هوش هیجانی چگونه بر ایجاد اختلالات خوردن تأثیر می گذارد؟
این اختلالات به ویژه در جوامع پیشرفته و دختران و زنان جوان دیده می شود، به گونه ای که افراد مبتلا بیش از اندازه به تناسب بدنی خود اهمیت می دهند. اختلالات خوردن به دو شکل عمده وجود دارد: اختلال بی اشتهایی عصبی و اختلال پرخوری عصبی.
بی اشتهایی عصبی معمولاً بین 10 تا 30 سالگی شروع می شود. در این بیماران ترس شدیدی از افزایش وزن و چاق شدن وجود دارد که بدون تردید در عدم تمایل آن ها به درمان یا مقاومت در برابر آن، تأثیر می گذارد.
اکثر رفتارهای غیرعادی معطوف به کاهش وزن در خفا صورت می گیرد. این افراد معمولاً از خوردن غذا با خانواده یا در اماکن عمومی خودداری می کنند و با کاهش شدید غذای مصرفی، به خصوص کاهش غیرمتناسب حجم آن، وزن خود را کاهش می دهند.
از طرفی علاقه ی زیاد این بیماران به جمع آوری دستورالعمل های آشپزی و طبخ غذاهای پرزحمت برای دیگران، نشان می دهد که آن ها پیوسته به غذاخوردن می اندیشند.
برخی از این بیماران قادر نیستند به طور مداوم به رژیم گرفتن یا محدود کردن مصرف غذای خود ادامه دهند و دوره های پرخوری دارند. این پرخوری ها معمولاً مخفیانه و شب ها انجام می شود. آن ها معمولاً پس از هر بار پرخوری عملاً استفراغ می کنند و برای کاهش وزن به مسهل ها و داروهای مُدر روی می آورند.
افراد مبتلا به پرخوری عصبی، دوره های تکرار شونده ی پرخوری، استفراغ عمدی و سوء مصرف داروهای ملین یا مدر، روزه داری یا ورزش های افراطی برای پیشگیری از افزایش وزن دارند. به علاوه آن ها به طور مداوم جسم خود را از نظر چاقی و لاغری مورد ارزیابی قرار می دهند.
استفراغ پدیده ی شایعی در این بیماران است. استفراغ، درد شکمی و احساس نفخ را برطرف می کند و به بیمار این امکان را می دهد تا بدون ترس از چاق شدن به پرخوری ادامه دهد. بعضی از بیماران بدون توجه به مزه ی غذا، به غذاهای پرحجم علاقه نشان می دهند، غذاها، مخفیانه و سریع خورده می شود و گاهی خوب جویده نمی شود.
کارشناسان و محققان بر این باورند که هسته ی اصلی اختلالات خوردن درک نادرست از شکل بدن است. این بیماران تصویر صحیحی از ابعاد و اندازه ی بدن خود ندارند و بسیاری از علایم آن ها مانند: گرسنگی کشیدن، پرخوری، حملات استفراغ و دیگر روش های پاک سازی، راهبردهای دفاعی برای مقابله با احساسات دردناک و ناخوشایند است. به عبارتی، این بیماران نمی توانند با احساسات ناخوشایند خود کنار آیند و آن ها را به کنترل خود درآورند، این کار توانایی و مهارتی می طلبد که نیازمند سطح مناسبی از هوش هیجانی است و این افراد فاقد آن هستند.
منبع مقاله: یوسفی، حمید؛ (1388)، هوش هیجانی(آشنایی با دانش موفقیت فردی و اجتماعی)، تهران: نشر قطره، چاپ اول