دومین نشست تخصصی محققان اقتصاد اسلامی در روزهای ششم و هفتم شهریورماه 1381 با همکاری پژوهشکده اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس و دانشگاه تبریز در محل دانشکده علوم انسانی و اجتماعی دانشگاه تبریز برگزار گردید. در این نشست بیش از 45 نفر از محققان اقتصاد اسلامی از مراکز علمی و حوزوی و دانشگاهی مشارکت داشته اند که جناب آقای دکتر عیوضلو مدیر گروه اقتصاد اسلامی دانشکده معارف اسلامی و اقتصاد نیز از طرف دانشگاه امام صادق(ع) در این نشست همکاری فعال داشته و مقاله ای با عنوان «مکانیسم تأثیرگذاری اندیشه های دینی بر اندیشه های اقتصادی: در چارچوب اقتصاد رفاه» ارائه نمود که خلاصه ای از آن در پایان این گزارش خواهد آمد.
نشست با سخنان دکتر محمدعلی حسینی پورفیضی رئیس دانشگاه تبریز و حضرت آیت الله مرتضی بنی فضل عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم افتتاح گردید که به اهمیت «اقتصاد» در چاره جویی مشکلات متعدد اجتماعی و اقتصادی اشاره کردند. در ادامه جلسه دکتر یدالله دادگر دبیر نشست گزارشی از سابقه مطالعات متعدد در خصوص تأثیرگذاری اندیشه های دینی بر اندیشه های اقتصادی ارائه کرد و برگزاری اینچنین جلساتی را مایه دلگرمی محققان و پژوهشگران اقتصاد اسلامی دانست و افزود: «تبادل نظر محققان و اساتید اقتصاد اسلامی زمینه مناسبی برای تبیین مواضع علمی و گسترش تحقیقات در این زمینه است و میزان استقبال اساتید محترم اقتصاد اسلامی و تقاضای متعدد دانشگاهها از جمله دانشگاههای اصفهان، سیستان و بلوچستان و چمران برای برگزاری این نشست ها در آن شهرها حاکی از آن است که زمینه طرح مباحث علمی اقتصاد اسلامی در حال گسترش است».
در ادامه جلسه، جناب آقای دکتر مسعود درخشان مشاور عالی مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی و استاد دانشگاه امام صادق(ع) به ایراد سخنرانی پرداخت. وی با تبیین پیش فرض های خود به ویژه تعریف کارکرد دین به عنوان «تلاشی در جهت توسعه و گسترش خیر و نیکی در تمام جهان و در همه دورانها» و تأثیرگذاری شرایط محیطی و نظام های سیاسی حاکم و نیز میزان پیشرفت علوم مرتبط (با اقتصاد) در تحلیل های اقتصادی، عدم توجه به تحلیل مسائل اقتصادی در قرون وسطی و قبل از آن در مغرب زمین را ناشی از عدم رشدیافتگی نظام های سیاسی و اقتصادی و حاکمیت بینش های مذهبی و اخلاقی بر تحلیل های اقتصادی دانست. به نظر او عدم رشد تحلیل های اقتصادی در جوامع اسلامی نیز به این جهت است که فقها و فلاسفه اسلامی مسائل اقتصادی را از زاویه روش اجتهادی و منطق اصول فقه دنبال کرده اند و لذا در این چارچوب فضای مساعدی برای تحولات اندیشه باز نشده است. از سوی دیگر، آماده نبودن شرایط محیطی بویژه فضای سیاسی از دیگر موانع عدم توسعه مباحث نظری اقتصاد در جوامع اسلامی و بویژه در ایران بوده است.
در جلسات بعدی در مجموع هفت مقاله ارائه و مورد نقد قرار گرفت.
روز دوم به برگزاری کارگاه های تخصصی اختصاص داشت و به طور همزمان سه کارگاه با عناوین زیر برگزار شد:
کارگاه شماره 1: تأثیر اندیشه های اسلامی بر دانش اقتصاد
کارگاه شماره 2: تأثیر اندیشه های دینی بر شکل گیری دانش اقتصاد
کارگاه شماره 3: تأثیر اندیشه های متفکرین مسلمان بر دانش اقتصاد
به طور کلی از مجموع مباحثی که در جلسات سخنرانی و کارگاه های تخصصی مطرح شد، جمع بندی زیر حاصل گردید:
1 اندیشه دینی در اخلاق و فرهنگ مردم تأثیر گذاشته و رفتار را تغییر می دهد، نمونه آن نظام های واقعی اقتصادی در جوامع مختلف نظیر: جوامع اسلامی در صدر اسلام و جوامع مسیحی می باشند.
2 اندیشه های اقتصادی، در عین حال، تقاضاهای ویژه خود را مطرح می سازد و اندیشه دینی در جوابگویی به آنها گسترش می یابد و دقت نظر و جامعیت آن افزایش می یابد.
3 اندیشه دینی می تواند راه حل های پایدار و حتی کوتاه مدت برای حل معضلات اقتصادی جامعه ارائه دهد.
4 اگر چه ارتباط متقابل اندیشه دینی و اندیشه اقتصادی مورد تأیید است، اما نحوه تأثیرگذاری اندیشه دینی بر اندیشه اقتصادی و تغییر رفتار واقعی مستلزم شرایط و فضای محیطی خاص خود است.
خلاصه ای از مقاله دکتر حسین عیوضلو:
«مکانیسم تأثیرگذاری اندیشه های دینی بر اندیشه های اقتصادی: در چارچوب اقتصاد رفاه»
تأثیر اندیشه دینی بر دانش اقتصاد را می توان از طریق تأثیر بینش و دیدگاه اخلاقی انسان ها بر رفتار اقتصادی آنان مورد مطالعه قرار داد، چه اینکه رفتار و اخلاق افراد جامعه به طور مستقیم از جهان بینی و نگرش دینی آنان تأثیر می پذیرد، بر این اساس چنانچه جنبه عینی نگرش دینی را در «اخلاق» خلاصه کنیم، برای مطالعه تأثیر اندیشه دینی بر دانش اقتصاد می توان به مطالعه تأثیر اخلاق بر رفتار اقتصادی استناد نمود. علاوه بر این، رفتار و عقاید جمعی افراد جامعه، قضاوت های ارزشی و چارچوب نهادی خاص را برای هر جامعه ایجاد می کند. که بنابراین، هر یک از اقتصاددانان برای مطالعه رفتار عینی جامعه مورد مطالعه خود به ناچار به مطالعه فضای پیرامونی فرایندهای اقتصادی در آن جامعه بویژه با قضاوت های ارزشی و چارچوب نهادی و اخلاق مورد اتباع می پردازد و بدون توجه به این فضای اخلاقی، مطالعه اقتصادی صرف، تحلیل واقع بینانه ای را نتیجه نمی دهد.
الزامات یاد شده در مطالعات جمعی از اقتصاددانان برجسته، بویژه اقتصاددانان رفاه نظیر: آماریتاسن، إن جی و هارسانایی مورد تأکید بوده و به طور کلی هر یک از اقتصاددانان رفاه، مکتب اخلاقی ویژه ای را مفروض گرفته اند.
به لحاظ الزامات «روش شناسی اقتصاد» نیز مطالعه رفتار اقتصادی جوامع مذهبی مستلزم شناسایی جوهره و هسته سخت[1] نظریه ها بر اساس روش شناسی لاکاتوش می باشد که در یک دوره مطالعه علمی ثابت فرض می شود و در معرض ابطال قرار نمی گیرند، اگر چه نظریه های مربوط به کمربند حفاظتی در معرض نقد و ابطال قرار می گیرند و بدین وسیله از «هسته مقاوم» حفاظت می کنند. به عنوان مثال، از جمله نظریه های هسته سخت در اقتصاد متعارف، این نظریه است که «رفاه و مطلوبیت هر فرد صرفاً تابع ثروت، درآمد و فراغت آن فرد است و از سطح مطلوبیت و رفاه دیگری تأثیر نمی پذیرد»؛ چنین نظریه ای نمی تواند به عنوان نظریه هسته مقاوم جامعه دینی قرار گیرد که آنان بر اساس اعتقادات دینی در برابر یکدیگر مسؤول می باشند و سطح مطلوبیت و رفاه آنان بر مطلوبیت و رفاه هر یک از افراد معتقد به ارزش های دینی تأثیر می گذارد.
نویسنده مقاله در ادامه با استناد به نظریه های هسته سخت در یک جامعه اسلامی، چارچوب تحلیلی مبتنی بر نظریه اخلاقی مطلوبیت کرداری[2] را برای تحلیل عملکرد و رفتار اقتصادی جوامع دینی و اسلامی مطلوب نمی داند و در عوض، چارچوب تحلیلی مبتنی بر نظریه اخلاقی مطلوبیت گرایی مبتنی بر قاعده[3] را مناسب می داند که بر اساس آن معیارهای اخلاقی نظیر: وفای به عهد، مسؤولیت همگانی و توجه به حقوق دیگران از اهمیت بیشتری برخوردار می شوند و در نتیجه دایره رفاه اجتماعی گسترش می یابد. در چارچوب این نظریه اخلاقی، امکان تحلیل و بررسی تأثیر «اثرات انتظاری»[4] و بویژه «اثرات اعتمادزا»[5] و نیز «اثرات انگیزشی»[6] در یک جامعه اخلاقی فراهم می گردد و در اثر آن علاوه بر نفع یا ضرر فردی، نفع عمومی و اجتماعی نیز در تصمیم گیری های افراد مورد ملاحظه قرار می گیرند. نظریه اخلاقی مطلوبیت گرایی مبتنی بر قاعده، باعث می شود که روابط اقتصادی، قابل پیش بینی باشند و امنیت اقتصادی افزایش یابد و در نتیجه اثرات اعتمادزا تقویت شوند و در نتیجه اثرات انگیزشی برای کار سخت شده و همینطور پس انداز، سرمایه گذاری و کارآفرینی تقویت گردیده و باعث افزایش کارآیی و رشد در آن جامعه می شوند.
نویسنده مقاله در ادامه به این حقیقت تأکید نموده که فرایند تأثیرگذاری اخلاقی و قواعد دینی بر رفتار عمومی تابع شرایط خاصی است و لذا ضروری است که گزاره های دینی جنبه فطری و عام داشته باشند تا به راحتی از سوی افراد سلیم النفس مورد پیروی واقع شوند و چنین نتیجه می گیرد که «هر چه گزاره های دینی به آزادی انتخاب افراد توجه بیشتری داشته باشند، مقبولیت بیشتری خواهند یافت و به عبارت دیگر، هر چه فضای انتخاب گسترده تر و آزادانه تر باشد، انتخاب های افراد جنبه ارزشی تری می یابند».
_____________________________
[1] . Hard Core
[2] . Act Utilitarianism
[3] . Rule Utilitarianism
[4] . Expectative Effects
[5] . Confidence Effects
[6] . Incentive Effects
* مدیر گروه اقتصاد اسلامی و عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق(ع)