برخلاف دیگر ادیان، که معمولاً منتظر یک موعود نجات بخش اند، زرتشتیان منتظر سه موعود هستند که هر یک از آن ها به فاصلة هزار سال از دیگری ظهور خواهد کرد. در این جا لازم است قبل از پرداختن به مسألة سه موعود، اشاره ای گذرا به بحث ادوار جهانی یا سال کیهانی در آیین زرتشت داشته باشیم، که افسانة ظهور این موعودهای سه گانه در چنین چارچوبی جای داده شده است. البته باید یاد آور شویم که متن های زرتشتی دربارة این که (( سال کیهانی)) از چند هزاره تشکیل می شود هم سخن نیستند. پاره ای می گویند از نُه هزاره، و برخی این دورة جهانی را به مناسبت دوازده برج سال طبیعی و دوازده نشان منطقة البروج، متشکل از دوازده هزاره می دانند. قراینی نیز حکایت می کند رقم اصلی شش هزار سال بوده و به تدریج، به نُه هزار سال و دوازده هزار سال افزایش یافته است.[26]
امیل بنونیست (Emil Benveniste) در این باره می نویسد: (( نُه هزار سالْ عقیدة زروانیان و دوازده هزار سالْ اعتقاد مزدیسنان غیر زروانی است.))[27] امّا (( نیبرگ Nyber)) عقیده دارد که عمر جهان بنابر رأی زروانیان دوازده هزار، و بنابر اعتقاد مزدیسنان غیر زروانی نُه هزار سال است.[28] با این همه، سال کیهانی کامل، چنان که مشروحاً در فصل اول بندهش مندرج است، دوازده هزار سال است، که خود به چهار دوره یا عهد سه هزار ساله تقسیم می شود.[29]
در سه هزارة اول، اهورا مزدا عالم فروهر، یعنی عالم روحانی را بیافرید، که عصر مینوی جهان بوده است. در سه هزارة دوم از روی صور عالم روحانی، جهان جسمانی خلقت یافت. در این دوره، امور جهان و زندگی مردمانْ فارغ از گزند و آسیب بود و به همین جهت، عصر طلایی تاریخ دینی مزدیسنان نامیده می شود. سه هزارة سوم، دوران شهریاری شهریاران و خلقت بشر و طغیان و تسلط اهریمن است. زرتشت درست در آغاز هزارة اول از دوران چهارم زاده شد؛ یعنی هنگامی که بنا بر سنت دوران واپسین از چهار دورة عمر جهان بود.[30]
به موجب روایات زرتشتی و بنا به یشت نوزدهم، در آخرالزمان از زرتشت سه پسر متولد می شود که با نام عمومی سوشیانس خوانده می شوند. این نام به خصوص برای تعیین آخرین موعود تخصیص یافته و او آخرین مخلوق اهورا مزدا خواهد بود. کلمة (( سوشیانس)) که از ریشة (( سو Sav,Su)) به معنی سود و سودمند است، در اوستا (( سئوشیانت Saoshyant)) آمده و در پهلوی به اشکال گوناگونی چون: سوشیانت، سوشیانس، سوشانس، سوسیوش، سیوسوش آمده است.[31] در فروردین یشت، بند 129، در معنی سوشیانت چنین آمده است: (( او را از این جهت سوشیانت خوانند، برای آن که او به کلیة جهان مادی سود خواهد بخشید.))[32]
این کلمه چندین بار در گاتاها برای شخص زرتشت به کار رفته و پیامبر خود را سوشیانت خوانده؛ یعنی کسی که از وجودش سود و نفع بر می خیزد و سود رساننده است. (یسنا، 45/11، 48/9، 53/2) همچنین چندبار دیگر در سرودها، این واژه به صورت جمع آمده و زرتشت، خود و یارانش را (( سود رسانندگان)) معرفی کرده است. (یسنا، 34/13، 46/3، 48/12)[33] در سایر قسمت های اوستا نیز غالباً سوشیانس ها به صورت جمع آمده و منظور از آن ها، پیشوایان و جانشینان زرتشت است که در تبلیغ کردن دین کوشا هستند و مردم را به راه راست هدایت می کنند.[34] در یسنا (24/5) از سوشیانس ها با عنوان نوکنندگان جهان و مردانی که هنوز متولد نشده اند یاد می شود:
ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین با فروهرهای همة پاکان؛ آن پاکانی که مرده اند و آن پاکانی که زنده اند و آن مردانی که هنوز زاییده نشده، سوشیانت های نو کننده اند.[35]
امّا عمدة مطالب دربارة سوشیانس ها در یشتهای سیزدهم و به ویژه نوزدهم آمده است. در یشت 19، بند 88 به بعد، دربارة ظهور سوشیانس در آخرالزمان و نو شدن گیتی و سپری شدن جهان چنین آمده است:
فرّکیانی نیرومند مزدا آفریده را ما می ستاییم؛ (آن فرّ) بسیار ستودة زبردست، پرهیزگار، کارگر چست را که برتر از سایر آفریدگان است؛ که به سوشیانت پیروزمند و به سایر دوستانش تعلق خواهد داشت.[36] در هنگامی که گیتی را نوسازد؛ (یک گیتی) پیر نشدنی، نمردنی، نگندیدنی، نپوسیدنی، جاودانِ زنده، جاودانِ بالنده و کامروا. در آن هنگامی که مردگان دگر باره برخیزند و به زندگانْ بی مرگی روی کند. پس آن گاه او (سوشیانت) به در آید و جهان را به آرزوی خود تازه کند.
پس جهانی که فرمانبردار راستی است فنا ناپذیر گردد. دروغ دگرباره به همان جایی رانده شود که از آن جا از برای آسیب رساندن به راستی پرستان و نژاد و هستیِ وی آمده بود. تباهکار نابود خواهد گردید؛ فریفتار رانده خواهد شد.[37]
براساس روایات پهلوی، نطفة زرتشت در دریاچة هامون، [کیانسیه یا کَسَه اُیه (Kasaoya)] قرار دارد. در آخرین هزاره از عمر جهان (هزارة دوازدهم) سه دوشیزه از این نطفه بارور می شوند و سه موعود مزدیسنان را می زایند. در یشت سیزدهم، بند 62 آمده است:
فروهرهای نیک توانای پاک مقدسین را می ستاییم که نُه و نود و نهصد و نه هزار و نُه بار دَه هزار (یعنی 99999) از آنان نطفة سپنتمان زرتشت مقدس را پاسبانی می کنند.[38]
امّا در یشت سیزدهم، بندهای 128 و 129 مهم و قابل توجه هستند. دربند 128 مجموعاً از نُه پارسا که شش تن از آن ها یاران سوشیانس[39] و سه تن دیگر موعودهای آینده اند یاد شده و فروشی شان ستوده شده است. این سه تن در اصل همان سه پسر آیندة زرتشت یا موعودهای نجات بخش هستند که در هزارة آخر عمر جهان به فاصلة هزار سال از همدیگر ظهور خواهند کرد. این سه تن عبارتند از:[40]
1. اوخشْیَت اِرتَه (Ukhsyat ereta)، یعنی پرورانندة قانون مقدس (نیرو دهنده و روا کنندة قانونِ دین و دادِ زرتشت).[41] امروزه این نام را اوشیدر یا هوشیدر گویند، و در کتب پهلوی به صورت خورشیتدر یا اوشیتر آمده است. گاه کلمة بامی را به آن افزوده، هوشیدر بامی می گویند که به معنی هوشیدر درخشان است.
2. اوخْشْیَت نِمَه (Ukhsyat nemah)، یا اوخشیَت نِمَنگه، یعنی پرورانندة نماز و نیایش. امروزه آن را اوشیدر ماه یا هوشیدر ماه می گویند، ولی در کتب پهلوی به صورت خورشیتماه و اوشیتر ماه ضبط شده است.
3. اَستْوَتْ اِرِتَه (Astvat ereta)، یعنی کسی که مظهر و پیکر قانون مقدس است. در خود اوستا نیز به معنی لفظی این کلمه اشاره شده و در بند 129، یشت سیزدهم،
می خوانیم:
کسی که سوشیانت پیروزگر نامیده خواهد شد و اَستوَت اِرِتَه نامیده خواهد شد. از این جهت سوشیانت، برای این که او به سراسر جهان مادی سود خواهد بخشید؛ از این جهت استوت ارته، برای این که او آنچه را جسم و جانی است، پیکر فنا ناپذیر خواهد بخشید، از برای مقاومت کردن بر ضد دروغ جنس دو پا (بشر)، از برای مقاومت کردن در ستیزه ای که از طرف پاکدینان برانگیخته شده باشد.[42]
و این استوَت اِرته همان سوشیانس، یعنی سومین و آخرین موعود در آیین مزدیسناست. چنان که اشارت رفت، این سه برادر از پشت و نطفة زرتشتْ پیامبر ایران هستند. بنابر سنت نطفة زرتشت را ایزد نریوسنگ برگرفت و به فرشتة آب (ناهید) سپرد، که آن را در دریاچة کیانسیه (هامون) حفظ کرد.
در آغاز هزارة یازدهم، دوشیزه ای از خاندان بهروزِ خداپرست و پرهیزگار در آن دریاچه آبتنی می کند و از آن نطفه آبستن می شود. پس از سپری شدن نُه ماه، هوشیدر پا به عرصة دنیا خواهد گذاشت. این پسر در سی سالگی از طرف اهورا مزدا برانگیخته می شود و دین در پرتو ظهورِ وی جان می گیرد. از جملة علامات ظهور وی این است که خورشید دَه شبانه روز، غیر متحرک در آسمان خواهد ماند و به هفت کشور روی زمین خواهد تابید. آن که دلش با خدا نیست، با دیدن این شگفتی، از هول و هراس جان خواهد باخت و زمین از ناپاکان تهی خواهد گشت.
در آغاز هزارة دوازدهم، دگرباره دوشیزه ای از خاندان بهروز در دریاچة هامون تن خود را می شوید و از نطفة زرتشت بارور می شود، و از او هوشیدر ماه زاده خواهد شد و در سی سالگی به رسالت خواهد رسید. در هنگام ظهور وی، خورشید بیست شبانه روز میان آسمان می ایستد. در دورانِ شهریاری روحانی هوشیدر ماه، ضحاک از کوه دماوند زنجیر گسیخته، و به ستمگری و بیداد می پردازد. به فرمان اهورا مزدا، یلِ نامور، گرشاسب، از دشت زابلستان به پا می خیزد و آن ناپاک را هلاک می کند.
در پایان هزارة دوازدهم، باز از خاندان بهروز، دوشیزه ای در آب هامون شست وشو
می کند و بارور می شود و از او سوشیانس، آخرین آفریدة اهورا مزدا، متولد می شود. در سی سالگی، مزدیسنا امانت رسالت را به وی واگذار می کند. به واسطة نشانة متوقف شدن خورشید در وسط آسمان، به عالمیان ظهور سوشیانس و نو کنندة جهان بشارت داده خواهد شد. از ظهور وی، اهریمن و دیوِ دروغ نیست و نابود گردد. یاران آن موعود که از جاودانان هستند، قیام می کنند و همراه وی خواهند بود تا مردگان برخیزند و جهان معنوی روی نماید.[43]
منابع:
[25] . نگارنده در این بخش، از مقالة دیگر خویش تحت عنوان (( موعود در آیین زرتشت)) استفادة بسیاری برده است. خوانندگان محترم می توانند رجوع کنند به: مجلة هفت آسمان، شمارة 4-3، ص 107-122.
[26] . مری بولیس، تاریخ کیش زرتشت، ترجمة صنعتی زاده، ص 391.
[27] . دین ایرانی بر پایة متن های معتبر یونانی، ص 70 به بعد.
[28] . ه .س. نیبرگ، دین های ایران باستان، ترجمة دکتر نجم آبادی، ص 387. آرتور کریستین سن دربارة این اختلاف
می نویسد: (( به نظر من، اختلاف در عدد سنوات حاکی از اختلافات این دو فرقه نیست؛ سبب این تفاوت آن است که چه زروانیان و چه مزدیسنان گاهی سه هزار سال آغاز جهان را، که کاینات در حال امکانی وجنینی بوده، به حساب می آوردند و گاهی نمی آوردند. در تمام روایات، اعم از زروانی و غیر زروانی، مدت جنگ بین اهریمن و اهورامزدا را نُه هزار سال گفته اند. امّا این که در تواریخ ازنیک (Eznik) و الیزه (Elisee) آمده است که زروان قبل از تولد اهریمن و اهورا مزدا هزار سال قربانی داد، دلیل این است که زروانیان قبل از نُه هزار سال باز به یک مدتی از عمر جهان قائل بوده اند.)) ر.ک: ایران در زمان ساسانیان، ص 221.
[29] . دربارة سالشمار تا زمان تازیان که دوازده هزار سال بود، ر.ک: بندهش، فصل 12، ص 155-156؛ بندهش هندی، فصل 29، ص 120-121.
[30] . ر.ک: هاشم رضی، فرهنگ نام های اوستا، ج 2، ص 771-772.
[31] . پورداود، رسالة سوشیانس، ص 8؛ فرهنگ نامهای اوستا، ج 2، ص 769.
[32] . پورداود، یشتها، 101:2.
[33] . ر.ک: رسالة سوشیانس، ص 7-13؛ فرهنگ نام های اوستا، ج 2، ص 769-770. همچنین دربارة کلمة سوشیانس و وجه اشتقاق آن و کاربرد مفرد و جمع آن در اوستای گاهانی و جدید نگاه کنید به: نجات بخشی در ادیان، ص 4-9.
[34] . ر.ک: یسنا، 12/7، 13/3، 14/1، 20/3، 61/5، 70/4؛ ویسپرد، 5/1، 11/13، 22/1؛ سروش یشت، 17؛ فروردین یشت 38؛ به نقل از: رسالة سوشیانس، ص 10-11.
[35] . پورداود، یسنا، 1: 222-223.
[36] . دوستان سوشیانس جاودان هایی هستند که در روز واپسین، رستاخیز کرده و وی را در کار نو نمودن جهان و تازه ساختن گیتی یاری خواهند کرد؛ مانند کیخسرو، نرسی، طوس، گودرز، پشوتن، اغریرث و گرشاسب.
[37] . ر.ک: یشتها، 2: 349.
[38] . همان، 73:2.
[39] . دربارة این شش تن و اسامی آن ها ر.ک: یشتها، 100:2، حاشیة 1؛ هاشم رضی، وندیداد، ج4، ص 1775-1776؛ مقالة نگارنده، موعود در آیین زرتشت، ص 114.
[40] . ر.ک: رسالة سوشیانس، ص 14-16؛ یشتها، 2: 100-101؛ فرهنگ نام های اوستا، 777:2.
[41] . وندیداد، ج 4، ص 1757.
[42] . یشتها، 2: 101-102.
[43] . یشتها، 101:2؛ وندیداد، ج 4، ص 1757-1758.