ماهان شبکه ایرانیان

بیانات مقام معظم رهبری در دیدار خبرگان رهبری

ششمین نشست مجلس خبرگان رهبری به مدت سه روز، در روزهای 12 تا 14 شهریور ماه سال جاری برگزار شد . پس از پایان این اجلاس، اعضای محترم خبرگان به حضور رهبر معظم انقلاب، حضرت آیت الله خامنه ای، رسیدند و سپس با ریاست محترم جمهوری، حجت الاسلام و المسلمین آقای سید محمد خاتمی دیدار کردند . نمایندگان خبرگان پیش از آن، هم زمان با برگزاری اجلاس، با ریاست محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام، حجت الاسلام و المسلمین آقای هاشمی رفسنجانی نیز دیدار کردند . در دیدار با مقام معظم رهبری، نخست آیت الله مشکینی، رئیس مجلس خبرگان طی سخنان کوتاهی به تبیین اهمیت حاکمیت اسلام و نظام اسلامی پرداختند و سپس آیت الله امینی، نایب رئیس مجلس خبرگان، گزارشی از برگزاری نشست ششم را ارائه کردند . آن گاه حضرت آیت الله خامنه ای، ضمن تبیین ویژگی های منحصر به فرد نظام اسلامی و اهدافی که دشمن برای مقابله با نظام، آنها را مورد هجوم قرار می دهد، پشتوانه ارزشمند و کم نظیر مردمی نظام اسلامی و نیروهای فراوان جوان، ارزشی، کارآمد و مخلص را نوید دهنده آینده ای روشن برای نظام و جامعه دانستند .
آنچه می خوانید متن کامل سخنان رهبری در این دیدار است که در تاریخ 15/6/80 برگزار شد .
بسم الله الرحمن الرحیم
در ابتدا ایام ولادت با سعادت حضرت صدیقه طاهره (س) را به همه آقایان محترم تبریک عرض می کنم . اجلاس شما با این ایام متبرک، مصادف شد; ان شاءالله این نشست ها و گفتن ها و شنیدن ها، مشمول توجهات آن بانوی معظمه قرار بگیرد .
از بیانات حضرت آقای مشکینی و حضرت آقای امینی تشکر می کنم .
آنچه را که حضرت آیة الله مشکینی از نصایح و تبیین اهمیت حاکمیت اسلام و نظام اسلامی در کشور ما بیان کردند، همه مطالب درست و متین و مورد تایید ماست; ایشان حرف دل ما را فرمودند . بد نیست بنده هم چند جمله ای در همین زمینه ها عرض کنم .
در آن بخشی که راجع به اهمیت حادثه بزرگ تشکیل نظام اسلامی مطالبی بیان فرمودند، باید عرض کنم که بزرگی و عظمت این حادثه به قدری است که مهم ترین دستگاه های سیاسی دنیا، سال ها است که مشغولیت مهم شان پرداختن به این قضیه است: علت هم این است که محیط اسلامی - مجموعه کشورها و ملت های مسلمان - با انقلاب اسلامی و تشکیل نظام اسلامی، افق جدیدی در زندگی آنها به وجود آمد و آرمان های جدیدی را به آنها داد . طبیعت آرمان ها به گونه ای است که نظام استکباری را سراسیمه می کند; چون بنای نظام استکباری، بر تسلط و سیطره اقتصادی و فرهنگی و سیاسی بر مناطقی است که کشورهای اسلامی در آن مستقرند; حیات نظام استکباری به این وابسته است; هم به منابع و هم به بازارهای فروش آن احتیاج دارد . وقتی در این کشورها تفکر اسلام و آرمان اسلامی احیا شد، اینها احساس خطر کردند; چون آرمان اسلامی با این سلطه به شدت مخالف است . در کشورهای اسلامی، ما عملا بازتاب و انعکاس نظام اسلامی را مشاهده می کنیم و می بینیم که جوان ها و روشنفکرها و عامه مردمشان تحت تاثیر پیام طبیعی نظام اسلامی قرار گرفته اند . اگر انسان حوادث دنیای اسلام را در این بیست سال تعقیب کند، علت نگرانی و سراسیمگی امریکا و بقیه دستگاه های استکباری را به خوبی می فهمد; آنها احساس خطر می کنند و حق دارند که احساس خطر کنند . البته این به آن معنا نیست که نظام اسلامی تصمیم به جنگ با کشوری یا با نظام خاصی در دنیا دارد; بلکه به این معنا است که آوردن این فکر در میدان زندگی مردم، برای آنها خطرآفرین است . آنها توانستند با شعار دمکراسی، نظام مارکسیستی را در عالم نظریه محکوم کنند; اما نمی توانند نظام اسلامی را با این موج، محکوم کنند; چون نظام اسلامی، یک نظام مردمی است و مردم سالاری در نظام اسلامی، حقیقی تر، واقعی تر، اصیل تر و ریشه دارتر از نظام های غربی است . امروز نظام های غربی که خودشان مدعی مردم سالاری اند، دچار تناقضند; با تحلیل هایی که خودشان ارائه می کنند، مردم سالاری آنها مخدوش است; در حالی که نظام اسلامی، نظامی است که به رای و فکر و اعتقاد مردم متکی است . تبلیغات زیادی می کنند تا شاید بتوانند این حقیقت و این جانب هم از جوانب جمهوری اسلامی را انکار کنند . این امواجی که امروز در دست و دهان تبلیغاتچی های استکبار ملاحظه می شود، مثل نفی جمهوریت، به خاطر مقابله با این حقیقت است . نظامی که از اول پدید آمدنش به آرای مردم متکی بوده، نمی توانند آن را انکار کنند . اصل نظام را مردم انتخاب کردند; تدوین کنندگان قانون اساسی را مردم انتخاب کردند، قانون اساسی را مردم تصویب کردند; در دوره های متعدد، مردم پای صندوق های رای رفتند و رؤسای جمهور و نمایندگان مجلس را آزادانه انتخاب کردند; این واقعیتی است که وجود دارد . مجبورند به تاویل ها و اشکال تراشی های گوناگون متشبث شوند، بلکه بتوانند ذهنیت ها و افکار عمومی دنیا یا افکار عمومی داخل کشور را منحرف کنند . نظام مردمی - که مردمی بودنش، از دمکراسی های رایج دنیا هم روشن تر و بارزتر و حقیقی تر و اصیل تر است - در عین حال توانسته آن خلا بزرگی که امروز دنیا با آن دست به گریبان است - یعنی خلا معنوی را پر کند .
از اول انقلاب تا امروز خیلی طبیعی بود که همه امکانات خودشان را سر این نظام بریزند; برای اینکه یا آن را از میدان خارج کنند، یا مانع از پیشرفت آن شوند، یا در آن نفوذ کنند; و این کارها و تلاش ها را کرده اند و در همه موارد هم ناموفق بوده اند . البته این به معنای آن نیست که نظام اسلامی ما آن چنان که باید و شاید، طبق انتظاری که از یک نظام اسلامی هست، پیش رفته; نه، این اشکالات بر مجموعه کسانی که در نظام دست اندرکارند - به خصوص کسانی که داعیه دین و معنویت و روحانیت دارند - وارد است . واقعا اشکالاتی که ذکر می شود، در رفتارهای شخصی ما، و در زمینه های گوناگون، همه وارد است . اگر این اشکالات نبود، امروز جلوه نظام و موفقیت هایش در زمینه های مختلف، بیش از این بود; لیکن اصالت نظام اسلامی و تاثیر احکام نورانی اسلام، طوری است که به همان اندازه ای که خدای متعال توفیق داده است و مسؤولان این نظام توانسته اند عمل و حرکت کنند و مردم هم در زمینه ای که ما وارد شده ایم، با ایمان و رغبت، این مشی اسلامی را دنبال کرده اند، توفیقات بزرگی نصیب ما شده است . ما باید آن توفیقات عظیمی را که این نظام به دست آورده است، ببینیم; نظامی مستقل، نظامی متکی به احکام نورانی اسلام، نظامی مبتنی بر شایسته سالاری حقیقی، نظامی که در آن مردم احساس دینداری می کنند . آینده به گونه ای است که ان شاءالله تحقق کامل احکام اسلامی باید در آن، خودش را نشان دهد . همه، مسؤولیت های بزرگی را برعهده داریم .
آن چیزی که در ذهنم بود در این جلسه عرض کنم - که با همین مطالب هم پیوند می خورد - این است که امروز آن طوری که از حرف دلسوزان نظام فهمیده می شود، این معنا مسلم است که دشمنان، هم در حال حمله هستند و هم در تدارک حملات آینده اند; این را دیگر امروز کسی نمی تواند انکار کند . صریح می گویند که می خواهند ریشه های نظام اسلامی را بکنند; در اظهارات دشمنان ما در بیرون از این مرزها، این نکته به صراحت وجود دارد; نمی شود آن را انکار کرد . اینکه ما چشم خود را روی هم بگذاریم همه اشکالات را به ساختار نظام اسلامی و به اسلامی بودن نظام برگردانیم - کاری که خود دشمن آن را تلقین و القا می کنند - و دشمنی ها و تاثیر این دشمنی ها را از سوی ابرقدرت ها و مراکز مؤثر و نافذ مالی و اقتصادی و سیاسی دنیا ندیده بگیریم، امروز حرف پذیرفته ای نیست; اگر چه تا چندی قبل کسانی واقعا این طور فکر می کردند و حرف می زدند; اما امروز روشن است .
باید ببینیم توجه حملات دشمن به کجاست، به چه چیزی دل و امید بسته است و آماج حملاتش چیست؟
در نگاه واضحی که انسان به مسائل می کند، می تواند چند نقطه را به روشنی پیدا کند: یک نقطه، نظریه حکومت اسلامی است; این یکی از موارد آماج حملات دشمن است . یا به مبانی اسلام، یا به قانون اساسی و یا به برخی از بخش های برجسته نظام اسلامی که علامت و شاخصه نظام است، تهاجم فکری و نظری می شود .
این تهاجم از تهاجم عملی کم اهمیت تر نیست . چون - همان طور که آقایان اشاره کردند - تکیه نظام اسلامی به قدرت مردم است; قدرت مردم هم با ایمان آنهاست; اگر مؤمن باشند، آن گاه دفاع خواهند کرد; اما اگر پایه ایمان سست شد، این پشتیبانی و این دفاع به مرور از بین خواهد رفت . بنابراین چیزی که ایمان و اعتقاد راسخ مردم را هدف گرفته است، نباید دست کم گرفت . علاج این کار، پیکار نظری است، یک حرکت علمی در این زمینه لازم است . البته ما دولت را از این مسؤولیت برکنار نمی کنیم، خطاب و عتاب ما در طول این سال ها تا امروز به وزارت ارشاد و دستگاه هایی که تبلیغات رسمی را برعهده دارند، به خاطر همین جهت بوده است . بالاخره دولت یکی از مهم ترین مسؤولیت ها را بر عهده دارد; کما اینکه صدا و سیما بخش مهمی از این مسؤولیت را برعهده دارد; کما اینکه همه دستگاه های هنری که به نظام اسلامی وابسته اند، مسؤولند، لیکن مسؤولیت های دولتی را نباید نافی مسؤولیت های علما و حوزه های علمیه گرفت . بالاخره تولید و تبیین و تدوین فکر، کار حوزه های علمیه است; و حوزه های علمیه باید در این زمینه وارد میدان شوند .
البته امروز خیلی کار می شود . بنده از جمله کسانی هستم که تقریبا بیشترین اطلاع را از آنچه که در سطح حوزه ها در این زمینه صورت می گیرد، دارم; از گوشه و کنار می آیند و ما کارهای آنها را می بینیم . البته حجم مطلق کارها خوب، اما حجم نسبی آنها کم است; یعنی نسبت به آنچه که باید باشد، کم است; هم از لحاظ کمیت و هم از لحاظ کیفیت . امروز حکومت اسلامی و ولایت فقیه جزء واضحات فقه اسلامی و اعتبارات عقلایی است; یعنی اگر انسان بخواهد با تکیه به اعتبارات عقلایی حرف بزند، این نظریه جزء روشن ترین و واضح ترین و قابل دفاع ترین نظریه ها است; اما این را با شیوه های گوناگون - با تشبیه آن به حکومت کلیسا و کومت سلطنتی و غیره - در ذهن ها مخدوش می کنند . اینها مبارزه لازم دارد .
من بارها این نکته را به دوستان گفته ام، به شما هم عرض می کنم: حجم مقابله و دشمنی دشمنان با ما خیلی بالاست; اما قدرت و توان مقابله و مبارزه ما - چه مبارزه تهاجمی ما با دشمن، چه مبارزه دفاعی ما - نیز خیلی بالا است . اگر ما به مبارزه با تهاجم دشمن تصمیم داشته باشیم - بر این معنا تصمیم بگیریم و به خدای متعال اتکال و از ظرفیت خودمان استفاده کنیم - توان دشمن خیلی کمتر را توان ماست . ما در بین مردم خودمان هستیم; ما با مردم خودمان مواجه ایم، ما با زبان مردم خودمان حرف می زنیم; اما دشمن این امکانات را ندارد یا به قدر ما ندارد; لذا ما می توانیم حتی روی افکار عمومی دنیا اثر بگذاریم .
امروز کسانی که علیه ما و نظریات اسلامی تبلیغات می کنند، در دنیا رسوایند . شما ملاحظه کنید ببینید امریکا چقدر در دنیا مطرود است; دستگاه های مالی و اقتصادی و همین هایی که امروز برای بیشتر بلعیدن دنیا، دنبال تفکر جهانی شدن هستند، چقدر در دنیا محکوم و منفورند .
تبلیغاتشان هم همین طور است; اما وقتی در خلا وارد می شوند و در فضای بی معارض، تبلیغات می کنند، تاثیراتی را می گذارند . بنابراین ما می توانیم روی افکار عمومی دنیا هم اثر بگذاریم .
پس در درجه اول، یکی از کارهای مهم، کار نظری است که برعهده حوزه های علمیه و اندیشمندان است; چه تولید و چه هدایت کنند . امروز خوشبختانه گروه های دانشگاهی زیادی هستند که آنها هم دارند از اسلام و انقلاب و مبانی اسلامی جانانه دفاع می کنند .
می شود حوزه های علمیه به آنها توجه و کمک کنند، با آنها همکاری داشته باشند و از آنها حمایت نمایند; برای اینکه در تامل و نظر، از خط صحیح انحراف پیدا نکنند .
یک نقطه دیگر، اختلال در عمل و کار نظام جمهوری اسلامی است; که مقابله با آن عمدتا با دولت است . ما در دیدار با مسؤولان دولتی، این نکته را به جد به آنها تفهیم کردیم و هشدار دادیم . وقتی ما با دوستانی که مسؤول امور اجرایی هستند، مواجه می شویم - البته بخش اجراییات شامل بخش قضا هم می شود; فقط مخصوص قوه مجریه نیست - این نکته را متذکر می شویم که آنها باید در عمل، ابتکار و جدیت و دنبال گیری و شوق و ذوق کار را در نظر داشته باشند . در همین زمینه، مواجهه با انحراف و خطا باید جدی باشد; هم دولتی ها و هم دستگاه قضایی اگر در جایی دیدند که انحراف و خطایی وجود دارد، باید با آن برخورد کنند . البته ما در آن نامه ای هم که به رؤسای محترم سه قوه نوشتیم، بر این نکته تاکید کردیم که خطاهای کوچک را نباید بهانه برخوردهای سنگین قرار داد و اصلا می شود از خیلی خطاهای کوچک اغماض کرد . خطای بزرگ است که در کارها اختلال ایجاد می کند; مثل قلوه سنگی که در مسیر کارخانه و کارگاهی بیندازند; علاوه بر اینکه کار را متوقف می کند، چرخ و پر آن کارخانه را هم نابود می کند و از بین می برد .
بزرگ بودن خطا به دو چیز است: یکی اینکه خود خطا بزرگ باشد - مثلا فسادهای مالی بزرگ، خیانت های بزرگ - یکی این است که خطاکننده، مسؤول یا مؤتمن باشد . گاهی سرزدن خطاهای کوچک از انسان هایی که از آنها امانت انتظار می رود، ضرری خیلی بیشتر از خطاهای بزرگ دیگران است . امین بودن موجب می شود که خطای صادر شده، بزرگ باشد . باید با این خطاها برخورد شود; این در کارایی نظام تاثیر دارد . اگر مسؤولان دولتی در جای خود و مسؤولان قضایی در جای خود، هر کدام با این انحرافات و خطاها برخورد کنند، هم کارایی مسؤولان دولت در زمینه های مختلف زیاد خواهد شد، هم این معضل اقتصادی - مشکل اشتغال، مشکل صادرات و واردات مسائل مربوط به پول و غیره - عمدتا حل خواهد شد; یعنی برخورد با فساد، هم موجب می شود که افراد دقت بیشتری بکنند، هم موجب می شود که دست های خیانتکار بترسند و عقب بکشند . این دو عامل موجب خواهد شد که در کارهای اقتصادی و جاری کشور و دولت، پیشرفت به وجود آید . بنابراین علاج تهاجم به ناکارآمدی نظام، اثبات کارآمدی است; که اثبات کارآمدی هم این گونه است .
نقطه دیگر مورد توجه این است که با تبلیغات، ناکارآمدی نظام را به صورت یک اصل مسلم در بیاورند; که به نظر من این از آن چیزهای خطرناکی است که گاهی دوست ها و خودی ها هم در اینجا اشتباه می کنند . در مقام انتقاد از دستگاه و سازمان و مسؤولی، گاهی طوری حرف زده می شود که انعکاس آن در بیرون و در ذهن مخاطبانی که نشسته اند و به حرف ما گوش می کنند، به مراتب بیش از آن واقعیت است; این را باید توجه داشت . ما نباید با دشمنان نظام هم صدا شویم . آنها مرتب روی ناکارآمدی نظام تکیه می کنند، ما هم دایما آن را تکرار کنیم; چه به صورت ناکارآمد جلوه دادن قوه قضاییه، چه به صورت ناکارآمد جلوه دادن دولت، چه به صورت ناکارآمد و یا بدجلوه دادن اشخاص امین و سالمی که در نظام مشغول خدمتند . هر کدام از کارها باید در جای خود صحیح صورت گیرد . دنبال گیری فساد با روش قانونی در جای خود انجام بگیرد . این طور فضاسازی های کاذب هم نشود . اینها با هم منافاتی ندارند . لازم و ملزوم هم نیستند که اگر ما خواستیم با فساد مبارزه کنیم، پس حتما باید فضایی نامطمئن و ناامن و همراه با سوءظن به همه به وجود آید . به عکس، بنده معتقدم اگر ما با فساد و مفسد واقعی برخورد حقیقی و جدی کنیم، این کار باید به مردم احساس آرامش بدهد . این نباید تعمیم داده شود و بگویند پس همه این طورند . در بیان هم نباید چنین چیزی گفته شود .
نقطه دیگر، مساله اتحاد بین نیروهای مؤمن به اسلام و نظام جمهوری اسلامی است . البته ما بارها این را گفته ایم; از اول انقلاب، این مساله مهم نظام بوده است و امام (رضوان الله تعالی علیه) بارها و بارها می فرمودند، دلسوزان نظام هم همیشه این را گفته اند; اما در عمل آنچه که باید صورت بگیرد، صورت نگرفته است . ما باید حقیقتا مرز دوستی و دشمنی را مشخص کنیم . امروز کسانی با هم مقابله و معارضه می کنند که به اصل اسلام، به حاکمیت اسلام، به برخاسته بودن دولت از دین - یعنی اتحاد دین و سیاست، به اصول مبانی قانون اساسی، مثل اصل چهارم و پنجم و مساله ولایت فقیه - و دیگر چیزها حقیقتا معتقدند; اینها با همدیگر سر جزییات و قضایای کوچک، آن چنان معارضه ای می کنند و آن چنان جنجالی علیه هم راه می اندازند که دشمنی های اصلی در حاشیه امن و دشمن های اصلی در سایه قرار می گیرند .
دشمن های اصلی چه کسانی اند؟ آن کسانی که با اصل نظام اسلامی مخالفند . همان طور که فرمودند، بزرگ ترین نعمت خدا وجود این نظام است و بزرگ ترین معروف، دفاع از این نظام است; این بزرگ ترین کاری است که باید انجام بگیرد . عده ای برای مقابله با این نظام کمر بسته اند - چه از راه نظریه پردازی، چه از راه تبلیغات سیاسی و موذی گری های گوناگون - و دارند در نظام خدشه وارد می کنند . مساله آنها، انتقاد به نظام یا به مسؤولان نظام نیست; از نظر آنها انتقاد وسیله ای برای نابود کردن خود نظام است; کسانی که اهل فهم و درک موقعیت هستند، این را به روشنی می فهمند و باید بفهمند .
البته کسی که دشمن نظام است، این طور نیست که نمی تواند در این نظام زندگی کند; نه، مخالفان اسلام می توانند در این نظام زندگی کنند; کسانی که اسلام را اصلا قبول ندارند، می توانند در این نظام زندگی کنند .
اسلام نگفته که هر کس در ظل نظام اسلامی زندگی می کند، باید معتقد به اسلام و مبانی اسلام باشد; نه، زندگی بکنند، از حقوق شهروندی و امنیت هم برخوردار باشند . اگر دزدی در خانه یک غیرمسلمان را بشکند و برود دزدی کند، آن دزد را هم مجازات می کنند . در مجموع بین کسانی که به نظام معتقدند و کسانی که مخالف نظامند، در حقوق شهروندی تفاوتی نیست; می توانند زندگی کنند; اما حق معارضه و مبارزه با نظام را ندارند; حق تیشه برداشتن و زدن به ریشه نظام را ندارند; در اینجا نظام باید جلوی آنها را بگیرد . حالا ما بنشینیم بحث کنیم معنای براندازی چیست; آیا فلان مرحله جزء براندازی هست یا نه؟ کلمه براندازی که از آسمان نازل نشده است . کسی که با نظام معارضه می کند، باید در این معارضه به او کمک نکرد و جلوی او را گرفت و اگر عمل او مصداق یکی از عناوین جرایم قانونی است، او را مجازات کرد; همه باید در این معنا متفق باشند . آن گاه ما بیاییم با کسانی که نظام را قبول ندارند و عازم بر معارضه با نظامند، روز به روز مرزهای خود را کمرنگ کنیم و دایما با خودی ها به جان هم بیفتیم! این درست نیست . این بحث خودی و غیرخودی را که ما در سه سال پیش مطرح کردیم و عده ای را هم نگران کرد، معنایش همین است . معنای غیرخودی این نیست که او نباید در این کشور زندگی کند; نه، غیرخودی هم زندگی کند; منتها معلوم شود که او با نظام میانه ای ندارد; برای اینکه او در مواردی منشا اثر خواهد بود . مرز حفظ شود، حرف او تکرار نشود، کار او مورد تایید قرار نگیرد; این اساس قضیه است . جالب اینجا است، خیلی از کسانی که گله می کنند که چرا گفتید خودی و غیرخودی، خودشان مسؤولان نظام و مردم مؤمن را خودی نمی دانند - غیرخودی می دانند - و به آنها اعتماد نمی کنند! عملا خود آنها عامل به تقسیم افراد به خودی و غیرخودی اند! می گویند چرا به مردم می فهمانید که ما غیرخودی هستیم؟!
من علاج کار را در این می بینم: امروز نیروهای اسلامی و مؤمن کم نیستند; بحمدالله فراوانند . ما نمی توانیم امروز را با اول انقلاب مقایسه کنیم; امروز چند برابر اول انقلاب نیروی کارآمد مؤمن ارزشی اصیل داریم . آن روز خیلی ها بودند که به نام نظام اسلامی و جمهوری اسلامی وارد میدان شده بودند; نه تجربه، و نه اطلاعات عمیقی داشتند .
امروز ما چقدر جوان های مؤمن، مدیران خوب و نیروهای مخلص و علاقه مند در سرتاسر نظام داریم; پشت سر اینها هم نیروی عظیم مردم است . شما این نیروی عظیم مردمی و تظاهرات مذهبی آنها را ببینید; اقبال جوانان به مجالس دینی و تبلیغات دینی را ببینید . هر جا یک پرچم تبیین دینی بلند می شود، می بینید جوان ها به آنجا هجوم می آورند . هر جا انسان فرزانه و دانشمندی وارد میدان بحث و صحبت می شود، می بینید جوان ها می آیند و می نشینند . جوان ها پاک، مؤمن و آینه وارند . بنابراین نیرو زیاد است . مردم هم بحمدالله پشتیبان این نظام هستند . امروز در کشورهایی که ما می شناسیم، جمهوری اسلامی از لحاظ پشتیبانی مردم از نظام و مسؤولان، انصافا یا بی نظیر است یا کم نظیر . از این فرصت باید استفاده کرد . هم در زمینه نظریه پردازی ها و تحکیم نظریه، هم در زمینه عمل، همت و تلاش کنیم .
خدای متعال وعده داده که ما را نصرت خواهد کرد . وعده الهی راست است و با تاکید و قسم همراه است; او تخلف نخواهد کرد . اگر ما خدا را نصرت کنیم - که همه ما بر این کار عزم داریم - جدی و بی رودربایستی باشیم، ملاحظات غیرلازم نداشته باشیم و وارد بشویم، بدون شک خدای متعال نصرت و حمایت خواهد کرد . به فضل پروردگار، آینده بسیار روشن و زمینه هم آماده است .
امیدواریم ان شاءالله همه آقایان محترم، همه مسؤولان و همه ما مشمول ادعیه زاکیه حضرت بقیة الله (ارواحنا فداه) باشیم و خدای متعال کمک کند تا بتوانیم به وظایف مهمی که بر زبان می آوریم و در دل های ماست، آن چنان که مورد رضای اوست، عمل کنیم .
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان