«برادرم خسرو» درامی روانشناسانه و جذاب است که تماشای آن در کنار تجربه لذتبخش فیلمبینی، جنبه آموزشی نیز دارد. این فیلم را نیز مانند آثار فیلم اولی شاخص این سالها سعید ملکان تهیه کرده است.
خلاصه داستان: خواهر ناصر، برادرشان خسرو را که دچار بیماری دو قطبیست و به شدت هم عصبی، از رشت به تهران می آورد تا مدتی را نزد خانواده ناصر بگذراند. با سپردن خسرو به ناصر، کم کم تعادل زندگی او که یک دندانپزشک است به هم می خورد. خسرو با کارهای عجیب و علاقهاش به موسیقی کفر ناصر را در میآورد و رابطه شان برهم میخورد…
عوامل فیلم: کارگردان: احسان بیگلری/ نویسنده: احسان بیگلری، پریسا هاشم پور/ بازیگران: شهاب حسینی، ناصر هاشمی، هنگامه قاضیانی، بیتا فرهی و جواد یحیوی / فیلمبردار: محمدرضا جهان پناه/ تدوین: مصطفی خرقه پوش/ موسیقی: حامد ثابت/ تهیه کننده: سعید ملکان.
صحبتهای عوامل فیلم:
احسان بیگلری: خیلی نمیخواستم روی این بیماری تاکید کنم و این فقط ورودی قصه بود. شاید این شخصیت بیماریهای دیگری نیز داشته باشد اما اصل بحث ما درگیریهای این دو برادر و روابط نه چندان خوبشان با هم بوده است. البته ناگفته نماند که خیلی روی این بیماری کار کردیم ولی در مجموع دوست داشتیم از عدم سازگاری دو برادر با هم قصه تعریف کنیم.
ناصر هاشمی: فیلمنامه «برادرم خسرو» خیلی فیلمنامه خوب و پیچیدهای بود و ما در یک روند با بحثهای خوب به نقشی رسیدیم که من بازی کردم. من هم به عنوان تماشاگر فیلم را میبینیم و پس از تماشا کردن به خودم میگویم آیا این کافی بود یا باید کارهای دیگری انجام میدادم. مشخصترین نکته درباره شخصیت این آدم انضباطی بود که داشت و میخواست آن را در خانواده برقرار کند.
هنگامه قاضیانی: من آخرین نفری بودم که به این گروه پیوستم، ریاکشنهایی که باید به شخصیت خسرو نشان میدادیم گاهی همانند بازی کردن شخصیت خسرو سخت بود. بعد از 20 سال فیلم «برادرم خسرو» فیلمی بود که سلیقه من در سینما بود و البته این پییشبینی را داشتم که این اتفاق برای من در این فیلم بیافتد.
آنچه منتقدان گفتند:
سایت رُکنا: برادرم خسرو از بهترین فیلم اولهای چند سال اخیر است. البته به هیچ وجه قواره فیلم اولی به فیلم نمی خورد چرا که مهارت و دانایی یک کارگردان مجرب به خوبی حس میشود. فیلمی که سعی کرده از منظر روانشناختی به داستان خسروها ورود کند و با استناد به نقاط قوتی که اشاره شد، تماشایش توصیه میشود.
سایت سی و یک نما: یکی از ویژگیهای مثبت فیلم، اعتماد به شعور مخاطب برای کشف این ارتباطات است، شعار نمیدهد و حتی میتواند به صورتی نمادین وصف حکومتهای خودکامه وسرمایهداری نیز باشد. حکومتهایی (خانوادههای نظاممندی چون خانواده ناصر) که برای حفظ نظام (نظم و دسیپلین ) خود، از اهرمهایی چون تبعید (خسرو از شهرستان، در ابتدای فیلم آورده میشود و در صحنه آخر توسط ناصر، به شهرستان برده میشود) و زندان (در صحنهای از فیلم، ناصر با خوراندن دوز بالای داروی خوابآور، با علم بر اینکه تداخل دارویی روی میدهد، خسرو را به خوابی عمیق میبرد و او را به تخت میبندد!) و تسکین (پرهیز ناصر از صمیمیتهای دوستانه و توجه نمادین به موسیقی کلاسیک و اپرا در مقابل موسیقی اعتراض و انتقادی مورد توجه خسرو و شایان)، استفاده میکنند.
روزنامه وقایع اتفاقیه: «برادرم خسرو» از آن دست فیلمهایی است که مخاطب از ابتدا تکلیفش با آن مشخص است یعنی فیلمی که دارای قصه است و در عین حال با تعلیق شروع میشود. هر چند این فیلم با تمرکز بر روی اسم خسرو در عنوان و روایت داستان بر پایه بیماری او شروع میشود؛ ولی جلوتر که میرود مخاطب انتظار دارد حضور غیرمتعارف برادر در جمعی خشک کم کم بر روی آنها تاثیر بگذارد و مثلا موسیقی با صدای بلند در اول صبح یا شادیهایی از این دست مانند آواز خواندن و رقصیدن آنها را به انسانهایی متفاوت تبدیل کند؛ اما در این فیلم تغییر از جنبه دیگری مشاهده میشود، تغییری که شاید کمی تلخ باشد. آنجایی که ناصر برادر خسرو تبدیل به آدم دیگری میشود و جنبه دیگری از شخصیت خود را بروز میدهد.
نظر کاربران چیست:
محمد کاربر سلام سینما: عالی بود، داستان داشت، سر و ته داشت. فیلم روندش نه کند بود نه تند. شخصیت پردازی. من که کامل درگیر فیلم شده بودم وشهاب حسینی که همیشه آدم رو غافلگیر میکنه، حرف نداشت بهترین بازیگر سینمای ایرانه.
رضا رضایی کاربر سینماتیکت: فیلم بسیار زیبایی بود... به نظرم این فیلم یه نقطه عطف در زندگی هنری شهاب حسینی بود، بازی بی نظیری داشت. در کل یکی از بهترین فیلمهای ایرانی بود که تو سالهای اخیر دیدم. کاملا مخالف اون دوستی هستم که میگن فیلم پایان بدی داشت... پایان فیلم اتفاقا بسیار خوب بود و در کل راضی از سالن خارج میشین.
نازنین کاربر خبرگزاری مهر: چیزی که نظرم رو جلب کرد بازی خیلی خوب ناصر هاشمی و شهاب حسینی بود. فیلم حتی اگر همین یک حسن رو داشت بازم ارزش دیدن داشت . هرچند که نقاط قوت فیلم خیلی بیشتر از بازی هاست...
حواشی:
فیلم با وجود ساختار بسیار خوب استاندارد برای حضور در بخش سودای سیمرغ جشنواره سی و چهارم انتخاب نشد.
هنگامه قاضیانی در گفتگویی اعلام کرد طی 20 سال فعالیتش در سینما «برادرم خسرو» تنها فیلمی بوده که به سلیقهاش در سینما نزدیک بوده است.
ابتدا قرار بود علی مصفا نقش ناصر را بازی کند اما در نهایت این نقش به ناصر هاشمی رسید.
شهاب حسینی بخشی از سرمایهگذاری فیلم را برعهده گرفت.
سعید ملکان در نشست مطبوعاتی فیلم اظهار کرد که بدون حضور شهاب حسینی این فیلم ساخته نمیشد.
نظر من را بخواهید:
احسان بیگلری در اولین تجربه کارگردانی خود آنقدر پخته عمل میکند که به نظر میرسد سالها پشت دوربین بوده و در هدایت عوامل و مدیریت یک پروژه سینمایی بسیار با تجربه است. اغلب نماهای فیلم در یک آپارتمان و فضایی بسته میگذرد و این موضوع بی شک کار را برای کارگردان جوان سختتر و البته چالشبرانگیزتر کرده است.
فیلم روایتگر مردی جوان به نام خسرو است که مبتلا به بیماری دوقطبی ست و با خواهرش در شمال کشور زندگی میکند، اما خواهر باید به منظور رسیدگی به دخترش سفری به خارج از کشور داشته باشد و به این ترتیب خسرو باید مدتی در خانه ناصر برادر بزرگترش ساکن شود. در ابتدا مخاطب از زمزمههایی که بین ناصر و خواهرش مبنی بر مراقبت هر چه بهتر از خسرو میگذرد این تردید را پیدا میکند که مگر خسرو چه مشکلی دارد؟ خسرو جوانی شاد و بی خیال به نظر میرسد و همه چیز خوب است تا اینکه بیماری خود را نشان میدهد. از اینجا به بعد هم کار کارگردان و هم کار بازیگر نقش خسرو بسیار سخت میشود چراکه باید برای تمامی رفتارهای ناهنجار خسرو دلیل منطقی و پزشکی وجود داشته باشد و این موضوع دست کارگردان و بازیگر را برای یله بودن در روایت قصه میبندد.
کارگردان با هوشمندی، یک بیماری را مرکز ثقل داستان قرار میدهد و شخصیتها را مانند مهرههای بازی شطرج پیرامون کاراکتر خسرو گرد هم میآورد. فیلم کاملا مستعد سقوط به ورطه سانتیمانتالیسم است اما با احتیاط روی لبه تیغ راه رفته و دچار افراط و تفریط در تعریف داستان ِ شخصیت بیمار نمیشود. در واقع بیماری خسرو بهانهای است که کارگردان به راحتی از روابط بین افراد خانواده ناصر، پنهانکاریهاشان، حرفهای نگفته و عقدههای درونیشان پرده بردارد. وقتی شخصیتی ساده و بی شیله پیله مانند خسرو که محافظهکاری را بلد نیست و همیشه رو بازی میکند در مرکز روابطی به ظاهر خوب و منطقی و در باطن، خشک و پنهانکارانه و پرعقده قرار میگیرد، با کنشهای بیرونیاش جمع را نیز وادار میکند از پوستهی به ظاهر منطقی و آرامشان خارج شده و دست به عقدهگشایی بزنند.