ماهان شبکه ایرانیان

عفت در اندیشه ، گفتار و رفتار

با من راه نشین باده مستانه زدند

ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت

با من راه نشین باده مستانه زدند

از کاوش در واژه های : عفّت ، تَعَفُّفْ ، عَفاف و استعفاف ، معانی : پرده پوشی ، پرواپیشگی ، پاکدامنی ، پارسایی و بلندطبعی برداشت می شود .(1)

عفّت ، جلوه ها و قلمروهای گوناگونی دارد که ما می توانیم همه آنها را در سه بخش گردآوریم :(2)

 

1 - عفّت در اندیشه

2 - عفّت در گفتار

3 - عفّت در رفتار .(3)

 

عفّت در اندیشه

 

ز روز گذر کردن اندیشه کن

پرستیدن دادگر پیشه کن

فردوسی

انسان ، تفکّر پیشه و اندیشه گر است . اندیشه ورزی زمینه می خواهد . هر طرح ، رویداد و مسئله شایسته یا ناشایستی می تواند موضوع تفکّر قرار گیرد . بی شک ، اندیشه ورزی در راستای سامان یابی ، بازتابی نیکو خواهد داشت و اندیشیدن در مجال های ناروا پیامدهای نامطلوبی را به بار خواهد آورد . عفّت در اندیشه یعنی دور داشت فکر از عرصه های ناهنجار و آلوده . حضرت علی(ع) می فرمود :

مَنْ کَثُرَ فِکْرُهُ فی المَعاصِی دَعَتْهُ إلَیْها ؛(4)

 

کسی که بسیار درباره گناهان بیندیشد ، بزهکاری ها او را به خویش فرا می خوانند .

حضرت عیسی (ع) به حواریون گفت :

إنَّ موسی أمَرَکُمْ أنْ لاتَزْنوا وَ أنَا آمُرُکم أنْ لاتُحَدِّثوا أنْفُسَکُم بِالزِّنا فَضْلاً عَنْ أنْ تَزنوا ؛(5)

 

بی شک ، موسی به شما فرمان داد که زنا نکنید و من فرمان می دهم که با خویش در اندیشه و پندارِ زنا نباشید ، چه برسد به این که زنا کنید .

و به قول حافظ :

گر مرید راه عشقی فکر بدنامی مکن

شیخ صنعان خرقه رهن خانه خمّار داشت

عفّت در گفتار

 

دین زندگی آموز اسلام ، برای گفتار و گفتمان ، سازوکاری سعادت آفرین ارائه کرده است . قرآن کریم وصف های گوناگونی را برای گفتارهای متفاوت بیان کرده است . مثل گفتار «معروف»(6)

: شایسته ، گفتار «حسن»(7)

: نیکو ، گفتار «احسن»(8)

: نیکوتر ، سخن «لیِّن»(9)

: نرم و ملایم ، کلام «بلیغ»(10)

: رسا و پیراسته ، گفتار «سدید»(11)

: محکم و استوار، قول «کریم»(12)

: سخن ارجمند .

در عرصه عفّت گفتار ، سه موضوع را باید کاوید : «آهنگ صدا» ، «کیفیت القا» ، «درون مایه سخن» .

الف . آهنگ و آوای سخن

 

در اخلاق و فرهنگ اسلامی به کوتاه یا بلند بودن آوا و آهنگ صدا توجه شده است و رعایت ادب و عفّت در آن را جزء جلوه های برین اخلاق اسلامی دانسته اند . لقمان حکیم به پسرش درباره کوتاه کردن

 

صدا می گوید :

وَ اغْضُضْ مِنْ صَوْتِکَ إنَّ أنْکَرَ الْأصْواتِ لَصَوْتُ الْحَمیرِ ؛(13)

 

و از صدای خود بکاه (و هرگز فریاد مزن) که زشت ترین صداها صدای درازگوشان است .

و خداوند متعال می فرماید :

لا ترْفَعُوا أصْواتَکُم فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ ؛(14)

 

آهنگ صدایتان را فراتر از آهنگ صدای پیامبر اکرم(ص) قرار ندهید .

در حدیثی آمده است :

و لاتَرفَعْ صَوْتَکَ فَوقَ أصْواتِهِما؛(15)

 

صدایت را فراتر از صدای پدر و مادرت نَبَر .

امام سجّاد(ع) در نیایش خویش گفته اند :

اللَّهُمَّ خَفِّضْ لَهُما صَوْتی ؛ (16)

 

خدایا! صدایم را در پیشگاه پدر و مادرم آرام و فرودآمده قرار ده .

بی تردید ، فریاد زدن ، بلند سخن گفتن و جیغ کشیدن ، فرارفتن از نخستین جلوه عفّت در گفتار است . البتّه باید به این استثنا اشاره کنم که قرآن کریم می فرماید :

لایُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَولِ إلّا مَنْ ظُلِمَ و کانَ اللَّهُ سَمیعاً عَلیماً؛(17)

 

خداوند ، بانگ برداشتن به بد زبانی را دوست ندارد ، مگر (از )کسی که بر او ستم رفته باشد و خدا شنوای داناست .

 

سخن به لطف و کرم با درشتخوی مگوی

که زنگ خورده نگردد به نرمِ سوهان پاک

سعدی

ب . کیفیّت القا

 

شیوه القای سخن نیز متفاوت است . گاه سخن با نرمی و عطوفت و گاه با خشم و خشونت و گاه با وقار و تکریم و گاه با ناز و عشوه القا می شود .

سخن نازآلود و عشوه آمیز با نامحرمان ، بی تردید یکی از نمادهای بی عفّتی در گفتار است . خدای برین به زنان پیامبر اکرم(ص) می فرماید :

فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَولِ فَیَطْمَعَ الَّذی فی قَلْبِهِ مَرَضٌ؛(18)

 

گر سَرِ پروا دارید ، پس به ناز ، سخن مگویید تا آن کسی که در دلش بیماری است طمع نورزد .

ج . درون مایه سخن

 

پس از بازشناسی آهنگ و آوای سخن و شیوه القای آن ، به بررسی درون مایه و محتوای سخن می پردازیم . هر واژه ، نماد معنا یا معناهایی است . برخی از معانی خوشایند و دلبرساست و بعضی ناخوشایند و دلگیر .

عفّت واژه ها را بیشتر با درون مایه و محتوای آنها می توان سنجید . فلسفه پدید آمدن بسیاری از کنایه ها در ادبیّات جهان و در فرهنگ اسلامی ، پاسداری از «عفّت ادبی» بوده است .

قرآن کریم که تبلور عفّت سخن است برای معانی ناخوشایند ، پیوسته کنایه به کار گرفته است .(19)

امروز یکی از چالش های بزرگ در فرهنگ جهانی این است که قسمتی از ادبیات جهان با «عفّت بیان» فاصله گرفته است . ننگین ترین واژه ها عرصه نگارش را گندآلود ساخته اند . فرهنگ برین و شوکت آفرین اسلام ، برای حراست از عفّت

 

کلام و گفتار ، با سخنانی که از حریم عفّت دور است به مبارزه برخاسته است . اکنون نگاه شما را به پاره ای از آن دستورها می سپارم .

پیامبر اکرم (ص) می فرماید :

و مَنْ فاکَهَ امْرَأَةً لایَمْلِکُها حَبَسَهُ الللَّهُ بِکُلِّ کَلِمَةٍ کَلَّمَها فِی الدُّنیا ألفَ عامٍ؛(20)

 

هر کس با زنی که همسرش نباشد (نامحرم باشد )شوخی کند ، خداوند ، برای هر واژه ای که در دنیا بر زبان رانده است ، هزار سال او را زندان خواهد کرد .(21)

 

در روایات آمده است : نباید زیبایی های زنی را برای مردی وصف کرد تا او فریفته و شیفته گردد و به بزهکاری بیفتند .(22)

 

و باز در روایات آمده است : زن نباید کارها و رازهای جنسی خود با همسرش را برای زن دیگری حکایت کند .(23)

 

درس آموزتر این که قرآن کریم ، مناعت نفس بینوایانی را که با درخواست ها ، خواهش ها و دریوزه گری ها ، آبرو و عزّت نفس خویش را قربانیِ داده های اغنیا نمی کنند، پدیده «عفّت» دانسته است . آنان زخمه های دردناک فقر را بر جان خویش بر می تابند و لب به تمنّا نمی گشایند . اینان عفّت کلام دارند و این درخواست های عاجزانه ، حریم عفاف آنان را آسیب دیده می سازد .

یَحْسَبُهُمُ الجَاهِلُ أغْنِیاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ ؛(24)

 

چنان لب بر هم نهاده اند که بی خبران می پندارند آنان ثروتمندند .

و امیر مؤمنان(ع) فرمود :

العَفافُ زِینَةُ الفَقْرِ .(25)

 

حکایت نکردن فقر ، نگفتن قصّه غصه های ناداری ، بیان نکردن نیازها و دم فروبستن از درخواست ها ، زیور فقر و نوعی از عفّت در سخن است .

ستیز اخلاق اسلامی با اهانت ، تحقیر ، استهزا ، تنابز به القاب ، همز و لمز ، فحش ، اشاعه فحشا ، و . . . برای پاسداشت عفّت در سخن است .(26)

 

 

عفّت در رفتار

 

پرواپیشگی در رفتار و عفاف گرایی در کردار ، عرصه های گوناگون زندگی فردی و اجتماعی را فرا می گیرد . مانند عفّت در پوشش ، یعنی گزینش جامه ای که با هویّت دینی ، هنجارهای اخلاقی ، شخصیت والای انسانی و ارزش های متعالی اجتماعی ، سازگار باشد و حوزه ارتباطهای انسانی را به نمایشگاهی از جلوه های بدنی و دوخت و دوز مُدگرایانه تبدیل نکند . عرصه های فرهنگی ، اقتصادی ، سیاسی جلوه گاه عریان نمایی های هوس انگیز و خردسوز نگردد و به جای تجلّی عقلانیت ، دین ورزی ، اخلاق پیشگی و انسانیّت ، حیوانیّت لجام گسیخته به میدان نیاید .

مسئله «حجاب» در دین اسلام ، همان عفّت در پوشش است . یکی دیگر از ابعاد عفّت رفتاری ، «عفّت جنسی» است . عفّت جنسی در فرهنگ اسلامی دارای جلوه های زیرین است :

1 - پرهیز از نگاه آلوده ،(27)

 

2 - خلوت نکردن با نامَحرم،(28)

 

3 - تماس بدنی نداشتن ،(29)

 

4 - پرهیز از خود ارضایی و آمیزش نامشروع ،(30)

 

5 - نداشتن تجلّی تحریک آمیز در مجامع،(31)

 

6 - واسطه نشدن برای فحشا ،(32)

 

7 - گریز از عوامل تحریک آمیز،(33)

 

همه این پرهیزها در روایات به عنوان عفّت «فرج» یعنی

 

«پاکدامنی» آمده است . یکی از جلوه های عملی عفّت در فرهنگ اسلامی ، عفّتِ اقتصادی است که در روایات از آن به عفّت «بطن» (شکم) تعبیر شده است .(34)

 

 

روند بی عفّتی رفتاری

 

امروز فاجعه بی عفّتی چونان اختاپوس بر بنیادهای زندگی غربی چنگ انداخته است و فرهنگ برهنگی دیوآسا ارزش ها را می بلعد و سعادت ها را به کام می گیرد . فرهنگ برهنگی و بی عفّتی در چهار حوزه زندگی غربی سایه گسترده است .

1 . حوزه ادبی

 

پس از رنساس و گسترش رمان نویسی ، رمان های جنسی که بی پروایی قلمی و ادبی نویسندگان هرزه گرا و یاوه گستر را جلوه می داد به بازار کتاب راه یافت و پی در پی ترجمه شد .

2 . حوزه هنر

 

هنرهای نمایشی و غیر نمایشی ، تجسّمی و غیر تجسّمی با عریان گرایی ، قرین گشت و جشن ها و جشنواره های هنری سوگ نامه عفّت های برین انسانی گشت . شگفت این که تصویر حضرت مریم (ع) را نیز با سینه ناپوشیده نقّاشی کردند .(35)

 

3 . حوزه ورزش

 

اکنون در جهان چند گونه ورزش متداول است : ورزش های شرقی مانند ورزش باستانی و ورزش های غربی مثل فوتبال ، بسکتبال ، ژیمناستیک ، کشتی فرنگی و . . . یکی از ویژگی های برخی از ورزش های غربی ، عریان نمایی و نمایش ناهنجار اندام های بدن و بی عفّتی بارز است که در نقد فرهنگ غرب باید به آن پرداخت .

4 . حوزه معماری

 

در معماری سنّتی ، حجاب های ساختاری بسیاری وجود داشت . در بسیاری از خانه های سنّتی ایران ، دو بخش درونی و بیرونی بود . قسمت بیرونی برای آمدوشد میهمانان و غریبه ها فراهم می گشت و قسمت درونی، سرای آسایش محارم و اهل خانه بود . بر در خانه ها دو کوبه متمایز قرار داشت : یکی از کوبه ها ویژه مردان و دیگری مخصوص زنان بود . هر کوبه صدای خاصی داشت که با آن مرد بودن یا زن بودن کوبنده در مشخص می گشت و اهل خانه می فهمیدند زن ، پشت در است یا مرد و بر همین اساس ، یا مرد برای گشودن در می رفت یا زن ؛ امّا پس از رهیافت فرهنگ برهنگی در ادبیّات ، هنر و ورزش غربی ها ، معماری غربی نیز نماد بی عفّتی گشت .

در ابتدا ساختمان ها به گونه ای طرّاحی شدند که به جای دیوار از نرده های آهنین بهره می بردند . اندک اندک ، معماری برهنگی به درون خانه ها کشیده شد . ابتدا آشپزخانه ها بدون در و دروازه یا به اصطلاح «اوپن» شد و سپس اتاق های دیگر ، دیوارهایش بلعیده شد .

اساساً آپارتمان سازی با راه روها و آسانسورهای مشترک ، دریچه های مشرف و اختلاط پیوسته ، فساد زاست .(36)

 

ره آوردهای عفّت

 

عفّت و خویشتن بانی ، بازتاب های شگرف و زندگی سازی دارد . من بر این باورم که پژوهندگان مسائل اجتماعی باید بیشتر به اینها توجّه کنند .

الف . آرامش روحی

 

یکی از عوامل روان پریشی و آشفتگی روحی ، نگاه های آلوده و ارتباطهای نامشروع است . این نگاه های هوس آمیز از یک سو غریزه جنسی را تحریک می کند و با تحریک پی در پی غرائز ، روان انسان ،

 

توفان زده می شود و چراغ عقل آدمی چونان شمعی در مسیر باد قرار می گیرد و مشخص است که چنین شخصی دیگر آرامش روانی ندارد و روان پریشی ، رشد و آسایش او را می بلعد . از سوی دیگر ، تحریک ها و ارتباطهای نامشروع ، او را دم به دم به گناهان خانمانسوز می کشاند و ترس از رسوایی ، هراس از قوانین کیفری و عذاب وجدان ، جان چنین گناه پیشه ای را چونان خوره می خورد و آشفتگی ها ، استرس ها (اضطراب ها) و دهشت های او را به اوج می رساند .

عفاف پیشگی نجات از همه این اضطراب هاست . حضرت علی (ع) فرموده اند :

مَنْ غَضَّ طَرْفَهُ أراحَ قَلْبَهُ ؛(37)

 

هر کس نگاهش را از نامحرم فرو بندد ، قلبش آسوده می گردد .

و هم او فرمود :

مَنْ غَضَّ طَرْفَهُ قَلَّ أسَفُهُ وَ أمِنَ تَلَفُهُ ؛(38)

 

هر کس نگاهش را از نامحرم فرو بندد ، اندوه خوردنش اندک می شود و از تباه شدن ، آسوده می گردد .

از سوی دیگر، این نگاه ها عشق های هوسی را پدید می آورند و وقتی سفره این عشق ها گسترده شد ، قصّه غصّه ها ، حسدها ، خودکشی ها و دیگر کشی ها آغاز می گردد . حضرت امیر(ع) می فرماید :

کَمْ مِنْ صَبابَةٍ اُکْتُسِبَت مِن لَحْظة ؛(39)

 

چه بسا عشق هایی که از یک نگاه ، پدید آمده است .(40)

 

یکی از خاطرات به یاد ماندنی من این خاطره است : در زمان پهلوی ، یک زن هنرپیشه خارجی ، به تهران دعوت شده بود . وقتی به تهران رسید برای اوّلین بار ، زنی چادری را دید . بسیار شگفت زده شد و پرسید : «این چیست؟». گفتند : «چادر ، حجاب زنان ایرانی است» . به همراهانش گفت که می خواهد از ماشین پیاده شود و در کنار آن زن قرار گیرد و چادر به سر اندازد .

وقتی آن هنرپیشه برای نخستین بار ، چادر به سر گرفت و چونان زنان ایرانی کاملاً خود را در درون چادر قرار داد ، یکی از خبرنگاران از فرصت استفاده کرد و پرسید : «خانم! اکنون چه احساسی دارید؟» و او پاسخ داد : «احساس آرامش!» . این پاسخ یک زن هنرپیشه به همه تاریخ ، به همه مدگرایان ، به همه خودباختگان و به همه غرب خواهان است .

و خدای برین می فرماید :

و چون از زنان (پیامبر) چیزی خواستید از پشت پرده از آنان بخواهید ؛ این برای دل های شما و دل های آنان پاکیزه تر است .(41)

 

 

ب . سلامت جسمانی

 

با این که در زندگی کنونی بشر ، تا اندازه ای بهداشت و درمان ، رشد یافته است و بهداشت تغذیه ، با پاستوریزه و استرلیزه کردن و آفت زدایی و آفت شناسی تا حدّی تأمین گردیده است ، لیکن با شرمندگی باید اعتراف کنیم هنوز «خوک» که با روشن ترین سندهای علمی میکروب زا و بیماری آفرین است در صدر لیست غذایی مردم دنیا قرار دارد .

گرچه عرصه زندگی از بز ، میش ، گاو و شتر تهی گشته است و این حیوانات دوست داشتنی که تولید کننده بهترین مواد غذایی و پروتئینی هستند به دور از شهرها تبعید شده اند ، امّا سگ نجس که به اتفاق همه دانشمندان پزشکی، بزاق دهانش و همه وجودش میکروب زاست ، محیطهای زندگی غربی و غرب گرایان را پر ساخته است . و شما آلودگی هوا را نیز بر آن بیفزایید و در تعریف منطقی انسان بگویید : «انسان ماشینی است که دود می خورد و آه پس می دهد» .

امّا بهداشت جنسی در دنیای کنونی به پایین ترین سطح خود در تاریخ رسیده است . پاره شدن پرده های پروا ، ره آوردهای خطرساز و

 

زندگی سوزی را به دنبال آورده است و لحظه به لحظه ، بر شمار آلودگی های جنسی افزوده می شود . مرض های مقاربتی چون : «سفلیس» ، «سوزاک» و «ایدز» ، پیوسته قربانی می گیرد و لذّت جویان نامشروع را به صف مرگ می سپارد .

عفّت گرایی ، بهداشت کامل جنسی را تأمین می کند .

قرآن کریم در یک تعبیر بسیار پویا و زندگی آموز ، برخی از عرصه های بی عفّتی مثل همجنس بازی را اسراف و به هدر رفتن انرژی و نیروی جسمانی می داند :

إنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّساءِ بَلْ أنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ .(42)

 

شما از روی شهوت به جای زنان با مردان در می آمیزید، آری! شما گروهی اسراف پیشه اید .

 

ج . سلامت اخلاقی

 

پاس داشتن ارزش های اخلاقی ، پارسایی می خواهد و عفّت پیشگی می طلبد . وقتی بنیادهای عفاف فروریخت ، ارزش های اخلاقی نیز زندگی را بدرود می گوید و سر بر آستانه تباهی می ساید . نگاه های آلوده، گام به گام ، ارزش های اخلاقی را به کام خود می کشند . حضرت علی (ع) فرموده اند :

مَنْ عَفَّتْ أطرافُهُ حَسُنَتْ أوصافُهُ ؛(43)

 

کسی که نگاه هایش عفیف باشد اوصاف و اخلاقش نیکو می گردد .

و حتّی عفاف پیشگی ، عامل رشد اخلاقی و اوج یابی در سیر و سلوک هم می شود . در روایت آمده است :

غُضُّوا أبصارَکُم تَرَوُنَّ العَجائِبَ ؛(44)

 

چشم از نامحرمان فرو بندید ، شگفتی ها را خواهید دید .

و حضرت علی(ع) فرمودند :

شخص عفیف ، نزدیک است که فرشته ای از فرشتگان گردد .(45)

 

د . سلامت نسل

 

«نسل سالم» در خانواده های بهنجار و کانون های شایسته پدید می آید . نسل سالم ، نسلی است که :

1 . از عطوفت زلال و بی کران خانواده ، سرشار باشد،

2 . دارای مشروعیت در پیدایش باشد و از انتساب خویش، دچار ننگ و سرشکستگی نشود،

3 . از آموزشگران و تربیت آموزان دلسوز ، بهره مند باشد ،

4 . نیازهای مادی او تأمین گردد ،

5 . نیازهای فکری ، روانی ، اعتقادی و تربیتی او برآورده گردد .

ولی گسترش آزادی های جنسی ، نسل بحران زده و نامشروع پدید می آورد ؛ نسلی که از عطوفت مقدّس خانواده محروم است و از انتساب خویش شرمنده می شود و گرفتار عقده حقارت . خود را خویشاوند هیچ کس نمی داند. نه پدر دارد نه مادر، نه خواهر نه برادر . این تنهایی و غربت ، و این بریدگی و بی پیوندی، چه فاجعه خیز و دهشتناک است . چنین نسلی ، خیابانی می شود ، ولگردی می کند، دست به غارت و دگرکشی می زند و چون محبّت ندیده است، محبت، پیشه نمی کند .

پایداری جمال

 

لطافت و زیبایی جوانی با عفّت پیشگی، پاس داشته می شود .

بی قید بودن در امور جنسی ، پیری زودرس و گاه ناتوانی زود هنگام جنسی پدید می آورد و عفّت پیشگی، جمال و جوانی را پایدارتر می سازد . حضرت علی(ع) فرمود :

صِیانَةُ الْمَرْأةِ أنعَمُ لِحالِها و أدوَمُ لِجَمالِها.(46)

 

مصونیت زن، حال او را سرشارتر و جمال او را پایدارتر می سازد .

بنابراین، حجاب ، سنگر حفاظت و حراست زنان است؛ حفاظت لطافت آنان و حراست قداستشان . با چنین روشن اندیشی در می یابیم که حجاب، نه تنها «اسارت» نیست، بلکه نشان «عظمت» است. شما کجا دیده اید گوجه فرنگی و چغندر و شلغم را در گاو صندوق ، سام سونت یا موزه بگذارند . همیشه اشیاء بسیار قیمتی، در حجاب و حراست قرار می گیرند .(47)

 

پایداری خانواده

 

خانواده ها که کوچک ترین نهاد جامعه اند، به سلول های یک پیکر می مانند . اگر سلول ها آفت ببینند، تن آدمی بیمار می گردد . سالم سازی و سامان بخشی خانواده ، بنیاد بسیاری از خوش بختی های فردی و اجتماعی است . یکی از مهم ترین اصول پایداری خانواده عفّت است .

همسران بی بندوبار به یکدیگر، بدبین و بی اعتمادند . در میان همسران غیر عفیف، عشق مقدّس زناشویی حاکم نیست . همسران بی عفّت به فرزندان خویش نیز گاه سوءظن پیدا می کنند و عطوفت زلال و پاک پدری را از دست می دهند .

امنیت اجتماعی

 

عفاف و عفّتمندی از بنیادی ترین عوامل پاسداشت امنیّت اجتماعی است . بی پروایی در نگاه ، ناپارسایی در پوشش ، پرده دری در ارتباطهای جنسی و امنیت اجتماعی را درگیر چالش های بزرگ می کند و آن گاه، تجاوزهای جنسی که بی شرمانه ترین نوع تجاوز به حقوق و شئون مردم است اوج می گیرد و همسردزدی و دخترربایی متداول می شود و دیگر هیچ کس نسبت به ناموسش آسوده خاطر نیست . عفّت مداری از اصولی ترین پایه های حراست امنیّت اجتماعی است .(48)

 

پاک نامی

 

همان گونه که بی پروایی جنسی رسوایی و بدنامی را در پی دارد ، عفّت پیشگی نام عفیف را بلند آوازه و ماندگار می سازد ، و به آن قداست می بخشد . بنگرید به زندگی نام آوران بزرگ تاریخ، نام پاکدامنانی چون حضرت یوسف(ع) ، ابن سیرین ، شیخ رجبعلی خیّاط ، آقا جعفر مجتهدی فاصله و . . . چونان ستاره می درخشد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان