، خواننده هایی از مکتب تعزیه در آمدند که در فن آوازخوانی، به مقام هنرمندی رسیدند.

ابوالحسن صبا نیز در یادداشت های خود از موسیقی تعزیه، تجلیل و برای از دست رفتن آن اظهار تأسف می کند و می گوید: «تاکنون تعزیه بوده است که موسیقی ما راحفظ کرده است. متأسفانه نمی دانم در آینده چه چیزی موسیقی ما را تضمین خواهد کرد؟»

جای نگرانی است، با آن که می دانیم تعزیه، ریشه اعتبار و هویت ملی و مذهبی ایران است و هنر نمایش و موسیقی اصیل، زیر سایه تعزیه ماندگار شده است؛ اما تعزیه همچنان در غربت خویش مانده است و ما تا آن جا از فرهنگ موسیقی ملی مان دور افتاده ایم که در روزهای سوگ واری سیدالشهدا علیه السلام، از موسیقی کلاسیک اروپا مانند سمفونی های بتهوون، به جای موسیقی عزا در رسانه ها بهره می بریم.

ما مخالف بهره گیری درست از موسیقی کلاسیک غرب در زمان مناسب خود نیستیم؛ اما جایگزین کردن آن به جای موسیقی فرهنگ خودمان، جای نگرانی و اندوه دارد. در حالی که ما از چنین پشتوانه غنی و اصیلی برخورداریم که حتی می توانیم با ساز ساده ای مثل «بالابان» دستگاهی را بنوازیم که میزان تأثیرگذاری اش در مخاطب به مراتب بیش تر از موسیقی مغرب زمین باشد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سوتیتر:

تعزیه خوان ها تلاش می کردند تا قلب خود را از هوای مسموم نفسانی پاک نگه دارند تا آن چه از عمق دل می خوانند، راهی به قرب الهی بیابد و آوازشان، هم سرایی با فرشتگان ملکوت شود؛ نه هم نوایی با غنای شیاطینی که در فراق بهشت، نوحه سر داده اند. همین خلوص و صداقتشان، باعث ماندگاری آنان شده است؛ وگرنه بسیارند کسانی که پنجه بر ساز موسیقی می زنند و آواز سر می دهند و بیش تر از شمار روزهای عمرشان، آلبوم موسیقی منتشر می کنند، اما بیش از آن که به نوازنده و آوازخوان شبیه باشند، جن زدگانی را می مانند که خود را تسلیم ملودی های سحرانگیز و ریتم های فریبنده کرده اند؛

 

 

ما تا آن جا از فرهنگ موسیقی ملی مان دور افتاده ایم که در روزهای سوگ واری سیدالشهدا علیه السلام، از موسیقی کلاسیک اروپا مانند سمفونی های بتهوون، به جای موسیقی عزا در رسانه ها بهره می بریم.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان