امام خمینی و احیای نگرش سیاسی به عاشورا و تشکل بخشی به شیعه

وی در همین بستر تشکیل نظام جمهوری اسلامی را برخاسته از متن مکتب حسینی و استمرار آن را آمادگی برای ظهور ولی مطلق الهی قلمداد می کند.

امام خمینی که فرهنگ عاشورا را گنجینه عظیم سیاسی دینی و پشتوانه فرهنگ غنی و انسان ساز اسلام می دانست با بهره گیری از آموزه های عاشورایی، حماسه حسینی را اساس قیام و مبارزه خویش قرار داده به احیای دین پرداخت.

نویسنده در این مقاله با نگاه به نهضت امام خمینی از دریچه الهام گیری از نهضت حسینی، احیای روح سیاسی نهضت عاشورایی توسط حضرت امام را تحلیل کرده است و گامهای عملی ایشان در این راستا را بر می شمارد. وی تربیت شاگردان، طرح تئوری حکومت اسلامی و ولایت فقیه، بهره برداری صحیح از مناسبت های اسلامی در جهت هدایت و به کارگیری مردم و الگودهی منطبق بر آموزه های قیام حسینی را به عنوان اقدامات عملی حضرت امام در تشکل بخشی شیعه، مورد بررسی قرار می دهد.

وی در همین بستر تشکیل نظام جمهوری اسلامی را برخاسته از متن مکتب حسینی و استمرار آن را آمادگی برای ظهور ولی مطلق الهی قلمداد می کند.

رمز و راز جاودانگی حادثه عظیم و حماسی عاشورا در گستره تاریخ بشریت، الهی بودن این رویداد مهم تاریخی است هر چند در تاریخ پس از عاشورا با نگرش های متفاوت و از جنبه های گوناگون درباره ابعاد و عظمت این حماسه بزرگ سخن گفته شده است که هر کدام به نوعی دارای نکات بدیع است; اکنون نیز با هر رویکردی به نهضت عاشورای حسینی، مشاهده می گردد که نکات ناگفته بسیاری وجود دارد که به تحقیق گسترده نیاز دارد تا جوانب مختلف این واقعه شناسانده شود. سؤالاتی که از عنوان این مقاله به ذهن متبادر می شود و این مقاله در صدد روشن ساختن و پاسخ گویی به آن هاست عبارتند از:

1. نگرش سیاسی امام به عاشورا چیست و چگونه آن را احیا کرد؟

2. امام با بهره گیری از این نگرش سیاسی به چه شیوه ای به شیعه تشکل بخشید؟

3. تشکل بخشی شیعه به چه شکلی تبلور یافت؟

در طول تاریخ شیعه و پس از غیبت کبری، بسیاری از عالمان دینی و متعهد، با قیام و مبارزه احیای دین اسلام را وجهه مت خویش قرار دادند که موفق ترین و شگفت انگیزترین آن ها، انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی است. امام با شناخت دقیق از سیاست های استکبار جهانی در تحمیل و حمایت رژیم پهلوی در ایران و مشابهت های فراوان این رژیم باحاکمان اموی با الهام از فرهنگ احیاگر عاشورا و بهره گیری از دو عنصر تحرک آفرین دینی، یعنی «امر به معروف و نهی از منکر» و «تکلیف الهی » که شالوده و اساس شکل گیری حماسه عاشورای حسینی را پایه ریزی کردند; رژیم دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی را فرو ریخت و مکتب انسان ساز اسلام را حیات مجدد بخشید و غبار تحریف و بدعت را از چهره دین زدود. از مهم ترین دلایل موفقیت امام در پیروزی انقلاب و تشکیل حکومت جمهوری اسلامی احیای نگرش سیاسی ایشان به آموزه های دینی و آمیختگی دین با سیاست بود.

درباره سیاست و تعریف آن، دیدگاه های متفاوتی ارائه شده است; برخی از متفکران مغرب زمین سیاست را معادل با «علم قدرت » ، «علم به زیر سلطه درآوردن » ، یا «علم به اطاعت وا داشتن » می دانند. هارولد.ژ.لاسکی موضوع سیاست را بررسی نهادهای رسمی کشور و دولت می داند. مک آیور، سیاست را به معنی حکومت می داند، موریس دو ورژه، استاد علم سیاست دانشگاه پاریس در این باره می گوید: سیاست وسیله ای است برای تامین نوعی نظم اجتماعی. (1)

متفکران و اندیشمندان اسلامی هم تعریف های مختلفی در مفهوم سیاست بیان نموده اند:

فارابی، رابطه فرماندهی و فرمان بری و خدمات حکومت را سیاست می داند. غزالی، سیاست را به معنای اصلاح جامعه و مردم برای نجات دنیا و آخرت آنان بیان می کند. (2)

ابن خلدون، جامعه شناس معروف اسلامی، سیاست را معادل با قدرت حکومت می داند. (3)

امام خمینی در تعریف سیاست می فرماید:

«سیاست این است که جامعه را هدایت کند و راه ببرد، تمام مصالح جامعه را در نظر بگیرد و تمام ابعاد انسان و جامعه را در نظر بگیرد و این ها را هدایت کند به طرف آن چیزی که صلاحشان هست، صلاح ملت است و صلاح افراد است.» (4)

و در ادامه مطلب، مجریان صالح و شایسته این «سیاست » را معرفی می نماید:

«این مختص به انبیاست، دیگران این سیاست را نمی توانند اداره کنند، این مختص به انبیا و اولیاست و به تبع آن ها به علمای بیدار اسلام.» (5)

مطلب دیگر پیوند دین و سیاست است که یکی از مباحث مهم در حوزه اندیشه سیاسی اجتماعی امروز به شمار می رود. برخی با انکار هرگونه پیوند میان این دو مقوله، تداخل یکی از آن ها را در امور دیگری موجب ناکارآمدی طرف مقابل می دانند و به جدایی کامل و پرهیز از تداخل آن ها برای حفظ حرمت هر یک توصیه می نمایند. اندیشه سکولار مروج چنین نظریه ای می باشد. نقطه مقابل این تفکر; نظریه رابطه میان دین و سیاست است، اما در نوع رابطه و قلمرو تداخل دین و سیاست در میان برخی از اندیشمندان اسلامی اختلاف نظر وجود دارد.

در اندیشه سیاسی امام آمیختگی دین و سیاست مطرح است، نه رابطه میان این دو. ایشان ضمن نقد نظریه تفکیک، معتقد بودند که دین و سیاست از یکدیگر منفک و مجزا نیستند تا با استدلال یا بررسی نوع رابطه به چگونگی پیوند یا تعامل بین این دو بپردازند ایشان دراین باره می فرماید:

«دیانت اسلام یک دیانت عادی تنها نیست و فقط وظیفه عبد و خدای تبارک و تعالی، وظیفه روحانی تنها نیست; و همین طور یک مذهب و دیانت سیاسی تنها نیست; عبادی است و سیاسی، سیاستش در عبادت مدغم است و عبادتش در سیاست مدغم، یعنی همان جنبه عبادی یک جنبه سیاسی دارد.» (6)

ایشان در تحریرالوسیله نیز در بحث و مساله خطبه های نماز جمعه چنین می نویسد:

«اسلام دین سیاست است با همه شؤون سیاست، و این معنا برای کسی که کمترین دقتی در احکام حکومتی و سیاسی اجتماعی و اقتصادی اسلام بکند به خوبی و روشنی ظاهر می گردد، پس کسی که خیال می کند دین اسلام جدای از سیاست است هم سبت به معارف اسلام جاهل است و هم سیاست را نمی داند.» (7)

در اندیشه امام «دین » خاستگاه و منشا نظام سیاسی اسلام است و کلیه برنامه ها و مباحث سیاسی اسلام بر مبنای قوانین و احکام دینی پایه ریزی شده است و دلیل توسعه یافتن و فراگیر شدن حکومت اسلامی درنیمه اول قرن ظهور اسلام را آمیختگی دین و سیاست می داند و می فرماید:

«رسول الله (ص) پایه سیاست را در دیانت گذاشته است » . (8)

با توجه به آن چه که بیان گردید روشن شد که در اندیشه سیاسی امام آموزه های دینی دارای صبغه سیاسی می باشند، از این رو یکی از ابعاد احیاگری امام (ره) احیای روح سیاسی نهضت عاشورای حسینی با توجه به اهداف آن در میان اندیشمندان و شیعیان جهان است که اثرات بسیاری را در پیشبرد نهضت اسلامی به دنبال داشت، هر چند این مساله در طول تاریخ تحولات جامعه مسلمانان به فراموشی سپرده شده بود.

در فضای فرهنگی قبل از انقلاب و قیام امام هم دیدگاه ها نسبت به نهضت عاشورا توجه بیشتر به اجر و پاداش معنوی عزاداری امام حسین (ع) بدون درک صحیح از فلسفه سیاسی قیام امام حسین (ع) بود. یکی از نویسندگان درباره وضعیت سیاسی فرهنگی عزاداری شیعیان قبل از انقلاب می نویسد:

«افسوس که شیعه بیشتر بر مصائب عاشورا گریست و کمتر در مسائل عاشورا اندیشید، شیعه عاشورا را نگه داشت لیکن درست نشناساند، آفرین بر او که نگاه داشت و دریغا از او که نشناساند.» (9)

در میان برخی متفکران و صاحبان اندیشه و قلم هم بیشتر به مباحثی پرداخته می شد که به بروز اختلاف در میان پیروان حقیقی ولایت می انجامید و دستمایه ای برای بهره گیری دستگاه های امنیتی رژیم در ایجاد تنش و کشمکش میان سخنرانان مذهبی در ایام محرم و جوانان متدین می گردید (10) تا اندیشمندان از تبیین فلسفه اصلی قیام عاشورا غفلت نمایند در نتیجه عملا فرصت های مناسب ایام عزاداری به جنجال های بیهوده صرف می شد.

نگرش امام به حادثه عظیم عاشورا به عنوان یک ضایعه تاریخی نبود، بلکه ایشان در یک افق برتر قیام امام حسین (ع) را یک حرکت هدفمند و برنامه ریزی شده در جهت احیای اسلام می دانست و می فرمود:

«او [امام حسین (ع)] می دانست که چه می کند و کجا می رود و هدفش چیست؟» (11) «امام حسین (ع) با فداکاری بی نظیر و نهضت الهی خود واقعه بزرگی را به وجود آورد که کاخ ستمگران را فرو ریخت و مکتب اسلام را نجات بخشید.» (12)

ایشان فرهنگ عاشورا را گنجینه عظیم سیاسی دینی و پشتوانه فرهنگ غنی و انسان ساز تشیع می دانست و با بهره گیری از آموزه های عاشورایی به احیای دین پرداخت و حماسه حسینی را اساس قیام و مبارزه و تحول و بیداری قرار داد. نگرش امام به سیاست و اندیشه سیاسی ایشان باعث شد تا نوع نگاه به مفهوم وکارکرد سیاست در میان مردم مسلمان و حتی اندیشمندان اسلامی تغییر کند و شعائر دینی و مذهبی را آمیزه ای از دین و سیاست بدانند.امام با تفسیری جدید از مؤلفه های فرهنگ عاشورا غبار بدعت و تحریف را از فرهنگ شیعه زدود و به برخی از نظریه های ناصواب خط بطلان کشید.

«گریه » در مراسم عاشورا و عزاداری امام حسین در نظر بعضی از اندیشمندان نشانه دلسوزی و ترحم بر حادثه عاشورا قلمداد می شد و برخی آن را باعث عجز و ضعف روحی می دانستند. امام با تفسیر حدیث «تباکی » (13) به تاثیرات سیاسی گریه در جامعه اشاره می کند و ملت ایران را ملت «گریه سیاسی » (14) می نامد که این گریه نهال ایمان و جهاد را در قلوب مردم شکوفا می سازد و یک ملت حماسه ساز پدید می آورد ایشان در این باره می فرماید:

«مساله تباکی نیست، مساله سیاسی است.» (15) «مجلس عزا نه برای این است که گریه بکنند برای سیدالشهداء اجر ببرند، البته برای این هم هست...بلکه مهم آن جنبه سیاسی است که ائمه ما در صدر اسلام نقشه اش را کشیده اند که تا آخر باشد.» (16)

همچنین، حدیث «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» را استمرار نهضت حسینی در گستره تاریخ تشیع می دانست و آن را سرلوحه زندگی شیعیان معرفی می کرد که در هر زمان و مکانی باید حسینیان به مصاف یزیدیان بروند. امام رویدادهای انقلاب و دفاع مقدس را مصداقی از این حدیث می دانست و حوادث آن را مکرر عاشورا و مخالفان و دشمنان انقلاب اسلامی را مکرر یزیدیان تفسیر می کرد.

و به بیانی دیگر این حدیث را تصویرگر صحنه مقابله اسلام و کفر و رویارویی عدل و ظلم می دانست که یعنی باید روح حماسه همواره در جامعه شیعه زنده بماند. (17) تاکید ائمه معصومین علیهم السلام بر اقامه عزای امام حسین (ع) و احیای عاشورا در جامعه بر همین نکات اشاره دارد.

راه کارهای تشکل بخشی

بخش عظیم و مهم نگرش احیاگرانه امام خمینی به نهضت عاشورای حسینی در سیره سیاسی ایشان در قیام و مبارزه علیه ظلم و تشکل بخشی به جامعه شیعه تبلور می یابد. امام نهضت خود را به پیروی از قیام خونین امام حسین (ع) و بر پایه تجربه تاریخی و عبرت آموزی از نقاط ضعف و قوت قیام های شیعیان در طول تاریخ، خصوصا مبارزات عالمان شیعی در سده های اخیر استوار کرد و مسیر مبارزه و اهداف و آینده انقلاب اسلامی را مشخص نمود.

سیره عملی ایشان قبل از قیام و پس از آن مبین این حقیقت است که امام بر پایه فرهنگ انسان ساز و عزت آفرین عاشورا، راه کارهایی را بستر تشکل بخشی به شیعه قرار داده است که به مهم ترین آن ها اشاره می شود.

1. تربیت شاگردان; حوزه درس امام به گونه ای بود که یک طلبه واقعی تربیت می کرد و فقط یک سلسله مباحث خشک علمی نبود، بلکه شاگردانی تربیت می کرد که برای آینده اسلام فایده داشته باشند. (18) و هنگامی که به درس خارج فقه می پرداخت زمینه ظهور انقلاب اسلامی را مهیا می کرد و در هر دوره شاگردانی بیشتر از دوره قبل تربیت می یافت و نسل جدید روحانیت با افکار انقلابی پدید می آمد. (19)

2. درس ولایت فقیه و حکومت اسلامی; در دورانی که در حوزه های علمیه و میان اندیشمندان هیچ گونه بحثی مستدل و جامع درباره حکومت اسلامی ارائه نمی شد و اگر هم سخنی از حکومت اسلامی به میان می آمد بیشتر با معیارهای حکومت دمکراسی در غرب مطرح می گردید; امام در سال 48 در ایام تبعید بحث مستدل و منظم حکومت اسلامی و ولایت فقیه را مطرح ساخت و با استشهاد به دلایل عقلی و نقلی مشروعیت و کارآمدی (20) حکومت اسلامی را به مجامع علمی و فرهنگی معرفی کرد، و از روحانیون درخواست نمود تا برای معرفی اسلام و حکومت اسلامی، نهضتی «عاشورایی » بر پا کنند. (21) امام با ترویج اندیشه ایجاد حکومت اسلامی در صدد حاکمیت دین و اجرای قوانین اسلامی در همه شؤون فردی و اجتماعی، سیاسی و اقتصادی برآمد و بر این باور بود که تا اسلام حکومت نداشته باشد، نمی توان آن را از بدعت ها و تحریف ها حفظ نمود و این اقدام امام بیانگر برنامه ریزی و آینده نگری برای تشکل بخشیدن به دین و شیعه است.

در دوران فراگیری و شتاب انقلاب ایشان طی نامه ای به یکی از مراجع قم خواهان حمله به شخص شاه شده بود اما پاسخ شنید که نمی دانیم بعد از رفتن شاه چه خواهد شد امام گفتند: «من فکرش را کرده ام » . (22)

در اندیشه و نگرش سیاسی امام حکومت اسلامی برابر با تمام مفهوم سیاست است. (23) و معتقد بود که امام حسین (ع) برای دستیابی به حکومت اسلامی قیام کرده است; ایشان می فرماید:

«... آمده بود حکومت هم می خواست بگیرد و این یک فخری است و آن هایی که خیال می کنند که حضرت سیدالشهداء (ع) برای حکومت نیامده، خیر; این ها برای حکومت آمدند.» (24)

درباره فرستادن مسلم بن عقیل به شهر کوفه نیز می فرماید:

«او مسلم را فرستاد تا مردم را دعوت کند به بیعت تا حکومت اسلامی تشکیل بدهد.» (25)

قدر مسلم در پرتو ایجاد حکومت اسلامی است که عدل و قسط در جامعه فرا گیر می شود و اجرای احکام مترقی اسلام تحقق می پذیرد.

3. بهره برداری صحیح از مناسبت های اسلامی در جهت هدایت و به کارگیری مردم; سیره سیاسی امام در مبارزه با رژیم ستمشاهی و تشکیل حکومت هیچ گاه بر مبنای فعالیت برای تشکیل یک حزب یا سازمان سیاسی خاصی نبود، بلکه ایشان همانند سیره انبیاء عظام برنامه اصلی خود را بر پایه آگاهی توده های میلیونی و مسلمان ایران بنا نهاد و با شناخت کامل از تاثیرات عمیق روحی و روانی مناسبت های اسلامی خصوصا ایام عزاداری امام حسین (ع) در جان و افکار مردم به هدایت سیاسی آنان پرداخت.

امام با نگرشی نو به ابعاد سیاسی عاشورا و با توجه به انرژی متراکم و اثر بخش اما فراموش شده توده مردم به جهت دهی عزاداری های حسینی پرداخت; ایشان از آغاز نهضت به توانمندی های عظیم و کارساز مردم هدایت یافته معتقد بود و هنگامی که در سال های اول نهضت برخی از عالمان غافل از قدرت سیاسی کارآمد مردم آگاه و هدایت یافته به امام می گفتند که ما بمب نداریم که بر سر شاه بزنیم، این فقیه دوراندیش و روشن ضمیر با توجه به قابلیت هدایت یافتن مردم در پرتو زحمات و تلاش های روحانیت متعهد در ایام عزاداری و حضور در صحنه مبارزه سیاسی برای سرنگونی رژیم پهلوی فرمود:

«ما نیرویی داریم که به مراتب از بمب کارسازتر است » . (26)

امام همواره به بهره برداری صحیح از ابعاد سیاسی عاشورا در جهت تعمیق معارف دینی و سیاسی مردم همت می گماشت و می فرمود:

«این اجتماع در مجالس روضه را خیال نکنید که فقط این است که ما گریه کنیم برای سیدالشهدا، نه سیدالشهدا احتیاج به این گریه ها دارد و نه این گریه خودش فی نفسه یک کاری از آن می آید...جنبه سیاسی این مجالس بالاتر از همه جنبه های دیگری است که هست » . (27)

به سخنرانان و خطیبان هم فرمود:

«اهل منبر ایدهم الله تعالی کوشش کنند در این که مردم را سوق بدهند به مسائل اسلامی و مسائل سیاسی اسلامی » . (28)

نقش مساجد و حسینیه ها در احیای فرهنگ و ارزش های حماسی عاشورا بر هیچ کس پوشیده نیست. اجتماع مردم در این مراکز بهترین فرصتی بود که امام در جهت تحکیم مبانی اعتقادی و سیاسی مردم بهره برداری نمود و به گسترش انقلاب در جمیع اقشار ملت و شهرهای مختلف ایران انجامید. نکته مهم دیگری که در پرتو این بهره برداری تبلور یافت وحدت و وفاق ملی است. با توجه به اکثریت قریب به اتفاق شیعه مذهب بودن ملت ایران، امام برای به حرکت در آوردن مردم از مناسبت های دینی خصوصا عاشورا در جهت وحدت و همدلی مردم استفاده می جست.

امام به محور وحدت جامعه اهمیت فراوانی قائل بود و با سیری در اندیشه و آثار ایشان مطالب موضوع وحدت نسبت به سایر موضوعات از درصد بیشتری برخوردار است. ایشان با تاکید بر حدیث «یدالله مع الجماعة » (29) وحدت و همدلی را زمینه ساز نزول عنایات و امدادهای الهی در حل مشکلات سیاسی اجتماعی ملت می دانست و همواره اقشار مختلف مردم را به محورهای وحدت توجه می داد.

یکی از مهم ترین و فراگیرترین محورهای وحدت که کلیه اقشار مردم را تحت یک پرچم به حرکت خود جوش دینی و مردمی وا می داشت ایام محرم و عاشورای حسینی بود.امام در این باره می فرماید:

«... [مکتب اسلام] روزهایی را پیش آورده است که با خود این روزها و انگیزه این روزها تحکیم وحدت می شود، مثل عاشورا و اربعین » . (30)

امام عاشورا را به یکی از نمادهای وحدت شیعه در جهان برای مبارزه با ظلم تبدیل ساخت که اقشار مختلف و احزاب سیاسی با هر گرایش و سلیقه ای بر اساس این محور به وفاق و همدلی برای پیروزی بر دشمن تلاش نمایند; ایشان به اثرات و نتایج مهم این وحدت در پیروزی انقلاب اسلامی اشاره می نماید:

«تمام این وحدت کلمه ای که مبدا پیروزی ما شد، برای خاطر این مجالس عزا و این مجالس سوگواری و این مجالس ترویج و تبلیغ اسلام شد» . (31)

مطلب دیگر سازمان یافتن مردم در مراسم عزاداری ها برای مبارزه و منظم شدن برنامه ها بدون دخالت هیچ حزب سیاسی بود و این امر بنا به رهنمودهای امام توسط روحانیت که پرچمدار مبارزه و رهبران معنوی مردم و پیشتازان عرصه انقلاب بودند در شهرهای مختلف ایران صورت می گرفت. چهار راهپیمایی عظیم و گسترده مردم در روزهای تاسوعا، عاشورا، اربعین و بیست و هشتم صفر سال 57 که سرنوشت انقلاب اسلامی را رقم زد و تعجب سیاستمداران جهان را بر انگیخت و سردمداران استکبار جهانی را از ادامه حمایت های سیاسی رژیم پهلوی مایوس ساخت، دستاورد بهره برداری صحیح و مناسب از ایام الله عزاداری و جهت دهی به حرکت های مردمی از سوی امام بود.

4. الگودهی; از بر جسته ترین روش های سیاسی امام از آغاز دوران رهبری تا پایان حیات طیبه و مبارکشان توجه دادن مسؤولان نظام و مردم ایران به سیره ائمه معصومین علیهم السلام به خصوص تاسی به سیره امام حسین (ع) و الگوگیری از فرهنگ عاشورا بود. البته ایشان از سیاست الگوسازی دو هدف مهم و راهبردی را دنبال می کرد:

ابتدا مشروعیت بخشیدن به اقدامات و برنامه های مبارزاتی خود هنگام رویارویی با رژیم ستمشاهی و استکبار جهانی در احتجاج با مخالفان و منتقدان داخلی انقلاب اسلامی.

دوم احیای انگیزه های دینی و معنوی در مردم شیعه تا خود را شیعه واقعی قرار دهند و پیروی از ائمه (ع) را از لفظ به مرحله عمل آورند زیرا دراندیشه امام تشیع همان اسلام اصیل است و خصلت ذاتی آن مبارزه علیه ظلم است.

امام نهضت عاشورا را مناسبت ترین الگو در تمام زمینه های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی می دانست. ایشان با این سیره ارزش های نهضت حسینی و فرهنگ عاشورا را در قالب نوین ارائه نمود و قیام امام حسین (ع) را به عنوان یک تابلو جامع ارزش های دینی برای راهنمایی شیعیان جهان معرفی کرد.

دراین قسمت به مهم ترین نمونه های الگودهی امام از نهضت عاشورا می پردازیم.

1/4. مبارزه با ظلم; تاسی به سیره امام حسین (ع) در مبارزه با رژیم ستمشاهی به استناد حدیث امام حسین (ع): «من رای سلطانا جائرا مستحلا لحرام الله...» (32) امام خمینی خطاب به ملت ایران می فرماید:

«[امام حسین] تصریح می کند که اگر کسی ببیند که حاکم جائری در بین مردم حکومت می کند، ظلم به مردم می کند باید مقابلش بایستد و جلوگیری کند هر قدر که می تواند» . (33)

و رژیم طاغوت را مظهر حکومت جائر معرفی می کند و مردم را به مبارزه دعوت می نماید.

2/4. سازش ناپذیری در برابر ظلم; با مطرح ساختن شعار عاشورایی «هیهات منا الذلة » (34) هیچ گاه تلاش های سازش کارانه را بر نمی تابید و به ملت ایران نیز سفارش می کرد که به پیروی از شعار امام حسین (ع) که فرمود: «انی لا اری الموت الا سعادة و لا الحیاة مع الظالمین الا برما» (35) به ملت ایران گوشزد نمود که:

«باید با قدرت به پیش برویم و با قدرت با همه کسانی که به ما می خواهند تجاوز و تعدی کنند مبارزه کنیم و زندگی آبرومند نداشتن و زیر بار [ظلم] بودن هزار مرتبه [بدتر] از این که انسان بمیرد، مردن بر او شرف دارد.» (36)

3/4. صبر در برابر مشکلات; امام با الهام از تحمل مصائب کربلا در فروردین سال 42 که هجوم مزدوران رژیم به مبارزان اسلامی آغاز شده بود فرمود:

«... شما پیرو پیشوایانی هستید که در برابر مصائب و فجایع صبر و استقامت کردند که آن چه ما امروز می بینیم نسبت به آن چیزی نیست، پیشوایان بزرگوار ما، حوادثی چون روز عاشورا و شب یازدهم محرم را پشت سر گذاشته اند و در راه دین خدا یک چنان مصائبی را تحمل کرده اند.» (37)

4/4. ایثار و فداکاری; امام با مطرح ساختن فداکاری های امام حسین میان نهضت عاشورا و انقلاب اسلامی و دفاع مقدس پیوند بر قرار می سازد:

«در حالی که شهادت حضرت سیدالشهدا از همه خسارت ها بالاتر بود، ولی چون او می دانست که چه می کند و کجا می رود و هدفش چیست فداکاری کرد و شهید شد و ما هم باید روی آن فداکاری ها حساب کنیم که سیدالشهدا چه کرد و چه بساط ظلمی را به هم زد و ما هم چه کرده ایم » . (38) «... [محرم] به ما تعلیم می دهد که باید همان نحوی که مولای شما حسین بن علی سلام الله علیه فداکاری کرد و همه چیز خودش را در راه اسلام فدا کرد، شما هم که شیعیان او هستید، محبان او هستید باید اقتدا به او کنید و هر چه دارید بدهید.» (39)

امام تمام ابعاد نهضت امام حسین (ع) را یک حرکت کاملا سیاسی می دانست (40) و با احیای فرهنگ عاشورا و الگو ساختن معیارهای عاشورایی، یک ملت حماسه ساز پدید آورد که با درس آموزی از مکتب امام حسین (ع) منشا تحولات عظیمی در جهان اسلام گردید و معجزه قرن را پدید آورد.

عاشورا سمبل تجلی و تبلور ارزش های ناب اسلامی در تمام ابعاد سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آن است که نقش مهمی در گسترش فرهنگ اسلامی در جامعه شیعه داشته است; از همین روی امام در باره مهم ترین عامل موفقیت و پیروزی انقلاب اسلامی می فرماید:

«اگر قیام حضرت سیدالشهدا سلام الله علیه نبود، امروز هم ما نمی توانستیم پیروز شویم.» (41)

زیرا از دیدگاه ایشان عوامل معنوی الهام گرفته از فرهنگ عاشورا در پیروزی نقش دارند:

«افراد کم با بازوان قوی و قلب مطمئن و قلب متوجه به خدای تبارک و تعالی و عشق به شهادت و عشق به لقاءالله، این هاست که پیروزی می آورد پیروزی را شمشیر نمی آورد، پیروزی را خون می آورد.» (42)

عینیت تشکیلات

انقلاب اسلامی ایران، استمرار نهضت های شیعی در طول تاریخ است که با شعارهای آرمان خواهانه خود برای تحقق عدل اسلامی فراز و نشیب هایی را گذرانده است. امام به این آرمان ها در جمهوری اسلامی عینیت بخشید و خطوط کلی انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی را بر اساس نهضت حسینی ترسیم کرد:

«این کشور ما که قیام کرد از اول هم که قیام کرد جمهوری اسلامی و استقلال کامل و نه شرقی و نه غربی را اعلام به دنیا کرد و از اول اعلام کرد به دنیا که ما نه تحت حمایت آمریکا و نه تحت حمایت شوروی و نه تحت حمایت هیچ قدرتی نیستیم، ماییم و تحت عنایات خدای تبارک و تعالی و پرچم توحید که همان پرچم امام حسین (ع) است.» (43)

از مهم ترین و برجسته ترین نمود عینی تشکل یافتگی شیعه توسط امام خمینی، حاکمیت دین در جامعه است که پس از دوران حکومت پیامبر (ص) و حضرت علی (ع) کم سابقه یا بی نظیر است امام در عصر پیشرفت صنعت و تکنولوژی و فن آوری و افزایش نظریه های جامعه شناسی و سیاسی کارآمدی دین اسلام را هم در زمینه نظریه پردازی و هم در عرصه اداره جامعه و تشکیل حکومت اسلامی به منصه ظهور رساند.

امام حکومت اسلامی را بر دو مبنای مستحکم ولایت فقیه (مشروعیت دینی) و مقبولیت مردمی (مردم سالاری دینی) پایه ریزی کرد و آن را قوام بخشید و نهادهای حکومتی را بر محور این دو مبنا برقرار نمود:

1. ولایت فقیه; پیروزی انقلاب اسلامی و حاکمیت دین در جمهوری اسلامی جمله امام حسین (ع) «مجاری الامور و الاحکام بایدی العلماء بالله » (44) را محقق ساخت و رهبری دینی را در جهان بشریت با تمام ابعاد و معیارها و مشخصاتی که در احادیث ائمه معصومین (ع) در شان و رسالت فقیه بیان شده است احیا نمود. و ولایت فقیه منشا مشروعیت الهی و دینی نظام اسلامی گردید تا اجرای تمام سیاست های کلی نظام منطبق بر معیارهای اسلامی باشد. نقش محوری رهبری در هدایت جامعه اسلامی و عزل و نصب و تنفیذ حکم مسؤولیت کارگزاران عالی رتبه نظام اسلامی در جهت اجرای احکام شرع مجوزی بر مشروعیت دستگاه های اجرایی، قانون گذاری و قضایی است. (45)

امام درباره این مبنای اسلامی می فرماید:

«..فقهای جامع الشرایط از طرف معصومین نیابت در تمام امور شرعی و سیاسی و اجتماعی را دارند و تولی امور در غیبت کبری موکول به آنان است.» (46)

2. مردم سالاری دینی; با رویکردی به نهضت های پیشین عمده ترین علت شکست یا ناکامی رهبران آن ها را فقدان پشتوانه قدرتمند و گسترده مردمی مشاهده می کنیم و امام جهت نمونه علت ناکامی سید جمال الدین اسدآبادی را نداشتن چنین پایگاهی بیان کرده است، (47) از این رو ایشان همان گونه که با هدایت مردم ایران و تظاهرات میلیونی و حضور در صحنه مبارزه رژیم را ساقط نمود پس از پیروزی نیز یکی از پایه های مستحکم حکومت راحضور و نقش مردم در شکل گیری نهادهای مدنی و انقلابی حکومت قرارداد.

امام بر خلاف برخی سیاستمداران غربی که مردم سالاری مطلق یا دمکراتیکی غربی را ترویج می کنند، ایشان بر حضور مردم مسلمان در چهارچوب احکام و قوانین کلی اسلام در جهت تحقق حاکمیت دین که منشا مشروعیت سیاسی در عرصه بین المللی و استحکام نظام محسوب می گردد تاکید داشتند.

امام هم بر اسلامیت و هم بر جمهوریت تاکید داشتند و می فرمودند:

«حکومت از مردم جدا نیست.» (48)

نقش مردم پس از پیروزی انقلاب در تحقق و تثبیت نظام جمهوری اسلامی با بیعت و پذیرش دستورات امام و اجرای قانون در عرصه های گوناگون به شکل شرکت در راهپیمایی ها، رفراندوم، انتخابات مجلسین (شورای اسلامی و خبرگان رهبری) انتخابات ریاست جمهوری، حضور فعال در بسیج، حضور در جبهه برای دفاع از میهن اسلامی و... ظاهر گردید.

تبلور این دو رکن مهم نظام باعث استحکام و استمرار نظام اسلامی گردید و یگانه نهضت شیعی موفق در تاریخ به ثبت رسید.

استمرار نهضت و حکومت شیعی و آمادگی برای ظهور ولی مطلق

اندیشه و سیره سیاسی امام خمینی به تشکیل و تثبیت نظام جمهوری اسلامی محدود و بسنده نمی شود، ایشان حکومت جمهوری اسلامی را مقدمه ای برای بیداری مسلمانان و مستضعفان جهان می داند تا از زیر یوغ بردگی مدرن رهایی یابند، از این رو مظلومان جهان را به مبارزه با ستمگران و آماده ساختن جامعه برای ظهور ولی مطلق فرا می خواند. ایشان با تفسیر صحیح انتظار ظهور امام زمان (عج) و معرفی معیارهای منتظران حقیقی در فرهنگ شیعه، به تحلیل های غلط درباره انتظارات خط بطلان کشید، و انتظار ظهور را استمرار اقتدار اسلام تبیین نمود:

«ما همه انتظار فرج داریم، و باید در این انتظار خدمت بکنیم، انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است، و ما باید کوشش کنیم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پیدا کند.» (49)

استمرار و گسترش حاکمیت دین غبار بدعت و تحریف را از انتظار ظهور و آمادگی برای حکومت جهانی مصلح کل زدود و نسل انقلاب را به تلاش و پویایی در تهیه مقدمات ظهور مهدی موعود (عج) و فراگیر شدن حکومت اسلامی در جهان فرا خواند. امام درباره مبارزه با ظلم و آماده ساختن جهان برای ظهور مهدی منتظر (عج) می فرماید:

«... ارزش دارد که انسان در مقابل ظالم بایستد و مشتش را گره کند و توی دهنش بزند و نگذارد که این قدر ظلم زیاد بشود. ما تکلیف داریم آقا! این طور نیست که حالا که ما منتظر ظهور امام زمان سلام الله علیه هستیم پس دیگر بنشینیم در خانه های مان، تسبیح را در دست بگیریم و بگوییم عجل علی فرجه، عجل، با کار شما باید تعجیل بشود، شما باید زمینه را فراهم کنید برای آمدن او.» (50) «ما [اگر] بتوانیم جلوی ظلم را بگیریم، باید بگیریم تکلیفمان است، ضرورت اسلام و قرآن تکلیف ما کرده است که باید برویم همه کار را بکنیم...فراهم کردن اسباب این است که کار را نزدیک کنیم، کار را همچو بکنیم که مهیا بشود عالم برای آمدن حضرت [مهدی] سلام الله علیه.» (51)

پی نوشت:

1) مبانی سیاست، عبدالحمید ابوالحمد، صص 22و 24 و 25.

2) همان، صص 14 و 16.

3) سیاست در اسلام، ابوالفضل عزتی، ص 152.

4) صحیفه نور، ج 13، ص 218.

5) همان.

6) همان، ج 3، ص 120.

7) تحریرالوسیله، ج 1، ص 369 (ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی) .

8) صحیفه نور، ج 17، ص 138.

9) قیام جاودانه، محمد رضا حکیمی، ص 78.

10) کتاب شهید جاوید و برخی از اندیشه های دکتر شریعتی از جمله مسائلی بود که بحث های مخالف و موافق را به دنبال داشت. برای آشنایی با دیدگاه امام در مورد فرسایش نیروهای انقلاب بر محور این موضوع ر.ک. صحیفه امام، ج 7، ص 42 و 410; ج 8، ص 460 و 533 و 534.

11) صحیفه امام، ج 17، ص 54.

12) قیام عاشورا در کلام و پیام امام، ص 30.

13) من بکی او ابکی واحدا فله الجنة و من تباکی فله الجنة » بحارالانوار، ج 44، ص 288.

14) ر.ک: صحیفه نور، ج 13، ص 156.

15) همان، ج 8، ص 26.

16) صحیفه امام، ج 16، ص 346.

17) برای آشنایی با دیدگاه های امام در این زمینه ر.ک. صحیفه امام، ج 9، ص 445 و ج 10، ص 8 و 122 و ج 16، ص 151.

18) نک: مجله حضور، ش 1، ص 24.

19) آخرین انقلاب قرن، ج 2، ص 90.

20) ر.ک.ولایت فقیه، صص 32 - 58 و کتاب البیع، ص 460 - 463.

21) همان، ص 121.

22) نهضت روحانیون ایران، علی دوانی، ج 10، ص 232، پاورقی ش 1. نامه امام خمینی به آیة الله گلپایگانی.

23) ر.ک. صحیفه نور، ج 20، ص 28.

24) صحیفه امام، ج 21، ص 3.

25) همان، ج 2، ص 373.

26) تحلیلی از نهضت امام خمینی، سید حمید روحانی، ج 2، ص 153.

27) صحیفه نور، ج 13، ص 153 و 154.

28) همان، ص 158.

29) سنن ترمذی، ج 3، ص 316.

30) صحیفه نور، ج 15، ص 262.

31) همان، ج 17، ص 60.

32) تاریخ طبری، ج 4، ص 304.

33) صحیفه نور، ج 2، ص 208.

34) مقتل خوارزمی، ج 2، ص 7.

35) تحف العقول، ابن شعبه حرانی، ص 249.

36) صحیفه نور، ج 18، ص 21.

37) ایثار و شهادت در مکتب امام خمینی، ص 226 - 227.

38) صحیفه نور، ج 17، ص 54.

39) همان، ج 18، ص 168.

40) ر.ک، همان، ص 177.

41) همان، ج 17، ص 60.

42) همان، ج 16، ص 68.

43) همان، ج 17، ص 62.

44) تحف العقول، ص 242.

45) ر.ک. صحیفه امام، ج 17، ص 103.

46) صحیفه نور، ج 19، ص 237.

47) صحیفه امام، ج 5، ص 290.

48) صحیفه امام، ج 8، ص 372.

49) همان، ص 374.

50) صحیفه نور، ج 18، ص 195.

51) همان، ج 20، ص 198 و 199. 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر