نقش قوم گرایی در انحراف خلافت

در مورد این که چرا و چگونه علی علیه السلام - که ازطرف خدا و به ابلاغ رسول الله علیه السلام منصوب به ولایت بود.- از این جایگاهی که خدا تعیین نموده بود برکنار شد وعوامل زمینه ساز آن چه بود؟ باید به نقش عوام و توده مردم وهمچنین نقش خواص (اصحاب پیامبرصلی الله علیه وآله)توجه نمود. آنچه در مورد عوام می توان گفت،همان بیان مولاست که فرمود:

مقدمه

در مورد این که چرا و چگونه علی علیه السلام - که ازطرف خدا و به ابلاغ رسول الله علیه السلام منصوب به ولایت بود.- از این جایگاهی که خدا تعیین نموده بود برکنار شد وعوامل زمینه ساز آن چه بود؟ باید به نقش عوام و توده مردم وهمچنین نقش خواص (اصحاب پیامبرصلی الله علیه وآله)توجه نمود. آنچه در مورد عوام می توان گفت،همان بیان مولاست که فرمود:

«... و همج رعاء اتباع کل ناعق یمیلون مع کل ریح لم یستضیئوا بنورالعلم، و لم یلجئوا الی رکن وثیق...» (1) ; گروه دیگربی خردان هستند که هر صدائی را تبعیت و باهربادی به سمتی حرکت می کنند، از انوار علم و معرفت کسب نور نکرده و به تکیه گاه محکمی، اتکاء ندارند.

درجریان حذف علی علیه السلام نقش اصلی راهمان خواص - که به ظاهر اصحاب رسول خداصلی الله علیه وآله بودند.- ایفا نمودند که می توان تعصبات قبیله ای رابه عنوان عاملی قوی درمیان آنها مورد توجه قرار داد.

1 - تعصبات قبیله ای

تعصب و عصبیت که به معنای روحیه حمایت و دفاع نمودن از فامیل و بستگان درهر صورت (چه ظالم و چه مظلوم)می باشد، (2) از اخلاق فاسده و ملکات رذیله است که منشا بسیاری از مفاسد اخلاقی می گردد و اثر این خلق سوء این است که فرد،خویشان و متعلقان و افراد باند و قبیله اش راهمراهی و آن ها را ولو اهل ظلم و تجاوز باشندمورد دفاع خویش قرار می دهد.

امام صادق علیه السلام از قول رسول اکرم صلی الله علیه وآله فرموده اند:

«کسی که به اندازه دانه خردل عصبیت درقلبش باشد، خداوند او را در روز قیامت بااعراب جاهلی بر می انگیزاند. »(3)

این ویژگی که در عرب جاهلی به عنوان خصوصیتی برجسته وجود داشت، با آمدن پیامبرصلی الله علیه وآله و تابیدن خورشید روشنی بخش اسلام تا حدود زیادی کم رنگ شد و می رفت به کلی مضمحل شود که با رحلت پیامبرصلی الله علیه وآله و انقطاع تعلیمات او و در جریان انتقال خلافت از وصی او به دیگران آتش این خوی زشت مجددا زبانه کشید و تلاش های صورت گرفته و مجاهدات پیامبرصلی الله علیه وآله را درکام خودفرو برده و سیرکمالی کاروان جامعه اسلامی رادچار رکود و عقبگرد نمود.

«عصبیت محور انسجام قبیله ای درعربستان بود و کفر و شرک در سایه همین عصبیت ها و حمیتها سامان یافته بود، پیامبرکه آمد، جامعه دینی را برمبنای جدید دین محوری و ارزش مداری پایه گذاری نمود ونظام دینی او سخت ترین نزاع ها را بانظام قبیلگی داشت، درنظام دین محوری پیامبرصلی الله علیه وآله که با روح پیوندهای فامیلی غیرمعقول تعارض و تقابل داشت، برادر در مقابل برادر و فرزند در مقابل پدر قرار گرفته و درواقع دسته بندی نوینی براساس ارزشهای دینی سامان یافت.» (4)

آن بزرگوار همه امتیازات قومی را لغو وهمگان را به کتاب خدا و سنت بیضاء دعوت نمود و مسلمین رفته رفته باقوانین قرآن خوگرفتند و می رفتند که گرایش های قومی را ازدل وجان بیرون بریزند که با انتقال غلطخلافت مجددا همه رسوم جاهلی رونق گرفت و رفته رفته ظرف مدت 25 سال دوره خلافت، بسیاری از آداب و رسوم جاهلی وتعصبات احیاء و متاسفانه این بار در لباس دینی خودنمایی کرد. پیامبراکرم صلی الله علیه وآله برای استمرار رهبری و ادامه تعلیم و تربیت دینی از جانب خدا مامور شدند علی علیه السلام را به ولایت بعد از خود منصوب نمایند، اما قریب العهدبودن مردم به جاهلیت و قبیله گرائی، پیامبر رادر ابلاغ این پیام به تردید انداخته و خوف مقابله و عدم پذیرش و موضع گیری، به صورت دغدغه ای پیامبر را مشغول کرده بود. (5)

با نزول آیه تهدید کننده «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته...» (6) ; ای رسول! آنچه ازجانب خدایت نازل شده، ابلاغ کن و اگر این موضوع را ابلاغ نکنی، گوئی اصلا رسالت الهی را به مردم نرسانده ای...

او ماموریت خویش را انجام و تکلیف وصی و جانشین خویش را به فرمان الهی روشن نمود. اما بقایای افکار و گرایشات عصبیت جاهلی موجب شد که در عمل، جریان وصایت تلقی به قبول نگردد، دلیل مطلب این است که در سقیفه - که بعد از فوت پیامبرصلی الله علیه وآله تشکیل و به تعیین خلیفه منجر گردید.-سخنی بر سر این که براساس دین خدا چه کسی لیاقت این مسؤولیت را دارد و عمل به آنچه خدا و رسول معین نموده اند، نبود بلکه بحث ها بر محور همان قبیله گرائی و تقدم قریش مهاجر برانصار و یا اوس بر خزرج و...بوده است. (7)

این بحث ها محدود به سقیفه هم نبود، دربیرون سقیفه هم عباس، عموی پیامبرصلی الله علیه وآله به علی علیه السلام می گوید: دست خود را دراز کن تابا تو بیعت کنم; بعد از آن مردم می گویند:عموی پیامبر با پسرعموی او بیعت نموده ودر نتیجه همگان با تو بیعت می کنند. (8)

در اینجا که می بینیم سخن از امامت به نص الهی نیست; سخن از عمو و پسر عموو قبیله پیامبر است. ابوسفیان ازمخالفین پیامبر و اسلام و علی است، اماهمین که می بیند قبیله تیم به قدرت رسیده اند، تعصب قبیله ای او برانگیخته شده و تفاخر جاهلی او موجب می شود به علی علیه السلام پیشنهاد بیعت داده و در مقابل ابوبکر بایستد و تا او را در بخشی ازحاکمیت شریک نکرده و زکات جمع آوری شده را به او نبخشیده اند، آرام نگیرد. (9)

تعصبات قومی حتی درمیان بنی هاشم نیز بود و بعدها در منازعات با بنی امیه به عنوان دفاع از علی علیه السلام، عنوان مخاصمات، عنوان بنی امیه، بنی هاشم شد،درحالی که سبب درگیری ها، کفر و نفاق بنی امیه و اسلام راستین علی علیه السلام است. خلاصه بنی هاشم از علی علیه السلام حمایت می کردند و ازخانه نشینی او رنج می بردند; اما نه به آن جهت که علی علیه السلام همانند پیامبر حق حکومت دارد و با کنار نشستن او پرتو سنت روبه خاموشی می رود، بلکه از آن جهت که علی علیه السلام چشم و چراغ بنی هاشم است و این،خود تعصب قومی بود.

قرآن شریف احترام بی مورد به گذشتگان وعصبیت ها را جزء مبانی و ارزشهای مشرکین دانسته و بیان می کند که آن ها ملاحظات قومی و طایفه ای را بالاتر از اوامر الهی و احکام خدا می دانستند. قوم شعیب صریحا به اومی گویند: اگر ملاحظه قوم و طایفه ات نبود، تورا سنگسار می نمودیم وجناب شعیب که می بیند در نزد این ها قوم و طایفه بالاتر ازخداست، می گوید:

«یا قوم ارهطی اعز علیکم من الله » (10) ;ای مردم! آیا طایفه من نزد شما ارزشمندتر ازخداست؟

وضعیت امت اسلام بعد از پیامبرصلی الله علیه وآله به جائی می رسد که می بینیم همین سخن راعلی علیه السلام در زمان خلافتش به مسلمانان می گوید:

«... قد ترون عهودالله منقوضة فلاتغضبون وانتم لنقض ذمم آبائکم تانفون » (11) ;... شما می بینید که پیمان های الهی یکی یکی نقض شده و ابدا متاثرنمی شوید، در حالی که اگر عهد و پیمان آباء واجدادتان نقض شود، به دماغتان برخورده وخشم و خشونت سراپای وجودتان را می گیرد!

برای این که عمق سخن علی علیه السلام آشکارشود، به داستان زیر که نمونه کوچکی ازوضعیت روحی تغییر یافته مسلمانان و جلوه آشکاری از واپس گرائی امت اسلام است.-توجه نمایید:

«بین امام حسین علیه السلام با ولیدبن عتبه که ازجانب معاویه والی مدینه بود، برسر زمینی در «ذوالمرة » اختلافی پدید شد.امام حسین علیه السلام به او گفت: به خدا سوگند یا به انصاف حق مرا به من بازگردان یا شمشیر خودرا بر می گیرم و در میان مسجد رسول خدا به پا ایستاده، فریاد می کشم: «یا لحلف الفضول!».

عبدالله بن زبیر (دشمن بنی هاشم)، بزرگ بنی اسد که در مجلس حضور داشت، گفت: ومن نیز سوگند یاد می کنم که اگر حسین فریاد«حلف الفضول » برکشد، من نیز شمشیر خودبرگیرم و در کنار او به حمایت بایستم...

این سخن به گوش مسور بن مخرمة، بزرگ بنی زهره رسید، اونیز مانند ابن زبیر سوگندحمایت یاد کرد.

خبر به عبدالرحمن بن عثمان، بزرگ بنی تیم رسید، او نیز سوگند به وفاداری حلف الفضول خورده و گفت از حسین حمایت می کند.

موقعی که ولیدبن عتبه از اتحاد رؤسای قبائل تیم، زهره، اسد و بنی هاشم مطلع شد و از مراسم سوگند وفاداری آنان باخبرگردید، چاره ای جز راه انصاف نیافت وحسین علیه السلام را راضی کرد.» (12)

این حقیقت تاریخی چه چیزی را به مانشان می دهد؟

«واقع مطلب این است که دین اسلام وپرتو نورقرآن در قلب این گونه افراد جایگزین نشده بود وقوانین و احکام جاهلیت در نظرآنان محترم تر و مورد اعتبار بیشتری بود، لذاابن زبیر و سایر بزرگان قریش (نسل دوم بعداز پیامبر) نمی گفتند: حسین علیه السلام پسرپیامبرصلی الله علیه وآله است و نباید حق او ضایع شود وحتی این را هم رعایت نمی کردند که در اثر دین جدش به عزت و نعمت و سروری رسیده اند، ولی موقعی که پای حسب ونسبهای جاهلیت و سوگند اجدادشان به میان می آید، حاضر می شوند که تا سرحدجان فداکاری کنند و در برابر معاویه واستاندارش بایستند، چنان که معاویه واستاندارش خود را از حمیت و غیرت دینی مردم درامان می دیدند ولی از حمیت جاهلیت و قومی آنان خائف و ترسان بودند.» (13)

برخی اصحاب پیامبرصلی الله علیه وآله و برگزیدگان امت به جای این که در مقابل حق، خاضع ومطیع شوند و در مقام اجرای حق، پا بر فرق عادات و تعصبات و روابط خویشاوندی نهند،پرده عظیم و ضخیم این جهالت و عصبیت جلو چشم آن ها را گرفته و با خارج نمودن محور و قطب نظام دین و اجتماع مسلمین ازجای خود، بستری ساختند که نهایتش به اقتدار بنی امیه، اساسی ترین دشمنان اسلام،انجامید.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر