سیره معصومان(ع) در یادآوری معاد (سیره عملی)

الف) سیره پیامبر اعظم(ص)
هیچ انسانی به مرتبه و منزله خاتم پیامبران، حضرت محمد(ص) در نزدیکی به خدا و شناخت پروردگار و گستره قدرت آن ذات مقدس نرسید و معرفتی به اندازه معرفت آن حضرت به مبدأ و معاد نداشت و ندارد. ازاین رو، هیچ سیره و روشی به اندازه سیره آن حضرت در برخورد با مقوله مرگ و معاد، آموزنده نخواهد بود. نکته های برجسته در سیره و روش آن حضرت در یادآوری معاد عبارتند از:
یک طرح مسئله معاد در همه جا و همه شرایط، چه در مسجد و چه در مکان های دیگر، چه هنگام جنگ و چه زمان صلح... .
دو تلاوت آیه مبارکه «إِنّا لِلّهِ وَ إِنّا إِلَیْهِ راجِعُونَ». (بقره: 156) در برخورد با هر رخداد بزرگ یا کوچکی که نشانه زوال بود.
سه توجه به مبدأ و معاد و توجه و تکرار این معنا که محروم ماندن از توحید، سبب عذاب در قیامت خواهد شد.
چهار آن حضرت برای بیان حقانیت معاد، گاه دو انگشت سبّابه دو دست خود را کنار هم می گذاشت و می فرمود: «انا و السّاعة کهاتَیْن؛ من و قیامت مانند این دو انگشتیم»؛[60] یعنی من از قیامت دور نیستم و همیشه به یاد آن هستم. رسول اکرم(ص) با چنین توجهی به معاد، در همه صحنه های زندگی و همراهی و هم قدمی با آن حتی یک لحظه از جامعه و خدمت به خلق خدا و رهبری آنان غفلت نورزید و همواره بر این نکته تأکید داشت: «اگر نهالی در دست یکی از شماست و اجل شما در آستانه فرارسیدن است و می توانید آن را بکارید و بمیرید، حتماً بکارید که پاداش خواهید برد.»[61]و به گفته آیت الله جوادی آملی: «نباید حتی در لحظات پایانی عمر بگوییم چرا درخت بکاریم و دست از عمران و آبادانی زمین بکشیم. در این روایت غرس درخت، مثال است و هر کار سودمند به حال خلق و جامعه را دربرمی گیرد».[62]
ب) امامان معصوم
یک امام علی علیه السلام
حضرت علی(ع) مشتاق ترین افراد به مرگ بود. آن حضرت می فرمود: «سوگند به خدا که فرزند ابوطالب اُنسش به مرگ بیشتر است، از انس کودک به سینه مادرش!»
علاقه و شوق حضرت علی(ع) به مرگ چنان است که وقتی شمشیر ابن ملجم مرادی به فرقش می نشیند، خود را رستگار می داند.
اصبغ بن نباته می گوید:
پس از ضربت خوردن حضرت علی(ع) که به خدمتش مشرف شدم، خود را روی پای مبارکش انداختم و گریستم. حضرت فرمود: «ای اصبغ برخیز! برای چه گریه می کنی؟ من راه بهشت در پیش دارم.» عرض کردم. می دانم تو عاشق لقای خدا هستی و راه بهشت را در پیش داری. من بر فقدان و مهاجرت تو می گریم، من بر خود می نالم![63]
مرگ اگر مرد است گو نزد من آی
تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ
من ز او جانی ستانم پُربها
او زمن دلقی ستاند رنگ رنگ
دو امام حسین(ع)
امام سجاد(ع) در وصف شوق و اشتیاق پدر بزرگوارش، امام حسین(ع) به مرگ در راه خدا در روز عاشورا چنین می فرماید:
چون روز عاشورا کار بر حسین بن علی(ع) بسیار سخت شد، برخی افرادی که با آن حضرت بودند، چون بر آن حضرت نظر کردند، دیدند آن حضرت در حالات به خلاف آنهاست؛ چون حال آنها چنین بود که هر چه امر شدت می یافت، رنگ چهره ها متغیر می شد و بدن ها به لرزش در می آمد و دل ها به تپش می افتاد، ولی حال سیدالشهدا(ع) و بعضی از خواص آن حضرت که با او بودند، چنین بود که رنگ های صورت هایشان می درخشید و اعضایشان آرام می گرفت و نفس ها در سینه ها آرامش بیشتری می یافت. در این حال بعضی به یکدیگر می گفتند: ببینید! گویی این مرد هرگز باکی از مرگ ندارد!
حضرت سیدالشهدا(ع) نیز به آنها فرمود: «ای فرزندان عزیز و بزرگوار من، قدری آرام بگیرید، صبر و تحمل پیشه کنید! چون مرگ نیست مگر پلی که عبور می دهد شما را از گرفتاری ها و سختی ها به سوی بهشت های گسترده و نعمت های جاودانی. کدام یک از شما مکروه و ناپسند می دارید که از زندانی به قصری مجلل انتقال یابید؟[64]
ترجمه بخشی از اشعار حسین بن علی(ع) نیز درباره مرگ چنین است:
سوگند به خدا! اگر هرآینه زیبایی ها و چیزهای نفیس دنیا به حساب و شمارش درآید، پس خانه ثواب خدا بلند مرتبه تر و پرفیض تر خواهد بود و اگر بدن های افراد بشر برای مرگ آفریده شده است، پس کشته شدن با شمشیر در راه خدا افضل است و اگر برای روزهای مردم چیز معینی مقدر شده است، پس کمتر کوشیدن برای جلب روزی زیبا تر است و اگر جمع آوری اموال برای گذاردن و رفتن است، پس چرا انسان در انفاق چیزی که باید بگذارد، بخل ورزد.[65]
سه امام سجاد(ع)
امام سجاد(ع) در مواردی به صراحت از مرگ خود خبر داده بود. شبی که ایشان از دنیا می رفت، به فرزند خود فرمود: پسرم! امشب شبی است که باید به جدم رسول خدا(ص) ملحق گردم و نیز به جدم علی و به جده ام فاطمه و عمویم حسن و پدرم حسین که صلوات و رحمت خدا بر همه آنان باد، بپیوندم.[66]
آن حضرت در شب آخر عمرش فرمود:
سپاس خداوندی را که به ما وعده ای صادق داد. زمین را میراث ما گردانید، وارد بهشت می شویم و در آن قرار می گیریم و به هرگونه ای که خواستیم، در آن به سر می بریم. راستی پاداش عاملان چه نیکوست![67]
پی نوشت ها:
[60]. همان، ج 2، ص 309.
[61]. میرزا حسین نوری طبرسی، مستدرک الوسائل، قم، مؤسسه آل بیت، 1407 ه . ق، چ 3، ج 13، ص 460.
[62]. نک: معاد در قرآن، صص 39 و 40.
[63]. معاد شناسی، ج 1، ص 71.
[64]. ترجمه معانی الاخبار، ج 2، ص 196.
[65]. معادشناسی، ج 5، صص 262 و 263.
[66]. علی قائمی، در مکتب پیشوای ساجدان، انتشارات امیری، 1376، ص 430.
[67]. همان، ص 431.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان