جوان و فرهنگ های جوانی؛ بررسی جامعه شناختی

یکی از مباحث اساسی مورد مطالعه جامعه شناسان، مبحث فرهنگ و خرده فرهنگ هاست. خرده فرهنگ های متفاوت بر اساس موضوعات متفاوتی همانند قومیت، دین و نژاد شکل می گیرند

اشاره

یکی از مباحث اساسی مورد مطالعه جامعه شناسان، مبحث فرهنگ و خرده فرهنگ هاست. خرده فرهنگ های متفاوت بر اساس موضوعات متفاوتی همانند قومیت، دین و نژاد شکل می گیرند. یکی از موضوعاتی که بر اساس آن خرده فرهنگ های متفاوتی شکل می گیرند موضوع سن یا مراحل زندگی است که در این میان، سن جوانی بیش از هر چیز دیگر خود نمایی می کند. بیش ترین خرده فرهنگ های موجود در جامعه در این گروه قرار دارند. به عبارت دیگر، ما در سن جوانی با طیفی از بهترین و بدترین خرده فرهنگ ها مواجه هستیم.

بنابراین، لازم است تا تحقیقات جامعی برای شناخت این خرده فرهنگ ها صورت گیرد تا اولاً، بتوانیم در حدّ امکان از تشکیل مجموعه های منحرف جلوگیری کنیم و ثانیا، جوانان را به طرف خرده فرهنگ های مناسب هدایت نماییم و از آن مهم تر این که بتوانیم عوامل تشکیل و توسعه این خرده فرهنگ ها را بشناسیم.

این مقاله سعی دارد در حد امکان، به این مهم جامه عمل بپوشاند.(1)

مطالعه پدیده جوانی، چرا؟

جوانی دوره ای طبیعی است که برای همه روی می دهد و آن را در تغییرات فیزیکی که اتفاق می افتند می توان دید. به عقیده جامعه شناسان، مسأله جوانی از این نظر حایز اهمیت است که با افراد جوان مطابق سنشان به گونه ای دیگر رفتار می شود، و در ارتباط با آنچه باید انجام دهند، انتظارات افراد از شخص بسیار تغییر می یابد. جست و خیز یک فرد 35 ساله در یک بعدازظهر در خیابانی پر رفت و آمد منظره خنده داری است. به او گفته می شود مطابق سن و سالش رفتار کند، و تماشاگران فکر می کنند که او مست و یا دیوانه است. ولی اگر یک پسر بچه 4 ساله در طول همان خیابان بالا و پایین بپرد، چه طور؟ ممکن است هیچ اظهارنظری در مورد وی وجود نداشته باشد. پس جوانی علاوه بر عنصر زیستی، دارای عنصری اجتماعی هم هست.(2) جامعه شناسان علاقه مند به مطالعه این عنصر اجتماعی هستند.

جوانی کی فرا می رسد؟

ما اصطلاح «جوانی» را در گفت وگوهای معمولی، بدون تصور دقیق از سن جوانی و سنی که جوان آن را ترک می کند، به کار می بریم.آیا نوجوانی، در سن 16 سالگی زمانی که فرد می تواند رأی بدهد، به پایان می رسد؟ یا در سن 18 سالگی، وقتی می تواند گواهی نامه رانندگی بگیرد، یا در سن 19 سالگی وقتی که دبیرستان را به پایان می رساند؟ به طور خلاصه، می توان ادعا کرد که «جوانی» یک مفهوم کاملاً نسبی است، نه مطلق. هرچند همه افراد بشر دوره های کودکی، میان سالی، جوانی و پیری را می گذرانند، اما مدت هر یک از دوره ها در اجتماعات گوناگون و در ادوار زمانی متفاوت، فرق می کند.(3)

تعدادی از روان شناسان معمولاً دوره نوجوانی و شروع بلوغ را از 12 تا 18 سالگی می دانند؛ وقتی دوره تحوّل جسمی و روانی فرامی رسد، رشد سریع اعضا سبب بیداری هوس ها و احساسات و رؤیاهای گوناگون گشته و با شروع دوره بلوغ احساساتی تازه و مبهم، امیال شدید و نامعلوم در نوجوان پدیدار می شوند و از اعماق درون او نوعی فشار بر وجود او اعمال می شود که برایش ناشناس است. برخی دیگر جوانی را از 18 تا 25 سال می دانند؛ آن هنگام که رشد عقلانی و جسمانی به حد کمال می رسد.(4)

به طور خلاصه، می توان گفت: «جوانی» عبارت است از: دوره گذر از بچگی به بزرگ سالی.

گذار از نوجوانی به جوانی

دوره نوجوانی از این رو حایز اهمیت است که بین دو دوره کودکی و بزرگ سالی قرار دارد و به عبارتی، دوره گذار از کودکی به بزرگ سالی محسوب می شود. (دوران بچگی زمانی است که فرد تحت مراقبت یک فرد قرار دارد و کم تر در مباحثات درباره امور مهم مشارکت می کند، و دوره بزرگ سالی زمانی است که فرد متحمّل مشکلات زندگی همانند مخارج خانواده و پرورش کودکان می گردد.) بسیاری از جوامع دارای شاخص های اجتماعی(5) روشنی برای گذار از دوره کودکی به بزرگ سالی می باشند تا به سایر مردم نشان دهند که یک فرد (کودک سابق) موقعیت و منزلت جدیدی را کسب کرده است. برای مثال، در جامعه یهودی، آیین و مراسم «بارمیتزا» (6)(Barmitzvah) و در جامعه اسلامی نیز مراسم جشن تکلیف شکاف میان موقعیت پسری و مردی (یا دختری و زنی) را نشان می دهند. این مراسم تغییر مهمی در زندگی شخص محسوب می شود. مراسمی که به عنوان شاخص های اجتماعی عمل می کنند، معروف به آیین های گذر(7) می باشد.

اما در جوامع کنونی غرب، هیچ شکلی از آیین گذر برای ورود به بزرگ سالی وجود ندارد(8) و این امر موجب ابهام در نقش نوجوانان و به تبع آن، ایجاد اختلال در رفتار آن ها می گردد؛ چرا که جوان هنوز خود را کودک فرض کرده، از پذیرفتن مسؤولیت های بزرگ سالی طفره می رود، بخصوص که وابستگی اقتصادی به والدین این امر را تشدید می کند.

خرده فرهنگ

«فرهنگ» را می توان مجموع رفتارهای اکتسابی و ویژگی های اعتقادی اعضای یک جامعه معیّن تعریف کرد.(9) به عبارت دیگر، فرهنگ مجموعه ارزش ها، هنجارها، باورها و عقاید مشترکی است که مبنای رفتار افراد واقع می شود و شیوه اندیشیدن و فعالیت انسان را جهت می دهد. مردم درون یک فرهنگ، خود را هر طور که هستند، درست و طبیعی تلقّی می کنند.

خرده فرهنگ

«خرده فرهنگ» درون یک فرهنگ قرار دارد و مجموعه متمایزی از ارزش هایی است که اعضای خرده فرهنگ را از سایر اعضای جامعه جدا می کند؛ مثل خرده فرهنگ جوانی.(10)

بعضی از جامعه شناسان خرده فرهنگ ها را چنین تعریف می کنند: خرده فرهنگ «شیوه زندگی گروه های خاص در درون یک فرهنگ وسیع تر است. خرده فرهنگ ها بسیاری از شیوه های زندگی فرهنگ های پیرامون خود را می پذیرند. اما همچنان برخی از انتظارات، کنش های خاص، اشیای مادی و روش های کار خود را حفظ می کنند. بنابراین، شیوه زندگی گروه های کوچک تر تا حدّی شبیه فرهنگ های مجاور است، اما در عین حال از آن متمایز و مشخص می شود.»(11)

خرده فرهنگ ها گروه ها و دسته های گوناگونی دارند که در زمینه نگرش های بنیادی مشترک بوده، آن ها را به اعضا فرمان می دهند. وضعیت های به وجود آمده بین افراد، بیانگر توقّعات آن ها در قبال یکدیگر می باشد. خرده فرهنگ ها ریشه در ناخودآگاه اعضای جامعه دارد و به زودی درونی می شوند و تنها هنگامی کاملاً به آن ها آگاهی می یابند که با شیوه های تفکر و رفتار جامعه ای متفاوت روبه رو شوند. خرده فرهنگ ها از طرز پوشیدن، نحوه صحبت کردن، قواعد معاشرت و رعایت ادب و احترام تشخیص داده می شوند.

