شاخصه هایی از اخلاق کاربردی در نامه های عرفانی امام رحمه الله

شیوه های کاربرد اخلاق در زندگانی امام خمینی رحمه الله و بررسی نصایح و پندهای او در قالب نامه ای عرفانی، در عین سادگی دارای رمزهای شگرف و کلیدهای تحول آفرینی در زندگی دینی به شمار می آید

شیوه های کاربرد اخلاق در زندگانی امام خمینی رحمه الله و بررسی نصایح و پندهای او در قالب نامه ای عرفانی، در عین سادگی دارای رمزهای شگرف و کلیدهای تحول آفرینی در زندگی دینی به شمار می آید. از این رو توجه به شاخصه های اخلاقی ـ تربیتی موجود در نامه های عرفانی امام رحمه الله می تواند اخلاق و تربیت کسی را برای نسل حاضر به ارمغان آورد که در زندگی، با خدامحوری، دنیارا به سخره و باآخرتگرایی، مرگ را به بازی گرفت. در اینجا به 12 شاخصه مورد تأکید امام رحمه الله اشاره می شود:

1. انگیزه، مهمترین شاخصه عرفان و حرمان

امام رحمه الله برخلاف برخی که به ظاهر، موقعیت شغلی، سابقه و... افراد را معیارو شاخص شناخت می دانند، بر نقش تعیین کننده انگیزه ها تأکید می ورزد، ایشان نه گوشه گیری صوفیانه را دلیل پیوستن به حق می داند و نه ورود به جامعه و تشکیل حکومت را گواه گسستن از حق، بلکه تأکید می کنند که: «میزان در اعمال، انگیزه است».

هر چقدر انگیزه فرد الهی تر باشد، خلوص و ارزش اعمالش نیز بیشتر است واین چیزی نیست که دیگران به آسانی بتوانند در مورد آن داوری نمایند. تنها خود فرد داند و حق.

در پرده برداری از انگیزه و شناخت انگیزه واقعی افراد، تاریخ، انسان های مثبت و منفی زیادی را سراغ دارد که بعدها تغییر جهت داده یا پرده از ظاهر اعمالشان برداشته شده و موجبات تعجب و عبرت همگان را فراهم آورده اند. بنابراین آنچه که در شناخت فرد از خود و دیگران اهمیت دارد به خودش و انگیزه اش برمی گردد، امام رحمه الله در این زمینه می نویسد:

«میزان عرفان و حرمان، انگیزه است. هر قدر انگیزه ها به نور فطرت نزدیک تر باشند و از حجب حتی حجب نور وارسته تر، به مبدأ نور وابسته ترند».

2. شاخص سوره ها و آیه ها برای اندیشیدن

امام رحمه الله سوره مبارکه حشر را و تربیت می دانست و مطالعه در آیات (به ویژه آیه های آخر) آن را برای یک عمر، شایسته تفکر معرفی می کرد.

در واقع نیرومندترین چیز در دنیا فکر است؛ زیرا هر کسی با یک فکر خوب می تواند یک شبه، ره صد ساله را طی کند. چقدر مناسب است این اندیشیدن به وسیله کلماتی باشد که از سوی خالق مقتدر آمده باشد. چنین اندیشه ای پاک، زلال و هدایتگر است و می تواند صاحب اندیشه را به کمال رساند. چنان که امام رحمه الله خود با تکیه بر آموزه های قرآن این گونه شدند.

تمسک به آموزه حیات آفرین قرآن در ابعاد فردی و اجتماعی از دید متفکران جهان پنهان نمانده. چنانچه فیدل کاسترو، رئیس جمهور کوبا، می گوید: «برای سعادت کشورمان بایستی مدل های غربی را کنار بگذاریم و مدل قرآنی امام خمینی را به کار گیریم».

3. انتقاد ناپذیری، شاخصه حکومت «من»

حضرت امام رحمه الله به «من» که برخاسته از نفس باشد، حساسیت نشان می داد و چنین بینشی را تخطئه می کرد، چنان که در عرصه سیاست و ابتدای انقلاب اسلامی، افرادی بودند که بر «من» و توانایی نفسانی خود تأکید می کرد. وی سفارش می کرد که این قدر نگویید «من» بلکه بگویید «مکتب من».

او منشاء حکومت «من» بر فرد را حب نفس دانسته و شدت یا ضعفش را نیز در باز یا بسته بودن درهای انتقاد می دانستند. او معتقد بود که صاحب «من» در عرصه های گوناگون زندگی از کارهای شایسته و خوبی های خیالی خوشش می آید و دوست دارد صد چندان جلوه نماید. همچنین تمایل دارد درهای انتقاد (گرچه به حق) بسته بماند یا آن نیز به صورت ثنا ظهور یابد. چنین کسی از انتقادات ناراحت می شود. (نه به دلیل اینکه به ناحق هستند بلکه از اصل انتقاد رنجیده می شود) از تعریف و تمجیدها فرحناک می شود (نه برای آنکه به حق هستند).

در واقع آنکه پذیرای انتقاد است راه های رشد خود را هموار می کند و به جای بستن زره دفاعی، آیینه اعمال خویش را در دست منتقدان جست وجو می کند.

اپیکتوس، حکیم یونانی، در این راستا جمله جالبی دارد: اگر شنیدید کسی علیه شما حرف می زند به جای دفاع از خود بگویید، معلوم است که او مرا خوب نشناخته است؛ چون من عیوب دیگری هم دارم که او آنها را نگفته است».

4. استفاده از انتقادات برای درمان معایب

هر انسانی به طور طبیعی از تعریف و تمجید خوشش می آیدو از ذم و بدی دوری می جوید، امام خمینی رحمه الله افزون بر توجه به این نکته که نباید به تمجیدها دلخوش بود و یا از ذم ها و تهمت ها ناراحت؛ از آنها به دیده پالایش و علاج می نگرد. وی در 26 تیرماه 63 طی نامه ایی به فرزندش سید احمد خمینی که از تهمت های ناروا و شایعه پراکنی های دروغین اظهار ناراحتی و نگرانی می کرد، پس از بیان اینکه هر کسی هر چقدر بیشتر منشأ اثر باشد بیشتر در معرض انتقاد، تهمت و شایعه است، می فرمایند:

شاید عیب جویی و شایعه پراکنی ها برای علاج معایب نفسانی ما سودمند باشد که هست، همچون عمل جراحی دردناکی که موجب سلامت مریض می شود.

وی بر این باور است که باید به خود تلقین کرد که مدح مداحان و ثنای ثناگویان انسان را به هلاکت رسانده و از تهذیب دور می کند و آنان که می پندارند با عیب گویی و فحاشی و شایعه سازی با ما دشمنی می کنند، دشمنانی هستند که باعمل خود ما را اگر شایسته باشیم اصلاح می کنند(!) و در حقیقت با دشمنی خود با ما دوستی می نمایند. امام رحمه الله در همان نامه درباره رنجیدن و ناراحتی در برابر ناملایمات، دروغ پردازی ها، شایعه ها و انتقادات دیگران به جمله ایی شگفت انگیز و تأمل برانگیز اشاره می فرماید: «ناراحتی ها اکثرا از خودخواهی است...»!

5. تأسف نخوردن بر نداشتن دارایی

ماهیت این دنیا دارای رنج و زحمت بوده و هر کس به اندازه خویش گرفتار محنت است. حتی کسانی که توانایی مادی دارند از این قاعده مستثنی نیستند.

;اندر این خاکدان فرسوده ;هیچ کس را نبینی آسوده

سنایی

همه طبقات اجتماعی دارای رنج می باشند، لکن طبقات بالاتر رنج بیشتری دارند؛ زیرا رقابت در بالا سخت تر از طبقات پایین اجتماعی است. به عبارتی آنان که غنی ترند محتاج ترند.

بنابراین تأسف خوردن بر دارایی و مال دیگران، تباه ساختن فکرو توانایی خود است و غرور برخاسته از دارایی نیز نشانه سقوط باطنی.

;بر مال وجمال خویشتن غره مشو ;کان را به شبی برندو این را به تبی

سعد گرگانی

به قول «ایوال»، اشخاصی هستند که همیشه با بیم از دست دادن ثروت خود زندگی می کنند و جز هراس، از مالشان بهره ای نمی گیرند.

هر کدام از ما افراد زیادی را می شناسیم که با وجود توانایی مالی، توان استفاده از آن را ندارند. برای یکی مسافرت ضرر دارد و برای دیگری گوشت و غذاهای مغذی و...؛ یعنی اغنیا نیز همانند فقرا بلکه شدیدتر زیر چرخ های زمان خرد می شوند.چه بسا کارخانه دار بزرگی در کنار گاو صندوق خود گرسنه بمیرد!

حضرت امام رحمه الله در این زمینه می فرماید:

من آنچه ملاحظه کردم و مطالعه در حال قشرهای مختلف، به این نتیجه رسیده ام که قشرهای قدرتمند و ثروتمند، رنج های درونی و روانی و روحی شان از سایر اقشار، بیشتر و آمال و آرزوهای زیادی که به آن نرسیده اند، بسیار رنج آور و جگرخراش تر است».

به قول سعدی، مال قالب گور است و بعد از آن اعمال. پس همان بهتر که بر دارایی خویش شکر کردن و بر دارایی دیگران تأسف نخوردن.

6. شاخصه نجات انسان در آخرت و آرامش دل در زندگی

همه انسان ها به گونه ای در پی نجات و رستگاری خود هستند و دوست دارند در هنگامه زندگی دلشان آرام باشد، ولی چگونه؟ اینان تلاش های زیادی می کنند که بسیاری از آنها بی ثمر بوده و پس از عمری کوشش، هنوز در آغاز راه می مانند. امام خمینی رحمه الله شاخصه نجات و آرامش را در جمله ای زیبا چنین بیان می کند:

آنچه مایه نجات انسان ها و آرامش قلوب است، وارستگی و گسستگی از دنیا و تعلقات آن است که با ذکر و یاد دائمی خدای تعالی حاصل شود.

امام راحل تمام تلاش های انسانی رادر غیر این مسیر، نافرجام دانسته و آنها را جز کوششی در افزایش رنج نمی پندارد. به قول سعدی، هر چه نپاید، دلبستگی نشاید. یا به قول جامی:

;دنیا همه هیچ و کار دنیا همه هیچ ;ای هیچ ز بهر هیچ در هیچ مپیچ

7. جوانی، شاخص توانایی و تغییر

جوانی، شاخصی از تحول و تغییر و نمادی از توانایی است. امام رحمه الله در بیشتر نامه های عرفانی و اخلاقی خود بر حفظ و استفاده از دوران جوانی تأکید می ورزد. ایشان معتقد است که در جوانی می توان، گام های نخستین انحراف را قطع کرد؛ زیرا انجام گناه هر چند کوچک، باعث انجام گناهان بزرگ تر می شود؛ زیرا به تدریج گناهان کوچک و بسیار بزرگ در نظر انسان مساوی و حتی ناچیز می آید، در این مسیر تا بدانجا پیش می رود که گاهی به ارتکاب بعضی از گناهان بزرگ به یکدیگر فخر می کنند. به نظر می رسد تأکید حضرت امام بر استفاده از دوران جوانی به معنای بهره مندی تنها از سن جوانی نیست. بله تحول و تغییرکه در زمان توانایی رخ می دهد در سن جوانی به حد اعلی در انسان وجود دارد. و باید از آن نهایت استفاده را برد وگرنه احتمال تغییر در پیری که توانایی اندک یاهمراه موانعی است، بسیار کمرنگ است.

;خمیده پشت از آن گشتند پیران جهان دیده ;که اندر خاک می جویند ایام جوانی را

پس در وقت توانایی باید ایجادتحول کرد که بعدها هر چه از قوت کاسته شود، تغییر سخت تر است.

امام راحل رحمه الله تربیت را برای جوانان آسان تر از پیران برمی شمارد و می نویسد:

برای جوانان توبه آسان تر و اصلاح نفس و تربیت باطن سریع تر می تواند باشد... روح جوانان لطیف است و انعطاف پذیر و آن قدر که در پیران حب نفس و حب دنیا است، در جوانان نیست».

وی، در عین یادآوری اینکه جوانان نباید در شکست قفل های تاریکی و رسیدن به چشمه نور به خود ناامیدی راه دهند و هر کسی باید به اندازه توانایی دراین راه کوشش کند، به نکته اساسی دیگری اشاره می کند:

هزاران جوان که به افق ملکوت نزدیک ترند و موفق می شوند و یک پیر موفق نمی شود.

حضرت امام در نامه ایی دیگر از چگونگی نفوذ شیطان و نفس اماره در جوان و پیر سخن می گوید:

از مکاید بزرگ شیطان و نفس اماره آن است که جوانان را وعده صلاح و اصلاح در زمان پیری می دهد تا جوانی با غفلت از دست برود و به پیران وعده طول عمر می دهد و تا لحظه آخر با وعده های پوچ انسان را از ذکر خدا و اخلاص برای او باز می دارد تا مرگ برسد، در آن حال ایمان را اگر تا آن وقت نگرفته باشد، می گیرد.

امام درهشداری به همگان اعلان می کند:

مرگ به جوانان و پیران، به یک گونه نزدیک است، کدام جوانی می تواند اطمینان حاصل کند که به پیری می رسد...حوادث روزانه به جوانان نزدیک تر است.

ایشان در جای دیگر فرصت جوانی را برای تربیت و آماده سازی آینده ضروری شمرده و تاکید می کند:

چیزی نمی گذرد که به پیری خواهید رسید. نگذارید جوانی از دست برود...، مجهز کنید خودتان را برای تحمل ناملایمات و سختی ها در راه خدای تعالی. ممکن است خدای نخواسته روزهای سختی پیش آید.

8. یافتن راهی از نامه محبوب به سوی محبوب

خداوند تنها یک بار برای همه انسان ها نامه نوشت، برخلاف نامه های دیگران که نیاز به اضافه، تکمیل و... دارد، در نامه اش همه چیز را آورده است؛ نامه اش نیز مثل خودش فرد و بی همتاست؛ نامه ایی که هم دل ها را مجذوب و هم مغزها را به تأمل وا می دارد. این نامه الهی را که قرآن می نامند، می توانیم نامه عمل نیز بنامیم؛ زیرا انسان را به عمل وامی دارد. پس بایدراهی عملی از این نامه به سوی او جست. اگر چه عمل کردن، نیازمند معرفت است و چون از سوی جمیل محض آمده، خواندن بدون معرفت و حتی نگاه به آن نیز تأثیرگذار است.

امام رحمه الله نصیحتی اخلاقی و عرفانی می فرماید:

فرزندم! با قرآن، این بزرگ کتاب معرفت آشنا شو، اگرچه با قرائت آن، راهی از آن به سوی محبوب باز کن و تصور نکن که قرائت بدون معرفت اثری ندارد که این وسوسه شیطان است. آخر، این کتاب از طرف محبوب است برای تو و برای همه کس و نامه محبوب، محبوب است.

9. توجه به قرآن صاعد به عنوان پل ارتباطی حق و خلق

هم آهنگ با حدیث ثقلین که قرآن و سنت را در کنار هم برای رستگاری معرفی می کنند، توجه به چگونگی ارتباط باخداوند نیز مهم است. ائمه اطهار علیهم السلام که از خاندان وحی به شمار می آیند، ره آوردشان در ایجاد ارتباط انسان و خدا، دعاها و مناجات است. امام خمینی رحمه الله در نامه های عرفانی و نصایح خود همواره بر استفاده از نیایش های ایشان تأکید می ورزید. مانند:

دعاها و مناجات هایی که از ائمه معصومین علیهم السلام به ما رسیده است، بزرگ ترین راهنماهای آشنایی با او (جل و علا) است و والاترین راهگشای عبودیت و رابطه بین حق و خلق است.

آن گاه تذکر می دهد که وسوسه های بی خبران، تو را از تمسک به آنها و اگر توانی از انس با آنها، غافل نکند.

10. شکستن مادر بت ها

حضرت امام، خودخواهی و خودبینی را مشکل اساسی انسان می دانست و حل آن را موجب طیران آدم معرفی می کردند. امری که شیطان را با شش هزار سال عبادت در مقابل خداوند قرار داد و علی رغم دستور حق، به آدم خضوع نکرد و دلیل آورد که «خلقتنی من نار و انا خیرٌمنه؛ مرا از آتش آفریدی و من از او برترم».

امام خمینی رحمه الله از این جریان چنین نتیجه ای را برداشت می کند:

ما نیز تا در حجاب خودی هستیم و خودبین و خودخواه هستیم، شیطانی هستیم و از محضر رحمان مطرود و چه مشکل است شکستن این بت بزرگ که مادر بت ها است.

;مادر بت ها بت نفس شماست ;زان که آن بت مار و این بت اژدهاست

امام همچنین می فرمایند:

فرزندم! از خودخواهی و خودبینی به درآی که این ارث شیطان است، که به واسطه خودبینی و خودخواهی از امر خدای تعالی به خضوع برای ولی و صفی او ـ جل و علا ـ سرباز زد. و بدان که تمام گرفتاری های بنی آدم از این ارث شیطانی است که اصل اصول فتنه است.

;هیچ خودبینخدای بین نبود ;مرد خوددیده مرد دین نبود

سنایی

امام در این راستا به نکته ظریفی اشاره می نماید، مبنی بر اینکه چه بسا کسی احساس می کند درراه خوبی ها قرار دارد، ولی به خاطر داشتن مادر بت ها در راه سقوط باشد.

ما یک عمر رو به جهنم سیر می کنیم و یک عمر نماز (که بزرگ ترین یادگاه خدای متعال است) پشت به حق و خانه او (جل و علا) و رو به خانه نفس به جا می آوریم و چه دردناک است که نماز ما که باید معراج ما باشد و ما را به سوی او و بهشت لقای او برد به سوی خود ما و تبعیدگاه جهنم برد.

سپس امام جریان جالبی رانقل می کنند:

در نقلی است که خداوند تعالی به یکی از انبیای خود خطاب کرد که یکی را که از خود برتر می دانی به ما عرضه کن و او لاشه مردار حماری را چند قدم کشاندکه عرضه کند و پشیمان شد. خطاب شد که اگر آورده بودی از مقام خود سقوط کرده بودی.

امام راحل نیز خود در ابتدا، بت های خودخواهی و خودبینی خویشتن را شکست و خدابینی و خداخواهی را به جای آن نشاند و سپس در برابر خودخواهی و زیاده خواهی قدرت های برتر ایستاد.

;چو من پادشاه تن خویش گشتم ;اگر چند لشگر ندارم امیرم

از این روست که روزنامه واشنگتن پست اعتراف می کند: «آیت اللّه خمینی، یکی از رهبران ریاضت کش و انعطاف ناپذیر اسلام بود که شاه ایران را برانداخت و آمریکا را تحقیر کرد. او محققی شگفت آور بود و سیاستمداری زیرک».

10. نگاه محبت گونه به همه موجودات به ویژه انسان ها

حضرت امام رحمه الله بر این باور است که انسان از روی فطرت الهی به کمال مطلق عشق می ورزد؛ یعنی هم دانسته یا ندانسته عاشق حق تعالی (که کمال مطلق است) و عاشق آثار او (که جلوه کمال مطلق است)، می باشد. بنابراین اگر کسی از دایره فطرت خارج شده و به غیر خدا روی می آورد، در حقیقت انکاراو درونی وقلبی نیست، بلکه زبانی است. «فرانسیس بیکن»، فیلسوف و سیاستمدار اسکاتلندی، رشحه ای از این حقیقت را دریافته و می گوید: «انکار خدا، امری است که تنها بر زبان جاری می شود نه قلب».

یا گفته «گابریل دانته رزتی»، نقاش و شاعر انگلیسی که گوید:

بدترین لحظه منکر خدا، وقتی است که احساس شکرگذاری به او دست دهد و بداند شکر چه کسی را به جای آورد.

