برخی از لغت شناسان «ابلیس» را واژه ای عربی دانسته که از ریشه ی «بلس» اشتقاق یافته است. این واژه در لغت به معنی یأس، درماندگی، سکوت و حزن ناشی از یأس و ترس، پشیمانی و حیرت آمده و ابلیس بدین جهت به این نام خوانده شده که از خیر و رحمت الهی، مأیوس و پشیمان گردیده است.(
[1])
و در اصطلاح؛ ابلیس علم و نام خاص موجودی است زنده، با شعور و اراده، مکلّف و متمرّد که از سجده بر حضرت آدم(ع) امتناع ورزید و از درگاه الهی رانده شد.(
[2])
نام اصلی ابلیس، حارث (حرث) بود که به دلیل عبادت طولانی او را «عزازیل»یعنی عزیز خدا خطاب می نمودند. وی پس از عُجب؛ «ابلیس» نامیده شد و پس از امتناع از سجده و رانده شدن از درگاه الهی «الشیطان» نام گرفت. (
[3])
[1] . احمدبن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج 3، ذیل لغت «بلس» و همان، ج 6 ، ذیل لغت و راغب، مفردات، ص 143.
[2] . قره (2): 33 و اعراف (7): 11 و ص (38): 74.
[3] . آلوسی، روح البیان، ج 8 ، ص 59 و تاریخ بلخی، ج 1، ص 16 و ابن کثیر دمشقی، البدایه والنهایه، ج 1، ص 69.