تفاوت خرده فرهنگ با ضدفرهنگ در این است که ضد فرهنگ شکلی از خرده فرهنگ است که فعّالانه با فرهنگ مسلّط جامعه مخالفت می کند؛ مانند گروه ها و باندهای تبه کار.

خرده فرهنگ جوانی

امروزه چنین به نظر می رسد که بعضی از جوانان برای خود برخی آداب و رسوم، ارزش ها و هنجارهای خاصی دارند که منشأ رفتارهای متمایز آن ها شده است. همان گونه که فرهنگ ها و الگوهای زندگی هر جامعه با جوامع دیگر فرق می کند، از نسلی به نسل دیگر نیز این فرهنگ ها و الگوها متفاوت می شوند. هنجارها و الگوهای رفتاری جوانان و همچنین بزرگ سالان طبق ویژگی ها و موقعیت های اجتماعی متناسب با تاریخ نسلشان شکل می گیرند. بنابراین، طبیعی است که فرهنگ جوانان از فرهنگ بزرگ سالان جامعه تا حدی متفاوت باشد.

علت دیگر برای تفاوت فرهنگ جوانان با فرهنگ بزرگ سالان این است که جوانان در هر دوره ای دوست دارند دست به بازسازی ارزش ها بزنند؛ یعنی از یک سو، به حفظ ارزش ها و از سوی دیگر، به بازسازی عمیق آن ها بپردازند.(12)

بروز خرده فرهنگ جوانان به عنوان یکی از مهم ترین خرده فرهنگ ها با مطرح شدن هنجارها و ارزش های مشترک در سنین خاص پیش می آید و از آن رو که الگوی های رفتاری بعضی از خرده فرهنگ های جوانی در ایران از الگوهای غربی نشأت گرفته اند، لازم است تا سرچشمه های فرهنگ جوانان غربی به طور خلاصه مورد بحث قرار گیرند.

سرچشمه های فرهنگ جوانی در جوامع غربی

بحث از جوان و فرهنگ جوانی بحثی جدید است. تا دهه 1950 هویّت خرده فرهنگ جوانی در غرب به رسمیت شناخته نشده بود. هرچند فرهنگ جوانی انگلیسی همواره از فرهنگ جوانی امریکایی تفاوت زیادی دارد، ولی سرچشمه های آن از انگلستان نشأت می گیرد و همواره از لحاظ موسیقی و هنر شدیدا تحت تأثیر آن بوده است. این امر را می توان در رویاوری به فیلم ها و محصولات صوتی تصویری امریکایی در انگلستان مشاهده کرد. سه واقعیت مهم، که قطعا در درک زایش فرهنگ جوانی در غرب مهم می باشند عبارتند از:

اول. رشد ثروت جوانان در دهه 1950؛

دوم. پیشرفت ابزارهای جدید ضبط و پخش موسیقی و سرگرمی ها که به فرهنگ توده ای منجر شد؛

سوم. سرعت تغییرات فرهنگی در قرن بیستم.

1. رشد ثروت جوانان اروپا در دهه 1950

دهه 1950 دوره ای بود که در آن تعداد نامحدودی از مشاغل و سطح دستمزدها در انگلستان به سرعت در حال رشد بود. نتیجه این امر سرازیر شدن پول بیش تر به جیب مردم بود. مسأله مهم آن که جوانان در این موفقیت شریک شدند، بدون آن که دچار مخارج سنگین خانواده و بدهی های آن باشند. آن ها می توانستند دست مزد خود را به دلخواه خود خرج کنند.

2. پیشرفت ابزارهای جدید

در دهه 1930 پیشرفت هایی در صنعت ضبط صوت، صنعت فیلم و افزایش رادیو به وجود آمد. در دهه پنجاه، تلویزیون و پیشرفت فنی در ضبط صوت به این جمع اضافه شد؛ بازار بزرگ سالان به حد اشباع رسید. بنابراین، شرکت های تجاری به سوی جوانان تازه پولدار نشانه رفتند.

3. تغییرات فرهنگی قرن بیستم

سرعت افزایش تغییرات فنی (برای مثال، پیشرفت های رایانه ای در ده سال گذشته) به مسأله شکاف نسل ها دامن زده و الگوهای رفتاری را تحت تأثیر قرار داده است؛ به این معنا که انتظارات، ارزش ها، عقاید و رفتار یک نسل کم تر به نسل بعدی منتقل می گردد.(13)

توسعه فرهنگ جوانی در جوامع غربی

در ابتدا، مصرف کننده اصلی موسیقی و لباس های مبتذل، جوانان طبقه پایین (کارگر) جامعه بودند؛ زیرا در مجموع، آنان زودتر از دیگران، ترک تحصیل می کردند و سر کار می رفتند، و چون مجرّد بودند، درامد حاصل شده را صرف هوا و هوس خود می کردند. به تدریج، این نوع فرهنگ، که با لباس های متمایز و موسیقی همراه بود، به طبقه متوسط سرایت کرد، ولی با شکلی که جوانان طبقه کارگر از فرهنگ جوانی اخذ کردند، متفاوت بود؛ زیرا جوانان طبقه متوسط تا سن 18 یا 21 سالگی تمام وقت تحصیل می کردند.(14)

بنابراین، الگوهای رفتاری خاصی که امروزه در جوانان غربی مشاهده می کنیم، ریشه در اهداف تجاری دارند. در حقیقت، جوانان غربی بازیچه سرمایه داران بزرگ شده و به طور زیرکانه ای مورد استثمار آن ها واقع می شوند. استفن مور در ادامه این مطلب می نویسد: «این نظر که جوانان نوعی از فرهنگ یگانه و یک پارچه ای ارائه دهند که از جهان واقعی به وسیله واقعیت منحصر به فرد سن و سال متمایز شده باشد، امری مضحک و مسخره است. تمام بازی فاصله نسل ها یک قرن قبل اصلاً وجود نداشت. شیوه ما در قبال فرایند نوجوانی در واقع یک پیشامد تاریخی بود؛ نتیجه همه شکست های اجتماعی که جنگ جهانی دوم موجب شده بود. جنگ جهانی دوم مجموعه ای از ارزش ها و مفاسد اخلاقی را در نیمه دهه 1950 به همراه آورد. ولی بیست سال جلوتر، امور جوانی دیگر به هیچ وجه یک طغیان نبود، بلکه یک سنّت بود. اما امروزه تولیدکنندگان فراورده های رسانه ای برای کسب پول بیش تر و ارضای هواهای نفسانی اوباش و اراذل فعالیت می کنند. بنابراین، مردم به جای تولید فیلم های خوب، سعی می کنند فیلم های جوان پسند بسازند و موسیقی مبتذلی به آنان تحمیل کنند. آن ها همچنین تلویزیونی برای جوانان درست کردند که در آن رقّاص خانه، انحرافات جنسی و بیکاری جانشین شخصیت، برنامه ریزی و هوش و تدبیر می شود و همه این ها بر این فرض مضحک استوار است که همه جوانان چیزهای مشابهی می خواهند؛ آنان چیزهای جوان پسند می خواهند! در گذشته جوانان همانند افراد مسن در اندازه های کوچک تر بودند، ولی اکنون وضع فرق کرده؛ دیگر هیچ کس بزرگ سال نیست؛ زیرا بعضا بزرگ سالان هم مثل نوجوانان هستند.»(15)

تنوّعات فرهنگ جوانی

طیف وسیعی از فرهنگ جوانی وجود دارد که بیانگر مجموعه دغدغه های فکری، الگوها و دیدگاه های جوانان با توجه به خانواده، محیط زندگی مدرسه و یا احیانا مشکلاتی می باشد که جوانان با آن ها مواجهند؛ مثلاً، جوانانی که در محیط های روستایی زندگی می کنند الگوهایی متفاوت با جوانان شهری دارند، یا جوانان مناطق پر جمعیت الگوهایی متفاوت با جوانان شهرهای کوچک دارند.(16) همچنین جوانان مسجدی تجارب متفاوتی نسبت به جوانانی که اهل مسجد نمی باشند، دارند. این تفاوت ها در سبک های(17) لباس پوشیدن، انتخاب موسیقی و در طرز رفتار گروه های گوناگون منعکس می شوند.

خرده فرهنگ های جوانی دارای تنوّعات گسترده ای هستند که در ذیل، به مهم ترین آن ها اشاره می شود.

فرهنگ جوانان حزب اللهی

جوانان حزب اللهی، که عمدتا از خانواده های مذهبی و سنّتی (و البته از طبقات و اقشار گوناگون جامعه) برخاسته اند، تشکیل فرهنگ خاص خود را داده اند که معمولاً با فرهنگ عمومی جامعه فرق می کند. تعداد این گونه افراد در جامعه ما پیش از انقلاب اسلامی ایران کم تر بود و همزمان با انقلاب، این افراد به سرعت تشکّل یافتند و شکل اجتماعی خاصی گرفتند و تشکیل گروه های اجتماعی با خرده فرهنگ خاص خود را دادند. با شروع جنگ تحمیلی، دایره فعالیت اینان نیز گسترش یافت و در دوران جنگ به اوج خود رسید و از درون مرزهای ایران فراتر رفت و در اقصی نقاط جهان گسترش یافت، به ویژه در کشورهای اسلامی همانند لبنان، سوریه و فلسطین به دلیل موقعیت خاص آن کشورها رشد بیش تری داشت.

پس از جنگ، هرچند فعالیت اجتماعی آنان نسبتا کاهش یافت، اما هنوز در قالب بسیج و هیئات مذهبی به فعالیت اجتماعی خود ادامه می دهند.

ویژگی های فرهنگی این جوانان به شرح ذیل می باشند:

الف. وضعیت ظاهری:

1. لباس: معمولاً لباس ساده، ولی تمیز و مرتّب می پوشند. یکی از خصوصیات لباس های این جوانان آن است که اهمیتی به الگوهای غربی نمی دهند و تلاش دارند تا لباسشان متناسب با فرهنگ ایرانی اسلامی باشد؛ به این معنا که معمولاً در زمستان ها اورکت، کاپشن یا کت و شلوار می پوشند. در انتخاب کاپشن، از رنگ های زننده مثل قرمز پرهیز دارند و در تابستان، معمولاً از پیراهن آستین بلند استفاده می کنند و کم تر پیراهن را داخل شلوار می کنند.

2. سر و صورت: معمولاً صورتشان مزیّن به محاسن است و دارای موهای شانه زده و مرتّب می باشند. از انواع الگوهای مو پرهیز دارند و کم تر دیده شده که موهای خود را آغشته به ژل یا روغن کنند یا بیش از حد معمول آن ها را بلند بگذارند.

معمولاً دارای سیمایی روشن و شاداب هستند و انسان از معاشرت با این افراد ناراحت و پشیمان نمی شود. شاید به همین دلیل باشد که کم تر وارد ناهنجاری ها و اعمال خلاف اخلاق می شوند.

ب. گفتار:

معمولاً سعی می کنند گفتارشان مؤدّبانه و با نزاکت باشد. اینان هرچند لهجه خاصی ندارند، اما بیش تر از واژه های خاصی استفاده می کنند، به طوری که می توان ادعا کرد که اینان نوعی زبان مخصوص به خود را بسط داده اند که در آن کلمات مذهبی بیش تر به کار برده می شود.

ج. رفتار:

به لحاظ رفتاری نیز از الگوهای رفتاری خاصی پی روی می کنند. البته بیش تر از الگوهای سنّتی، برخوردشان را روی برخی معیارهای مذهبی تنظیم می کنند. در درون خانواده نیز معمولاً پدر و مادرها از این جوانان خود اظهار رضایت بیش تری می کنند. سعی می کنند در درون خانواده، به پدر و مادر خود احترام بگذارند و حقوق آن ها را بجا بیاورند و کم تر در درگیری های داخل منزل شرکت می کنند.

در مراسم مذهبی، مثل اعیاد مذهبی و ایام شهادات و مولودی های ائمّه اطهار علیهم السلام حضور فعّال دارند. بسیار دیده شده است که در مراسم مذهبی به هیجان می آیند و ابراز احساسات بیش از حد می کنند. معمولاً پس از مراسم جلسات نیم ساعته دارند.

به طور کلی، می توان گفت: اینان تشکیل فرهنگ جوانی خاصی داده اند که با فرهنگ اصلی جامعه متفاوت می باشد و بر خلاف خرده فرهنگ های منحرف، اینان یک فرهنگ ارزشی را شکل داده اند که تلاش دارد ارزش های اصیل اسلامی را زنده کند و الگوهای رفتاری اینان را مجاهدان صدر اسلام و گروه های مرجع اینان را شهدا و ایثارگران و پیروان اصیل خط امام راحل قدس سره تشکیل می دهند.

فرهنگ جوانی طبقه متوسط(18)

این جوانان، که معمولاً از خانواده های تحصیل کرده و متوسط برخاسته اند، به احتمال زیاد تا گرفتن مدرک پیش دانشگاهی یا مدرک دانشگاهی در نظام آموزشی باقی می مانند. شکل فرهنگ جوانی آنان به احتمال زیاد، بر اساس زندگی دانشجویی استوار می باشد و اغلب با برخی اشکال اعتراض سیاسی در ارتباط می باشند. دوری از جهان واقعی در محیط های دانشگاهی به آسانی به آنان اجازه می دهد تا سبک های جدید زندگی و نگرش های نو را بدون امکان تنبیه شدن، مورد بررسی و امتحان قرار دهند.(19)

خرده فرهنگ خیابانی جوانان

مراد از «فرهنگ خیابانی» گروه های جوانی هستند که معمولاً بیش تر اوقات خود را در خیابان ها می گذرانند. گاه این خرده فرهنگ های جوانی موجد مسائل اجتماعی شده، نگرانی بزرگ ترها را به همراه خواهد داشت. خرده فرهنگ خیابانی جوانان معمولاً با لغزش های اجتماعی فرهنگی در ارتباط است. این خرده فرهنگ هنجارهای واقعی جوانان بیکاری را نشان می دهد که معمولاً ترک تحصیل کرده اند. برای گروه های خیابانی،(20) کار از اهمیت فراوانی برخوردار است. بیکاری بر اینان دارای تأثیر زیادی می باشد، و داشتن اشتغال برای آنان یک رؤیا محسوب می گردد.(21)

خرده فرهنگ لُمپن ها

دسته «لمپن ها» یا به تعبیر مشخص آن در زبان فارسی، «جاهل ها» همواره دارای خرده فرهنگ خاص خود هستند که آنان را از نظر رفتاری (خانواده، تفریح، لباس پوشیدن، سخن گفتن، راه رفتن، حرفه، محل سکونت و روابط اجتماعی) از دیگران متفاوت می کند.

لمپن ها لهجه خاص خود را دارند و از ضرب المثل ها و داستان هایی استفاده می کنند که نماد زندگی آن هاست. تا چند سال قبل، کت و شلوارهایی با کلاه مخمل همرنگ و کفش سیاه پاشنه خوابیده تمام میخ و پیراهن یقه باز و زیرشلوار بلند راه راه (که اغلب از شلوار بیرون است) و عرق گیر ابریشمی نصفه آستین بلند، لباس تمام رسمی لُمپن ها بود. لمپن با بارانی و چتر میانه ای ندارد؛ چون بارانی و چتر را در این حدود ژیگول بازی تلقّی می کند.

بسیار از آن ها بدنشان پر از خال است و بیش تر خال ها عکس زن، اژدها، ملائکه و شیر است و اکثرا آرزو می کنند که یکه بزن جنگل لمپن ها باشند و چون در عمل موفق نمی شوند، در ذهن خود و بر روی سینه یا دیگر اعضای بدنشان آن را نشان می دهند.

بعضی از این افراد به اسم زادگاهشان شهره می شوند؛ مانند علی یزدی، غلام محلّاتی، علی ترکه،... . بد و بی راه گفتن بیان عادی لمپن ها است و در همه جا و برای همه کس آن را به کار می برند، ولی شدت و ضعف دارد. شوخی و بذله گویی و گفتارهای آمیخته به دروغ و ناسزاگویی در محل کار بین لمپن ها بسیار رایج است. باید اضافه کرد که در جامعه، فرهنگ لمپن ها در حال حاضر، در معرض زوال است، اما در عین حال در طی زمان ممکن است برخی از مظاهر حیات فرهنگی آنان به سایر قشرهای جامعه نفوذ کند، اگرچه در سطح محدود و نه در تمامیت آن.(22)

نوع دیگری از فرهنگ جوانی، که کم و بیش امروزه شاهد آن هستیم، خرده فرهنگ خاصی است که آمیخته ای از فرهنگ جوانان غربی با فرهنگ لمپن هاست.

خرده فرهنگ های منحرف

امروزه رشد برخی از خرده فرهنگ های منحرف در بین نوجوانان و جوانان زنگ خطر افزایش جرایم علیه اخلاق و عفّت عمومی است. افزایش شاخص هایی مثل سنّت گریزی، فرهنگ گریزی، احساس تنهایی و بیگانگی اجتماعی، کاهش گرایش های مذهبی و اخلاقی و گرایش به تجمّلات و خوش گذرانی طیفی است که از یک سو، بزهکاران و مجرمان در آن قرار دارند که به جرایمی همچون تجاوز به عنف، روابط نامشروع و زنا دست می زنند و از سوی دیگر، جوانانی هستند که در حاشیه نشینی فرهنگی قرار دارند و رفتارهایی در قالب خرده فرهنگ های معارض از خود بروز می دهند. بدلباسی و بدحجابی، استفاده از نوارهای ویدئویی، برنامه های تلویزیونی و شبکه های ماهواره از مصادیق آن رفتارها می باشند.(23)

فرهنگ دختران جوان

گروه های دختران جوان همانند پسران، دارای فرهنگ ها و گروه های اجتماعی متفاوتی می باشند و درصددند از طریق این گروه ها خود را بشناسند. گروه، نقش مهمی در بستر آموزشی، فواصل اجتماعی و جنسیتی(24) دارد.(25) این گروه ها را در مراکز علمی همانند دبیرستان و دانشگاه، جشن های عروسی و خانوادگی می توان مشاهده کرد که مهم ترین آن ها دو فرهنگ ذیل می باشند:

1. فرهنگ دختران مذهبی که معمولاً از قسمت عمده هنجارها و ارزش های قشر مذهبی جامعه پی روی می کنند، ولی به اقتضای سن و سال خود، از بعضی جهات با زنان مذهبی تفاوت هایی دارند. اینان معمولاً از چادر استفاده می کنند، در معاشرت با مردان بیگانه بسیار محتاطانه عمل می نمایند و به سنّت های مذهبی و خانوادگی بسیار پایبندند. تشکّل های گروهی اینان بیش تر در مجالس روضه و جشن های خانوادگی، همانند مولودی ها جلوه گر است.

2. دختران جوانی که عمدتا فرهنگی متمایل به فرهنگ غرب را در خود پرورش داده، متمایل به الگوهای روز و موسیقی های تند می باشند. اینان بیش تر با شرکت در مجامع و جلسات گروهی بعضا مختلط، همانند جلسات دانشجویی، اعیاد و عروسی ها خود را نشان می دهند.

با این حال، به دلیل آن که فرهنگ سنّتیِ حفاظت از دختران هنوز در جامعه ما از سوی والدین رعایت می شود، گروه ها و تشکّل های آن چنانی که در میان پسران رایج هستند، در میان دختران به ندرت یافت می شوند.

عوامل مؤثر بر فرهنگ های جوانی

در شکل گیری خرده فرهنگ های متعدد جوانی، عوامل فراوانی دخالت دارند که در ذیل، به مهم ترین آن ها اشاره می شود:

الف. گروه همسالان

از آن رو که گروه همسالان تقریبا همسن یکدیگرند و احساس برابری می کنند، معمولاً از معیارهای مشترکی که به اشخاص مسؤول گروه مرتبط هستند، پی روی می کنند. گروه همسالان به عنوان عامل اجتماعی ساختن کودک در دوران بلوغ به اوج اهمیت و تأثیر خود می رسد. در این هنگام، کسب محبوبیت و موردپسند واقع شدن یکی از اهداف مهم نوجوانان می گردد و پذیرش ارزش های گروه همسالان به طور وسیعی به پذیرش فرد در گروه کمک می کند.

گروه همسالان می تواند تأثیری قطعی بر سبک زندگی جوانان داشته باشد. همه ما کم و بیش شنیده ایم: برخی که دارای ناهمسازی با قانونند، با جمعیت منحرفی حشر و نشر دارند. حیثیت و منزلت در میان گروه همسن و سال تا اندازه ای جانشین وفاداری به خارج از گروه می شود.(26)

ب. تهدید خارجی (جنگ)

تهدید خارجی تأثیر مستقیمی بر رفتار جوانان کشور بر جای می گذارد. جنگ موجب وحدت و همبستگی جوانان (از طبقه پایین گرفته تا جوانان طبقه سرمایه دار) می گردد و به دنبال آن، جوانان شرکت کننده در جنگ، فرهنگی را متناسب با ارزش های ملی آن جامعه به وجود می آورند.

تأثیر جنگ بر اخلاق و رفتار جوانان از آن روست که اداره کنندگان اصلی جنگ جوانان هستند. جنگ تأثیر مستقیمی بر اخلاق و رفتار جوانان دارد. جوان در جنگ، یک الگوی اخلاقی به وجود می آورد، در حالی که نسل های بعدی کم تر می توانند به آن الگو دست یابند و بیش تر با خلأ اخلاقی مواجه می شوند.

در طول جنگ، الگوهای ارزشی و اخلاقی بسیار بیش تر مورد توجه قرار می گیرند. اما در دوران پس از جنگ، رقابت ها و درگیری های اخلاقی کسب قدرت شروع می شوند و با رشد اعجاب انگیز وسایل ارتباط جمعی، جوانان، به ویژه جوانان محلّات پرجمعیت، تحت تأثیر شدید این وسایل قرار می گیرند و چنان بحران اخلاقی در جامعه ایجاد می گردد که پدیده جوانی به عنوان یک پدیده اخلاقی خطرناک جلوه گر می شود.

در سال های پس از جنگ، شکاف جدیدی را در نهضت های جوانی مشاهده می کنیم؛ یعنی سفسطه گرایی، عمل گرایی(27) و فردگرایی(28) جایگزین همبستگی، ایثار، فداکاری و وفاق اخلاقی می شوند. مسائل جوانی طوری عوض می شوند که حتی مترادف با بعضی از الگوهای ضد فرهنگی نمود پیدا می کنند. به عبارت دیگر، جنگ عامل مهمی در ایجاد همبستگی اجتماعی، ارائه الگوهای ارزشی، وفاق اخلاقی و پیوند جوانان با تمام جامعه و نسل گذشته می باشد، اما با تمام شدن جنگ، این عامل از بین می رود. بنابراین، زمینه برای قطع رابطه با گذشته، رویاوری به الگوهای منحط بیگانگان، اظهار علاقه به مدرنیسم و الگوهای جهانی فرهنگ، آماده می شود. این وضعیت از یک سو، باعث رشد توسعه همه جانبه ای در بازار فرهنگ جوانی(29) (نوارها و سی دی ها، روزنامه های ورزشی، پوشاک مخصوص و مانند آن) می گردد و از سوی دیگر، تحت تأثیر رسانه های جمعی (تلویزیون، رادیو، جراید و مانند آن) قرار می گیرد.(30)

همچنین در این تأثیر از یک سو، وضعیت فرهنگی بازار بر روی نوع جوانان تأثیر می گذارد و از سوی دیگر، رویاوری جوانان به این وسایل، وضع فرهنگی بازار را تشدید می کند.

ج. تجارت و بازار

تجارت و کسب سود یکی از عوامل مؤثر بر فرهنگ های جوانی (بخصوص الگوهای غربی) است. فضایی که گروه های جوان در آن قرار می گیرند، در واقع ارتباط نزدیکی با کالاهای مصرفی دارد. در این جا، بازارهای تولیدی دقیقا در جهت فعالیت های کاربردی جوانان قرار می گیرند و باعث می شوند وسایلی از قبیل اتومبیل، موتور، وسایل آرایشی، دیسکت ها، وسایل موزیک و دستگاه های فیلم برداری، با تولید انبوه و با ارزش نمادی(31) برای جوانان تولید شوند.(32)

پیشینه تأثیر تجارت بر فرهنگ های جوانی: پیش از دهه پنجاه میلادی، فرهنگ جوانان وجود نداشت. پیش از این دهه، جوانان چیزی را مصرف می کردند که مسن ترها مصرف می کردند، البته قدری کم تر. حتی لباس هایی متفاوت با لباس های بزرگ سالان نمی پوشیدند. ولی به طور ناگهانی، بعضی ها دریافتند که جوانان هر چند پول کمی دارند، ولی تقریبا همه پولشان را در راه فراغت و تفریح خرج می کنند. بنابراین، آنان یک فرهنگ فراغتی، که بر اساس مد قرار داشت، ایجاد کردند و از این طریق، ثروت و دارایی کسب نمودند. این یک رؤیای تجاری بود. لباس ها و نوارهای صوتی تصویری در عرض یک هفته از مد می افتادند، جوانان می بایست بیش تر خرید کنند، نه به این دلیل که نیاز دارند، بلکه صرفا به خاطر این که می خواهند موافق مد (اوضاع و آداب روز) رفتار نمایند.(33)

در انگلستان، فرهنگ جوانی ابتدا در میان طبقه پایین کارگر توسعه یافت. این امر اصلاً تصادفی نبود؛ چرا که جوانان طبقه کارگر برای خرج کردن، پول داشتند. شرکت های صوتی تصویری و پوشاک متوجه این امر شدند و به زودی صنعت کاملی توسعه یافت تا مدهای متغیّر جوانان را فراهم کند. به محض این که سبک جدیدی ظاهر می شد، مقبول می افتاد و رایج می شد و به بازار عرضه می گردید و پس از آن که بازار به حد اشباع می رسید، به کناری گذاشته می شد. برای مثال، «پانک» (punk)، که به عنوان اعتراضی علیه «خوش سلیقگی»(34) و موسیقی تجاری آغاز شده بود، به زودی خود قربانی این امر گردید. مغازه های پانک، که لباس هایی با معیار پانک می فروختند، به وجود آمدند. پانک از اعتراض به لباس رسمی و موسیقی تجاری، به تولید لباس های پانکی حرکت کرد. زمانی که درآمد بعضی از جوانان کاهش یافت، مد اکسفام (Oxfam) پا گرفت؛ یعنی لباس های دست دوم به فروش گاه ها آورده شدند. برای فراهم نمودن این مد، فروشگاه های لباس دست دوم و گران قیمت پدید آمدند.(35) این لباس ها دیگر ارزان نبودند؛ چون مد باعث شد که لباس کهنه دست دوم از لباس نو گران تر باشد.

د. رسانه های جمعی

رسانه های جمعی (بر اساس نوع موضع گیری هایشان)، هم می توانند هنجارهای اجتماعی را تقویت کنند و هم آن ها را آشفته سازند. برای مثال، هنگامی که جامعه شناسان اثر تلویزیون را بر کشورهای صنعتی مورد بررسی قرار دادند، متوجه شدند که این رسانه جمعی برای کودکان و نوجوانان 3 تا 16 سال چنان جاذبه ای دارد که میانگین وقتی را که صرف تماشای تلویزیون می کنند، بیش از وقتی است که در کلاس درس می گذرانند.(36)

بنابراین، رسانه های گروهی می توانند در جهت تجارت و کسب سود بیش تر و البته در خدمت صاحبان ثروت و قدرت، فرهنگ های خاص جوانی را شکل دهند یا در گسترش آن مؤثر باشند؛ به این معنا که مدهای خاصی را تقویت یا تضعیف کنند و یا مد جدیدی معرفی نمایند، و البته با ایجاد مد جدید، می توان انتظار داشت که خرده فرهنگ خاصی نیز در همان جهت شکل بگیرد.

ه. مذهب و اعتقادات دینی

یکی از عوامل مؤثر بر شکل گیری فرهنگ جوانی (بخصوص در جوامع دینی و در میان اقلیّت های مذهبی) دین و اعتقادات دینی است. همان گونه که اشاره شد، یکی از عوامل مهم در فرهنگ هنجارها، ارزش هاست و گفته شده که هنجارها و ارزش ها نیز به نوبه خود، از اعتقادات و باورها سرچشمه می گیرند. بنابراین، یکی از عوامل فرهنگ ساز اعتقادات مشترک است که بخصوص در مواقع خاص، بیش تر خودنمایی می کنند؛ مثلاً، وقتی اعتقادات دینی گروهی تهدید به نابودی شود، همبستگی اجتماعی در میان آن گروه، بخصوص جوانان مذهبی آنان بیش تر می شود و برای حفظ ارزش های خود، سعی می کنند حتی المقدور در اجتماعات مذهبی شرکت کنند. بر همین اساس، به روشنی می توان نمودهایی از این نوع فرهنگ های جوانی را در میان اقلّیت های مذهبی (بخصوص مسلمانان در جوامع غربی) مشاهده نمود. همچنین بر همین اساس، انجمن های اسلامی دانشگاه ها در پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران تشکّل و همبستگی بیش تری داشتند و عامل اصلی شکل دهنده فرهنگ جوانان حزب اللهی نیز همین عامل می باشد.

و. شکاف نسل ها

«نسل» به مفهوم گروهی است که دارای رشد و حیات و تجارب مشترک جامعه پذیری می باشد.(37) نسل ها از طریق حوادث سیاسی یا فرهنگی جامعه بازشناسی می شوند.(38)

فرهنگ های جوانی وقتی رشد بیش تری می یابند که فاصله های اعتقادی، اخلاقی و روحی بین جوانان و نسل های قبلی بیش تر گردد.

مسأله شکاف نسل ها چیزی نیست که بتوان به راحتی از کنار آن گذشت، بلکه یک مشکل اجتماعی محسوب می شود؛ زیرا شکاف نسل ها زمانی اتفاق می افتد که ارزش ها و هنجارهای یک نسل به نسل بعدی منتقل نشود؛ مسأله ای که کم و بیش در جوامع امروزی اتفاق افتاده است؛ چرا که نسل امروزی به طور مستقیم تحت نفوذ زمینه های اقتصادی است. به عبارت دیگر، جوانان امروزی بیش از نسل های قبلی، فرزندان تصاویر، پیام های بازرگانی، ارزش های فردی و خصوصی و در چالش تبلیغات رسانه های گروهی می باشند.(39) مسأله مربوط به روابط بین نسلی صرفا یک مثال ساده از تاریخ خانواده نیست، بلکه در بردارنده همبستگی اجتماعی و منافع ملی می باشد که خود بر جنبه های اجتماعی با معیارهای متفاوت تأکید دارد.(40)

بنابراین، اگر در جامعه ای ارزش ها و هنجارهای نسل قبلی به نسل بعدی منتقل نگردد، جامعه هویّت ملّی و مذهبی خود را از دست داده و معلوم نیست فردای آن چگونه خواهد بود.

پس برای کارکرد و انسجام جامعه لازم است که اعضای جدید آن به طرز مناسبی با ارزش های پایدار و هنجارهای مناسب آن جامعه تطبیق داده شوند. اما این اعضای جدید باید طوری پرورش یابند که هم در شرایط مکانی و زمانی خود بتوانند به طور مناسب نیازهای فردی خود را ارضا نمایند و هم نقشی مؤثر در کارکرد بهتر جامعه داشته باشند.(41)

ز. دانشگاه

جوان با ادامه تحصیل در دانشگاه، انواع اطلاعات، شناخت ها، ارزش ها و هنجارهایی را یاد می گیرد که در دوره مدرسه نیاموخته است.(42) علاوه بر این که دانشگاه محیط خوبی برای کنش متقابل همسالان می باشد. از این رو، دیده شده که دانشجویان از برخی ارزش ها و هنجارهای خاص پی روی می کنند که در جوانان سایر اقشار کم تر مشاهده می شوند.

شاخص های فرهنگ جوانی

الف. موسیقی

یکی از رفتارهای الگویی جوانان پرداختن به موسیقی است که دارای کارکردها و نقش های متفاوتی می باشد. کارکردهای موسیقی را می توان در فعالیت های فرهنگی جوانان بررسی نمود. بعضا گروه های مرجع انتخابی باعث شکاف بین جوانان و والدین آن ها می گردند. موسیقی انواع فرهنگ های جوانی با هم فرق دارد؛ در حالی که جوانان مذهبی بیش تر به موسیقی های مذهبی و سنّتی علاقه مند هستند، جوانان طبقه متوسط بیش تر به موسیقی پاپ و کلاسیک روی آورده اند. همچنین موسیقی نوجوانان متفاوت از جوانان است و معمولاً خشن تر و خشونت بارتر می باشد. در چنین شرایطی، این نوع موسیقی ها منجر به ضعف سرمایه فرهنگی شده و گاهی چنین شیوه های فرهنگی به طرق گوناگون در مجلّات ویژه مطرح و تبلیغ می شوند.(43)

بیش تر موسیقی هایی که در بازار سیاه و حتی در رادیو و تلویزیون در اختیار جوانان قرار داده می شوند به سوی تمایلات منفی همانند تمایلات فردی، حالت حزن، عاشقانه، منفعل و گوشه گیرانه سوق می دهند، به طوری که انسان در پی یافتن راه حل، یا به خواندن کتاب های داستانی و رؤیایی دور از واقعیت و یا به تریاک، هروئین، مشروب و یا در بدترین وضع ناکامی، به خودکشی هدایت می شود و عده ای دیگر به بی قیدی و لاابالی گری.(44)

ب. استفاده از موتور یا ماشین

از دیگر شاخص های خرده فرهنگ جوانی استفاده از موتور یا ماشین برای تفریح های شبانه همراه با برنامه های مهیّج است که تأثیر زیادی بر کسانی که حتی سنّتی و روستایی هستند، دارد.(45)

ج. ورزش

ورزش یکی از شیوه های کاملاً نظم یافته از نمایش قدرت و انجام فعالیت های خاص می باشد که جوانان سعی می کنند آن را تجربه کنند. معمولاً در هر فرهنگ خاص جوانی، ورزش خاصی بیش تر محبوبیت دارد.

غیر از موارد یاد شده، خرده فرهنگ جوانی را می توان در شاخص های دیگری همانند استفاده از مواد مخدّر، دخانیات و الکل نیز جست وجو کرد. لازم به یاداوری است که عوامل اخیر بیش تر تحت تأثیر جنبه های جسمانی بوده و عامل از خود بیگانگی و عدم تعلّق به جامعه می باشد.(46)

کارکرد فرهنگ جوانی

جامعه شناسان می پرسند که فرهنگ جوانی واقعا برای جوانان چه کاری انجام می دهد؟ به نظر می رسد فرهنگ جوانی به جوانان کمک می کند تا مشکلات ویژه ای را که با آن مواجه می شوند، حل کنند. مشکل این است که جامعه شناسان در قبال این که دقیقا این معضلات خاص چه چیزی هستند، با یکدیگر موافق نیستند؛ بیش تر بر این عقیده اند که همه جوانان با مشکلات مشابهی روبه رو هستند. این رویکرد مدعی است که جوانان از خودشان در دوره سخت گذار از کودکی (وقتی که هیچ مسؤولیتی ندارند) به دوره بزرگ سالی (وقتی که قطعا بار سنگینی بر دوش دارند) نامطمئن هستند. جوانان برای فائق آمدن بر این دوره بلاتکلیفی، فرهنگی را توسعه داده اند که آنان را به وسیله شیوه روشنی از رفتار و بینش آماده می کند. در این جا، گروه همسالان کاملاً مهم می گردد و جوانان می توانند در گروه خودشان احساس ایمنی کنند. تفاوت های میان جوانان چندان مهم به نظر نمی آیند.(47)

دین داری در میان جوانان

ممکن است ابتدا این سؤال به ذهن برسد که با توجه به گسترش انواع فرهنگ های جوانی در کشور ایران، دین داری جوانان چه وضعی به خود می گیرد؟ برای پاسخ به این سؤال، باید به پژوهش هایی که در این خصوص انجام گرفته اند مراجعه شود.

بر اساس پژوهشی که آقای طالبان در خصوص دین داری و بزهکاری جوانان سال سوم متوسطه مدارس تهران انجام داده است، تنها نیم درصد از پاسخگویان نسبت به خداوند اظهار بی اعتقادی کرده اند که چیزی نزدیک به هیچ است و تقریبا تمامی جوانان نمونه تحقیق نسبت به نبوّت حضرت رسول صلی الله علیه و آله اطمینان داشته اند و از آن رو، که اولین سطح ایمان مذهبی مرحله «اسلام» نامیده می شود که با ذکر شهادتین تحقق می یابد، 5/99 درصد از جوانان واجد حداقل شروط دین داری یعنی اسلام بوده اند. به نظر می رسد بر اساس فرایند جامعه پذیری مذهبی یا تربیت دینی، باورهای اصلی دین به نحو تمام و فراگیر به نسل جدید منتقل شده و با اطمینان می توان اظهار کرد که نسل جدید جامعه ما از حیث اعتقاد به ارکان اصلی دین، مبانی محوری دین را کاملاً پذیرفته است. از این رو، بحرانی خواندن دین داری در میان جوانان نسل جدید و ارائه تصویر تیره و اسفناک از تدیّن آنان (البته در حد مرحله اسلامی) به هیچ وجه واقعیت ندارد و توهّمی بیش نیست که می تواند برخاسته از اغراض سیاسی، مطلق گرایی ایدئولوژیکی یا استنباط های خام و انتظارات نابجا باشد.(48)

درصد کسانی که به قیامت اعتقاد داشتند 89 درصد بوده است.(49) در خصوص پای بندی جوانان به نماز نیز نتایج تحقیق مزبور حاکی از آن است که 5/56 درصد از جوانان مورد مطالعه همیشه یا بیش تر مواقع به اقامه نماز پای بند هستند و اگر نسبت کسانی را که بعضی روزها نماز می خوانند به آن ها اضافه کنیم، این گروه مؤمنان به 3/70 درصد افزایش می یابند.(50)

یافته ها نشان می دهند که تنها 14 درصد از پاسخگویان اصلاً نماز نمی خوانند. ضمنا پژوهش مزبور نشان می دهد که 90 درصد جوانان مورد مطالعه اظهار کرده اند که در ماه رمضان به نحوی از انحا روزه گرفته اند. با توجه به بالا بودن نسبت روزه گیران نسبت به نماز خوانان، به نظر می رسد که فضای معنوی حاکم بر ماه رمضان و فشارهای هنجاری باعث می شوند که برخی از افرادی که مقیّد به اقامه نماز نیستند نیز چند روزی در ماه رمضان (به ویژه فردای شب های قدر) روزه بگیرند.(51)

مشاهدات پژوهش مزبور مبنی بر میزان نسبتا بالای دین داری جوانان مورد مطالعه، مغایر با دیدگاه کسانی است که همواره وضعیت مذهبی جوانان تهرانی را فاجعه آمیز و بسیار ضعیف ارزیابی می کنند.

تحقیق آقایان سراج زاده، گیویان و سادبی نیز نتایج آماری مزبور را تأیید می کند که برای رعایت اختصار، از ذکر آن خودداری می شود.(52)

مسأله مهم تر این که در سال های اخیر، فرهنگ های مذهبی جدید جوانان تشکیل شده که درخور بررسی می باشد. این مسأله به حدی مهم است که حتی گروه های سیاسی فعّالی که سعی دارند الگوهای غربی را در کشور رواج دهند، بعضا از رواج این فرهنگ های جدید مذهبی جوانان به هراس افتاده اند. برای نمونه، در محفلی که اعضای یک حزب تندرو تشکیل داده بودند، از افزایش رویکرد «تیپ جوان به هیأت های مذهبی» اظهار واهمه کردند. در آن محفل، موضوعاتی مثل گرایش جوانان به فعالیت های مذهبی انقلابی، ابتدا در قالب یک مبحث علمی (روان شناسی و جامعه شناسی) مورد نقد قرار گرفت، اما ساعتی طول نکشید که با میداندار شدن سیاست مداران در جلسه، این بحث به طرزی عریان تر و عامیانه تر مورد توجه قرار گرفت. یکی از عناصر جنجالی حزب مذکور در این باره گفت: «دو سال پیش به آقای حجاریان گفتم: اگر می خواهید کاری اساسی کنید، فکری به حال این هیأت های رزمندگان کنید؛ چون این ها به شدت فعّال شده اند.»(53)

سوء استفاده از فرهنگ های جوانی

امروزه متأسفانه گروه های سودجو و ضد بشریت با تبلیغ شعارهایی همانند «دنیای آزاد» یا «آزادی جنسی» و با در اختیار داشتن امکانات وسیع مالی و تبلیغی در سطح جهان، مبانی اخلاقی و کانون خانواده ها را متلاشی کرده، هرزگی و فحشا را جایگزین آن ساخته اند. این گروه ها از رهگذر اشاعه فحشا و فساد اخلاقی در سطح جهانی، به درآمدهای نجومی دست یافته اند و در بسیاری از ممالک دنیا، شخصیت های سیاسی را نیز در قبضه قدرت خود دارند و می کوشند تا فساد اخلاقی و هرزگی در امور جنسی را تا دورترین نقاط کره زمین گسترش دهند، جوانان را با عناوین فریبنده گم راه می سازند و با عرضه لذت های آنی و زودگذر، جان و جوانی آن ها را تباه می کنند.

در دیدگاه این افراد، فساد اخلاقی هیچ حد و مرزی نمی شناسد و این که میلیون ها نفر در ورطه هولناک فحشا و فساد جنسی نابود شوند، اهمیتی ندارد و این که کانون خانواده ها متلاشی شوند و روز به روز بر تعداد کودکان هرزه خیابانی افزوده شود، احساسی را در آن ها برنمی انگیزد. آنچه اهمیت دارد، بسط و گسترش قدرت اقتصادی و سیاسی است.

ای کاش جوانان ما در بخش مراقبت های ویژه بیماران مبتلا به ایدز حضور می یافتند و از نزدیک شرایط رقّت بار و تکان دهنده این قربانیان فساد و جاهلیت امروز را نظاره می کردند و آن گاه در می یافتند که طهارت اخلاقی و بهره گیری از لذایذ در چهارچوب ازدواج و تشکیل خانواده و رعایت کامل عفّت و پاک دامنی، یکی از بزرگ ترین نعمت های الهی است!

بشریت امروز باید بداند که مفاسد کشنده، که گسترش یافته اند، هیچ ارتباطی با پیشرفت های علمی و صنعتی بشری ندارند.

هرگز لازمه توسعه علم و فناوری، گسترش مفاسد اخلاقی نیست. فسادی که امروزه در دنیا رایج است، بسیار کهن و قدیمی است و تاریخ نظایر آن را در بابل باستان، مصر باستان، یونان و روم به ما نشان می دهد؛ همان جاهلیتی که انبیای الهی به مقابله با آن برخاستند.

صاحبان قمارخانه ها، کلوپ های شبانه و باندهای فحشای بین المللی، منافع و اقتدار خود را در گم راهی و سقوط بشریت در ظلمات هرزگی جنسی و اخلاقی می بینند و برای اغفال جوانان از امکانات و تبلیغات گسترده بهره می گیرند.(54)

به عنوان شاهدی بر این مدعا به قسمتی از نامه دختری جوان که برای مجله پاسدار اسلام ارسال شده است، توجه کنید:

«... چرا کسی نبود که دست مرا بگیرد؟ و چرا کسی فریاد یک جوان نابود شده را نمی شنود؟ اجتماعی که دانشجویش فاسد، ولگرد، عرقخور، تریاکی و معتاد باشد، جامعه ای که از درون می پوسد و از بیرون آرام به نظر می رسد، به کجا خواهد رسید؟ آیا به غیر از نابودی، به غیر از بدبختی و به غیر از شکستن در انتظارش خواهد بود؟ کجاست کسی که این همه فساد و گناه را ببیند؟ کجاست کسی که ببیند جوان ها به کجا رسیده اند؟ کجاست کسی که حال و روز جوان های یک شهر مذهبی، بی قیدی ها، لاابالی گری ها و جنایت هایشان را ببیند؟ خانه های انباشته از فیلم سوپر و عکس های مبتذل و کتاب های زشت و جوان های به اصطلاح تحصیل کرده و دکتر و مهندس های آینده! کجاست کسی که این همه شقاوت و بدبختی را از نزدیک لمس کند و چاره جویی کند؟ کجاست فریادرسی که این همه گناه را ببیند و با عمل اصلاح کند؟ پدر و مادرانی که دخترانشان را با هزار امید و آرزو برای تحصیل به بیرون خانه می فرستند، کجا و کی خواهند فهمید که یک فاسد و خرابکار را تحویل خواهند گرفت؟ و پدر و مادرانی که دختر و پسرهایشان را به امید دکتر و مهندس شدن و با هزاران خرج به یک شهر دیگر می فرستند، کجا خواهند دید که فرزندانشان دست به چه گناهان و جنایت هایی می زنند؟

آیا به راستی این وضع را چه کسی اصلاح خواهد کرد؟ آیا وقت آن نشده که مسؤولان ما به خود آیند و به خاطر فرزندان خودشان هم که شده، کمی از مرحله اغما و بی توجهی بیرون بیایند و مردابی را که هر روز جوان ها بیش تر در آن فرو می روند، ببینند؟ باید در بین جوان ها بود تا از کارشان با خبر شد؛ از لذت های دردناک و تلخشان با خبر شد. مسلّم است که آن ها نمی توانند درد من و امثال من را بچشند، مگر روزی که فرزند خودشان نیز به این وضع گرفتار شود. در زمانی که در هر خانه و در هر کوچه و شهر ما، جوان ها مرتکب بدترین اعمال می شوند، این واقعا درد بزرگی است که این ها می خواهند بر کسانی حکومت کنند که نمی شناسند و از حال و روزشان باخبر نیستند، و این ها می خواهند برای کسانی برنامه ریزی کنند که حتی گوشه ای از نیازشان را نمی دانند. جوان های مدرک گرفته و آراسته ای که از نظر معلومات هم در سطح بالایی هستند، اما چیزی به نام «ناموس»، «نجابت» و «شرف» نمی شناسند و ما با این طبل های تو خالی می خواهیم به کجا برسیم؟ با این همه بی خیالی و کوچک نشان دادن مسائل بزرگ، راه به کجا می بریم؟

هر روز وسوسه، هر روز فریب. محال است که من روزی از خانه بیرون بروم و با دو سه تا شماره تلفن برنگردم. امیدوارم نگویید که اگر نماز بخوانید و با خدا باشید، این وسوسه ها در شما اثر نمی کند. شما از یک دختر 18 ساله که غرق در شهوت و خواهش است و به هیچ وجه امکان ازدواج برایش فراهم نیست، شرایط و محیط هم مناسب است، چه توقّعی دارید که در مقابل تحریکاتی که مال بدن اوست و قابل اجتناب هم نیست، کاری کند؟ من همه نصیحت هایی را که شما ممکن است به من بگویید، از حفظم. داستان خویشتن داری جوانان و قصه ایمان و تقوای فلان کس و... دیگر درد ما از این ناله ها گذشته است. و من می گویم که چه من و چه دیگران می دانند، آگاهند و با این حال، خطا می کنند.»(55)

نتیجه گیری

تا این جا روشن شد که اولاً، خرده فرهنگ های جوانی در همه جوامع وجود دارند و این خرده فرهنگ ها طیفی از بدترین و بهترین فرهنگ ها را تشکیل می دهند؛ یعنی بعضی از این گروه ها هستند که آرمانی فکر می کنند و الگوی آن ها ائمّه اطهار علیهم السلام و پیروان راستین آن ها بوده و می خواهند ارزش های انسانی را زنده کرده، نقش منجی بشریت را ایفا کنند. از سوی دیگر، گروه های منحرفی از جوانان، هم هستند که بدترین جنایت ها را به راحتی مرتکب می شوند. بنابراین، وظیفه برنامه ریزان اجتماعی است که در برنامه ریزی خود برای جوانان سعی کنند خرده فرهنگ های آرمانی را رشد دهند و سعی کنند که جوانان را به سوی آرمان گرایی و ارزش های اسلامی هدایت نمایند.

ثانیا، با وجود بعضی از انحرافات و خرده فرهنگ های منحرف در بین جوانان، باید به این نکته توجه داشت که اغلب جوانان ما گرایش های قوی مذهبی دارند و به عبارت دیگر، راست رو می باشند و کج روی در بین جوانان نسبت کمی را به خود اختصاص داده است.

بنابراین، آنچه بعضی از مطبوعاتچی ها مرتب شعار می دهند که جوانان ما چیزهای امروزی جوان پسند می خواهند و از الگوهای قبلی خسته شده اند، نشان دهنده آن است که اینان می خواهند با این شعارها، چیزهایی را به جوانان تلقین کنند. اینان بیش تر اهوای خود را ارضا می کنند، نه آن که منعکس کننده خواسته های جوانان باشند، و شاید برنامه تغییر ذائقه جوانان و فرهنگ سازی در دستور کارشان باشد و بخواهند با این تبلیغات، فرهنگ جوانان را تغییر دهند و به جوانان تلقین کنند تا آن ها چیزهای غرب پسند بخواهند.

··· پی نوشت ها

1 لازم به ذکر است که در این مقاله، هرجا واژه «فرهنگ جوانی» به کار برده شده، مراد «خرده فرهنگ جوانی» است.

2. Stephoen Moore, Sociology Alive, (Stanley Thornes, Publisers; L.T.P, 1987), p 76.

3 حمید مکارم شیرازی، غربزدگی جوانان (بررسی پدیده غربزدگی جوانان پس از انقلاب اسلامی)، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، 1372، ص 102.

4 تاج زمان دانش، مجرم کیست؟ جرم شناسی چیست؟، چ سوم، تهران، مؤسسه کیهان، 1369، ص 106.

5. Social Markers.

6 بارمیتزا یک مراسم و آیین (آیین گذر) می باشد که هر پسر در سن 13 سالگی در دین یهود آن را طی می کند. معنای این مراسم آن است که پسری به اجتماع یهودیان بزرگ سال وارد می شود، مرد شده و آماده است تا فرامین مذهبی در کتاب تلمود کتابی که قوانین باستانی یهود و سنّت های آن را مرتب کرده انجام دهد. به طور سنّتی، اولین اعلان عمومی در ارتباط با پذیرش جدید یک کودک به جمع بزرگ سالان، در اولین شنبه پس از سیزدهمین سالروز تولد پسر روی می دهد. (Stephoen Moore, Opcit, p.87.)

7. Rites of passage.

8. Stephoen Moore, Ibid, p. 80.

9 بروس کوئن، مبانی جامعه شناسی، ترجمه غلامعباس توسلی و رضا فاضلی، چ دوم، تهران، سمت، 1372، ص 59.

10. Stephoen Moore, Opcit, p.81.

11 نوذر امین صارمی، انحرافات اجتماعی و خرده فرهنگ های معارض، تهران، دانشگاه علوم انتظامی ناجا، 1379، ص 76، به نقل از: توسلی، سال 1374، ص 77.

12 رسول ربّانی، جامعه شناسی جوانان، تهران، آوای نور، 1380، ص 26.

13. Stephoen Moore, Opcit, p. 81.

14. Ibid.

15. Moore, Opcit, p. 82, Adapted From the doserver, 1985.

16 رسول ربّانی، پیشین، ص 50.

17 سبک نداشتن، style ویژه و مجموعه کاملی از دوست داشتن و دوست که یک گروه خاص را به عنوان گروهی متفاوت از بقیه جدا می کند.

18 «طبقه متوسط» طبقه ای است که تحصیلات دانشگاهی دارد و کار یدی نمی کند؛ مثل مهندسان، استادان دانشگاه ها و معلمان.

19. Stephoen Moore, opcit, p. 83.

20. Street group.

21 ر. ک: رسول ربّانی، پیشین، ص 52.

22 نوذر امین صارمی، پیشین، ص 83 84 به نقل از: اکبری،کتاب لمپنیسم،1357،ص5262.

23 مریم احمدیه و فاطمه بداغی، «خلأهای قانونی و انحرافات اجتماعی»، کتاب زنان، ش 17 (پاییز 1381)، به نقل از: نوذر امین صارمی، پیشین، ص 182.

24. sexuality & social distance.

25 ر. ک: رسول ربانی، پیشین، ص 54.

26. Stephoen Moore, opcit, p. 83.

27. Pragmatism.

28. Individulism.

29. Culturral Bazar.

30 ر.ک: رسول ربّانی، پیشین، ص 27.

31. symbolic yalue.

32 رسول ربّانی، پیشین، ص 53.

33. C. Brazier, "Cashing in on the Youth Revolution" in New Internationalist, August 1984.

34. goodtaste.

35. Stephoen Moore, opcit, p. 88.

36 بروس کوئن، پیشین، ص 111 -112.

37 رسول ربّانی، پیشین، ص 19 به نقل از:

Willick "Survey Question order and the Political Party Preferences of Colleges Student and Their Parents" Public D.H. Ashley R.K. 1971, Opinion Quartely, p. 199.

38،29و40 رسول ربّانی، پیشین، ص 28 / ص 19 / ص 40.

41و42 فرامرز رفیع پور، تهران، آناتومی جامعه، شرکت سهامی انتشار، 1377، ص 403 / ص 357.

43 رسول ربّانی، پیشین، ص 56.

44 فرامرز رفیع پور، توسعه و تضاد، کوششی در تحلیل انقلاب اسلامی و مسائل اجتماعی ایران، چ سوم، تهران، شرکت سهامی انتشار، 1377، ص427.

45و46 رسول ربّانی، پیشین، ص 57.

47. Stephoen Moore, opcit, p. 82.

48الی 51 محمدرضا طالبان، دینداری و بزهکاری در میان جوانان دانش آموز، ص 114 / ص 117 / ص 118 / ص 123.

52 علاقه مندان می توانند به منابع ذیل مراجعه کنند:

سید حسین سراج زاده، «نگرش ها و رفتارهای دینی نوجوانان تهرانی»، نمایه پژوهش، ش 7 و 8 (پاییز و زمستان 1377) / علی سادبی، مقایسه بین روش فعّال و روش سنّتی در تدریس دینی دوره متوسطه، پژوهشکده تعلیم و تربیت، 1377 / عبدالله گیویان، سنجش نگرش مردم تهران راجع به نقش و کارکردهای دین، شورای فرهنگ عمومی، 1377.

53 روزنامه کیهان، ش 17596 (شنبه 19 بهمن 1381)، ص 14.

54 ابوالفضل درویزه، ایدز، ریشه یابی بحران اخلاقی در غرب، دفتر تبلیغات اسلامی، 1377، ص 45 و 46.

55 محمد نیک روش، «آیا کسی بر رنج های جوانان می گرید؟» مجله پاسدار اسلام، ش 1191، سال 76.

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان