چکیده
منطق الطّیر عطار نیشابوری بارها در ایران، هندوستان و اروپا به چاپ رسیده است و پیش از چاپ دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی، معتبرین چاپ آن به تصحیح و اهتمام مرحوم دکتر سیّد صادق گوهرین صورت گرفت که در سال 1342 از جانب بنگاه ترجمه و نشر کتاب، انتشار یافت. به دلیل عدم درکِ شاخصه های زبانی و سبکی شعر عطّار، منطق الطیر چاپ مرحوم گوهرین از اغلاط، تصرّفات کاتبان و ضبط های نادُرست عاری نماند. در سال 1382 دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی پس از سی سال زحمت مداوم بر روی آثار عطّار و بررسی کلمه به کلمه و بیت به بیت منطق الطّیر و مقایسه آن با سایر اشعار و نوشته های عطّار و به مقیاس زبان و سبک خود شاعر، به ارائه متنی اصیل و صحیح از منطق الطّیر همراه با مقدّمه ای مبسوط و تعلیقه ای روشنگرانه توفیق یافت. در مجلّد نخست منطق الطّیر چاپ دکتر شفیعی کدکنی، اختلاف نسخه ها ذکر گردیده و در مجلّد دیگر آن تفاوت ضبط دستنوشته های مورد استفاده در تصحیح منطق الطّیر ذکر خواهد شد.
کلید واژه: روش تصحیح، عطار نیشابوری، منطق الطیر، عارفان، صوفیان.
1. شرح حال عطّار
فریدالدین محمد بن ابراهیم بن اسحاق نیشابوری (متوفی 627 ه . ق) از اعاظم شعرای عارف است که حدود یک قرن بعد از سنایی (متوفی 529 ه . ق) می زیسته و راهی را که او در سرودن اشعار عرفانی گشوده بود ادامه داده است. از میان شاعران عارف یا عارفان شاعر سه تن در قلّه شرف و شهرت قرار دارند: سنایی، عطّار و مولانا جلال الدین رومی (متوفّی 672 ه . ق). و عطّار در میان عرفا و متصوّفه مقامی بس رفیع دارد که اشعارش در خانقاه ها خوانده می شده است. شیخ محمود شبستری (متوفی 720 ه . ق) در ابتدای منظومه گلشن راز می گوید که بزرگی، سؤالاتی به نظم کرده و فرستاده بود و چون در خانقاه خوانده شد دراویش از من خواستند که پاسخ او را به نظم بدهم ولی من گر چه طبع شعر دارم امّا نظم را قالب کوچکی برای معانی می دانم و لذا مایل بودم که به نثر جواب دهم و سپس برای توجیه آنکه جواب را به شعر سروده است می گوید:
مرا از شاعری خود عار ناید |
که درصد قرن چون عطّار ناید |
و از اینجا می توان منزلت عطّار را در نزد عارفان و صوفیان دریافت. و بنابر مشهور، این بیت هم به مولانا منسوب است:
هفت شهر عشق را عطّار گشت |
ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم |
علی رغم این همه شهرت و حرمت، عجیب است که از زندگی عطّار تقریبا هیچ چیز نمی دانیم با آنکه بیش از 60 تذکره از عطّار یاد کرده اند (ص 5 مقدّمه الهی نامه نوشته فؤاد روحانی) امّا هیچ کدام ذکری از احوال شخصی او نکرده اند و به مشتی تعریف غالبا اغراق آمیر قناعت نموده اند و فقط دولتشاه سمرقندی است که نسبتا اطلاعات مختصری ذکر کرده است که آن هم آمیخته بر اوهام و خرافات و غلطاتی است که برای تأیید مطالب صحیح آن هم باید از جاهای دیگر تأییدی پیدا کرد. بر حسب نوشته دولتشاه تولد عطّار در 523 ه . ق بوده است که آن هم بنا به تحقیق آقای شفیعی کدکنی (ص 53 منطق الطیر) مشکوک است و شاید صحیح آن 553 بوده است. دیگر آنکه عطّار به کار دارو فروشی و در جنب آن طبابت مشغول بوده و این شغل را ظاهرا تا آخر عمر داشته است، چنانکه الهی نامه و مصیبت نامه را در پیری بنا به قول خود او در خسرو نامه، در همان داروخانه نوشته است (ص 8 مقدّمه فؤاد روحانی؛ گرچه دکتر شفیعی خسرو نامه را از عطّار ندانسته اند). از مشایخ او، دولتشاه، نجم الدین کبری و مجدالدین بغدادی خوارزمی و رکن الدین اکّاف را نام برده است و گویا طبابت را نزد همین مجدالدین (و احتمالاً پدر خودش) آموخته است. دولتشاه پدر او، شیخ ابراهیم بن اسحاق عطّار کدکنی را هم مرید قطب الدین حیدر (متوفی 597 ه . ق) دانسته است که در این صورت عطّار از جانب پدر هم به صوفیّه مرتبط بوده است. و نیز می گوید عطّار 400 جلد از کتب صوفیه را مطالعه کرده و 70 سال حکایات این جماعت را جمع کرده که در تذکرة الاولیاء منعکس شده است. کتاب های بسیار به عطّار نسبت داده شده است که حتّی برخی تعداد آن را بر 114 رسانده اند (به عدد سوره های قرآن و نیز به تعداد سال های عمر عطّار برحسب نوشته دولتشاه) ولی همه آنها از او نیست به جز چهار مثنوی (منطق الطیر، الهی نامه، اسرار نامه و مصیبت نامه) و به جز مختارنامه (شامل حدود 2300 رباعی از رباعیات مختار و برگزیده او) و دیوان شعرش (که در چاپ تفضّلی دارای 35 درصد اشعار الحاقی است، چنانکه دکتر شفیعی در ص 35 منطق الطیر گفته اند) و با این حساب بنا به نظر تحقیقی دکتر شفیعی فقط همین شش کتاب از آثار عطّار است و بقیّه از دیگران است که اشعار آنها غالبا باعث بدنامی عطّار شده و او را به پرگویی و یاوه گویی متّهم نموده اند (منطق الطیر، ص 3 22). از جالب ترین نکات درباره عطّار این است که تاریخ مرگ عطّار را 68 نویسنده ذکر کرده اند که اغلب با هم متغایر است و شامل 16 تاریخ مختلف می شود از سال 586 تا سال 632 ه . ق که از آن میان تاریخ 627 از همه بیشتر (29 بار) و سپس تاریخ 619 (7 بار) ذکر شده است و به اقرب احتمالات سال 627 از همه درست تر است (ص 12، مقدّمه فؤاد روحانی و اگر تاریخ تولّد او را طبق تحقیق دکتر شفیعی سال 553 ه . ق بگیریم عمر او بالغ بر 74 سال می گردد. دیوان اشعارش (در چاپ سعید نفیسی) 10346 بیت دارد که با احتساب 2300 رباعی مختارنامه و منطق الطیر (4724 بیت) و اسرارنامه (3305 بیت) و الهی نامه (7292 بیت) و مصیبت نامه (8780 بیت) کلاًّ اشعار او بالغ بر 39047 بیت می شود و اینکه اشعار او را بالغ بر صد یا دویست هزار بیت گفته اند، به علّت محاسبه اشعار کتب دیگری است که از عطّار نیست و بی جهت بدو منسوب شده است.
غیر از این شش دفتر شعر، کتاب گرانقدر تذکرة الاولیاء هم به نثر از عطّار است که حاوی شرح حال 72 تن از عرفای نامدار است و تکمله ای هم دارد که شامل زندگینامه 25 تن دیگر است (جمعا 97 تن) و این کتاب اوّلاً کهن ترین تذکره از نوع خود است که به نثر فخیم و زیبای سبک سامانی نوشته شده است با ایجاز تمام و لطف بیان و ثانیا حاوی اطّلاعاتی است که در هیچ یک از کتب دیگر یافت نمی شود. ضمنا عطّار از جمله شاعران معدودی است که مدح هیچ شاه وامیری را نگفته است و به قول خود شاعر درباری نبوده است.
این بود خلاصه تمام مطالبی که در تذکره ها و کتب مختلف درباره عطّار آمده است و مازاد بر آن شرح برخی خوارق عادات و مطالب زائد و یا مشکوک و یا دور از واقعیّت است.
2. چاپ جدید منطق الطّیر
این کتاب نفیس که به همّت دکتر شفیعی کدکنی منتشر شده است در حقیقت شامل چهار کتاب است در یک کتاب که هر کدام در حدّ خود کاری است سترگ:
اوّل متن منقّح و مهذّب کامل منطق الطیر عطّار که به قول دکتر شفیعی (ص 34) بعد از مثنوی مولوی هیچ اثری در ادبیات منظوم عرفانی در جهان اسلام به پای آن نمی رسد به صورتی ساده و بی هیچ حشو و اضافه ای که گمان می رود این همان متنی است که به اقرب احتمالات از زیر دست خود شیخ عطّار بیرون آمده است و خواننده بی آنکه در پیچ و خم حواشی و نسخه بدل ها و توضیحات مصحّح سر در گم شود می تواند آن را مطالعه نماید. چنین کاری از هر کسی ساخته نیست و کسی را می رسد که هم از تمام علوم و فنون ادبی آگاه باشد و هم خود اهل ذوق و طبع شعر باشد تابتواند غث و ثمین و فصیح و رکیک و اصیل و دخیل را از هم جدا کند و به رموز سبک عطّار آگاه باشد و این از کمتر کسی ساخته است جز همشهری دانشمند عطّار که سال ها در آثار او ممارست کرده و به سبک و سیاق سخن صوفیان عصر او پیش از او به خوبی واقف است. هرمان اته (ص 156 ترجمه تاریخ ادبیات فارسی) می گوید که عطّار این کتاب را در 583 یا 570 هجری نوشته است.
منطق الطّیر بارها در ایران و هندوستان و اروپا (مثلاً در پاریس در 1857 م) چاپ شده است، ولی معروف ترین و معتبرترین چاپ آن همان بود که مرحوم سیّد صادق گوهرین از روی چهار نسخه خطّی و یک نسخه چاپی (همان چاپ پاریس) تصحیح کرده که در 1342 به وسیله بنگاه ترجمه و نشر کتاب منتشر شد. امّا این چاپ، رضایت اهل ادب را کاملاً جلب نکرد، زیرا که در آن غلط ها و اشتباهات ادبی مشاهده می شد که در برخی از چاپ های قبلی به وسیله ناسخان کتب خطّی یا مصحّحان آنها را تصحیح و به اصطلاح رفع و رجوع کرده بودند، در صورتی که چاپ گوهرین نخستین کوشش معقولی بوده در راه چاپ متنی مطابق اصل، با همه کاستی هایی که احتمالاً داشت. دکتر شفیعی با سی سال زحمت مداوم بر روی آثار عطّار (ص 209) و بررسی کلمه به کلمه و بیت بیت این منظومه و مقایسه آن با سایر اشعار و نوشته های عطّار و شاعران پیش از او یا معاصر او، صورتی را ارائه کرده است که هم اصیل است و هم صحیح، البته به مقیاس زبان و سبک خود عطّار نه موازین ذهنی ادبی کنونی. و ظاهرا ایشان قصد دارند که سایر آثار نظم و نثر عطار را هم به همین شیوه منتشر کنند که امید است خداوند توفیق این کار را بدیشان عطا فرماید و ایشان قبلاً هم مختارنامه عطّار را منتشر کرده اند.
ای کاش کسانی پیدا می شدند که سایر دواوین شعرا و به ویژه شاعران نامدار را به همین طریق تصحیح و چاپ می کردند. چاپ جدید از روی ده نسخه خطّی و دو نسخه چاپی تصحیح شده است که نسخه های مورد استفاده مرحوم گوهرین به جز نسخه خطّی مجلس از زمره آنهاست.
دوم تعلیقات کتاب (از ص 249 تا ص 784) شامل شرح لغات مشکله و توضیح برخی تعبیرات و گاهی ریشه کلمات و ذکر مآخذ قصه ها و عبارات عربی و مثل ها و نکته ها به ترتیب ابیات و با ذکر شماره هر بیت که نه تنها برای هر خواننده متوسّطی در فهم اشعار کتاب مفید است، بلکه بسیاری از توضیحات آن برای ادبا و فضلا هم سودمند است یا تازگی دارد و حاکی از تحقیقات عمیق مصحّح محترم و احاطه ایشان به منابع ادبی و عرفانی و دینی بسیاری است و خلاصه آنکه کار محقّق و مطالعه کننده کتاب را یکسره راحت کرده اند و ظاهرا هیچ نکته ای را فرو گذار نکرده اند.
در تعلیقات کتاب همه گونه اطلاعاتی می توان یافت از قبیل دستوری (مثل بحث نیستی به جای نبودی در ص 557) عروض (مثل بحث حذف تاء کلمات هست و نیست در آخر بیت در ص 536) لغوی (مانند مهره و حقّه ص 449، حلقه بر در ص 453، یک به یک ص 457، جَست به معنای آستین یا به معنای گریز ص 460، حقّه زر به معنای حقه و صندوقچه حاوی زر یا شاید حقّه ساخته شده از زر ص 554 وحشت به معنای نجاست ص 523 ، تن زدن به معنای سکوت کردن یا شاید خودداری کردن ص 537)، نسخه بدل ها (مانند ص 460 درباره بیت 69 و ص 467 درباره بیت 124). مباحث تفسیری و حدیث و روایت (مانند اینکه کرسی چیست ص 471 عرشی چیست ص 484 و پرده های نور ص 534)، ریشه شناسی (مانند ذکر ریشه قلندر ص 718 و سرتق ص 662 که اتفاقا من هم قبلاً متوجّه رابطه سرتیز و سرتق از نظر لفظی و سرتیز و کلّه شق از نظر عضوی شده بودم)، نکات بلاغی (چون بر کسی خندیدن و در کسی خندیدن ص 538) و تحقیقات لغوی چون ناکْ دِه و جگر سوخته که تازه و جالب است در حالی که گوهرین ناک را از روی فرهنگ معین (معنای سوم) نوعی امرود شیرین یا دانه های امرود دانسته که به جگر سوخته تشبیه شده است (ص 363) و اگر معنای دوم ناک را در فرهنگ معین در نظر می گرفت شاید به نتایج بهتری می رسید چنانکه دکتر شفیعی رسیده اند. ضمنا شماره ابیات در صفحات راست کتاب گاهی افتاده یا نیمه کاره است (یا شاید در نسخه من چنین است مانند صفحات 236، 366 و 320).
اگر متن منطق الطیر مثلاً چاپ گوهرین طوری بود که رضایت دکتر شفیعی را تأمین می کرد ایشان می توانستند این تعلیقات را به صورت کتابی جداگانه منتشر سازند، چنانکه دکتر شهیدی در مورد دیوان انوری چنین کرده اند. استادانی که بخواهند تمام یا قسمتی از منطق الطیر را در کلاس های خود تدریس کنند با مراجعه به این تعلیقات کارشان بسیار سهل خواهد شد. نمایه این تعلیقات (ص 789 تا 815) دسترسی به محتویات آن را آسان می کند.
سوم تهیّه کشف الابیات متن (از ص 817 تا 882) که دسترسی به ابیات مورد نظر را در متن تسهیل می کند و محققان و به ویژه فرهنگ نگاران و لغویان با این فهرست می توانند به راحتی بیت مورد نظر خود را بیابند. اغلب دواوین و کتب شعر فاقد چنین فهرستی است که گاهی باعث درد سر زیادی می شود. مثلاً شاهنامه چاپ مسکو چنین کشف الابیاتی ندارد و از روی کشف الابیات دکتر دبیر سیاقی هم به سختی می توان به بیت مورد نظر در آن چاپ دست یافت و استفاده از فرهنگ شاهنامه ولف هم آسان نیست. همچنین گرشاسب نامه اسدی هم نیاز به چنین کشف الابیاتی دارد. امّا خمسه نظامی خوشبختانه از این موهبت بهره مند شده است. تهیّه کشف الابیات خود کاری است جدا و حتّی می توانست مانند کشف الابیات خمسه جداگانه چاپ شود.
چهارم مقدّمه کتاب (از ص 17 تا ص 230)، که خود مقاله ای است تحقیقی که به جز قسمت مربوط به تصحیح کتاب و وصف نسخه های مرجع بقیّه آن می توانست به صورت کتابی جدا چاپ شود. این مقدمه شامل مطالب زیر است :
الف شرح حال عطّار و آثار او و تحلیل آنچه در تذکره دولتشاه درباره تاریخ تولّد و وفات عطّار آمده است و تأیید برخی اظهارات آن با مراجع دیگر و ذکر نام کسانی که به عطّار مشهور بوده اند (ص 79 تا 88) که شامل نام 24 عطّار معاصر شیخ فریدالدین است که ظاهرا غالبا عرب بوده اند (به نقل ازکتاب التکملة لوفیات النقلة) و پنج عطّار دیگر که پیش از شیخ فریدالدین یا معاصر او بوده اند و شعر عرفانی سروده اند و نیز شرحی از بوطیقای عطّار آورده (ص 88 تا ص 100) یعنی زبان و لهجه ای که عطّار در شعر خود به کار برده است و در نتیجه گاهی مغایر قواعد قافیه که در زبان او متداول بوده است گردیده است، مثلاً گرفت را به ضم راء تلفظ می کرده است و با گفت قافیه نموده است و همین امر یکی از علل دست بردن ناسخان در متن منطق الطیر و تغییر قوافی آن بوده است. دو تحقیق دیگر هم در این مقدّمه آمده است یکی بررسی محتوای منطق الطیر و توضیح رمزهای پرندگان و گلها و اشاره به سوابق منطق الطیر نویسی در ادب فارسی است و دوم شرحی جالب از قصّه شیخ صنعان و مأخذ عطّار در این مورد هر چه گفتنی بوده است گفته اند (ص 181 تا ص 208).
3. مهدی حمیدی و شفیعی کدکنی
دکتر مهدی حمیدی، استاد دانشگاه تهران، که هم ادیب و هم شاعر زبده ای بود، در سال 1345 در مجلّه یغما سلسله مقالاتی منتشر کرد که بعدا در 1347 تحت عنوان عطّار در مثنوی های گزیده او و گزیده مثنوی های او به صورت کتابی منتشر شده و در این مقالات با زبانی کند و پرخاشجویانه چهار مثنوی معروف عطّار (منطق الطیر، اسرارنامه، الهی نامه و مصیبت نامه) را زیر تیغ تیز انتقاد گرفت و آنها را کلاً پرگویی و یاوه گویی دانست و گفت که عطّار با این مثنوی ها نخستین ولگردی های شعر فارسی را آغاز کرد و به زبانی که چون پلاسی ژنده و مرقّع درخور گدایان است، آنها را بیان کرده است (ص 7) و مدّاحان او شعر نمی شناخته اند و مدّاحی از عطّار را ظلم هنری شمرد (ص 11) و قصه های او را بی مزه و بدون کشش و تطویل بلا طائل (ص 14) و تشریح مسائل عرفانی او را آب در هاون سائیدن خواند (ص 16) و ثنای او را از خدا در حدّ این بیت دانست (ص 19)
ای قوم سرخار بیابان که کند تیز |
وآن بره بز را که کند گِرد به مَبْعر |
و توصیف او را از خدا خام و کودکانه و منتج به تحقیر ذات خداوند شمرد (ص 23) و همچنین اوصافی که برای پیامبر و یاران و صحابه او ذکر می کند همه را نامعقول (ص 23) می داند و نمونه هایی از اشعار سست عطّار را به عنوان مثال ذکر کرده است. سپس در قسمت دوم کتاب هر کدام از چهار مثنوی فوق را اجمالاً معرّفی کرده و نشان داده است که آنها خالی از هر محتوای عرفانی نیستند و آنگاه از هر یک از آنها تعدادی بیت را انتخاب کرده و گفته است که اینها بهترین اشعار این مثنوی ها هستند. از منطق الطیر 97 بیت (معادل 2 درصد از کلّ کتاب)، از اسرارنامه 108 بیت (حدود 27/3 درصد)، از الهی نامه 71 بیت (حدود یک درصد) و از مصیبت نامه 124 بیت (حدود 41/1 درصد) را آورده است که کلاًّ بالغ بر 400 بیت می شود که از میان 24101 بیت این چهار مثنوی انتخاب کرده است (معادل 66/1 درصد کلّ آنها).
این رساله کوچک و انتشار قبلی مقالات آن در مجلّه یغما اعتراضاتی را برانگیخت چنانکه برخی به هواداری حمیدی و برخی به مخالفت او برخاستند و این نظریات هم در آخر آن رساله منعکس شده است. از مخالفین هیچکس دامن همّت به کمر نزد تا پاسخ مقنع و عالمانه ای به حمیدی بدهد و گویی کسی چیزی در چنته نداشت و لذا جز تکفیر و نفرین و دشنام تقریبا چیزی نثار او نکردند.
تقدیر چنان بوده که پاسخ دکتر حمیدی به عهده همشهری عطّار، دکتر شفیعی کدکنی قرار گیرد که چهل سال بعد بیان کند و انصافا بسیاری از ایرادهای او را عالمانه پاسخ گفته است، امّا افسوس که دیگر حمیدی نیست تا آن را بخواند. اغلب بیت های سستی که حمیدی ذکر کرده است، الحاقی و مجعول است و برخی از آنها به قول دکتر شفیعی از بوطیقای خاصّ عطار تبعیّت کرده است که آگاهانه بوده و نه از روی غفلت یا بی اطّلاعی. دکتر شفیعی علّت افزوده شدن ابیات الحاقی و یا تغییر کلمات را در اشعار عطّار، سه امر دانسته است: یکی عدم آشنایی به سبک و لهجه شخصی عطّار، دوم تحوّل نظریات عرفانی و نفوذ بیش از حدّ عقاید پیروان ابن عربی؛ و سوم گسترش عقاید شیعی در ادوار بعد و تمایل ناسخان و کاتبان، به شیعه نشان دادن عطّار. این بحث جالب و عالمانه از همان آغاز مقدّمه شروع می شود (ص 17) و تا 14 صفحه ادامه می یابد (ص 30). البته هنوز برخی از ایرادهای حمیدی باقی مانده است که معلول طرز تفکّر عطّار و خانقاه نشین های قرون وسطی است و شاید هرگز جواب مقنعی بدان ها نتوان داد. در اینجا بی مناسبت نیست که مثالی از ابیات الحاقی ذکر شود. در موقع نوشتن این مقاله از جمله مراجعی که نگاه کردم کتاب تاریخ ادبیات ایران تألیف رضازاده شفق بود که در شرح حال عطّار هنگام شرح مقامات هفتگانه، در مورد مقام حیرت، این بیت را از منطق الطّیر نقل کرده است (ص 131):
گم شود در راه حیرت محو و مات |
بی خبر از بود خود وز کاینات |
با دیدن کلمه «مات» در این بیت به یادم افتاد که من تحقیقی درباره معانی مختلف مات کرده بودم که خلاصه آن در مقاله «ریشه شناسی اصطلاحات شطرنج» در نامه انجمن (مفاخر فرهنگی، شماره اوّل سال سوم ص 99 97) چاپ شده است و در آنجا نوشتم که مات به معنای متحیّر و حیران، در فرهنگ های فارسی از لغت فرس گرفته تا برهان جامع و انجمن آرای ناصری نیامده است و نخستین بار در فرهنگ استینگاس و فرهنگ نفیسی و فرهنگ نظّام و فرهنگ نوبهار دیده می شود که همه متعلق به اوائل سده 14 هجری قمری اند. حال ناگهان در شعر عطار در منطق الطّیر که متعلق به سده ششم هجری است، عبارت «محو و مات» را می بینیم و بسیار در تعجّب شدم که چگونه کلمه ای که در سده ششم هجری در متن معتبری چون منطق الطّیر به کار رفته است در هیچ یک از فرهنگ ها نیامده است و دهخدا هم هیچ شاهدی برای این معنا ذکر نکرده است، حتّی همین بیت منطق الطّیر را. امّا چون به منطق الطّیر (چاپ دکتر شفیعی ص 407 و چاپ گوهرین ص 212) در بخش وادی حیرت مراجعه کردم، این بیت را نیافتم و معلوم شد که این بیت الحاقی است و عجیب تر آنکه مات به معنای حیران، خود لغتی جدید است که عمرش شاید به یک سده یا یک سده و نیم هم نمی رسد، یعنی این بیت باید در همین اواخر به منطق الطّیر افزوده شده باشد و دکتر رضازاده شفق آن را از روی یک چاپ بازاری نقل کرده است.
«کتاب هایی از این قبیل را معمولاً یا کسی که به اشعار عرفانی و اخلاقی علاقه مند است برای خود مطالعه می کند و یا دراویش در خانقاه ها با هم می خوانند و شیخ یا پیر درباره مفاهیم عرفانی آن توضیحاتی می دهد. این قبیل اشخاص به مسائل صوری (وزن، قافیه، ردیف، جناس) و نکات ادبی (مسائل دستوری، مسائل بلاغی و بدیع و امثال آنها) توجّهی ندارند و برایشان مهم نیست که مثلاً عطّار در فلان بیت چه کلمه ای به کار برده است، آنها به مفاهیم توجّه می کنند و ممکن است پیر که می خواند به میل خود یک یا چند بیت هم از خود اضافه کند تا مطلب بهتر به عوام تفهیم شود و چه بسا که این ابیات اضافی را دیگران در متن کتاب وارد کنند و افزودن آنها را عیبی نشمارند. البته اگر کتاب در محافل ادبی (مثلاً انجمن شعرا) خوانده می شد ممکن بود بر سر صحّت کلمات و عبارات و مفاهیم آن بحث ها درگیرد و در اینجا هم امکان داشت که حاضران تصمیم بگیرند به میل خود کلمه ای را که نمی پسندند با کلمه آشناتری عوض کنند، حال اگر عطّار آن را نگفته است نگفته باشد و این است که به مرور زمان تغییرات بسیار در این گونه کتاب ها پیدا می شود. در ایّام جوانی پیرمردی را می دیدم که کاسب بود، با ریشی سفید و قبایی بلند که همیشه در جیب قبایش یک جلد از جام جم اوحدی بود و هر وقت بیکار می شد آن را در می آورد و مطالعه می کرد و از مکرّر خواندن آن خسته نمی شد. سواد او هم همان بود که در مکتب آموخته بود و گرچه صوفی و درویش نبود، امّا مرد با تقوا و پارسایی بود.
او فقط درباره محتوای کتاب می اندیشید و نه درباره جنبه های ادبی و صوری، لذا اگر کسی چند بیت هم اضافه بر آن برایش می خواند، خوشوقت می شد و می خواست در حاشیه کتاب یادداشت کند.
4. چند نکته
دراین کتاب سترگ از همه جهت سنگ تمام گذاشته شده است و جایی برای خرده گیری باقی نگذاشته است، امّا دریغم آمد که از ذکر یکی دو نکته خودداری کنم.
اوّل اینکه برای متن منطق الطّیر هیچ فهرستی نیامده است. ای کاش فهرست مطالب آن مانند چاپ گوهرین (ص 7 تا 13 مقدّمه) در ابتدای کتاب یا پیش از متن منطق الطّیر اضافه می گردید. زیرا که مثلاً یافتن وادی ها یا حکایت ها در کتاب برای یابنده عجول مثل حقیر مشکل است.
دوم اینکه عناوین مطالب عمدتا به صورت «فی الحکایه» یا «الحکایة و التمثیل» ذکر شده است و شاید مناسب تر بود برای هر حکایت عنوانی که حاکی از محتوای آن باشد انتخاب گردد و برای آنکه معلوم باشد این عناوین از اضافات مصحّح است و در نسخه های اصلی نیست، آنها را در داخل دو ابرو (کروشه) می گذاشت تا با یک نگاه موضوع هر حکایت روشن شود و در صورت لزوم آن را مطالعه کنند.
ضمنا در هنگام مراجعه، یکی دو مورد غلط چاپی دیدم مثلاً در صفحه 28 سطر آخر حاشیه «عطار در مثنوی های گزیده او 32 34» صحیح است و در صفحه 34 سطر چهارم حاشیه «چاپ فؤاد روحانی 304 307» صحیح است، که البته این غلط ها در برابر دقّتی که در چاپ بی غلط کتاب شده است اهمیتی ندارد.
1. مدرس دانشگاهها و محقق.
منطق الطّیر، عطّار (فریدالدّین محمد بن ابراهیم نیشابوری). مقدّمه، تصحیح و تعلیقات: دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران، انتشارات سخن، 1382، 903 ص (شماره 1 از مجموعه آثار عطّار).