مهدی ستیزی جریانِ شیطانی مبارزه با فرهنگ ناب مهدویت و انتظار، با به کارگیری انواع ابزارها در پی نابود کردن حقیقت مهدویت یا ضربه زدن و مخدوش کردن آن است. این جریان در ادمه نبرد حق و باطل و در هر دوره ای به گونه ای بروز و ظهور داشته است. البته همواره این بشارت قرآنی وجود داشته است که برخلاف تلاش دشمن برای خاموشی نور خدا، نور الهی فراگیر خواهد شد:
(یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ) (1)
امروز از وظایف بسیار مهّم مهدی یاوران، شناخت طرح ها و شیوه های مهدی ستیزان در این مبارزه است، تا اهداف زیر تأمین شود:
الف. حفظ و حراست از گوهر ناب مهدویت و فرهنگ صحیح انتظار و آرمان موعود و جلوگیری از تخریب و تحریف آن.
ب. شناسایی و عملیاتی کردن راه های مقابله با مهدی ستیزان و طرح های خائنانه آن ها.
ج. مراقبت از ایمان و باور دوستان و منتظران مهدی علیه السّلام تا ناخواسته و ندانسته در زمره ی مهدی ستیزان قرار نگیرند.
اهداف مهدی ستیزان
دشمنان مهدویّت در عرصه ستیز با این حقیقت قرآنی به دنبال سه هدف عمده هستند:
1. انکار مهدی یا دست کم سست کردن عقیده به مهدی علیه السّلام و امامت او؛
مهدی ستیزان تلاش می کنند تا با ابزار مختلف، مهدویت را یک خیال و خرافه معرفی کنند که هیچ دلیل و مدرکی برای اثبات آن نیست، و اگر از این هدف ناتوان ماندند، حداقل سیمای مهدی و مهدویت را مخدوش کرده، مسئله انتظار و قیام و اهداف آن را به نفع خود، تحریف می کنند و برداشت های نادرست را به نسل جوان و مومن، تزریق می نمایید.
2. نفی آرمان مدینه فاضله مهدوی و حکومت جهانی توحیدی؛
مهدی ستیزان می کوشند آرمان بزرگ مسلمین و به ویژه شیعیان را که امید به ظهور نزدیک حجت خدا و تحقق حکومت عدل الهی بر سراسر زمین است، از بین ببرند و به جای آن، ناامیدی و انفعال در برابر سلطه مستکبران و تسلیم در مقابل زیاده خواهی آنان را ترویج کنند. بدیهی است وقتی امید به آینده از مومنان و منتظران سلب شود، شوق و رغبت و تلاش و فعالیت برای ایجاد زمینه های ظهور از بین رفته یا کم رنگ خواهد شد.
3. تغییر و تبدیل هنجارها و ارزش های مکتبی؛
هدف دیگر دشمنی با مهدویت، از بین بردن هویت دینی و مکتبی اهل ایمان و تغییر ساختار رفتاری ایشان است. دشمنان می کوشند با نفی مهدویت یا تحریف جریان مهدوی باوری و انتظار، تعهد و پایبندی منتظران به مذهب و آموزه های مذهبی را از بین برده یا سست کنند.
گونه شناسی مهدی ستیزان
مهدویّت آرمان بزرگ مؤمنان در طول تاریخ است که همه اهداف انبیا و اولیا را در جامعه بشری اجرا خواهد کرد. دشمنان این آرمان الهی و انسانی با انگیزه ها و اهداف مختلف و طرح ها و شیوه های گوناگون به مقابله با آن برخاسته اند. شناخت گونه های دشمنی و انواع دشمنانِ جریانِ مهدوی از مهم ترین وظایف مهدی باوران است تا از رهگذر این شناخت و به دنبالِ آن، مقابله صحیح و به موقع با دشمنان مهدی ستیز، جبهه ی مؤمنان و معتقدان به امامت و تثبیت و تقویت گردد و شوق ظهور و انتظار موعود اسلام در دل های منتظران، روز افزون شود.
1. صهیونیسم مسیحی
این گروه به بخشی از مسیحیان پروتستان گفته می شود که معتقدند یکی از شرایط مهم ظهور مسیح به عنوان موعود جهانی، تشکیل دولت اسرائیل است. آنان در راستای حمایت کامل از دولت جعلی اسرائیل، پروژه ی «آرماگدون» را مطرح کرده اند. آرماگدون نام منطقه ای در نزدیکی حیفای فلسطین است که در واژه نامه های آمریکایی به معنای نبرد نهایی حق و باطل در آخرالزمان است. بنابر گمان صهیونیست های مسیحی و تفسیر آن ها از عهد جدید، این جنگ بزرگ در آنجا رخ می دهد که در آن، مهدی علیه السّلام به عنوان اصلی ترین شخصیت ضدّ مسیح با تکیه بر یاران مسلمانش به جنگ به مسیح موعود و یارانش می رود. این دروغ بزرگ در فیلم معروف «مردی که فردا را دید» به تصویر کشیده شده است. در این فیلم که ساخته سال 1981 م است، «نوستر آداموس» ضمن پیش گویی هایی، حضرت مهدی علیه السّلام را «پادشاه وحشت» معرفی می کند که در جنگی بی سابقه و خانمان سوز جهان را به آتش می کشد؛ ولی نیروهای مؤمن به مسیح در مقابل او می ایستند و در نهایت، مسیحیان پیروز شده، مسیح علیه السّلام با در دست گرفتن رهبری جهان، صلح جهانی را برقرار خواهد کرد.
این گروه معتقدند که جنگ پایانی با محوریت حضرت مهدی علیه السّلام رخ خواهد داد و آن حضرت برای نابودی اسرائیل و صهیونیسم بین الملل با بمب اتم می کوشد؛ لذا این گروه در رسانه های مکتوب و تصویری خود کوشیده اند قضیه ی دستیابی ایران به انرژی هسته ای و ضدیت جمهوری اسلامی با اسرائیل را با موعودباوری شیعی، در یک راستا تحلیل نمایند و نبرد غرب را با عنوان مبارزه با جنگ طلبی شیعیان و تروریسم مهدوی معرفی کنند.
برای نمونه شبکه CBS در یکی از برنامه های خود پس از گفت و گو با کشیشان صهیونیست مسیحی، اعلام می کند که نبرد میان مسلمانان از یک طرف و یهودیان و مسیحیان از طرف دیگر، در کتاب مقدس پیش بینی شده است و برای تسریع در ظهور عیسی باید با مسلمانان جنگید و در فلسطین، دولتی صهیونیستی را حاکم کرد در این برنامه به معرفی کتاب Left behind (بازمانده) می پردازد که محتوای آن، ترسیمی از جنگ آرماگدون می باشد.
همچنین در شبکه اینترنتی CBN (2) به مقالات و تحلیلی هایی در مورد حضرت مهدی علیه السّلام بر می خوریم که بر مبنای تروریست نمایش دادن مسلمانان به رهبری امام مهدی علیه السّلام است؛
برای نمونه مقاله ای با عنوان «یک ویدیوی ایرانی می گوید: ظهور مهدی نزدیک است» را در سایت خود بارگذاری کرده و به تحلیل مستند انحرافی «ظهور بسیار نزدیک است» می پردازد.
روشن است که مهدی ستیزان در این طرحِ خائنانه می خواهند مهدویت را که بشارت قرآن به صلح جهانی و استقرار ارزش های الهی و انسانی در زمین است به جریان ضد صلح و امنیت و آرمان عدالت معرفی کنند و امام مهدی علیه السّلام را که حجت الهی و تحقق بخش اهداف انبیا و کتب آسمانی است، دشمن جریان نبوت و مسیح معرفی کنند تا مهدویّت به عنوان جریان مخالف مسیح علیه السّلام - به عنوان منجی اهل کتاب - شناخته شود و بدین وسیله گروه های مؤمن در همه دنیا و حتی مسلمانان در مقابل جریان مهدوی قرار گیرند.
2. فرقه های انحرافی
برداشت های نادرست از آموزه های یک مکتب الهی، گاه به تشکیل یک جریان فکری منحرف می انجامد. فرقه های خوارج (3) و اسماعیله (4) در گذشته دور و بهائیت (5) و وهابیت (6) در قرون اخیر از این نمونه اند. فرقه های انحرافی به گرایش به عقیده های باطل به مقابله با عقاید صحیح مکتب اسلام پرداخته اند. در این مسیر، استکبار جهانی و دشمنانِ بیرونی اسلام، با حمایت گسترده از فرقه هایی مانند بهائی و وهابیّت، آن ها را در راستای اهداف شومشان یاری کرده اند.
بهائیت، فرقه ای است که راه خود را از شیعه دوازده امامی جدا کرده، با انکار مهدی موعود به عنوان آخرین امام از سلسله امامان شیعه که در آینده ظهور خواهد نمود، مدعی دین و کتاب و پیامبر جدید شده و خاتمیت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم را نیز نفی نموده است.
فرقه گمراه وهابیت نیز با وسائل گوناگون تبلیغاتی، به مخالفت با مهدی شیعه پرداخته و می کوشد تا این حقیقت را به یک وجود خیالی و موهوم تبدیل کرده یا دست کم چهره ای خونریز و مخالف اسلام و پیامبر صلّی الله علیه و آله و سنت نبوی از او نشان دهد. از برنامه های این فرقه، توزیع وسیع کتاب به زبان های مختلف به ویژه فارسی (و در ضدیّت با شیعه و مهدویت شیعی) در بین زئران خانه ی خدا است.
3. دگراندیشان
اصول و مبانی دینی و احکام اسلام و قرآن، مبتنی بر وحی و نشأت گرفته از کلام خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است. بدیهی است تفسیر و تبیین این معارف، به دانشی وسیع و آشنایی عمیق با مبانی قرآنی و حدیثی نیاز دارد. با کمال تأسف باید اعتراف کنیم که در طول تاریخ اسلام، پیوسته تفسیرهای نادرستی از تعالیم دینی در جامعه اسلامی وجود داشته است. به ویژه در تاریخ معاصر، جریان های به اصطلاح روشن فکر با انگیزه هماهنگ سازی آموزه های اسلامی و قرآنی با ایده های دنیای جدید، به این راهِ گمراه کننده روی آورده اند که محصول آن، نفی و انکار بعضی از اصول اسلام مانند وحی نبوّت و یا دست کم تحریف بعضی از حقایق شده است، تا آنجا که بعضی از روشن فکران و دگراندیشان ایرانی، اصل مهدویت را انکار کرده اند. (7)
این جریان باطل فرهنگی خواسته و ناخواسته به یک جریان آشکار مهدی ستیز تبدیل شده و با اِلقاء شبهات به مقابله با حقیقت مهدویت پرداخته است.
4. مستشرقان
اندیشوران غربی را که درباره ی ادیان و مکاتب شرقی به ویژه اسلام تحقیق می کنند می توان به دو دسته تقسیم کرد؛ گروهی مانند هانری کربن فرانسوی (8) به سبب دغدغه علمی و آگاهی از حقایق دین اسلام درباره این مکتب، پژوهش می کنند؛ اما گروه دوم مانند گلدتسیهر، (9) جمیز دارمستتر (10) و فان فلوتن (11) درجهتِ اهداف شوم امپریالیسم فرهنگی (12) به مطالعه و تحقیق درباره اسلام می پردازند و به دنبال تضعیف مبانی اسلام و سست نشان دادن معارف اسلامی هستند، تا به خیال خود مبانی فرهنگی لیبرالیسم غربی (13) را محکم کنند. این گروه، آن گاه در حوزه مهدویت، گفت و گو می کنند با استناد به سخنان بی پایه و شواهد غیرواقعی، مهدویت اسلام را امری بی اساس و وام گرفته از سایر ادیان و مکاتب معرفی می کنند.
5. مدعیان دروغین
در طول تاریخ اسلام و به ویژه در سده اخیر، کسانی ادعای مهدویت داشته اند و با این ادعا گروه هایی از مردم را به سوی خود دعوت نموده و آن ها را از مسیر صحیح مهدویت اسلام منحرف کرده اند. نیز در موارد زیادی، مدعی نیابت و بابیّت یا مدعی ارتباط با امام زمان علیه السّلام در جامعه شیعی پدیدار شده و سبب گرایش مردم به مسیرهای انحرافی و بروز رفتارهای نابهنجار در حوزه عقاید و اخلاق گردیده است؛ برای مثال عده ای با ادعای رابطه با امام زمان علیه السّلام و حامل پیام بودن از سوی آن حضرت، مردم را از مراجعه به فقیهان و گرفتن احکام از ایشان باز داشته اند و ایمان مردم را دستخوش هوا و هوس خود و وسیله ای برای کسب نام و نام قرار داده اند. این گروه ها نیز با علم و آگاهی به ستیز با مهدویت پرداخته اند و خود بستری برای انحرافات بیشتر و عمیق تر در حوزه دین و دیانت مردم شده اند.
البته گروه هایی نیز هستند که نه با قصد مهدی ستیزی، بلکه به دلیل جهل و نادانی و گرایش به افکار غلط و ارتجاعی، مانع پویایی مکتب شیعه و حرکت شیعیان در مسیر زمینه سازی ظهور می شوند. این ها با برداشت های نادرست از روایات، هر حرکت انقلابی پیش از قیام امام زمان علیه السّلام را باطل دانسته، با همین تفکّر انحرافی با انقلاب اسلامی و نهضت امام خمینی رحمة الله مخالفت کردند. بعضی از این افراد معتقدند که ما در برابر ظلم و فساد موجود، وظیفه ای نداریم؛ بلکه فساد روز افزون جامعه را زمینه ای برای سرعت بخشیدن به ظهور امام غایب، قلمداد می کنند؛ این در حالی است که نهی از منکر، از اصول اساسی اسلام و قرآن بوده و در سطح کلان به معنای نفی طاغوت ها و فسادهای حکومتی و حکومت های فاسد است.
متأسفانه این گروه ها نیز ناخواسته به دشمنان مهدویت، کمک کرده، سبب انحراف در سلوک منتظران و غفلت ایشان از وظایف اساسی زمان غیبت و حتی در مواردی موجب انحراف عقیدتی شیعیان شده اند.
ریشه های مهدی ستیزی
نفی مهدویت و ستیز با این آرمان بزرگ الهی و انسانی، عوامل و ریشه های گوناگونی دارد که شناخت آن ها می تواند شیعیان را در برابر خطرِ تأثیرپذیری از شبهات دشمن، ایمن سازد و مهدی باوران را برای مقابله این هجوم فرهنگی سیاسی، آماده تر کند. برخی ریشه ها و زمینه های مهدی ستیزی عبارتند از:
1. جهل و نادانی
در اسلام، ریشه بسیاری از مخالفت های مردم با پیامبران، نادانی آن ها دانسته شده است.
امیرالمومنین علیه السّلام فرموده است: «النّاس أعداء ما جهلوا؛ (14) مردم با آنچه نمی دانند، دشمن هستند».
تاریخ اسلام موارد فراوانی را از برخورد جاهلانه مردم غیرمسلمان و مسلمان با اسلام و اولیا آن، ثبت کرده است که از نمونه های روشن آن، برخورد خوارج با امیرالمومنین علیه السّلام است.
در مبحث مهدویت نیز گاهی نادانی و ناآگاهی از مقام امامت و صفات امام و اهداف و آرمان های موعود منتظّر، سبب دشمنی و ستیز با فرهنگ مهدویت و انتظار شده است. وقتی کسی از امام مهربانی، چهره خشن و خونریزی را در ذهن خود ترسیم کرده، ظهور او را آغاز جنگ و وحشت و ناامنی می داند، در جبهه مقابل امام قرار می گیرد.
2. دنیاخواهی و منفعت طلبی
مهدویت جریانِ زمینه ساز عبودیت و بندگی خداست و امام مهدی علیه السّلام آن موعود الهی است که به همه ستم ها، حق کشی ها و هوس های حرام، پایان داده، به جای بی عدالتی ها، دادگری و عدالت را در رواج ایجاد خواهد داد.
بدیهی است آن ها که برای انسان و جهان، هدفی جز خور و خواب و شهوت نمی بینند با هر حقیقتی که با هدف دنیایی آن ها منافات داشته باشد، مخالفت و دشمنی می کنند.
امروز، دنیای استکبار که غرق در مادیّت و شهوات رانی است می کوشد که همگان را با همین لذات پست، از سعادت و آخرت غافل کند، تا هرچه بیشتر بر منابع مادّی زمینی مسلّط شود. و روشن است که با این دیدگاه نمی تواند جریان حاکمیّت ارزش های معنوی را که ره آورد حکومت مهدی علیه السّلام است، بپذیرد و با انواع وسائل به ستیز با فرهنگ مهدویت و انتظار می پردازد. به ویژه که دشمنان می دانند که مهدویّت، جریانی است که انسان ها را به نفی هر گونه سلطه و ظلم فرا می خواند و در همین روزگار غیبت نیز منتظران را به سوی اهداف حکومت جهانی مهدی علیه السّلام که عدالت محوری و حق طلبی است دعوت می کند.
جریان های مدّعی مهدویّت و بابیّت و ارتباط با امام زمان نیز بیشتر برای کسب شهرت و جلب منفعت به میدان ستیز با امام مهدی علیه السّلام پا می گذارند.
3. تعصّب باطل
اسلام پیوسته انسان را به تفکر و اندیشه دعوت کرده است. قرآن نیز ارزش آدمی را به تعقّل و خردورزی او دانسته است (15) و افرادی را که به دلیل تعصّب باطل بر راه غلط نیاکانشان، پافشاری می کنند نکوهش کرده است. (16)
بخشی از دشمنی ها با جریان مهدویت، ریشه در همین خصلت زشت دارد. وهابیت که خود را به اسلام نسبت داده است با نفی سایر مذاهب اسلامی هر عقیده ای جز عقاید خود را باطل می شمارد. وهابیت با این تعصّب کور و باطل به عقاید شیعه حمله کرده، به ویژه مهدویت شیعی را تخریب و تحریف می نماید و در یک ستیز دامنه دار و آشکار در رسانه های گوناگون به دشمنی با این حقیقت قرآنی می پردازد.
4. خودمحوری و استکبار
مستکبران عالم که به دنبال سلطه بر مستضعفان و سرنوشت آن ها هستند که با جریان مهدویت که جریان مبارزه با ظالمان و ستم گران است دشمنی می کنند و این دشمنی به دلیل خوی استکباری و روحیه ستمکاری آن هاست.
مقام معظم رهبری - مد ظله - در این باره فرموده است:
قدرت های استکباری، خواهان غفلت و خواب آلوده بودن و نیز عدم تحرک ملت ها هستند و چنین وضعی را بهشت خود می دانند؛ اما انتظار فرج، موجب می شود که انسان به وضع موجود قانع نباشد و بخواهد به وضعی بهتر دست پیدا کند. (17)
منابع بیشتر برای مطالعه و پژوهش
1. شرق شناسی و مهدویت، سیدرضی موسوی گیلانی.
2. ذهنیت مستشرقین، عبدالحسین فخاری.
3. هالیود و فرجام جهانی، سید ابوالحسین علوی طباطبایی.
4. پیشگوییها و آخرالزمان، جمعی از نویسندگان.
5. غرب و آخرالزمان، اسماعیل شفیعی سروستانی.
پینوشتها:
1. سوره ی صف: 8. آنان می خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند؛ ولی خدا نور خود را تمام می کند هر چند کافران خوش نداشته باشند.
2.این شکبه، متعلق به پت رابرتسون یکی از رهبران ایوانجلستها در آمریکا است.
3. گروهی از سپاهیان امیرالمومنین علیه السّلام بودند که پس از جنگ صفین، از آن حضرت جدا شده، با ایشان به مقابله پرداختند و جنگ نهروان را بر حضرت تحمیل کردند. ابن ملجم مرادی قاتل حضرت علی علیه السّلام از این گروه بود.
4. اینان معتقد بودند اسماعیل، فرزند امام صادق علیه السّلام نمرده و همان مهدی موعود است.
5. در درس فرقه های انحرافی، عقاید این گروه، بررسی خواهد شد.
6. پیروان محمد بن عبدالوهاب از اهل سنت که با عقایدی خاص درباره ی توحید و شرک، در کشور عربستان در حدود سال 1100 ق به وجود آمدند.
7. ر ک: علی، عطایی کورانی، راز و رمز پنهانی، ص 176، به نقل از: مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما، بازتاب اندیشه در مطبوعات روز ایران، ش 63، ص 50-58.
8. (Henry corbin): وی یکی از برجسته ترین اسلام شناسان غربی است که سال های زیادی را نیز در ایران سپری کرد. او چند مقاله درباره ی امام مهدی علیه السّلام دارد و بر این باور است که مهدویت می تواند به یک نظریه جامع در عرفان اسلامی تبدیل شود.
9. (Ignaz Goldziher): اهل مجارستان و یهودی الاصل است. بعضی او را بنیان گذار اسلام شناسی در اروپا می دانند. وی در کتابش به نام العقیدة و الشریعة فی الإسلام به مهدویت پرداخته است.
10. (James Dermesteter): اهل فرانسه بوده و در عرصه فرهنگ شرق به ویژه ایران باستان تخصص داشته است. از وی به عنوان یکی از ایران شناسان برجسته یاد می شود. از جمله آثار او کتابی با عنوان مهدی از صدر اسلام تا قرن سیزدهم است.
11. (Gerole Van Vloten): اهل هلند است که چندین کتاب پیرامون فرهنگ اسلامی دارد. او در کتابش که به عربی به نام السیادة العربیة و الشیعة و الاسرائیلیات فی عهد بنی امیة ترجمه شده در مورد امام مهدی سخن گفته است.
12. امپریالیسم فرهنگی، عبارت است از استفاده از قدرت سیاسی و اقتصادی برای تحمیل ارزش های فرهنگی قدرت استعمارگر در بین مردم و جامعه هدف که به نابودی فرهنگ آن جامعه و جایگزینی فرهنگ وارداتی و تحمیلی به جای آن منجر می شود؛ مانند ترویج فرهنگ آمریکایی در بین سایر جوامع.
13. لیبرالسیم به مکتب سرمایه داری اطلاق می شود.
14. نهج البلاغه، کلمات قصار، ش 172.
15. سوره بقره: 164؛ سوره یوسف: 2؛ سوره آل عمران: 191.
16. سوره بقره: 170؛ سوره مائده: 104؛ سوره انبیاء: 53.
17. فصلنامه علمی - ترویجی انتظار موعود، ش 2، ص 38.
منبع مقاله :نگین آفرینش (2) (درسنامه دوره عمومی معارف مهدویت)، مؤلفان: محمد امین بالا دستان، محمد مهدی حائری پور و مهدی یوسفیان، ناشر: انتشارات بنیاد فرهنگ حضرت مهدوی موعود، چاپ 11، بهار 1394.