تبلیغ آینه محبت و عشق ورزی
اساس و قوام زندگی اجتماعی مبتنی بر نوعدوستی، محبت به یکدیگر، عشق، علاقه و احترام است و رحم و شفقت و دلسوزی نسبت به دیگران، در فطرت پاک انسان ها، به ودیعه نهاده شده است.
در شریعت جهانی اسلام تاکید زیادی بر محبت و دوستی شده و به عنوان رکن مهم و اصلی ایمان مطرح گردیده است. امام صادق علیه السلام می فرماید: «هل الایمان الا الحب والبغض فی الله (1) ; آیا ایمان جز دوستی و دشمنی در راه خداست؟» چه زیباست که این گوهر گران بها و پرقیمت زندگی را نثار مؤمنان و یکتاپرستان کنیم. و کیمیای عشق و علاقه خود را از آنان دریغ نورزیم.
کمال الدین حسین کاشفی بیهقی گفته است: «رحمت و شفقت یک رکن از ارکان دین است; چنان که از مضمون این حدیث استفاده می شود: «التعظیم لامرالله والشفقة علی خلق الله ». قصر دین تبلیغ در سیره و گفتار عارفان (7)
را بر این دو ستون (تعظیم امرالهی و شفقت بر بندگان خدا) بنا کرده اند و خانه شرع را بر این دو قاعده نهاده اند.»(2)
صاحب کتاب «آینه مکارم » گوید:
«این مطلب پوشیده نیست که صلاح و سامان اجتماع، در سایه الفت، انس و محبت بین افراد آن اجتماع حاصل می شود; یعنی، جامعه وقتی سعادتمند است که هر چه بیشتر بین افراد آن جامعه انس، مودت و الفت باشد ... صلاح و سامان و رشد جامعه مبتنی بر این امر است و ارسال رسل و انزال کتب هم برای همین هدف بوده است; یعنی ایجاد الفت، انس، تعاون، همکاری و همیاری میان بشر ...» (3)
تبلیغ، آینه تمام نمای محبت
کارسازترین شیوه در تبلیغ و ارشاد، محبت است. بزرگ ترین معجزه یک مبلغ، در مهربانی و نیک دلی او نهفته است. پایه و اساس تربیت دینی، پرورش اخلاقی، تزکیه و تهذیب نفوس، هدایت و ارشاد و ...، دوستی با مردم و ابراز عشق و علاقه به آنان است.
نشانه ها و آثار دوستی را می توان در دلسوزی، شفقت و رحمت، انس و علاقه، خیرخواهی، نرمی در گفتار، ملایمت در برخورد، مهربانی، عطوفت، خوش اخلاقی، دوری از خشم و غضب و ... دانست.
به یقین می توان گفت که: «تبلیغ و ارشادی که همراه با محبت و شفقت باشد، بهترین و ماندنی ترین آثار را به جای خواهد گذاشت.»
فطرت مسلم سراپا شفقت است
در جهان دست و زبانش رحمت است
مبلغان، باید با رفتار و گفتار خود ثابت کنند که وعظ و نصیحت و تبلیغ آنان، نه از سر مال دوستی و مقام خواهی است و نه از سر دشمنی و سخت گیری ; بلکه تنها از روی شفقت، دلسوزی و علاقه به زندگی سعادتمندانه، اخلاقی و معنوی برای مردم است.
خواجه نصیرالدین طوسی می گوید: «محبت اخیار، چون از انتظار منفعت و لذت حادث نشده باشد; بلکه موجب آن مناسبت جوهر بود و مقصد ایشان خیر محض و التماس فضیلت باشد، از شائبه مخالفت و منازعت منزه ماند و نصیحت یکدیگر و عدالت در معامله ... به تبعیت حاصل آید.» (4)
پس شخصی که دیگری را دوست دارد، نمی تواند شاهد گمراهی، فساد، معصیت و نگون بختی او و در نهایت داخل شدن وی در عذاب باشد.
در نتیجه بهترین دارایی خود (دانش و علم) را به او هدیه می کند تا او راه سعادت و نجات را بیابد و از برکات نصیحت، ارشاد و تبلیغ بهره مند گردد. از این رو است که پیامبرصلی الله علیه وآله می فرماید: «نصیحت و خیرخواهی برای مؤمن، بر مؤمن واجب است.» (5)
«محبت و شفقت » جایگاه والایی در سخنان و سفارش های قرآن، پیامبرصلی الله علیه وآله، امامان معصوم علیه السلام، عارفان و دانشمندان دینی دارد. قرآن کریم، بارها به این ویژگی پسندیده و انسانی پیامبرصلی الله علیه وآله اشاره کرده و آن را باعث موفقیت و کامیابی آن حضرت در هدایت مردم تلقی کرده و ایشان را مهربان، رئوف و تشنه هدایت دانسته است: «لقد جائکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم بالمؤمنین رؤوف رحیم »; (6)«قطعا برای شما پیامبری از خودتان آمد که بر او دشوار است شما در رنج بیفتید، به [هدایت ]شما حریص، و نسبت به مؤمنان، دلسوز مهربان است.»
از سوی دیگر، به پیامبرصلی الله علیه وآله [ و همه مبلغان دین] هشدار می دهد که اگر ملایمت و عطوفت به خرج ندهد و برخورد خشنی با مردم داشته باشد، آنان از اطراف حضرت رسول، پراکنده خواهند شد: «فبما رحمة من الله لنت لهم ولو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک »; (7)
«پس به [برکت] رحمت الهی، با آنان نرمخو [و پرمهر] شدی، و اگر تندخو و سختدل بودی قطعا از پیرامون تو پراکنده می شدند.»
نور خورشید و مه از عشق است عشق
شور درویش و شه از عشق است عشق
جوشش عشق است کاندر می فتاد
آتش عشق است کاندر نی فتاد
(مولوی)
گفتارهای عارفان و دانشمندان
امام سجاد علیه السلام می فرماید: «و اما حق المستنصح ان تؤدی الیه النصیحة ولیکن مذهبک الرحمة له; (8) حق کسی که از تو نصیحت می خواهد این است که او را تا حد توانایی ات نصیحت کنی و با او مدارا کرده و مهربان باشی.»
«نصیحت »، به معنای پند و اندرز خالصانه و خیرخواهانه است و رکن اساسی تبلیغ، ارشاد و نصیحت دیگران است، پس باید با خیرخواهی و دلسوزی برای دیگران باشد.
با ده خاک آلودتان مجنون کند
صاف اگر باشد، ندانم چون کند
(مولوی)
عارف الهی مرحوم بهاری همدانی انگیزه تبلیغ را رحمت و شفقت بر بندگان دانسته و می نویسد: «فرقه دیگری [از مبلغان و واعظان هستند] که تهذیب اخلاق کرده و تصفیه نفس کدورات نموده و نفس را از شواغل و علایق دنیویه استخلاص فرموده و طمع خود را از خلق به سوی حق گردانیده و رحمت و شفقت بر عباد او را بر هدایت و ارشاد واداشته ... .» (9)
عالم ربانی ملا مهدی نراقی نیز از این باب می گوید:
«از واعظان [کسی است] که اهل تهذیب اخلاق و مراقبت دل و پاکی درون از آلودگی باشد و دنیا در چشمش کوچک نماید و طمع از خلق بریده و التفاتی به آن ها نداشته باشد و مهربانی و شفقت بر بندگان خدا، او را به نصیحت و موعظه و رها ساختن ایشان از بیماری های گناهان فراخوانده باشد ... .» (10)
راغب اصفهانی گفته است:
«از علل و اسباب برقراری نظام آفرینش و استواری امور مردم، یکی محبت است; و دیگری عدالت.» خداوند می فرماید: «به تحقیق آنان که ایمان آوردند و عمل شایسته انجام دادند; خداوند بخشنده، برای آنان محبتی [در نزد دیگران] قرار می دهد.» (11) یعنی خداوند چنین افرادی را محبوب قلوب دیگران قرار می دهد ... و این بیانگر این نکته است که با دوستی و محبت، بهتر می توان عقاید و افکار دینی را بین مردم رواج داد. حتی بیشتر از خشونت و تندخویی; زیرا خشونت موجب تنفر است، ولی محبت، الفت آور می باشد.» (12)
روشن است که اگر تبلیغ و وعظ، حالت شفقت و دلسوزی به خود گیرد، کارسازتر و مؤثرتر خواهد افتاد زیرا:
1. مبلغ محبوب قلوب مردم می شود;
2. تبلیغ از روی حقد، کینه، دشمنی و ستیزه جویی نیست;
3. برای پول - شهرت و دنیا نمی باشد;
4. برای آزار و اذیت یا تحکم و فرمان دادن نیست;
5 . از روی خودخواهی، غرور و حقیر پنداشتن دیگران نیست;
6. برای صرف انجام وظیفه نیست و فراتر از آن است;
7. امری انسانی، الهی و از سر نوع دوستی و خیرخواهی است.
البته این امر، مستلزم آن است که مبلغ با بیانی نرم و توام با عطوفت با مردم ... [حتی گناه کاران و مفسدان ]سخن گوید و از درشت گویی، دشنام و تحقیر دیگران و یا رفتارهای ریاکارانه بپرهیزد.
عارف مشهور مرحوم ملکی تبریزی می گوید: «واعظ در خلال سخنانش، با نرمی و مدارا و بیانی ساده و به روش پیامبران، به حقیقت حقه اشاره و با بیانی لطیف و الفاظ معروف دینی ... این حقایق را به اذهان نزدیک کند.» (13)
دانشمند والا مرتبه، مرحوم محدث قمی رحمه الله، نیز گفته است:
«[مبلغ دینی باید] با نرمی و مدارا رفتار کند که نرمی در همه کارها، اصلی است اساسی و بزرگ. در پایان وصیت خضر به حضرت موسی آمده است: «هیچ کس را بر گناهی سرزنش مکن. دوست ترین کارها نزد خدای تعالی، سه چیز است، میانه روی به هنگام توانگری، گذشت در توانایی و قدرت بر کیفر و نرمی با بندگان خدا. هر کس در دنیا با دیگری نرمی کند، خداوند در آخرت با او نرمی و مدارا کند.» (14)
از محبت تلخ ها شیرین شود
از محبت مس ها زرین شود
از محبت دردها، صافی شود
از محبت دردها، شافی شود
از محبت مرده زنده می کنند
از محبت شاه، بنده می کنند
این محبت هم نتیجه دانش است
کی گزافه بر چنین تختی نشست
(مولوی)
امروز جامعه ما - به خصوص نوجوانان و جوانان - تشنه معنویت و اخلاق و شیفته برخوردهای نیک هستند. ظواهر تمدن غرب و هجمه های شیطانی آنان چنان در تار و پود جوانان رخنه کرده که جز با عشق و ایثار نمی توان با آنان صحبت کرد.
جوانان، دشمن دین و معنویت یا روحانیت نیستند; بلکه از امر و نهی و بایدها و نبایدها فرار می کنند. آنان گرفتار دام های تباه کننده مفسدان، فاسقان و مغلطه بازان هستند و تنها با محبت و دوستی و زبان ملایم می توان با آن ها صحبت کرد و از محاسن و فضایل مکارم اخلاقی سخن گفت. باید با جوانان دوستی کرد و از روی دلسوزی، به پند و نصیحت پرداخت و در این راه، سختی ها، ناسزاگویی ها و نافرمانی ها را تحمل نمود.
توای شیخ حرم شاید ندانی
جهان عشق را هم محشری هست
گناه و نامه و میزان ندارد
نه او را مسلمی، نی کافری هست
(اقبال)
با شیوه عشق و محبت، هم بین خود مردم و نیز بین آنان و مبلغان دینی، الفت و انس ایجاد می شود و هم شراره های عشق الهی در درون آنان فروزان می گردد. در این صورت آنان به سوی معشوق و محبوب حقیقی رهنمون می شوند.
راهکارهای بایسته تبلیغی
واعظان و مبلغان با توجه به این ایده، رفتاری مناسب و اخلاق و برخوردی خداپسندانه دارند، یعنی ;
1. شفقت و دلسوزی خود را شامل همه می کنند. در این صورت به افراد گناه کار، عصیانگر و فاسد نیز از روی ترحم و خیرخواهی نگاه می کنند و حتی در مورد خود نیز، دلسوز و شفیق هستند.
«ابراهیم اطروش می گوید: در کنار رود دجله همراه معروف کرخی نشسته بودیم; ناگهان عده ای از جوانان را دیدیم که در قایقی نشسته و از رودخانه رد می شدند. آنان در ضمن حرکت، سرگرم لهو و لعب بوده و به رقص و آوازه خوانی مشغول بودند.
بعضی از نزدیکان معروف کرخی، به او گفتند: آیا نمی بینی که آنان معصیت خدا را انجام می دهند؟ سزاوار است که نفرینشان بکنی!
معروف دست هایش را بلند کرد و گفت: «خداوندا، همان طور که آنان را در دنیا شاد نموده ای، در آخرت هم شادشان بفرما». نزدیکانش گفتند: ما می خواستیم تو برای آنان نفرین کنی ; ولی برای آن ها دعا کردی؟! معروف در جواب گفت: منظورم این است که اگر خدا بخواهد آن ها را در آخرت شاد بفرماید، وسایل توبه کردن آنان را فراهم می آورد و باعث می شود که آنان به سوی خدا بازگشت کنند.» (15)
2. رفتاری متین، همراه با خونسردی، منطقی، و محبت آمیز از خود ارائه می دهند.
3. مفید و مختصر صحبت می کنند و نفع مردم را همراه با خشنودی الهی در نظر دارند:
صاحب «المراقبات » نوشته است: «واعظ باید مانند پدری دانا که در تربیت فرزندان خود، در پی اصلاح آنان است [نه زیان رساندن به آنان ]مصالح و منافع آن ها را در نظر گرفته و به حال آنان مفید باشد.» (16)
4. در وعظ و ارشاد و امر به معروف، احترام و شخصیت طرف مقابل را حفظ می کند و بر احدی، طعنه نمی زند.
صاحب رساله «میزان المعرفة » می گوید: «اگر واعظ و روضه خوانی! بر منبر آن گوی که گفته باشند و خودت به آن گفتار معتقد باشی و طعن بر احدی مزن که مبغوض گردی و در کلامت وقعی نماند. در نکوهش طایفه مبرم مباش که وعظ تو دلپذیر نگردد.» (17)
5 . اگر نصیحت و سخنشان را نپذیرفتند، آنان را طرد نمی کنند و موجب آزار و ناراحتی کسی نمی شوند. صاحب «تذکرة المتقین » ضمن سفارش به نیک رفتاری، می گوید: «... نه این که مردم از او در حذر باشند که آزارش به آن ها نرسد.» (18)
6. در ایجاد خوف و رجا، افراط نمی کنند و گناهکاران را بر معصیتشان جری نمی سازند و با رفتار خود باعث گریز از دین و یاس و ناامیدی نمی شوند. مرحوم ملکی تبریزی گوید: «واعظ نباید در ترسانیدن و یا امیدوار کردن، آن قدر زیاده روی کند که شنوندگان، مایوس یا مغرور شوند و یا چیزی بگوید که شنونده غلو و زیاده روی کند.» (19)
مولا محمدمهدی نراقی رحمه الله گوید: «شکی نیست [که برخی از واعظان ]گمراه اند و دیگران را نیز گمراه می کنند; زیرا سعیشان گفتن چیزی است که توده مردم را خوش آید تا بدین وسیله به اغراض فاسد خود برسند. از این رو پیوسته آنچه امید [نابه جا] را تقویت می کند، به زبان می آورند و بدین سان، جرات و گستاخی مردم بر گناهان و میل و رغبتشان به دنیا افزون می شود، به خصوص اگر خود این واعظ نیز به دنیا راغب و مایل باشد و از رسیدن مال به دستش شادمان گردد ... پس چنین شخصی بیش از آن که دیگران را اصلاح کند، فاسد می سازد ... .» (20)
7. از تبلیغ و ارشاد دیگر مبلغان، خشنود و خرسنداند و بر آنان در هدایت کردن مردم، حسد نمی ورزند.
8. نصایح و پندهای دیگران را در مورد خود با رویی گشاده و آغوشی باز می پذیرند و در صدد اصلاح اخلاق و رفتار خود برمی آیند.
9. مخاطبان را اشخاصی فهیم، دانا، دارای شخصیت و کرامت می دانند و از همین راه (کرامت و ارزش انسانی) به تبلیغ و ارشاد آنان می پردازند.
10. متواضع، خوشرو و خونسرد هستند و از رفتارهای تصنعی و ریاکارانه می پرهیزند. مرحوم بهاری همدانی نوشته است: «از جمله خصوصیات عالم [و مبلغ] آن است که به خاطر خدای بزرگ، متواضع و فروتن باشد ... .» (21)
11. صبر و بردباری فراوانی در این زمینه دارند و بر ناسزاگویی دیگران، شکیبا و صابرند. صاحب «تذکرة المتقین » می گوید: «[واعظ و مبلغ] باید صفتش این باشد که هر قدر اذیت و آزارش کنند، متحمل شود و به خوشی قبول کند و بگوید: «اللهم اهد قومی فانهم لایعلمون; خدایا قوم مرا هدایت کن; زیرا آنان نمی دانند.» (22)
12. در بیان احکام و دستورات الهی سخت گیری نمی کنند و آن ها را به صورتی زیبا و دلپسند ارائه می دهند. مرحوم ملکی تبریزی نوشته است: «[واعظ] نباید با سخت گیری به بندگان و گفتن چیزهایی که مردم نمی توانند انجام دهند، آن ها را متنفر و موجب بیزاری مردم از خیر، شرع، عبادات، علوم، پیامبران و خدای متعال گردد.» (23)
13. از آن جایی که دلسوز همه هستند، تفرقه و اختلاف ایجاد نمی کنند و بر جهل و نادانی مردم نمی افزایند. صاحب المراقبات گوید: «[واعظ] نباید، مردم را در نادانی بیندازد یا فتنه انگیزی کند و باعث قتل، تاراج، اسارت و سایر ضررهایی شود که ممکن ست به مسلمین برسد.» (24)
علم حق، غیر از شریعت هیچ نیست
اصل سنت، جز محبت هیچ نیست
(اقبال)
طبیب مشفق
مبلغان فرزانه، همواره مانند طبیبی دلسوز و خیرخواه، به درمان امراض روحی مردم می پردازند و جامعه را از امراض تباه کننده، پاک می کنند. طبیبان حاذق، با دلسوزی و علاقه فراوان، بیماران خود را معاینه می کنند، آن گاه به مداوا و درمان آنان می پردازند، هر آنچه که به نفع آنان است، تجویز می کنند و هر چیزی که برای آن ها ضرر دارد، از آن منع می نمایند.
مبلغان و ارشادگران نیز، با دلسوزی به مداوای بیماران مبتلا به مرض گناه و معصیت می پردازند و برای هر کس و طایفه و شغل و سنی، داروها و راهکارهای معین و مفیدی ارائه می کنند.
عارف الهی ملکی تبریزی رحمه الله می گوید: «واعظ باید شنوندگان خود را بیمارانی که مبتلا به امراض معنوی مختلفی اند دانسته، خود را طبیب معالج و سخنان و موعظه هایش را، داروها و معجون هایی بداند که می خواهد آنان را با آن معالجه کند.» (25)
عارف ربانی مرحوم بهاری همدانی نیز می گوید: «عمده مطالب این که ... نظر او، نظر طبیب مشفق باشد. ببیند به چه نحو اصلح به دین و دنیای او است، آن نحو سلوک کند.» (26)
عاشقان را کار نبود با وجود
عاشقان راهست بی سرمایه سود
جان تلخ و شور، پیش او برند
جان چون دریای شیرین را خرند
گفتنی است که خداوند از همه مهربان تر و دلسوزتر برای انسان ها است و صلاح و خیر آنان را بیشتر از هر کس می داند. پس از خدای تعالی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نسبت به همه، مهربان و رئوف بود و در جهت هدایت و ارشاد مردم سر از پا نمی شناخت، مشکلات و سختی ها را تحمل می کرد; ملایم و خوش برخورد بود، سپس امامان معصوم علیهم السلام و در مرتبه بعد عارفان و دانشمندان الهی حائز این صفت خدا پسندانه می باشند. در تفسیر نمونه درباره این ویژگی نورانی پیامبرصلی الله علیه وآله آمده است:
خداوند می فرماید: «ما از جانب خود رسولی از خودتان برای هدایتتان فرستاده ایم که از فرط محبت و نوع پروری، نادانی و گمراهی شما بر او سخت می آید و نمی تواند تحمل کند. بر آسایش و نجات شما بسیار حریص و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان است. مخصوصا این که به جای «منکم » در این آیه «من انفسکم » آمده است که اشاره به شدت ارتباط پیامبرصلی الله علیه وآله با مردم است. گویی پاره ای از مردم، از روح جامعه در شکل پیامبر ظاهر شده است. به همین دلیل، تمام دردهای آن ها را می داند; از مشکلات آنان آگاه و در ناراحتی ها، غم ها و اندوه ها با آنان شریک است و با این حال تصور نمی شود سخنی جز به نفع آنان بگوید و گامی جز در راه آن ها بردارد ... .» (27)
|