به هر حال همه موجودات و در رأس آنها انسان جلوه کمال مطلق هستند، یعنی همه مشمول رحمت خداوند بوده و او به همگان عنایت دارد. از این رو دست کم باید نگاهی عاشقانه و محبت گونه به جهانیان داشت. امام در یکی از توصیه های اخلاقی به فرزندش می نویسد:

پسرم! اگر می توانی با تفکر و تلقین نظر خود را نسبت به همه موجودات به ویژه انسان ها نظر رحمت و محبت کن.

ایشان در همان نوشتار نداشتن چنین دیدگاهی را نقیصه ایی دانسته که باید برطرف شود:

تو جوانی و به رحمت و ملکوت حق نزدیک تری، سعی کن این نقیصه را از خود بزدایی. خداوند تبارک تو را و همه را و ما را توفیق آن دهد که این حجاب را برداریم.

آن گاه در ادامه راهکاری برای جبران این نقیصه ارائه می دهد:

ایمان به امثال این حقایق حاصل نشود مگر با مجاهدت و تفکر وتلقین.

12. یادآوری و حفظ نعمت بزرگ

آنچه در حفظ نعمت نقش به سزایی دارد یادآوری آن و تلاش برای پویایی آن می باشد.

;دریاب کنون که نعمتت هست به دست ;کین نعمت و ملک می رود دست به دست

در میان نعمت های بی شماری که خداوند پس از اسلام آوردن ایرانیان بعد از سالیان دراز نصیب ملت ایران کرد، جمهوری اسلامی است که حضرت امام رحمه الله حفظ آن را از نماز و روزه واجب تر می دانستند و در یادآوری آن می نویسد:

همه می دانید که در نظامی واقع هستیدکه به یمن قدرت الهی و توفیق او (جل و علا) و دعا و تأیید حضرت بقیة اللّه (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) و ملت انقلابی ایران (که جانم فدای یک یک آنها) دست رد به سینه همه قدرت های شیطانی زده است.

او درباره وظایف اقشار مختلف در استفاده بهینه از این فرصت به دست آمده، می نگارد.

از این فرصت الهی که به دست آمده است، نویسندگان متعهد و گویندگان و هنرمندان استفاده کرده و به مدد روحانیون آشنا به فقه اسلام و قرآن کریم، احکام الهی را (که برای همه قرون است) با اجتهاد صحیح از قرآن کریم، سنت نبی اکرم صلی الله علیه و آله و اخبار سرشار از معارف الهی و فقه سنتی استخراج کرد و به عالم عرضه داشت.

اگر به تذکر امام رحمه الله توجه شود و ازنعمت بزرگ جمهوری اسلامی استفاده بهینه شود، جهان شاهد پیشرفت و ترقی ملتی خواهد بود که با تکیه بر آموزه های دینی توانسته به دستآوردهای گوناگونی در عرصه های مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی دست یابد که به طور طبیعی بر جهان نیز تأثیر مستقیمی خواهد داشت.

به اعتراف بیگانگان، امام جرقه چنین امری را زده است. رادیو بی بی سی پس از ارتحال امام رحمه الله می گوید: «آیت اللّه خمینی، مردی بود که توانست کشور ایران را که پرچمدارا نفوذ غرب در خاورمیانه و آسیای شرقی بود، به اولین جمهوری اسلامی مدرن عالم مبدل سازد. رهبر ایران، به خطوط فکری و سیاسی و رسم مملکت داری مرسوم در دنیا، پشت کردو طریقه جدیدی را به دنیا ارائه داد.

حضرت امام در زمان حیات پر برکتشان افزون بر این که همگان را بر حفظ جمهوری اسلامی دعوت می کرد از هرگونه کج روی از آرمان های جمهوری اسلامی و آسیب به آن هشدار می دادند و درباره پیآمد آسیب به جمهوری اسلامی می نویسد:

اگر خدای نخواسته... خللی در جمهوری اسلامی واردشود، اسلام چنان سیلی از غرب و شرق و وابستگان به آنان می خورد که قرن ها فسادی بالاتر از عصر ستم شاهی را شاهد خواهیم بود.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان