انسانها از رونق کسب و کار و افزایش درآمد شان شادمان می شوند. البته برای عده ای ارزش های مادی اهمیت بیشتری داشته و حاضرند، همه چیز را فدای پول کنند؛ ولی بعضی دیگر این گونه نبوده و نمی توانند به بهای تباهی حقوق دیگران و روا داشتن اجحاف و ستم بر مردم، به توسعه درآمد برسند؛ اما به هر حال، عموم مردم چه با مراعات ارزش های اخلاقی و چه بی توجه به آن، افزایش درآمد را دوست دارند. این در حالی است که تعالیم اسلامی اصول اخلاقی ویژه ای را می آموزد که عمل به آنها، موجب وسعت رزق و افزایش درآمد است. بنابراین، دین خاتم راه دستیابی به توسعه مادی را فراهم و معرفی کرده است، زیرا این مطلوبی طبیعی و به حق است و سزاوار نیست که دین مدعی کمال و جامعیت دنیا و آخرت، آن را فرو گذارد.
امام صادق ((علیه السلام)) فرموده اند: «کسی که گردآوری مال حلال را دوست ندارد، در او خیری نیست...». این حدیث شریف، روی دو موضوع تأکید دارد: نخست گردآوری مال که کاری پسندیده است و دوم آنکه این مال به صورت حلال کسب شود. ضرورت حلال بودن دارایی روشن است؛ ولی آنچه در این پژوهش اهمیت دارد، مطلوبیت گردآوری مال است که ممکن است، بعضی کسانی که خود را دیندار و مقدس می انگارند، آن را ناپسند پندارند؛ در حالی که باید توجه داشت که در اسلام، نه تنها علاقه به گردآوری مال حلال ستایش شده است، بلکه راهها و اصولی برای دستیابی به افزایش درآمد و وسعت رزق مورد تأکید قرار گرفته است.
ثروت این امکان را فراهم می کند که انسان با آسودگی نیازهای خود را برآورده سازد و به دیگران هم مدد رساند. پول، پل دستیابی به امکانات مادی بوده، برای موجودی که در دنیا زندگی می کند و نیازمندی ها و وابستگی مادی دارد، برخورداری از ثروت، ناگزیر و بسیار خوشایند و دل چسب است. ارزش گردآوری دارایی حلال آن است که انسان در معرض نعمت های بی کران و فضل و عنایت خداوند قرار گرفته، خود را در ربط با جود و کرم او می بیند. بنابراین اگر چه امام صادق ((علیه السلام)) به یکی از یاران خود، با نام عذافر، هزار و هفتصد دینار داد و فرمود: برایم تجارت کن. سپس افزود: «میلی به سود آن ندارم، اگر چه سود چیز خوبی است؛ اما دوست دارم خدای تعالی ببیند که جویای بهره مندی از فضل و فایده او هستم».
ممکن است این مطالب تعارض بدوی و ظاهری با برخی روایات داشته باشد. روایاتی که دنیا را سهم گمراهان معرفی کرده و بهره مؤمنان را فقر و تنگدستی دانسته است. پاسخ این است که اگر سایر روایات را کنار هم قرار دهیم و نظری فراگیر به آنها داشته باشیم، به روشنی معلوم می شود که فقر مؤمنان در مواردی است که عقوبت گناهان در دنیا به او رسیده و به سختی ها مبتلا می گردد، یا در صورت برخورداری از رفاه و وسعت روزی، به زیان معنوی دچار می شود، بنابراین به تنگی رزق گرفتار می آید تا پاک به آخرت و نعمات بی پایان آن رسد. از این رو قدرت تقوا که گذشته و آینده را از عصیان حفظ می کند، از مهم ترین عوامل وسعت روزی است. در مقابل دنیایی که نصیب دشمنان خدا می شود، تکاثری است که از یک سو استدراج در دنیا و انقطاع از خداوند و زندگی ابدی را در پی دارد و از دیگر سو، او را به دل مشغولی و گرفتاری و رنج در دنیا مبتلا می سازد.
پرسش اصلی در اینجا آن است که در آموزه های اعتقادی و تعالیم اخلاقی اسلام، چه راه و روشی برای توسعه روزی تعلیم داده شده است و با مراعات کدام اصول اخلاقی، می توان به وسعت رزق دست یافت؟
نکته قابل تذکر اینکه در این پژوهش، اخلاق را به معنای تخصصی و دقیق آن به کار نگرفته، و بخشی از آداب بندگی، مثل دائم الوضو بودن و نماز شب و نیز مهارت های زندگی، نظیر اعتماد به نفس و خطر پذیری، مورد توجه قرار گرفته اند، زیرا هنوز در حوزه علوم اسلامی، رسیدگی به این مسائل در علم اخلاق صورت می گیرد و دانش مستقلی برای این موضوعات تأسیس نشده است.
یکم. ایمان به قدرت و غنای خدای بخشنده: سرچشمه هستی و حیات، پروردگاری است که ناتوانی و نیازمندی در او راه ندارد و در اوج قدرت، دارایی، مهربانی و بخشندگی، بر کل عالم مسلط است. ایمان به حقیقت بی کران الهی و ریشه دواندن این باور در ژرفای اندیشه و روان، هر شخصی را برای دریافت عطایای الهی و برخورداری از فضل و بهره نامتناهی او آماده می سازد.
توجه به سرچشمه سرشار دارایی و بی نیازی و ارتباط نزدیک و صمیمانه با او، دریچه های ثروت را گشوده و هوشیاری و هوشمندی شناخت فرصت ها و امکانات درآمد بیشتر را به دنبال می آورد. نگرش مثبت و خوش بینی حاصل از ایمان به پروردگار مهربان و بخشنده که همه ثروت ها و گنجینه های جهان برای اوست، و باور به اینکه این خداوند به ما نزدیک است، بلکه در درون ما حضور دارد، آمادگی دریافت عطایا و برخورداری از جود و کرم او را ایجاد می کند و نیروهای درونی را برای عملکرد درآمد زا و جذب دارایی آزاد می سازد.
اعتماد به حضور و حمایت خداوند، امید به نتیجه بخشی فعالیت ها و استحکام در عملکرد را به دنبال دارد، در نتیجه فرد با ایمان، آرام و نیرومندی و امیدوار به کار اقتصادی اقدام می کند. این روحیه بی تردید دشواری ها را سهل می سازد و احتمال موفقیت و دستیابی به هدف را به طور قابل توجهی افزایش می دهد؛ بدین سان تردید کننده خطا می کند و شخص با ایمان به هدف می رسد.
هر کس به واسطه یقین نیرومند می شود و همین قدرت، موجب دستیابی به کامیابی در رابطه با خواسته ها و اهداف است که مقاصد مالی و اقتصادی هم از این قاعده بیرون نیست. ایمان نیروهای درونی را آزاد کرده، استعدادها را شکوفا می سازد. هر چه ایمان و یقین قوی تر باشد، قدرت انسان بیشتر می شود «باور داشته باش تا نیرومند شوی». شک و تردید قدم ها را در گام برداشتن سست کرده، دست را از عمل باز می دارد. فقدان ایمان محکم، عزم و اراده را متزلزل می کند، دیدگاه خرد را هم نابینا کرده، فرصت ها و امکانات دستیابی به توفیقات مالی را هر چه قدر هم که نزدیک باشد، پنهان می سازد.
دوم. بلند همتی در اهداف اقتصادی: هدفی که انسان برای تلاش و تکاپوی خود در نظر می گیرد، در کیفیت و کمیت عمل و نیز نتیجه نهایی تأثیر جدی می گذارد؛ در خصوص توسعه روزی هم، اینکه خود فرد چه بخواهد، در اینکه چه می یابد، موثر است. شخص مومن می داند که خدای تعالی هیچ محدودیتی ندارد و گنجینه های آسمان و زمین، همه به دست اوست، پس بی مهابا از خدا خواسته و اهداف خود را بالا می برد.
امام علی ((علیه السلام)) فرموده اند: «برای هر کس همان چیزی است که قصد کرده و می خواهد» و «عطای الهی به قدر نیت است». در پی اهداف و نیت حقیر اقتصادی نتایج کوچک به دست می آید و در اثر خواست و اراده بزرگ توفیقات عظیم مالی پدیدار می شود. مهم اینکه با ایمان به فضل الهی و پذیرش خود به عنوان کسی که می تواند برخورداری گسترده ای از منابع مادی داشته باشد، وارد عمل و فعالیت اقتصادی بشویم.
مولوی در دفتر چهار مثنوی حکایت می کند که مارگیری در شهری زندگی می کرد و با یافتن مارهای گوناگون و نمایش آنها امرار معاش می کرد. روزی که برای پیدا کردن مار به کوهستان رفته بود، ناگهان خود را پشت اژدهای بزرگی دید که در اثر سرمای کوهستان به خواب رفته بود.
با دیدن این صحنه ترسید و گریخت؛ اما بازگشت، با احتیاط به آن نزدیک شد و بسیار خوشحال، زیرا می توانست با نمایش آن، پول خوبی به دست بیاورد. مولوی وقتی به اینجای داستان می رسد، نهیب زده و می گوید: ببینید انسان می تواند اژدها گیر باشد؛ اما خود را به مارگیری سرگرم کرده است. او قدر خود را نمی داند و همین موجب زیانش می شود.
;خویشتن نشناخت مسکین آدمی |
;از فزونی آمد و شد در کمی |
;خویشتن را آدمی ارزان فروخت |
;بود اطلس خوش بر دلقی بدوخت |
سوم. کوتاهی آمال: مفهوم آمال «زیاده روی در خیال پردازی یا آرزوهای دراز» است. صد البته که آرزوها و اهداف برای تداوم زندگی و تلاش، رکنی ضروری است و خیال پردازی تا اندازه ای که خواسته های انسان را روشن کرده، مسیر حرکت او را مشخص سازد و در تصمیم گیری او را یاری کند. لازمه زندگی، بالنده و رو به آینده روشن است؛ در حالی که طولانی شدن آرزوها آفت دستیابی به اهداف از جمله موفقیت های اقتصادی است.
همت بلند، در نظر گرفتن اهداف عظیم، برانگیختن انگیزه نیرومند در خود، نگرش عمیق به واقعیت ها برای شکار فرصت ها و دست بردن به اقدامات بزرگ و شجاعانه است؛ اما آمال دور و دراز، انسان را خیال پرداز، گسسته از واقعیات و سست و بی تحرک می کند. بنابراین داشتن اهداف بزرگ، غیر از گرفتاری در آمال و آرزوهای طولانی است.
دو ویژگی بارز و مذمومی که موجب مذمت آمال و آرزوهای دراز شده، یکی بازدارندگی از عمل است و دیگری از دست رفتن فرصت ها و امکانات. در غیر این صورت، آرزوهایی که موجب به حرکت آمدن چرخه حیات می شود، مایه رحمت و موافق با زندگی پویاست.
با این توضیح، یکی از مهم ترین اصول اخلاقی در موفقیت های اقتصادی، مهار آمال و آرزوهای دراز و پرهیز از زیاده روی در خیال پردازی است: «کسی که از آرزوهای دراز کمک بگیرد، فقیر و نیازمند می شود».
چهارم. حسن نیت: کاری که انسان انجام می دهد، وسیله ای برای کسب و درآمد است؛ اما باید توجه داشت که کیفیت کار و کیفیت کالا یا خدماتی که از فعالیت شخص حاصل می شود، ارزش اقتصادی آن را تعیین می کند. کیفیت، زمانی ارتقا می یابد که عشق و علاقه به مصرف کننده در کار بوده و نیت و قصد عمل کننده، فراتر از عایدات اقتصادی آن، خوب انجام شدن کار باشد. خیاطی که لباس می دوزد و فقط برای امرار معاش این کار را انجام می دهد، با خیاطی که با عشق و علاقه اندازه می گیرد، می برد و می دوزد، محصولات کاملاً متفاوتی ارائه می کنند.
کسی که کار خود را دوست دارد و برای آن ارزش قائل است، زیبا، استوار و با خلاقیت و نو آوری، کار خود را پیش می برد و به تبع مورد توجه قرار گرفته، درآمد فوق العاده ای کسب می کند؛ اما کسی که تنها برای پول کار انجام می دهد و به اینکه کارش چیست و به چه کسی می رسد، نمی اندیشد، نمی تواند استعدادهای منحصر به فرد خود را شکوفا ساخته، کار خوب و متفاوتی صورت بخشد.
حسن نیت، یعنی اینکه فرد بی توجه به سود مادی، بخواهد کار خوبی را برای مردم انجام دهد. قصد خیر رسانی به دیگران و ارائه بهترین محصول ممکن، نیت خیری است که موجب بهبود کیفیت عمل و در نتیجه افزایش درآمد حاصل از آن می گردد؛ هر چه این نیت خیر توسعه یابد، منافع مالی بیشتری را به دنبال خواهد داشت. کسی که می کوشد، خیری به اهالی یک محله برساند و کسی که تلاش می کند تا به مردم یک شهر یا کشور و حتی انسان های جهان نیکی کند، بی تردید در گستره ارائه محصول و سرانجام سود حاصل از آن تفاوت زیادی با هم پیدا می کنند؛ از این رو در روایات می خوانیم: «کسی که نیت خود را نیکو سازد، روزی اش افزون می گردد» و «رسیدن به آنچه شخص از خوشی زندگی می خواهد و آرامش خاطر و گستردگی روزی، به حسن نیت و... است».
پنجم. تقوا و پرهیزکاری: پاکیزه کردن جان از لوث گناه، آمادگی دریافت فضل الهی و شایستگی برخورداری از نعمت های او را فراهم می آورد. همه جهان در راه حق و به سوی خداوند در حرکت است و همراهی انسان با این نیروی عظیم بهره مندی از امکانات و منابع آشکار و پنهان عالم را میسر می سازد. رزق و روزی در این جهان پراکنده بوده، درآمد مالی در گروه استفاده و دستیابی به منابع همین جهانی است که در دست قدرت پروردگار است و دسترسی به آنها با فرمانبری از او و پیراستن روان از آلودگی عصیان و گناه ممکن می گردد. رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «خداوند می فرماید: به عزت و جلالم سوگند... بنده خواسته مرا به خواسته خود بر نمی گزیند، مگر اینکه فرشتگانم را به پاسداری از او می گمارم و آسمان ها و سرزمین ها روزی او را بر عهده می گیرند و من برای او فراتر از هر تجارتی هستم و دنیا سرافکنده به سوی او می آید.
حتی کسی که سرمایه ای ندارد، در صورت تقوا پیشگی می تواند، به سرمایه و ثروت برسد. ساده ترین توجیه آن این است که فرد پرهیزکار مورد اعتماد است و هر جا که ثروت بیشتری باشد، نیاز به این گونه شخصیت ها بیشتر می شود و به راحتی می توانند، کسب و کار پر درآمدی پیدا کنند. البته این ظاهر قضیه است، در حالی که «باشد اندر پرده بازی های پنهان...» قوانین معنوی عالم بر قواعد مادی غالب بوده و سنت های الهی محور گردش امور است.
پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «ای مردم پرهیز کاری را تجارت خود قرار دهید تا روزی بی سرمایه و تجارت به سوی شما سرازیر شود. سپس این آیه را قرائت فرمودند که «من یتق الله یجعل له مخرجاً و یرزقه من حیث لایحتسب»؛ (طلاق /2 و 3) کسی که تقوا پیشه کند، راه رهایی برای او گشوده و از آنجا که گمان نمی کند، روزی داده می شود».
شاید برجسته ترین مصداق این مطلب، جناب یوسف (علیه السلام) باشد که پس از آن، پرهیزگاری و تقوای مثال زدنی و البته کمی رنج به علت دشمنی زلیخا به بارگاه عزیز مصر راه یافت و خزائن و گنجینه های سرزمین پهناور مصر در اختیار او قرار گرفت.
بی تقوایی و معصیت، حرکت بر خلاف سیر جهان است و انسان با گناه رویاروی خدا و آفرینش او قرار می گیرد؛ در نتیجه راه دسترسی به منابع و امکانات ثروت ساز جهان به روی او مسدود شده، ناگزیر باید به مصاف و ستیز با همه چیز برخیزد تا به پول و ثروت برسد. به همین علت است که گناه، درآمد را محدود می کند و «چه بسا بنده قصد گناه می کند سپس از روزی اش محروم می گردد».
حضرت یوسف، به علت تقوا و پاکدامنی، مورد اعتماد عزیز مصر قرار گرفت و بر تمام دارایی و ثروت آن مملکت مسلط شد، زیرا عزیز مصر که او را بر این کار گماشت، خطاب به او گفت: «انک الیوم لدینا مکین امین»؛ تو امروز نزد ما قدرتمند و مورد اعتماد هستی. (یوسف /54) صد البته این قاعده که با پرهیزکاری می توان، به موقعیت های بالای اقتصادی و سیاسی رسید، مخصوص حضرت یوسف (علیه السلام) نبوده و سنتی الهی است که همواره بوده و همیشه چنین خواهد بود. به همین علت قرآن کریم می فرماید: «و کذلک مکنّا لیوسف»؛ و این چنین یوسف را توان و تمکن بخشیدیم. (یوسف /56) در این آیه شریفه، کلمه کذلک بر استمرار دلالت دارد و خداوند یکی از سنت های خود را بیان می کند.
ششم. اعتماد به نفس در بیان توانمندی های خود: اعتماد به نفس و قدرت بیان توانمندی های خود، در جلب اعتماد، و دستیابی به کاری که مورد علاقه و در راستای استعدادهای فرد است، در رسیدن به ثروت، نقش تعیین کننده دارد. از دیگر درس هایی که می توان، از داستان حضرت یوسف (علیه السلام) گرفت، غیر از تقوای محکم و پایدار و تأثیر آن در برخورداری از قدرت و ثروت، اعتماد به نفس او در بیان توانایی ها و شایستگی های خود است. ایشان پس از اینکه از سوی عزیز مصر فراخوانده می شود، در گفت و گوی با او، پس از درخواست سپردن خزائن مصر، به ایشان می فرمایند: «انی حفیظ علیم»؛ براستی که من نگهدارنده و دانا هستم. (یوسف /55).
لازم است که در بیان توانمندی های خود، کاملاً مطمئن و بی تردید سخن بگوییم تا موفقیت در طنین و لحن کلام آشکار شود و ذهن و دل مخاطب تأثیر پذیرفته و متقاعد شود. قرآن کریم درباره حضرت یوسف (علیه السلام) می فرماید: «فلما کلمه قال انک الیوم لدینا مکین امین»؛ به محض اینکه عزیز مصر با یوسف صحبت کرد، به او گفت: تو امروز نزد ما دارای جایگاه، و مورد اعتماد هستی (یوسف /54)، زیرا در همان برخورد اول و گفت و گوی آغازین، شایستگی او آشکار شد و پادشاه مصر دریافت که او قابل اعتماد است.
البته باید توجه داشت که در بیان توانمندی های خود، متکبرانه سخن نگوییم، بلکه در عین تواضع و توجه به لطف و رحمت خداوند، صلاحیت های خود را ابراز کنیم. همان گونه که می بینیم، حضرت یوسف در آغاز گفت و گو با امیر مصر می فرمایند: «و ما أُبَرِی ءُ نفسی»؛ من خودم را وارسته و پیراسته نمی شمارم. (یوسف /53).
هفتم. تدبیر و تقدیر معیشت: داشتن برنامه در امور مالی و رعایت تناسب درآمد، با هزینه ها و نیز آگاهی از مقدار هزینه های جاری در توسعه روزی نقش به سزایی دارد. اساساً توزیع درست هر چیز، از جمله امکانات مالی، موجب توسعه آن می شود. در مورد زمان هم این قاعده صدق می کند که توزیع هوشمندانه و برنامه ریزی، موجب توسعه زمان می شود.
اگر تقدیر در معیشت نباشد، معلوم نمی شود که درآمدها چگونه و در چه مواردی هزینه می شود و برای پس انداز و سرمایه گذاری چیزی نمی ماند؛ در صورتی که برخورداری از تقدیر و تدبیر در معیشت، به حذف هزینه های اضافه و امکان پس انداز و سرمایه گذاری کمک می کند؛ در نتیجه افزایش درآمد را در پی می آورد.
ایوب بن حر می گوید: مردی به امام صادق (علیه السلام) عرض کرد: شنیده ام که میانه روی و تدبیر در معیشت، نیمی از کسب است. امام فرمودند: خیر، بلکه تمام کسب و درآمد است.
هشتم . میانه روی: خود داری از اسراف و تبذیر و در مقابل، میانه روی در هزینه های زندگی، امکان گردآوری مال را فراهم می کند. وقتی پول جمع شود، سرمایه گذاری و افزایش درآمد را به دنبال خواهد داشت: «میانه روی و اقتصاد، دارایی کم را رشد داده و می پرورد. اما اسراف، ثروت انبوه را به باد می دهد».
اسراف و تبذیر نشانه عدم شایستگی برای ثروتمند شدن است. دارایی سزاوار کسی است که برای آن ارزش قائل بوده، به آن احترام گذارد. شخصی که ثروت را نعمت و هدیه خداوند می داند، قدر آن را دانسته، به اندازه و بجا آن را خرج می کند. امام کاظم (علیه السلام) فرموده اند: «کسی که اسراف و تبذیر می کند، نعمت از او گرفته می شود و کسی که به دارایی احترام می گذارد و با میانه روی از آن استفاده می کند و می کوشد که به اندازه برداشت و بلکه بیشتر به آن باز گرداند و آن را محبوس نکند و بهتر به کار اندازد، از توسعه آن برخوردار می شود.
نهم. انفاق: بنای جهان آفرینش بر این نهاده شده که هر عملی عکس العمل متناسب با آن را دریافت کند. راه گشودن گنجینه های عالم به روی خود، گشودن در گنجینه های خویش به روی دیگران است. حکمت خلاق هستی، شاهد دستان بخشنده و گنج های گشوده است تا دستان بخشنده خود را بگشاید و منابع درآمدزا را به دستان بخشنده بسپارد.
خداوند، ذخایر و امکانات گرانبهایی را برای مردمان آفریده است و کسانی را می جوید که شایستگی ایستادن میان او و بندگانش را داشته باشند تا از او بگیرند و به خلق بسپارند و هرگاه دیدی که ثروت خداوند به دست نابکاران افتاده، در ادعای مدعیان تردید کن، زیرا اگر آنها راستگو بودند، خداوند سنت خویش را جاری می ساخت، پس آنها که می گویند: اگر به جای فلان کس که نم پس نمی دهد، ما داشتیم، به داد نیازمندان می رسیدیم، فرق زیادی با آنها ندارند.
بنابراین، بخشندگی و انفاق سبب افزایش درآمد و وسعت رزق می شود: «عمل کسانی که مال خود را برای خشنودی خداوند و تثبیت ملکات انسانی در جان خود انفاق می کنند، مانند باغی است که در نقطه بلندی باشد و باران های درشت به آن برسد و از هوای آزاد و نور آفتاب به حد کافی بهره گیرد و میوه خود را دو چندان دهد که همیشه شاداب و با طراوت است، و خداوند سبحان به آنچه انجام می دهید، بیناست» .
قرآن کریم در آیه دیگری می فرماید: «مثل کسانی که دارایی شان را در راه خدا می بخشند، مثل دانه ای است که هفت خوشه از آن می روید و در هر خوشه صد دانه است و خداوند برای هر که بخواهد می افزاید و خداوند فرا گیرنده و داناست».
دهم. قرض الحسنه: قرض الحسنه، یعنی سپردن پول به کسی، تا اینکه پس از بر طرف کردن نیاز، آن را باز گرداند. در قرآن کریم، خداوند خود را طرف قرض دهنده معرفی کرده، تا کسی که قرض می دهد، خود را با خدا مواجه بداند و او وعده داده است که بر آن مال بیفزاید: «کسی که به نیکی به خداوند قرض می دهد، پس خداوند برای او می افزاید و او می بندد و می گشاید و به سویش باز می گردید».
قرض الحسنه نوعی پس انداز مقدس است و همین تقدس، موجب حفظ مال از خطرات و تباهی ها می شود و از آنجا که این مال به سوی خداوند رفته و باز گشته است، از نور و نیروی آسمانی در آن قرار گرفته و این بهره فوق طبیعی، امکان معجزه را در آن پول پدید می آورد.
یازدهم. حسن خلق: یکی دیگر از عوامل وسعت رزق، خوی نیکو و پسندیده است، زیرا علاوه بر عوامل الهی و اسباب غیر مادی که موجب وسعت رزق به واسطه خوش خلقی می شود، عوامل تبیین پذیر عادی هم وجود دارد؛ از جمله اینکه اخلاق خوب شخص را مورد توجه مردم قرار می دهد و آنها برای رفع نیازهایشان به او مراجعه می کنند و او را بر دیگران ترجیح می دهند و چون معاشرت با او را خوشایند می دارند، در روابط مالی و اقتصادی نیز به سراغ او می آیند؛ از این رو امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «حسن خلق روزی را می افزاید».
دوازدهم. پرهیز از گنج اندوزی و به جریان انداختن دارایی: در فرهنگ اسلامی، گنج اندوزی حرام است؛ یعنی اینکه انسان ثروتی را معطل و بی ثمر بخواباند، زیرا هم خود را از بهره های آن محروم می کند و هم دیگران را بی نصیب می گذارد. امام علی (علیه السلام) فرموده اند: «مال آن است که به شخص سود رساند» . در حقیقت آنچه بی استفاده ذخیره می شود یا به کار نیازهای روزمره می آید، مال نیست. دارایی حقیقی برای کسی که اندیشه پویای اقتصادی دارد، آن است که ارزش افزوده داشته باشد. بنابراین کمترین دارایی، اگر در جریان باشد و سودی از آن برآید، به راستی دارایی محسوب می شود.
هنگامی ثروت به صورت ثروت ساز عمل می کند که به کار انداخته شود. از این رو امام فرمودند: «دارایی، تا از تو جدا نشود، سودی نمی رساند». برای دستیابی به اهداف بزرگ اقتصادی، باید ثروت را از خود جدا کرد و به کار انداخت. در این صورت، آن دارایی توسعه یافته و عایدات آن به صاحبش و نیز سایر افراد جامعه منفعت می رساند.
سیزدهم. شجاعت و خطر پذیری: کسی که کاری را که دیگران انجام می دهند، به همان صورت تکرار می کند، نمی تواند به توسعه فوق العاده ای در رزق و روزی دست یابد، بلکه باید کاری جدید، محصولی تازه یا شیوه نوینی را دنبال کرد و چیز متفاوتی پدید آورد. در این راه هزینه وقت، استعداد، نیرو و سرمایه ضروری است؛ البته نتیجه نهایی هم صددرصد نخواهد بود، بلکه هیچ تضمینی برای ثمر دهی این کار تازه وجود ندارد؛ اما در صورتی که به نتیجه مطلوب برسد، توسعه قابل توجهی در کسب و درآمد به دنبال آورده، کیفیت زندگی مردم را متحول می کند.
برای توسعه درآمد باید به این خطرها تن داد و البته پس از آزمودن و خطاهای متعدد، نتیجه دلخواه پیش می آید. این مطلب در کلام شیوا و کوتاه امیرمؤمنان (علیه السلام) آمده است: «کسی که بر خطرها سوار شود، دارایی زیادی به دست می آورد»، زیرا کسی که حاضر می شود، سرمایه و توان خویش را به خطر بسپارد، درجه ای از بی اعتنایی به دنیا و خالی بودن از آن را دارد و همین عامل جذب دارایی و ثروت می شود. شخصی که به سختی به مال دنیا چسبیده و آن را آزاد نمی گذارد، نمی تواند به خطر پذیری تن دهد. او لبالب از تعلق به مال و ثروت است و جایی برای جذب ندارد؛ مثل کسی که گنج اندوخته و نمی گذارد تا با فاصله گرفتن از ثروتش فضایی برای رشد و افزایش دارای باز شود.
شجاعت و مردانگی در تصمیم گیری و اقدام به یک عمل تازه و جدا شدن از سرمایه برای به کار گرفتن ظرفیت آن و تولید ثروت است؛ بدین جهت امام علی (علیه السلام) فرمودند: «بهره کشی از دارایی تمام جوان مردی است».
چهاردهم. رشد خواهی و دانشجویی: اهمیت طلب علم و روایات آن تنها به فقها مربوط نیست؛ البته فقه یکی از برترین انواع علم است؛ اما هر کس که به دنبال کمال خویش بوده و دانش و معرفت را عالی ترین مطلوب قرار داده، خود را می شناسد و قدر و جایگاه خویش را می داند، به راستی عالم است: «العالم من عرف قدره». او بر اساس همین شناخت، زندگی و شغل و پیشه خود را برگزیده، در مسیر شکوفایی و رشد مناسب قرار گرفته و به پیش می رود. چنین کسی که خلال کار می کوشد که خود، جهان، خلق و خدا را هر چه بهتر بشناسد. از این جهت، بهترین کاری را که استعداد و علاقه و رشد و شکوفایی خود را در آن می بیند و به درد مردم بخورد، انجام داده، بالاترین بازده اقتصادی را به دست می آورد: «خداوند غیر از روزی که برای عموم آفریدگان ضمانت کرده، روزی کسی را که در جست و جوی دانش است، به صورت ویژه بر عهده گرفته است».
در پی دانش و رشد رفتن، انسان را به کشف و شکوفایی استعدادها، کنش کامل و بهترین عملکرد می رساند. ثمره قطعی این وضعیت افزایش درآمد و وسعت رزق است. در حقیقت وقتی شخصی آزاد و آرام و شادمان و پرشور، همه چیز را پشت سر گذاشته، به رشد و دانش اندوزی می پردازد، به خلاقیت و نوآوری و روشن بینی می رسد که در افزایش در آمد و وسعت روزی اثر مستقیم دارد؛ از این رو امام علی (علیه السلام) فرمودند: «روزی کسی را می طلبد که او را طلب نمی کند».
جست و جوی دانش و معرفت، فرد را به خودشناسی رسانده، این روشن بینی ها بهترین و مناسب ترین راه و شیوه زندگی و شغل و حرفه را امکان پذیر می سازد. به دنبال این تکاپو فعالیت خوب، دل دادن و غرق کار شدن و قصد خیر رسانی به مردم است که نور و نیرویی معجزه آسا در فعالیت او قرار داده و موجب توسعه رزق و روزی می شود.