حیات نو، 19/12/80
دیرزمانی است که در رسانه های گروهی و سخنرانی های دولت مردان، شاهد دعوت آحاد مردم، گروه ها، تشکل ها و احزاب سیاسی، صرف نظر از مرزبندی های سیاسی و فکری و اعمال سلیقه های شخصی، به سوی «همبستگی » و وحدت ملی هستیم . در این گفت وگو دکتر آشتیانی می کوشد تا به تبیین ریشه ها، عوامل، معیارها، وضعیت موجود، ضعف ها و افق آینده همبستگی و وحدت ملی در ایران بپردازد .
هر کشوری که یک گذار تاریخی را تجربه می کند، در مسایل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، در حال تعامل میان ( و (system) می باشد; یعنی تلاش می کند تا ضمن همگام شدن با تحولات و دگرگونی ها، تمامیت و کلیت نظام خود را حفظ کند . همبستگی به عنوان عاملی وحدت بخش می تواند در این گذرگاه تاریخی ما را یاری رساند . البته این در صورتی است که به فرایندهای اجتماعی نگاهی عاقلانه داشته باشیم . ما در طول سه هزار سال تاریخ مدون خود، از یک همبستگی که در جهت نیل به استقلال ملی، آزادی و عدالت اجتماعی شکل گرفته است، برخوردار بوده ایم . هیچ تضمینی برای تداوم این همبستگی وجود ندارد; چرا که استعداد و توانایی مردم یک کشور برای تحصیل استقلال، امری نسبی است و ممکن است این همبستگی در جایی از میان برود .
یکی از عواملی که موجب عدم تحقق آزادی و عدالت در شکل کلان آن شده است، این است که دموکراسی هنوز از حیطه حکومت تجاوز نکرده، به عرصه های دیگر زندگی انسان تسری پیدا نکرده است . به طور مثال ممکن است سیاست مداری دموکرات، در زندگی شخصی خود یک دیکتاتور واقعی باشد، آن مهم در صورتی تحقق خواهد پذیرفت که جامعه، از درون، نظام مند، قانون مند و عقل مند شود .
برای عبور از گذرگاه تاریخی فعلی، باید به اجزا و بطن مناسبات اجتماعی وارد شویم و از تمام آنچه ساختاربندی ها را به وجود می آورد، «هویت سازی » کنیم . باید اجازه داده شود که از تمام اقشار جامعه، اعم از محروم، متوسط و سرمایه دار، به طور طبیعی حزبی به وجود آید . ممکن است در آغاز تصادم های شدیدی نیز میان این احزاب به وجود آید; اما در نهایت یک تعامل طبیعی اجتماعی حاصل خواهد آمد . گرچه وضعیت موجود، مطلوب نبوده و تا رسیدن به وضعیت آرمانی فاصله زیادی دارد; اما در ایران هیچ گاه یاس کامل ایجاد نمی شود . ما این را در طول چهار هزار سال تاریخ خود به اثبات رسانده ایم .