ماهان شبکه ایرانیان

کاوشی در احادیث مهدوی

عقیده به مهدویت از امور مسلّم و قطعی در تاریخ و کلام اسلامی است. جملگی مسلمانان اعم از شیعه و سنی به «مهدی موعود» باور دارند. در این شکی نیست. نقطه التقا و اصطکاک بین دو مذهب شیعه و سنی در مورد «مهدویت» در تولّد آن حضرت است.

پیشگفتار

عقیده به مهدویت از امور مسلّم و قطعی در تاریخ و کلام اسلامی است. جملگی مسلمانان اعم از شیعه و سنی به «مهدی موعود» باور دارند. در این شکی نیست. نقطه التقا و اصطکاک بین دو مذهب شیعه و سنی در مورد «مهدویت» در تولّد آن حضرت است.

اکثر عالمان اهل سنت و جماعت بر این باورند که «مهدی موعود» هنوز متولد نشده است، لیکن شیعه امامیه می گوید: مهدی موعود فرزند امام حسن عسکری(ع) است و او در سال 255 هجری در سامرا متولد شده است و در پس پرده غیبت زندگی می کند و روزی به امر خداوند ظهور خواهد کرد.

این سخن تمامی شیعیان امامیه است و بسیاری از دانشمندان نامدار اهل سنت نیز این سخن را پذیرفته و در کتاب هایشان متذکر شده اند.

از جمله:

ابوطالب کمال الدین محمد بن طلحه شافعی قرشی در کتاب «مطالب السؤول»؛

علی بن محمد ابن صباغ مالکی در «الفصول المهمّة»؛

شبلنجی در «نورالابصار»؛

ابن حجر شافعی هیتمی مصری در «الصواعق المحرقة»؛

ابن خلکان در«وفیات الاعیان»؛

محمد امین بغدادی در «سبائک الذهب»؛

عبدالوهاب شعراوی شافعی مصری در «الیواقیت و الجواهر فی بیان عقاید الاکابر»؛

ابوالصلاح حلبی در «شذرات الذهب»؛

شمس الدین ذهبی در «العبر فی خبر من غبر»؛

گنجی شافعی در «کفایة الطالب»؛

شمس الدین یوسف بن قزعلی بغدادی حنفی، معروف به سبط بن جوزی در کتاب «تذکرة خواص الامة»؛

محیی الدین ابن العربی در«الفتوحات المکیة»؛

حافظ محمد بخاری، معروف به خواجه پارسای حنفی در «فصل الخطاب»؛

حافظ محمد بن ابی الفوارس در «اربعین»؛

عبدالحق دهلوی بخاری در «مناقب»؛

سید جمال الدین عطاء اللَّه محدث در کتاب «روضة الاحباب»؛

بلاذری در «مسلسلات»؛

شهاب الدین هندی، معروف به ملک العلماء در «هدایة السعداء»؛

فضل بن روزبهان در شرح «الشمایل ترمذی»؛

قندوزی بلخی در «ینابیع المودة»؛

عبد الرحمان جامی در «نفحات»؛

ابوالمعالی محمد سراج الدین رفاعی در «صحاح الاخبار فی نسب السادة الفاطمیة الاخیار»؛

یوسف بن یحیی شافعی در «عقد الدرر فی ظهور المنتظر»؛

شیخ عبداللَّه بن محمد مطیری شافعی در «ریاض الزاهرة».[1]

بعضی از پژوهشگران بیش از صد نفر از دانشمندان اهل سنت را نام برده اند که در کتاب های خویش ولادت امام مهدی (عج) را متذکر شده اند.[2]

مهدویت در اسلام

در زمر? باورهای اسلامی، باور به مهدویت است. بحث مهدویت در دو عنوان «مهدویت عامه» و «مهدویت خاصه» دنبال می شود.

الف) مهدویت عامّه

مهدویت عامه، یعنی اثبات این که باور به ظهور «مهدی موعود» در زمره باورهای اسلامی به شمار می آید.در اینجا سخن در اثبات این ادعا است که با توجه به منابع معرفتی در اسلام به ظهور منجی بشریت یا «مهدی موعود» بشارت داده شده است.

مهدویت از منظر قرآن

در قرآن مهدویت در حول سه محور بیان شده است، بدین شرح:

1. حکومت صالحان و وراثت زمین

قرآن می گوید: )وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُهَا عِبَادِی الصَّالِحُونَ([3]؛ «پس از تورات نوشته ایم که زمین را بندگان شایسته من به ارث می برند».

خداوند بزرگ در این آیه با تأکید فراوان وعده داده است که در آینده، حکومت صالحان تحقق می یابد و بندگان صالح و شایسته خداوند وارثان زمین خواهند بود. در روایت آمده است که امام باقر(ع) فرمود: «هم اصحاب المهدی؛[4] اینها یاران (امام) مهدی(عج) هستند.»

2. ظهور حق و غلبه دین

قرآن می گوید: )هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَی وَدِینِ الْحَقِّ لِیظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ([5]؛ «او کسی است که پیامبرش را با هدایت (و دلایل آشکار) و دین حق فرستاده است تا آن را بر همه ادیان پیروز گرداند؛ هر چند مشرکان از آن ناخشنود باشند.»

این وعده خداوندی در پرتو حکومت امام مهدی (عج) محقق می شود. امام صادق(ع) فرمود: «وَاللَّه ما نزل تأویلها بعد، و لا ینزل تأویلها حتی یخرج القائم(عج) فاذا خرج القائم (عج) لم یبق کافر باللَّه العظیم و لا مشرک بالامام الاّ کره خروجه حتی لو کان کافرٌ او مشرک فی بطن صخرة قالت: یا مؤمن فی بطنی کافر فاکسرنی واقتله؛[6] به خدا سوگند، تأویل این آیه بعد از ظهور امام مهدی(عج) حاصل می شود. آن گاه که حضرت ظهور کند کافری و مشرکی باقی نمی ماند...»0

فخر رازی در تفسیرش از« سدی» نقل می کند که این آیه مربوط به بعد از قیام مهدی است و در این زمان فردی باقی نمی ماند، مگر اینکه به اسلام گرویده باشد.[7]

3. استخلاف

قرآن می گوید: )وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیسْتَخْلِفَنَّهُم فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَیمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَی لَهُمْ وَلَیبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا یعْبُدُونَنِی لَا یشْرِکُونَ بِی شَیئًا([8]؛ «خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده اند، وعده داده است که آنان را به یقین خلیفه روی زمین گرداند؛ آن گونه که به پیشینیان آنان خلافت بخشید و دین و آیینی را که برای آنان پسندیده است پا بر جا و ریشه دار سازد، و بیم و ترس آنان را به آرامش و امنیت مبدل کند؛ آن چنان می شود که تنها مرا می پرستند و چیزی را شریک من قرار نخواهند داد.»

همان گونه که طبرسی در تفسیر این آیه بیان داشته است: از اهل بیت پیامبر(ص) روایت شده است که این آیه دربار ه مهدی از آل محمد(ص) است.[9]

امام سجاد(ع) فرمود: «هم واللَّه شیعتنا اهل البیت؛ یفعل اللَّه ذلک بهم علی یدی رجل منا و هو مهدیّ هذه الامّة و هو الذی قال رسول اللَّه(ص) لو لم یبق من الدنیا إلّا یوم واحد لطول اللَّه ذلک الیوم حتی یلی رجل من عترتی، اسمه اسمی، یملأ الارض عدلاً و قسطاً کما ملئت ظلماً وجوراً؛[10] به خدا سوگند آنان شیعیان اهل بیت پیامبرند، خداوند توسط اینها و به دست مهدی این امت این وعده را محقق می گرداند. همان مهدی ای که پیامبر(ص) فرمود: اگر عمر دنیا جز یک روز باقی نماند، خداوند آن روز را طولانی می گرداند تا مردی از عترتم که اسم او اسم من است، بیاید و زمین را پر از عدل و قسط کند؛ همان گونه که پر از ظلم و جور شده بود».

کوتاه سخن اینکه این امور سه گانه غلبه دین، وراثت زمین و استخلاف هنوز به طور کامل محقق نشده است. اینها در پرتو حکومت مهدی موعود محقق می گردد. این آیات قرآنی بدون اینکه نامی از مهدی موعود برده باشد، به حکومت و ظهور آن حضرت اشاره دارد.

مهدی در روایات

دربار? مهدی موعود، روایات منقول از پیامبر، عترت و صحابه به قدری زیاد است که جای هیچ گونه شک و تردیدی در آن باقی نمی ماند. بسیاری از صحابه پیامبر(ص) از جمله «علی بن ابی طالب»، «عثمان بن عفان»، «طلحة بن عبیداللَّه»، «عبدالرحمان بن عوف»، «عبداللَّه بن عباس»، «عمار بن یاسر»، «عبداللَّه بن مسعود»، «ابو سعید خدری»، «عبداللَّه بن حارث»، «قرة بن ایاس مزنی»، «حذیفة بن یمان»، «جابر بن عبداللَّه»، «جابر بن ماجد»، «عبداللَّه بن عمر»، «انس بن مالک»، «عمران بن حصین» و «امّ سلمة» روایات مربوط به مهدی موعود را از پیامبر(ص) نقل کرده اند.[11]

 

منصور علی ناصف نویسنده کتاب «التاج الجامع للاصول» می نویسد:

«در میان همه دانشمندان امروز و گذشته مشهور است که در آخر الزمان به طور یقین مردی از اهل بیت: ظاهر می شود که بر تمام کشورهای اسلامی مسلّط می گردد، و همه مسلمانان از او پیروی می کنند و در میان آنها عدالت را اجرا می نماید و دین را تقویت می کند». سپس افزود: «احادیث مهدی را گروهی از اصحاب خوب پیامبر(ص) نقل کرده اند و بزرگان محدثین مانند «ابی داوود»، «ترمذی»، «ابن ماجه»، «طبرانی»، «ابی یعلی»، «امام احمد» و «حاکم نیشابوری» آن را در کتاب های خود آورده اند».[12]

خلاصه آنکه اعتقاد به مهدویت از ضروریات دین اسلام است و هیچ یک از فرقه ها و مذاهب اسلامی نمی توانند آن را انکار کنند. جابر بن عبداللَّه انصاری می گوید: پیامبر(ص) فرمود: «من انکر خروج المهدی فقد کفر بما انزل علی محمد؛[13] هر که ظهور مهدی را انکار کند، اسلام را انکار کرده است.»

بنا به نوشت? مؤلف کتاب «منتخب الاثر» بیش از 657 روایت درباره مهدی موعود وارد شده است.[14] اینک به برخی از آنها اشاره می شود:

پیامبر(ص) فرمود: «ابشرکم بالمهدی یبعث فی امتی علی اختلاف من الناس و زلزال فیملأ الارض قسطاً وعدلاً کما ملئت جوراً و ظلماً[15]؛ شما را بشارت می دهم به مهدی که در امت من برانگیخته می شود. هنگامی که اختلافات و دگرگونی ها در بین مردم فراوان شود، پس زمین را پر از قسط و عدل می کند، همان گونه که پر از ظلم و جور گردید».

نیز فرمود: «لو لم یبق من الدنیا الاّ یوم واحد لطول اللَّه ذلک الیوم حتی یخرج رجل من ولدی فیملأها عدلاً و قسطاً کما ملئت ظلماً و جوراً[16]؛ اگر از عمر جهان جز یک روز باقی نماند، خداوند آن روز را به قدری طولانی می کند تا مردی از فرزندان من قیام نماید و دنیا را از عدل و قسط پر کند؛ همان گونه که با جور و ستم پر شده است».

 

در روایات پیامبر(ص) افزون بر بشارت به ظهور مهدی به برخی از ویژگی های آن حضرت نیز اشاره شده است؛ از جمله اینکه فرمود:

«مهدی از فرزندان فاطمه است»[17]،

«اسم او اسم من است»[18]،

«کنیه او کنیه من است»[19].

افزون بر این بسیاری از ویژگی های حضرت مهدی (عج) در روایات بیان شده است که این روایات در مهدویت خاصه بیان می شود.

ب) مهدویت خاصه

مهدویت خاصه به این معنا است که آن مهدی موعود و مورد بشارت پیامبر(ص) و جامه عمل پوشاننده به وعده الهی در مورد «استخلاف»، «حکومت صالحان» و «ظهور حق و غلبه دین اسلام» که در قرآن اشاره شده است آن فرد، فرزند امام حسن عسکری(ع) است. او در سال 255 هجری در «سامرا» متولد شد و اکنون از دیده ها پنهان است. و روزی به امر خداوندی ظهور خواهد کرد و جهان را از عدل و قسط پر می کند.

اینک در بحث مهدویت خاصه در پی اثبات این امر هستیم.

مبانی مهدویت خاصه

برای اثبات مهدویت خاصه بیان یک سری اموری که به عنوان مبانی مهدویت خاصه مطرح است، ضروری است. این مبانی بدین شرح است:

1. ضرورت وجود امام

در زمره باورهای دینی ما مسلمانان باور به «ضرورت وجود امام» در همه زمان ها است. این سخن، هم از راه عقل مدلّل و مبرهن می گردد و هم از راه نقل و روایت. عقل می گوید: نبوت و امامت یک فیض معنوی است، این فیض در میان امت های پیشین وجود داشت، تا رسید به زمان پیامبر اسلام(ص) . حال سخن در این است که آیا با رحلت نبی مکرم اسلام(ص) آن فیض معنوی قطع شد یا نه؟ اگر بگوییم: قطع شد، در این صورت این اشکال وجود دارد که چرا چنین فیضی را خداوند به امت های پیشین داد، ولی به امت اسلامی نداده است؛ مگر امت اسلامی از نظر استعداد و لیاقت از پیشینیان کم تر است؟! به طور قطع و یقین می گوییم: کم تر نیست، بلکه بالاتر است. پس چرا این فیض از امت اسلامی قطع گردید؟

 

پاسخ درست به این سؤال این است که این فیض قطع نشده است. شیعه امامیه می گوید: بعد از رحلت پیامبر اسلام(ص) دوازده وجود نورانی و گوهر امامت؛ یعنی امامان معصوم، متصدیان این فیض بزرگ معنوی هستند، با این تفاوت که در زمان پیامبر(ص) ارتباط به صورت نبوت بود ولی بعد از پیامبر اسلام که خاتم پیامبران است و سلسله پیامبران به پایان رسیده است، این فیض به صورتی دیگر مطرح است. وجود انسان کامل واسطه فیض خداوندی است. فیض معنوی بعد از پیامبر از طریق وجود کامل امام برقرار است. امروزه آن واسطه فیض، وجود مقدس امام مهدی (عج) می باشد.

این برهان با روایاتی که می گویند: در هر عصری باید امامی باشد و مسلمانان آن امام را باید بشناسند تا در زمر? مسلمانان و دینداران قرار گیرند، تقویت می شود.

در احادیث نبوی با تعبیرات گوناگون آمده است که باید در هر زمان امامی باشد و بر مسلمانان امام شناسی فرض است. فرمود:

«من مات بغیر امام مات میتة جاهلیة؛[20] هر که بمیرد بدون آنکه امامی داشته باشد، به مرگ جاهلی مرده است».

نیز فرمود: «انّ الحجة لا یقوم للَّه علی خلقه الاّ بامام حتی یعرف؛[21] حجّت بر مردم برپا نمی شود، مگر توسط امامی که آن گاه شناخته می شود».

امام علی(ع) فرمود: «لا تخلو الارض من حجّة ظاهرٍ او خائف مغمور؛ [22]زمین از حجت (و امام) خالی نمی شود، چه امامتش آشکار باشد و چه مخفی و مقهور».

2. پذیرش روایات مربوط به امامان اثناعشر

روایات نبوی مربوط به ائمه اثناعشر مورد پذیرش همه مذاهب اسلامی است. شیعه و سنی این سخن را پذیرفته اند که رسول گرامی اسلام(ص) بارها از دوازده امام بعد از خود سخن بر زبان جاری نمود و آن هم با الفاظ گوناگون.

آن حضرت گاه می فرمود: بعد از من دوازده «امیر» هستند.[23]

و گاهی از دوازده «نقیب» سخن به میان می آورد.[24]

و گاهی دوازده «خلیفه» را مطرح می کرد.[25]

و گاهی از واژه دوازده «وصی» بهره می گرفت.[26]

و گاهی هم از دوازده «امام»،[27]

دوازده «ولی»،[28]

دوازده «قیم»[29]

و یا دوازده «قائم»[30] سخن می گفت .[31]

 

از مجموع این تعبیرات یک نکته استفاده می شود وآن این است که باید بعد از پیامبر دوازده شخصیت متعالی و برگزیده مسئولیت امامت و رهبری دینی و سیاسی امت اسلامی را برعهده گیرند و این دوازده شخصیت پیوسته و پشت سر هم تا پایان عمر جهان و «أشراط ساعت» وجود دارند.

3. پذیرش امامت امامان اثناعشراز طریق نصب

بعد از پذیرش امامت عامه، پذیرش امامت خاصه در مهدویت نقش دارد؛ یعنی قبل از اینکه به مهدی موعودی که شیعه او را فرزند امام حسن عسکری(ع) می داند باور داشته باشیم، باید به امامت امامان اهل البیت؛ یعنی امام علی (ع)، امام حسن (ع)، امام حسین(ع)، امام علی بن الحسین (ع)، امام محمد بن علی (ع)، امام جعفر بن محمد(ع)، امام موسی بن جعفر(ع)، امام علی بن موسی (ع)، امام محمد بن علی جواد(ع)، امام علی بن محمد هادی (ع) و امام حسن بن علی عسکری (ع) به ترتیب پذیرا باشیم.

نیز باید بپذیریم که این امامان اهل بیت از طریق نصب و جعل الهی و با اعلان و بیان پیامبر(ص) به امامت منصوب شدند.

آخرین گوهر امامت فرزند امام حسن عسکری(ع) محمد بن حسن المهدی (عج) می باشد.

 

پیامبر(ص) در آغاز دعوت همگانی، آن گاه که از سوی خدای بزرگ مأموریت یافت و خویشاوندان خویش را در یک جلسه به اسلام دعوت کرد و در این دعوت امام علی(ع) به دعوت رسول خدا لبیک گفت، پیامبر(ص) امامت علی(ع) را برای زمان بعد از خود مطرح کرد و در طول بیست سال بعد از آن بارها از امامت حضرت علی (ع) خبر داد.

 

حضرت آخرین سال زندگی اش بعد از حجةالوداع فرمود: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه؛[32] هر که من مولای اویم، پس از من علی مولای اوست».

 

نیز آن گاه که آیه ولایت[33] نازل شد پیامبر فرمود: «هم خلفایی یا جابر و ائمة المسلمین من بعدی، اولهم علی بن ابی طالب ثم الحسن، ثم الحسین ثم علی بن الحسین، ثم محمد بن علی... ثم الصادق جعفر بن محمد، ثم موسی بن جعفر، ثم علی بن موسی، ثم محمد بن علی، ثم علی بن محمد، ثم الحسن بن علی، ثم سمیی و کنیی حجة اللَّه فی ارضه و بقیته فی عباده ابن الحسن بن علی[34]؛ ای جابر! آنان جانشینان من هستند، و بعد از من پیشوایان مسلمانان اند؛ اولین آنان علی بن ابی طالب، پس از آن به ترتیب حسن، حسین، علی بن حسین، محمدبن علی...، جعفربن محمد صادق، موسی بن جعفر، علی بن موسی، محمد بن علی، علی بن محمد، حسن بن علی می باشند، سپس کسی که همنام و هم کنیه من و باقی مانده خدا در بین بندگانش ، پسر حسن بن علی(عسکری)امام و پیشوای مسلمانان است .»

4. پذیرش روایات غیبت و ویژگی های امام مهدی (عج)

یکی دیگر از مبانی پذیرش مهدویت، پذیرش روایات مربوط به غیبت امام مهدی (عج) است. از زمان پیامبر(ص) به بعد هر یک از بزرگان آن خاندان به نوبت از ولادت، ویژگی ها، غیبت و ظهور امام مهدی (عج) از پیش خبر داده اند.

 

در روایت جابر که بیان شد، پیامبر فرمود: بعد از حسن بن علی (امام عسکری(ع) )پسرش امام است. اسمش، اسم من است و کنیه اش، کنیه من است. او کسی است که خداوند به دست او مشارق و مغارب زمین را می گشاید. او کسی است که از اولیائش غایب می شود، غیبت او به قدری طولانی است که بسیاری مردّد می شوند. تنها قلب های امتحان شده، به آن ثابت و پایدار می مانند.[35]

 

به نوشته مؤلّف کتاب «منتخب الاثر» فراوانی و گستردگی روایات مربوط به مهدی موعود و ویژگی های آن حضرت و اینکه او از دیده ها پنهان می شود، بدین شرح است:

در 58 روایت آمده است که امامان دوازده نفرند و اوّل آنان علی و آخر آنان مهدی (عج) است.

در 657 روایت به ظهور حضرت مهدی بشارت داده شده است.

در 48 روایت آمده است که می گوید: نام و کنیه حضرت مهدی، همان نام و کنیه پیامبر(ص) است.

در 214 روایت آمده است که امام مهدی از فرزندان امیرمؤمنان علی (ع) است.

در 192 روایت آمده است که حضرت مهدی از فرزندان فاطمه زهرا(س) است.

در 185 روایت متذکر شده است که مهدی موعود از فرزندان امام حسین (ع) است.

در 148 روایت بیان شده است که مهدی موعود نهمین فرزند امام حسین (ع) است.

در 185 روایت آمده است که حضرت مهدی از فرزندان امام زین العابدین، علی بن الحسین (ع) است.

در 103 روایت امام مهدی از فرزندان امام محمد باقر(ع) معرفی شده است.

در 103 روایت امام مهدی از فرزندان امام جعفر صادق(ع) معرفی شده است.

در 101 روایت آمده است که امام مهدی از فرزندان موسی بن جعفر(ع) است.

در 95 روایت متذکر شده است که امام مهدی چهارمین فرزند امام رضا(ع) است.

در 90 روایت آمده است که حضرت مهدی سومین فرزند امام جواد(ع) است.

در 90 روایت بیان شده است که مهدی موعود از فرزندان امام هادی(ع) است.

در 146 روایت آمده است که امام مهدی(ع) فرزند امام حسن عسکری (ع) است.

در 147 روایت آمده است که نام پدر امام مهدی(ع) حسن است.

در 123 روایت آمده است که امام مهدی جهان را پر از عدل و داد می گرداند.

در 91 روایت آمده است که غیبت امام مهدی (عج) طولانی است.

در 318 روایت آمده است که عمر امام مهدی طولانی است.

در 47 روایت آمده است که دین اسلام به وسیله امام مهدی جهانی می شود و وعده استخلاف صالحان تحقق می یابد.

در 136 روایت آمده است که امام مهدی دوازدهمین و آخرین امام است.

در 10 روایت آمده است که امام مهدی دو غیبت دارد، غیبت صغرا و غیبت کبرا.

در 14 روایت آمده است که ولادتش مخفی است.

در 2 روایت آمده است که اگر از فرزندان پیامبر نام های محمد، علی، حسن پیوسته بیایند، چهارمین آن قائم و مهدی موعود است.[36]

موضع گیری خصمانه حاکمان عباسی

برخورد حاکمان عباسی با امامان(ع) متفاوت بود؛ گاهی ظلم آنان محدود بود و گاهی تشدید می شد. گاهی حاکمان عباسی با آنان از در دوستی وارد می شدند و گاهی در نهایت شدت و دشمنی رفتار می کردند.

بعد از جریان ولایتعهدی امام هشتم(ع) و شهادت آن حضرت، عباسیان عرصه را بر امامان تنگ کردند. فشار آنان پیوسته مضاعف می شد و آنان امامان را در سنین پایین به شهادت می رساندند: امام جواد(ع) را در 25 سالگی، امام هادی(ع) را در 41 سالگی و امام عسکری(ع) را در 28 سالگی به شهادت رساندند. این پدیده از تشدید فشارها و صدمات وارد بر امامان(ع) حکایت می کند.

 

از هنگامی که متوکل عباسی حکومت را در دست گرفت، سیاست ضد علوی تشدید شد. در این دوره، سادات بنی علی، به ویژه سادات بنی فاطمه از هر دوره دیگر بیشتر در تنگنا بودند. متوکل، امام هادی(ع) را به مقر خلافت، (سامرا) فرا خواند و حضرت را از نزدیک تحت نظر قرار داد و به دستور او مأمورانش با شدّت تمام ملاقاتی های حضرت را کنترل می کردند.

در زمان امام عسکری(ع) این محدودیت بیشتر شد.

این فزونی محدودیت و اعمال فشار به دو دلیل انجام می شد:

 

یکی اینکه در این زمان شیعیان از رشد کمّی قابل توجهی برخوردار و در منطقه عراق به یک قدرت بزرگ تبدیل شده بودند که حکومت را حق مسلم امامان(ع) می دانستند و خلافت عباسیان را نامشروع معرفی می کردند. اینها در پی فرصت بودند تا با حاکمان عباسی به نبرد برخیزند. این امر سبب شد که عباسیان فشار را بر شیعیان و به ویژه بر رهبرانشان بیافزایند.

 

دوّم اینکه طبق اخباری که از سوی پیامبر(ص) و اهل بیتش منتشر شده است، عباسیان می دانستند مهدی موعود نابود کننده حکومت های فاسد و خودکامه، از نسل امام حسن عسکری(ع) است. به همین جهت آنان پیوسته حضرت و خانواده اش را تحت نظر داشتند، تا شاید بتوانند آن فرزند را به چنگ آورند و او را به قتل برسانند. (همانند تلاش بیهوده فرعونیان برای نابودی موسی (ع)).

 

امام عسکری(ع) به منظور مقابله با این سیاست خطرناک عباسیان، کوشید تا پیروانش بیش از پیش به تقیه و رازداری و پنهانکاری رو آورند و خود نیز به بستگانش دستور دادکه ولادت امام مهدی (عج) را افشا نکنند تا دشمن نتواند به هدف شوم خویش نایل شود.این کار اگر چه نقشه شوم عباسیان را خنثی کرد، ولی به ناچار مشکلاتی را برای شیعیان پدید آورد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان