ای شمع جهان افروز، بیا
وی شاهد عالم سوز، بیا
ای مهر سپهر قلمرو غیب
شد روز ظهور و بروز، بیا[1]
حرکت تمهیدی
«مُمَهّدین»، یکی از عنوان هایی است که در متون دینی برای یاران حضرت مهدی(ع) به کار رفته است. بارها سخن از حرکتِ تمهیدی و زمینه سازی به میان آمده و از کسانی که بستر ظهور آن دولت کریمه را فراهم می سازند، ستایش شده است.
پرچم های کوچک عدالت خواهی و حق گستری، باید در پیش درآمد آن حکومت حق برافراشته شود تا به امر و اذن پروردگار عالم، نوبت آن رسد که آن «پرچم بزرگ عدالت» برافراشته گردد و جهانیان در سایه آن شیرینی عدل را بچشند.
انتظار سبز امت محمدی در این سرزمین، به حکومت روشن مهدوی خواهد پیوست و آن «بقیة الله» که ذخیره الهی و میراث دار همه پیامبران و تحقّق بخش همه وعده های انبیا در طول اعصار است، مسرّت منتظران را به کمال خواهد رساند، و چه افتخاری بالاتر از آنکه عده ای در مدار و محور آن دولت نور قرار گیرند؟ مهم آن است که در چرخه «تمهید» و زمینه سازی برای آن «تجلّی اعظم عدل»، سهمی و نقشی داشته باشیم.
آنچه در دعاهای خاص امام زمان(ع) برای بازگشت به دنیا و رجعت در عصر ظهور درخواست شده، گوشه ای از همین آرزوی تمهیدی و عشق به خدمتگزاری در راه آن جلوه نور است و کسانی به این فوز و فیض نایل می شوند که در زندگی شان، روشی تمهیدی داشته باشند.
دولت طلیعه
عمل به قرآن، داوری به حق، تن دادن به عدالت و تلاش برای قسط و داد، معیار صدق در این ادّعاست و هر کس می تواند خود را با این معیار محک بزند. نظام جمهوری اسلامی و خدمتگزاران مردم در این نظام و دولت، به میزان تطابق با شاخصه های حکومت مهدوی، می توانند مدّعی باشند که در طلیعه آن دولت اند و «دولت طلیعه» اند.
یاد کنیم از امام راحل (قدس سره) که بارها رسالت منتظران و تکلیف مردم و مسئولان را خاطرنشان کرد و فرمود:
«ما منتظران مقدم مبارکش، مکلّف هستیم تا با تمام توان کوشش کنیم تا قانون عدل الهی را در این کشور ولیّ عصر حاکم کنیم».[2]
و در پیوند این انقلاب با حکومت مقدس آن حضرت فرمود:
«انقلاب مردم ایران، نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام، به پرچمداری حضرت حجّت ارواحنا فداه است».[3]
چگونه می توان به تکالیف این طلیعه بودن عمل کرد و مقتضیات آن را شناخت و انگیزه خدمت در این مسیر یافت؟
وقتی که حاکمان، حکومت را طعمه نشمارند.
وقتی که دست اندرکاران و مسئولان، به امانت بودن مسئولیت اجرایی و تبلیغی و فرهنگی و تقنینی و قضایی خویش، آن هم به نیابت از آن حجّت الهی توجّه داشته باشند و صاحب اصلی حکومت را ناظر خویش بدانند.
باز هم سخنی از امام امّت:
«امام زمان(ع) مراقب ما هستند، مراقب روحانیّت هستند که چه می کنند اینها؟ امروز که اسلام به دست آنها سپرده شده و تمام عذرها منقطع شده است ...».[4]
گر چه از دید ما، «حکومت» حق خدا و پیامبران و اولیای الهی و حجج پروردگار است، ولی در عصر غیبت که «ولی فقیه» حکومت تشکیل می دهد، به عنوان «نایب امام زمان» است و اگر دیگران هم کاری در دست و باری بر دوش و مسئولیتی بر عهده دارند، از آنجا که نظام ما مبتنی بر ولایت، است با این پشتوانه مشروعیت یافته اند.
راستی، اگر حضرت مهدی(ع) به نقد و ارزیابی عملکرد ها بپردازد، کدام پرونده است که در عمل، رضایت خاطر او را تأمین کند؟ و کدام مسئول است که بتواند به آن حضرت گزارش کار بدهد و روسفید باشد و بداند که «مقبول» افتاده است؟
تکلیف «دولت طلیعه» بسی سنگین است و خدمت صادقانه در آن، نیز بسی افتخار.
شهر انتظار
اگر آن عصر آرمانی را «شهر انتظار» بنامیم، برای ورود به آن «گذرنامه» ای خاص لازم است؛ مجوزی که از صبر و ثبات و قیام و اقدام و امید و تلاش نشئت می گیرد.
چشم به راهان سپیده ظهور، در پیشانی صبح فردا، ظهور مصلحی را می بینند و می خوانند که از تبار رسولان و پیامبران و امامان است و ادامه دهنده راه و گشاینده همان آفاق و پیگیر همان اهداف. چراغ هدایت بشر را در دست دارد و پرچم عدالت گستری را بر دوش و یاران صادق و مؤمن را همراه.
اگر او مسیح گونه می آید تا شفابخش دردها گردد، و پیامبر گونه می آید تا خرافات و جهالت ها را بزداید، و علی گونه ظهور می کند تا ذوالفقار عدالت برکشد و سایه خجسته قسط را بگستراند، و حسین گونه می آید تا نسل ابوسفیان و رگ و ریشه یزیدیان را از بیخ برکند و شور حماسه در جهان بیفکند و منتقم خون شهیدان کربلا باشد، این خط و نشان در باور و بینش و موضع و رفتار منتظران و زمینه سازان هم باید باشد، و گر نه تعارض میان رفتار کنونی و آن امید و نوید به آینده آرمانی، نشان عدم صداقت است.
انتظار آن موعود، محور تجمع و همدلی دل سوختگانی است که از سیطره ستم بر سرنوشت انسان ها به ستوه آمده اند و در دروازه «شهر انتظار»، چشم به افق ظهور دوخته اند و آماده هر گونه فداکاری در راه اهداف آن منجی اند.
ساکنان شهر انتظار، دل های سپید و روشنی دارند که زندگی ها آنان را نیز گرم و آفتاب گون می سازد.
طلیعه داران آن دولت حق، با هم مهربان و همدل اند و بر ضدّ دشمنان عدالت، همدست و همراه اند.
عشقشان، برپایی آن «جامعه آرمانی» است که «دولت مهدوی» نام دارد و تلاش آنان، زمینه ساز برپایی و شکل گیری آن «مدینه موعود» است و خود را وقف آن می سازند و همه نیروهای فکری، جسمی و اجتماعی خود را در این راه صرف می کنند تا انتظار راستین خود را اثبات کنند.
درست است که خداوند، حامی و یاور آن موعود و زمینه ساز آن دولت کریمه است، ولی جهاد ممهّدانه و تلاش زمینه ساز برای آن شرایط را هم نباید از چرخه عمل منتظران حذف کرد و از آنان «تماشاگر» ساخت. امام صادق(ع) می فرمایند:
«در دوران حکومت حضرت مهدی(ع)، عیسای مسیح از آسمان فرود می آید و پشت سر آن حضرت نماز می خواند. هم اوست که «دجال» را می کشد و خدای متعال، شرق و غرب جهان را به دست آن امام موعود می گشاید و حکومت او که حکومت عدالت است، تا دامنه قیامت امتداد می یابد».
این نوید ها و امید ها، بر سردر «دیار منتظران» نقش بسته است و در دل آنان نیز.
اگر وارد «شهر منتظران» شویم، آنجا که همه چشم به راه آن خورشید عدالت اند و خود را آماده دیدارش کرده اند، با کسانی رو به رو می شویم که صبح و شامشان تلاش خالصانه و ممهّدانه است، سلحشور و با غیرت اند، متّحد و یکدل اند، مساجدشان آباد از عبادت و فرهنگشان متعالی است؛ فرهنگ جهاد و شهادت.
گویا سخن گویی، آنجا را چنین تصویر می کند:
« ... اینجا شهر منتظران است و چشم به راهان. می خواهیم در احوال آنان بنگریم و لذّت ببریم، روح و روحیّه بگیریم و امید اندوزیم. پر شویم و گسترش یابیم و عمق پذیریم، ایمان استوار داریم و خویشتن انسانی خویش باز یابیم و بر عظمت والای انسان نماز بریم. باید حوزه منتظران مهدی موعود، پاسخ گوی آنچه یاد شد، باشد و هنوز بهتر و بالاتر....».[5]
راستی،... تکلیف ما در ساختن شهر منتظران چیست؟
ویژگی ساکنان آن، کدام است؟
و آیا ما ساکن «شهر انتظار» یم؟ یا بیرون از آن؟
امام کاظم(ع) شخصیت شیعه منتظر و شهروند دیار انتظار را این گونه معرفی می کند:
«طوبی لِشیعَتنا، المتمسِّکینَ بِحُبّنا فی غیبة قائمنا، الثابتینَ علی موالاتِنا وَ البرائةِ مِن أعداءنا، أولئک منّا و نحن مِنهم ...؛[6] خوشا به حال پیروان ما، آنان که در دوران غیبت قائم ما، به محبت و دوستی ما پایبندند و بر این پیوند و همبستگی با ما، و برائت و بیزاری از دشمنانمان استوار و ثابت قدم اند، آنان از مایند و ما از آنانیم...».
این حفظ مواضع و ثبات قدم در باور و عقیده و حرکت در جبهه ولایت امامان، از ویژگی های مردم آن دوره و شیعیان خالص به شمار آمده است.
تفکر «مهدی باوری» و «مهدی گرایی»، عصر غیبت را هم به رنگ عصر حضور در می آورد و حضور پنهانی آن آفتاب پرده نشین، بر زندگی ها سایه ایمان و معنویت می افکند و زمینه ساز «دولت طلیعه» می شود.
کسب آمادگی
مشتاقان آن «حاضرِ عصرِ غیبت» هم می کوشند شایستگی های آن دوران را در خویش و جامعه فراهم آورند. این لیاقت در سایه پاکی و تقوا و اخلاق والا به دست می آید. به فرموده حضرت صادق(ع) :
«مَنْ سَرَّهُ اَنْ یکونَ مِن أصحابِ القائم فَلْیَنْتَظِر وَ لیَعْمَل بِالوَرَعِ و مَحاسِنِ الأخلاق وَ هُوَ مُنتَظِرٌ؛[7] هر کس دوست دارد از یاران حضرت قائم(ع) باشد، پس چشم به راه و منتظر باشد و با پرهیزکاری و اخلاق شایسته عمل کند؛ در حالی که منتظر است».
روایات معصومین(ع) می گوید:
وقتی آن واپسین ذخیره عرشی، آن «بقیة الله» برای نجات فرشیان و خاکیان ظهور کند و وعده حق برای موعود امّت ها تحقق یابد؛ آن روز، روز خوش صالحان و پاکان است و روزی سخت بر ستمگران و حریم شکنان و کافران. این، همان «فرج» و گشایشی است که برای عموم مردم گیتی و به ویژه برای صالحان و خوبان، مژده داده شده است.
ولی برای رقم خوردن آن روز خجسته و نورانی، اهل انتظار هم باید گام پیش گذارند و از خود، ایثار و جهاد و تلاش شبانه روزی نشان دهند و با ظلم و بی عدالتی بستیزند و حق را حاکم سازند. در یکی از سلام ها و صلوات ها به ساحت آن ولی الله اعظم، چنین می گوییم:
« ... خدایا، بر آن امام غایب و حجت قائم که منتظر فرمان توست، درود فرست.
خدایا، وعده اش را قطعی، دوری اش را نزدیک، و غیبتش را بر طرف گردان.
خدایا، با ظهورش محنت ها را برطرف ساز و رعب او را در دل دشمنان بیفکن.
خدایا، او را با لشکریانی از ملائکه تأیید کن و بر دشمنان دین خود مسلط و پیروز گردان.
خدایا، به او الهام بخش، تا ستم ها را از میان بردارد و کاخ های بیداد را ویران سازد، کوه ها و بیابان ها را در نوردد و گنج های نهان را استخراج کند».[8]
در این فقرات از دعا، هم چشم انداز امید بخش آن دوران دیده می شود، هم تکلیف بزرگِ مهدی باوران منتظر روشن می گردد.
یکی از اصحاب به امام صادق(ع) می گوید: مردم می گویند اگر مهدی(ع) قیام کند، کارها همین طور و خود به خود برای او جور و مهیّا می شود و به اندازه یک حجامت هم خون ریخته نمی شود.
حضرت در پاسخ می فرماید:
«به خدا سوگند چنین نیست. اگر قرار بود کارها به این راحتی برای کسی مهیّا شود، برای رسول خدا(ص) می شد، آن گاه که دندان هایش را شکستند و پیشانی او را خون آلود ساختند. نه، به خدایی که جانم در دست اوست سوگند، کار چنان خواهد بود که ما و شما از پیشانی خود عرق و خون را پاک کنیم؛ ...کلاّ و الذی نفسی بیده حتّی نَمْسَحَ نَحْنُ و أنتم العَرَقَ و العَلَقَ (ثمَّ مسح جبهَتهُ)».[9]
وقتی شرایط عصر ظهور آن چنان است، منتظران راستین آن دولت هم از چنین تلاشی بی نصیب نباید باشند و این است معنای انتظار.
حضرت صادق(ع) می فرماید:
«لِیُعِدَّنَّ أحَدُکم لِخروج القائم و لوسَهماً، فإنّ الله إذا عَلِمَ ذلک مِن نیّتِهِ رَجَوْتُ لأن یُنسیءَ فی عُمُرِهِ حتّی یُدرِکَهُ وَ یکونَ مِن أعوانه و أنصاره؛[10] هر یک از شما برای خروج و قیام مهدی(ع) امکانات و شرایط را، هر چند یک تیر باشد، فراهم کند، خداوند هر گاه چنین نیتی را در کسی ببیند و بداند، امیدوارم که عمر او را طولانی کند تا حضرت مهدی را درک کند و از کمک کاران و انصار او باشد».
این آماده سازی (و نه آماده خواهی)،[11] از شرایط انتظار مثبت و منتظر واقعی است و هر مجموعه و تشکّل و گروه و فردی که داعیه انتظار دارد و مشتاق دیدار است، باید سهمی در این موضوع داشته باشد.
گرچه در روایات است که خداوند، امر فرج آن حضرت را یک شبه به سامان می رساند (یُصلحُ اللهُ عزّوجلّ أمره فی لیلةٍ واحدةٍ)،[12] اما گام ها و اقدام های چشم به راهان نیز در شتاب آن «فرج موعود» موثر است و تمهید و حرکت زمینه سازان منتظر، تسریع در ظهور فرج است.
در رکاب دولت کریمه
خوشا آنان که در طلیعه «دولت یار»، باری بر دوش بکشند و کاری در خور آن دولت کریمه انجام دهند و عضوی از آن مجموعه نور باشند و جامعه را به سوی آرمان های مهدوی فراخوانند.
اگر از نشانه های آن دولت، «رشد عقلی و فرهنگی مردم»، «کارامدی و توانایی یاران او» و «ارتقای سطح معیشتی» و «حاکمیت معیارهای حق»را به شمار آوریم، خصال دست اندرکاران «دولت طلیعه» نیز روشن می شود. در حدیث امام علی(ع) چنین آمده است:
«مهدی(ع) از اصحاب خویش پیمان و بیعت می گیرد که سرقت و زنا نکنند، مُحرِمی را نکشند، حریمی را هتک نکنند، به ناحق بر خانه ای هجوم نبرند و کسی را مورد ضرب و شتم قرار ندهند، زر و سیم نیندوزند، گندم و جو احتکار نکنند، مال یتیم نخورند، ندانسته شهادت ندهند، راهزنی نکنند، مساجد را ویران نسازند، از آلودگی ها دوری کنند، امر به معروف و نهی از منکر کنند، لباس خشن بپوشند، بر خاک سر نهند و در راه خدا آن گونه که شایسته است، جهاد کنند...».[13]
تأکید بر این همه ویژگی برای چیست؟
تا آنان که چشم به دروازه صبح دوخته اند و آمدن خورشید نهان را انتظار می کشند، با شناخت اوصاف یاران او و ویژگی های دولت مهدوی، خود را با آن شرایط وفق دهند و همین کارها و برنامه ها را به عنوان «تمهید» و «طلیعه» برای آن دولت، انجام دهند، یا دست کم بستر اجرای آنها را فراهم سازند.
باشد که از زمینه سازان ظهور باشیم و تلاشگران برای تحقق عصر حضور ... .