ماهان شبکه ایرانیان

تکوین مبادی تفکر سیاسی مدرن

این مقاله گزارشی اجمالی از سیر تکوین مبادی تفکر سیاسی مدرن غرب است که، تحولات پس از سال ۱۰۵۰ میلادی در اروپا را مورد توجه قرار می دهد

این مقاله گزارشی اجمالی از سیر تکوین مبادی تفکر سیاسی مدرن غرب است که، تحولات پس از سال 1050 میلادی در اروپا را مورد توجه قرار می دهد . پس از پیدایش و توسعه زندگی شهری در اروپا، تاسیس دانشگاه پاریس تاثیر شگرفی بر روند تحولات اروپا گذاشت . اما از نظر مؤسسین این دانشگاه، دیالکتیک تنها باید در حدود ارغنون مورد استفاده قرار می گرفت . به عقیده ایشان فلسفه در فن بحث و استنتاج از مقدمات موضوعه از طرف دین مداران خلاصه و محدود می شود .

اما در قرن سیزدهم منازعه ای میان کسانی که برای فلسفه مقامی کاملا انسانی و صرفا مبتنی بر عقل می جستند از یک سو و میان دستگاه پاپی که در جهت تامین وحدت مسیحی انحصار تمام آموزش های عالی عقلی را به دست داشت بوجود آمد . این تعارض ها به علت شناخت کامل آثار ارسطو شدت یافت . شناختی که توسط ترجمه هایی از زبان عربی و یا از اصل یونانی آثار ارسطو به دست آمده بود، در مقابل فکر فلسفی جولانگاهی باز کرد و برای نخستین بار مستقیما افکار کافرانی را که به هیچ وجه به واسطه تلاقی با فکر دینی مسیحی تغییر نکرده بود، آشکار ساخت .

از نظر الیور سیمن نفوذ فلسفه یونان به جهان مسیحی اساسا از طریق جهان اسلام ممکن شد . در این میان ارزشمندترین فیلسوفان، شارحانی مانند ابن رشد بودند که تبیین دقیقی از اندیشه های ارسطو ارایه می دادند .

از آنجا که ارسطو به پژوهش تجربی در مقابل شهود تاکید می ورزید، ارسطوگرایی مورد تهدید کلیسا قرار گرفت . شواهد نشان می دهد که برداشت مسیحیان از نظرات ارسطو بسیار سکولار بوده است حال آنکه فلاسفه مسلمان با موفقیت توانسته بودند نظام فلسفی او را با اعتقادات توحیدی اسلامی منطبق سازند .

با آمدن آکوییناس تحولی در ارسطوگرایی ابن رشدی پدید آمد . آکوییناس در مورد تفاوت موضع فیلسوف و مؤمن معتقد بود که فیلسوف در مخلوق، آنچه را شایسته آن بر حسب اقتضای طبیعت خاص آن است، ملحوظ می دارد و مؤمن مسیحی آنچه را که شایسته مخلوق است از آن جهت که ارتباط با خدا دارد، منظور می کند . او بر این عقیده بود که سرچشمه قدرت همواره اراده مردم است; اما از این واقعیت این نتیجه برنمی آید که این اراده حتما درست و صواب باشد . و ازاین رو وصول به عدالت ممکن نیست مگر با حکومتی مختلط که در آن یک نفر بر حسب فضیلتی که دارد راس همه قرار گیرد، و تحت ریاست وی، اشخاص بسته به فضایلشان اعمال قدرت کنند . بدین سان آکوییناس هر قانونی که قدرت دنیوی را در خدمت کلیسا قرار دهد، تایید می کند .

پس از آکوییناس فیلسوفانی مانند نیکولو ماکیاولی شیوه تجربی بررسی وی در مورد طبیعت انسانی را ادامه دادند . آکوییناس طبیعت انسانی را ازآن رو که عقل را جلوه ای از عقل باری تعالی می انگاشت، بزرگ می داشت . اما ماکیاولی در مورد طبیعت انسانی نظر بدبینانه ای داشت و معتقد بود که انسان به طور ذاتی خودخواه، و حریص و متجاوز است . و این حقیقتی تغییرناپذیر است که شهریار باید به آن توجه داشته باشد .

ماکیاولی نظرات مذکور را نه بر اساس موشکافی های فلسفی و نظری، بلکه بر اساس تجربیاتی که «عملا درست از آب در می آیند» ابراز می کند . چنین شیوه ای اتفاقی است که درون مایه بسیاری از نظریه پردازی ها، از زمان او به بعد را تشکیل می دهد . از جمله نتایج این نظریه پردازی سست و نا استوار که بعدها شالوده اصلی تفکرات نوع مدرن گشت، این بود که ماکیاولی هیچ گونه معیار مطلقی برای سیاست قائل نیست . او به دین و کلیسا اهمیت داد، اما تا آن اندازه که به وحدت غیردینی جامعه مربوط باشد . از نظر او شهریار واضع قانون است و از این طریق اخلاقی را که خود بر تارک آن قرار گرفته است، خلق می کند . تنها چیزی که می تواند آزادی عمل شهریار را محدود کند، در نظر گرفتن منافع دولت است . بنابراین نباید شاه در رفتار زیردستانش، تا آنجا که به تمایلات طبیعی آنان خدشه وارد سازد، به هیچ گونه مرام اخلاقی پای بند باشد . در مقابل از زیردستان انتظار می رود اطاعت مطلق از دولت را در پیش گیرند و نافرمانان از آن مستحق بی رحمانه ترین شکل مجازات هستند .

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان