نیازهای کودکان

نیاز به دوستی با هم سالان « پدرم به من اجازه نمی دهد با کسی دوست بشوم. او معتقد است دوستان جلو پیشرفت مرا می گیرند و نمی گذارند به مطالعه درس هایم، بپردازم و به من آسیب می رسانند

نیازهای کودکان

نیاز به دوستی با هم سالان

« پدرم به من اجازه نمی دهد با کسی دوست بشوم. او معتقد است دوستان جلو پیشرفت مرا می گیرند و نمی گذارند به مطالعه درس هایم، بپردازم و به من آسیب می رسانند. »
« پسری 11 ساله »
دوستی ها در توسعه ی شخصیّت کودکان نقش مهمی دارند. از مهم ترین عوامل اجتماعی شدن کودکان دوستان آن ها هستند. کودکان در سن پیش دبستانی دوست دارند با هم سالانی که شاد و زیبا هستند یا خوراکی و اسباب بازی دارند ارتباط برقرار کنند و دوست شوند. دوستی در این دوره سریعاً تغییر می کند. کودک بدون علت خاصی ممکن است دوستانش را کنار بگذارد. در 6 و 7 سالگی کودکان دوستان خود را کسانی می دانند که در فعالیّت های بدنی و فیزیکی و بازی ها با آن ها مشارکت دارند (دامون (1) 1983، ایندز بیتز (2) 1990).
در دوره ی کودکی میانی، در یک محل زندگی کردن و مجاورت فیزیکی و فعالیّت های مشترک بین کودکان باعث ایجاد دوستی در کودکان می شود (سِلمَن (3) 1980).
در این سن، دوستی ها بر اساس اعتماد به هم و رفع نیازها و ویژگی های مشترک، شکل می گیرد.
دوستی های کودکانه با بالارفتن سن صمیمانه می شود و تأثیرات عمیق تری روی کودک می گذارد. اغلب کودکان ترجیح می دهند دوستانی از جنس خود داشته باشند. (رزواشر 2000).
تحقیقات نشان داده است که اگر در دوستی ها صمیمیت و امنیت و عدم تعارض بیشتر باشد دلبستگی و علاقه بین کودکان بیشتر است (لیبرمن (4) 1999).
خانواده ها باید دوستی را به عنوان یک واقعیت در زندگی کودکان قبول کنند و سعی نکنند کودکان را با جدا نگه داشتن از دیگران، به خیال خود، سالم بار آورند. کسانی که در دوره ی کودکی و نوجوانی دچار مشکلات ارتباطی باشند در بزرگ سالی مشکلاتی مثل اختلال شخصیت، بزهکاری و رفتاری ضد اجتماعی خواهند داشت لذا نظارت هوشمندانه ی والدین بر دوستی های کودکان، بسیار ضروری می باشد.

فواید دوستی کودکان

تحقیقات نشان می دهد حمایت های اجتماعی، تأثیر مثبتی روی سلامت روانی و جسمی افراد دارد (لاد (5) 1990). دوستی، به کودکان کمک می کند مسائل زیادی را یاد بگیرند که به برخی از فواید آن اشاره می کنیم:
1- به کودک کمک می کند تا با مفهوم خشم، عصبانیت و اعتراض آشنا شود و رفتار مناسب را در هنگام برخورد با دوستان بیاموزد.
2- دوستی کردن حس نوع دوستی را در کودکان پرورش می دهد.
3- باعث کم شدن خودمداری کودکان می شود. (پیاژه (6)1970).
4- دوستی به کودک فرصت ابراز وجود می دهد.
5- دوستی به کودک کمک می کند تا احساسات سرکوب شده مثل خشم، هیجان و ترس را ابراز کند.
6- رفتار مناسب را به کودکان می آموزد و باعث افزایش سازگاری در آن ها می شود (باربارا (7) 2004).
7- به حس ارزشمندی، با بودن در کنارِ کودکان دست می یابند و عزت نفس آنها زیاد می شود.
8- مکالمات صمیمانه در دوستی ها، باعث سلامت روانی کودک و نوجوان می شود (فارمن (8) 1996).
گاهی تأثیری که کودکان از دوست می پذیرند، از هیچ پدر و مادر و معلمی نمی پذیرند چون گاهی کودکان در برابر گفته های بزرگ ترها مقاومت می کنند. برای همین پدر و مادرها باید در پیدا کردن دوستان و معاشران خوب به کودکان کمک کنند.

نقش والدین

با توجه به اهمیت دوستی در کودکان، توصیه های زیر به والدین کمک زیادی می کند.
1- آداب دوست شدن را به کودکان آموزش دهید. مثال: علی با پدرش به پارک رفته و می خواهد با کودکی که هم سن اوست دوست شود و بازی کند. علی جلو می رود با لبخندی که روی لب دارد سلام می کند و می گوید اسم من علی است. با من دوست می شوی؟ و به این صورت یک دوست پیدا می کند و چندین مرتبه هم که به پارک می رود با او بازی می کند.
2- صفات یک دوست خوب و ویژگی ها و علائم یک دوست بد را بارها برای کودک توضیح دهید.
3- خوش رفتاری و مؤدب بودن را در مورد دوستی ها به کودکان یادآوری کنید.
4- به کودکان خود بیاموزید به دوستان خود کمک کنند مثلاً اگر نیاز به وسیله ای داشتند آن را در اختیارش قرار دهند.
5- به کودکان یاد دهید که با افراد هم سن و سال خود دوست باشند و آن ها را از دوست شدن با بچه های بزرگ تر و یا کوچکتر منع کنید.
6- کودکان را تشویق کنید که دوستان جدید پیدا کنند مثلاً در مدرسه، پارک، مسجد و زمین ورزش.
7- کودکان را از معاشرت با افراد ناشایست منع کنید.
8- به کوکان یاد دهید بعضی کارها باعث می شود تا دوستی ها از بین برود مثل پرحرفی، دادن خبرهای بد، ایراد گرفتن از دوستان، پشت سر دوستان حرف زدن، گوش ندادن به حرف های دوستان، پریدن بین صحبت های دوستان و صحبت های آن ها را قطع کردن، پراکنده گویی، خبرچینی و... .
9- شرایطی برای کودکان فراهم کنید که گاهی چند ساعتی با دوستان شان باشند و مثل دعوت کردن دوستان کودک به خانه، هماهنگ کردن با والدین کودکان و بردن آن ها به پارک، سینما یا نمایشگاه.
10-در صورتی که بین دوستان بحث و دعوای لفظی پیش آمد، دخالت نکنید و بگذارید خودشان مسئله را حل کنند به جز مواقعی که تشخیص می دهید ممکن است مشکل ایجاد شود.

نیاز به محبّت

پدر و مادرم معتقدند که کودکان را باید در دل دوست داشت و همیشه این جمله را تکرار می کنند. آن ها معتقدند اگر محبّت خود را به کودک نشان دهند کودک لوس و بی ادب می شود. آرزو دارم پدرم مرا یک بار مثل پدرهای دیگر، بغل کند و ببوسد.
« صحبت های یک پسر 11 ساله »
انسان به محبّت و دوست داشتن نیاز دارد و کودک بیش از بزرگتر ها به محبّت نیاز دارد. کودکانی که در خانواده ی پر از محبّت بزرگ می شوند، شاد و بانشاط هستند و به زندگی امیدوارند و در گرفتاری ها و دشواری ها خود را تنها نمی بینند. وقتی کودک محبّت ببیند به والدین و خانواده علاقه مند می شود و بهتر به حرف آن ها گوش می دهد و در این زمان تربیت راحت و بهتر انجام می شود. هم چنین کودکان ناراحتی ها و مشکلات شان را به اولیا می گویند و اولیا می توانند آن ها را بهتر راهنمایی کنند.
کودکی که در خانواده ای پر از مهر و محبّت بزرگ شود، خوش قلب و خیرخواه می شود و وقتی بزرگ شد و به دوستان و اطرافیان خود محبّت می کند و همچنین شیوه ی محبّت به دیگران را یاد می گیرد. احساس محبوبیت باعث آرامش نفس شده و این امر در سلامت اعصاب و روان و جسم کودک تأثیر می گذارد. تحقیقات نشان می دهد بچه هایی که محبّت کافی دیده اند اجتماعی تر هستند (اینس وُرس (9) 1989).
محبّت به کودک باعث حفظ کردن او از انحرافات می شود. چون محبّت باعث می شود کودک از ابتلا به احساس حقارت که عامل بسیاری از انحرافات است مصون بماند.
محبّت کردن به کودک باعث می شود اعتماد به نفس او افزایش یابد (جکسون کانتی (10) 2012).
کودکان نیاز به دوست داشتن بی قید و شرط دارند نه این که والدین به خاطر زیبایی یا حرف گوش کردن، آن ها را دوست داشته باشند کودکانی که دوست داشتن بدون قید و شرط را تجربه می کنند احساس امنیت و احساس آرامش درونی می کنند (جکسون کانتی 2012).
اسلام در مورد محبّت به کودکان توصیه زیادی کرده است و در این رابطه پیامبر گرامی (صلّی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند:
« فرزندان خود را ببوسید که برای هر بوسه درجه ای در بهشت به شما خواهند داد که فاصله ی هر درجه پانصد سال خواهد بود(11). »
عدم محبّت باعث پرخاشگری، انزوا و در خود فرورفتن کودک می شود. عدم محبّت باعث می شود کودک در مقابل ابراز محبّت های دیگران دچار مشکل شده و در برابر خواسته های دیگران تسلیم شود. تحقیقات نشان می دهد که محرومیت از محبّت در کودکی باعث می شود فرد در بزرگ سالی بزهکار شود (راتر ‌(12) 1998).

اِفراط در محبّت

اِفراط در محبّت با تربیت صحیح فرزندان سازگار نیست. محبّت زیاد از حد حس خودپسندی را در کودک تقویت می کند و باعث می شود که در برابر مشکلات و ناملایمات زندگی مقاومت کمتری داشته و دچار ضعف روحی گردد. محبّت افراطی باعث می شود کودک سلطه جو، زودرنج و نازپرورده بار آید. هم چنین باعث می شود که کودک پرتوقع شود. وابستگی و وابسته شدن کودک از دیگر مشکلات محبّت زیاد است.
اگر محبّت زیاد باعث شد که کودک از انجام مسئولیت های خود کوتاهی کند والدین باید با نشان دادن نارضایتی خود به کودک تذکّر دهند.
امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: « بدترین پدران کسانی هستند که نیکی به فرزندان، آنان را به افراط کشاند.(13) »

چگونه به کودکان محبّت کنیم؟

والدین باید دوست داشتن را در رفتار خود ابراز کنند. محبّتی که ابراز نشود و در دل باشد تأثیر چندانی ندارد، چون کودکان هر چیزی را که مشاهده کنند برایشان مفهوم پیدا می کند.
پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند: « هرگاه یکی از شما کسی را دوست دارد باید او را آگاه گرداند. (14) »
روش های محبّت کردن به کودکان مثل:
- نوازش کردن
- بوسیدن
- در آغوش گرفتن و بغل کردن
- لبخند زدن
- شوخی و بازی کردن
- هدیه دادن
- به سرگرمی ها و علایق کودک توجه کردن
- دیدن کارتون یا برنامه ای که کودک دوست دارد.
- خواندن مطالب طنز و خنده دار در کنار هم
- با هم قدم زدن و صحبت کردن
- استفاده از کلمات محبّت آمیز
- اگر کودکان برنامه ای مثل نمایش، تئاتر یا مسابقه دارند آن ها را همراهی کنید.
- شرکت در برنامه هایی مثل نمایش، سرود یا مسابقه که کودکان در آن شرکت دارند.
کودکان در سنین مختلف درک متفاوتی از محبّت دارند. محبّت در هفت سال اول زندگی بیشتر تکیه بر لذت حسی دارد. پس با بوسیدن، نوازش کردن، بغل کردن و... می توان در هفت سال اول به آن ها محبّت خود را نشان داد. در سنین نوجوانی حفظ شخصیت نوجوان مهم است پس والدین با تشکر، پذیرفتن و احترام به شخصیت آنها می توانند باعث رضایت آن ها شوند.
والدین توجه داشته باشند که نباید از نظر میزان محبّت بین کودکان تبعیض قائل شوند.

نیاز به بازی

به فرزندم اجازه نمی دهم با بچه های دیگر بازی کند چون می ترسم صدمه ببیند و هم چنین حرف های زشت و بی ادبانه یاد بگیرد. نظر شما در این مورد چیست؟
« مادر یک کودک »
بازی یکی از عوامل مؤثر در رشد کودکان است. اهمیت بازی در رشد همه جانبه کودکان تا حدی است که مورد توجه بزرگان تعلیم و تربیت مثل افلاطون، ارسطو، روسو و خواجه نصیرالدین طوسی بوده است. هم چنین دانشمندان معاصر مثل مونته سوری، فروبل و دکرولی با صراحت بیشتری به اهمیت بازی اشاره کرده اند.
کودکان از طریق بازی یاد می گیرند، رشد می کنند، سرگرم می شوند، رفتارهای جدید می آموزند، شاد می شوند ( AAP (15) 2006 و بِردت (16) 2005)، احساسات و عواطف خود را بیان می کنند، با اطرافیان ارتباط برقرار می کنند و مهارت های زیادی به دست می آورند.
بازی کردن راهی است به سوی شکل گیری شخصیّتی سالم و مفید، در نتیجه بازی کردن برای رشد و بالندگی کودک در آینده نقش مؤثری داشته و ضروری محسوب می شود.

بازی چیست؟

همه محققان علوم تربیتبی بر این عقیده هستند که تعریف قطعی و دقیقی برای بازی وجود ندارد ولی تعریف کلّی از بازی را می توان این گونه بیان کرد:" به هرگونه فعالیّت جسمی یا ذهنی هدف دار که از روی میل و اختیار به صورت فردی یا گروهی انجام پذیرد و باعث ایجاد لذت و شادی در کودکان شود بازی می گویند."
پیاژه روان شناس بزرگ سوئیسی می گوید: " بازی اساساً یکی ساختن واقعیت با خود است اگر بتوانیم بازی کودک را درک کنیم مسلماً قادر خواهیم بود که افکار و عواطف او را بشناسیم"
در سال های اوّلیه زندگی، بازی تأثیر بسیار زیادی بر روی کودک دارد.
در اعلامیه جهانی حقوق کودکان که از سوی سازمان ملل متّحد تنظیم شده است و هم چنین اعلامیه ی حقوق روانی کودکان که از سوی انجمن بین المللی و روان شناسی آموزشگاهی به تصویب رسید، حق استفاده از فرصت های کامل بازی و تفریح از جمله حقوق مسلم کودکان شناخته شده است.

تأثیر بازی در رشد اجتماعی کودک

تحقیقات نشان می دهد بازی در رشد اجتماعی کودک تأثیر زیادی دارد (امای کامینسکی (17) 2010). کودک در بازی های گروهی یاد می گیرد که:
1- درباره ی قوانین بازی توافق کند و با رعایت مقرّرات آشنا می شود.
2- بازی سازگاری و تفاهم و همدلی را در کودکان پرورش می دهد و کودکان یاد می گیرند چگونه بین جمع زندگی کنند.
3- ارتباط پایدارتری بین کودک و والدین به وجود می آورند (تسائو (18) 2002، هنری (19) 1990، کوهن (20) 1990).
4- با ارزش های اخلاقی آشنا می شود.
5- رقابت را می آموزد و شکست و پیروزی را تجربه می کند.
6- یاد می گیرد از طریق عصبانیت و خشم نمی تواند نظرات خود را به دیگران اعمال کند و خودمداری و خودخواهی کودک کم می شود (لِستر (21) 2010).
7- فرصت ابراز وجود پیدا می کند و از کم رویی و خجالت بیهوده آزاد می شود.

تأثیر بازی در رشد جسمی کودک

بازی در رشد جسمی کودک تأثیر زیادی دارد. مثلاً باعث می شود:
1- کودک انرژی بدن را به بهترین شکل مصرف کند و باعث افزایش فعالیّت بدنی شده و از چاق شدن کودک جلوگیری می کند (AAP 2006).
2- کودک به توانمندی های بدنی خود آگاهی پیدا می کند.
3- باعث تقویّت عضلات، اعصاب و قلب می شود.
4- باعث هماهنگی دستگاه ها و اعضای مختلف بدن می شود (موریسی (22) ملیس 2012).
5- بازی در دوران کودکی از بروز بیماری هایی مثل فشار خون، دیابت نوع 2 و بیماری های قلبی، فرد را دور می کند و باعث سلامت جسمانی در بزرگ سالی می شود. (امای کامینسکی (23) 2010).

تأثیر بازی در رشد ذهنی کودک

مهمترین تأثیرات بازی در رشد ذهنی کودک عبارتند از:
1- بازی باعث افزایش هوش کودکان می شود. نتایج پژوهش ها نشان می دهد کودکانی که امکانات کمی برای بازی دارند از نظر شناختی از هم سالان خود عقب تر هستند.
بعضی از رون شناسان معتقدند، یکی از دلایلی که کودکان طبقه کم در آمد بعد از ورود به مدرسه با مشکلات یادگیری روبه رو می شوند آن است که کمتر بازی می کنند و بازی های آن ها چندان پیچیده نیست.
2- بازی در یادگیری زبان برای کودکان نقش مهمی دارد.
3- کودک در بازی، حل مسایل و مشکلات را یاد می گیرد (اریکسون (24) 1985، پلگرینی (25) 1998، مک الواین (26) 2005).
4- بازی کردن باعث افزایش سطح یادگیری در کودکان شده و سبب یادگیری رفتارهای جدید در رفتارهای جدید در آن ها می شود. (زینس (27) 2004).
5- بازی قوّه تخیّل کودک را تقویّت می کند.

تاثیر بازی در رشد عاطفی کودک

بازی در رشد عاطفی کودک نیز نقش دارد. تحقیقات نشان داده است که:
1- بازی باعث ابراز احساسات، عواطف، ترس ها، محبّت ها و خشم و کینه در کودک می شود. کف (ویک استروم (28) 2005).
2- بازی تمایل به ستیزه گری و پرخاشگری را کم می کند.
3- بازی نیاز به برتری جویی را ارضا می کند.
4- بازی اعتماد به نفس کودک را افزایش می دهد. (هار ویتز (29) 2003).
5- بازی کردن باعث توسعه ی روابط عاطفی در کودک می شود (شُن کُف (30)2000)
6- بازی کردن راهی برای غلبه بر احساسات و هیجانات شدید عاطفی است و کودکان به کمک بازی فشارهای روحی را کنترل می کنند و احساسات و هیجانات خود را نشان می دهند (ایسنبرگ (31) 2012).

انواع بازی های کودکان

1- بازی های جسمی

کودک هنگام این بازی ها از دست، پا، سر و بدن خود استفاده می کند. این نوع بازی ها از قدیمی ترین بازی ها هستند و به صورت انفرادی و هم به صورت گروهی انجام می شود. این نوع بازی ها برای کاهش پرخاشگری و عصبانیّت کودک مفید است و انرژی اضافی بدن کودک را مصرف می کند و کودکان از این نوع بازی ها لذّت می برند.
مثل طناب بازی، والیبال، بازی وسطی، قایم باشک و...

2- بازی های نمایشی

کودک از طریق مشاهده یاد می گیرد چگونه نقش دیگران را بازی کند مثلاً پلیس می شود، پزشک می شود یا نقش یک پرستار را بازی می کند. این نوع بازی ها موجب آگاهی اجتماعی کودکان می شود.

3- بازی های تقلیدی

بازی های تقلیدی، بازی هایی هستند که کودک از طریق مشاهده ی اعمال و رفتار دیگران آن ها را یاد می گیرد و تکرار می کند. بازی های تقلیدی، انعکاسی است از آن چه که کودک در اطراف می بیند و می شنود. بهترین شخصیت ها که کودک از انجام نقش های آن ها لذت می برد، نقش والدین، برادران، خواهران و دوستان هستند و مثلاً در دوره ی دبستان کودکان نقش معلمان را تقلید می کنند.

4- بازی های آموزشی

این نوع بازی ها باعث تقویت حواس و رشد هوش کودک شده و دقت او را افزایش می دهد. مثل انواع پازل ها، جورچین ها، سرهم کردن ماکت ها، خانه سازی، دومینو و... .

5- بازی های خلاّقیّتی

کودک از طریق خلق یک اثر هنری احساساتش را بیان می کند مانند موسیقی، نقاشی، خمیر بازی، شن بازی.

توصیه هایی به والدین

1- به بازی کودکان اهمیّت بدهید چون زندگی آن ها در بازی شکل واقعی به خود می گیرد.
2- در بازی کودکان دخالت نکنید و به محیط بازی آن ها وارد نشوید.
3- با کودکان هم بازی شوید تا بتوانید با آن ها دوست شده و ارتباط برقرار کنید.
4- برای متوقّف کردن بازی از امر و نهی بپرهیزید.
5- مراقب باشید که محیط بازی، موجب آسیب جسمی، فکری و روانی کودک نشود.
6- در انتخاب نوع بازی به سن، جنس و توانایی های فرزندتان توجّه کنید.
7- برای تقویت حسّ همکاری و مسئولیت پذیری فرزندتان با او صحبت کنید که پس از بازی، اسباب بازی های خود را جمع کند و در غیر این صورت دفعه ی بعد اجازه بازی با آن ها را نخواهد داشت.
8- از همبازی شدن کودکان با افراد بزرگتر به ویژه نوجوانان و جوانان جلوگیری بپردازید.
9- لازم است کودکان به همه نوع بازی مثل بازی های جسمی، اجتماعی و ذهنی بپردازند.
10- به والدین توصیه می شود روزانه حداقل 30 دقیقه برای بازی با کودکان اختصاص دهند.
11- بازی های جذاب دوران کودکی خود را به کودکتان آموزش دهید.

نیاز به خواب کافی

پسرم تا دیروقت با پدرش بیدار می ماند و عادت کرده حدود 5 یا 6 ساعت بخوابد. شنیده ام که اگر کسی به خواب کم، عادت کند در بزرگ سالی بیشتر می تواند فعالیّت کند و درس بخواند.
« صحبت های یک مادر »
انسان، در هنگام بیداری مشغول کار و فعالیّت است و بر اثر تلاش و فعالیّت، سمومی در بدن به وجود می آید و وارد خون می شوند. یکی از مهم ترین سموم ایجاد شده در بدن، اسید لاکتیک است. تحت تأثیر اسید لاکتیک و مواد سمی موجود در خون، مغز دستور می دهد که انسان احساس خستگی کرده و در نتیجه به خواب نیاز پیدا می کند. هنگام خواب، سموم حاصل از فعالیّت بیداری، به تدریج از خون دفع می شوند. برای همین است که پس از بیداری، خود را با نشاط و پر انرژی می بینیم. خواب باعث می شود:
- بدن، برای فعالیّت های جدید، تجدید قوا کرده و آماده شود (هارتمن (32) 1973). تحقیقات نشان داده است که با جلوگیری از خواب، قدرت انسان به تدریج کاهش می یابد.
- در خواب، حافظه اطلاعات خود را بایگانی می کند. خواب عمیق و کافی در شب، شرط ضروری برای حفظ اطلاعات مهم روز قبل است.
- خواب باعث می شود خاطرات جدید را دخیره کنیم و آموخته های جدید را یک پارچه کنیم (فربر (33) 1985 و زاکرمن (34)).
- در خواب سیستم دفاعی بدن تقویت می گردد و احتمال ابتلا به بیماری در فرد کاهش می یابد.
- در خواب، ماهیچه ها استراحت می کنند و پوست خود را بازسازی می کند.
- هورمون رشد در کودکان، بیشتر زمانی آزاد می شود که کودک به خواب عمیق رفته و در نتیجه باعث رشد او می شود. این هورمون از غده هیپوفیز ترشح می شود (هورمون رشد در دیگر افراد، در طی روز آزاد می شود) و خواب ناکافی، باعث بروز مشکلات رشدی می شود.
- خواب مهارت های حرکتی و تمرکز را در طول روز بهبود می بخشد.
- خواب کافی مغز فرد را برای فعالیّت در روز بعد آماده می کند.
- در خواب مغز اطلاعات زاید را تصفیه می کند. اگر مغز ما انباشته از اطلاعات جزیی و بی مورد باشد برای ادامه ی کار و فراگیری در طول روزهای بعد باید خود را از اطلاعات زاید پاک کند.

کودکان چه مقدار باید بخوابند

کودکان در 5 سالگی به 10 تا 11 ساعت خواب و در سنین بالای 5 سال به 9 تا 10 ساعت خواب در طول شبانه روز نیازمندند. اگر کودکی به طور متوسط 2 ساعت بیشتر از مدت زمانی که برای سن او مناسب است بخوابد، یا بعد از مقطع پیش دبستانی در طول روز چرت بزند، احتمالاً مشکل خواب آلودگی دارد (فربر (35) 1985).
بهانه گیری، هیجانی شدن، تنبلی، چرت زدن در طول روز و فراموشی، علائم رفتاری کم خوابی در کودکان هستند (وئو و همکاران 2001).
علی کلاس چهارم ابتدایی است و او شب ها تا دیروقت تلویزیون تماشا می کند. بیشتر شب ها ساعت 12 می خوابد. مادر علی می گوید مدتی است علی صبح ها که بیدار می شود بد اخلاق است و زود عصبانی می شود. در طول روز چرت می زند. گاهی فراموش می کند کتاب ها و وسایلش را از مدرسه بیاورد و هم چنین فراموش می کند چه تکالیفی باید برای فردا انجام دهد. معلمش نیز از درس خواندن علی راضی نیست. این مشکلات می تواند به علت کم خوابی او باشد.

مشکلات ناشی از عدم خواب کافی

اگر کودکان به اندازه ی کافی نخوابند دچار مشکلاتی می شوند که مهم ترین آن ها عبارتند از:
1- چاقی
طبق تحقیقات انجام شده، کودکانی که به اندازه ی کافی نمی خوابند کالری های اضافه بدن شان نمی سوزد و همین مسئله، باعث اضافه وزن در آنان می شود.
کمبود خواب، سطح هورمون های « لپتین » و « گرلین » موجود در بدن را تغییر می دهد و باعث می شود فرد تمایل بیشتری به مصرف مواد خوراکی داشته باشد.
2- خواب ناکافی باعث افزایش اختلال بیش فعّالی می شود.
مطالعات انجام شده بر روی 6860 کودک، نشان داد که خردسالان و کودکانی که پیش از مدرسه به اندازه کافی نمی خوابند پس از رسیدن به سن مهد کودک و دبستان، بیش از دیگران به اختلال تمرکز و بیش فعالی دچار می شوند.
3- کمبود خواب می تواند باعث ایجاد انسولین ناکافی در بدن شود و کمبود انسولین با بیماری دیابت نوع دوم مرتبط است.
4- مهارت های حرکتی و تمرکز را در طول روز تحت تأثیر قرار می دهد که باعث ایجاد مشکلات رفتاری و عملکرد ضعیف درسی کمک می شود.

با بدخوابی کودکان چه کار کنیم؟

تحقیقات نشان می دهد که درمان مشکلات خواب معمولاً مشکلات رفتاری را کم می کند. (میند (36) فاکون (37) و همکاران 1994 و آرونن (38) و پاونن (39) و همکاران 2000).
1- دمای اتاق بین 16 تا 18 درجه توصیه می شود. چون دمای اتاق خواب تأثیر زیادی بر خواب کودک دارد.
2- اتاق کودک باید تاریک و ساکت باشد.
3- برای خوابیدن زمان معینی را در نظر بگیرید. مثلاً حدود ساعت 10 شب باید کودکتان به رخت خواب برود تا برای او عادت شود که به موقع بخوابد و در نتیجه خواب راحت تری داشته باشد.
4- به درخواست های بی جای کودکتان نه، بگویید. مثلاً اگر کودک می خواهد ساعت 10 شب به بعد فیلم ببیند، به او اجازه ندهید.
5- گوشی و تلفن همراه را در زمان خواب دور از کودکان بگذارید تا مزاحم خواب آن ها نشود.
6- بهتر است از تلویزیون برای خواب کردن کودکان استفاده نکنید. برنامه های ترسناک، غمناک و هیجان انگیز باعث تحریک عصبی کودک شده و باعث بی خوابی او می شود.
تحقیقات نشان می دهد اختلالات هیجانی مثبت و منفی، در روند خواب مشکل ایجاد می کنند. (دال (40) 1996).
7- بهتر است کودک حدود 2 ساعت قبل از خواب شام بخورد و به اندازه ی کافی آب بنوشد، دستشویی برود تا نیمه ی شب مجبور نشود به این خاطر دوباره از خواب بلند شود.
8- کمبود آهن در بدن می تواند در بدخوابی کودک مؤثر باشد. چون کودک در سنین رشد قرار دارد برنامه های غذایی فرزندتان را طوری تنظیم کنید که این مشکل رفع شود. استفاده از گوشت و ماهی توصیه می شود چون آهن موجود در آن سریع و آسان جذب می شود.
9- گفتن قصّه های شیرین و مناسب هنگام خواب باعث می شود کودک سریعتر و بهتر بخوابد.
10- خوابانیدن عروسک مورد علاقه، کنار کودک خردسال به بهتر خوابیدن او کمک می کند.
اگر خانواده به کمک روش های بالا نتوانستند بدخوابی کودک را بهبود بخشند لازم است از یک روان پزشک کودک کمک بگیرند.

اعتماد به نفس

فرزندم روابط ضعیفی با بچه ها و همکلاسی های خود دارد و از انجام بعضی کارها که بچه ها در این سن می توانند انجام دهند ناتوان است. نمی تواند از حق خود در کلاس دفاع کند و از اعتماد به نفس پایینی برخوردار است. با این که بسیار باهوش است نسبت به موفّقیّت خود منفی فکر می کند. چه توصیه هایی برای کمک به فرزندم دارید؟
« مادر یک کودک »

اعتماد به نفس چیست؟

اعتماد به نفس یک احساس ظریف و دقیق است که معمولاً از دوران کودکی آغاز می شود و تحت تأثیر تربیت، فرهنگ و جامعه تقویت شده و پس از گذشت سال ها به یک احساس قوی تبدیل می شود (هایس (41) 2004). اعتماد به نفس از اصلی ترین عوامل رشد شخصیت است و فرد را به یک انسان کامل تبدیل می کند و او را مستقل، توانا و مسئولیت پذیر بار می آورد.
« کِروکر » اعتماد به نفس را این گونه تعریف می کند. اعتماد به نفس، ارزیابی و قضاوت مداومی است که فرد از خود دارد « کروکر (42) 2002).
حضرت علی (علیه السلام) می فرماید: "بزرگترین سرمایه یک انسان اعتماد به نفس اوست."
کودکانی که از اعتماد به نفس خوبی برخوردار هستند مسئولیت پذیرند و در کارها استقلال عمل دارند. این کودکان از سازگاری اجتماعی و عاطفی بالاتری برخوردارند و اجتماعی ترند (گارنی (43) 1988). هم چنین در امور تحصیلی موفق تر از کودکان دیگر هستند، به ورزش اهمیت بیشتری می دهند (چس (44) 2001). و از سلامت جسمی خوبی برخوردارند. تحقیقات نشان می دهند اعتماد به نفس در سلامت روانی نقش مهمی دارد (سیوارد (45) 2006). با توجه به اهمّیّت اعتماد به نفس در سلامت جسمی و روانی کودکان و موفقیت آن ها، والدین باید جهت افزایش اعتماد به نفس کودکان، سعی و تلاش کافی داشته باشند و از روان شناسان کمک بگیرند.

کودکانی که اعتماد به نفس پایینی دارند دارای چه خصوصیاتی هستند؟

کودکانی که اعتماد به نفس پایینی دارند دارای خصوصیّات زیر می باشند:
1- در مورد خودشان منفی صحبت می کنند و جمله "من نمی توانم" را زیاد از آن ها می شنوید.
2- علاقه ای به امتحان موارد جدید ندارند و از موقعیت های جدید می هراسند.
3- هنگام روبه رو شدن با مشکلات تحمل کمی دارند.
4- عادت به پشت گوش انداختن کارها دارند.
5- حس بدبینی در آن ها غالب است و منفی باف و منفی نگرند.
6- از بیان کردن احساسات و عقاید خودداری می کنند چون از واکنش دیگران می ترسند.
7- به راحتی کارها را رها می کنند و زود ناامید می شوند.
8- احساس خود کم بینی دارند و خود را بی ارزش، نالایق و غیر قابل قبول تصور می کنند (ویلیامز (46) 2006).
9- روابط اجتماعی ضعیفی با دیگران دارند (کلوس (47) 1992).
10- مشکلات دوست یابی دارند و دوستان زیادی ندارند (وود بریج (48) 2000).
11- دچاز اختلالات روانی مثل افسردگی (سِرتی (49) 2002 و تیلور (50) 2007)، اضطراب و پرخاشگری هستند (سیوارد (51) 2006).

چگونه اعتماد به نفس کودکان را افزایش دهیم؟

پدر و مادر نقش مهم و مؤثری در پرورش اعتماد به نفس کودک دارند. بررسی های انجام شده روی تعدادی از نوجوانان که اعتماد به نفس بالایی داشته اند نشان می هد که تأثیرات عاطفی والدین بر فرزندان شان بیشتر بوده و رابطه های گرم و صمیمانه ای با فرزندان داشته اند و علاقه ی بیشتری به فعالیّت های کودکان نشان می داده اند (لاکستون (52) 2006).
توصیه های زیر به والدین کمک می کند تا اعتماد به نفس کودکان شان را افزایش دهند.
1- به حرف های کودکان گوش کنید و به سؤالات آن ها جواب بدهید تا نشان دهید که آن ها برای شما مهم هستند.
2- به کودکان احترام بگذارید و با آن ها محترمانه برخورد کنید، از کلماتی مثل متشکرم، عزیزم، لطفاً، خواهش می کنم، ممنون، بفرمایید، فرشته ی من و... استفاده کنید. گفتن آقا و خانم بعد از اسم آن ها یا گفتن کلمه ی جان بعد از اسم آن ها مثل مریم جان، علی جان، توصیه می شود.
3- به کودکان اجازه دهید که در برطرف کردن مشکلات شان تصمیم گیرنده باشد.
4- از الفاظ رکیک و زشت استفاده نکنید چرا که به آنها آسیب روحی وارد می کنید. مثل دست و پا چلفتی، بی عرضه، لوس، تنبل و... .
5- رفتارها و اعمال خوبی را که انجام داده اند بارها، یاد کنید و در حضور جمع از او تعریف کنید. وقتی مادر علی برای کاری بیرون از خانه رفته بود علی مسئول مراقبت از برادر کوچکش در خانه بود. علی آن روز به خوبی از برادرش مواظبت کرد. با او بازی کرد و حتی برای نهار توانسته بود غذا را گرم کند و به برادرش غذا بدهد. فردا شب که میهمانی داشتند مادر علی این کار علی را جلو میهمانان بیان کرد و او را تحسین کرد و دیگران نیز به او آفرین گفتند. وقتی علی این مطالب را شنید احساس خوبی داشت.
6- کودک تان را با دیگران مقایسه نکنید و توانایی ها و پیشرفت های فرزندان دیگر را به رخ او نکشید.
7- کمک کردن به افراد محروم و نیازمند را به آن ها عملاً آموزش دهید مثل تهیه ی لباس برای افراد نیازمند با کمک کودک، دادن صدقه توسط کودک به افراد نیازمند.
8- قابلیت ها و استعدادهای کودک را شناسایی کنید و آن ها را تقویت نمایید. مثل استعداد های علمی، ورزشی، موسیقی، نقاشی، هنری و... .
9- اجازه دهید کودک بعضی شکست ها را تجربه کند. این کار باعث می شود تجربه های جدید کسب کرده و در فعالیّت های بعدی، تجربه ها به کمک او می آیند.
10- آموزش مهارت ها، گام مؤثری برای دست یابی به اعتماد به نفس در کودکان است. به کودکان بعضی مهارت ها را آموزش دهید تا احساس قدرت کنند مثل خرید از فروشگاه، وقتی شما بیرون از فروشگاه مراقب او هستید، کمک کردن به آشپزی و پختن غذا به کمک او، خیاطی ساده، کار با ماشین لباس شویی و...
11- تحمل فرزندان را در برابر شکست های اجتماعی افزایش دهید. برای آن ها توضیح دهید که هیچ انسان موفقی نیست که شکست نخورد. داستان هایی از کودکانی که در انجام کاری شکست می خورند و دوباره سعی و تلاش بیشتری برای موفقیت انجام می دهند، برای آن ها تعریف کنید.
12- به تلاش کودک اهمیت دهید نه به نتیجه ی کار او.
مریم برای گرفتن نمره 20 در درس علوم خیلی تلاش کرد ولی نتوانست یکی از سؤالات را کامل جواب بدهد و نمره ی 19 گرفت. وقتی با چشم های پر از اشک به خانه آمد مادر مریم او را بغل کرد به او گفت عزیزم تو سعی خود را کردی و خیلی زحمت کشیدی و نمره ی خیلی خوبی گرفتی، لازم نیست ناراحت باشی. مریم خیال می کرد دنیا به آخر می رسد ولی فهمید این طور نیست. کودکان باید در مواردی که احساس عدم موفقیت می کنند مورد حمایت والدین قرار گیرند.

کنجکاوی در کودکان

پسر 6 ساله ام در مورد هر مسئله ای بسیار سؤال می پرسد به طوری که من و پدرش را عصبانی می کند آیا لازم است او را یک روان شناس ببیند؟
« مادر یک کودک »
انسان به طور فطری جستجوگر آفریده شده است. این خصوصیّت در کودکی شدّت بیشتری دارد. کودکان به طور طبیعی در مورد یادگیری کنجکاوند (رافی نی (53) 1993). آن ها از بدو تولد می خواهند یاد بگیرند و به طور طبیعی می خواهند مشکلات را حل کنند (لیند (54) 1999).
کنجکاوی عامل مهمی است که باعث پیشرفت همه جانبه کودکان می شود. قدرت کنجکاوی به بچّه ها کمک می کند تا بتوانند مشکلات روزانه خود را حل کنند. کنجکاوی کودکان بیشتر با سؤالاتی که می پرسند ارضا می شود و پاسخ به سؤالات کودکان، یادگیری های کودک را افزایش می دهد و سبب ایده های جدید در کودک می شود (آندرو (55) 2012).
کنجکاوی کودکان بی هدف نیست و یکی از اساسی ترین پایه های تربیت، بر محور پاسخ های صحیح به سؤالات کودکان قرار دارد. اگر پاسخ بعضی سؤالات کودک را نمی دانید صادقانه به او بگویید که نمی دانم و از ارائه ی پاسخ های نادرست خودداری کنید. مثلاً کودکی از پدرش سؤال می کند: بابا چرا بعضی آدم ها سفید و بعضی ها سیاه پوست هستند. پدر با خنده می گوید: آن هایی که روز به دنیا می آیند سفید پوست می شوند و آن هایی که شب متولد می شوند سیاه پوست می شوند.
اگر پاسخ سؤالی را نمی دانید به کودک بگویید پاسخ را نمی دانم ولی خیلی دوست دارم پاسخ این سؤال شما را بدانم. بهتر است جواب این سؤال را از کسی بپرسم که در این زمینه مطالعه دارد.
کودک در سن مشخصی، استدلال و منطق را می فهمد. پس هنگام پاسخ به سؤالات کودکان به اندازه ی فهم کودک و مناسب با سن و ظرفیت دانش کودک، باید به او پاسخ دهیم (جان لاک 1704).
تحقیقات دانشمندان دانشگاه تورنتو و پژوهشکده ساموئل، نشان می دهد بین هوش و کنجکاوی افراد رابطه وجود دارد (ملیسا مک درمت (56) 2009).
پس پرورش حس کنجکاوی کودکان، تأثیر مثبتی در آینده ی کودکان می تواند داشته باشد. هم چنین معنی دار بودن زندگی را برای کودک افزایش می دهد (کاترینا میلر (57) 2012).
به والدین توصیه می شود که هنگام پاسخ به سؤالات کودکان، با حوصله جواب آن ها را بدهند. هم چنین به چشمان کودک نگاه کنند و صحبت کنند تا به شخصیت کودک احترام گذاشته شود و لجباز نشود. هم چنین اگر کودک سؤالاتی در مورد مرگ بپرسند همه چیز را به کودک نگویند.
کودکان 4 تا 7 سال، خود محورند و دوست دارند همه کارهای شان را خودشان انجام دهند. تا حد امکان والدین این اجازه را به آن ها بدهند.

پی نوشت ها :

1- Damon
2- Inderbitz
3- Selman
4- Liberman
5- Ladd
6- Piagete
7- Barbara
8- Furman
9- Ains Worth
10- Jackson County
11- طبرسی 1412
12- Rutter
13- یعقوبی (بی تا، ج 2 ص 320)
14- مجلسی 1403 ج 74 ص181
15- American Academy of Pediatrics
16- Burdtte
17- Amy Kaminsky
18- Tsao
19- Henry
20- Cohn
21- Lester
22- Morrisey Mils
23- Amy Kaminsky
24- Erickson
25- Pellegrini
26- Mc Elwain
27- Zins
28- Wikstrom
29- Hurwitz
30- Shonkoff
31- Isenberg
32- Hartmann
33- Ferber
34- Zukerman
35- Ferber
36- Minde
37- Faucon
38- Aronen
39- Pavonen
40- Dahl
41- Hayes
42- Croker
43- Gurney
44- Chase
45- Seaward
46- Williams
47- Klose
48- Wood bridge
49- Serretti
50- Taylor
51- Seaward
52- Luxton
53-Raffini
54- Lind
55- Andrew
56- Melissa McDermott
57- Katrina Miller

منبع مقاله :
احمدی دارانی، امیر؛ (1392)، چگونه با کودکان دبستانی رفتار کنیم؟ تهران: ورای دانش، چاپ اول
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر