ماهان شبکه ایرانیان

وحدت سیاسی

رهبران جامعه برای رسیدن به اهداف و مقاصد حکومتی خود، لزوما باید توده ها را نسبت به سیاست ها و تصمیم گیری ها و تصمیم سازی های خود راضی نگه دارند . مقبولیت حاکمان و رهبران سیاسی از رهگذر تصمیم گیری صحیح و منطبق با ایدئولوژی حاصل می شود . از این جهت حاکمان جامعه با تمسک و دستاویز قرار دادن ایدئولوژی می خواهند عملکردها و دستاوردهای سیاسی و ضعف ها و رفتارهای خود را با استناد به آن ایدئولوژی لذا این رهگذر می توانند موضع گیری و صف آرایی و واکنش های سیاسی جامعه را شکل دهند . این انسجام و وحدت آفرینی به این معنا نیست که القائات حاکمان صحیح است; بلکه حاکمان، علی الخصوص در نظام کمونیستی سابق و نظام سرمایه داری فعلی، با وجهه ایدئولوژیک بخشیدن به تصمیم گیری ها و تصمیم سازی های خود، در توده ها اقناع و تبکیت ایجاد می کنند .
«ولنگانگ لئونارد» یکی از مجرب ترین و برجسته ترین کارشناسان مسائل کمونیستی است که در آلمان فدرال، ریاست پژوهشکده ای را که به مسائل کمونیستی و سوسیالیستی می پردازد، بر عهده دارد . وی در پاسخ به این پرسش که دلیل اهمیت و نقش ایدئولوژی به عنوان «دکترین » (3) دولتی شوروی سابق چیست، می گوید:
به سه دلیل: نخست اینکه ایدئولوژی باران کردن مردم از دیدگاه رژیم و رهبری کاملا بیهوده نیست . برخی جنبه های ایدئولوژی، بیش از همه پیوند زدن آن با ناسیونالیسم، بر بخش بزرگی از مردم تاثیر دارد .
دوم اینکه ایدئولوژی به عنوان آیین و قالب فکری بر اعضای حزب به ویژه کارکردها تاثیر می گذارد . آنان وقتی از مقوله های الزام آور و ایدئولوژیکی مدد می گیرند که خودشان بعضا بدان شک می کنند ... .
سوم اینکه عامل ایدئولوژیک نیز در تدوین و تعیین سیاست شوروی (سابق) نقش بازی می کند . (4)
در بسیاری از نظام های سیاسی غربی، ایدئولوژی ها، در بستر تکثرها و نزاع های سیاسی شکل گرفته، تا فصل الخطابی برای رفع نزاع ها و تکثرها گردد . در واقع یکی از کارکردهای بسیار نافذ ایدئولوژی، که در این حوزه خودنمایی می کند، وحدت و انسجامی است که در سایه عرضه یک نظام فکری و عقیدتی معطوف به عمل سیاسی حاصل می شود، که این نیز موضع گیری ها و واکنش های احزاب و افراد را هماهنگ و منسجم می کند . گفتنی است که بعضی از نظریه پردازان سیاسی غرب با پیروی از مشرب کثرت گرایی سیاسی، (5) بر این باور بودند که می توان وحدت و وفاق سیاسی ایجاد کرد . از این رو محور اصلی و اساسی این وحدت را، جوهره بنیادین نظم لیبرال دموکراتیک تلقی می کردند . بنابراین طرفداران کثرت گرایی در حوزه سیاست، به ضدیت و مخالفت با مبتنی کردن قواعد و ضوابط رفتار و فعالیت سیاسی بر اساس ایدئولوژی که اصول و ارزش های کلان را در حوزه سیاسی ترسیم می کند، پرداختند:
گرایش عمده در نظریه سیاسی کنونی، روی هم رفته در جهت واپس زدن فلسفه ها یا ایدئولوژی های خوش بینانه تر دو قرن اخیر بوده است ... . شاید بشود گفت ماحصل همه این استدلالات همین است که روش های ایدئولوژیک، برای قاعده سازی از رهیافت ها و اهداف سیاسی در خلال قرن جاری عملا رو به زوال گذاشته است . (6)
اما علی رغم ادعای تئوری پردازان سیاسی نظام لیبرالیسم در نفی سیاست ایدئولوژیک و تاکید بر یک جامعه کثرت گرای لیبرال، نظم حاکم و وفاق حاکم بر آن می تواند، ناشی از وجود یک وفاق و انسجام ایدئولوژیک باشد .
«دال » در کتاب خود تحت عنوان دیباچه ای بر نظریه و دموکراسی، به این نکته اشاره می کند که جریان تطبیق و تطابق خواست های متعارض بر یکدیگر، مستلزم یا متضمن توافق کلی بر سر ارزش ها و اصولی است که معارضات و برخوردهای سیاسی را به قیودی مقید می سازد و خواست هایی را که ممکن است اقلیت هایی در پی آن باشند ، محدود می کند; محدوده ای که در آن می توان به راه حل های قابل قبول رسید . (7)
- از این روی نبود یا کاهش برخوردها و معارضه های سیاسی در یک نظام کثرت گرا، حاکی از وفاق ایدئولوژیک گسترده و نیرومند است; و لو چنین وفاق و انسجامی بر سر اصول و ارزش های کلی به صراحت و آشکارا بیان نشده باشد . به همین خاطر «آنتی آربلاستر» (8) ، با این تلقی که خود لیبرالیسم به مثابه یک ایدئولوژی است می نویسد:
«به رغم برداشت خود لیبرال ها، ضرورتی ندارد که ایدئولوژی در این مفهوم به صورت یک باور سیاسی صریح و آگاهانه یا یک برنامه جامع سیاسی درآید . در واقع یکی از خصوصیات عمومی مفروضات ایدئولوژیکی، نهانی و نهفته بودن آنها است که گاهی فقط در پرتو کاوش های تاریخی می توان آنها آن را آشکار ساخت » . (9)
ناگفته نماند که تکثر و نزاع های سیاسی، با رخت بربستن سنت های دینی رخ داده است; زیرا قدرت سنت دینی در رفع این ستیزه ها در نظام های ما قبل مدرن، بسیار کارآمد بود و می توانست در تحت یک مجموعه دینی ایدئولوژیک، با اقناع و رضایتی که در توده ها ایجاد می کرد، به نزاع ها خاتمه دهد .
ایدئولوژی گرایی و به عبارتی بهتر، انفجار ایدئولوژیکی از قرن هیجدهم به این سو، که در سطح وسیعی سراسر جوامع مدرن را فرا گرفت، می تواند معیاری برای سنجش میزان عرضه و تقاضای ایدئولوژی در آن جوامع باشد و همچنین می تواند معیاری برای بیان و قضاوت و رابطه آن با کارکرد ایدئولوژی ها در عرصه سیاست تلقی گردد .
«ژان بشلر» تحلیلی از میزان نیاز و منحنی تقاضای ایدئولوژی ارائه می کند، و آن را تابع سه متغیر یا عامل کلی می داند وی بر این باور است که در نظام هایی که از اجماع و اتفاق نظر بهره مندند، اصل ایدئولوژی موضوعیت ندارد . با این بیان در نظام های سنتی و دینی، ایدئولوژی ضرورتا هیچ نوع کارکرد و نقشی را ایفاء نخواهد کرد . در مقابل هر چه وحدت نظر جامعه کمتر باشد، ایدئولوژی در این مقطع برای ایجاد وحدت و انسجام پدیدار گشته و به کار گرفته می شود . به اعتقاد «ژان بشلر» دو متغیر کلی در تقاضای ایدئولوژی مدخلیت دارد: شدت و عمق نزاع های سیاسی و وسعت ستیزه های سیاسی . در این دو مرحله نیازمندی به ایدئولوژی برای کارکردهای معین بیشتر مورد توجه واقع می شود .
به گفته بشلر بر اساس این سه متغیر کلی (1 . وحدت نظر; 2 . عمق نزاع ها; 3 . وسعت) (10) ، تعارض ها و کشمکش های سیاسی، سه گونه نظام سیاسی متمایز را به وجود می آورند: الف . نظام های سیاسی سنتی; ب . نظام های کثرت گرا (11) ; ج . نظام سیاسی توتالیتر (12) . از بین سه نظام سیاسی، در جامعه کثرت گرا، وحدت نظر زایل می شود . لذا بستری برای نقش آفرینی و کارآمدی به وجود می آرود . خود وی می نویسد:
بنابراین مشخصه جامعه مدرن (این واژه هموزن نظام کثرت گراست) این است که در آن اتفاق نظر کم است . ستیزه ها دارای وسعت زیاد و شدت کم هستند . این خصایص که در هر جامعه ای نسبت آن تغییر می کند، باعث افزایش نیاز جامعه به ایدئولوژی می شود و گاهی این نیاز شدید می شود . هر طرح فکری برای آنکه به صورت عمل مشخص سیاسی درآید، به ایدئولوژی در تمام ابعاد آن نیاز دارد ... . که ایدئولوژی نقش راهنما را به عهده می گیرد و همین باعث رشد آن در جوامع کثرت گر می شود . به همین جهت باید عصر کنونی را عصر ایدئولوژیکی نامید . (13)
«بشلر» آشکارا منشا تعارض ها و کشمکش های سیاسی را، افول نظام های سنتی می داند .
در جامعه کثرت گرا حجم ستیزه ها روبه افزایش دارد; زیرا با سست شدن سنت ها پایه های نظام اجتماعی هم سست می شود .
در هر صورت از رهگذر همین اختلافات و تعارضات است که ایدئولوژی، نقش خود را در وحدت و یکپارچگی توده ها بازی می کند . در نتیجه با وحدت سیاسی آحاد مردم در یک صف آرایی منسجم تجلی می یابد و رهبران و حاکمان سیاسی قدرت بسیج توده ها را برای ایفای نقش و وظیفه خود، دارا می گردند .
گفتنی است که سخن بشلر، نسبت به منشا ایدئولوژی تمام نیست; زیرا در نظام های سنتی، وحدت نظر و اتفاق آراء گزاف نیست . در واقع در نظام های سنتی، علی الخصوص نظام های سنتی مبتنی بر دین وحیانی که دارای یک نظام همگن هستند، نزاع و خصومت های سیاسی به کمترین میزان می رسد و این ناشی از حاکمیت یک ایدئولوژی دینی می باشد . لذا اگر کثرت گرایی و نزاع های سیاسی، بستر زایش ایدئولوژی بشری در غرب است، وحدت در جوامع سنتی نیز در سایه یک ایده کراسی (14) می باشد .
وحدت و اتفاق نظر حاکم بر جوامع دینی، به ویژه جامعه اسلامی به منشا ایدئولوژیکی آن و به ظرفیت بالای ایدئولوژیک آن برمی گردد و ایدئولوژی اسلامی با تاکید بر اتحاد و اتفاق در تحت لوای امت اسلامی، از پراکندگی و تفرق جامعه اسلامی نهی می کند . دین اسلام با تاکید بر وحدت و انسجام گروه ها و فرقه ها، همه آنها را در مجموعه و حزب واحدی به نام «حزب الله » می گنجاند و آنها را به همبستگی و همگرائی سوق می دهد .
«مؤمن به دین، پس از دریافت یک جهان بینی صحیح و کامل که منتهی به اتخاذ و انتخاب دین خدا، یعنی ایدئولوژی آسمانی می شود، مؤظف به انجام عمل است ... . ابتدا اساسی ترین عمل را که در عین حال ضروری ترین و فوری ترین آنهاست در پیش بگیرد; یعنی تحصیل جماعت و تشکیل یک جامعه آرمانی و حزبی که در قرآن به «اعتصام » تعبیر شده است: واعتصموا بحبل الله جمیعا ولاتفرقوا (15) ... .»
«یک ایدئولوژی پا گرفته، چیزی جز یک «حزب » نیست و میوه ایدئولوژی اسلامی، جز «حزب الله » نیست . «حزب الله » نام گروهی است که بر اساس این ایدئولوژی اسلامی، همبستگی شدیدی میان افراد آن (مؤمنین) با خدا و رسول برقرار شده باشد ... .» (16)
در همین راستا می توان نقش محوری رهبری ایدئولوژیکی را در ایجاد همبستگی وحدت یادآور شد که در اسلام از آن به امامت تعبیر می شود .
نقش ایدئولوژی در همبستگی دولت و مردم که در اندیشه اسلامی به همبستگی تفکیک ناپذیر امام و امت تعبیر شده (و نیز) نقش ایدئولوژی در اقتدار سیاسی حکومت که در اسلام، اساس مرکزیت و قطبیت امام استوار می باشد ... . [تردیدناپذیر است] امامت همچون هسته مرکزی و نگهدارنده، نظم دهنده، کنترل کننده گردش چرخ های جامعه و بازدارنده از حرکت های انحرافی (می) باشد ... امام تمرکز تشکیلات امت و مرکز کلیه نیروهای بالنده و استعدادهای قابل شکوفاست . رهبری وی به گونه مکتبی و بر اساس پایبندی به اصول غیرقابل تخطی و مطابق با معیارهای تقوا و فضیلت و علم و روش های منطق و انسانی است . (17)
ایدئولوژی اسلامی با عرضه یک نظام فکری و عقیدتی منسجم، جریان عمل و عرصه عینیت را مدیریت می کند . لذا تعدد و کثرت نظرات و آراء در جامعه دینی می تواند بر مبنای وحدت دینی و با بازگشت به ایدئولوژی دینی حاکم قابل توجیه و رفع باشد . در غیر این صورت، تعدد و کثرت یک جامعه به آنارشیسم سیاسی (18) منجر می گردد . (19)
حاصل اینکه، وحدت و انسجام سیاسی در همه جوامع بدون بازگشت به یک نظام ایدئولوژیکی، امکان پذیر نیست; هر چند وحدت حاصله از نظام های ایدئولوژیک غرب در دراز مدت ثبات ندارد، بلکه نزاع ها و خصومت ها همچنان ادامه خواهد داشت . انسجام و یکپارچگی در نظام ایدئولوژیک غرب به شکل یک وحدت تاکتیکی است که ریشه در بنیان های فکری آن سامان دارد .
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان