توحید

واژه زیبای توحید در میان سایر واژگان و اصطلاحات فکری و اعتقادی، از جایگاه و موقعیّت ویژه ای برخوردار است و در طول تاریخ بشریّت، محور اصلی دعوت پیامبران الهی، به ویژه پیامبران ابراهیمی بود

مقدمه:

واژه زیبای توحید در میان سایر واژگان و اصطلاحات فکری و اعتقادی، از جایگاه و موقعیّت ویژه ای برخوردار است و در طول تاریخ بشریّت، محور اصلی دعوت پیامبران الهی، به ویژه پیامبران ابراهیمی بود.آنان، نخستین و مهمترین گفتاری که با مردم عصر خود داشتند، توجه و آگاهی آن ها به پذیرش توحید و پرهیز از کفر و شرک بود و به آنان می گفتند: «قُولُوا لا اِلهَ الّا اللّه، تُفلِحوُا؛ بگویید جز خدای واحد، خدای دیگری نیست تا رستگار شوید».

 

معنای توحید

توحید به معنای یگانگی خدا و اعتقاد به یگانه بودن اوست.

به این معنا، که در مقام فکر و اندیشه، شریک و رقیبی در آفرینش جهان هستی و برقراری نظم و نظام آن، برای وی قایل نشویم و در مقام عمل، جز در برابر او، برای هیچ کس و هیچ چیزی سر تعظیم فرود نیاورده و آن را سجده و پرستش ننماییم.

 

توحید از منظر اسلام

مجموعه تعلیمات اسلامی را می توان در سه بخش کلی، خلاصه کرد: اصول عقاید، اخلاقیات و احکام.

اصول عقاید اسلامی از دیدگاه شیعه، معروف به پنج اصل است: توحید، عدل، نبوت، امامت و معاد.

غیر از شیعه، سایر مذاهب و فرقه های اسلامی نیز به سه اصل از اصول عقاید، یعنی: توحید، نبوت و معاد معتقد بوده و با شیعیان اتفاق نظر دارند.

اصول عقاید، از جمله توحید، در مقام فکر و اندیشه قابل بررسی است.

به این معنا، که هرکس می تواند با تدبر و تعقل و اندیشیدن درباره آفریننده ی جهان هستی، پی به یگانگی خدابرده و اعتقاد به وحدانیت او پیدا کند. بدین جهت، تقلید و پیروی کردن از دیدگاه قرآن، بدون این که خود تلاش و کوشش فکری و عقلی نماید، کافی نیست و اساس و پایه ی استواری برای آن نخواهد بود و به هنگام مواجه شدن با شبهات و ایجاد تردید و دودلی بدخواهان و منکران، توان استقامت و ایستادگی نخواهد داشت .

 

اساس دعوت پیامبر اسلام

پیامبر اسلام حضرت محمد بن عبدالله (ص) علاوه بر آن که عرب های مشرک و بت پرست جزیرة العرب را، که متعصبانه در پرستش بت ها راه افراط را در پیش گرفته بودند، یهودیان و مسیحیان. سایر پیروان ادیان الهی را نیز که از اصول اوّلیه دین و مذهبشان عدول کرده و مرتکب شرک شده و برای خداوند متعال شریکی قرار می دادند، دعوت به توحید و پرهیز از شرک و کفر می نمود.

خداوند متعال، طی فرمانی به پیامبر اکرم (ص) وحی فرستاد: «قُل یا اَهلَ الکِتابِ تَعالوا اِلی کَلِمَةٍ سواءٍ بَینَنا وَ بَینَکُم، الّا نَعبُدَ الّا الّلهَ و لا نُشرِکَ بِهِ شَیئاً.» (1)

یعنی: بگو، ای اهل کتاب (و پیروان کتاب های مقدس آسمانی) بیایید به جانب کلمه ای که میان ما و شما یکسان است (و بر آن اتفاق کنیم) به این که جز خدا، چیزی را نپرستیم و برای او شریکی قرار ندهیم.

پیامبر اسلام (ص) به آنان یادآو می شد که پیامبران گذشته، همگی بر توحید و پرهیز از شرک و کفر تأکید داشته و در این راه، سختی های فراوان کشیده و چه بسا به دست منکران و معاندان کشته شدند و شما که ادعای پیروی آن پیامبران بزرگ را دارید، باید اهدافشان را برآورده کرده و راه توحید و ایمان را در پیش گیرید و از شرک دست برداشته و شریکی برای خداوند متعال قرار ندهید.

 

 

ولیکن پیروان ادیان و مذاهب موجود جهان، هم چنان در اشتباه و انحراف خود باقی بوده و تلاشی بر تصحیح عقاید خود به عمل نیاوردند. تنها پیروان دین اسلام، یعنی مسلمانان واقعی به خاطر بهره مندی از قرآن کریم، که کتاب آسمانی رسول خدا(ص) و تماما وحی و گفتار الهی است، از شرک و کفر به دور بوده و معتقد به توحید و یگانگی خدا بوده و هستند.

 

از منظر عقل

عقل سلیم بشری (که عاری از هوای نفس و دسیسه های شیطانی باشد) حکم می کند به این که تمام پدیده های جهان هستی، که دارای نظم و نظام خاص بوده و هر کدام از آن ها به وظیفه تکوینی خود عمل کرده و ذّره ای سرپیچی و بی نظمی نمی نمایند، همگی از مبدأیی واحد به وجود آمده و از همان مبدأ فرماندهی می گردند.

آن مبدأ واحد، چیزی جز خدای یکتا نیست، که ما اعتقاد به یگانگی وجود آن را داریم. اساسا محال و غیر ممکن است به جای خدای واحد، دو خدا و یا چند خدا وجود داشته باشد. چون در آن صورت لازم می آید که یک آفریننده بالاتری که جامع آن ها باشد، وجود داشته باشد. دوتایی و یا چندتایی بودن چیزی، از خواص موجوداتِ محدودِ نسبی است و در میان مخلوقات و موجودات، ممکن و عملی است ولی درباره خدا که موجودی نامحدود، لایتناهی و مطلق است، تعدّد و چندتایی راه ندارد.

در قرآن مجید نیز به این برهان اشاره شده است: «لَوْ کانَ فیهِما آلِهَةٌ اِلاَّ اللّهُ، لَفَسَدَتا.»(2)

یعنی: اگر در آسمان ها و زمین، غیر از خدا، خدایان دیگری بود، هر آینه آسمان ها و زمین تباه شده و از بین می رفتند.

 

به تعداد ذرات عالم دلیل بود بر وجود خدای جلیل
همه عالم از ذره و کهکشان دلالت کند بر خدای جهان
ز آب و ز خاک و ز نور و فضای دلیل است بر هست یکتا خدای(3)

 

یگانگی خدا از منظر قرآن کریم

قرآن مجید در آیات متعدد خود، صفات توحیدی خداوند متعال را به روشنی و صراحت تمام بیان کرده است. شایسته است در این جا به برخی از آن ها اشاره ای داشته باشیم:

1ـ خداوند متعال، یکتا و یگانه است: «قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ».(4)

2ـ از همه کس و از همه چیز بی نیاز است: «اَللّهُ الصَّمَدُ».(5)

3ـ کسی او را نزاییده و از او نیز کسی زاییده نشده است: «لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ».(6)

4ـ هم وزن و هم شأنی ندارد: «وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوا اَحَدٌ».(7)

5ـ همتا و همانندی ندارد: «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَی ءٌ»(8)

6ـ همباز و شریکی ندارد: «لا شَریکَ لَهُ». (9)

7ـ به همه چیز آگاه و دانا است: «اِنَّهُ بِکُلِّ شَی ء عَلیمٌ». (10)

8ـ از آشکار و نهان همگان باخبر است: «اِنَّهُ یَعْلَمُ الْجَهْرَ مِنَ الْقَولِ وَ یَعْلَمُ ما تَکْتُمُونَ».(11)

9ـ بر همه چیز قادر و تواناست: «اَنَّهُ عَلی کُلِّ شَی ءٍ قَدیرٌ»(12)

10ـ پروردگار همه کس و همه چیز است: «وَ هُوَ رَبُّ کُلِّ شَی ءٍ». (13)

11ـ به هر طرف که روی آوریم، به سوی او خواهد بود: «اَیْنَما تُوَلُوّا فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ».(14)

12ـ از همه چیز، حتّی از رگ گردن به انسان نزدیکتر است: «نَحْنُ اَقْرَبُ اِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَریدِ».(15)

13ـ هیچ دیده ای او را نبیند و او همه را می بیند: «لا تُدْرِکُهُ الْأبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الْأبْصارَ».(16)

14ـ همگان به او نیازمندند: «اَنْتُمُ الْفُقَراءُ اِلَی اللّهِ». (17)

15ـ از وسوسه های نفس و از باطن همه آگاه است: «وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسَهُ». (18)

 

به گفته خواجوی کرمانی:

 

«هم رازق بی ریبی و هم خالق بی عیب هم ظاهر پنهانی و هم باطن پیدا
مأمور تو از برگ سمن تا به سمندر مصنوع تو از تحت ثری تا به ثریا
توحید تو خواند به سحر مرغ سحرخوان تسبیح تو گوید به چمن بلبل گویا»(19)

 

توحید در کلام امیر مؤمنان (ع)

امیر مؤمنان، امام علی بن أبی طالب(ع) زیباترین و شیواترین توصیف از پروردگار متعال را در کلام خویش دارد که بسیاری از آن ها در کتاب شریف نهج البلاغه گردآوری شده است. در این جا، تنها به بخشی از یک خطبه آن حضرت، که درباره عظمت خدای سبحان است، اشاره می کنیم:

«همه چیز در برابر خدای متعال، خاضع و فروتنند و همه به یاری و قدرت او پا بر جا. او بی نیاز کننده هر مستمند و عزّت بخش هر خوار و افتاده ای است و نیرودهنده هر ناتوان و پناه گاه هر بیچاره و ستم دیده ای است. هر که سخن بگوید، او می شنود و هر که سکوت کند، رازهای درونش را می داند. آن که زنده است، روزی اش با اوست و هر کسی بمیرد، بازگشتنش به سوی او خواهد بود .

(خدایا) چشمان کسی تو را ندیده تا از تو خبر دهد و تو از قبل بوده ای، پیش از آن که مخلوقان از تو سخن گفته و بتوانند تو را توصیف کنند. آفریدگان را به خاطر ترس از تنهایی نیافریدی و آنان را برای سود خویش به کار وانداشتی. کسی از قدرت تو نمی تواند بگریزد و آن که را بگیری نمی تواند از چنگت رهایی یابد. نافرمانی و سرپیچی گناه کاران، از عظمت تو نمی کاهد و پیروی و فرمانبرداری مطیعان بر ملکت نمی افزاید.

آن کس که از قضای تو به خشم آید، نمی تواند فرمانت را برگرداند و کسی که از فرمانت روگرداند، از تو بی نیاز نمی شود.»(20)

 

 

توحید در شعر سنایی غزنویی

 

مَلکا، ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی نروم جز به همان ره که توام راه نمایی
همه درگاه تو جویم، همه از فضل تو پویم همه توحید تو گویم که به توحید سزایی
تو زن و جفت نداری، تو خور و خُفت نداری اَحدِ بی زن و جفتی، ملک کامروایی
نه نیازت به ولادت، نه به فرزندت حاجت تو جلیل الجبروتی، تو نصیر الأمرایی
تو حکیمی، تو عظیمی، تو کریمی، تو رحیمی تو نماینده فضلی، تو سزاوار ثنایی
بری از رنج و گدازی، بری از درد و نیازی بری از بیم و امیدی، بری از چون و چرایی
بری از خوردن و خفتن، بری از شرک و شبیهی بری از صورت و رنگی، بری از عیب و خطایی
نتوان وصف تو گفتن، که تو در فهم نگنجی نتوان شبه تو گفتن، که تو در وهم نیایی
نَبُد این خلق و تو بودی، نبوَد خلق تو باشی نه بجُنبی، نه بگردی، نه بکاهی، نه فزایی
همه عزّی و جلالی، همه علمی و یقینی همه نوری و سروری، همه جودی و جزایی
همه غیبی تو بدانی، همه عیبی تو بپوشی همه بیشی تو بکاهی، همه کمی تو فزایی
اَحَدٌ لَیْسَ کمِثله صَمَد، لیس له ضِد لمن الملک تو گویی که مر آن را تو سزایی
لب و دندان سنایی همه توحید تو گویند مگر از آتش دوزخ بودش روی رهایی(21)

 

مراتب و درجات توحید

آن چه تا بدین جا بیان شد، مختصری درباره توحید به طور کلی و اجمالی بود، ولی باید توجه داشت که توحید، دارای مراتب و درجاتی است، که موحّد واقعی تا به همه آن ها دست رسی پیدا نکند، نمی تواند به حقیقت توحید برسد و راه کمال و سعادت انسانی را طی کند.

علمای علم کلام، از یک لحاظ، چهار درجه برای توحید بیان کرده اند، که عبارتند از:

 

1ـ توحید ذاتی

یعنی شناختن ذات خداوند سبحان به وحدت و یگانگی. به عبارت دیگر یعنی خداوند متعال، حقیقتی است که در وجود خود، به حقیقت دیگر وابسته نیست و به چیزی اتّکا ندارد و بالعکس، همه حقیقت ها و پدیده های جهان هستی به او وابسته بوده و متّکی به اراده و خواست او می باشند. حکما و فلاسفه از چنین ذاتی به "واجب الوجود" و "علت العلل" تعبیر می کنند.

 

2 ـ توحید صفاتی

یعنی شناخت یگانگی ذات و صفات خداوند متعال. به این معنا که صفات خدا (اعم از صفات جمالیه و صفات جلالیه) عین ذات اوست و میان ذات و صفات او، هم چنین میان صفات او نسبت به یکدیگر، دوگانگی و اختلافی نیست. زیرا اختلاف ذات با صفات و یا اختلاف صفات با یکدیگر، لازمه محدودیت است. همان طوری که در انسان و یا موجودات دیگر عالم آفرینش چنین چیزی ممکن و معمول است. ولیکن در خدای سبحان، چون ذاتش یگانه و وجودش لایتناهی و غیر محدود است، کثرت و ترکیب و یا اختلاف ذات و صفات و یا اختلاف صفات با یکدیگر، قابل تصوّر نیست و از محالات می باشد.

 

3 ـ توحید افعالی

یعنی شناخت این که جهان هستی با تمامی نظم و نظامش و علت و معلولاتش، کارِ خداست و هر فعلی بر گرفته از اراده و خواست او می باشد. بنابراین، هر کار و یا هر علت و سببی برای پدیده ای تصور شود، بی تردید، وابسته به اراده خداست و قائم به خواست وی می باشد و هیچ چیزی از خودش استقلال ندارد و هر چیز و هر کاری تابع اراده الهی است

 

4 ـ توحید در عبادت

یعنی این معنا، که عبادت ، تنها برای خداوند سبحان سزاوار است واز غیر او،بر هیچ چیز و هیچ کسی روا نبوده و حرام می باشد.

عبادت از نظر اسلام، دارای درجاتی است که باید درجایی خودش مورد بحث و بررسی قرار گیرد ولی روشن ترین و صریح ترین مرتبه آن، انجام مراسم تقدیس و تنزیه (مانند نماز و طواف) است که اگر برای غیر خدا انجام شود، مستلزم شرک و خروج از جرگه اهل توحید خواهد بود.

 

یادآوری

مراتب توحید را از لحاظ دیگر می توان به دو بخش تقسیم کرد:

1ـ توحید نظری. یعنی شناخت خداوند متعال و پی بردن به وجود وصفات او از راه فکر و اندیشه. این بخش شامل توحید ذاتی، توحید صفاتی و توحید افعالی می گردد.

2ـ توحید عملی. یعنی درک وحدانیت خداوند متعال در مرحله عمل و انجام کار. این بخش شامل توحید در عبادت می گردد.(22)

به هر روی، توحید و اعتقاد به یگانگی پروردگار متعال در جان آدمی و در فطرت پاک هر انسان موجود است و تا زمانی که زنگار گناه و انحراف از مسیر حقیقت، وی را فرا نگیرد، موحد واقعی است و در آن صورت می تواند راه تعالی و کمال را به پیماید و به سر منزل تقوی و یقین برسد. به گفته اوحدی مراغه ای:

 

تا ز توحید نگردی مَست ندهد رتبت وصولت دست(23)

 

شرک، در برابر توحید

در برابر توحید، شرک قرار دارد که به معنای شریک قرار دادن برای خدا (چه از لحاظ نظری و چه از لحاظ عملی) است. شرک نیز به مانند توحید درجات و مراتبی دارد که لازم است در جای خودش مورد بررسی قرار گیرد.

 
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان