ماهان شبکه ایرانیان

تاریخ نگاری و تاریخ پردازی

تفاوت داستان با رمان در همین نکته است که داستان مبتنی بر واقعیات است و تنها در پر کردن خلاهای آن از حدس و گمان بهره می جوید، در حالی که رمان از همان آغاز، بر تخیل استوار است و چون در داستان، اصراری بر یافتن جزئیات یک پدیده از دل واقعیت ها نیست، داستان سرا به خود اجازه می دهد که گاه به آفرینش عناصری دست بزند که جذابیت و هماهنگی بیشتری برخوردار باشد

تفاوت داستان با رمان در همین نکته است که داستان مبتنی بر واقعیات است و تنها در پر کردن خلاهای آن از حدس و گمان بهره می جوید، در حالی که رمان از همان آغاز، بر تخیل استوار است و چون در داستان، اصراری بر یافتن جزئیات یک پدیده از دل واقعیت ها نیست، داستان سرا به خود اجازه می دهد که گاه به آفرینش عناصری دست بزند که جذابیت و هماهنگی بیشتری برخوردار باشد .

بنابر آنچه گفته شد، می توان تفاوت تاریخ و داستان را چنین بیان کرد:

× داستان برخلاف تاریخ در همه داده های خویش بر واقعیات استوار نیست و به همین جهت، هیچ محدودیتی در خلق و ساختن ندارد، در حالی که تاریخ نمی تواند خارج از واقعیت سخن براند .

× داستان به کاویدن و پژوهیدن نیازی ندارد و می تواند براساس گمان ها و حدسیات به پیش رفته و تصویری را ارائه دهد، ولی تاریخ تنها به کشف و پرده برداری دست می زند، حتی برای پر کردن خلاها .

× داستان فن و هنر است که بر توانایی و حافظه استوار است، بی آنکه نیازی به دانش و اطلاعات واقعی داشته باشد، اما تاریخ دانشی مبتنی بر روش های تعریف شده است .

به هر روی، مشابهت اندکی میان داستان و تاریخ وجود دارد که گاه تشخیص مرز میان آن دو را برای بسیاری ناممکن می سازد و همین امر موجب می گردد تا داستان سرایان به عنوان تاریخ نویس معرفی شوند و مدعی گردند حتی به معارضه با مورخین برآیند و چون در داستان ها هیچ زاویه ای مخفی نیست و یک پدیده به صورت کامل و زنده عرضه می گردد، در داوری توده مردم و در نگاه عامیانه مطلوب تر است و این خود زمینه ای برای پیروزی داستان سرایان به شمار است .

ج . تاریخ و هنر تصویری: هنر زاده لطافت روح انسانی و برخاسته از توانایی صورت گری آدمی است . تشابه این دو در آن است که تاریخ به ظاهر، به تصویر نوشتاری پدیده ای دست می زند و هنر تصویر، به عرضه شکلی آن اهتمام دارد، اما بی تردید در نگارگری ناشی از هنرمندی، این هنرمند است که می سازد، نه آنکه به بازسازی دست بزند . برخلاف مورخ که تمام تلاش و همتش آن است که براساس داده های تاریخی و یافته های پژوهشی، به بازسازی پدیده ای توفیق یافته و آن را به تصویر بکشد .

در هنر تصویر، مصور از اندیشه و خیال خویش استفاده می کند و آن گونه که پسندیده تر و کامل تر می نماید را شکل می دهد، مگر اینکه در عالم واقع و خارج چنین چیزی نباشد . بدین جهت می توان هنر تصویر را از جهتی با رمان، و از جهت دیگر با داستان همانند دانست و تمایزات آمده در آنجا میان رمان و داده با تاریخ، در اینجا گفتنی و قابل تامل است .

×××××

3 . تاریخ چیست؟

براساس آنچه تاکنون گفته شد، شمایی از تاریخ در ذهن نقش می گیرد، اما همچنان جای این پرسش مطرح است که به چه چیزی تاریخ می گویند؟ متفکران در پاسخ به این سؤال بسیاری قلم زده اند، به ویژه در سال های اخیر کتاب هایی در حوزه فلسفه نقدی یا تحلیلی تاریخ به نگارش در آمده که مهم ترین هدف آن ها روشن سازی دانش تاریخ و روش پژوهش آن بوده است .

موضوع علمیت تاریخ از بحث های جدی در علوم است; برخی از آن رو که تاریخ دارای اصطلاحات ویژه نیست و نیز قوانین و قواعدی تغییرناپذیری را نمی توان در آن نشان داد و هم چنین قضایای تاریخی تکرار ناپذیر و غیر قابل تجربه اند، آن را از مقوله دانش بیرون دانسته و در حد هنر و داستان فرو کشیدند . اما عده ای دیگر بر خلاف تصور و متفاوت دانستن دانش های انسانی از علوم تجربی، به مشابهت تاریخ با دیگر علوم انسانی و صعوبت استخراج قوانین آن پرداخته و آن را به عنوان دانشی دارای روش تعریف شده معرفی کرده اند، به هر روی، تاریخ در دنیای کنونی دانش روشمند و مبتنی بر اصول و قواعد و تجربه پذیر است و به مانند دیگر علوم، به تخصص ویژه ای نیاز دارد تا کارآمدی لازم را داشته باشد; بر این اساس، می توان به تاریخ همچون دیگر علوم نگریست و از آن تعریفی ارائه داد، اما پیش از آن ذکر دو نکته اساسی لازم است:

یکم . آنکه چون تاریخ با انسان و عملکرد انسانی سروکار دارد و عمده کوشش وی کشف زندگی آدمیان گذشته است و از دیگر سو، چون انسان هان در جهان با یک دیگر هم گونی ها دارند هستند، آگاهانه یا ناخودآگاه، مورخ به نگاهی هم دلانه روی کرده و از دریچه خواسته ها، دیدگاه ها، میل ها و احساسات و عواطف خویش به تصویرگری می پردازد و هرگز نمی توان چنین روی کردی را از مورخ بازستاند، چنان که در دانش اجتماعی، علوم تربیتی، انسان شناسی و دیگر دانش های مرتبط با انسان، این نکته آشکار است . این نگاه هم دلانه گاه کار آمدی ویژه دارد و می تواند در فهم درست عملی یا رابطه ای کارگشا باشد و گاه زمینه تحلیل رویدادی را فراهم می سازد و گاه موجبات تحلیل های نادرستی می گردد که به آن اشاره خواهد شد .

دوم . آنکه تاریخ که پیشینه حیات انسانی را باز می نماید، هیچ گاه بی پیش داوری شکل نمی گیرد; هر مورخی، حتی آنکه مدعی بی طرفی است، متاثر از فرهنگ ها و سنت ها، عقاید و تب آورها، علاقه ها و کینه ها، و آموزه ها و آمیزه هایی است که شخصیت او را شکل داده اند و چنین شخصیتی چون به ارائه تصویری از گذشته روی می کند، رنگ و لغابی از خویشتن را بر آن فرافکنی می کند; بدین جهت هر تاریخی را باید با رنگ مورخ دید .

حال می توان تعریفی از تاریخ ارائه کرد و گفت که تاریخ کوشش و پژوهشی روشمند از ناحیه مورخ، برای کشف و نشان دادن واقعیت های گذشته است; با این تعریف، چند ویژگی را می توان در تاریخ نشان داد:

الف . تاریخ در پی کشف، بازسازی و نشان دادن واقعیت هایی است که درگذشته زندگی آدمی رخ داده است و مورخ با بهره گیری از روش ها و ابزاری می کوشد تا فاصله زمانی میان خود و پدیده را پر کرده و آن را به درستی به نظاره بنشیند و آن گاه ارائه کند . مورخ در این نگاه، با توهمات و خیالات سروکار ندارد و نمی تواند گمان های خویش را نشان دهد; او فقط واقعیت ها را، به زعم خویش، نشان می دهد; هر چند ممکن است در این کار توفیق نیابد، ولی اجتهاد و کوشش وی جز این نیست .

ب . مورخ برای در نوردیدن فاصله میان خویش و پدیده، از ابزار خاص بهره می گیرد و اسلحه و چشم مورخ جهت دیدن رویداد گذشته، منابع و روایات هستند که البته ممکن است منابع به صورت غیر مکتوب نیز باشد، اما این تنها راه ها دست یابی مورخ به گذشته است تا بتواند براساس آن، یافته های خویش را قابل عرضه سازد . مورخ در مقام گردآوری اطلاعات، نمی تواند بر خواب، گمان و دانش غیبی تکیه کرده و براساس آن به عرضه و واقعه بپردازد .

منابع و روایات که ابزار مورخ در نگاه به گذشته هستند، لزوما باید به پدیده مورد بحث پیوند خورده و با آن تقارن زمانی داشته باشند و باید پیوستگی سند و روایت و منابع با رویداد کشف گردد و این یکی از مسایل حساس و مهم در تاریخ است .

اعتبار داده های تاریخی، گذشته از آنکه به ناقل و راوی تکیه دارد، بیشتر و پیش تر از آن به مقارنه با واقعه پیوند خورده است . موثق بودن راوی و واسطه، جزیی از اعتبار خبر است; به ویژه آنکه شاخصه هایی که برای ثقه بودن راوی شمرده می شود، گاه خود مایه عدم اعتبار می گردد; آنجا که او واسطه در نقل، نه شاهد واقعه باشد و آنجا که راوی از حدسیات، نه حسیات سخن دارد، بر عدم اعتبار گفته های او بیشتر می توان پای فشرد .

مآخذ تاریخی در یک نگاه به دو دسته اند:

1 . منابع، اعم از مکتوب یا غیر مکتوب و آن مجموعه اسناد، آثار بقایا و نوشته هایی است که از زمان وقوع حادثه یا نزدیک به آن، به ادوار بعدی منتقل شده است .

2 . تحقیقات که به مجموعه پژوهش و تلاش هایی گفته می شود که براساس منابع شکل گرفته اند; بنابراین منابع از اعتبار اولی برخوردارند و تحقیقات در صورتی اعتبار می یابند که یافته های آن ها در داده های منابع ردپایی داشته باشند، در غیر این صورت نمی توان هیچ اعتباری برای آنها قایل شد; هر چند از انسان های بزرگ و شایسته سرزده باشد . توضیح بیشتر در بند بعدی پی گیری می شود .

ج . مورخ هرگز واقعیات تاریخی را، به تعبیر والش، همچون ماهی بر روی میز مطالعه خویش ندارد، بلکه واقعیات گذشته از لابه لای مآخذ و به طرق گوناگون برای او مکشوف می گردد و بی تردید هیچ گاه تمامی زوایای یک واقعه کشف شدنی نیست . این جا است که مورخ با قدرت تحلیل گرانه خویش، به پرکردن شکاف ها و خلل ها دست می زند، اما این عمل، هرگز نباید برخاسته از خیال بافی و تصورات واهی باشد، بلکه گمانه هایی برخاسته از اطلاعات کوچک و ریزه های خامی است که مجموعه آنها چنین گمانه زنی ای را مسیر می سازد، اما در عین حال مورخ نمی تواند آنها را به عنوان امری مسلم پنداشته و بر آن اصراری نامعقول ورزد، بلکه همچنان باید به امکان خطا بودن آن توجه داشته باشد .

داده های تاریخی، گاه آن چنان گسسته و پرخلل اند که پیوستگی یک دوره را از هم می گسلند و مورخ تیزبین، با بهره گیری از اطلاعات متفرقه و پراکنده در منابع مختلف و حتی غیرتاریخی، درصدد بازسازی و پرکردن آنها برمی آید و این مهم ترین کار مورخ است . اما او هیچ گاه نمی تواند براساس باورها یا احتمالات، بدون پشتوانه اطلاعاتی دست به چنین کاری بزند . ارائه همساز واقعیات، زمینه فهم بهتر و مجموعی آن را فراهم می سازد که خودگاهی می تواند خلل ها را پرساخته و تصویری یک نواخت عرضه کند .

کشف واقعیات تاریخی، لزوما از جست وجو در کتاب های تخصصی تاریخ به دست آمدنی نیست، گاهی کتاب های غیرتاریخی، به ویژه نوشته هایی که در مقام بیان ادبیات زمانه و یا فرهنگ عامه و یا حتی مسایل مربوط به طبیعت و امور دیگر هستند، مواد بسیار ارزنده ای را در اختیار پژوهشگر قرار می دهند که به مراتب قابل اعتمادتر و پذیرفتنی تر از داده های کتب تاریخی هستند، چون کتاب های ویژه تاریخ و تخصصی آن، به انگیزه ارائه یک پدیده از ناحیه نویسنده جمع آوری شده اند که بی تردید دخل و تصرف هایی از ناحیه او در آنها صورت می گیرد، اما منابع غیرتاریخی یا غیرتخصصی، بی اعتنا به چنین ماده های خامی، به آنها روی کرده و به حکم واقعیات انعکاس می یابند و همین جهت موجب می گردد تا پژوهنده به آنها اعتماد ورزد .

د . تاریخ که دانشی مبتنی بر روش بیان شده است و تنها از طریق استناد به روایات پیوسته و مقارن با پدیده به بیان واقعیت می پردازد، از انگیزه ها و اندیشه های نقش آفرین حادثه ها سخن نمی گوید . تاریخ از چیزهایی خبر می دهد که بروز یافته و ظاهر شده باشد; اموری که ظهور و بروز نیافته از دسترس تاریخ به دور است و تاریخ در آن حوزه ها نمی تواند وارد شود .

مورخ گاه براساس داده های تاریخی و مجموعه ای از اطلاعات پراکنده و یا مرتبط با هم، انگیزه هایی را کشف او نسبت به اندیشه های افراد گمانه زنی می کند که البته گاه می تواند کارساز و مفید باشد، اما میان داده های تاریخی و یافته های ظنی، نباید خلطی صورت گرفته و موجب اشتباه شود .

خبرها و تحلیل دوچیز جدای از یک دیگر هستند . مورخ در نقل خبر و یا اخبار از واقعه جایگاه و مقامی دارد و در عرصه تحلیل و تفسیر آنها جایگاهی دیگر، هرچند تحلیل ها لزوما براساس داده های تاریخی است، اما نمی توان به آنها به عنوان خبر حاکی از واقعیت نگریست .

انگیزه ها و اندیشه های افراد، یا از زبان خود آنان شنیدنی است که در این صورت از مقوله خبر خواهد بود و یا از طریق اعمال و گفتار برای مورخ کشف می گردد که صرفا تحلیل قابل احترام است، نه آنکه پذیرفتنی و مسلم انگاشته شود . مرز میان این دو گاهی آنچنان باریک می گردد که بازشناسی آنها از یک دیگر مشکل می شود . آنها که تاریخ رابا انگیزه های خاصی می نگارند، عمدتا از چنین زیرکی ای برخوردارند که با درهم آمیزی واقعیت ها و گمان ها و یا خبر و تحلیل، آمیزه ای به ظاهر پذیرفتنی و در واقع بی اساس عرضه می دارند و با چنین رهزنی به القای اندیشه های خویش می پردازند و چنین خلطی، بی گمان خطری بزرگ در عرصه تاریخ است که آن را به سطح داستان و یا حتی رمان فرد می کشد و به هر کسی اجازه ورود به آنها را می دهد .

ه . در دانش تاریخ که به کشف واقعیات از میان روایات و اخبار می پردازد، شناخت جایگاه و شخصیت مورخ اهمیتی به سزا دارد; مورخ با کنار هم نهادن مجموعه اطلاعات و داده های راوی و نیز نمود در زندگی او، به کشف شخصیت و رویکردهای او می رسد و با چنین ظن قوی و با اتکا به دلایل و قراین پیرامونی، به نقد داده های او پرداخته، آنگاه به نقل یا رد آنها دست می زند .

مورخ شناسی در دانش تاریخ مهم است; هرچند کار آسانی نیست . وقتی پژوهنده و دانشجوی تاریخ، به بررسی شخصیت مورخ یا راوی خبر دست می زند، در واقع به پشت پرده ذهن مورخ سرک می کشد تا ببیند در پس صحنه فعالیت او، چه واقعیتی نهفته است و با در نظر داشتآن، به گفته های او می نگرد . بدیهی است که ورود به پشت صحنه بازی مورخ، همان ذهن خوانی یا اندیشه خوانی و یا انگیزه جویی است که به سختی و با و اشکافی داده های بسیار و اطلاعات دقیق قابل اصطیاد است و این گردآوری طاقت فرسا، فرصت ضرورت کار پژوهنده و محقق تاریخ است .

×××××

4 . فعالیت مورخ دو سطح و مرحله دارد;

مرحله اول، گردآوری اطلاعات و جمع آوری داده ها است که البته رسیدن به آنها سخت و گاه ناممکن است و مورخ به ناچار از عناصر دیگر بهره می گیرد و به قرائن اتکا می ورزد تا از زوایای گوناگون یک پدیده پرده برداری کند .

مرحله دوم، داوری درباره یافته ها است; مجموعه داده ها، مورخ را گاه دچار حیرت می کند که چگونه به جمع آنها پرداخته تا تصویری واقعی ارائه کند و این مرحله نیزکاری دشوار و در حین حال زیبا است; چرا که مورخ با جست وجو در میان داده ها و زیر و رو کردن آنها، در پی احیا و جان بخشیدن به واقعیتی است که سالیانی دراز بر او گذشته و غبار سنگین زمانه بر او نشسته است و این کار خدایی مورخ، لذتی ویژه دارد .

داوری مورخ بر اساس چند معیار صورت می پذیرد:

الف . استناد به منابع اولین، اساسی ترین معیار داوری است و تا سخنی مستند نباشد و یا اثری از آن در منابع یافت نشود، بی گفت وگو از گردونه نگاه مورخ بیرون است و هرگز نمی توان به آن تمسک جست و از آن بهره گرفت . چنان که گفته شد، رابطه میان مورخ و دیده، باید رابطه ای وثیق و پیوسته باشد، در غیراین صورت ارزش توجه نمی یابد .

ب . امکان وقوع و تحقق پدیده، دیگر معیار داوری است; با این توضیح که مورد در پی بازسازی واقعیت ها و رویدادها است و بی تردید باید امکان وقوع و تحقق آنها اثبات شدنی باشد و این امکان از چند منظر قابل نگاه است;

یکم . از نظر طبیعی، با توجه به شرایط و امکانات زمان گذشته، امکان پدیداری آنها باید وجود داشته باشد; به دیگر سخن، آنکه وقتی از عصر حجر گفت وگو می کنیم، نمی توانیم از ابزار آهنی در آن زمان سخنی داشته باشیم و در عصر صنایع ابتدایی، تکنولوژی پیشرفته سخنی نیست و هریک از این ابزار کارکرد ویژه ای دارند و نمی توان کارکرد ابزار پیشرفته کنونی را به ابزار پیشین نسبت داد; به عنوان نمونه طی مسیر طولانی در زمان کنونی با وسایل امروزی به سرعت انجام می پذیرد، ولی در گذشته چنین چیزی به طور طبیعی ناممکن بود، از این رو در میان وقایع، نمی توان از این مقوله غفلت ورزید و آن را نادیده گرفت .

دوم . از نظر گنجایش یک پدیده در ظرف زمان و مکان است . وقتی مورخ و پژوهش گر تاریخ، با عملکرد انسانی در گذشته، چون جنگ و کشتار مواجه می شود، با ظرف زمان ذکر شده و یا مکان وقوع، آن را می سنجد، در صورتی که زمان و مکان گنجایش آن را داشته باشند، به عنوان مقوله ای قابل مطالعه به آن می نگرد، چنان که شهید مطهری کشته شدن هزاران نفر به دست امام حسین (ع) را در روز عاشورا، با توجه به زمان پیکار امام (ع) ناممکن می داند و ابن خلدون نیز فضای فیزیکی صحرای کربلا را برای جاگیری سپاهی چند صدهزار نفری کوچک می بیند; بنابراین مورخ در داوری خویش به چنین عناصری توجهی ویژه می کند .

سوم، از نظر اخبارگیری است; گاه شدت خصوصی بودن یک واقعه یا رابطه آن را از دسترس خبررسانان دور می سازد . به همین جهت پذیرش آن با مشکل مواجه می گردد . گفت وگوی سری و سخت پنهانی دو شخصیت در زمان حساس هرگز در اختیار دیگران قرار نمی گیرد، جز آنکه یکی از اعضای آن گفت وگو خود، به فاش سازی آن دست زده باشد و یا موقعیت های پیش آمده زمینه را برای چنین فاش سازی ناممکن می سازد، مانند گفت وگویی که میان دو کس در صحنه پیکار روی می دهد و در نهایت هردوی آنان کشته می شوند، بی تردید چنین اطلاعاتی به طور طبیعی امکان حصول ندارد . آنچه در کتب گذشته آمده، گمان ها و یا به تعبیر بهتر توهماتی است که دیگران به ساخت آن دست می زنند . گاه عمومی بودن و علنی بودن یک حادثه، مورخ را از پذیرش آن باز می دارد، چرا که واقعه ای با چنین عمومیت، نمی تواند تنها توسط چند تن یا از چند طریق محدود به ادوار بعدی منتقل شده باشد .

وقایع عمومی به ویژه آنگاه که از حساسیت ویژه برخوردار باشند، نه تنها از طرق مختلف انعکاس می یابند، بلکه به علت شیوع، خود زمینه فرهنگ سازی را فراهم می سازد و چون چنین نشد، مورخ به دیده تردید به آن می نگرد; البته عوامل پنهان سازی یک پدیده در دوره های تاریخی، خصوصا درباره قضایایی که به گونه ای برخلاف خواست حکومت گران است، از دید مورخ پنهان نیست، ولی گاه قضیه از شدت ظهور، قابل کتمان نیست; به هر روی، این معیار برای مورخ، در مقام داوری کارگشا است و براساس آن می تواند به برخی از داستان سرایی ها و خیالبافی ها پی برد و بی اعتباری آنها را روشن ساخت .

در بحث امکان وقوع طبیعی، معجزات که برخاسته از اراده الهی و خارج از عادت است، امری استثنا است، بدان شرط که وقوع آن از طریق تاریخ اثبات پذیرفته بوده و معجزه بودن آن نیز تایید شده باشد; به تعبیر دیگر، اعجاز که یکی از ویژگی های پیامبران و امامان است، مرحله ثبوت آن به دانش کلام پیوند دارد و بحثی عقلی یا نقلی با شرایط خاص خود است، ولی در مرحله اثبات امری تاریخی و خارج از حوزه کلام است و تنها در دانش تاریخ و با روش های تاریخی قابل اثبات است . متکلمین تنها می توانند نشان دهند که آنان دارای قدرتی فوق العاده اند، اما اینکه چنین کار فوق العاده ای از آنان سر زده است، کار مورخان است تا آن را نشان دهند و بی تردید در رد و پذیرش آنها ملاک های دانش تاریخ کاربرد دارد و اگر در دانش های دیگر به آن پرداخته شود، کاری غیرعلمی شمرده می شود .

ج . دیگر معیار داوری تاریخ، هم خوانی مجموعه داوری های تاریخی است; مورخ که درصدد احیای واقعیتی است، سازوارگی مجموعه اطلاعات به دست آمده، ملاک ارزشمندی است تا براساس آن به کشف درستی یک خبر بپردازد . اخبار تاریخی یک دیگر را گاه تعریف و گاه تکذیب می کنند . در مطالعات تاریخی صحت و درستی و یا کذب و نادرستی یک خبر، تنها به گوینده آن پیوند نمی یابد، بلکه به هندسه اطلاعاتی نگریسته می شود; اگر مجموعه اطلاعات به دست آمده باآن خبر همساز باشد، آن خبر به عنوان ضلع و جزیی از هندسه مقبول می افتد، والا در آن خبر تردید شده و گاه طرد می شود; هرچند ممکن است خبر با دسته ای از دلایل یا قرائن، زمینه تغییر هندسه معرفت تاریخی گردد و آهسته آهسته آن را براساس داده خویش سازد، ولی به هر روی باید بتواند مجموعه آن داده ها را با خود همراه سازد و خود را در میان آن معارف تعریف کند .

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان