ماهان شبکه ایرانیان

آزادی و اسلام (۳)

در دو قسمت پیشین، معنای واژه آزادی و تعریف آن، پیشینه آزادی در اندیشه های غربی، شرقی و فرهنگ ایرانی، و انواع آزادی (تکوینی و تشریعی) مورد بحث و بررسی قرار گرفت .

اشاره:

در دو قسمت پیشین، معنای واژه آزادی و تعریف آن، پیشینه آزادی در اندیشه های غربی، شرقی و فرهنگ ایرانی، و انواع آزادی (تکوینی و تشریعی) مورد بحث و بررسی قرار گرفت .

در این شماره ویژگیهای انسان آزاد را از نگاه اسلام و حکما تبیین می کنیم .

انسان آزاد از نگاه اسلام و حکما

الف) صفات انسان آزاد از نگاه اسلام

در منابع دینی برای انسان آزاد صفات متعددی - مثل عفت، حیا، حسن خلق و گشاده رویی، بنده شاکر خداوند بودن، شکیبایی و شکست ناپذیری در برابر مشکلات زندگی و مصیبتهای وارده، سخاوت و بخشندگی، دوری از کینه توزی و نیرنگبازی و حیله گری، مخالفت با هواهای نفسانی، قناعت، دوری از طمعکاری و دنیاطلبی، کسب مال از راه حلال و . . . - بیان شده است . از نظر اسلام، انسان آزاد کسی است که وجودش مالامال از صفات حسنه و فضائل اخلاقی و معنوی است . او کسی است که سعی می کند هیچ وقت اعمال ناشایست و ناروا مرتکب نشود و از هر گونه اعمال خلاف اخلاق و کرامت نفسانی برحذر است . مردان آزاد، خدا را به خشم نمی آورند و پیوسته در راه رضای او قدم برمی دارند . آنان حصارها، دامها، قید و بندهای شیطانی و هواهای نفسانی را درهم شکسته و خویشتن را از بند شکم و شهوت (ریاست طلبی، دنیاطلبی، فحشا و فساد و . .). رها می سازند . اینک درباره هرکدام از صفات یاد شده در خصوص آزادمردان به چند نمونه از روایات بسنده می کنیم:

1 . شکرگذاری و محبت به درگاه الهی

امام امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «ان قوما عبدوا الله رغبة فتلک عبادة التجار، وان قوما عبدوا الله رهبة فتلک عبادة العبید، وان قوما عبدوا الله شکرا فتلک عبادة الاحرار (1) ; گروهی خدا را به امید [رفتن به بهشت] پرستش کردند، که این پرستش تجار و بازرگانان است، و گروهی او را از روی ترس [از جهنم] عبادت کردند، که این عبادت بردگان است، و گروهی خدا را از روی سپاسگزاری پرستیدند و این پرستش آزادگان است .»

و امام باقر علیه السلام فرمود: «ان قوما عبدوا الله شکرا فتلک عبادة الاحرار (2) ; گروهی خداوند را از روی سپاسگزاری می پرستند و این پرستش آزادگان است .»

امام صادق علیه السلام فرمود: «ان العباد ثلاثة: قوم عبدوا الله عزوجل خوفا فتلک عبادة العبید و قوم عبدوا الله تبارک وتعالی طلب الثواب فتلک عبادة الاجراء وقوم عبدوا الله عزوجل حبا له فتلک عبادة الاحرار وهی افضل العبادة(3) ; عبادت کنندگان سه دسته اند: 1 . گروهی از روی ترس خدا را عبادت می کنند; و این عبادت بردگان است . 2 . و گروهی خدا را از روی طمع ثواب عبادت می کنند; و این عبادت مزدوران است . 3 . و دسته ای دیگر خدا را از روی دوستی و حب خداوند عبادت می کنند; و این عبادت آزادگان است و بهترین عبادت می باشد .»

2 . عفت و حیا

امام امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: «ان الحیاء والعفة من خلائق الایمان وانهما لسجیة الاحرار وشیمة الابرار (4) ; حیا و عفت از خصلتهاب ایمان است و این دو، سرشت آزادگان و خوی نیکان است .»

و امام صادق علیه السلام می فرماید: «خمس خصال من لم تکن فیه خصلة منها فلیس فیه کثیر مستمتع، اولها: الوفاء، والثانیة: التدبیر، والثالثة: الحیاء، والرابعة: حسن الخلق، والخامسة - وهی تجمع هذه الخصال - الحریة (5) ; پنج خصلت است که در هر کس از آنها نباشد خیر و بهره زیادی در او نیست . اول: وفاداری، دوم: تدبیر، سوم: حیا، چهارم: خوش خویی و پنجم: - که چهار خصلت دیگر را نیز در خود دارد - آزادگی است .»

طبق این حدیث، حریت و آزادگی جامع تمام صفات یاد شده است، با این وصف انسان آزاد یعنی انسان وفادار، مدبر، عفیف و اهل شرم و حیا، خوش خوی و خوش رفتار .

3 . مخالفت با هواهای نفسانی و شیطانی

امام امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: «الدنیا دار ممر، والناس فیها رجلان: رجل باع نفسه فاوبقها، ورجل ابتاع نفسه فاعتقها (6) ; دنیا سرای گذر است و مردم در آن دو دسته اند: کسی که نفس خود را فروخت و آن را اسیر و برده کرد و کسی که نفس خویش را خرید و آزادش ساخت .»

و در روایت دیگری می فرماید: «من ترک الشهوات کان حرا (7) ; هر کس که خواهشهای نفسانی و شیطانی را ترک کند، آزاد است .»

و امام صادق علیه السلام می فرماید: «ان صاحب الدین من . . . رفض الشهوات فصار حرا (8) ; دین دار کسی است که خواسته های نفسانی را کنار گذاشته و آزاد گردد .»

4 . شکیبا و شکست ناپذیر

امام امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: «الحر حر وان مسه الضر (9) ; آزاد، آزاده است هر چند سختی و مرارت بیند .»

و در روایت دیگر می فرماید: «من صبر صبر الاحرار والا سلا سلو الاغمار (10) ; [در مصیبتها] یا چون آزادگان باید شکیبا بود، و یا چون ابلهان خود را به فراموشی زد .»

و امام صادق علیه السلام فرمود: «ان الحر حر علی جمیع احواله: ان نابته نائبة صبر لها، وان تداکت علیه المصائب لم تکسره وان اسر وقهر واستبدل بالیسر عسرا، کما کان یوسف الصدیق الامین صلوات الله علیه، لم یضره حریته ان استعبد وقهر واسر (11) ; آزاده در همه حال آزاده است، اگر بلا و سختی به او رسد شکیبایی ورزد و اگر مصیبتها بر سرش فرو ریزد او را نشکنند، هرچند به اسیری افتد و مقهور شود و آسایش را از دست بدهد و به سختی [و تنگدستی] افتد . چنان که یوسف صدیق امین، صلوات الله علیه چنین بود و اینکه به بندگی گرفته شد و مقهور و اسیر گشت; به آزادگی او آسیب نرساند .»

5 . قناعت و دوری از طمعکاری

امام امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: «العبد حر ما قنع، الحر عبد ما طمع (12) ; بنده (انسان) قانع آزاد است و (انسان به اصطلاح) آزاد طمعکار، بنده است .»

و در روایت دیگر می فرماید: «الطمع رق مخلد (13) ; طمع کاری بندگی همیشگی است .»

و نیز در روایت دیگری می فرماید: «لا یسترقنک الطمع وقد جعلک الله حرا (14) ; مبادا طمع تو را بنده خویش سازد، و حال آنکه خداوند متعال تو را آزاد آفریده است .»

6 . خوش رویی و گشاده رویی

امام امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: «الطلاقة شیمة الحر (15) ; گشاده رویی خصلت انسان آزاد است .»

و در روایت دیگر می فرماید: «البشر شیمة الحر (16) ; گشاده رویی خصلت انسان آزاد است .»

و همچنین می فرماید: «حسن البشر شیمة کل حر (17) ; خوشرویی خوی هر آزاده ای است .»

7 . دوری از کینه توزی و حیله و نیرنگ

امام امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «الحریة منزهة من الغل والمکر (18) ; آزادگی از کینه توزی و حیله و نیرنگ مبرا است .» یعنی انسان آزاد هیچ وقت دغل باز، حقه باز و حیله گر و مکار نیست و کسانی که با وجود این صفات احساس می کنند آزاد هستند سخت در اشتباه اند، بلکه در غل و زنجیر شیطان و هوای نفس گرفتارند، لکن خودشان از این مسئله در غفلت و جهالت به سر می برند!

8 - سخاوت و بخشندگی

امام امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «من قضی ما اسلف من الاحسان فهو کامل الحریة (19) ; هر کس به [وعده] نیکی و احسانی که در گذشته شده است عمل کند، آزادگی و حریت وی کامل است .»

و در روایت دیگری می فرماید: «ابذل مالک فی الحقوق، وواس به الصدیق; فان السخاء بالحر اخلق (20) ; اموال خویش رادر آنجا که حق است ببخش و با آن دوست [خود] را یاری رسان که بخشندگی برای انسان آزاد اخلاقی تر است .»

9 . زهد و دنیاطلبی

امام امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «من زهد فی الدنیا اعتق نفسه وارضی ربه (21) ; هر که در دنیا زهد ورزد، نفس خویش را آزاد کرده و خدایش را خشنود ساخته است .»

10 . کسب مال از راه حلال

امام امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «من توفیق الحر اکتسابه المال من حله (22) ; از توفیق انسان آزاده این است که مال را از راه حلال به دست می آورد .»

11 . دوری از مردم آزاری

امام امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «ایاک وما یسخط ربک ویوحش الناس منک فمن اسخط ربه تعرض للمنیة ومن اوحش الناس تبرا من الحریة (23) ; از آنچه که پروردگارت را به خشم می آورد، و مردم را از تو می ترساند بپرهیز; زیرا هر کس خدایش را به خشم آورد خود را در معرض مرگ (همیشگی که دوزخ است) درمی آورد و هر کس مردم را بترساند از آزادگی [و حریت] جدا می گردد .»

ب) انسان آزاد از نگاه حکما و دانشمندان

حکما با صفات متعددی انسانهای آزاده را توصیف نموده اند . از نظر آنان، انسان آزاد کسی است که مقید به رعایت معنوی و اخلاقی است و بیش از دیگران ایمان به خدا و بندگی او، حقیقت جویی و دوری از تمنیات دنیوی در وجود و رفتارش متبلور است .

بندگی خالص خداوند، سرسپردگی کامل در برابر حق و حقیقت، نیکوکاری و دوری از کردارهای بد، تعقل و تفکر و تدبیر در امور مادی و معنوی، دوری از تقلیدهای کورکورانه (بدون تحقیق و بررسی)، مخالفت با هواهای نفسانی و دوری از امیال حیوانی، وظیفه شناسی، زهد و تقوا و دوری از تمنیات دنیوی، حفظ اسرار، سعه صدر، سخاوت و بخشندگی، صداقت و درستکاری، عفت و پاکدامنی، قناعت و دوری از اصراف و دوری از ریاکاری، از جمله صفتهایی است که حکما انسانهای آزاد را با آنها توصیف نموده اند . در ذیل نمونه هایی از بیانات حکما در زمینه صفات یاد شده را متذکر می شویم:

بندگی خالص خداوند

از نظر حکما انسان آزاد کسی است که جز پرستش خداوند و بندگی او، کسی دیگر را نمی پرستد و هیچ کس را به عنوان مولا و رئیس خود در رقیت و بندگی نمی پذیرد .

- «پروفسور دیوید دوسانتیلانا» استاد تاریخ سیاسی و مذهبی دانشگاه رم می گوید: «انسان آزاد، هیچ رئیسی (مولائی) جز خداوند ندارد، خداوندی که خالق و حاکم تمام موجودات است . (24) »

- «محی الدین عربی » می گوید: «آزاد، کسی است که تنها بنده خدا است . (25) »

- «عبدالکریم قشیری » می گوید: «حقیقت آزادی منوط به کمال و بندگی در ارتباط با خداوند است و خلاصی و رهایی یافتن از هرگونه رقیت و بندگی غیرخدا است . (26) »

نیکوکاری و دوری از کردار بد

از صفات دیگر انسان آزاد آنست که، از نیکوکاری دریغ نمی کند و از کردار ناپسند برحذر می باشد .

از فیثاغورث سؤال شد: چه کسی آزاد است؟ در جواب گفت: «کسی که کار نیک انجام می دهد . (27) »

و نیز ارسطو می گوید: «آزادی یعنی اینکه انسان در خدمت خیر باشد، پیوسته آن را بپروراند و درجه خدمتش، دامنه آزادی اش را تعیین می کند; زیرا کسی که [کار] نیک انجام نمی دهد آزاد نیست . (28) »

و «فیثاغورث » در عبارت دیگری می گوید: «مشکل است انسان آزاد باشد، در حالی که مطیع کردارهای بدی شود که عادتا انجام می شود . (29) »

و «اپیکتتوس » فیلسوف رومی می گوید: «هیچ انسان بدکاری آزاد نیست . (30) »

مخالفت با هوای نفس و دوری از امیال حیوانی

از صفات بسیار برجسته و مورد تاکید حکما درباره انسان آزاد آن است که چنین شخصی کارهای خود را بر اساس هوای نفس و امیال حیوانی انجام نمی دهد و خویشتن را از بردگی هواهای نفسانی و امیال شهوانی رهایی می بخشد; چرا که هوا و هوس نشانه تمامی جاه طلبیهای دنیوی است .

«ارسطو» می گوید: «آزادی یعنی اینکه فرد از بردگی امیال حیوانی خویش که از نظر عقل سزاوار سرزنش است، رهایی یابد . (31) »

«کارل یاسپرس » فیلسوف اروپایی و از بزرگترین متفکران مکتب «اگزیستانسیالیست » می گوید: «انسان آن گاه آزاد است که چیزی را از روی خواهشهای نفسانی نخواهد . در واقع آزادی آنجاست که انسان نه از سر هوا و هوس عمل کند و نه به سبب اطاعت کورکورانه، بلکه از روی علم و آگاهی عمل نماید . انسان به آسانی خود را فریب می دهد; هوا و هوسهای وی او را بر آن می دارند که عقیده خود را حق بداند و از آن دفاع کند . (32) »

«ابن مسکویه » می گوید: «عفت از فضیلت احساسی است که به حس شهوانی (امیال حیوانی) مربوط می شود; این فضیلت زمانی که انسان امیال حیوانی (حس شهوانی) را مطابق با توانایی عقلانی خویش به کار می گیرد، در او ظاهر می گردد . یعنی انسان زمانی که از روی بصیرت و تشخیص عمل کند; و مادامی که مطیع امیال حیوانی نباشد، آزاد است . چنین انسانی دیگر برده هیچ یک از امیال حیوانی اش نیست . (33) »

«فیثاغورث » می گوید: «آزادی یعنی کنترل نفس; کسی که قادر نیست خودش را - در برابر هوای نفس - کنترل کند، آزاد شمرده نمی شود; زیرا کنترل نفس شرط لازم کنترل کردن دیگران است . (34) »

و بالاخره «ابوالفتح بستی » می گوید: «در واقع، آزاد کسی است که خود را از بردگی امیال حیوانی و عیوب خویش برهاند; آزاد کسی است که چیزی را که به دست می آورد، از او قابل سلب نباشد، مشتاقانه برای افزایش خیر - در کردارها و صفات - تلاش نماید . (35) »

پاسخ مثبت به کارهای خوب

معیارهای عالی اخلاق که در انسان آزاد موجود است اقتضا می کند که او پاسخگویی مثبت به خدمات توده های مردم را وظیفه خود تلقی کند .

«افلاطون » می گوید: «اگر با یک انسان آزاد به خوبی رفتار کنید، او خود را ملزم به انجام کار نیکی در مقابل کار نیک شما می داند، اما اگر با یک انسان پست و فرومایه به خوبی رفتار کنید; او وسوسه شده، از شما خدمت بیش تری طلب می نماید .

زیرا مردمان پست فکر می کنند که اعمال نیکی که برای آنها انجام شده است، طلبی بوده که آنها داشته اند; در حالی که انسانهای آزاد فکر می کنند آن کارهای نیک، دینی به گردن خود ایشان بوده است . (36) »

زهد و دوری از تمنیات دنیوی

از صفات بسیار بااهمیت و ارزشمند انسان آزاد، زهد و دوری از تمنیات دنیوی است; چرا که تمنیات و آرزوهای نشات گرفته از طبع حیوانی، بیش از هر آرزوی دیگری انسان را برده می سازد، و فرد را در معرض بردگی ای قرار می دهد که بسیار حقارت آمیزتر از بردگی جسمانی و حقوقی است . مبارزه با این آرزوها و غلبه نهایی بر آنها، انسان را آزاد می سازد .

بالاخره زهد و رهایی از تمنیات دنیوی، یکی از مراتب کمالات انسانی است که وی را در دنیا و آخرت سعادتمند می گرداند (37) .

«هومر» می گوید: «کسانی که شیفته پول هستند، آزادی ندارند . (38) »

«عبدالله بن مقفع » می گوید: «یک انسان آزاد نمی تواند حریص باشد . (39) »

«هیپوکریت » می گوید: «کسی که دوست دارد آزاد باشد; نباید خواهان چیزی باشد که ممکن نیست در تصرف او باشد، بلکه باید از آن چیز فرار کند . در غیر این صورت برده آن چیز می گردد . (40) »

و «فیثاغورث » می گوید: «کسی که می خواهد آزاد باشد نباید آرزوی به دست آوردن چیزی کند که تنها از طریق رغبت و رضایت کسی دیگر به دست آمدنی است . (41) »

عقل و تدبیر

تعقل، تدبر و درایت از دیگر صفات انسانهای آزاد است که حکما به آنها اشاره نموده اند .

«اسکندر افرودیسی » می گوید: «انسانهای آزاد در زمینه سیاست و تدبیر امور منزل خود به طور منظم و هدفمند عمل می کردند، در حالی که بردگان بیشتر اوقات کورکورانه عمل می کنند .» این عبارت مورد تایید ابن سینا نیز قرار گرفته است (42) .

«باروخ اسپینوزا» می گوید: «انسان آزاد، کسی است که تنها به موجب حکم عقل، زیست می کند .»

و «ایمانوئل کانت » می گوید: «آزادی به این معنا نیست که انسان بتواند راهی مخالف عقل قانونگذار خویش انتخاب کند . (43) »

صفات دیگر

حفظ اسرار، سعه صدر، سخاوت و بخشندگی، صداقت، عفت، قناعت و بی ریایی از جمله صفتهای دیگری است که حکما انسانهای آزاد را به آنها توصیف نموده اند .

«بطلمیوس » می گوید: «قلبهای انسانهای آزاد، دژهای محکمی برای حفظ اسرار هستند . (44) »

«افلاطون » می گوید: «یکی از صفات ویژه ای که در انسان آزاد یافت می شود این است که برای خشنود کردن کسانی که پایین تر از او بوده، در تلاش هستند، سعه صدر بیش تری دارد . همچنین او می تواند انسانهای پایین تر از خود را بهتر از انسانهای مافوقش تحمل نماید . (45) »

و درباره صفت صداقت می گوید: «حمایت انسانهای آزاد از طریق احترام شدید (از روی صدق و صفا) به دست می آید . (46) »

«ارسطو» می گوید: «انسانهای آزاد طبیعتا بخشنده اند; بخشنده ای که فاقد آزادی است، تنها از روی عادت و حیله گری بخشنده است . (47) »

«رشید الدین ابن خلیفه » می گوید: «قناعت در ورودی آزادی است . (48) »

«ابن مقفع می گوید:

کسی که او نظر عقل در زمانه کند

چنان سزد که همه کار عاقلانه کند

قناعت است و مروت نشان آزادی

نخست خانه دل وقف این دوگانه کند . (49)

و «ابوالخیر حسن بن سوار خمار (از فیلسوفان قرن دهم بغداد) می گوید: «انسان آزاد باید محجوب و عفیف باشد و شیفته پول نباشد . باید سخاوتمند باشد; زیرا خست مساوی با ترجیح دادن پول بر انسانیت و حریت است . (50) »

و بالاخره «باروخ اسپینوزا» می گوید: «انسان آزاد هرگز ریاکارانه عمل نمی کند; حتی اگر عمل ریاکارانه تنها راه ممکن حفظ هستی او باشد، بلکه همواره صادقانه عمل می کند . (51) »

و در جای دیگر می گوید: «عمل انسان آزاد هرگز فریبکارانه نیست، بلکه همواره صادقانه است . (52) »

ادامه دارد . . .

پی نوشت:

1) نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، حکمت 237 .

2) علامه محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، (طهران، انتشارات المکتبة الاسلامیة، 1395 ه . ق) ج 78، باب 22، ح 29 .

3) ابی جعفر محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ترجمه سید جواد مصطفوی، (تهران، مؤسسه تحقیقاتی و انتشاراتی نور، بی تا) ج 3، باب عبادت، ح 5 .

4) عبدالواحد آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ترجمه محمد علی انصاری قمی، (قم، دارالکتاب، بی تا) ج 1، ص 245، فصل نهم، ح 229 .

5) الشیخ ابی جعفر الصدوق، الخصال، ترجمه محمد باقر کمره ای، (تهران، انتشارات کتابخانه اسلامیة، چاپ چهارم، 1362 ه . ش) ج 1، ص 256، باب الخمسة، حدیث 29 .

6) محمد، محمدی نیک، میزان الحکمة، مترجم، واژه الحریة، شماره 778، ح 3578 .

7) ابوالفتح کراجکی، کنزالفوائد، (قم، انتشارات دارالذخائر، 1410 ه . ق)، ج 1، ص 349 .

8) محمد بن نعمان عکبری، الامالی، (قم، چاپ کنگره شیخ مفید، نوبت دوم، 1413 ه . ق)، ص 43، مجلس ششم، ح 14 .

9) غررالحکم و دررالکلم، ج 1، فصل اول، ح 1369 .

10) نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، حکمت 413 .

11) اصول کافی، مترجم، ج 3، ص 142، باب الصبر، ح 6 .

12) غررالحکم و دررالکلم، ج 1، ص 18، فصل اول، ح شماره 467 و 468 .

13) همان، ص 33، ح 1026 .

14) همان، ج 2، ص 811، فصل 85، ح 166 .

15) همان، از چاپ یک جلدی، (قم، انتشارات دفتر تبلیغات، چاپ اول، 1366 ه . ش) ج 1، ص 434، ح شماره 921 .

16) همان، ج 1، ص 24، باب یک، ح 707 .

17) همان، ج 1، ص 379، باب 27، ح 55 .

18) همان، ج 1، ص 55، باب یک، ح 1522 .

19) همان، چاپ یک جلدی، (قم: انتشارات دفتر تبلیغات، چاپ اول)، ج 1، ص 383، ح 8724 .

20) همان، ج 1، ص 375، ح 8452 .

21) همان، ج 2، ص 685، فصل 78، ح 1153 .

22) همان، ص 354، ح 8100 .

23) همان، ج 1، ص 157، فصل 5، ح 97 .

24) میراث اسلام، سیزده نفر از استادان دانشگاههای انگلستان، زیر نظر سرتماس آرنولد و آلفرد گیدم، ترجمه مصطفی علم، (تهران، انتشارات کتابفروشی مهر، چاپ اول، 1326 ه . ش)، ص 274 .

25) من لا یسترقه کون الا الله فهو حر» . محی الدین ابن عربی، الفتوحات المکیة، (بیروت: دارالصادر، بی تا)، 5 جلدی، جلد2، ص 6327، باب 140 .

26) عبدالکریم القشیری، الرسالة القشیریة، (بیروت: داالکتب العلمیة، الطبعة الاولی، 1418 ه . ق)، ص 253 .

27) همان، ص 156 - 158 .

28) همان .

29) همان .

30) داریوش آشوری، دانشنامه سیاسی، (تهران، انتشارات سهروردی و مروارید، چاپ اول، 1366 ه . ش)، ص 21 .

31) مفهوم آزادی . . . ، ص 161 .

32) عبدالله نصری، خدا و انسان در فلسفه یاسپرس، (تهران: انتشارات آذرخش، چاپ اول، 1375 ه . ش)، ص 210 و 211 .

33) ابی علی احمد بن محمد بن یعقوب الرازی «مسکویة » ، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، (قم، انتشارات بیدار، الطبعة الثانیه، 1410 ه . ق) .

34) مفهوم آزادی . . . ، ص 156، 165 .

35) همان .

36) همان .

37) همان، ص 157، 159، 160، 161، 194 .

38) همان .

39) همان .

40) همان .

41) همان .

42) مفهوم آزادی . . . ، ص 169 .

43) عبدالله نصری، خدا و انسان در فلسفه یاسپرس، (تهران، انتشارات آذرخش، چاپ اول، 1357 ه . ش)، ص 357 .

44) مفهوم آزادی . . . ، ص 169 .

45) همان .

46) همان .

47) همان .

48) همان .

49) عبدالله بن المقفع، الادب الوجیز للولد الصغیر، ترجمه خواجه نصیرالدین طوسی، (اصفهان: چاپخانه افست مروی، نوبت دوم، 1344 ه . ش)، ص 1 .

50) مفهوم آزادی . . . ، ص 162 .

51) جی . ایچ . آر . پارکینس، عقل و تجربه از نظر اسپینوزا، ترجمه محمد علی عبداللهی، (قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1381، ه . ش)، ص 151 و 180 .

52) همان .

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان