انسانها به طور طبیعی، موجوداتی اجتماعی اند و برای دست یابی به بیش تر هدفهای مادی و معنوی شان، ناگزیر از تعامل با یکدیگر می باشند. در حقیقت، هر کدام از انسانها بر سر سفره دیگران نشسته اند و از دست رنج هم نوعان خویش روزی می خورند.
بر این اساس، بهره مندی از دسترنج و تولیدات دیگران، حقی بر گردن مصرف کننده پدید خواهد آورد که او نیز در برابر بهره هایی که با تلاش دیگران نصیب وی می شود، در خود احساس وظیفه کند و پاسخ نیکی را به نیکی دهد، و خود را تافته ای جدا بافته از دیگران نیانگارد؛ بلکه او هم در اثر کار و تلاش، دیگران را مهمان سود دهی خویش کند و وظیفه اجتماعی خویش را به خوبی ادا کند. استاد شهید مرتضی مطهری در این باره می فرماید:
«کار در واقع یک وظیفه اجتماعی است و اجتماع، حقی برگردن انسان دارد. یک فرد، هر چه مصرف می کند، محصول کار دیگران است: لباسی که می پوشیم، غذایی که می خوریم، کفشی که به پا می کنیم، مسکنی که در آن زندگی می کنیم، به هر چه نظر می کنیم، غرق در نتیجه کار دیگران است . کتابی که جلومان گذاشته ایم و مطالعه می کنیم، محصول کار دیگران است: آن که تألیف کرده، آن که کاغذ ساخته، آن که جلد نموده و مانند آنها.
انسان در اجتماعی که زندگی می کند غرق محصول کار دیگران است، و به هر بهانه که بخواهد از زیر بار کار، شانه خالی کند، همان فرموده پیغمبر است که: سنگینی او روی دوش دیگران است، بدون آنکه کوچک ترین سنگینی از دیگران را به دوش گرفته باشد که چنین کسی از رحمت خدا دور است.»
ویل دورانت نیز می گوید: «تندرستی در کارکردن است، و از این روی به جوانی، لطف و زیبندگی می بخشد. سرّ لطف و زیبندگی، در کار کردن است، و اشتغال، نیمی از رمز خرسندی و خوشنودی است. از خدا مال و منال نخواهیم؛ بلکه توفیق کار وعمل بخواهیم.
در مدینه فاضله هر کسی باید خود خانه خود را بسازد. در این حال دلهای مردم از نغمه و سرود پر می گردد، مانند مرغان که به هنگام ساختن لانه های خود می خوانند و چهچهه می زنند.»